گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
فَالْخَوْفُ فَرْعُ العِلْمِ


امام ششم (عليه السلام) علم و آگاهى را ريشه خوف مى دانند و اين عين واقعيّت و حقيقت است ; زيرا خوف از امور قلبى است و به دست آوردنش اختيارى نيست ، بلكه امرى است قهرى كه حصولش با كمك مقدّمات اختيارى امكان دارد و بهترين مقدّمه يا مؤثّرترين عامل براى به دست آوردن خوف و خشيت علم و آگاهى است .

انسان آگاه به مقام حق و عالم به گناه خويش ، بطور قطع از خدا خواهد ترسيد و به سوى توبه و انابه روى خواهد آورد ، عالم به عذاب و جريمه ، سعى در ترك گناه مى كند ، آگاه به نقصان در عبادت ، آن هم در برابر خداى بزرگ ، به جبران نقص خويش برخواهد خواست و آن كس كه به وسيله ى تعليمات انبيا و مطالعه ى قرآن و فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) خدا را شناخته و عظمت حضرتش را يافته و كوچكى و حقارت خود را درك كرده ، البتّه دچار خشيت و ترس مى شود . چنانچه خداوند عزيز در قرآن كريم فرموده :

( اِنَّما يَخْشَى اللهُ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء ) .

« اين دانشمندان و آگاهانند كه در برابر الله دچار خشيت هستند » .

با توجه به اينكه دانش و علم ، آن هم دانش و علم به حق و شئون حضرت او ، پايه خوف است ، به قسمتى از آيات و رواياتى كه در باب علم آمده است اشاره مى كنيم . قبل از تذكّر اين نكته لازم است كه شرافت و برترى علم بسته به شرافت موضوع آن دارد و چون خداوند عزيز و برنامه هايش اشرف از هر چيزى هستند ، علم به او و شئونش نيز اشرف علوم است . مصداق كامل آيات و روايات علم ، علم به حق و برنامه هاى وابسته به حق است ، كه آگاهى به الله و مسائل مربوط به او ريشه ى خوف و خشيت و عالى ترين علّت براى پاكى و تربيت انسان است .

علم در قرآن
( فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ) .

« چرا از هر طايفه اى ، جمعى براى فهم علوم دين به مراكز فراگيرى كوچ نمى كنند ، تا پس از بيدارى و آگاهى و آشنايى با معارف حق به قوم خود بازگشته و آنان را خداترس تربيت كنند ؟ » .

( أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الأَلْبَابِ ) .

« آن كس كه در تاريكى شب به خاطر اطاعت از حق ، داراى سجود و قيام و از عذاب الهى ترسان و به رحمت پروردگار اميدوار است (با آن كس كه شب و روز به كفر و عصيان مشغول است) يكى است ؟! بگو آيا دانايان با نادانان مساوى اند ؟ آن كس كه از پرتو دانايى و از بركت علم ، به تمام برنامه هاى بندگى اقدام مى كند و وجودش منبعى از بركت و رحمت براى خلق خداست ، با آن كس كه جاله به مسير الهى است و جز ضرر و زيان براى انسان ندارد ، در پيشگاه حق يكسانند ؟ فقط انديشمندان جهان متذكّر و بيدار اين مسئله اند ، كه چه فرق بزرگى بين دانايان و نادانان است ، آرى فرق بين عالم و نادان فرق بين حق و باطل ، نور و ظلمت و هدايت و گمراهى است » .

در اين آيه تمام آثار بندگى واقعى از پرتو علم و فهم عبد نسبت به خدا و شئون آن ذات مقدّس است .

( وَمَا يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ * وَلاَ الظُّلُمَاتُ وَلاَ النُّورُ * وَلاَ الظِّلُّ وَلاَ الْحَرُورُ * وَمَا يَسْتَوِي الأَحْيَاءُ وَلاَ الأَمْوَاتُ ... ) .

كور و بينا ، تاريكى ها و روشنايى ، سايه و آفتاب و زندگان و مردگان يكسان نيستند .

امامان پاك شيعه اين آيه را اين گونه ترجمه كرده اند : كافر تاريك جان و كوردل ، با مؤمن روشن روان و بينا يكسان نيست . زندگى روشن از پرتو هدايت ، با حياتِ آميخته ى به كفر و شيطنت يكى نيست . بهره مند از سايه ى لطف حق ، يا قرار گرفته ى در سايه ى ايمان به خدا ، با افتاده در آتش عصيان و شقاوت مساوى نيست . و زندگى همراه با علم و ايمان و حيات آراسته به دانايى و آگاهى ، با حيات آلوده شده به جهل و نادانى برابر نمى باشد .

مگر كسى كه به شناخت حق ، آگاهى به رسالت انبيا ، امامت امامان و علم به جهان آينده اقدام كرده و از پرتو اين معرفت به تمام برنامه هاى لازم انسانى دست يافته است ، با كسى كه چون حيوانات همّتى جز آب و علف ندارد يكى است ؟

( يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَات ) .

« خداوند مقام اهل ايمان را رفيع قرار مى دهد و در ميان اهل ايمان صاحبان دانش و علم ، داراى درجات برترند » .

علم در روايات
... عَنِ الصّادِقِ (عليه السلام) : إِنَّ رَسُولَ الله (صلى الله عليه وآله) قالَ : أَعْلَمُ النّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النّاسِ إِلى عِلْمِهِ ، وَأَكْثر النّاسِ قِيمةً أَكْثَرُهُمْ عِلْماً ، وَأَقَلَّ النّاسِ قيمَةً أَقَلُّهُمْ عِلْماً .

« امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : پيامبر فرمود : داناترين مردم كسى است كه دانستنيهاى مردم را به خود اضافه كرده باشد و بالاترين قيمت و ارزش از كسى است كه از همه عالم تر باشد و كسى كه كمتر مى داند ارزش كمترى دارد » .

في خُطْبَة خَطَبَها أَمِيرُالمُؤْمِنينَ (عليه السلام) بَعْدَ فَوْتِ النَّبيِّ (صلى الله عليه وآله) : وَلا كَنْزَ أَنْفَعُ مِنَ الْعِلْمِ .

« على (عليه السلام) پس از درگذشت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در يكى از خطابه هايش فرمود : گنجى پر منفعت تر از دانش نيست » .

قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالب (عليه السلام) : تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَاِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَةٌ ، وَمُدارِ سَتَهُ تَسْبيحٌ ، وَالْبَحْثُ عَنْهُ جِهادٌ ، وَتَعْليمُهُ لِمَنْ لا يَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ ، وَهُوَ أَنيسٌ في الْوَحْشَةِ ، وَصاحِبٌ في الْوَحْدَةِ ، وَسَلاحٌ عَلَى الأَعْداءِ ، وَزَيْنُ الأَخِلاّءِ ، يَرْفَعُ اللهُ بِهِ قوماً يَجْعَلُهُمْ في الخَيْرِ أَئِمَّةً يَقْتَدي بِهِمْ ، تَرْمَقُ أَعْمالُهُمْ ، وَتُقْتَبَسُ آثارُهُمْ تَرْغَبُ الْمَلائِكَةُ في خُلَّتِهِمْ ، تَمْسَحُونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِمْ في صَلاتِهِمْ لاَِنَّ الْعِلْمَ حَياةُ القُلُوبِ وَنُورُ الأَبْصارِ مِنَ العِمى ، وَقُوَّةُ الأَبْدانِ مِنَ الضَّعْفِ ، وَيُنَزِّلُ اللهُ حامِلَهُ مَنازِلَ الأَبْرارِ ، وَتَمْنَحُهُ مُجالِسَةَ الأَخْيارِ في الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ ، بِالْعِلْمِ يُطاعُ اللهُ وَيُعْبَدُ ، وَبِالْعِلْمِ يُعْرَفُ اللهُ وَيُوَحِّدُ ، وَبِالْعِلْمِ تُوصَلُ الأَرْحامُ وَبِهِ يُعْرَفُ الْحَلالُ وَالْحَرامُ ، وَالْعِلْمُ أَمامُ الْعَقْلِ ، وَالْعَقْلُ تابِعُهُ ، يُلْهِمُهُ اللهُ السُّعَداءَ وَيُحَرِّمُهُ الأَشْقِياءَ .

« امير مؤمنان على بن ابى طالب (عليه السلام) مى فرمايد : دانش را فرا گيريد ، زيرا ياد گرفتن مسائل لازم ، نيكى است ، تحقيق وكاوش در علم تسبيح و بحث وگفتگوى از آن جهاد است . ياد دادن به كسى كه نمى داند صدقه در راه خداست ، دانش انيس انسان ، به هنگام وحشت و رفيق آدمى به وقت تنهايى است . علم اسلحه انسان عليه دشمنان و زينت دوستان است .

خدا به وسيله ى دانش ، گروهى را به مقامات عالى رسانده و آنان را در برنامه هاى خير ، پيشواى ديگران قرار مى دهد . اعمال دانشمندان مورد نظر ديگران است و آثار آگاهان قابل پيروى است . ملائكه در دوستى با دانشمندان راغبند و وقتى عالمان به نماز مى ايستند ، ملائكه بال و پر خود را به بدن آنان مى كشند ; زيرا دانش حيات دلهاست . براى اجراى دستورات حق علم ، مايه ى روشنى ديدگان دل از كورى است و قدرت بدنها از ضعف و ناتوانى در عمل است . خدا دانشمندان را در جايگاه ابرار و نيكان بندگانش قرار مى دهد و در دنيا و آخرت همنشينى با خوبان را به آنان عطا مى نمايد . آرى در سايه ى دانش ، خدا اطاعت و عبادت مى شود و از بركت علم خداى بزرگ شناخته شده و انسان به توحيد واقعى مى رسد . از منافع علم صله رحم است و به واسط آن آدمى حلال و حرام خدا را خواهد شناخت . دانش ، رهبر عقل است و خرد در تصحيح برنامه هايش تابع علم است . اين علم تنها نصيب اهل سعادت است و مردم شقى از آن بهره اى ندارند » .

اين روايت يكى از بهترين روايات باب علم است . در اين روايت نشان داده شده است كه درجات روحى وعملى انسان بستگى به علم دارد . شريف ترين علوم علم به الله ، علم به آخرت ، علم به حلال و حرام است . علمى كه آدمى را با ويژگى هاى هستى آشنا مى كند و چون نردبان ترقى انسان به سوى كمالات واقعى است .

عَنْ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه وآله) قالَ : أَفْضَلُ الْعِبادَةِ الفِقْهُ وَأَفْضلُ الدِّينِ الوَرَعُ .

« از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود : بهترين عبادت فهم و برترين دين پاكدامنى است » .

عَنْ أَبي جَعْفَر (عليه السلام) قالَ : ما مِنْ عَبْد يَغْدُو في طَلَبِ الْعِلْمِ وَيَرُوحُ إِلاّ خاضَ الرَّحْمَةِ خَوْضاً .

« بنده اى شب و روز در به دست آوردن دانش حركت نمى كند ، مگر اينكه در رحمت الهى خود را غرق مى كند » .

قالَ النَّبِيُّ (صلى الله عليه وآله) : فَقيهٌ واحِدٌ أَشَدُّ عَلى إِبْلِيسَ مِنْ أَلْفِ عابِد .

« رسول خدا فرمود : يك نفر داناى به اسلام ، وجودش براى ابليس از هزار عابد سنگين تر است » .

قالَ النَّبيُّ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ يُرِدِ اللهُ بِهِ خَيْراً يُفَقِّهَهُ في الدّينِ .

« نبى مكرّم اسلام فرمود : خداوند براى كسى كه خير بخواهد او را داناى در دين مى كند » .

وقالَ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ لَمْ يَصْبِرْ عَلى ذُلِّ التَعلُّمِ ساعَةً بَقِيَ في ذُلِّ الْجَهْلِ أَبَداً .

« پيامبر بزرگ اسلام فرمود : كسى كه يك ساعت سختى يادگيرى را تحمّل نكند ، براى هميشه در بدبختى جهل بماند » .

قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) : الشاخِصُ في طَلَبِ الْعِلْمِ كَالْمُجاهِدِ في سَبيلِ اللهِ ، إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِم وَكَمْ مِنْ مُؤمِن يَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلَة في طَلَبِ الْعِلْمِ فَلا يَرْجِعُ إِلاّ مَغْفُوراً .

« كسى كه براى فراگيرى دانش عزيمت كند ، همانند مجاهد در راه خداست . به دست آوردن دانش بر هر مسلمانى واجب است ، چه بسيار مؤمنى كه براى يادگيرى دانش از خانه درآيد ، برنگردد مگر اينكه مورد بخشش حق قرار گيرد » .

وَقالَ (عليه السلام) : لا عِلْمَ كَالتَفَكُّرِ وَلا شَرَفَ كَالْعِلْمِ .

« و نيز آن حضرت فرمود : دانشى به مانند انديشه در امور نيست و شرفى براى انسان بالاتر از علم نيست » .

قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) : يا مُؤْمِنُ إِنَّ هذَا الْعِلْمِ وَالأَدَبِ ثَمَنُ نَفْسِكَ ، فَاجْتَهِدْ في تَعَلُّمِهَا فَما يَزيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَأَدَبِكَ يَزيدُ في ثَمَنِكَ وَقَدْرِكَ ، فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدي إِلى رَبِّكَ وَبِالاَْدَبِ تَحْسُنُ خِدْمَةَ رَبِّكَ وَبِأَدَبِ الْخِدْمَةِ يَسْتَوْجِبُ الْعَبْدُ وِلايَتَهُ وَقُرْبَهُ ، فَأَقْبَلِ النَّصيحَةَ كَيْ تَنْجُوا مِنَ الْعَذابِ .

« اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمود : اى مؤمن ! اين دانش و ادب قيمت وجود توست ، هر اندازه به دانش و ادبت اضافه شود ، به قيمت و ارزشت اضافه مى گردد . به كمك علم ، به پروردگارت راه مى يابى و به ادب نيكو خدمت حق را به جاى آورى و به ادب در خدمت ، عبد لايق ولايت و قرب حق مى گردد . پس اين نصيحت را بپذير تا از عذاب الهى برهى » .

عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ عَنْ آبائِهِ (عليهم السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : طالِبُ الْعِلْمِ بَيْنَ الجُهّالِ كَالْحَيِّ بَيْنَ الأَمْواتِ .

« امام ششم از پدرانش از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل مى كند : خواهنده ى علم ، بين مردم نادان ، همانند زنده در ميان مردگان است » .

قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ : إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاَْنْبِياءِ أَعْلَمُهُمْ بِما جاؤُوا بِهرِ ثُمَّ تَلا (عليه السلام) : ( اِنَّ اَوْلَى النّاسِ بِاِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذينَ آَمَنُوا ) ، ثُمَّ قالَ : إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّد مَنْ أَطاعَ اللهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ ، قران عَدُوِّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرابَتُهُ .

« امام على (عليه السلام) مى فرمايد : نزديك ترين مردم به انبياء آگاه ترين آنان به فرامين و قوانين و برنامه هاى آنها است . سپس اين آيه را تلاوت كرد : ] نزديك ترين مردم به ابراهيم ، تابعين او هستند و اين پيامبر و مردم مؤمن اند كه به خاطر شناخت و عمل ، نزديك ترين مردم به ابراهيم اند [ سپس فرمود : دوست محمّد (صلى الله عليه وآله) كسى است كه خدا را اطاعت كند گرچه هيچ گونه خويشاوندى با پيامبر نداشته باشد و دشمن پيامبر كسى است كه از برنامه هاى خدا سرپيچى كند گرچه با پيامبر خويشاوند باشد » .

قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ فَهُوَ كَالصَّائِمِ نَهارَهُ الْقائِمُ لَيْلَهُ وَإِنَّ باباً مِنَ الْعِلْمِ يَتَعَلَّمَهُ الرَّجُلُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَبُو قُبَيْسُ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ في سَبيلِ اللهِ .

« پيامبر اسلام فرمود : آن كس كه طالب علم است مانند كسى است كه روزش به روزه و شبش به عبادت بگذرد ، فراگيرى يك رشته علم براى انسان بهتر است از اينكه به اندازه ى كوه « ابو قبيس » در راه خدا طلا انفاق كند » .

فَقَالَ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ جاءَهُ الْمَوْتُ وَهُوَ يَطْلُبُ الْعِلْمَ لِيُحْيِيَ بِهِ الاْسْلامَ كانَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ الأَنْبِياءِ دَرَجَةً واحِدَةً في الْجَنَّةِ .

« و نيز آن حضرت فرمود : اگر در حال اندوختن دانش مرگ كسى برسد ، دانشى كه براى زنده كردن اسلام فرا مى گرفت ، بين او و بين انبياء در بهشت يك درجه تفاوت است » .

دقّت در آيات و روايات باب علم نشان مى دهد كه منظور از علم در درجه ى اوّل « علم دين » است ; چنانچه در بعضى از آيات و روايات به طور صريح به آن اشاره شده و اين علم است كه انسان را در درجه ى عارفين ، عاملين ، متّقين ، خاشعين و خائفين قرار مى دهد و با توجّه به اين علم است كه انسان علاوه بر آگاهى به حلال و حرام و قوانين و مقررات الهى ، حضرت حق را شناخته ، به عظمت و بزرگى او پى مى برد و نيز خود را شناخته و كوچكى اش را در برابر بزرگى حق مى يابد و براى جبران كوچكى اش كه سخت او را به وحشت مى اندازد ، اقدام به بهترين عبادت براى رسيدن به مقام قرب كرده ، تا در آن مقام به جبران نقص و نيازمندى و ذلّت و حقارت خويش نايل آيد . همچنين به سبب اين علم ، به عاقبت اعمال نيك آگاه شده و در پى انجام هر كار نيكى برمى آيد و از نتايج اعمال بد مطلع شده و از هر گونه بدى اجتناب كرده ، يا براى جبران بديهاى گذشته اش به توبه آراسته مى گردد . چنين شخصى ، كه به اين علم مى رسد از خوف گناه و نتيجه اش هميشه نگران و اشك ريزان است ، و براى ترس از كوچكى اش در برابر خداوند دچار خشيت شده و متوسّل به عبادت و جهاد و هر كوششى در راه خدا مى گردد . او از اين راه وجودش همانند وجود انبياء منبع خير و بركت مى شود . و به همين خاطر است كه حضرت صادق (عليه السلام) هرگونه خوف مثبتى را نتيجه اين علم دانسته و مى فرمايد
فَالْخَوْفُ فَرْعُ الْعِلْمِ