گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلدششم
باب هيجدهم در آداب سلام


قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) :
مَعْنَى السَّلامِ في دُبُرِ كُلِّ صَلاة مَعْنَى الاْمانِ ، أىْ مَنْ أدّى أمْرَ اللهِ وَسُنَّةَ نَبِيِّهِ 9 خاضِعاً لَهُ خاشِعاً مِنْهُ فَلَهُ الاْمانُ مِنْ بَلاء الدُّنْيا وَبَراءَةٌ مِنْ عَذابِ الاْخِرَةِ .

وَالسَّلامُ إسْمٌ مِنْ أسْماءِ اللهِ تَعالى أوْدَعَهُ خَلْقَهُ لِيَسْتَعْمِلُوا مَعْناهُ في الْمُعامِلاتِ وَالاْماناتِ وَالاْنْصافاتِ وَتَصديقِ مُصاحَبَتِهِمْ وَصِحَّةِ مُعاشَرَتِهِمْ .
وَإنْ أرَدْتَ أنْ تَضَعَ السَّلامَ مَوْضِعَهُ وَتُؤَدّي مَعْناهُ فَاتَّقِ اللهَ وَلْيَسْلَمْ مِنْكَ دينُكَ وَقَلْبُكَ وَعَقْلُكَ أنْ لا تُدَنِّسَها بِظُلْمَةِ الْمَعاصي وَلْتَسْلَمْ حَفَظَتُكَ أنْ لا تُبْرِمَهُمْ وَتَمُلَّهُمْ وَتُوحِشَهُمْ مِنْكَ بِسُوءِ مُعامَلَتِكَ مَعَهُمْ ثُمَّ صَديقَكَ ثُمَّ عَدُوَّكَ فَإذا لَمْ يَسْلَمْ مَنْ هُوَ الاْقْرَبُ فَالاْبْعَدُ اُولى .

وَمَنْ لا يَضَعُ السَّلامَ مَواضِعَهُ هذِهِ فَلا سَلامَ وَلا تَسْليمَ وَكانَ كاذِباً في سَلامِهِ وَإنْ أفشاهُ في الْخَلْقِ .
وَاعْلَمْ أنَّ الْخَلْقَ بَيْنَ فِتَن وَمِعَن وَمِحَن في الدُّنْيا إمّا مُبْتَلى بِالنِّعَمِ لِيَظْهَرَ شُكْرُهُ وَإمّا مُبْتَلى بِالشِّدَّةِ لِيَظْهَرَ صَبْرُهُ وَالْكَرامَةُ في طاعَتِهِ وَالْهَوانُ في مَعْصِيَتِهِ ، وَلا سَبيلَ إلى رِضْوانِهِ بِفَضْلِهِ وَلا سَبيلَ إلى طاعَتِهِ إلاّ بِتَوفيقِهِ وَلا شَفيعَ إلَيهِ إلاّ بِإذْنِهِ وَرَحْمَتِهِ .

قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) : مَعْنَى السَّلامِ في دُبُرِ كُلِّ صَلاة مَعْنَى الاْمانِ ، أىْ مَنْ أدّى أمْرَ اللهِ وَسُنَّةَ نَبِيِّهِ (صلى الله عليه وآله)خاضِعاً لَهُ خاشِعاً مِنْهُ فَلَهُ الاْمانُ مِنْ بَلاء الدُّنْيا وَبَراءَةٌ مِنْ عَذابِ الاْخِرَةِ .
در پايان هر نمازى سه سلام قرار داده شده ، سلام بر پيامبر ، سلام بر عباد شايسته كه عبارت از انبيا و امامان و اولياء و شايستگان اند ، و سلام بر همه اهل اسلام از تمام ملائكه و عباد حقيقى حق .

در هر سه سلام ، آنچه قابل توجه است ، جنبه حضورى سلام شوندگان است ، السلام عليك ايها النبى و رحمة الله وبركاته ، السلام علينا و على عباد الله الصالحين ، السلام عليكم و رحمة الله و بركاته ، در سلام اول ( عليك ) و در سلام دوم ( علينا ) و در سلام سوم ( عليكم ) دلالت بر اين دارند ، كه نمازگزار واقعى ، با رعايت شرايط ايمان و عمل و عبادت و اخلاق داراى مقام قرب معنوى نسبت به رسول اكرم و عباد صالح و همه ملائكة الله و شايستگان از جن و انس شده و اكنون به خاطر رعايت آن شرايط راه در حضور همه آنان پيدا كرده ، و از باب ادب بايد به آن بزرگواران سلام حضورى دهد ، و همين حضور و سلام ، در حقيقت همان حصار امن الهى است ، و هر كه وارد در اين حصار شود از بلاى دنياى و عذاب آخرت در امان است .

به قول حضرت صادق (عليه السلام) در متن روايت : معناى سلام در دنباله هر نماز عبارت از امان است .

يعنى هر كس تمام اوامر حق و سنت پيامبر را از سر خضوع و خشوع ادا كرده ، تحصيل امنيت كرده ، و در اين وادى از بلاى دنيا و عذاب آخرت مأمون خواهد بود .

در قرآن مجيد آمده :

) الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْم أُوْلئِكَ لَهُمُ الاَْمْنُ وَهُم مُهْتَدُونَ ((1) .
آنانكه ايمان آوردند ، و اين حقيقت عالى الهى را و عمل بر مبناى آن را به ستم و ظلم و گناهان بزرگ نيالودند ، ايمن از خزى دنيا و عذاب آخرت اند ، و به سر منزل هدايت راه يافته اند .

) إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لاَ يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَن يُلْقَى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَن يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ((2) .
آنانكه در عمل به دستورات ما و اعتقاد به حقايق راه كفر و عناد پيمودند ، هرگز از نظر ما پنهان نيستند ، آيا كسيكه روز قيامت به آتش دوزخ درافتد بهتر است يا آن كس كه به خاطر ايمان و عمل صالح و اخلاق شايسته از عذاب الهى ايمن است .

بارى امروز كه در دنيا هستيد به اختيار خود هر چه مى خواهيد انجام دهيد كه خداوند به تمام اعمال شما آگاه است .

) لاَ يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الاَْكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ هذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ((3) .
و هيچگاه فزع اكبر و هنگامه بزرگ روز قيامت آنان را محزون نخواهد

1 ـ سوره انعام (6) : 82 .

2 ـ سوره فصلت (41) : 40 .

3 ـ سوره انبياء (21) : 103 .

ساخت ، فرشتگان رحمت با آنان ملاقات كنند و گويند اين است آن روز سعادت شما كه رسولان حق در دنيا به شما وعده دادند .

) مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُم مِن فَزَع يَوْمَئِذ آمِنُونَ ((1) .
كسى كه نيكى ها را با خود به قيامت آورد ، پاداش بهتر از آن خواهد يافت ، و از هول و هراس قيامت در امان خواهد بود .

در هر صورت سلام نماز هم مانند ركوع و سجود و تشهدش بايد داراى حقيقت و صدق باشد ، به سلام حقيقى و به قول حضرت صادق (عليه السلام) به امنيت كه سلام نماز اعلامى نسبت به آن است كسى مى رسد كه داراى ايمان و بطور حتم عمل صالح و اخلاق حسنه باشد ، در غير اين صورت سلام ، لفظ خشكى خواهد بود كه نمازگزار با زبانش ادا مى كند ، و قلب و روح و اعضاء و جوارحش در آن شركت ندارند ، و بر اين سلام جوابى واجب نيست .

بيائيد در مسيرى قرار بگيريم ، كه اولا تحصيل قرب حضور كنيم و ثانياً سلام ما از طرف ملائكه و انبياء و عباد صالح بى جواب نماند .

اگر دردت دواى جان نگردد *** غم دشوار تو آسان نگردد
كه دردم را تواند ساخت درمان *** اگر هم درد تو درمان نگردد
دمى درمان يك دردت نسازم *** كه بر من درد صد چندان نگردد
كه يابد از سر زلف تو بوئى *** كه دايم بى سر و سامان نگردد
كه يابد از سر كوى تو گردى *** كه همچون چرخ سرگردان نگردد
كه نوشد از مى عشق تو جامى *** كه جانش مست جاويدان نگردد
ندانم تا چه خورشيدست عشقت *** كه جز در آسمان جان نگردد
دلا هرگز بقاى كل نگردى *** كه تا جان فانى جانان نگردد
اگر قربان نگردى نيست ممكن *** كه بر تو عمر تو تاوان نگردد
يقين ميدان كه جان در پيش جانان *** نيابد قرب تا قربان نگردد
اگر آدم كفى گل بود گو باش *** به گل خورشيد تو رخشان نگردد
چو خفاشى بميرى چشم بسته *** اگر خورشيد تو رخشان نگردد
در آن خورشيد حيران گشت عطار *** چنان جائى كسى حيران نگردد
وَالسَّلامُ إسْمٌ مِنْ أسْماءِ اللهِ تَعالى أوْدَعَهُ خَلْقَهُ لِيَسْتَعْمِلُوا مَعْناهُ في الْمُعامِلاتِ وَالاْماناتِ وَالاْنْصافاتِ وَتَصديقِ مُصاحَبَتِهِمْ وَصِحَّةِ مُعاشَرَتِهِمْ .
دقت در جملات بالا ما را به اين حقيقت متوجه مى كند كه منظور از اين اسمى كه خداوند مهربان در بين بندگانش جهت استعمال در معاملات و امانات و اخلاقيات و مصاحبت صادقانه و معاشرت صحيح قرار داده بدون ترديد اسلام است .

چرا كه ما بندگان در تمام نواحى زندگى مأموريت واجب داريم كه از اسلام پيروى كنيم ، و معاملات و معاشرت و مصاحبت و امانت دارى خويش را با اين دين جهانى و قوانين ابدى و سعادت بخش هماهنگ نمائيم ، تا از بركت اين حقيقت به سلامت در ولايت ، سلامت در حيات ، سلامت در شئون حيات ، سلامت قلب ، و سلامت در ممات و سلامت در قيامت برسيم ، چنانچه در باره حضرت يحيى و عيسى در قرآن مجيد فرموده :

در باره يحيى گفته :

وَسَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيّا .
و در باره عيسى فرموده :

وَالسَّلامُ عَلى يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أمُوتُ وَيَوْمَ ا ُبْعَثُ حَيّا .
تمام انبيا و امامان و اولياء و پاكان به خاطر اتصال به اين امانت از سلامت كامل برخوردار بودند ، و برابر با آيات كتاب حق هر كس در اين دنيا از اين سلامت برخوردار باشد ، بدون ترديد در عالم قيامت هم از سلامت معنوى برخوردار خواهد بود ، و به خاطر اين سلامت مشمول رضاى حق و براى ابد اهل بهشت سرمدى مى باشد .

در باره اسلام و منافع دنيائى و آخرتى آن در ضمن توضيح بقيه احاديث مصباح مسائلى خواهد آمد .

وَإنْ أرَدْتَ أنْ تَضَعَ السَّلامَ مَوْضِعَهُ وَتُؤَدّي مَعْناهُ فَاتَّقِ اللهَ وَلْيَسْلَمْ مِنْكَ دينُكَ وَقَلْبُكَ وَعَقْلُكَ أنْ لا تُدَنِّسَها بِظُلْمَةِ الْمَعاصي وَلْتَسْلَمْ حَفَظَتُكَ أنْ لا تُبْرِمَهُمْ وَتَمُلَّهُمْ وَتُوحِشَهُمْ مِنْكَ بِسُوءِ مُعامَلَتِكَ مَعَهُمْ ثُمَّ صَديقَكَ ثُمَّ عَدُوَّكَ فَإذا لَمْ يَسْلَمْ مَنْ هُوَ الاْقْرَبُ فَالاْبْعَدُ اُولى .
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :

اگر بخواهى سلام را در موضع حقيقى خودش قرار دهى و دارنده سلام به حق باشى ، و معناى واقعى سلام را از خود بروز دهى مسائل بسيار مهمى را بايد رعايت كنى .

آن مسائل عبارت است از :

1 ـ رعايت تقوا .

2 ـ حفظ سلامت دين و قلب و عقل از آلوده شدن به معاصى .

3 ـ حفظ حافظان پرونده ات كه كرم كاتبين اند از ملالت و وحشت به سبب عملهاى زشت .

4 ـ رعايت حق دوستان و دشمنان با به اجرا گذاشتن عدالت در باره آنان ، كه هر يك از اين چهار مورد در ضمن بعضى از احاديث آينده كتاب آمده ، كه در جاى خودش بخواست حضرت مولا به شرح خواهد آمد .

وَمَنْ لا يَضَعُ السَّلامَ مَواضِعَهُ هذِهِ فَلا سَلامَ وَلا تَسْليمَ وَكانَ كاذِباً في سَلامِهِ وَإنْ أفشاهُ في الْخَلْقِ .
و آن كس كه در زمينه هاى ياد شده سلامت را رعايت نكند ، يعنى راعى تقوا نباشد ، و دين و قلب و عقل را از معاصى حفظ نكند ، و كاتبان عمل را از خود با خوبى هايش خوشنود نسازد ، و با دوست و دشمن به عدالت رفتار ننمايد ، سلامى نداشته ، و تسليم حق نبوده ، و در سلام هاى خود چه در نماز ، چه در غير نماز دروغگوست اگر چه با صداى بلند و با روى خوش در بين مردم سلام كند .

وَاعْلَمْ أنَّ الْخَلْقَ بَيْنَ فِتَن وَمِعَن وَمِحَن في الدُّنْيا إمّا مُبْتَلى بِالنِّعَمِ لِيَظْهَرَ شُكْرُهُ وَإمّا مُبْتَلى بِالشِّدَّةِ لِيَظْهَرَ صَبْرُهُ وَالْكَرامَةُ في طاعَتِهِ وَالْهَوانُ في مَعْصِيَتِهِ .
امام صادق (عليه السلام) در اين قسمت بسيار مهم روايت به دو موضوع قابل توجه اشاره مى كنند و آن اينكه تمام مردم در اين حيات دنيا بين دو مرحله از جانب خداوند به عنوان ابتلا و آزمايش قرار دارند :

1 ـ در نعمت اند ، تا از پى آن شكر حق را آشكار كنند .

2 ـ در شدت و رنجند ، تا قدرت مقاومت و صبرشان ظاهر گردد
امتحانات الهى
انسان در ظرف خلقت و حياتش ، از نيروها و استعدادها و قواى مرموزى برخوردار است ، كه وجود اين نيروها اولا معلول محبت خدا به انسان و ثانياً براى رشد و تكامل انسان است .

اين نيروها در وجود انسان همانند دانه ها و حبه هاى نباتى است كه در ظرفى قرار داده و در جائى گذاشته اند ، اگر باغبان به سراغ اين حبه ها و دانه ها برود ،

و آنها را در زمين مستعد بكارد ، آن حبه ها و دانه ها با تمام قدرت شروع به فعاليت كرده و با عوامل مخالف به مبارزه برخاسته و در اين راه از هيچ كوشش و مقاومت و مجاهدتى كوتاهى نمى كنند تا به ثمر بنشينند و تمام منافع خود را آشكار كرده و رشد و كمال خود را نشان دهند .

اما اگر اين دانه ها در سرزمين مستعد قرار نگيرد و اين حبه ها كاشته نشود ، پس از مدتى مى پوسد و جز آنكه آنها را بعنوان دانه ها و حبه هاى فاسد كنار بريزند چاره اى نيست .

نيروها و استعدادهاى عالى انسانى حتماً و بدون شك در برخوردهاى انسان به حوادث و آلام و مصائب و شدتها و مجاهدتها و كوشش ها و زحمت ها و نعمت ها و نقمت ها ، شكوفا مى گردد ، و پس از اين شكوفائى به نتايج بسيار مثبت دنيائى و آخرتى مى رسد .

و چون راهى براى شكوفائى قواى روحى و عقلى و دفاعى و نفسى بشر جز با حوادث و رنجها و به قول قرآن ابتلاء نيست ، خداوند مهربان در قرآن مجيد ابتلا و امتحان را جهت انسان ضرورى و حياتى اعلام فرموده ، و احدى را از اين فضاى پرقيمت و پرسود استثنا ننموده است .

) أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَ يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ((1) .
آيا مردم چنين پنداشتند كه به صرف اينكه گفتند ما ايمان به خدا آورديم رهاشان كنند و بر اين دعوى جهت رشد و كمال آنان به امتحان در نيايند ؟

ما تمام امت هاى قبل را امتحان و آزمايش كرديم تا راستگويان از دروغگويان معلوم شوند .

1 ـ سوره عنكبوت (29) : 2 ـ 3 .

به اين نكته بايد توجه كنيد كه امتحان حضرت حق مانند امتحان مدارس در دنيا نيست كه براى معلم شاگردان درس خوان از تنبل معلوم شوند ، خداى جهان بى امتحان به وضع ظاهر و باطن تمام هستى آگاه است ، اين امتحان فقط براى بخاطر خود انسان و جهت رشد و كمال و شكوفائى استعدادهاى اوست ، چيزى كه هست انسان بايد با آشنائى و توجه به قواعد الهى و حلال و حرام خداوندى و روح خدائى و اخلاق حسنه با ابتلائات و آزمايشات برخورد كند ، تا محور آزمايش را بر اثر اين معرفت و حوصله صد در صد به نفع خود برگرداند ، در صورت جهل به معارف انسان در برخورد به حوادث چه نعمت چه شدت نه اينكه نمى تواند از حادثه استفاده كند ، بلكه در برابر حادثه از پاى درآمده و به شكست مفتضحانه دچار خواهد شد ، اگر حادثه نعمت است از پى نعمت مست شده و لا ابالى و بيدين و طاغى خواهد شد ، اگر شدت است براى رفع آن ممكن است دچار دين فروشى ، شرف فروشى و افتادن در دامن دشمن گردد .

در هر صورت انسان از حادثه و بلا و ابتلاء و آزمايش چاره اى ندارد ، و فكر اينكه آزمايش نشود را از خود بايد جداً دور كند .

به قول على (عليه السلام) دعا نكنيد آزمايش نشويد ، دعا كنيد از آزمايش سرافراز بيرون آئيد .

) أَوَلاَ يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَام مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لاَيَتُوبُونَ وَلاَ هُمْ يَذَّكَّرُونَ ((1) .
آيا اينان نمى بينند كه هر سالى بطور حتم يك بار يا دو بار آزمايش و امتحان مى شوند « تا در اين جهت به سلامت الهى دست يابند » باز هم از كردار زشت

1 ـ سوره توبه (9) : 126 .

خويش پشيمان نشده و خدا را به حقيقت ياد نمى كنند ؟

در برخورد صحيح به ابتلائات الهى و آزمايشات ربانى ، انسان داراى قدرت روحى و بينش عقلى ، و صفاى نفس ، و سلامت قلب و نفس مطمئنه و مالكيت بر هوا و نيز راهبر و رهنماى ديگران مى گردد .

) وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَات فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً ((1) .
ما انسانها ، از جانب خدا به عقل ، به نفس ، به قلب ، به نبوت انبيا ، به امامت امامان ، به فقاهت فقيهان ، به حوادث اجتماعى ، به انقلاب اسلامى ، به طاغوت ، به ثروت ، به فقر ، به مرض ، به صحت به زن و فرزند ، به رفيق و دوست ، به اقوام و خويشان ، به نعمت ، به شدت ، به مصيبت ، امتحان مى شويم و از اين امتحانات و ابتلائات گريزى نداريم ، تنها مسئله اى كه در اين زمينه ها بايد رعايت كنيم برخورد صحيح ما با امتحان است ، كه اين برخورد صحيح را مى توان از قرآن و تعليمات اسلامى فرا گرفت ، و در برخورد صحيح است كه جزء نيكان قرار گرفته و در صف صابران و شاكران رفته و مفتخر به بشارتهاى عالى الهى خواهيم شد .

( وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنَ الاَْمْوَالِ وَالاَْنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ) .
( الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا للهِِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ ) .

( أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (2) .
آرى سلامت انسان به فرموده حضرت صادق (عليه السلام) در برخورد به نعمت و شدت بعنوان ابتلاء و كرامت آدمى در طاعت از خداست ، و به تعبير ديگر در

1 ـ سوره بقره (2) : 124 .

2 ـ سوره بقره (2) : 155 ـ 157 .

برخورد صحيح به موارد ابتلاء و خوارى و بدبختى و شقاوت انسان در برخورد به ابتلائات در معصيت خدا و تخلف از مقررات الهى است .

جان اگر مى ندهى صحبت جانان مطلب *** گر نه اى خضر برو چشمه حيوان مطلب
چرا تو را ديو هوى نيست بفرمان بارى *** طمع خام به سر ملك سليمان مطلب
دعوى عشق كنى و سر و سامان طلبى *** لايق عشق نباشد سر و سامان مطلب
شادى دل زغم عشق پراكنده مجوى *** راحت جان زخم جعد پريشان مطلب
جور او مى برو زو چشم وفا هيچ مدار *** درد او مى كش و زو دارو و درمان مطلب
گذرگاهى خطرناك تر و در عين حال لطيف تر از گذرگاه امتحان و ابتلاء نيست ، انسان براى دست يافتن به قدرتهاى عالى معنوى امتحان مى شود . و چون در اين امتحان پيروز و سربلند شد . براى ورود به عالم آخرت با سرمايه اى سنگين و حالاتى ملكوتى و الهى آماده مى گردد ، و بوقت ورود مورد استقبال ارواح طيبه صالحان قرار گرفته و برزخ او شعبه اى از بهشت خدا خواهد بود .

چون قيامت گردد براى شركت در عاليترين مسابقه كه هدفش جنات الهى است وارد مى شود ، و در آنجا مورد استقبال ملائكه رحمت و خشنودى خداى مهربان قرار مى گيرد و در وقت ورود به بهشت مخاطب به اين خطاب عاشقانه مى گردد :

) وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ ((1) .
خازنان بهشتى به آنان به تهنيت گويند : سلام بر شما باد ، كه چه عيش ابدى نصيب شما شد ، اكنون در بهشت درآئيد و براى هميشه در آن متنعم باشيد .

1 ـ سوره زمر (39) : 73 .

آرى بهشت و نعمت جاويد آن ، و تهنيت خزنه بهشت ، مزد آن صبر و حوصله و برخورد صحيحى است كه به ابتلائات و آزمايشات الهى داشتند .

) وَالْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِن كُلِّ بَاب * سَلامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ((1) .
ملائكه الهى از هر درى به آنان وارد شده و به تهنيت مى گويند : سلام بر شما « كه در طاعت و عبادت خدا و رنج و آلام و پيش آمدها و حوادث و مصائب و ابتلائات و آزمايشات » صبر پيشه كرديد ، و در نتيجه منزلگاه نيكو يافتيد .

مسئله حتميت امتحان و ابتلاء بايد بطور دائم بوسيله پدران و مادران متعهد ، و معلمان دلسوز ، و بخصوص خطيبان و واعظان و ناصحان و پنددهندگان به فرزندان و جوانان و مردم گوشزد شود ، و به تمام عباد خدا براى برخورد صحيح به آزمايشات الهى و ابتلائات ربانى آمادگى داده شود .

رها گذاردن فرزندان و شاگردان كلاس و مردم از تعليم اين حقيقت دور از انصاف و مخالف با قواعد الهى است .

آنان كه در اين زمينه آمادگى لازم را ندارند ، در برخورد به كمترين حادثه ، محكوم حادثه مى گردند ، و نيروهاى الهى آنان در مدار برنامه هاى ابليسى و شيطانى قرار مى گيرد ، امتحان گذرگاه لطيف و در عين حال گذرگاه و عقبه ب بسيار پرخطرى است .

تا درين زندان فانى زندگانى باشدت *** كنج عزلت گير تا گنج معانى باشدت
1 ـ سوره رعد (13) : 23 ـ 24 .

اين جهان را ترك كن تا چون گذشتى زين جهان *** اين جهانت گر نباشد آن جهانى باشدت
كام و ناكام اين زمان در كام خود درهم شكن *** تا بكام خويش فردا كامرانى باشدت
روزكى چندى چو مردان صبر كن در رنج و غم *** تا كه ب عد از رنج گنج شايگانى باشدت
روى خود را زعفرانى كن به بيدارى شب *** تا به روز حشر روى ارغوانى باشدت
گر به ترك عالم فانى بگوئى مردوار *** عالم باقى و ذوق جاودانى باشدت
صبحدم در پاى دولت خانها بگشاده اند *** عرضه كن گر آن زمان راز نهانى باشدت
تا كى از بى حاصلى اى پيرمرد بچه طبع *** در هواى نفس مستى و گرانى باشدت
از تن تو كى شود اين نفس سگ سيرت برون *** تا بصورت خانه تن استخوانى باشدت
گر توانى كشت اين سگ را به شمشير ادب *** زان پس ار تو دولتى جوئى نشانى باشدت
گر بميرى در ميان زندگى عطارورا *** چون درآيد مرگ عين زندگانى باشدت
وَلا سَبيلَ إلى رِضْوانِهِ بِفَضْلِهِ وَلا سَبيلَ إلى طاعَتِهِ إلاّ بِتَوفيقِهِ وَلا شَفيعَ إلَيهِ
إلاّ بِإذْنِهِ وَرَحْمَتِهِ .

در پايان اين بخش امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : هيچ وسيله اى براى تحصيل رضاى الهى مگر توسل به فضل و كرم وى نيست ، و هيچ راهى براى راه بردن به طاعت حضرتش جز توفيق او ، و مهيا شدن وسائل معرفت و عبادت از طرف او نمى باشد ، و براى ما ناقصان و بدكاران و گنهكاران تائب راه فرارى از عذاب و جريمه جز شفاعت انبيا و ائمه آنهم به اذن و اجازه خود او و رحمت بى منتهايش وجود ندارد .

خداوندا به عزتت تكبيرة الاحرام ما و حمد و سوره و ركوع و سجود و تشهد و سلام ما را به همان صورتى كه مى پسندى قرار بده ، و ما را از سستى و كسالت و تنبلى در فراگيرى معرفت و انجام عبادت و اطاعت نجات بده ، كه اگر لطف تو نباشد هيچ عمل و سخن مثبتى از ما سر نمى زند ، و اگر عنايت و رحمت تو نباشد ، هيچ راه نجاتى براى ما از عذاب دوزخ وجود ندارد