گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلدششم
انسان در نظام هستى ، و در محيط


ما، در مقام بشر، در نظام هستى بسر مى بريم . محاط در آن هستيم ، اما نظام هستى غير از محيط، و بسى بيش از آن است ، لايتناهى است . در عين حال ، در چهار محيط بسر مى بريم : محيط طبيعى ، درونى ، اجتماعى و بين المللى .
واژه محيط را به پهنه ، و گاه به فضايى اطلاق مى كنيم كه در آن عوامل گوناگون اثرگذار بر انسان ، اثرپذير از او، و يا خنثى وجود دارند. دسته اثرگذار مهم تر از ديگران است . هر عامل اثرگذار بر انسان بر حسب نسبتش با يكى از دو امر زيستن و رشد معنوى به دو گونه مساعد و مخل يا مانع ، تقسيم پذير است .
عوامل مساعد، زيستن ما را تسهيل يا تاءمين ، و رشد معنوى ما را تسريع مى كنند يا با ما در آن همكارى دارند به اين معنى كه تكوينا يا تشريعا - و بطور ارادى و آگاهانه - مصداق اين امر خدايند كه تعاونوا على البر و التقوى و لاتعاونوا على الاثم و العدوان .(51) عوامل اخلالگر و مفسد، سدى بر حركات زيستى ما و بر مسير تقرب ما به خدا تشكيل مى دهند مناع للخير معتد اثيماند. (52)
عوامل اثرگذارنده محيطهاى چهارگانه از نظر ماهيت بسيار متنوع اند فقط مى توان گفت به دو دسته انسانى (افراد بشر، گروههاى اجتماعى ، و ملتها) و غير انسانى (اشياء، رويدادها، جانداران و...) تقسيم پذيراند. انسانها و گروهها در محيط اجتماعى و افراد، و ملتها در محيط بين المللى اثرگذارى متقابل دارند. از نظر ديگرى به دو دسته مرئى و نامرئى تقسيم مى شوند.
از ماهيت عوامل اثرگذار كه بگذريم مساءله مهم ديگر شيوه هاى اثرگذارى متقابل است كه آنهم از تنوع برخوردار است اما نه بكثرت اولى . براى مثال ، در اكثر جوامع شيوه هاى گفتگو، مراوده ، تبادل نظر، تفاهم ، و همكارى رواج دارد و دوام جوامع در گرو دوام آنهاست . اين نوع از شيوه هاى اثرگذارى دو يا چند جانبه را مى توان شيوه هاى مسالمت آميز يا دوستانه ناميد. بهترين و برترينش ‍ شيوه هاى برادرانه اى است كه نزديكترين هدفى كه از اخلال آنها تعقيب مى شود اصلاح رفتار، انديشه ، گفتار، عقايد، جهان بينى و انسان شناسى ديگران بوده و به جامعه توحيدى يا امت اسلامى اختصاصى دارد: (سوگند به اين دوران كه آدمى يكسره در زيانكارى (يا انحطاط و بعد از خدا) است مگر انسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند و يكديگر را به حق سفارش كردند و يكديگر را به مقاومت (53) (در برابر عوامل مفسد و اخلالگر محيط)(54) فراخواندند.)
شيوه دوستانه و خيرخواهانه اثرگذارى نظير فرهنگ دهى ، آگاهى بخشى ، جهاد آزاديبخش يا نجات مردم و كمك به ارتقاى آنان از وضعيت اسارت و ذلت به وضعيت آزادى يا عزت ، محدود به محيط اجتماعى يا داخل مرزهاى امت اسلامى نيست بلكه به صحنه جهانى و محيط بين المللى كشيده شده است .
نوع ديگر اثرگذارى بر عوامل محيطى هست كه نه مسالمت آميز است و نه دوستانه بلكه بشكل كشمكش و مبارزه با عوامل مفسدى است كه در يكى از دو جريان زيستن و رشد معنوى اخلال مى كنند عبارتند از: عوامل نامرئى ، اشياء؛ رويدادهاى طبيعى و اجتماعى ، افراد و گروههاى اجتماعى ؛ فرآورده هاى فرهنگى الحاد و شرك ، و دولتهاى طاغوتى و مستكبر و استعمارگر.
ما معمولا هر دو شيوه اثرگذارى بر محيط طبيعى را پابه پاى هم بكار مى بريم . از يك سو به حفاظت از محيط زيست كمر بسته ايم و از ديگر سو در برابر عوامل بيماريزا و مهلك ، آفات ، و قواى مخرب موجود در طبيعت ، خويشتن را مى پاييم و با تمام امكانات عليه آنها مبارزه مى كنيم تا آنها را از بين ببريم . زيستن ما در گرو اين خودپايى و جهاد است .
آدميان در محيط طبيعى هم به شكل فردى و هم بشكل دسته جمعى و سازمان يافته عليه عوامل مفسد و مخل واكنش نشان مى دهند. واكنش دسته جمعى و سازمان يافته آنان نظير همزيستى اى است كه در ميان اعضاى يك اجتماع گياهى يا ميان مورچگان و شته ها در يك مستعمره حشراتى ديده مى شود. همزيستى بطور غير مستقيم ، از طريق اثرگذارى دو جانبه موجودات انسانى با محيطشان عمل مى كند و با هنجارهاى فرهنگى همراه است . در زيست شناسى ، همزيستى به معنى زيستن دو يا بيش از دو نوع سازواره ناهمگون در كنار يكديگر با پيوستگى نزديك در يك آشيانه يا در يك مجتمع است و بر محور تغذيه مى چرخد كه ممكن است تعارض آميز باشد يا بطور متقابل سودمند، و يا هم تعارض آميز باشد و هم متقابلا سودمند. در علوم اجتماعى برخى نويسندگان همزيستى را براى بيان شبكه پيچيده روابط معيشتى بكار مى برند كه جمعيت انسانى يك اجتماع يا اقتصاد را مرتبط مى سازد و در داخل يك ساختار مبتنى بر تقسيم كار، موقعيت هاى كاركردى تخصصى را اشغال مى كند.
(خود) آدمى كه از توانايى دگرگونسارى محيطهاى طبيعى ، اجتماعى ، و بين المللى برخوردار است توانايى فطرى ايجاد دگرگونى هاى مهمى در عوامل ساختار تعالى شناختى خويش را هم دارد. چنانكه قادر است محرك فطرى اما پست (آز) را كه در درون او پيوسته انگيزش مى كند از كار بيندازد، سائقه هاى عضو كه را تحت سيطره ايمان و تقواى خويش در آورد و طرز كارشان را برنامه ريزى كند برنامه اى كه به ذهن سپرده مى شود تا بشكل نيمه خودكار عمل نمايد. روزه ، تمرينى براى همين كار است . همچنين با تاءمل در كارهاى گذشته و در انديشه ها و باورهاى سابقش يا از طريق سخن گفتن با خودش خطاها و انحرافهايش را تصحيح مى كند و در محيط درونى بر عوامل منفى ساختار فطريش اثر مى نهد.
آدمى حتى بدن خويش را يك چيز خارجى تلقى كرده بخشى از محيط دانسته با آن بر اين اساس رفتار و اثرگذارى مى كند در حالى كه چون به مبارزه با عوامل مفسد و مخل زيستن همت گماشته باشد بدن را جزئى از خود مى شمارد و بر اين اساس با آن عمل مى نمايد. چنانكه حتى (خود) وقتى موضوع شناسايى او قرار مى گيرد به گونه (معلوم ) از خود وى در مقام عالم جدا مى شود.
هر يك از دو محيط اجتماعى و محيط بين المللى از سه فضاى فرهنگى ، سياسى ، و اقتصادى تركيب شده است . در هر يك از آن دو محيط، تهديدهايى از سوى سلطه گران سياسى ، سلطه گران اقتصادى ، سلطه گران فرهنگى - يا كاهنان قديم و سلاطين رسانه اى مدرنيته - و فرآورده هاى فرهنگى الحادى نسبت به دو امر زيستن و رشد يا تعالى مردم در كار است . اينها اهم عوامل مفسد و مخل زيست و رشد معنوى را تشكيل مى دهند. سه دسته سلطه گر ياد شده همان دو مردم يا دو گروه اجتماعى دنيادار و مستكبراند كه نوعى كنشگر اجتماعى بشمار مى آيند و خود و سياستهايشان محركى در وضعيت اجتماعى است كه بنوبه خود واكنش مردم ستمديده و اسير يا مستضعفان و آزاديخواهان را بر مى انگيزد.
واكنشهاى مردم ستمديده و آزاديخواه نسبت به كنش هاى دنياداران و مستكبران ، مبارزه اى است براى براندازى سلطه سياسى ، سلطه اقتصادى ، يا سلطه فرهنگى ، خارج كردن منابع ، ثروت ، و قدرت از چنگال دنياداران و مستكبران كه از طريق آسيب رساندن به آنان ، خنثى كردن كار و اثرشان ، يا نابود كردن و كشتن آنان بقصد آزاد شدن و رشد تعالى و تقرب صورت مى گيرد. اين جهاد آزاديبخش ‍ يكى از شكل هاى اساسى بر همكنش است كه با از بين بردن دوگانگى تحمل ناپذير، وحدتى آگاهانه و حكيمانه كه وحدت در حق ، عدالت ، ارزشهاى والا، و علائق عاليه باشد به ارمغان مى آورد. گسستگى يى است كه پيوستگى فرخنده اى را در پى دارد: و اعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا و اذكر نعمة الله عليكم اذ كنتم اعداء فاءلف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمه اخوانا.(55) همگى به ريسمان خدا [ قرآن و محتوايش كه آموزه ها و احكام الهى باشد] چنگ بزنيد و از هم جدا نشويد و نعمتى را كه خدا به شما داد بياد آوريد آنگاه كه دشمن يكديگر بوديد بعد دلهايتان را به هم الفت و پيوند داد تا در پرتو نعمتش برادر يكديگر شديد.
افراد بشر از نظر دارا بودن حساسيت نسبت به عوامل مخل و مفسد محيط و پاسخ دهى به آنها و مبارزه با آنها يكسان و برابر نيستند. چنانكه از حيث شدت همكارى با يكديگر عليه آنها در يك سطح قرار ندارند.
اين اختلاف ارزشى ، اخلاقى و دينى ميان افراد بشر بالاتر و شديدتر از داشتن حساسيت كم و بيش نسبت به عوامل مخل و مفسد محيط و مبارزه عليه آنهاست . بخش بزرگى از بشر را عوامل مخل و مفسد محيط تشكيل مى دهند كه مستكبران در راءس آن و دنياداران در مرتبه دوم آن جاى دارند - پادشاهان و امپراتوران و استعمارگران و سرمايه داران براى مردم عوامل مخرب و تبهكار و ستمگر شناخته شده اى بشمار مى آيند.
پرفضيلت ترين و ارزنده ترين انسانها، كسانى كه زندگى را با مجاهدات متنوع و مستمر عليه ستمگران ، مستكبران مهاجم ، و دنياداران سلطه گر يا طاغوت مى گذرانند و حتى جان در اين راه مقدس - كه سبيل الله و راه تقرب به خداست - فدا مى كنند مؤ منان به خداى يگانه و داخلى و عوامل مخل و مفسد محيطى ، و سعى و نقشى كه در صيانت خود و بقاى جامعه و بشريت و رشد معنوى آن دارند تعيين شده است : من راءى منكم المنكر فليغيره بيده فان لم يستطع فبلسانه فان لم يستطع فبقلبه و ذلك اضعف الايمان (56)
(معروف ) اعمال صالحه است و عاملانش ، و (منكر) انواع كارهاى زشت و گناه و ستمگرى است و عاملانش . خداوند در قرآن به اين دو مفهوم بيشترين اهميت را قائل گشته و (امر به معروف ) را كه شامل اقامه معروف و تثبيت آن در جامعه مى شود و قيام مردم به قسط را ببار مى آورد و نيز (نهى از منكر) را كه براندازى طاغوت و استعمارگر و حكام جائر يا منحرف از شريعت - را در برمى گيرد مهم ترين تكاليف مردم شمرده است . (كسانى از بنى اسرائيل كه كافر شدند به زبان داود و عيسى بن مريم لعنت شدند بدليل نافرمانيشان و اين كه به حقوق ديگران دست درازى مى كردند (نافرمانى باين صورت كه ) يكديگر را از منكرى كه مرتكب شده بودند منع نمى كردند و باز نمى داشتند. قطعا بد است آنچه مى كردند).(57) امام باقر عليه السلام مى فرمايد: (در اعصار آينده مردم سفيهى (نقطه مقابل فقيه يا دينشناس ) پيدا مى شوند كه امر به معروف و نهى از منكر را فقط در صورتى كه ضررى به آنها وارد نشود واجب مى شمارند و دنبال سرهمبندى كردن عذر و بهانه فرار از اداى تكليف اند... رو به نماز و روزه مى آورند و هر كارى ديگرى كه از جان و مالشان مايه گذارى ندارد بطورى كه اگر نماز خواندن هم ضررى به مال و به خانواده شان داشته باشد آن را هم پشت پا مى زنند چنانكه به جامع ترين فرائض و پرفضيلت ترين آن پشت پا زده بودند).
اين تفاوت ارزشى ، و درجه بندى به بشر اختصاص ندارد. بوم شناسان گياهى همان را براى گياهان قائلند. گونه گياهى برتر را آن گونه اى مى دانند كه عملكردهايش اثر تعيين كننده اى در شرايط محيطى مى نهد بطورى كه شرايط ضرورى براى عملكرد گونه هاى گياهى وابسته به خود را فراهم مى سازد.
مطالعات فيزيولوژيك پا را فراتر از اين نهاده ميان اجزاء مختلف سازواره زنده از نظر همين ارزش يا اثرگذارى تفاوت قائل مى شود و آن جزء از سازواره زنده را برترين و سرآمد مى شمارد كه بيش ترين حساسيت و پاسخ دهى را به محركهاى داخلى و محيطى دارا باشد و از اين طريق و با اين عملكرد و نقش قادر به صيانت ذات سازواره زنده در ميان عوامل محيط باشد.
در انقلابهاى تكاملى كه شرايط محيط اجتماعى تغيير اساسى پيدا مى كند و عوامل مخل و مفسدى مانند سلطنت استبدادى ، طاغوت ، و غارتگران بيت المال از محيط بيرون ريخته مى شوند يا علاوه بر آن استعمارگر خلع يد يا طرد مى گردد مردم در اولى به آزادى سياسى و در دومى به آزادى سياسى و استقلال - يا آزادى ملى - دست مى يابند ارزش گروههاى اجتماعى تفاوتى در حد تضاد دارد. گروه اجتماعى انقلابيون در نقطه مقابل گروه محافظه كاران قرار گرفته گروه بيطرف يا خنثى وضع خاصى خود را پيدا مى كند. انقلابيون هم درجه بندى شده اند. براى مثال در انقلاب 1789 فرانسه ، منتسكيو و روسو عملكرد كليدى دارند و سرآمد انقلابيون بشمار مى آيند. با طراحى يك ساخت اجتماعى برتر نسبت به آنچه در فرانسه و اروپا وجود دارد و ارائه اش به مردم موجبات آگاهى ، معرفت سياسى ، و علائق نسبتا عاليه اى در آنان را فراهم مى آورند و در واقع دو پدر انقلاب اند. لوئى شانزدهم در زندان انقلابيون پس از خواندن آثارشان بى اختيار برخاسته فرياد مى زند: (اينها بودند كه فرانسه را بر باد دادند) يعنى تاج و تخت او را.
عملكرد كليدى يا برترين اثرگذارى بر محيط اجتماعى و بين المللى در بعثت انقلابهاى توحيدى به پيامبر تعلق دارد كه خداوند او را (اول المؤ منين )(58) مى خواند يا (اول المسلمين )(59). دو پدر انقلاب تكاملى اسلام پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - و على عليه السلام اند: مى فرمايد: اءنا و على ابوا هذه الاءمة . اثرگذارى شگرف پيامبران - عليهم السلام - از طريق رسالت يعنى پيام آورى و پيام برى صورت مى گيرد يعنى انتقال آموزه هاى وحيانى و شريعت - يا مجموعه قوانين الهى - همچنين از طريق سازماندهى اجتماعى وحيانى ، رهبرى مردم ديندار، فرماندهى جهادشان و حكومتى كه مساعد كردن محيط براى رشد معنوى ، و تقرب به خدا سرلوحه برنامه آن است .
در انقلاب اسلامى ايران كه با هدف (استقلال ) طرد استعمار را، و با هدف (آزادى ) تحقق سلامت و رشد معنوى مردم ، و براندازى سلطنت و طاغوت را، و با هدف (جمهورى اسلامى ) تعالى ساخت اجتماعى را پى مى گيرد و با شعار (نه شرقى نه غربى ) ساختى اجتماعى را كه در صدر اسلام تحقق يافته است فراراه مسلمانان و مستضعفان جهان مى نهد عملكرد كليدى را احياگران ميراث فرهنگى توحيدى - يا سنت انبياء الهى و سنت نبوى و معصومان - دارند، و متفكران اسلام شناس انقلابى كه با شناخت اسلام از دو منبع قرآن و عترت و نيز از حاملانش در طول بيش از يكهزار سال ، آن را از (نااسلام ) متمايز ساخته به مردم ارائه و از دو راه آموزش و انتقال مى دهند: راه قلم (و گفتار)، و راه حيات طيبه اى كه خود آن را تجربه كرده و تجسم بخشيده اند و آكنده از مجاهدات طاغوت ستيزى ، استكبار ستيزى ، و استقبال از شهادت است .