گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
وَدَليلُ الرَجاءَ الطَّلَبُ


همان طور كه در جمله ى قبل ، امام جعفر بن محمّد الصادق (عليه السلام)فرمودند : دليل بر اينكه انسان داراى خوف است گريز اوست از هرچه كه مولا از آن تنفّر دارد ، در اين جمله براى مسئله اميد دليل آورده و مى فرمايد : هركسى ، نمى تواند ادّعا كند دارنده ى اميد است ، اميد سرمايه ى كمى نيست ، اميد واقعيّت بزرگى است ، اميد يكى از مهمترين علل رشد و حركت انسان است . دليل بودن اميد در دل اميدوار حالت طلب اوست . طلب كرَن آنچه مولا به آن علاقه دارد . مولا همه ى نيكان عالم را كه در قرآن ستوده دوست دارد ، و علائمى براى پاكان بيان مى دارد ، تا پاكان به وسيله ى آن نشانه ها در هر دوره اى براى هر طلب حقيقتى ، قابل شناخت باشد . پس بايد به دنبال پاكان و نيكان برخاست و ارتباط با آنان را در رأس طلب ها و خواسته ها قرار داد و اين خواسته را به سرعت و با شدّت جامه ى عمل پوشاند . مگر نه اين است كه قرآن مجيد به عنوان امر ، از انسان مى خواهد تنها با صادقان عالم نشست و برخاست كند :

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ) .

« اى اهل ايمان خويشتن دارى از گناه را به خاطر خدا پيشه كنيد و با راستان همراه و همنشين گرديد » .

مولا طلب آمرزش و مغفرت را دوست دارد ، پس بايد يكى از خواسته هاى مهم انسان طلب بخشش و عفو باشد ، تحقّق بخشيدن به اين خواسته ، فقط در سايه بازگشت و توبه ميسّر است .

مولا تمام عبادات و روشهاى صحيح بندگى را دوست دارد ، پس بايد براى به دست آوردن بندگى اقدام كرد و كاسه از شراب طهور و حيات بخش عبوديّت را سر كشيد .

مولا به تمام برنامه هاى خير كه در قرآن و روايات معرّفى شده اند ، عشق مىورزد ; پس بايد به طلب كليّه ى برنامه هاى خير برخاست و براى انجام خيرات خود را به آب و آتش زد .

انسانى كه به اين امور بى تفاوت است ، يا اين برنامه ها جزء خواسته هاى او نيست ، نمى تواند ادّعاى اميد كند . اميد مخصوص كسانى است كه در مزرعه ى دنيا به پاشيدن بذر نيكى و عبادت اقدام كرده اند و به هر كار خيرى آراسته شده اند و به اميد برداشت محصول در اين دنيا و آن جهان ، زندگى مى كنند . اين اميد پس از آن همه طلب و خواسته ، اميد صحيحى است و بلكه اصل اميد است . طلب و خواسته واقعى زاييده اين اميد است . قرآن مى فرمايد :

( فَمَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً ) .

« كسى كه اميد به لقاء پروردگار دارد بايد براى برنامه هاى شايسته و اعمال صالحه اقدام كند » .

بيا تا دست از اين عالم بداريم *** بيا تا پاى دل از گل برآريم
بيا تا بردبارى پيشه سازيم *** بيا تا تخم نيكويى بكاريم
بيا تا همچو مردان ره حق *** سراندازى كنيم و سر نخاريم
به ذكر معرّفى چهره هاى پاكى كه لازم است انسان در تمام طول عمر با آنان همراه باشد ، مى پردازيم زيرا همراهى با آنان پر منفت ترين تأثير را در همه ى حيات آدمى دارد . پس از آن به معرّفى پاره اى از برنامه هايى كه بايد انسان در طلب آنها باشد تا آن برنامه ها را به دست آورد ، خواهيم پرداخت .

آيه اول : چهره هاى پاك در قرآن
( لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَومِ الآخِرِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ الْسَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقابِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوْا وَأُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ )

« نيكى روى گرداندن به جانب مشرق و مغرب نيست ، نيك كسى است كه ايمان به خدا و روز جزاء و ملائكه و قرآن و انبيا دارد ، و از مال خود در راه عشق به خدا به خويشاوندان مستحق ، و يتيمان ، و افتادگان ، و از راه ماندگان و محتاجان سؤال كننده ، و خلاص كردن گرفتاران پرداخت مى كند ، نماز را بپا داشته و زكاة مى دهد ، به هنگام پيمان بستن به پيمانشان وفا مى كنند و به وقت ندارى و رنجورى و شدت و زمان جنگ صبر پيشه مى كنند ، اينان در مسئله ايمان و انسانيّت راست گفتند و اينان خويشتن دارانند » .

در اين آيه دقت كنيد ، خداى بزرگ براى معرّفى و شناساندن نيكان روزگار پانزده خصيصه و ويژه گى بيان مى دارد ، چنانچه اين موارد عالى در وجود كسى پيدا شد ، يا آراسته به اين واقعيّات شد ، انسان بايد در طلب دوستى با او جديّت كند و خود را با چنين منبع لطفى پيوند زده و از درخت پر ثمر وجود او همان سود را ببرد كه خود او برده است ، آرى ! اميدوار ، به چه چيزى اميد دارد ، اگر اميد به مواد مادى عالم است ; و طلب تنها در آن مسير است ، كه اين اميد را همه ى حيوانات و كليّه جانوران دارند . انسان بايد غير از اميدهاى مادّى به بهترين اميدهاى معنوى هم وصل گردد و از پس آن بهترين خواسته را پيدا كرده و سپس به آن خواسته ها جامه ى عمل بپوشاند . اين ميسّر نيست مگر با چنگ زدن به دامن اوليا و اتّصال به ذيل عنايت پاكان و نيكان .

آيه دوّم : پرهيزكاران
( وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ * لَهُم مَا يَشَاؤُنَ عِندَ رَبِّهِمْ ذلِكَ جَزَاءُ الْمُـحْسِنِينَ * لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ) .

« آن كه راستى و صدق آورد ، و به تصديق و قبول و پذيرش آن برخاست گروه پرهيزكارانند ، براى آنان است نزد خدا هرچه بخواهند ، اين جزاى نيكوكاران است ، مسلّم خداوند بدترين عملى كه به اشتباه از ايشان سرزده محو مى كند و به آنان بهتر از آنچه كردند مزد مى دهد » .

منظور از راستى در اين آيه ى شريفه تمام واقعيّات الهى وايمان به آن و اجراى آن است و به حقيقت اينان صاحبان ارزشند و معاشرت با آنان و دنبال كردن راهشان علّت سعادت دو جهان براى انسان است ، كسى كه اميد به سعادت دارد بايد به طلب اينان و راهشان برخيزد .

آيه سوم : مؤمنان
( إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ) .

« فقط مردم مؤمن كسانى هستند كه ايمان به خدا و رسول آورده ، و هيچ شكى در اين زمينه به خود راه ندادند و با مال جان در راه خدا جهاد كردند ، اينان راستگويان و راست كرداران هستند » .

آيه سوم : ذاكران و صابران
( إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً ) .

« براى مردان و زنان تسليم به حق ، و ايمان آورده ، و دائم در بندگى و راستگو و شكيبا و دل ترس و صدقه دهنده و روزه دار و نگهدارنده شهوت از حرام و زياد ياد خدا كنند آمرزش و اجر بزرگ مهيّا شده » .

البتّه بايد توجّه داشت كه تمام اين حقايق در وجود يك آشناى با خدا ، اعم از مرد و زن ، جمع است ، اين طور نيست كه مرد و زنى يكى از اين صفات را داشته باشند و آنگاه براى آنان آمرزش و اجر بزرگ باشد . اصولاً مؤمن همه ى اين خصوصيّات را داراست ، زيرا اين واقعيّات از توابع ايمان واقعى است و هركجا ايمان باشد اين حقايق هم هست . پس چه نيكوست كه انسان در طلب آنان كه آراسته به اين برنامه ها هستند برآيد و البتّه اميد واقعى سازنده ى اين طلب و خواسته ، در وجود انسان است .

آيه چهارم : مردان روزگار
( رِجَالٌ لاَّ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاَةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالأَبْصَارُ ) .

« مردانى كه آنان را بازرگانى و خريد و فروش از ياد الهى در همه مراحل حيات بازنمى دارد ، نماز را به پا دارند و زكات مى پردازند ، از روزى كه ديده ها و دلها در آن بگردند بيم دارند » .

اين بيم و ترس همان است كه در فصل هاى گذشته به تفصيل توضيح داده شد ، بيمى كه علّت خوددارى انسان از هر گناهى است .

آيه پنجم : اوصاف مؤمنان
( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْعَادُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ لاَِمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ * أُولئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ) .

« به حق كه مؤمنان پيروز شدند ، آنان كه در نمازشان داراى حالت انكسار و ذلّتند ، و از هر سخن و عمل لغوى روى گردانند ، و ادا كننده زكات و نگاه دارنده شهوت از حرامند . شهوت آنان در همان راهى است كه خدا رضايت دارد و آن مربوط به ازدواج يا كنيزشان مى باشد ، كه در اين زمينه ملامتى متوجّه آنان نيست ، ولى كسانى كه از اين مسير دورند متجاوزند . و نيز مؤمنان كسانى هستند كه اداى امانت و وفاى به عهد را رعايت مى كنند ، و نيز نمازشان حفاظت دارند ، اينان وارثند ، فردوس برين را به ارث برده ، در آن جاودانى هستند » .

آيه ششم : برندگان صبر
( إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْر * إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ) .

« همه در زيان اند مگر آنان كه به خدا گرويدند ، و به اجراى كارهاى شايسته برخاستند ويك ديگر را سفارش به حق وتوصيه به پايدارى در راه خدا كردند » .

آيه هفتم : مجاهدان
( لكِنِ الْرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) .

« ولى خوبيها و رستگارى و پيروزى از پيامبر و كسانى است كه ايمان آورده و با مال و جان در راه خدا كوشش مى كنند » .

آيه هشتم : رستگاران
( التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ) .

« توبه كنندگان ، دارندگان برنامه هاى بندگى ، روزه داران ، ركوع كنندگان ، سجده داران ، امر كنندگان به خوبى ، نهى كنندگان از بدى و نگهدارندگان مرزهاى الهى مردمى هستند كه آنان را به عنايات حق مژده بده » .

آيه نهم : مهاجران
( وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلاََجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ) .

« آنان كه پس از ديدن ستم در راه خدا از همه چيز گذشته و مهاجرت كردند در دنيا جاى خوب به آنان داده مى شود ، و مزد دنياى بعد آنان بزرگتر است اگر بدانند » .

آيه دهم : ناصحان
( وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِياءُ بَعْض يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمْ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ) .

« مردان با ايمان و زنان با ايمان برخى دوست برخ ديگرند ، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند ، و به پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكاتند ، و از خدا و پيامبرش پيروى دارند به زودى خداوند رحمتش را نصيب آنان كرده ، خداوند به حق غالب غير مغلوب و حكيم است » .

آيه يازدهم : پروا پيشه گان
( وَمَن يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى ) .

« آنان كه باايمان وعمل شايسته وارد برخدا شوند برايشان درجات بلندى است » .

آيه دوازدهم : عُبّاد حق
( وَعِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الأَرضِ هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً * وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِيَاماً * وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَاماً * إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرّاً وَمُقَاماً * وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذلِكَ قَوَاماً * وَالَّذِينَ لاَ يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَلاَ يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلاَ يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثَاماً * يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَاناً * إِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَات وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً * وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَاباً * وَالَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً * وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمّـاً وَعُمْيَاناً * وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُن وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ) .

« و بندگان خاص خداى رحمان آنان هستند كه به روى زمين ره به تواضع و فروتنى روند ، و هرگاه مردم نادان به آنان خطاب و عتابى كنند با سلامت نفس و خوش زبانى جواب دهند و آنان هستند كه شب را به سجده و قيام و نماز براى خدا روز كنند . و آنان هستند كه دائم به دعا و تضرّع گويند پروردگارا عذاب جهنّم را از ما بگردان كه عذاب آن مهلك دائمى است و آنجا بسيار بد قرارگاه و بدمنزلگاهى است . و آنان هستند كه هنگام انفاق به مسكينان اسراف نكرده و بخل هم نورزند بلكه در احسان ميانه رو و معتدل باشند . و آنان هستند كه با خداى يكتا كسى را شريك نمى خواهند و نفس محترمى را كه خدا حرام كرده به قتل نمى رسانند ، و هرگز عمل زنا نمى كنند كه هركه مرتكب اين عمل شود كيفرش را خواهد يافت و عذابش در قيامت مضاعف گردد ، و با ذلّت و خوارى به دوزخ مخلّد گردد ، مگر آن كسانى كه از گناه توبه كنند و ايمان آورده و عمل صالح به جاى آرند ، پس خدا گناهان او را بدل به ثواب كند خداوند در حق بندگانش بسيار آمرزنده و مهربان است . و هركس توبه كند و نيكوكار بشود البته توبه اش به درگاه خدا قبول افتد ، و بندگان خدا آنان هستند كه بنا حقّ شهادت ندهند و هرگاه به عمل لغوى از مردم بگذرند بزرگوارانه از آن درگذرند و آنان هستند كه هرگاه متذكّر آيات خداى خود شوند كر و كور در آن ننگرند بلكه با دل آگاه و چشم بينا به مشاهده آن برخيزند تا بر مقام معرفت و ايمانشان بيفزايد . و آنان هستند كه هنگام دعا با خداى خود گويند پروردگارا ما را سرخيل پاكان و پيشواى اهل تقوا قرار ده » .

چنين بندگانى كه اوصافشان ذكر شد ، پاداش پايداريشان را در راه بندگى خدا ، غرفه هاى جنّت و حفره هاى بهشتى يابند كه در آنجا با تحيّت و سلام در شادمانى ، يكديگر را ملاقات كنند و در آن بهشت كه جايگاه بسيار نيكو و مقامى بلند است ; تا ابد جاويد و متنعّم خواهند بود . يك بار ديگر در تمام آياتى كه در اين فصل گذشت به خصوص آيات سوره ى « فرقان » دقّت كنيد و ببينيد چه نوع مردمى قابل دوستى و معاشرت هستند و انسان خواسته و طلب خود را بايد در چه مسيرى قرار دهد . در حقيقت بايد گفت آنان كه داراى سرمايه اميدند ، اميد به حيات پاك ، اميد به آخرت آباد ، اميد براى بدست آوردن مايه هاى انسانى ، اميد به بقاى حق ، اميد به خشنودى الهى ، اميد به سعادت دنيا و آخرت ، بهترين حالت طلب را دارند و يك رشته طلب آنان متوجّه يافتن عاشقان خداست ، تا با يارى آنان و از بركت معاشرت با آن وفاداران به مقام قرب خدا و مقام رضايت و خشنودى او برسند :(وَدَليلُ الرَّجاءِ الطَلَبُ
رشد و كمال در روايات
در اين سلسله روايات ، به مسائل بسيار مهم الهى و انسانى اشاره شده است ، مسائلى كه از پيامبر و امامان ، كه سرحلقه عارفان اند ، نقل شده است ، مسائلى كه اگر انسان اميد به سعادت دنيا و آخرت داشته باشد ، در طلب آنها برآمده وتمام جديّت را در آراسته شدن به آن مسائل خواهد كرد .

كسى كه بگويد : من اميد به نجات دارم ، اميد به سلامت حيات دارم ، اميد به خير دنيا و آخرت دارم ; ولى در طلب اين حقايق كه سازنده ى سلامت و سعادت انسان است برنيايد ، اميد نداشته و در ادّعاى خود صادق نيست . مگر نه اين است كه امام صادق (عليه السلام) مى فرمايند :

وَدَليلُ الرَّجاءِ الطَلَبُ .

« نشانه ى اميد طلب و درخواست است » .

1 ـ عزّت در غربت :
عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبائِهِ (عليهم السلام) قالَ : قالَ أَميرالمُؤْمِنينَ مَنْ أَرادَ عِزّاً بِلا عَشيرَة وَهَيْبَةً مِنْ غَيْرِ سُلْطان ، وَغِنًى مِنْ غَيْرِ مال ، وَطاعَةً مِنْ غَيْرِ بَذْل وَفَلْيَتَحَوّلْ مِنْ ذُلّ مَعْصِيَةِ اللهِ إِلى عِزّ طاعَتِهِ فَإِنَّهُ يَجِدُ ذلِكَ كُلَّهُ .

« امام ششم از پدرانش (عليهم السلام) از اميرمؤمنان (عليه السلام) روايت مى كند : كسى كه بدون قوم و خويش عزّت مى خواهد ، كسى كه بدون قدرت هيبت مى طلبد ، و آن كس كه ثروت بدون مال اراده دارد، وآدمى كه بدون بذل و بخشش مى خواهد فرمانش را ببرند ، تنها راهش خروج از پستى معصيت خدا و ورود به اطاعت از خداست » .

بى ترديد عمل به اين روايت و طلب اين واقعيّت ; يعنى ترك هر گناه ، و اجراى هر فرمان خدا ، براى رسيدن به كمال كافى است ، آرى ! اميدوار ، به تمام آن واقعيّاتى كه امير مؤمنان (عليه السلام) مى فرمايد ، تنها در طلب ترك گناه و اجراى فرمان حق ميسّر است .

2 ـ معامله ى با خدا :
قالَ أَميرُ الْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) : كانَتِ الفُقَهاءُ وَالْحُكَماءُ إِذا كاتَبُوا بَعْضُهُمْ بَعْضاً كَتَبُوا بِثلاث لَيْسَ مَعَهُنَّ رابِعَةً مَنْ كانَتِ الآخِرَةُ هَمَّهُ كَفاهُ اللهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنْيا ، وَمَنْ أَصْلَحَ سَريرَتَهُ أَصْلَحَ اللهُ عَلانِيَتَهُ ، وَمَنْ أَصْلَحَ فيمابَيْنَهُ وَبَيْنَ النّاسِ .

« امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود : تيزبينان و حكما زمانى كه به يكديگر چيزى مى نوشتند ، سه برنامه مى نوشتند و هيچ گاه چهارمى نداشت ، مى نوشتند : كسى كه همّتش آخرت است خداوند برنامه هاى دنياى او را كفايت مى كند ، و كسى كه درونش را اصلاح كند خداوند توفيق اصلاح بيرونش را به او مرحمت مى كند ، و آن كه بين خود و خدا را اصلاح كند ، خداوند بين او و مردم را اصلاح مى نمايد » .

3 ـ شيعيان اين گونه اند :
عَنْ خُثَيْمَةِ الجُعْفي : قالَ : دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد (عليهما السلام) وَأَنَا أُريدُ الشُّخوصَ فَقالَ : أَبْلِغْ مَوالينا السَّلامَ وَأَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللهِ وَأَنْ يَعُودَ غَنِيُّهُمْ فَقيرُهُمْ ، وَقَوِيُّهُمْ ضَعيفُهُمْ وَأَنْ يَعُودَ صَحيحَهُمْ مَريضَهُمْ وَأَنَّ يَشْهَدَ حَيُّهُمْ جِنازَةَ مَيِّتِهِمْ وَأَنْ يَتَلاقُوا في بُيُوتِهِمْ ، وَأَنَّ لِقاءَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً حَياةً لاَِمْرِنا رَحِمَ اللهُ عَبْداً أَحْيا أَمْرنا يا خُثَيْمَةَ إِنّا لا نُغْني عَنْكُمْ مِنَ اللهِ شَيْئاً إِلاّ بِالْعَمَلِ ، إِنَّ وَلايَتَنا لا تُنالُ إِلاّ بِالْوَرَعِ ، وَإِنَّ أَشَدَّ النّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ القِيامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلاً ثُمَّ خالَفَهُ إِلى غَيْرِه .

« خثيمه جعفى مى گويد : به محضر حضرت صادق مشرّف شدم در حالى كه قصد رفتن از مدينه و خداحافظى داشتم ، امام فرمود : دوستان ما را سلام برسان و آنان را به خويشتن دارى از گناه سفارش كن و اينكه داراى آنان از فقيرشان دستگيرى كند ، و قدرت دار آنان از ضعيفشان حمايت داشته باشد ، و سالم آنان مريضشان را ببيند ، و زنده آنان مردگانشان را تشييع جنازه كنند ، و يكديگر را در خانه هاشان ديدن نمايند زيرا اين ديدار باعث حيات فرهنگ ماست ، خداوند مورد رحم قرار دهد آن بنده اى كه به زنده كردن امر ما اقدام نمايد . اى خثيمه ما بجز با عمل صالح شما در پيشگاه حق براى شما كارى نمى توانيم انجام دهيم ، به ولايت ما نمى رسد مگر به عمل ، حسرت خورترين مردم در قيامت كسى است كه از عدل تعريف كند ; ولى خودش در اجراى آن نسبت به مردم تخلف كند » .

4 ـ شرط دوستى با اهل بيت (عليهم السلام) :
عَنْ خَلاّد أَبي عَلي قالَ : قالَ لَنا جَعْفَرُ بن مُحَمَّد وَهُوَ يُوصينا : إِتَّقُوا اللهَ وَأَحْسِنُوا الرُّكُوعَ وَالسُّجودَ وَكُونُوا أَطْوَعَ عِبادِ اللهِ فَإِنَّكُمْ لَنْ تَنالُوا وَلايَتِنا إِلاّ بِالْوَرَعِ وَلَنْ تَنالُوا ما عِنْدَ اللهِ تَعالى إلاّ بِالْعَمَلِ ، وَإِنَّ أَشَدَّ النّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ لَمن وَصَفَ عَدْلاً وَخالَفُهُ إلى غَيْرِهِ .

« خلاّد ابى على مى گويد : امام صادق به ما گفت و سفارش هم مى كرد : پرهيزگار باشيد و ركوع وسجود را نيكو به جا آوريد ، و مطيع ترين مردم نسبت به فرمانهاى الهى باشيد زيرا جز با پاكدامنى و پارسائى به ولايت ما نمى رسيد، واز خداوند رضايت و بهشت جز از طريق عمل ، دريافت نمى كنيد، پر حسرت ترين مردم در قيامت كسى است كه از عدل تعريف كند ولى در عمل مخالف عدالت رفتار كند » .

5 ـ خود را فدا كن :
قالَ أَبُو رزّين الْعَقيلي : يا رَسُولَ اللهِ مَا الإيمانُ ؟ قالَ : أَنْ تَكُونَ اللهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْكَ مِمّا سِواهُما .

« ابو رزّين عقيلى مى گويد : از پيامبر پرسيدم ايمان چيست ؟ فرمود : خدا و رسول پيش تو از هرچيز محبوبتر باشند » .

اگر كسى بخواهد خدا و پيامبر در دلش از هر چيز محبوبتر باشد ، بايد در طلب معرفت برخيزد ، چون معرفت طلب كرد ، از آن ، عشق و محبّت حاصل مى شود ، و از پرتو عشق به درجات كمال خواهد رسيد .

6 ـ از نشانه هاى ايمان :
قِيْلَ اِنَّ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) مرّ بِقَوْم فَقالَ لَهُمْ ما أَنْتُمْ ؟ فَقالُوا : مُؤْمِنُونَ فَقالَ : مَا عَلامَةُ إِيمانِكُمْ قالُوا : نَصْبِرُ عَلىَ الْبَلاءِ وَنَشْكُرُ عِنْدَ الرَّخاءِ وَنَرْضى بِمَواقِعِ الْقَضا فَقالَ مُؤْمِنُونَ وَرَبِّ الْكَعْبَةِ .

« رسول خدا (صلى الله عليه وآله) از گروهى از اصحابش سؤال كرد : كيستيد ؟ گفتند : مردمى مؤمن ، فرمود : علامت ايمان شما چيست ؟ گفتند : صبر به هنگام بلاء ، شكر به وقت خوشى ، رضا به مواضع قضاى الهى ، فرمود : به پروردگار كعبه قسم ! مؤمنيد » .

7 ـ از موانع لذّت مناجات :
في أَخْبارِ داودَ (عليه السلام) ما لاَِوْلِيايي وَالهَمُّ بِالدُّنْيا إِنَّ ألهَمَّ يُذْهِبُ حَلاوَةَ مُناجاتي مِنْ قُلُوبِهِمْ ، يا داودُ إِنَّ مُحَبَّتي مِنْ أَوْلِيائي أَن يَكُونُوا رُوحانِيّينَ لا يَغْتَمُّونَ .

« اى داود اولياءِ من وغصّه دنيا براى چه ؟ غصّه دنيا شيرينى مناجاتم را از دل آنان مى برد ، اى داود عشق من به اوليائم به خاطر اين است كه آنان اهل معنى هستند و غصّه برنامه هاى ظاهرى در آنان راه ندارد » .

8 ـ ياد خدا :
عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ (عليه السلام) قالَ : مِنْ أَشَدِّ ما فَرَضَ اللهُ عَلَى خَلْقِهِ ذِكْرُ اللهِ كَثيراً ثُمَّ قالَ : لا أَعْنى سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلا إِلهَ إِلاَّ اللهَ وَاللهُ أَكْبَرُ وَإِنْ كانَ مِنْهُ وَلكِنْ ذِكْرُ اللهِ عِنْدَ ما أَحَلَّ وَحَرَّمَ فَإِنْ كانَ طاعَةً عَمِلَ بِها وَإِنْ كانَ مَعْصِيَةً تَرَكَها .

« امام ششم فرمود : از برنامه هايى كه سخت به خلق خدا واجب شده زياد ياد او كردن است ، سپس فرمود : منظورم زياد گفتن سبحان الله ، والحمد لله ، ولا اِله اِلاّ اللهُ وَالله اكبر نيست گرچه آن هم ياد خداست ولى ياد او در برابر حلال و حرام است ، اگر موردى در بندگى است عمل كند اگر موردى در معصيت است از آن بپرهيزد » .

9 ـ پرهيزكاران ، پارسايان و ثروتمندان مسلمان :
عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبائِهِ (عليهم السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) اِعْمَلْ بَفَرائِضِ اللهِ تَكُنْ مِنْ أَتْقى النّاسِ ، وَأرْضِ بِقِسْمِ اللهِ تَكُنْ مِنْ أَغْنى النّاسِ ، وَكَفَّ عَنْ مَحارِم اللهِ تَكُنْ أَوْرَعَ النّاسِ ، وَأَحْسِنْ مُجاوَرَةِ مَنْ يُجاوِرُكَ تَكُنْ مُؤْمِناً وَأَحْسِنُ مُصاحَبَةِ مَنْ صاحَبَكَ تَكُنْ مُسْلِماً .

« امام ششم از پدرانشان (عليهم السلام) از نبى اكرم نقل مى كند : به واجبات الهى عمل كن تا پرهيزگارترين مردم باشى ، به داده ى خدا و قسمت حق راضى باش ثروتمندترين مردمى ، از آنچه حرام شد ، بپرهيز پارساترين خلقى ، به همسايه نيكى كن مؤمن باش ، با دوستت به خوبى رفاقت كن تا مسلمان باشى » .

10 ـ درخت دين :
قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : قالَ حَبيبي جِبْرئيلُ إِنَّ مَثَلَ هَذَا الدّينِ كَمَثَلِ شَجَرَة ثابِتَة الإِيمانُ أَصْلُها ، وَالصَّلاةُ عُروقُها ، وَالزَّكاةُ ماؤُها ، وَالصَّوْمُ سَعَفُها ، وَحُسْنُ الْخَلْقِ وَرَقُها ، وَالكَفُّ عَنِ الْمَحارِمِ ثَمَرُها ، فَلا تَكْمُلْ شَجَرَةٌ إِلاّ بِالثَّمَرِ كَذلِكَ الإِيمانُ لا يَكْمُلْ إِلاّ بِالْكَفّ عَنِ الْمَحارِمِ .

« پيامبر بزرگ (صلى الله عليه وآله) فرمود : دوستم جبرئيل گفت : مَثَل دين مانند درخت ثابت است ، ايمان ريشه آن ، نماز رگهاى آن ، زكات آب آن ، روزه شاخه آن ، نيك خلقى برگ آن ، خوددارى از گناه ميوه آن ، و درخت بدون ميوه درخت نيست ، همچنين ايمان ، بدون خوددارى ، از گناه ايمان نيست » .

11 ـ شروع و ختم با نيكى :
قالَ أَبُو عَبْدِاللهِ (عليه السلام) : افْتَحُو أنهارَكُمْ بِخَيْر ، وَامْلُوا عَلى حَفَظَتِكُمْ في أَوَّلِهِ وَفي آخِرِهِ خَيْراً يُغْفَرْ لَكُمْ مابَيْنَ ذلِكَ إِنْ شاءَ اللهُ .

« امام ششم فرمود : روز خود را با كار نيك شروع كنيد ، و در اوّل و آخر روز براى حافظان اعمالتان ، نيكى املا كنيد ، تا بنويسند ، اگر خدا بخواهد مابين آن را بر شما خواهد بخشيد » .

12 ـ شش خصلت ماندگار :
عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ سِتَّ خِصال يَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ بَعْدَ مَوْتِهِ ، وَلَدٌ صالِحٌ يَسْتَغْفِرْ لَهُ وَمُصْحَفٌ يُقْرَءُ مِنْهُ ، وَقَلِيبٌ يَحْفُرُهُ ، وَغَرْسٌ يَغْرُسُهُ ، وَصَدَقَةُ ماء يَجْريه ، وَسُنَّةٌ حَسَنَةٌ يُؤْخَذُ بِها بَعْدَهُ .

« امام ششم فرمود : مؤمن از شش برنامه اى كه از او به جا مانده بعد از مرگش بهره مى برد : فرزند شايسته اى كه براى او استغفار كند ، كتاب هدايتگرى از او باقى بماند ، چاه آبى كه حفر كرده ، درختى كه كاشته ، آبى كه جارى نموده و برنامه نيكى كه مردم آن را به اجرا بگيرند و از آن متابعت كنند » .

13 ـ چهار ويژه گى مهم :
عَنْ أَبي جَعْفَر أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَمُلَ إِسْلامُهُ ، وَأُعينَ عَلى إِيمانِهِ ، وَمُحِصَتْ ذُنوبُهُ وَلَقى رَبُّهُ وَهُوَ عَنْهُ راض وَلَوْ كانَ فيما بَيْنَ قَرَنِهِ إِلَى قَدَمَيْهِ ذُنُوبٌ حَطَّها اللهُ عَنْهُ ، وَهِيَ الْوَفا بِما يَجْعَلُ للهِ عَلى نَفْسِهِ ، وَصِدْقُ اللّسانِ مَعِ النّاسِ ، وَالْحَياءُ مِمّا يَقْبَحُ عِنْدَ اللهِ وَعِنْدَ النّاسِ ، وَ حُسْنُ الْخُلْقِ مَعَ الأَهْلِ وَالنّاسِ .

« امام باقر (عليه السلام) فرمود : چهار چيز در هركس باشد اسلامش كامل است ، و بر ايمانش كمك شود ، و گناهش پاك شود ، و خدا را در حالى كه از عبدش راضى است ملاقات كند ، و اگر از فرق تا قدمش داراى گناه باشد خدا همه ى آن را خواهد ريخت : وفا به تمام برنامه هايى كه به عنوان بندگى ، خداوند برايش مقرّر فرموده است ، راستى در زبان با تمام مردم و حيا از آنچه كه نزد خدا و مردم قبيح است ، و خوش اخلاقى با اهل و عيال و مردم » .

14 ـ از مرگ چه باك :
عَنْ أَبي مُحَمَّد الْعَسْكَرِيّ عَنْ آبائِهِ (عليهم السلام) قالَ : قيلَ لأَميرِالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) مَا الإِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ : قالَ : أَداءُ الفَرائِضِ ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَالاِْشْتِمالُ عَلَى المَكارِمِ ثُمَّ لا يُبالي أَوَقَعَ عَلَيَّ الْمَوْتِ ، أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ وَللهِ ما يُبالي ابْنُ أَبي طالِب أَوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ .

« امام عسكرى (عليه السلام) از پدرانش نقل مى كند : به امير مؤمنان (عليه السلام) گفتند : راه آماده شدن براى مرگ چيست ؟ فرمود : اداى واجبات ، دورى از محرمات ، آراسته شدن به مكارم ، بعد از اين باكى نيست كه انسان به كام مرگ درافتد ، يا مرگ او را بگيرد ، به خدا قسم پسر ابى طالب باكى ندارد كه در كام مرگ افتد ، يا مرگ بر او قرار بگيرد » .

15 ـ بازجويى از خود :
قالَ بَعْضُ الأَئِمَّةِ : حاسَبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبُوا وَزِنُوا أَعْمالَكُمْ بِميزانِ الْحَياءِ قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا .

« از بعض امامان نقل شده : قبل از اينكه به حسابتان برسند ، به حساب خود برسيد و قبل از اينكه كردارتان را وزن كنند ، در ترازوى حيا وزن كنيد » .

16 ـ حفظ از آلودگى :
قالَ أَبُوجَعْفَر (عليه السلام) : إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ .

« امام باقر فرمود : برترين عبادت نگاه داشتن شكم و شهوت است » .

17 ـ بالاترين كوشش :
عَنْ أَبي بَصير قالَ : قالَ رَجُلٌ لاَِبي جَعْفَر (عليه السلام) : إِنّي ضَعيفُ الْعَمَلِ قَليلُ الصِّيامِ وَلكِنّي أَرْجُ أَنْ لا آكِلٌ إِلاّ حَلالاً قالَ : فَقالَ لَهُ وأَيُّ الإِجْتِهادِ مِنْ عِفَّةِ بَطْن وَفَرْج .

« ابوبصير مى گويد : مردى به امام باقر گفت : من در عمل ضعيفم و روزه هم كم دارم ، اما اميدم به اين است كه جز حلال نخورم ، امام فرمود : كدام كوشش بالاتر از حفظ شكم و شهوت از حرام است ؟ » .

18 ـ بهشت در مقابل چهار برنامه :
عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ (عليه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ سَلِمَ مِنْ أُمّتي أَرْبَعَ خِصال فَلَهُ الْجَنَّةِ : مرنَ الدُّخُولِ في الدُّنْيا ، وَاتِّباعُ الْهَوى ، وَشَهْوَةُ الْبَطْنِ ، وَشَهْوَةُ الْفَرْجِ .

« امام صادق مى گويد : پيامبر فرمود : از امّتم هركس از چهار برنامه سالم بماند داراى بهشت است. اسير دنيا شدن، پيروى از هواى نفس، شهوت شكم، شهوت عورت » .

19 ـ حفظ زبان :
عَنِ الْباقِرِ ، عَنْ آبائِهِ (عليهم السلام) عَنْ أَميرِالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) قالَ : لا حافِظَ أَحْفَظُ مِنَ الْصَمْتِ .

« امام باقر از پدرانش از على (عليه السلام) نقل مى كند : نگهبانى براى انسان بالاتر از سكوت نيست » .

20 ـ تقواى زبان :
عَنْ جَعْفَر عَنْ آبائِهِ (عليهم السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : إِنَّ عَلى لِسانِ كُلِّ قائِل رَقيباً ، فَلْيَتَّقِ اللهَ الْعَبْدُ ، وَلْيَنْظُرْ ما يَقُولُ .

« امام ششم از پدرانش از نبى اكرم نقل مى كند: براى زبان هركسى محافظى قرار داده شده ، عبد بايد نسبت به زبانش داراى تقوا باشد ، و در گفتارش فكر كند » .

21 ـ نشانه هاى خردمندان :
في وَصايا أَبي ذَرّ قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : عَلَى الْعاقِلِ أَنْ يَكُونَ بَصيراً بِزَمانِهِ مُقْبِلاً عَلى شَأْنِهِ ، حافِظاً لِلِسانِهِ ، فَإِنَّ مَنْ حَسِبَ كَلامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلامُهُ إِلاّ فيما يُعْنيه .

« در سفارشات ابى ذر آمده كه پيامبر فرمود : سزاوار شخص خردمند اين است كه بيناى به زمان بوده و روى آور به برنامه هايى باشد كه برايش آبرو دارد ، و نگهدار زبانش باشد ، بدون ترديد كسى كه گفتارش را از عملش حساب كند كم مى گويد مگر آنچه برايش خير داشته باشد » .

22 ـ عوامل نجات :
قالَ رَسُولُ اللهِ : ثَلاثٌ مُنْجِياتٌ تُكَفُّ لِسانَكَ ، وَتَبْكي عَلَى خَطِيئَتِكَ ، وَتُلْزَمُ بَيْتِكَ .

« رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود : چه چيز عامل نجات است : حفظ زبان از هرچه حرام شده ، گريه بر گناه ، و نشستن در خانه اگر كار خير و عمل خداپسندانه اى در بيرون نداشته باشى » .

22 ـ مقام سكوت :
إِنَّ آدَمَ (عليه السلام) كَما كَثُرَ وَلَدُهُ وَوَلَدُ وَلَدِهِ كانُوا يُحَدِّثُونَ عِنْدَهُ وَهُوَ ساكِتٌ ، فَقالُوا يا أَبَهْ مالَكَ لا تَتَكَلَّمُ فَقالَ : يا بَنِيَّ إِنَّ اللهَ جَلَّ جَلالُه لَمّا أَخْرَجَني مِنْ جِوارِهِ عَهَد إِلَيَّ وَقالَ : أَقِلّ كَلامَكَ تَرْجِعُ إِلى جِواري .

« زمانى كه فرزندان آدم ، و فرزندان فرزندانش زياد شدند در كنار او با هم سخن مى گفتند ولى آدم ساكت بود ، به او گفتند ; پدر چرا سخن نمى گويى ، پاسخ داد : فرزندانم زمانى كه خداوند بزرگ مرا از جوار رحمتش اخراج كرد با من قرارداد بست در زندگى دنيا سخن كم بگو تا به جوارم بازگردى » .

23 ـ ضمانت بهشت :
قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : تَقبَّلُوا لي سِتّ خِصال أَتَقَبَّلُ لَكُمْ بِالْجَنَّةِ إِذا حَدَّثْتُمْ فَلا تَكْذِبُوا ، وَإِذا وَعَدْتُمْ فَلا تُخْلِفُوا ، وَإِذا تُمِنْتُمْ وَلا تَخُونُوا وَغُضُّوا أَبْصارَكُمْ وَاحْفَظُوا فُروجَكُمْ وَكَفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَلْسِنَتكُمْ .

« رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود : شش برنامه را از من بپذيريد تا بهشت را براى شما ضمانت كنم : به هنگام سخن گويى دروغ مگوئيد ، به وقت رسيدن وفاى به عهد خلف وعده ننماييد ، در زمانى كه امين قرار گرفتيد خيانت نداشته باشيد ، ديده از حرام بپوشانيد ، شهوت خود را حفظ كنيد ، و دست و زبان از آزار مردم نگاه داريد » .

24 ـ بيدار باش
عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ (عليه السلام) قالَ : كانَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) يَقُولُ : نَبِّهْ بِالتَّفَكُّرِ قَلْبَكَ ، وَجافِ عَنِ اللَّيْلِ جَنْبَكَ ، وَاتَّقِ اللهَ رَبَّكَ .

« امام صادق (عليه السلام) فرمود : امير مؤمنان (عليه السلام) بارها مى فرمود : دلت را با انديشه از خواب غفلت بيدار كن ، براى عبادت در تاريكى شب از رختخواب جدا شو ، و خدا را بترس » .

25 ـ بهترين اوصاف ابوذر
عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ (عليه السلام) : كانَ أَكْثَرَ عِبادَةِ أَبي ذَرّ (رحمه الله) عَلَيْهِ التَّفَكُّرُ وَالاِْعْتِبارُ .

« امام صادق (عليه السلام) فرمود : بيشترين عبادت ابوذر ، انديشه و پند گرفتن بود » .

26 ـ برنامه ريزى
قالَ رَسُولُ الله (صلى الله عليه وآله) : عَلَى الْعاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ ثَلاثُ ساعات : ساعَةٌ يُناجي فيها رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ ، وَساعَةٌ يُحاسِبُ فيها نَفْسَهُ ، وَساعَةٌ يَتَفَكَّرُ فيما صَنَعَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ وَسَاعَةً يَخْلُوا فيها بِحَظِّ نَفْسِهِ مِنَ الْحَلالِ .

« پيامبر بزرگ فرمود : بر عاقل و خردمند است كه ساعاتش را بر سه قسمت تقسيم كند : ساعتى براى مناجات با حق ، و ساعتى براى محاسبه خويش ، و ساعتى انديشه در مخلوق الهى ، و ساعتى كه در آن سود نفسش را از حلال بنگرد » .

27 ـ جهنم ؟ هرگز
عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّد (عليهما السلام) قالَ : مَنْ مَلِكَ نَفْسَهُ إِذا رَغِبَ وَاِذا رَهِبَ وَإِذَا اشْتَهى وَإِذا غَضِبَ وَإِذا رَضِيَ ، حَرَّمَ اللهُ جْسَدَهُ عَلَى النَّارِ .

« امام صادق (عليه السلام) فرمود : كسى كه به هنگام ميل و به وقت ترس و زمان اشتها و وقت غضب و رضا خويشتن دار باشد ، خداوند جسد او را به آتش جهنّم حرام مى كند » .

28 ـ دو سفارش مهم
.. قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) لِنُوف ، يا نُوفُ صِلْ رَحِمَكَ يَزيدُ اللهُ في عُمْرِكَ ، وَحَسِّنْ خُلْقَكَ يُخَفِّفُ اللهُ حِسابَكَ .

« امام امير مؤمنان (عليه السلام) به نوف فرمود : صله رحم كن تا خداوند به عمرت بيفزايد ،و خوش خلقى كن ، تا حسابت را خداوند سبك كند » .

29 ـ خير دنيا و آخرت
قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : أَلا أَدُلُّكُمْ عَلى خَيْرِ أَخْلاقِ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ ؟ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ ، وَتُعْطي مَنْ حَرَمَكَ ، وَتَعْفُو عَنْ ظَلَمَكَ .

« رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود : شما را به خير اخلاق دنيا و آخرت راهنمايى كنم ، وصل كردن با كسى كه با تو قطع رابطه كرده ، بخشش به كسى كه تو را محروم كرده ، گذشت از كسى كه به تو ظلم كرده » .

در زمينه ى معارف ، واقعيّات ، حسنات اخلاقى و آنچه انسان را متخلّق به اخلاق خدا و انبيا مى كند ، آن قدر روايت زياد است ، كه اگر در اين نوشتار بيايد از چند جلد بيشتر مى شود ، و ان شاء الله در ضمن مباحث آينده ، به تناسب هر بحثى ، به روايات لازمه اشاره خواهد شد .

با توجه به آيات و رواياتى كه خوانديد ، روشن شد كه انسان بايد به چه كسانى و چه مسائلى طلب و ميل داشته باشد ، و اگر اين طلب و ميل به واقعيّات در انسان باشد ، بدون شكّ آدمى آراسته به آن حقايق خواهد شد . اين طلب دلالت بر اميد انسان به سعادت دنيا و آخرت دارد و بنا بر قول امام صادق (عليه السلام) در متن روايت مورد بحث :(وَدَليلُ الرَّجاءِ الطَّلَبُ