گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
درس هشتم محکم و متشابه ( 2




اشاره
از فراگیر انتظار میرود:
- با پرسشهاي مهم مبحث محکم و متشابه آشنا شود؛
- مصداقهاي آیات متشابه را بازگوید؛
- شبهه ناسازگاري تشابه بخشی از آیات با نور، بیان و مبین بودن قرآن را پاسخ دهد؛
- راه رفع تشابه آیات متشابه را بیان کند؛
- مقصود از اتباع متشابهات و تفاوت آن با تلاش براي رفع تشابه آیات را توضیح دهد.
ص: 191
عن الرضا علیه السّلام: من ردّ متشابه القرآن الی محکمه فقد هدي الی صراط مستقیم؛ امام رضا علیه السّلام فرمود: هرکس آیات »
محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص .« متشابه قرآن را به آیات محکم بازگرداند (و معنا کند) به صراط مستقیم راه یافته است
.185
در بحث از ابعاد مختلف محکم و متشابه و منشأ قرآنی آن، در آیه هفتم سوره آل عمران نکات متعددي وجود داشت که برخی از
آنها در درسهاي پیش بررسی شد. ادامه این نکات در این درس بررسی میشود.
صفحه 106 از 186
أ) محکم بودن آیه هفتم آل عمران
برخی که معتقدند همگان نمیتوانند قرآن را بفهمند آیه مورد بحث را متشابه انگاشته و گفتهاند که این آیه به اجمال، آیات قرآن
را به دو دسته محکم و متشابه تقسیم کرده و هیچ معیاري براي بازشناسی محکم از متشابه ارائه نکرده است؛ بنابراین این آیه
نمیتواند بیانگر قاعده و راهکاري براي فهم و تفسیر آیات باشد؛ بلکه خود سبب متشابه شدن کل قرآن میشود. با توجه به
توضیحی که درباره مفهوم محکم و متشابه و انواع تشابه بیان کردیم، این آیه خود در زمره محکمات است و هیچیک از علل تشابه
در آن وجود ندارد. افزون بر این، اگر لازمه متشابه بودن این آیه، تشابه همه آیات قرآن باشد- علاوه بر آنکه این مدعا مورد
پذیرش هیچ قرآنپژوهی نیست- برخلاف صریح همین آیه است. همچنین تقسیم آیات به محکم و متشابه و امّ الکتاب بودن
محکمات نیز، لغو و بیحاصل خواهد شد،
ص: 192
و این برخلاف دلالت اجمالی همین آیه خواهد بود و کسی بدان ملتزم نیست.
افزون بر این، با اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت و با آیات و روایاتی که به روشنی بر نور بودن و قابل فهم بودن قرآن دلالت
دارند و با روایاتی که مردم را به آن ارجاع داده و قرآن را معیار سنجش روایات میدانند، ناسازگار است.
بررسی آیات قرآن براساس روش فهم عقلایی متون که مورد تایید قرآن و روایات است نیز، نشانگر آن است که مفاد این آیه بر
آنها قابل انطباق است؛ یعنی برخی آیات مفاد روشنی دارند که جاي بحث و مناقشهاي در آنها نیست و برخی دیگر چندپهلو و
داراي احتمالات مختلفند و افراد، درباره آنها دچار سوء فهم میشوند.
افزون بر آنچه گفتیم، روایاتی داریم که قرآن را قابل فهم دانسته و بر ضرورت ارجاع آیات متشابه به آیات محکم (و وجود محکم
این روایات بیانگر آن است که محکم و متشابه، معیار مشخصی دارد و بازشناسی «1» . و متشابه در روایات نیز) تأکید کرده است
آیات محکم از متشابه، ممکن است. نکته قابلتوجه آنکه اگر امکان بازشناسی متشابه از محکم منتفی شود، دستیابی به مفاد
روایات نیز، ناممکن است؛ زیرا براساس برخی روایات، در میان روایات نیز، محکم و متشابه وجود دارد و باید روایات متشابه را به
«2» . روایات محکم بازگرداند
بلکه صریح آن همین است.- همانگونه که « آیات محکمات » نکته دیگر اینکه هرآیه محکم، به تنهایی محکم است و ظاهر تعبیر
آیات متشابه نیز هریک به تنهایی متشابه است- ولی درباره مرجع بودن آیات محکم گرچه تصریحی
______________________________
1). به برخی از این روایات در بحث از امکان فهم قرآن اشاره کردیم و در ادامه این درس نیز، به برخی از آنها در پاورقی اشاره )
خواهیم کرد.
. 2). محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص 185 )
ص: 193
نشده است، نمیتوان گفت که همه محکمات قرآن رويهمرفته مرجع هرآیه متشابه باشند؛ زیرا بسیاري از آیات محکم، ارتباط
محتوایی با برخی از آیات متشابه نداشته و نمیتوانند مرجع آنها قرار گیرند. از سوي دیگر، ممکن است چند آیه خاص که همه
محکم هستند، مرجع آیهاي متشابه قرار گیرند که با آنها ارتباط محتوایی دارد.
ب) نسبی بودن متشابه
صفحه 107 از 186
برخی آیات قرآن ابعاد مختلفی دارد و ممکن است در برخی ابعاد صریح و روشن و در برخی دیگر چند احتمالی باشد. از طرف
دیگر، مرجع بودن آیات محکم براي آیات متشابه اقتضا دارد که آیات متشابه با ارجاع به آیات محکم رفع تشابه شده و به محکم
تبدیل شوند؛ ازاینرو تشابه آیات قرآن نسبی است.
افزون بر این، برخی روایات واردشده در موضوع محکم و متشابه، بر نسبی بودن متشابه دلالت دارد؛ مانند روایاتی که پیامبر صلّی
«1» اللّه علیه و آله را برترین راسخ در علم و ایشان و امامان معصوم علیهم السّلام را آگاه به تفسیر و تأویل همه آیات معرفی میکند
یعنی ممکن «2» ؛ و روایاتی که متشابه را وصف آیاتی میداند که بر بعضی از کسانی که بدان آگاهی ندارند، مشتبه شده است
است آیهاي پیش از ارجاع به محکم، متشابه باشد
______________________________
فرسول اللّه افضل الراسخین فی العلم قد علّمه اللّه عز و جلّ جمیع ما انزل علیه من التنزیل و التأویل و ما کان اللّه لینزل علیه ...» .(1)
. همان، ج 17 ، ص 130 .«... شیئا لم یعلمه تأویله و اوصیاءوه من بعده یعلمونه کله
محمد عیاشی، تفسیر العیاشی، ج 1، ص .« المتشابه ما اشتبه علی جاهله؛ متشابه مطلبی است که بر فرد ناآگاه به آن مشتبه شود » .(2)
زیرا به معناي آن آگاه ؛« انما هلک الناس فی المتشابه لانهم لم یقفوا علی معناه؛ همانا مردم در باب آیات متشابه تباه شدند » : 162 و
محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 93 ، ص 11 و 12 .« نشدند
ص: 194
و پس از آن، از تشابه خارج شود یا آیهاي براي فردي که به تفسیر و تأویل آن آگاه است، محکم، و براي کسی که بیخبر است،
متشابه باشد. همچنین آیات و روایاتی که فهم آیات را براساس درجات تکاملی افراد قابل تشکیک میداند، مؤیّد این سخن است.
«1»
آیه مورد بحث، از تعیین مقدار آیات متشابه و محکم ساکت است و با توجه به نسبی بودن تشابه آیات، نمیتوان در مورد بیشتر یا
کمتر بودن آیات متشابه نسبت به آیات محکم نظر مطلقی ارائه کرد؛ بلکه به لحاظ افراد و ابعاد آیات، تعداد متشابهات در نوسان
است. شاید به همین دلیل در آیه شریفه نیز، از بیان مقدار محکمات یا متشابهات سخنی به میان نیامده و فقط به اصل وجود محکم
و متشابه بسنده شده است، اگرچه با بررسی آیات و اوصاف قرآن (مانند نور، کتاب مبین، آیات بینات) و نیز اعجاز قرآن در
فصاحت و بلاغت، کثرت محکمات را در عین نسبی بودن آن محتملتر میسازد.
ج) سازگاري تشابه بخشی از قرآن با نور و مبین بودن آن
ممکن است توهم شود که وجود آیات متشابه در قرآن، با اوصافی مانند نور، بیان، تبیان و مبین بودن قرآن سازگار نیست؛ زیرا
آیات متشابه، چگونه نورانی، روشنگر و روشن خواهد بود؟ در پاسخ باید گفت: قرآن نور است، حتی آیات متشابه آن نورانی است
و به خودي خود ابهامی ندارد. نسبی بودن متشابه، مؤید سازگاري این ویژگیها با تشابه برخی آیات قرآن است. بدینترتیب، اگر
مخاطبان قرآن زمینههاي لازم و شرایط علمی و روحی متناسب با دریافت آیات را داشته باشند، همه آیات قرآن قابل فهم است و
هیچ ابهام و اجمالی در آن
______________________________
در همین کتاب بنگرید. « بطن قرآن » 1). براي آگاهی از این آیات و روایات، به مبحث )
ص: 195
نمیماند. افزون بر این، نور بودن قرآن بدین معناست که در فهم قرآن نیازي به غیر قرآن نیست و قرآن، خود روشنگر خود است؛
صفحه 108 از 186
بنابراین اگر براي رفع تشابه آیات، راهی نمیبود یا آن راه در قرآن ارائه نشده بود، با نور بودن قرآن نمیساخت؛ ولی راه فهم-
مستقیم یا غیرمستقیم- آیات متشابه در خود قرآن آمده است و در ادامه همین درس بیان خواهد شد.
د) مصادیق آیات متشابه
ظاهر آیه هفتم آل عمران آن است که آیات قرآن در دو قسم محکم و متشابه خلاصه میشود و نوع سومی وجود ندارد. بر این
اساس، حروف مقطعه نیز مدلولی دارند؛ ولی از آنجا که مخاطب آن همه مردم نبودهاند و مصلحتی در تفهیم عمومی آن وجود
دانشمندان قرآنپژوه «1» . نداشته است، فقط براي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و کسانی که از ایشان تعلیم گرفتهاند، قابل فهم است
پیشین نیز، حروف مقطعه را از متشابهات میدانند؛ ولی علامه طباطبایی رحمه اللّه حروف مقطعه را دسته سومی میداند که نه
ولی با توجه به مطالبی که در «2» ؛ محکم است و نه متشابه. ایشان آیات منسوخ و آیات بیانگر معارف بلند را از متشابهات میدانند
درس گذشته درباره عوامل تشابه بیان کردیم، موارد دیگري نیز از مصادیق آیات متشابه است؛ زیرا با پذیرفتن
______________________________
1). این نکته از برخی روایاتی که درباره معانی حروف مقطعه رسیده استفاده میشود. براي آگاهی از این روایات ر. ك: محمد )
باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 52 ، ص 106 و ج 71 ، ص 26 و محمد صدوق، معانی الاخبار، ص 22 باب معنی الحروف المقطعۀ فی
اوائل السور من القرآن.
36 و 62 و همو، قرآن در ،23 ، 2). ر. ك: محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18 ، ص 8 و ج 3، ص 68 ، ص 21 )
اسلام، ص 30 . علامه در برخی موارد، حروف مقطعه را داراي معانی رمزي میداند که خداوند به رسول خود القا کرده است. ر.
. ك: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14 ، ص 127
ص: 196
تشابه آیات منسوخ، ملاك دیگري براي متشابهات پدید میآید؛ چون آیات منسوخ از سنخ معارف بلند غیرقابل فهم همگان
نیست؛ بلکه مصلحتی در کار بوده که قید زمانی آن بیان نشود و پس از مدتی با نزول آیه ناسخ، سرآمد آن معلوم گردد.
راز تشابه آیه منسوخ، در این است که وقتی فردي آن را مینگرد و اطلاعی از قید زمانی آن ندارد، آن را دائمی پنداشته و به
مقصود خداوند از آن پی نمیبرد.
همین ملاك درباره عام مخ ّ صص به تخصیص منفصل و درباره مشترکی که قرینه معینه آن جدا بیان شده و دیگر اقسامی که بیان
کردیم نیز، وجود دارد؛ بنابراین در متشابه شدن کلام فرقی میان نسخ، تخصیص و تقیید وجود ندارد؛ بلکه تفاوت در نوع قید آن
است که یکی قید زمانی است و دیگري قید غیرزمانی است، و چنین تفاوتی سبب متشابه شدن یکی و محکم شدن دیگري
نمیتواند باشد.
این نکته نیز قابل ذکر است که موارد نسخ در کلام بشري و در قرآن نسبت به عام و خاص، و مطلق و مقید، و مجمل و مبین، کمتر
است؛ ولی در مواردي که دانسته شود جعلکننده منسوخ از آغاز حکم موقت را مدنظر داشته و بنا به مصالحی به صورت دائمی
اعلام کرده است، ناسخ و منسوخ را مانند عام و خاص و مطلق و مقید میدانند و همانگونه که عرف پس از پیبردن به خاص و
مقید، عام و مطلق را حمل بر آنها میکند، در مورد آیه منسوخ نیز پس از پی بردن به ناسخ، منسوخ را حمل بر ناسخ و محدود به
دوران پیش از ناسخ میکند.
بدینترتیب، میتوان موارد زیر را از اقسام آیات متشابه قرآن دانست:
1. آیات مشتمل بر معارف بلند و حقایق فراسوي ماده؛
صفحه 109 از 186
؛« فواتح السور » 2. حروف مقطعه
3. مجملها، عامها، مطلقها، منسوخها و موارد دیگري که به سبب جدایی کلام از قیود و قراین، متشابه میشود.
ص: 197
ه) راه رفع تشابه آیات
ظاهر این آیه بر مرجعیّت آیات محکم در رفع تشابه آیات متشابه دلالت دارد و براساس آن، یکی از راههاي رفع تشابه آیات
صرفنظر از این آیه، لزوم مراجعه به آیات دیگر براي رفع تشابه «1» . متشابه، بازگرداندن آنها به آیات محکم است
______________________________
به معناي « امّ » به معناي قصد است و « امّ » از ماده « ام » وصف شدهاند و اصل « ام الکتاب » 1). چنانکه پیشتر گذشت، محکمات به )
است؛ یعنی موجودي که دیگران آهنگ او میکنند. بنابراین امّ الکتاب آیاتی هستند که آیات دیگر کتاب (که « ما یقصده الآخرون »
متشابهاتند) به آنها باز گردانده میشود و (دیر یا زود و کم یا زیاد) بسته به استعداد و نورانیت معنوي افراد، تشابه آنها برطرف
میشود و امکان باقی ماندن تشابه براي برخی از افراد نیز وجود دارد. راه عملی این کار نیز، در این است که از آغاز قرآن، با
بررسی تکتک آیات آنهایی را که در مفهومشان هیچ شکی نیست جدا کنیم (همچنین آیاتی را که داراي دو وجه است، ولی
یکی از آن دو روشنتر است، برمیگزینیم.) و همه قرآن را به این شکل بررسی کنیم، به گونهاي که اگر در قیامت از ما بپرسند که
از کجا این معانی را به قرآن نسبت دادید، بگوییم با آنچه از موازین عقلی و بشري در دست ما بود، معناي دیگري نمیتوانست
داشته باشد. سپس این مفاهیم را ردهبندي کرده و دوباره به قرآن مراجعه کنیم تا ببینیم با توجه به این مفاهیم یقینی تا چهاندازه
میتوان مفاهیم دیگر را روشن کرد. در این صورت خواهیم دید که بسیاري از مفاهیمی که در مرحله اول براي ما مخفی بود و ابهام
داشت، به کمک مفاهیم اصلی و محکم و عمیق که به دست آوردهایم، روشن میشود.
این کار مشکل، ولی ممکن است و وقت فراوانی میطلبد و بسته به مراتب علمی افراد و آشنایی آنان با قرآن، قابل تشکیک است.
ممکن است فردي در اولین مراجعه به قرآن، فقط به پنجاه یا صد آیه روشن برخورد کند؛ ولی براي کسی که آشنایی بیشتري با
قرآن دارد، دویست آیه روشن باشد. بنابراین اگر کسی بخواهد نسبت به آیه خاصی قضاوت کند و آن را از احکم محکمات بداند
و آیات دیگري را در درجات بعد قرار دهد، کار بسیار دشواري است؛ زیرا مراتب آشنایی افراد با قرآن تفاوت دارد و او نسبت به
درك خود چنین قضاوتی کرده است؛ اما-
ص: 198
آیات، از سیره عقلا نیز فهمیده میشود؛ زیرا روش عقلایی در فهم کلام آن است که اگر قراینی در کلام باشد که بتوان با آن به
معنایی دست یافت، باید به آنها مراجعه کرد. اکنون اگر ما آیاتی داشته باشیم که مقصود از آن- با حدود و قیود مربوط به آن-
روشن نباشد و بتوان با آیات دیگري به حدود و قیود آنها دست یافت، لازم است به آن آیات مراجعه کنیم؛ مثلا اگر آیه عامی
داشتیم که مخ ّ صص منفصل داشت یا آیه منسوخی که ناسخ داشت، یا مشترك لفظی بود که قرینه تعیینکننده در آیه دیگري براي
او بود، وقتی به خاص یا ناسخ و یا آن قرینه مراجعه کردیم، مفهوم متشابه روشن میشود. این یک راه عقلایی است و دلیل تعبدي
نمیخواهد؛ بلکه بناي عقلا بر این است که در موارد پیشگفته، به بخشهاي دیگري از همان کلام مراجعه کرده و مفهوم متشابه را
از تشابه خارج میسازند.
از دیگر راههاي رفع تشابه آیات، مراجعه به روایات معصومان علیهم السّلام است که در آن به بیان تفاصیل احکام، قیود و قراین
آیات پرداختهاند. پرسشی که در اینجا مطرح میشود، آن است که آیا مراجعه به روایات با مرجعیت آیات محکم در رفع تشابه
صفحه 110 از 186
متشابهات، ناسازگار نیست؟
چنانکه گذشت، آیه هفتم آل عمران راه رفع تشابه را منحصر به ارجاع به
______________________________
- بههرحال هرکس میتواند در مسیر پیشگفته حرکت کند؛ یعنی روشنترین مفاهیم قرآن را که احتیاج به اعمال نظر و تخصص
ندارد، به دست آورد و در مرحله دوم با توجه به این مفاهیم روشن، بسیاري از مفاهیم مبهم را روشن سازد. این کار وقتی به تدریج
به صورت فنی در آمد، (یعنی در جایی که باید قاعدهاي اعمال کرد). دشوار خواهد شد؛ زیرا نمیدانیم آیا اینجا مصداق فلان
قاعده است یا نه؟ بنابراین تخصص و ورزیدگی میخواهد. پس استفاده از قرآن نیز، به نوبه خود نیاز به تخصص دارد.
ص: 199
محکمات ندانسته است. افزون بر اینکه امّ بودن محکمات، دو معنا دارد: 1. مستقیم و بدون واسطه رفع تشابه میکند؛ 2. منبع و
مرجعی براي رفع تشابه معرفی میکند؛ بنابراین آیاتی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امامان علیهم السّلام را معلّم و مفسّر قرآن
مرجع بسیاري از آیات متشابه است که به طور غیرمستقیم تشابه آیات را دفع «1» ، معرفی کرده و پیروي از آنان را واجب میداند
«2» . میکند. بر این اساس، روایات معصومان علیهم السّلام نیز، مرجع رفع تشابه آیات متشابه خواهد بود
و) راز نکوهش اتباع متشابهات
پیشتر گفتیم که مقصود از اتباع متشابهات در این آیه، اتباع فکري است. انگیزه بحث و پیجویی از این آیات نیز متفاوت است.
اگر کسی با هدف فهم مقصود خداوند از آیات متشابه و رفع تشابه از آنها با ارجاع به محکمات در صدد پیجویی آیات متشابه
برآید، این کار نه تنها نکوهشی ندارد، بلکه داراي ارزش
______________________________
أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ؛ (نحل 44 ) ما ذکر (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم تا براي مردم آنچه را » : 1). مانند آیه )
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛ (نساء 59 ) اي کسانی که » ؛« به سویشان فرود آمده، روشنسازي
وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ » :،« ایمان آوردهاید از خداوند فرمان برید و از پیامبر و اولو الامر (اوصیاي پیامبر) فرمان برید
و: ؛« عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ (حشر، 7)؛ و آنچه را پیامبر به شما داد بگیرید و از آنچه شما را بازداشت بازایستید
.« وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَۀَ؛ (بقره، 129 و جمعه، 2) و کتاب و حکمت بدیشان میآموزد »
2). افزون بر آنچه بیان کردیم، براساس برخی روایات، همه سخنان معصومان علیهم السّلام به نوعی برگرفته از قرآن است؛ مانند: )
اذا حدثتکم بشیء فاسئلونی (عنه) من کتاب اللّه تعالی؛ هرگاه سخنی در باره چیزي به شما گفتم از من در باب (مستند) آن از »
محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 46 ، ص 303 . بنابراین باز هم مرجع اصلی، قرآن خواهد بود. .« قرآن سوال کنید
ص: 200
ولی اگر با انگیزههاي نادرست- که در آیه به دو مورد از آن «1» ؛ مثبت بوده و باعث هدایت و راهیابی به صراط مستقیم الاهی است
(فتنهانگیزي و دستیابی به تأویل قرآن) اشاره و به شدت نکوهش شده است- به سراغ آیات متشابه رود، کاري نادرست و مورد
نکوهش است؛ چنانکه در آیه شریفه به شدّت از آن نکوهش شده است.
ز) راز تقابل کژدلی با رسوخ در علم
قرار گرفته که یکی حالت روحی و مرتبط با تمایلات « وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ » عبارت « الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ » در این آیه در برابر
صفحه 111 از 186
است و دیگري مسئله فکري و ذهنی است که با عقل پیوند دارد. این نوع بیان، به ارتباط و تأثیر و تأثّر بعد فکري انسان با بعد
گرایشی و قلبی او اشاره دارد. افرادي که از نظر تمایلات قلبی منحرف باشند، بهطور طبیعی به دنبال شناخت حقیقت نیستند و براي
آنان دستیابی به هواها و منافع شخصی و گروهی و سوژههاي مختلف و مخالفت با مخالفان خود، اهمیت دارد و به این صورت،
نقطه مقابل راسخان در علم قرار میگیرند. از سوي دیگر، راسخان در علم که براي دریافت حقایق، چنانکه باید، میکوشند و با
ابزارهاي شناخت و دریافتهاي خود به دقت برخورد میکنند، به طور طبیعی حقیقتطلبی و دقت علمی را بر تمایلات خویش
حاکم ساخته و تمایلات خود را در جهت کشف حقایق به کار میبندند و تابع حقایق قرار میدهند.
______________________________
من ردّ متشابه القرآن الی محکمه فقد هدي الی صراط مستقیم؛ هرکس (آیه) متشابه قرآن را به (آیه) محکم آن بازگرداند، به » .(1)
. همان، ج 2، ص 185 .« راه راست هدایت شده است
ص: 201
« ایمان به همه آیات » با « رسوخ در علم » ح) رابطه
رسوخ در علم، شناخت دقیق مرز ابزارهاي شناخت، لوازم معرفتهاي به دست آمده و ملزومات آنهاست. راسخان در علم، خود دو
گروهند: گروهی از آنان که به فهم حقایق قرآنی نایل شده و حقانیت و درستی آنها را دریافتهاند، با این شناخت درمییابند که
وَ مَنْ » : بالاترین دلیل حقانیت مقاصد قرآنی آن است که از سوي حقّ مطلق (خداي متعال) که سخنش عین حقیقت است، نازل شده
و به این حقیقت دست مییابند که ایمان به آن به عنوان ما انزل اللّه، ضروري است و علم بدون ایمان «1» « أَصْ دَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثاً
کُلٌّ مِنْ » براي رسیدن به سعادت حقیقی، کافی نیست. پس هم ایمان آوردن آنان، لازمه شناخت کامل ایشان است و هم تکیه بر
مبتنی بر راسخ بودن آنان، در علم است. گروهی دیگر که به همه حقایق قرآنی و فهم همه آیات نایل نشدهاند و برخی «2» « عِنْدِ رَبِّنا
آیات براي آنان متشابه است، لازمه رسوخ در علمشان اعتراف و ایمان است؛ یعنی ایشان به مفاد آیات و دریافت حقیقت آنها
«3» ، بهطور مستقیم دست نیافتهاند؛ ولی با توجه به شناخت دقیقی که از ابزارهاي شناخت و مرزهاي دانش خود دارند
______________________________
. 1). نساء، 87 )
. 2). آل عمران، 7 )
3). کسی که راسخ در علم است، مرز دانش انسانی خود را میداند و چشمداشت فهم حقایق فراتر از فهم و درك انسان را ندارد؛ )
مثلا درباره وجود خدا تا آن اندازه که عقل اثبات میکند، میپذیرد و میداند که شناخت حقیقت وجود خدا در توان او نیست و
درباره امور غیبی مانند بهشت و دوزخ و ... ایمان میآورد؛ زیرا میداند حقایقی که مربوط به عالم غیب است، قابل فهم او نیست؛
چون یا باید با چشم ببینیم و یا با عقل اثبات کنیم. چشم آدمی که توان دیدن آن امور غیبی- در این عالم- را ندارد؛ عقل نیز
مفاهیمی کلی را درك میکند و نمیتواند حقیقت آن را دریابد و به ما نشان دهد.
ص: 202
میدانند همه حقایق مطرح شده در قرآن در تیررس ابزارهاي شناخت همگانی انسان نیست و بنابراین نباید توقع داشت که به همه
آن حقایق با این ابزارها دست یافت. در چنین مواردي، از سوي خدا بودن قرآن، بالاترین گواه حقانیت آن است و چنین نیست که
هرچه را نفهمند، فاقد حقیقت باشد؛ بنابراین اعتراف میکنند که هرچند ما این حقایق را نمیفهمیم، چون از سوي خداست، حقّ
«1» . است و به آن ایمان داریم
صفحه 112 از 186
______________________________
و اعلم أنّ الرّاسخین فی العلم هم الّذین أغناهم عن اقتحام السّ دد المضروبۀ دون ...» : 1). امیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید )
الغیوب، الاقرار بجملۀ ما جهلوا تفسیره من الغیب المحجوب، فمدح اللّه- تعالی- اعترافهم بالعجز عن تناول ما لم یحیطوا به علما، و
سمّی ترکهم التّعمّق فیما لم یکلّفهم البحث عن کنهه رسوخا؛ آگاه باش که راسخان در علم، فقط آنها هستند که خداوند آنان را با
اقرار به بیدانشی خود نسبت به تفسیر امور پوشیده و نهان، از فرورفتن در آنچه بر آنان پوشیده است، بینیاز ساخته و آنان را به
خاطر اعتراف به ناتوانی خود از دستیابی به آنچه بدان عالم نیستند، ستوده است و ترك ژرفنگري آنان نسبت به آنچه بر آنان
. نهج البلاغه، خطبه 90 .« واجب نکرده را رسوخ (در علم) نامیده است
ص: 203
چکیده
1. آیه هفتم آل عمران، از محکمات قرآن است. بازشناسی آیات محکم از متشابه، ممکن است و باید متشابهات را به محکمات
بازگرداند؛
2. ظاهر آیه هفتم آل عمران بر محصور بودن آیات قرآن در دو نوع محکم و متشابه دلالت دارد و حروف مقطعه نیز، داراي
مدلولی است که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و اوصیاي ایشان علیهم السّلام آن را میدانستهاند؛
3. آیات محکم و متشابه، هریک به تنهایی محکم یا متشابه است و نمیتوان گفت که همه محکمات رويهمرفته یک امّ هستند؛
زیرا ارتباطی میان بسیاري از متشابهات و محکمات وجود ندارد؛ ولی میتوان گفت که ممکن است چند آیه محکم که ارتباط
محتوایی با آیهاي متشابه دارند، مرجع آن باشند؛
4. تشابه آیات قرآن نسبی است. ممکن است آیهاي براي فردي، محکم و براي دیگري متشابه باشد و یا آنکه در ابتدا آیهاي متشابه
باشد؛ ولی پس از ارجاع به محکم از تشابه خارج شود؛
5. با توجه به نسبی بودن آیات متشابه، تعیین شمارگان آن ممکن نیست؛
6. تشابه آیات با نور، بیان و مبین بودن قرآن منافاتی ندارد؛ زیرا در صورت وجود زمینههاي لازم و شرایط علمی و روحی مناسب
در افراد، همه آیات قرآن قابل فهم است و هیچ ابهام و اجمالی در آنها وجود ندارد. راه فهم متشابهات در خود قرآن- مستقیم یا
غیرمستقیم- آمده است.
7. حروف مقطعه، آیات مشتمل بر معارف بلند و حقایق فراسوي ماده، آیات منسوخ، مجملها، عامها و مطلقها، از مصادیق
متشابهات به شمار میآیند؛
ص: 204
8. ارجاع به آیات محکم، ارجاع به آیات دیگري که قید یا خاصی را بیان کرده است و ارجاع به روایات معصومان علیهم السّلام، از
راههاي رفع تشابه متشابهات است؛
9. اتباع متشابهات به هدف فهم مقصود خداوند با رعایت شرایط و قواعد فهم، باعث هدایت و راهیابی به صراط مستقیم الاهی
است؛
10 . مقصود از اتباع نکوهیده متشابهات در آیه هفتم آل عمران، اتباع با هدف فتنه انگیزي و دستیابی به تأویل قرآن است؛
11 . تفاوت اصلی راسخان در علم با کژدلان؛ حقیقتطلبی، دقت علمی، فهم مرز دانش خود و دوري از تحمیل تمایلات شخصی و
گروهی بر آیات است؛
صفحه 113 از 186
12 . راسخان در علم دو گروهاند:
الف) آنان که به فهم حقایق قرآن دست یافته و با شناخت خود درمییابند که بالاترین دلیل حقانیت قرآن، از سوي خدا بودن آن
است و ایمان به آن ضرورت دارد؛
ب) آنان که به فهم همه آیات نایل نشدهاند؛ ولی لازمه رسوخ آنان در علم، اعتراف به عجز از دستیابی به همه محتواي آیات و
ایمان به همه آیات به دلیل از سوي خدا بودن آن است.
ص: 205
پرسش
1. ملاك احکام و تشابه آیات قرآن چیست؟
2. چرا حروف مقطعه از متشابهات قرآن است؟
3. آیا همه توان ارجاع آیات متشابه به محکمات را دارند؟
4. نسبی بودن آیات متشابه را با ذکر مثالی تبیین کنید.
5. راز غیرممکن بودن تعیین آمار متشابهات در چیست؟
6. وجه جمع میان نور بودن قرآن و متشابه بودن برخی آیات آن چیست؟
7. آیا دانشمندان قرآنپژوه در مصادیق متشابهات وحدت نظر دارند؟ چرا؟
8. دلیل ارجاع متشابه به محکم، عقلی است یا شرعی؟
9. تفاوت اتباع متشابه مذموم با ممدوح در چیست؟
10 . تفاوتهاي رسوخ در علم با کژدلی را براساس آیه مورد بحث بیان کنید.
براي مطالعه بیشتر
1. تفاسیر قرآن، ذیل آیه هفتم آل عمران.
49 ، قم، مؤسسۀ النشر الاسلامی، 1416 ق. - 2. التمهید فی علوم القرآن، محمد هادي معرفت، ج 3، ص 36
137 ، مشهد، انتشارات آستان قدس - 3. حقائق التاویل فی متشابه التنزیل، محمد رضی موسوي، ترجمه محمود فاضل، ص 122
رضوي، 1366 ش.
419 ، قم، مرکز نشر اسراء، 1378 ش. - 4. قرآن در قرآن، عبد اللّه جوادي آملی، ص 402
67 ، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. - 5. المیزان فی تفسیر القرآن؛ سید محمد حسین طباطبایی، ج 3، ص 31
ص: 207
درس نهم محکم و متشابه ( 3) راز وجود متشابه در قرآن
اشاره
از فراگیر انتظار میرود:
- عوامل تشابه سخن را بشناسد؛
صفحه 114 از 186
- راز تشابه آیات قرآن را دریابد؛
- شبهه گمراهکننده بودن آیات متشابه را نقد کند؛
- انواع تشابه را توضیح دهد.
ص: 209
قال علی علیه السّلام: ... لیقودهم الاضطرار الی الایتمار لمن ولاه امرهم؛ امام علی علیه السّلام در باب راز وجود بخشها و معارف »
ویژه راسخان در علم در قرآن که از دسترس عامه به دور است فرمودند: ... تا آنکه اضطرار (و نیاز شدید به فهم)، آنان را به
. نظرخواهی و فرمانپذیري از والیان امرشان بکشاند. مجلسی، بحار الانوار، ج 93 ، ص 120
راز وجود متشابه در قرآن برخی مخالفان قرآن در باب تشابه بعضی آیات، شبههاي بدین شرح مطرح کردهاند: قرآن مدعی هدایت
مردم و در مقام بیان و فهماندن معارف درست به آنان است، در حالیکه وجود آیات متشابه سبب سوء برداشت و پیدایش افکار
معتقدان به جبر به برخی آیات متشابه استناد میکنند؛ چنانکه اهل تفویض در مقابل، به «1» . انحرافی و مذاهب باطل شده است
آیات دیگري که در ظاهر با مذهبشان
______________________________
1). براي مثال معتقدان به امکان دیده شدن خداوند در قیامت، به آیه 23 و 24 قیامت استناد میکنند: )
ر. ك: ابو .« وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِ رَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ؛ آن روز چهرههایی شاداب و خرّم است و به (پاداش) خداوندگارش مینگرد »
الحسن علی اشعري، اصول اهل السنۀ و الجماعه، تحقیق محمد السیّد الجلیند، ص 72 و 73 . مخالفان آنان نیز، به آیه 103 انعام
لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِكُ الْأَبْصارَ؛ چشمها او را درنمییابد (و نمیبیند) در حالیکه او چشمها را درمییابد » : تمسک میکنند
. ر. ك: محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 10 و 11 ؛ ج 3، ص 21 و 43 و ج 7، ص 292 .«( (و میبیند
ص: 210
موافق است، استدلال میکنند و همگی داعیه تمسک به قرآن دارند. چرا قرآن مفاهیم خود را به روشنی بیان نکرده تا صاحبان
آراي گوناگون نتوانند از آیات آن براي اثبات افکار فاسد خود بهرهبرداري کنند؟ آیا امکان نداشت که همه آیات محکم باشد؟
اصولا چه عواملی باعث متشابه شدن آیات شده و فلسفه آیات متشابه چیست؟ اگر مفاد همه آیات قرآن محکم بود، راه سوءاستفاده
مسدود و هدف قرآن در هدایت مردم بهتر و بیشتر از این تأمین نمیشد؟
براي دستیابی بهتر به پاسخ شبهه بالا، نخست به بررسی عوامل متشابه شدن سخن- بهطور کلی- و عوامل تشابه آیات و سپس به بیان
فلسفه وجود متشابهات در قرآن میپردازیم.
عوامل تشابه کلام
اشاره
بهطور کلی پنج عامل باعث تشابه سخن میشود:
1. نقص گوینده
که در برخی افراد به علل طبیعی وجود دارد، و « ما فی الضمیر » نقص گوینده، گاهی ذاتی و غیر اکتسابی است؛ مانند ناتوانی بر بیان
گاهی اکتسابی و اختیاري است؛ از قبیل آشنا نبودن با واژگان و قواعد محاوره زبانی که در صدد به کارگیري آن است؛ مانند
صفحه 115 از 186
فارسیزبانی که بخواهد به عربی مقصود خود را بیان کند؛ ولی تسلط کافی بر واژگان و اصطلاحات و قواعد آن نداشته باشد.
2. تفهیم به افراد خاص یا به اندازه خاص
گاهی گوینده، قدرت فهماندن مقصود خود را دارد و به همین هدف نیز سخن
ص: 211
میگوید؛ ولی به عللی در پی آن است که فقط گروه خاصی به مقصود او دست یابند یا آنکه همگان به اجمال- و در حدّ کلی- از
مراد او باخبر شوند. بدین جهت یا رمزگونه سخن میگوید یا با عباراتی مجمل مقصودش را به شنونده منتقل میکند. در صورت
نخست، فقط آگاهان به آن رموز به هدف او پی میبرند و در صورت دوم، همه به نحوي کلی بدان آگاه میشوند؛ بنابراین سخن
او در صورت اول براي ناآگاهان به آن رموز، متشابه خواهد شد و در صورت دوم، نسبت به تفاصیل و جزئیات موضوع مطرح شده،
براي همگان متشابه خواهد بود.
3. معماگویی
گاهی گوینده در عین توانایی کامل، در پی معماگویی است و سخن خود را به عمد به گونهاي مطرح میکند که مقصود او در
بوته ابهام باقی بماند؛ مانند سخن شاعري که میگوید:
( و مانند پاسخ سبط ابن جوزي (م 654 «1» هندو به طعنه گفت که یاران خدا دوتاستلعنت بر آن کسی که بگوید خدا یکی است
و !« من بنته فی بیته؛ آنکه دخترش در خانه اوست » : به پرسشی که درباره خلیفه پس از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از او شد و او گفت
«2» !« اقول اربعۀ اربعۀ اربعۀ » : هنگامی که از او در باب تعداد جانشینان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سؤال شد، گفت
______________________________
. 1). ر. ك: عبد العلی باقی، بهار ادب، ص 287 )
. 2). محمد مهدي حائري، شجره طوبی، ج 1، ص 66 )
ص: 212
4. جدایی قراین و قیود از اصل سخن
گاهی گوینده قیود کلام را همراه با اصل سخن بیان نمیکند یا هرچند گوینده قیود و قراین را بیان کرده، بر اثر گذشت زمان، قیود
کلام از متن سخن جدا افتاده است و یا آنکه شنونده از آن غفلت میکند و در نتیجه جدایی این قیود، سخن متشابه میشود.
5. متعالی بودن محتوا
برخی از معانی و مطالب، بسی فراتر از آن است که در قالب الفاظ و عبارات بگنجد و با واژگان و جملاتی که درباره امور محدود
است، بیان شود؛ زیرا الفاظ و عباراتی که بشر به کار میبرد، براي معانی محدود و محسوس یا معقول انسانی وضع شدهاند؛ بنابراین
هنگامی که در پی بیان امور نامحدود و نامحسوس فراسوي ماده با همین واژهها باشیم، سخن متشابه خواهد شد. شبستري میگوید:
چو محسوس آمد این الفاظ مسموعنخست از بهر محسوس است موضوع
ندارد عالم معنا نهایتکجا بیند مر او را چشم غایت
چو اهل دل کند تفسیر معنابمانندي کند تعبیر معنا
صفحه 116 از 186
«1» به محسوسات خاص از عرف عام استچه داند عام کاین معنی کدام است
______________________________
. 1). محمود شبستري، گلشن راز، ص 72 )
ص: 213
و حافظ درباره غیرقابل بیان بودن حقایق عرفانی میگوید:
برخی از عواملی که بیان کردیم، در مورد قرآن «1» سخن عشق نه آن است که آید به زبانساقیا می ده و کوتاه کن این گفتوشنود
کریم روا نیست. عامل اول که نقص گوینده است، به هیچ روي درباره خداي متعال مطرح نیست؛ زیرا توان خداي تعالی در بیان
مقصود خویش، بینهایت است و قرآن را در حدّ اعلاي بیان (معجزه)- که برتر از همه سخنان دیگر است- فروفرستاده. همچنین
عامل معماگویی نیز، در قرآن راه ندارد؛ زیرا معماگویی ملازم با سرگرمی و وقتگذرانی است و گوینده در پی تفهیم مطالب و
معارف به مخاطب نیست، در حالیکه قرآن کریم به هدف نجات بشر و رها ساختن وي از غفلت نسبت به سرنوشت ابدي خویش و
توجه دادن به زندگی حقیقی نازل شده، نه سرگرمی و وقتگذرانی.
«2» . قرآن هدف اصلی آفرینش انسان و نزول کتب آسمانی را کسب معرفت و راهیابی به سعادت واقعی میداند
صرفنظر از این دو عامل، دیگر عوامل تشابه را میتوان در قرآن مشاهده کرد. حروف مقطعه و آیاتی که مقاصد قرآنی در آنها به
صورت مجمل و مختصر بیان شده، نشانگر وجود عامل دوم (تفهیم به افراد خاص یا به اندازه خاص) است. تشابه در آیاتی که قیود
و قراین آنها در آیات دیگر یا در روایات معصومان علیهم السّلام آمده، معلول عامل چهارم است. و آیات متشابهی که بیانگر
حقایق فراسوي ماده است، به سبب عامل پنجم متشابه شدهاند.
______________________________
. 1). حافظ، دیوان خواجه حافظ شیرازي، ص 37 )
2). در بحث از اهداف قرآن نیز، به این نکته اشاره کردیم. )
ص: 214
فلسفه آیات متشابه قرآن
1. تعالی محتوا و تشابه ذاتی
چنانکه گذشت، الفاظ بشري براي مفاهیم حسّی وضع شدهاند. از سوي دیگر، سلسله حقایقی داریم که فوق مفاهیم حسی هستند.
الفاظ دیگري نیز که ویژه بیان آن حقایق باشد، وجود ندارد. ناگزیر باید با استفاده از همین الفاظ و توسعه معناي آنها، آن حقایق را
بیان کنیم. از اینجا یکی از بزرگترین انواع تشابه پدید میآید؛ یعنی لفظی در معنایی استعمال میشود که مصداقهاي مختلف
نمونه آن، واژه عرش در «1» . حسی، اعتباري و ماوراي حسی دارد؛ بنابراین نمیفهمیم کدامیک از آنها در اینجا اراده شده است
برخی آیات است. آیا مقصود از آن در اینگونه آیات، تخت جسمانی است یا موجودي جسمانی که در حکم تخت و چیزي شبیه
الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ » : نیز به آن اضافه شود « استوي » به آن است؟ یا اینکه اصلا موجودي ماوراي حسّ است؟ بهویژه اگر تعبیر
طه، 5). اینگونه تعبیرات، متشابه است و نظیر آن در مسائل اعتقادي ) «. اسْتَوي؛ رحمان (خداوند) بر عرش (تدبیر جهان) مسلط است
و غیر اعتقادي وجود دارد. بدینترتیب، مفاهیمی که در آن اشتباه واقع میشود، به سبب آن است که مصادیق متشابهی دارد و از
آنجا که قرآن، خطاب به مردم است، به ناچار باید از همان الفاظ و ترکیبهاي متداول بین مردم استفاده کند و نتیجه آن، پدید
صفحه 117 از 186
آمدن تشابه در برخی آیات است.
وجود اینگونه متشابهات در قرآن، طبیعی است؛ زیرا معارف متعالی قرآن (از قبیل اوصاف خداوند و فرشتگان و ویژگیهاي معاد و
مانند آن) در قالب الفاظ محدودي که براي امور حسی وضع شده است نمیگنجد و هنگامی که به لباس
______________________________
23 و 58 به بعد. ، 1). ر. ك: محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 22 )
ص: 215
چنین الفاظی درآید، متشابه خواهد شد؛ بنابراین بیان محتواي اینگونه آیات در قالب عبارات محکم، امکانپذیر نیست تا گفته شود
چرا به صورت محکم بیان نشده و راز تشابه آن چیست؟ از سوي دیگر، بیان نکردن این معارف در قرآن، باعث محروم ماندن
کسانی که توانایی درك این حقایق را دارند میشود و در مواردي این حقایق، شرط سعادتمندي یا کسب درجات بالاتر کمال و
قرب خداست.
2. روش عقلایی محاوره و تشابه طبیعی
مقتضاي رمز بودن حروف مقطعه نیز، روشن نبودن مقصود از آنها براي کسانی است که بدان آگاهی ندارند. اینگونه بیان نیز،
امري طبیعی است و در روش محاوره عقلایی کاربرد دارد؛ اما اینکه چرا خداوند در مواردي با این روش سخن گفته، چهبسا به این
دلیل است که در این آیات مسائلی مورد اشاره واقع شده که بیان آنها به صورت محکم (روشن و قابل فهم براي همگان) زمینه سوء
استفاده دیگران را فراهم میساخته و با حکمت و تدبیر الاهی سازگار نبوده است؛ چنان که در برخی روایات نیز، به این نکته اشاره
لو عمّ اللّه تبارك و تعالی بمعرفتها جمیع الناس لکان ذلک ضدّ الحکمۀ و فساد التدبیر و کان لا یؤمن من غیر المعصوم » : رفته است
ان یدعوا بها علی نبی مرسل او مؤمن ممتحن ...؛ اگر خداي تعالی همه مردم را بدان (متشابهات) آگاه میساخت، برخلاف حکمت
بود و موجب فساد در تدبیر (امور جهان) میشد و اطمینانی نبود که افراد غیرمعصوم به وسیله آن بر پیامبري مرسل یا مؤمنی ممتحن
«1 « . » ( ه ک ز ا ي ا ه ش ی ا م ز آ ی ه لا ا ق ف و م ن و ر ی ب ه د م آ ت س ا ) ن ی ر ف ن د ن ن ک ن ______________________________
. 1). محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92 ، ص 381 و محمد صدوق، کمال الدین، ص 640 )
ص: 216
مشابه چنین نکتهاي را میتوان در برخی آیات دیگر مطرح کرد و آن اینکه احتمالا متشابه آوردن برخی آیات، زمینه دستاندازي
نااهلان به ساحت آیات الاهی را از میان برده است. چهبسا اگر برخی از مطالب به روشنی در قرآن مطرح میشد که خوشایند
بعضی مسلمان نما نبود، دچار تحریف و تبدیل میشد و بدینترتیب، زمینه حفظ اینگونه آیات از دستبرد نامحرمان از پیش فراهم
شده است.
3. فاصله زمانی و تشابه عارضی
در زمان نزول قرآن، قراین خارجی و مقامی آیات در دسترس مسلمانان بوده و به کمک آن، مصداق الفاظ قرآن مشخص میشد.
اگر قراینی که در زمان نزول وجود داشته، کمکم بر اثر گذشت زمان مخفی شود و مردم بدان دسترسی نداشته باشند، مقصود آیه
روشن نخواهد شد. این تشابه بالعرض در اثر از بین رفتن قراین و مانند آن در زمانهاي پس از نزول حاصل شده است.
تشابه آیات دیگري که در پی جدایی سخن از قیود و قراین و یا بیان اجمالی مطلب، متشابه شده است نیز، امري طبیعی است و مشابه
صفحه 118 از 186
آن در سخنان عرفی و علمی فراوان یافت میشود؛ ولی با توجه به اینکه بیشتر قیود این گروه از آیات- به ویژه آیات الاحکام- در
روایات آمده است، میتوان گفت که فلسفه متشابه شدن آنها این است که مسلمانان بهطور طبیعی به برجستهترین مفسران قرآن،
یعنی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و اهل بیت علیهم السّلام سوق داده شوند و ولایت آنان را بپذیرند و دستکم بدان اعتراف کنند.
لیقودهم الاضطرار الی الایتمار لمن ولاه امرهم؛ تا آنکه اضطرار، آنان را به نظرخواهی و فرمانپذیري » : در برخی روایات آمده است
«1» .« از والیان امرشان بکشاند
______________________________
. 1). محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 93 ، ص 120 و احمد طبرسی، الاحتجاج، ص 376 )
ص: 217
کوتاهسخن آنکه فلسفه آیات متشابه، در برخی موارد گنجایش نداشتن و محدودیت الفاظ نسبت به محتواي غنی آنهاست و گریزي
از آن نیست؛ یعنی اگر بیان معارف والاي قرآنی براي مردم ضرورت دارد، ناگزیر باید در قالب همین الفاظ ریخته شود و بیان
نکردن آنها، ملازم با محرومیت کسانی است که میتوانند آن حقایق والا را از همین عبارات محدود بفهمند. در برخی موارد دیگر،
روش محاوره عقلایی اقتضاي متشابه شدن آیات را دارد و زمینه رفع تشابه و فهم این آیات نیز وجود دارد، مگر آنکه کسی
بیماردل باشد و در پی سوءاستفاده از آن برآید؛ بنابراین چنین آیاتی، هرگز باعث گمراهی انسانهاي صادق و حقیقتطلب
نمیشود.
و براي رعایت اختصار به «1» پاسخهاي دیگري نیز به این شبهه داده شده است که بحث و بررسی همه آنها درخور این مجال نیست
«2» . بررسی گوشهاي از آن در پاورقی بسنده میکنیم
______________________________
1). براي نمونه سید هبۀ الدین شهرستانی در تنزیه تنزیل، ده وجه درباره فلسفه وجود متشابهات در قرآن بیان کرده است. ر. ك: )
.92 - تنزیه تنزیل، ترجمه علیرضا خسروانی، ص 85
2). فخر رازي پس از بیان شبهه بالا، پاسخهاي عالمان را در پنج وجه خلاصه کرده است: )
أ) افزایش پاداش اخروي
خداوند با متشابه قرار دادن برخی آیات، زمینه تحقیق و تلاش براي فهم قرآن را فراهم آورده تا مؤمنان با این تلاش به اجر اخروي
نایل آیند؛ زیرا هرچه کوشش آدمی در شناخت حق بیشتر باشد، پاداش او در جهان آخرت افزونتر است.
ب) جذب مخالفان
هرفردي عقیده دارد و بهطور طبیعی دوست دارد با مطالبی روبهرو شود که با عقیدهاش سازگار است و در مقابل از مطالب مخالف
فکر و عقیده خود بیزار است. اگر در برابر کسی که عقیده باطلی دارد قاطعانه بگویند که سخن تو باطل است، گریزان میشود؛ اما
اگر سخنی بگویند که-
ص: 218
______________________________
احتمال بدهد به نفع اوست، موجب جذب او خواهد شد. بنابراین آیات متشابه، سبب جذب صاحبان مذاهب گوناگون میشود و
هریک در فهم اینگونه آیات میکوشد و با تأمل و دستیابی به آیات محکم، آیات متشابه تفسیر خواهد شد و کسانی که مذهب
باطلی دارند، دست از باطل کشیده و به حق میرسند.
ج) فعالیت عقلانی
صفحه 119 از 186
با وجود آیات متشابه، مراجعان به قرآن نیازمند کمک گرفتن از دلیل عقلند و بدینترتیب از ظلمت تقلید رهایی یافته و به نور
استدلال و برهان دست مییابند؛ اما اگر همه آیات قرآن محکم بود، نیازي به تمسک به دلایل عقلی نداشتند و همواره در جهل و
تقلید باقی میماندند.
د) فراگیري علوم
وقتی برخی آیات، متشابه باشد، مردم در پی فهم آن، علوم مختلفی را فرامیگیرند؛ علومی مانند لغت، صرف، نحو، اصول فقه و غیر
آن. در صورتی که اگر چنین نبود، انگیزهاي براي فراگیري علوم یادشده وجود نداشت.
ه) تفهیم امور غیرطبیعی
عموم مردم مسائل ماوراي طبیعی را درست درك نمیکنند؛ زیرا فهم آنان همواره در محدوده محسوسات و زندگی مادي است.
وقتی آیات متشابه نازل میشود، معانی محسوس به ذهنشان میآید؛ اما بعدا با آیات محکم تصحیح میشود. بنابراین اگر آیات
متشابه نبود، به کلی از فهم معارف محروم میشدند. به فرض اگر در ابتدا به آنان گفته میشد که خداوند موجودي است که بعد و
طول و عرض و عمق ندارد و خواص ماده از قبیل رنگ و بو و شکل و غیر آن در او نیست، فکر میکردند خدایی وجود ندارد؛
آمد، میفهمند که خداوند وجودي دارد، ولی مانند موجودات « لیس کمثله شیء » و مانند آن و بعد از آن « ید اللّه » ولی وقتی گفتند
دیگر نیست.
. فخر رازي این وجه را قويترین دیدگاه در این زمینه میداند. ر. ك: التفسیر الکبیر، ج 4، ص 186
رشید رضا وجوه پیشگفته را بهطور خلاصه در تفسیر المنار نقل کرده و معتقد است در این پاسخها مطلبی روشن که بتوان با آن
سخن حقّی به میان آورد، وجود ندارد؛ بهویژه به پاسخ دوم اشکال کرده که چگونه ممکن است خداوند آیات متشابه را براي
جذب اصحاب مذاهب مختلف نازل کرده باشد، با آنکه چنین مذاهبی که به آیات متشابه استناد میکنند، بعدها پدید-
ص: 219
______________________________
آمده و در زمان نزول قرآن نبودهاند و چهبسا شالوده فکري آنان با توجه به اینگونه آیات شکل گرفته است. وي در ادامه سه پاسخ
از گفتههاي مفسران را از کلام استادش، محمد عبده بدین شرح نقل میکند.
أ) آزمایش مومنان
وجود متشابهات، براي امتحان است؛ به این بیان که اگر همه آیات قرآن محکم و معانی معینی داشت، همه خوب میفهمیدند و
مطابق فهم خود میپذیرفتند؛ اما آیات متشابه سبب میشود تا ایمان مؤمنان به غیب و تسلیمشان در برابر حق آزموده شود و روشن
شود که درباره چیزهایی که خود نمیفهمند و درك درستی از آن ندارند، به چهاندازه حاضرند از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
بپذیرند؛ زیرا ایمان کامل آن است که با تسلیم توأم باشد و این تسلیم باید آزموده شود.
ب. [تقویت عقلها] اگر آیات متشابه نمیبود، عقول مردم ضعیف شده و از کار میافتاد. بنابراین در جهت تقویت تفکر و تعقل
مردم، وجود چنین آیاتی سبب میشود در اطراف برهانهاي عقلی و آیات وجودي فکر کنند و به استدلال بپردازند.
این پاسخ مشابه سومین پاسخ فخر رازي است.
ج) اختلاف سطح درك مخاطبان
مطالب عالی معارف به گونهاي است که همه مردم در یک سطح نمیتوانند بفهمند. گاهی ممکن است معانی مستفاد از آن موجب
گمراهی آنان شود. براي پیشگیري از کژفهمی و گمراهی از این نوع مطالب، سطحی از آن مطرح شده و سپس با آیات محکم
حدود گمراهکننده آن زدوده میشود. اگر مخاطبان فقط به متشابهات بسنده کنند، امکان گمراهی وجود دارد؛ ولی محکمات،
صفحه 120 از 186
عامل بازدارنده آنان از گمراهی است؛ اما آنان که فهمشان عالی است، از همین متشابهات معانی واقعی را مییابند. نمونه آن، تعبیر
بر ایشان اطلاق شده است، در حالیکه همه « روح منه » و « روح اللّه » و « کلمۀ اللّه » قرآن درباره حضرت مسیح علیه السّلام است که
مردم نمیتوانند حقیقت روح را بفهمند که چگونه مسیح روح خدا و کلمه خداست؛ بلکه باید با مراجعه به محکمات در پی فهم
حقیقت آن برآیند؛ اما آنان که فهمی عالی دارند، وقتی کلمه روح اللّه را میشنوند، میدانند که چنین نیست که خدا در آن
حضرت حلول کرده باشد و سخن بگوید.
این پاسخ با پنجمین پاسخ فخر رازي مشابهت دارد و با مثالهایی که رشید رضا آورده، پیچیدهتر-
ص: 220
______________________________
- شده است و میتوان آن را به شکل زیر تصحیح کرد. دلیل وجود متشابهات، آن است که سطح درك مردم متفاوت است. اگر
این آیهها نمیبود، افراد بااستعداد از بسیاري از معارف و هدایتها محروم میشدند؛ ولی براي آنکه عموم مردم منحرف نشوند،
دستور داده شده تا آن را به محکمات ارجاع دهند؛ اما سخن عبده، بیان فلسفه وجود محکمات است.
. محمد رشید رضا، تفسیر القرآن الکریم الشهیر بتفسیر المنار، ج 3، ص 170 و 171
نقد وجوه پیشگفته در فلسفه متشابهات وجه اول آیا راههاي ثواب بردن بسته بوده که تحقیق و تلاش براي فهم متشابهات را راه
ثواب بردن مردم قرار دهند؟! زیرا زیان چنین کاري، بیش از منافع آن است و عدهاي به سبب آن گمراه میشوند.
این کار به آن میماند که بگویند خوب است انسان غذاهاي سخت بخورد تا فکّی قوي داشته باشد.
وجه دوم جلب مخالفان، فلسفه درستی براي متشابهات نیست؛ زیرا کسی که عناد داشته باشد، با این راهها دست از لجاجت خود
برنمیدارد. به آیات محکم نیز مراجعه نمیکند؛ بلکه از همان متشابهات سوءاستفاده کرده و گروهی دیگر را نیز گمراه خواهد
کرد. افزون بر این، چه انگیزهاي است که نخست افراد را با آیات متشابه اغراي به جهل کنند و سپس آیات محکم را براي تصحیح
خطاي آنان بیاورند؟ اگر اینگونه کسان خواستار حق باشند، از همان اول با آیات محکم هدایت خواهند شد و نیازي به ارائه آیات
متشابه نخواهد بود.
وجه سوم آیات صریح و محکمی داریم که به مردم فرمان تعقل و تدبر در امور مختلفی میدهد و براي به کار انداختن تعقل مردم
کافی است. افزون بر این، مگر میتوان مفاد آیات متشابه را با عقل فهمید؟ افراد بیاستعداد هراندازه تلاش عقلی کنند، حقیقت
متشابهات را درك نخواهند کرد.
البته انکار نمیکنیم که اگر با تلاش عقلی، سطح فکر و فهم بالا رود، میتوان معانی متشابه را بهتر فهمید؛ اما آیا متشابه آوردن
آیات قرآن انگیزهاي براي این مطلب است؟ اگر با آیات محکم بتوان به این هدف دست یافت، چه نیازي به طرح آیات متشابه
است که عدهاي در پی-
ص: 221
تذکر این نکته ضروري است که پژوهش درباره راز تشابه هریک از آیات متشابه قرآن، بایسته است و جا دارد قرآنپژوهان، فلسفه
تشابه هرآیه را جداگانه بررسی کنند.
______________________________
- تلاشهاي عقلی گمراه شوند؟ مگر همه کسانی که به دنبال برهانها و اصطلاحات عقلی میروند، به هدف میرسند؟
وجه چهارم یاد گرفتن علومی مانند صرف، نحو، لغت، اصول فقه و غیر آن، براي فهم آیات محکم- بلکه فهم هرسخنی- نیز
ضروري است و اختصاصی به متشابهات ندارد. افزون بر این، دانستن این علوم طریقیت دارد نه موضوعیت؛ یعنی اگر میتوانستیم
صفحه 121 از 186
معانی آیات را بدون نیاز به این دانشها به دست آوریم، به دنبال یادگیري آن نمیرفتیم. بنابراین کمال حاصل از این علوم، نسبی و
طریقی است.
وجه پنجم اگر این وجه به بیان علامه طباطبایی رحمه اللّه بازگردد که ما آن را به عنوان یکی از حکمتهاي متشابهات در متن بیان
کردیم، صحیح است؛ ولی اگر مقصود، نکاتی باشد که در سخنان محمد عبده آمده بود، صحیح نیست؛ اما باید گفت که مقصود
فخر رازي و محمد عبده، همان وجه معقولی است که به نقل از علامه طباطبایی رحمه اللّه بیان شد.
در میان وجوه یادشده، آزمودن مردم و تفاوت سطح درك مخاطبان (و متعالی بودن معارف قرآن) صحیح و پذیرفتنی است و ما در
متن به وجه اخیر اشاره کردهایم.
ص: 222
چکیده
1. در باب متشابه شدن آیات قرآن، سخنان متفاوتی مطرح شده است. براي آگاهی از راز تشابه آیات قرآن، باید عوامل تشابه کلام
را شناخت؛
2. مهمترین عوامل تشابه، در موارد زیر خلاصه میشوند: نقص گوینده، تفهیم به افراد خاص یا به اندازه خاص، معماگویی، جدایی
قراین و قیود از اصل سخن و متعالی بودن محتوا.
3. عامل اول و سوم، به هیچ روي در مورد قرآن وجود ندارد؛ ولی دیگر عوامل را میتوان در متشابه شدن برخی آیات مؤثر
دانست؛
4. تشابه حروف مقطعه و آیاتی که مقاصد قرآنی در آنها به اجمال مطرح شده، به سبب عامل دوم است؛
5. آیات متشابهی که قیود و قراین آن در آیات دیگر یا روایات معصومان آمده، معلول عامل چهارم است؛
6. برخی آیات بیانگر امور فراسوي ماده، به سبب عامل پنجم متشابه شده است.
ص: 223
پرسش
1. آیا تشابه برخی آیات با هدایتبخشی قرآن ناسازگار نیست؟
2. عوامل تشابه سخن چیست و کدامیک در تشابه آیات قرآن دخیل است؟
3. سه نوع تشابه ذاتی، طبیعی و عارضی را توضیح داده و مصداق آنها را در آیات قرآن نشان دهید.
4. دیدگاه رشید رضا را در باب راز تشابه آیات نقادي کنید.
4. تفاوت دیدگاه فخر رازي با رشید رضا در باب راز تشابه آیات قرآن در چیست؟
5. آیا در معماگویی همواره فهماندن مطلب مدّنظر نیست، و در صورت منفی بودن پاسخ، چرا نمیتوان تشابه برخی آیات را از این
باب دانست؟
6. آیا میتوان به فلسفه تشابه همه آیات متشابه پی برد؟
براي مطالعه بیشتر
173 ، بیروت، دار المعرفۀ، [بیتا]. - 1. تفسیر القرآن الکریم الشهیر بتفسیر المنار، محمد رشید رضا، ج 3، ص 170
صفحه 122 از 186
92 ، تبریز، صابري، [بیتا]. - 2. تنزیه تنزیل، سید هبۀ الدین شهرستانی، ترجمه علیرضا خسروانی، ص 85
223 براي مطالعه بیشتر 3. قرآن در قرآن، عبد اللّه جوادي آملی، ص 415 ، قم، مرکز نشر اسراء، 1378 ش. قرآنشناسی(مصباح) ج 2
..... ص : 223
مفاتیح الغیب، فخر الدین محمد رازي؛ ج 4، ص 186 ذیل آیه هفتم آل عمران، بیروت، دار الفکر، 1423 ق.
63 ، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. - 5. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج 3، ص 56
ص: 225
درس دهم نسخ
اشاره
از فراگیر انتظار میرود:
- ریشه لغوي و کاربرد قرآنی واژه نسخ را بشناسد؛
- اصطلاح نسخ در علوم قرآنی را توضیح دهد؛
- شبهه ناسازگاري وجود نسخ در قرآن با علم بینهایت الاهی را پاسخ گوید؛
- عدم تلازم نسخ با تناقض در گفتار را تشریح کند؛
- انواع نسخ را بیان کند.
ص: 227
عن ابی عبد اللّه علیه السّلام: و کونوا فی طلب علم ناسخ القرآن من منسوخه؛ امام صادق علیه السّلام فرمود: در پی فراگیري دانش »
. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 47 ، ص 237 .« (آیات) ناسخ و منسوخ قرآن باشید
نسخ در بین آیات متشابه، منسوخها ویژگی خاصی دارند. در آیاتی از قرآن، موضوع نسخ و تبدیل آیات مطرح شده و در روایات
اهل بیت علیهم السّلام نیز، بر آن تأکید گردیده و آیات منسوخ، برجستهترین مصداقهاي آیات متشابه معرفی شده است. تدوین و
نشانگر جایگاه مهم نسخ در مباحث علوم قرآنی است. «1» ، تألیف کتابها و مقالات فراوان در این موضوع نیز
______________________________
1). افزون بر کتابهاي تفسیر، علوم قرآنی و اصول فقه که به بحث و بررسی مسئله نسخ پرداختهاند، برخی از قرآنپژوهان نیز )
کتابهایی ویژه این مبحث پدید آوردهاند؛ مانند: الناسخ و المنسوخ فی القرآن الکریم، محمد نحاس، بیروت، مؤسسۀ الکتب
الثقافیۀ، 1409 ق؛ الناسخ و المنسوخ، عبد الرحمن العتایقی الحلی، بیروت، مؤسسۀ اهل البیت، 1402 ق؛ المصفی با کف اهل
الرسوخ من علم الناسخ و المنسوخ، عبد الرحمن ابن جوزي، بیروت، مؤسسۀ الرسالۀ، 1406 ق و الناسخ و المنسوخ فی القرآن
الکریم، ابن حزم الاندلسی، بغداد، مکتبۀ الشرق الجدید، 1988 م. و از کتابهاي معاصران: نسخ در قرآن، عزت اللّه مولایینیا،
تهران، نشر رایزن، 1378 ش و نظریۀ النسخ فی الشرایع السماویۀ، شعبان محمد اسماعیل، قاهرة، مطابع الدجوي، 1977 م.
ص: 228
مفهومشناسی نسخ
نسخ در لغت، به معناي رونویسی از نوشته (نسخهبرداري) و زایل کردن (از بین بردن چیزي که پیشتر بدان عمل میشد) یا ابطال
صفحه 123 از 186
از میان برداشتن حکم ثابت » است. این واژه در اصطلاح، به معناي «1» چیزي و قرار گرفتن یا قرار دادن چیزي دیگر به جاي آن
«2» .« شرعی با سرآمدن زمان آن است
کاربرد نسخ در قرآن
واژه نسخ، دوبار در قرآن و هردو به معناي عام لغوي به کار رفته است:
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَ خُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ » : الف) آیه 52 حج
یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ ما پیش از تو هیچ فرستاده و پیامبري نفرستادیم، مگر آنکه چون تمنی کرد، شیطان در
______________________________
اکتتابک فی کتاب عن معارضۀ، از التک امرا کان یعمل به، و نسخت الشمس الظل و حلت محله، ابطال الشیء و اقامۀ آخر » .(1)
مقامه ر. ك: خلیل بن احمد فراهیدي، کتاب العین، و محمد بن منظور، لسان العرب، ذیل واژه نسخ.
النسخ فی الاصطلاح هو رفع حکم ثابت فی الشریعۀ المقدسۀ بارتفاع امده و زمانه سواء ا کان ذلک الامر المرتفع من الاحکام » .(2)
التکلیفیۀ- کالوجوب و الحرمۀ- ام من الاحکام الوضعیۀ- کالصحۀ و البطلان- و سواء اکان من المناصب الالهیۀ ام من غیرها من
الامور التی ترجع الی اللّه تعالی بما انه شارع؛ نسخ در اصطلاح، برداشتن حکم ثابت در شریعت مقدس با سرآمدن مهلت و زمان آن
است، اعم از آنکه امر برداشته شده، از احکام تکلیفی مانند وجوب و حرمت باشد یا از احکام وضعی مانند صحت و بطلان، و اعم
ر. .« از اینکه از منصبهاي الاهی باشد یا از غیر آن، از اموري که به خداي تعالی از آن جهت که قانونگذار است، بازگشت دارد
ك:
. ابو القاسم خویی، البیان، ص 278
ص: 229
آرمان او چیزي افکند و خدا آنچه را که شیطان افکنده بود، نسخ (نابود) کرد؛ سپس آیات خود را استواري بخشید، و خدا دانا و
نسخ در این آیه، به معناي لغوي است و مقصود آن است که خداوند آثار مداخله و القاي شیطان را در اهداف، «. حکیم است
آرمانها و آرزوهاي پیامبران از بین میبرد؛
ما نَنْسَخْ مِنْ آیَۀٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ هرآیهاي که نسخ کنیم یا » : ب) آیه 106 بقره
در این آیه، « آیه » واژه «؟ از یادها ببریم، بهتر از آن یا همانند آن را میآوریم؛ آیا نمیدانی که خداوند بر هرکاري تواناست
اختصاصی به آیات تشریعی یعنی آیات قرآن ندارد و شامل آیات تکوینی (مانند امور عینیاي که نشان وجود خدا و صفات اوست)
نیز میشود؛ از آن جمله وجود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امام معصوم علیه السّلام که از آیتهاي بزرگ خدا به شمار میروند. بر
این اساس، مقصود از نسخ آیه، از میان برداشتن آیات تکوینی و تشریعی است که معنایی عامتر از نسخ اصطلاحی است؛ یعنی
خداوند آنچه از نشانههاي خود را که زایل میکند و آیه بودن آن را در متن خارج از بین میبرد یا علم آن را از ذهن افراد میبرد،
بهتر از آن یا همانند آن را به جایش میآورد.
با توجه به آنچه گذشت، مراد از نسخ یک آیه، نابودي آن آیه نیست؛ بلکه ویژگی آیه بودن آن- در خارج یا ذهن- از بین میرود
و از آنجا که ممکن است آیه بودن هرچیز تک ساحتی یا چند ساحتی باشد، نسخ آن نیز میتواند به یک یا چند ساحت آن تعلق
گیرد براي نمونه نسخ آیات الاحکام، فقط در بعد تشریع است؛ به این معنا که پس از نسخ، بیانگر حکم الاهی نیست؛ ولی اصل آن
و دیگر ساحتهاي آن (مانند اعجاز یا ابعاد معارفی آن) باقی میماند.
ص: 230
صفحه 124 از 186
امکان نسخ
بخش پایانی آیه دوم، به رد انکار نسخ از سوي یهود پرداخته است. آنان در باب امکان نسخ به دو توهم به شرح زیر دچار بودند:
1. آیهاي که از سوي خداست، مصلحتی حقیقی دارد که چیز دیگري آن را جبران نمیکند. در این صورت زمانی که آیه نسخ
شود، مصلحت مزبور نیز، از بین خواهد رفت. و چون قابل جبران نیست، انسانها براي همیشه از آن محروم میشوند.
یعنی خداوند بر هرکاري تواناست و میتواند «1» « أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ » : خداوند در پاسخ این توهم میفرماید
مصلحتی را که در یک حکم (منسوخ) وجود داشته است، در حکم دیگري (ناسخ) جبران کند؛
2. قدرت خداوند مطلق است؛ ولی هنگامی که از خداوند فعلی صادر شد، تغییر دادن آن ممکن نیست؛ زیرا خداوند همانند آدمی
است که مادامی که فعل از او صادر نشده، در اختیار اوست؛ اما اگر آن را انجام داد، فعل با ویژگیهاي خاص خود واقع شده و از
قدرت او بیرون میرود و امکان تغییر آن و انقلاب ماهیت فعل وجود ندارد. این شبهه هم، به نفی اطلاق حاکمیت خداوند بر فعلش
یهودیان «2» ؛ وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَۀٌ » : پس از صدور برمیگردد؛ دیدگاهی که در آیات دیگر قرآن نیز، از یهود نقل شده است
.« گفتند: دست خدا بسته است
آیا «3» ؛ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِ یرٍ » : در پاسخ به این شبهه نیز میفرماید
ندانستی که فرمانروایی
______________________________
. 1). بقره، 106 )
. 2). مائده، 64 )
. 3). بقره، 107 )
ص: 231
یعنی تسلط بر جهان هستی، ویژه خداست و او «؟ آسمانها و زمین فقط از آن خداست و شما جز خدا سرپرست و یاوري ندارید
میتواند هرگونه که بخواهد در فعل خود (پدیده جهان) پس از صدور نیز تصرف کند؛ زیرا هیچ موجودي در عرض خدا قدرت
تصرف در اشیا را ندارد، نه ابتداء و نه به تملیک خداوند؛ زیرا تملیک خداوند مانند آدمیان نیست که مالک قبلی اجازه تصرف
«1» . نداشته باشد؛ بلکه دیگران در طول تسلط خداوند مالکند. پس ملک حقیقی فقط از آن اوست
وَ إِذا بَدَّلْنا آیَۀً مَکانَ آیَۀٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ » : قرآن کریم در آیه دیگري مسئله نسخ به معناي نسخ حکم و شریعت را بیان کرده و میفرماید
و چون آیهاي را جایگزین آیهاي کنیم- در حالیکه خدا به آنچه «2» ؛ بِما یُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ
فرومیفرستد داناتر است- گویند همانا تو دروغبافی (چنین نیست) بلکه بیشترشان نادانند.
فَمَنْ » : مانند «3» ؛ تبدیل، به معناي مطلق تغییر است، خواه چیزي جایگزین چیز دیگري شود (تعویض) و خواه تعویضی صورت نگیرد
ولی در این آیه مقصود از تبدیل، ؛«... و هر که آن (وصیت) را پس از آنکه شنید تغییر دهد «4» ؛ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ
______________________________
1). ر. ك: محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 251 و 252 . علی علیه السّلام در تبیین جمله لا حول و لا )
انا لا نملک مع اللّه شیئا و لا نملک الّا ما ملّکنا فاذا ملکنا ما هو املک به منا فقد کلفنا و متی اخذه منّا ...» : قوة الا باللّه میفرماید
وضع تکلیفه عنّا؛ ما در کنار خدا مالک چیزي نیستیم و جز آنچه او به ما داده، دارایی نداریم، پس آنگاه که به ما چیزي عطا کند
نهج البلاغه، حکمت ) .« که خود بدان سزاوارتر است، ما را مکلّف نموده و چون از ما بگیرد، تکلیف خود را نیز از ما برداشته است
صفحه 125 از 186
.(404
. 2). نحل، 101 )
.« بدل » ر. ك: محمد بن منظور، لسان العرب، ذیل واژه .« تبدیل الشیء تغییره و ان لم تأت ببدل » .(3)
. 4). بقره، 181 )
ص: 232
همان تعویض است و مفاد اجمالی آیه آن است که هرگاه آیه دوم را به جاي آیه اول بگذاریم- در حالیکه خدا میداند که چه
نازل میکند و این تبدیل به جا بوده و مصلحت داشته و تداركکننده مصلحت آیه قبلی است- مشرکان میگویند: تو جز دروغزن
(بر خدا) نیستی. در آیه بعد پاسخ میدهد که به مشرکان بگو قرآن را روح القدس بیهیچ دخل و تصرفی و به حق و به منظور
تثبیت مؤمنان و هدایت و بشارت مسلمانان از سوي خداوند فرود آورده است؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند؛ یعنی خدا طبق مصالح
واقعی عمل میکند، برخی از این مصالح، همیشگی و برخی دیگر موقتی و قابل تغییر است.
مقصود از آیه در اینجا- برخلاف آیه قبل- فقط آیات تشریعی است؛ زیرا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بازگوکننده آیات تشریعی
نیز، در همین مورد قابل طرح است. در آیه بعدي نیز که در پاسخ این نسبت نارواست، سخن از « افترا » الاهی بودند و نسبت نارواي
واسطه بودن جبرئیل در نزول قرآن کریم (بر پیامبر) است و بر این اساس منظور از تبدیل یا نسخ آیه، تبدیل یا نسخ آیات الاحکام
قرآن کریم و یا نسخ ادیان دیگر با نزول قرآن و دین اسلام است.
بررسی دو شبهه
اول: نسخ و جهل
نسخ معلول جهل است. انسانها بهطور طبیعی بر مصلحت احکام احاطه ندارند؛ ازاینرو نخست حکمی را بدون قید زمانی قرار
میدهند و پس از مدتی به اشتباه خود پی برده، آن را نسخ میکنند؛ ولی خداوند به همه امور داناست و نسخ درباره او معنا ندارد.
پاسخ: احکامی که خداوند قرار داده، دوگونه است: بعضی دائمی و برخی
ص: 233
و گاهی بنا به مصالحی در ظاهر به شکل احکام دائمی بیان «1» دیگر موقتی است. گاهی موقتی بودن برخی احکام، آشکار است
میشود. بنابراین عدم ذکر موقتی بودن حکم، همواره به معناي جهل و ناآگاهی نیست، بلکه خداوند با آنکه به موقتی بودن برخی
احکام داناست، مصلحت در مخفی نگهداشتن آن است.
به این نکته اشاره کردیم. « فلسفه آیات متشابه » پیشتر در درس
دوم: نسخ و تناقضگویی
وجود نسخ در قرآن، به معناي تناقض در گفتار است؛ زیرا نسخ حکم به این معناست که یک حکم هم به عنوان یک حکم دائمی
و هم به عنوان یک حکم موقت اعلام شود. اعلام دائمی و موقت بودن یک حکم، نوعی تناقضگویی است و تناقضگویی از
«2» . ساحت قدس خداي متعال دور است و با آیاتی از قرآن کریم نیز نمیسازد
پاسخ: تناقض در گفتار آن است که گوینده به عللی برخلاف گفته پیشین خود سخنی بگوید، به گونهاي که قابل جمع نباشد؛ ولی
در نسخ- بهویژه با وجود علم خدا به موقتی بودن حکم نخستین- تناقضی وجود ندارد و عرف پس از آگاهی از علم گوینده به
صفحه 126 از 186
موقت بودن حکم و مخفی نگهداشتن آن- براي مصلحتی- آن را تناقض نمیداند.
______________________________
وَ اللَّاتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَ ۀَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَۀً مِنْکُمْ فَإِنْ شَ هِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ » 1). مانند آیه )
الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا (نساء، 15 )؛ و کسانی از زنانتان که مرتکب کار زشت- زنا- شوند، چهار نفر از خود بر آنان گواه
.« گیرید؛ پس اگر گواهی دادند، آنان را در خانهها بازدارید تا مرگشان فرارسد یا خداوند راهی براي آنان قرار دهد
أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً؛ (نساء، 82 ) آیا در قرآن نمیاندیشند که اگر از » : 2). مانند )
.« سوي غیر خدا میبود حتما در آن اختلاف زیادي مییافتند
ص: 234
وقوع نسخ در قرآن
پس از اثبات امکان نسخ در شرایع الاهی، سخن از وقوع آن در قرآن به میان میآید که آیا در قرآن کریم آیات منسوخی وجود
دارد؟ عالمان مسلمان دیدگاههاي گوناگونی در اینباره مطرح کردهاند: برخی به کلی وجود آیات منسوخ در قرآن را انکار
در مقابل، گروهی آیات زیادي را منسوخ میدانند تا آنجا که برخی شمارگان آیات منسوخ را تا دویست آیه «1» . کردهاند
«2» . رساندهاند
به نظر ما هیچیک از دو دیدگاه پیشگفته، قابل پذیرش نیست؛ زیرا- چنانکه گذشت- آیات و روایاتی بر وجود نسخ در قرآن
دلالت دارد. بررسی و مقایسه برخی از آیات با یکدیگر نیز، منسوخ بودن بعضی از آیات را روشن میکند. از سوي دیگر، آیات
«3» . نسخشده در قرآن اندك است و نسخ بسیاري از آیاتی که منسوخ تلقی شده، پذیرفتنی نیست
نمونهاي از آیات ناسخ و منسوخ
«4» ؛ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَيْ نَجْواکُمْ صَدَقَۀً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ »
اي کسانی که ایمان آوردهاید؛ وقتی با پیامبر راز گویید، پیش از راز گفتن خود صدقهاي بدهید. این براي شما بهتر و پاكتر است.
.«( پس اگر (صدقهاي) نیافتید، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است (میتوانید بیصدقه راز گویید
______________________________
. 1). براي نمونه ر. ك: مرتضی عسکري، القرآن الکریم و روایات المدرستین، ج 2، ص 271 )
.262 - 63 و 243 ، 2). براي آگاهی بیشتر درباره منکران نسخ در قرآن ر. ك: عزت اللّه مولایینیا، نسخ در قرآن، ص 62 )
3). ر. ك: ابو القاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 287 به بعد و عبد الرحمن سیوطی، الاتقان، ج 2، نوع 47 . وي تعداد )
منسوخات را بیست آیه دانسته و همه را به نظم درآورده است.
. 4). مجادله، 12 )
ص: 235
در این آیه، به وجوب پرداخت صدقه براي گفتوگوي خصوصی با پیامبر تصریح شده است. زمانی که این حکم مقرر شد، کسی
بدان اقدام نکرد و همگان از نجواي با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پرهیز کردند، جز یک نفر و او کسی جز علی بن ابی طالب علیه
السّلام نبود.
.«1» وي دیناري داشت که به ده درهم تبدیل کرد و براي هربار رازگویی با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله درهمی به فقیران پرداخت
صفحه 127 از 186
أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ » : پس از آن آیه دیگري نازل شد و حکم لزوم پرداخت صدقه در رازگویی با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نسخ شد
تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَيْ نَجْواکُمْ صَ دَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما
آیا ترسیدید که پیش از راز گفتن خود صدقههایی بدهید؟ اکنون که انجام ندادید و خدا هم (به بخشایش خود) بر «2» ؛ تَعْمَلُونَ
شما بازگشت (و این حکم را برداشت) پس نماز را بر پا دارید و زکات بدهید و خدا و پیامبر او را فرمان برید و خدا بدانچه
.« میکنید آگاه است
«3» . داستان دو آیه بالا که بیانگر یکی از فضایل والاي امیر مؤمنان علی علیه السّلام است، در کتابهاي اهل سنت نیز آمده است
«4» . آیات دیگري نیز در شمار آیات منسوخ یاد شدهاند که در پانوشت به برخی از آنها اشاره میکنیم
______________________________
1). براي آگاهی از گزارش تاریخی آیه بالا ر. ك: علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج 2، ص 357 ؛ سید هاشم بحرانی، البرهان، )
. 310 و عبد علی حویزي، نور الثقلین، ج 5، ص 265 - ج 4، ص 308
. 2). مجادله، 13 )
3). ر. ك: محمد طبري، جامع البیان عن تأویل آي القرآن، ج 12 ، ص 20 ؛ محمد رازي، التفسیر الکبیر، ج 8 و محمد شوکانی، )
فتح القدیر، ج 5، ص 228 ، ذیل آیه 12 مجادله.
4). آیه عدد جنگجویان ( 65 ، انفال) که با آیه 66 از همین سوره نسخ شده است؛ آیه امتاع که با آیه 234 از همین سوره و آیه 12 )
سوره نساء نسخ شده است؛ آیات جزاي فحشا (نساء، 15 و 16 ) که با آیه جلد (نور، 2) و روایات رجم نسخ شده است و آیات ارث
بردن مؤمنان از یکدیگر (انفال، 72 و 73 ) که با آیه اولوا الارحام (احزاب، 10 ) نسخ شده است.
ص: 236
چکیده
1. نسخ در اصطلاح علوم قرآنی، به معناي از میان برداشتن حکم ثابت شرعی با سرآمدن زمان آن است؛
2. آیات منسوخ در زمره متشابهات به شمار میروند؛
3. واژه نسخ دوبار در قرآن به کار رفته است: یکی در آیه 52 سوره حج و دیگري در آیه 106 سوره بقره که به معناي لغوي (زایل
کردن و از میان بردن) است؛
4. مسئله نسخ در آیه 101 سوره نحل نیز مطرح شده، و به جاي واژه نسخ از واژه تبدیل استفاده شده و مقصود از آن، فقط نسخ
آیات تشریعی است؛
5. آیه ناسخ، مصلحتی همگون یا برتر از آیه منسوخ دارد. بنابراین با نسخ آیات، هیچ مصلحتی از بین نمیرود؛
6. خداوند بر هر کاري تواناست و بر کارهاي خود حاکمیت مطلق دارد. بنابراین نزول آیهاي هیچگاه او را در تنگنا قرار نمیدهد و
هرزمان که بخواهد، میتواند آیه دیگري را به جاي آن قرار دهد؛
7. نسخ در احکام موقتی است و مخفی بودن موقتی بودن آن، معلول نادانی نیست؛ بلکه خداوند براي مصلحتی، موقتی بودن آن را
آشکار نکرده است؛
8. با علم خداوند به موقتی بودن حکم و اعلام سرآمدن زمان عمل به حکم قبلی با نزول آیه ناسخ، هیچگونه تناقض و ناهماهنگی
در آیات قرآن راه نیافته است.
ص: 237
صفحه 128 از 186
پرسش
1. امکان وجود نسخ در شرایع الاهی را اثبات کنید.
2. راه بازشناسی آیات ناسخ و منسوخ از یکدیگر چیست؟
3. آیا نسخ آیات قرآن پس از زمان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز امکانپذیر است؟
براي مطالعه بیشتر
. 1. الاتقان فی علوم القرآن، عبد الرحمن سیوطی، نوع 47
284 ، قم، دار الثقلین، 1418 ق. - 2. البیان فی تفسیر القرآن، ابو القاسم موسوي خویی، ص 257
316 ، قم، مؤسسۀ النشر الاسلامی، 1416 ق. - 3. التمهید فی علوم القرآن، محمد هادي معرفت، ج 2، ص 273
4. علوم قرآنی، محمد باقر حکیم، ص 191 به بعد، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1417 ق.
5. قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، ص 48 و 49 ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361 ش.
6. قرآن در قرآن، عبد اللّه جوادي آملی، ص 166 و 167 ، قم، مرکز نشر اسراء، 1378 ش.
256 ، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. - 7. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج 1، ص 249
8. نسخ در قرآن، عزت اللّه مولایینیا، تهران، رایزن، 1378 ش.
ص: 239
درس یازدهم تأویل و تفسیر
اشاره
از فراگیر انتظار میرود:
- با مفهوم واژه تأویل و کاربردهاي آن در قرآن آشنا شود؛
- تفاوت تفسیر، تأویل و تنزیل را بیان کند؛
- ارتباط تأویل با باطن آیات قرآن را توضیح دهد؛
- ویژگیهاي تأویل قرآن را بیان کند؛
- احتمالات ممکن در باب تأویل را در قالب حصري عقلی بیان و ارزیابی کند.
ص: 241
آل عمران، 7 .« وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ؛ تأویل قرآن را کسی جز خداوند و راسخان در علم نمیداند »
مفهومشناسی تأویل
گرفته شده و معانی دیگري نیز براي این ریشه بیان شده است؛ مانند « بازگشتن » به معناي « آل یؤول اولا و مآلا » واژه تأویل از ریشه
لغتشناسان چهار معنا براي تأویل در باب امور عینی .«1» « رجوع و صیرورت » و « صیرورت » ،« رجوع به عاقبت » ،« رجوع به اصل »
آنان همچنین معانی زیر را براي «2» .« فسر ما یؤول الیه الشیء » و « رده الی الغایۀ المرادة منه » ،« ارجعه و رده » ،« ارجعه » : بیان کردهاند
صفحه 129 از 186
تدبیر و تقدیر و تفسیر » «3» ،« خبر دادن به معناي کلام » : کاربرد تأویل در مورد کلام آوردهاند
______________________________
« سیاست » به معناي « آل یؤول اولا و ایالا » اگرچه برخی گفتهاند تأویل از ریشه .« اول » 1). ر. ك به کتابهاي واژهشناسی ذیل ریشه )
نیز آمده است؛ ولی گوینده این سخن ناشناس است و در برابر دیدگاه لغتشناسان بزرگ، قابل اعتنا نیست. ر. ك: عبد الرحمن
. سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، (نوع 77 ) و حسین خزاعی نیشابوري، روض الجنان و روح الجنان، ج 1، ص 24
2). ر. ك: احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه؛ اسماعیل جوهري بن حماد، الصحاح تاج اللغۀ و صحاح العربیۀ، محمد بن منظور، )
.« اول » لسان العرب و حسین راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه
3). ابو هلال عسکري، الفروق اللغویه. )
ص: 242
استخراج معناي کلام برخلاف ظاهر بر » «3» ،« تبیین معناي متشابه » «2» ،« تفسیر باطن لفظ و خبر دادن از حقیقت مراد » «1» ،« کلام
بازگرداندن یکی از » «5» و « ارجاع کلام و برگرداندن آن از معناي ظاهري به معناي مخفیتر » «4» ،« وجهی که مجاز یا حقیقت باشد
.«6» « دو احتمال به آنچه مطابق ظاهر است
عاقبت » ،« عاقبت » : آنچه گفتیم، معناي مصدري تأویل بود؛ ولی گاهی معناي وصفی و اسمی آن را قصد میکنند که عبارت است از
.«7» « معناي پنهان » و « ثواب » ،« معنا و عاقبتی که کلام بدان بازگردانده میشود » ،« کلام
______________________________
.« اول » 1). محمد بن منظور، لسان العرب؛ محمد فیروزآبادي، القاموس المحیط، و محمد زبیدي، تاج العروس، ذیل واژه )
.« اول » 2). نور الدین جزایري، فروق اللغات، ذیل واژه )
.« اول » 3). محمد زبیدي، تاج العروس، ذیل واژه )
4). ابو هلال عسکري، الفروق اللغویه. )
.« اول » 5). فراهیدي، خلیل، کتاب العین و فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ذیل واژه )
.« اول » 6). محمد بن منظور، لسان العرب، و فخر الدین طریحی، مجمع البحرین ذیل واژه )
7). براي آگاهی از اینگونه معانی تأویل ر. ك: حسین راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن؛ احمد ابن فارس، معجم )
مقاییس اللغۀ؛ محمد ابن منظور، لسان العرب؛ فخر الدین طریحی، مجمع البحرین.
مصدر، حیثیتهاي مختلفی دارد که با توجه به آن، معانی مختلفی مییابد: یکی حیثیت وقوع فعل بر مفعول (معناي اسم مفعولی)؛
دیگري حیثیت صدور فعل از فاعل (معناي اسم فاعلی) و سوم حیثیت محصول فعل و نتیجه آن (معناي اسم مصدري). بنابراین تأویل
که مصدر است، اگر به معناي فاعلی باشد، یعنی بازگرداندن کاري که از فاعل صادر شده از آن جهت که از فاعل صادر شده
است، و اگر به معناي اسم مصدري باشد، نتیجه تأویل منظور است؛ مانند تأویل خواب که در خارج محقق میشود، و اگر به معناي
اسم مفعولی باشد، مراد چیزي است که به او بازگردانده میشود (مؤول الیه).
ص: 243
کاربردهاي تأویل در قرآن
.«1» واژه تأویل هفده بار در قرآن کریم به کار رفته است. دوازده مورد درباره تأویل غیر قرآن و پنج مورد در باب تأویل قرآن است
یعنی این *« ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَ نُ تَأْوِیلًا » در دو آیه 59 سوره نساء و 35 اسراء پس از بیان برخی دستورات حکیمانه میفرماید
صفحه 130 از 186
دستورات و عمل به آنها، بهتر و داراي عاقبت نیکوتر است. ظاهر این دو آیه آن است که تأویل به معناي عواقب و آثار خیري است
که بر این دستورات مترتب میشود و براي تشویق مسلمانان به عمل به این دستورات، آنان را به این عاقبت خوش نوید میدهد. در
100 و 101 از سوره یوسف حقیقتی را که خواب از آن حکایت میکند (تعبیر خواب) تأویل نامیده است ،45 ،44 ،36 ،21 ، آیات 6
و در آیات 78 و 82 از سوره کهف به چهره واقعی عمل و مصالح نهفته در وراي صورت ظاهري آن، تأویل گفته شده است.
با دقت در موارد یادشده روشن میشود که تأویل در این موارد، در یک معنا به کار رفته است و آن موارد متعدد، مصداقهاي
گوناگون یک حقیقتند. آن معنا یک واقعیت عینی است که امري ظاهر و روشن بدان بازمیگردد.
واژه تأویل در آیات 7 آل عمران (دوبار) و 53 اعراف (دوبار) و 39 یونس آمده است. درجه ظهور این آیات متفاوت است؛ ولی با
در نظر گرفتن مفاد همه این آیات، ظهور آنها در تأویل قرآن، بر احتمالات دیگري که درباره این آیات مطرح است ترجیح دارد.
چنانکه ظهور این آیات در اینکه نه تنها آیات متشابه، بلکه کل آیات قرآن داراي تأویل است، بر دیگر احتمالات اولویت دارد؛ اما
در اینکه همه آیات رويهمرفته یک تأویل دارد یا آنکه هریک یا هردسته از
______________________________
1). دو مورد از این پنج مورد، بهطور قطع درباره تأویل قرآن است و سه مورد، ظهور قوي در آن دارد. در همه این موارد )
هفدهگانه، تأویل به معناي مؤول الیه است.
ص: 244
همانگونه که تطبیق آیات دالّ بر حقیقت متعالی قرآن بر آیات تأویل و یکی دانستن «1» . آیات یک تأویل دارد، ظهور قوي ندارد
آن دو- هرچند بیوجه نیست- اما ادعاي ظهور آن قابل تردید است. از این مسائل که بگذریم، با توجه به آنچه در آیات آمده
است، ویژگیهاي زیر را میتوان براي تأویل قرآن بر شمرد:
أ) افزون بر مفاد ظاهري آیات قرآن، حقیقتی وراي آنها وجود دارد که تأویل نامیده میشود.
ب) این حقیقت جز براي خداوند و هرکس که او بخواهد، قابل دسترسی نیست؛
ج) تأویل قرآن در جهان پس از مرگ براي همگان آشکار میشود؛
د) پس از روشن شدن تأویل قرآن براي همگان، هیچ عمل اختیاري براي تأمین سعادت ابدي نتیجهبخش نیست؛
ه) پس از آشکار شدن تأویل براي همگان، مخالفان به حقانیت دعوت پیامبران اعتراف کرده، بازگشت به دنیا و انجام عمل صالح یا
«2» ؛ تقاضاي شفاعت شافعان را درخواست میکند
اینک براي اینکه مقصود از تأویل دقیقتر روشن شود، در قالب حصر عقلی، احتمالاتی را که ممکن است در باب تأویل قرآن مطرح
شود بیان کرده و به
______________________________
1). همچنین با توجه به ویژگیهاي تأویل میتوان همه آیات را داراي تأویل دانست و مفاد تأویل، فی حد نفسه، اقتضاي )
محدودیت ندارد؛ ولی استظهار شمول آن نسبت به همه آیات، مشکل است.
2). دو مورد اخیر، از ویژگیهاي قیامت و از خصوصیات ظرف ظهور تأویل است؛ هرچند ظهور تأویل نیز در آن بیتأثیر نیست. )
ص: 245
ارزیابی آنها میپردازیم و در پایان براي مشخص شدن جایگاه هریک، نموداري رسم خواهیم کرد. بهطور کلی چهارده احتمال در
مورد تاویل قرآن میتواند مطرح شود:
اول: تأویل قرآن مفهومی است که خدا نخواسته بندگان از آن آگاه شوند؛ مانند علم به زمان برپایی قیامت.
صفحه 131 از 186
«1» . این احتمال منظور قرآن نیست؛ زیرا ظاهر آیات آن است که تأویل، امري حقیقی و عینی است نه مفهوم ذهنی
دوم: تأویل مفهومی است که آگاهی بندگان از آن خواست خدا بوده، ولی بیان نکرده است.
این احتمال نیز معناي تأویل قرآن نیست؛ زیرا مستلزم نقض غرض است و با حکمت الاهی سازگار نیست.
سوم: مفهومی است که خدا میخواسته بندگان از آن آگاه شوند و آن را بیان کرده است؛ ولی آن مفهوم با قرآن و مفاد آیات
ارتباطی ندارد؛ مانند آن دسته از معارف وحیانی که در کتب آسمانی پیشین یا روایات آمده، ولی در قرآن مطرح نشده است.
این احتمال شایسته نامبردار شدن به تأویل قرآن نیست؛ زیرا اضافه تأویل به قرآن، از ارتباط تأویل با قرآن حکایت دارد.
چهارم: تأویل مفهومی است که آگاهی از آن، خواست خداوند بوده و ارتباط با آیات قرآن هم دارد؛ ولی خداوند خواسته است
که آن مفهوم را از راه غیر آیات قرآنی بیان کند.
لازمه این احتمال آن است که در قرآن هیچ اشارهاي به آن مفهوم نشده است
______________________________
1). این اشکال بر وجوه دوم تا هشتم نیز وارد است. )
ص: 246
و در این صورت، تأویل قرآن نخواهد بود؛ زیرا ظاهر آیات آن است که آنچه در آیات قرآن بیان شده، به نحوي به تأویل
بازمیگردد؛ بدینمعنا که آگاهان به تأویل، دستکم اشارهاي در این آیات بر تأویل مورد نظر قرآن مییابند.
پنجم: تأویل مفهومی است که از راه ظاهر قرآن بیان شده است.
این احتمال، تفسیر قرآن است و پیشتر گفتیم که تأویل در برابر تفسیر قرار دارد.
ششم: تأویل، مفهومی برخلاف ظاهر آیات است که خداوند میخواسته از راه آیات قرآن بیان کند و هیچگونه قرینهاي بر آن اقامه
نکرده است.
لازمه این سخن به نادانی انداختن (اغراي به جهل) و در نتیجه گمراه کردن مردم است که با هدف نزول قرآن که هدایت بندگان
است، سازگار نبوده و نقض غرض میباشد؛ زیرا به دلیل ذکر نکردن قرینه، مردم آن را بر طبق ظاهر میفهمند، در حالی که خلاف
آن مقصود خداست و هیچ قرینهاي براي فهم درست آن وجود ندارد.
هفتم: تأویل، مفهوم خلاف ظاهر آیات قرآن است که خداوند آن را از راه آیات قرآن و با تکیه بر قراینی که در خود قرآن وجود
دارد، بیان کرده است.
این وجه نیز- همانند وجه پنجم- تفسیر قرآن به شمار میآید و در برابر تأویل قرار دارد.
هشتم: تأویل مفهومی است برخلاف ظاهر آیات که خداوند آن را در آیات قرآن و با تکیه بر سخنان معصومان علیهم السّلام که از
راه وحی و الهام دریافت کردهاند، بیان کرده است و به آن متعبد میشویم.
در روایات این احتمال تأویل نامیده شده است؛ ولی هیچ شاهدي در دست نیست که واژه تأویل در روایات و آیات به یک معنا
باشد؛ چنانکه واژه مکروه در برخی روایات با مفاد این واژه در قرآن متفاوت است، در اینجا نیز با توجه به
ص: 247
ویژگیهایی که براي تأویل در قرآن مطرح شده است- چنانکه پیشتر ذکر شد- تأویل یک حقیقت عینی و خارجی است و
ازاینرو این احتمال نیز، با ظاهر آیات تأویل سازگار نیست. بنابراین مقصود از تأویل در روایات اعم، از تأویل در قرآن است و
شامل حقایق عینی و نوعی از مفاهیم میشود؛ ولی مقصود از تأویل قرآن، حقایق عینی است.
نهم: تأویل، مصداق پنهان آیات است که از راه بیان انشایی قرآن به صورت مخفی بیان شده است.
صفحه 132 از 186
ویژگیهاي تأویل- بهویژه پنهان بودن که از شرایط اساسی آن است- به خوبی در این احتمال مطرح شده است؛ ولی تأویل قرآن،
منحصر در این قسم نیست و این معنا از تأویل میتواند بخشی از تأویل قرآن باشد.
دهم: تأویل، مصداق آیات انشایی قرآن است که به صورت روشن، در قالب بیان حکمتها و آثار احکام بیان شده است.
احتمال دهم به دلیل بیان شدن در آیات و روشن و قابل کشف بودن براي انسان از مقوله تفسیر میتواند باشد و تأویل قرآن نیست
سازگاري ندارد. «1» « وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ » و بعلاوه با عبارت
یازدهم: تأویل، مصداق آیات اخباري قرآن است که به صورت روشن در قرآن بیان شده.
این وجه، همانند احتمال پیشین است؛ بلکه نبود ویژگیهاي تأویل در آن روشنتر است.
دوازدهم: تأویل، مصداقهاي پنهان آیات اخباري قرآن است که درباره ماوراي این جهان، بهویژه قیامت و پس از آن است.
______________________________
. 1). آل عمران، 7 )
ص: 248
سیزدهم: مصداقهاي پنهان آیات اخباري قرآن است که در مورد باطن و ملکوت جهان است.
تأویل بودن این دو احتمال- همانند احتمال نهم- درست به نظر میرسد.
چهاردهم: تأویل، مصداقهاي پنهان آیات اخباري قرآن است که در خصوص وجه ظاهر جهان مشهود است؛ مانند مصداقهاي
آینده آیات اخباري.
این احتمال براي کسانی که مصداق موردنظر را مشاهده نکردهاند، تأویل خواهد بود؛ ولی براي معاصران و مشاهدهکنندگان آن
مصداقها، تأویل نخواهد بود؛ زیرا خفایی براي آنان ندارد؛ ولی از آنجا که در این احتمال فرض پنهان بودن شده است، مقصود از
آن، مصداقهایی است که مشاهده نشده و یا مقصود، تاویل براي غیر معاصران رخداد تأویل است. بههرحال از آنجا که
مصداقهاي این جهانی مراد است، با ظاهر آیات تأویل نمیسازد؛ زیرا در این آیات بر انحصار علم تأویل به خدا و روشن شدن آن
در قیامت تأکید شده است.
تفاوت تأویل با تنزیل و تفسیر
یعنی موردي که آیه درباره آن فرود آمده است؛ ولی در معناي « تنزیل » . مطرح است « تفسیر » و « تنزیل » در برابر تأویل قرآن، دو واژه
دیدگاههاي متفاوتی وجود دارد که به برخی اشاره میکنیم: « تأویل » و بهویژه تفاوت آن با « تفسیر »
«1» ؛ أ) تفسیر و تأویل به یک معناست
______________________________
؛ 1). ر. ك: محمد طبري، جامع البیان، ج 3؛ محمد طوسی، التبیان؛ ج 2؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 4 )
محمود بن عبد اللّه آلوسی، ج 3؛ عبد الرحمن سیوطی، و محمد محلی، تفسیر الجلالین، ذیل آیه هفتم آل عمران.
ص: 249
«1» ؛ ب) تفسیر، اعم از تأویل است. تأویل در خصوص معانی و جملهها و در کتابهاي آسمانی استعمال بیشتري دارد
«2» ؛ ج) تفسیر، قطع به مقصود و تأویل، گمان به آن است
«3» ؛ د) تفسیر؛ شرح اجمال قصص، تقریب معناي الفاظ غریب و تبیین شأن نزول آیات است، و تأویل، بیان معناي متشابه است
ه) تفسیر، تبیین کلام تک احتمالی بر طبق ظاهر است، و تأویل، برگرداندن کلام چند احتمالی به یکی از معانی محتمل (خلاف
صفحه 133 از 186
«4» ؛ ظاهر) به دلیل وجود قرینه
«5» ؛ و) تفسیر، شناخت صورت علمی (قرآن) و تأویل، حقیقت خارجی آن است
«6» ؛ ز) تفسیر، علم نزول آیه و سورهها و قصهها و اشارات نازلشده در آنهاست، و تأویل، صرف آیه (از ظاهر) به معانی محتمل
«7» . ح) تفسیر، بیان وضع حقیقت یا مجاز بودن لفظ، و تأویل، تفسیر معناي باطن لفظ است
______________________________
. 1). ر. ك: عبد الرحمن سیوطی، الاتقان، ج 2، نوع 77 )
2). ر. ك: همان. )
« فسر » 3). ر. ك: محمد زبیدي، تاج العروس، ذیل واژه )
. 4). ر. ك: عبد الرحمن سیوطی، الاتقان، ج 2، ص 192 )
. 5). احمد بن تیمیه، التفسیر الکبیر، ج 2، ص 103 )
6). ر. ك: محمد، زرکشی، البرهان، ج 2، ص 148 . محی الدین شیخزاده نیز، سخنی نزدیک به این معنا آورده است. حاشیۀ محی )
. الدین شیخزاده علی تفسیر القاضی البیضاوي، ج 3، ص 13
. 7). ر. ك: عبد الرحمن سیوطی، الاتقان، ج 2، ص 193 )
ص: 250
ارزیابی
معناي نخست با هیچیک از استعمالات قرآنی تأویل مناسبتی ندارد؛ زیرا دستیابی به تفسیر نکوهیده و ویژه اهل زیغ نیست، در
آل عمران، 7) به روشنی بر نکوهش ) « فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَۀِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ » صورتی که عبارت
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا » اهل زیغ در پیگیري آیات متشابه براي دستیابی به تأویل دلالت دارد. همچنین نمیتوان گفت مقصود از عبارت
آن است که آنان منتظر .«... تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ؛ (اعراف، 171 )؛ آیا جز تأویل آن را انتظار میبرند؟ روزي که تأویل آن فرا رسد
تفسیر قرآن در قیامتند. پس تأویل قرآن، به معناي تفسیر نیست و اگر برخی مفسران به جاي تفسیر، واژه تأویل به کار بردهاند، به
جعل اصطلاح از سوي آنان برمیگردد.
معناي دوم، نیز در مورد تأویل و تفسیر قرآن، درست نیست؛ زیرا تأویل و تفسیر، هردو از جملههاي قرآن بحث میکنند.
معناي سوم با مفاد آیه هفتم آل عمران ناسازگار است؛ زیرا بیان معناي احتمالی و ظنی آیات از روي معیاري عقلایی، جایز است و
اختصاصی به اهل زیغ ندارد؛ در حالیکه قرآن اهل زیغ را به سبب پیگیري تأویل نکوهش میکند؛ پس صرف بیان احتمال آن هم
براساس موازین عقلایی تأویل نیست. افزون بر اینکه صرف گمان به یک معنا براي آیه، اختصاص به خدا ندارد؛ در حالیکه آیه
آیات دیگر نیز با این ،« وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ » : شریفه علم تأویل را به خدا یا خدا و راسخان در علم اختصاص داده و میفرماید
وجه ناسازگار است.
تعریف چهارم تأویل نیز نادرست است؛ زیرا فهمیدن معناي متشابه و بیان آن نه تنها امري مذموم نیست و اختصاص به خداوند
ندارد، بلکه مورد ستایش قرار گرفته و در عمل نیز تحقق یافته است. افزون بر این، ظاهر آیه شریفه آن است که
ص: 251
اهل زیغ با پیجویی متشابهات، به دنبال تأویل همه قرآنند و این با بیان معناي متشابه متفاوت است.
بازگرداندن کلام چند احتمالی به یکی از معانی محتمل که در احتمال پنجم و هفتم آمده است، کار نادرستی نیست؛ زیرا اگر با
صفحه 134 از 186
وجود قرینه، معناي خلاف ظاهر انتخاب شود، روش درست محاوره عقلایی است که قرآن نیز به همینگونه سخن گفته و باید
اینگونه فهمیده شود. بنابراین تمسک به ظاهر آیه و نادیده گرفتن قرینه، کار اهل زیغ و مورد نکوهش است. پس با وجود قرینه
قطعی همه میتوانند به معناي آیه دست یابند و این فهم از مقوله تفسیر- نه تأویل- است و دانش آن در انحصار خداوند نیست.
بنابراین وجه پنجم و هفتم را نمیتوان پذیرفت.
ابن تیمیه «1» . تعریف ششم از ابن تیمیه است. رشید رضا آن را بهطور مفصل در تفسیر المنار مطرح و بسیار از آن تمجید کرده است
آیههایی را که درباره صفات خداست مثال زده و تأویل آنها را ذات خدا میداند و معتقد است که ما فقط مفاهیمی از آن
میفهمیم؛ ولی تأویل آن را که همان مصداق خارجی باشد، کسی جز خداوند نمیداند. وحی، نزول فرشتگان، قیامت و امثال آن
نیز که حقیقت خارجیشان بر ما معلوم نیست، از این باب است. این مثالها مورد قبول است؛ ولی- همانگونه که خود وي
میپذیرد- تأویل مربوط به همه قرآن است و آیات قرآن نیز در آیات اوصاف خدا، وحی، فرشتگان، قیامت و امثال آن انحصار
ندارد.
پرسش این است که در این فرض، تأویل قطعههاي تاریخی مربوط به بنی اسرائیل چیست؟ بنا به گفته وي، تأویل (حقیقت خارجی)
هزاران سال .« وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ؛ یادآور زمانی که کوه را از جا کنده و بر فراز سرشان بردیم » آیه
______________________________
. 1). محمد رشید رضا، تفسیر القرآن الکریم الشهیر بتفسیر المنار، ج 3، ص 172 )
ص: 252
پیش در محل سکونت بنی اسرائیل تحقق یافته است؛ ولی اگر مقصود از علم به تأویل آگاهی حصولی نسبت به آن باشد، افراد
بسیاري از این ماجرا آگاه نشدهاند و علم آن در انحصار خدا نیست، و اگر مقصود از علم به آن، مشاهده حضوري است، این را نیز
عدهاي از بنی اسرائیل مشاهده کردند و منحصر در خدا نیست.
همچنین آیات الاحکام که انشایی است و طبق نظر ایشان حکایت از واقعیت خارجی ندارد، چگونه تأویل میشود؟ آیا منظور از
تأویل آنها، علم به مصالح و مفاسد واقعی مترتب بر احکام است یا آثاري از قبیل ثواب و عقاب که در پی آن میآید؟ آیا اهل زیغ
به دنبال فهم اینها هستند؟ و آیا این علم در انحصار خداست؟ آیا در این صورت دایره تأویل بسیار محدود نخواهد شد؟ قیامت نیز
.« یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ؛ روزي که تأویل آن فرارسد » تأویل قرآن نیست؛ بلکه ظرف ظهور تأویل قرآن است؛ زیرا قرآن خود میفرماید
(اعراف، 53 ) افزون بر این، آیا کسانی که اهل زیغند، به دنبال حقیقت خارجی آیاتند؟ پیجویی حقیقت خارجی آیات، چه دخالتی
در زیغ و انحراف آنان دارد؟ بنابراین، تأویل از سنخ مفاهیم الفاظ نبوده و حقیقتی عینی است؛ ولی مصداق هرمفهومی در همه جا،
تأویل آن نیست. تأویل قرآن، حقایقی فراسوي ادراکات مادي است که این الفاظ به نحوي از آن حکایت میکنند. اهل زیغ که
لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَي اللَّهَ جَهْرَةً؛ هرگز به » : کمایمان بوده و به برهان وقعی نمینهند، به دنبال مصداقهاي مادياند. آنها میگویند
بقره، 55 ) اما مؤمنان، به غیب ایمان دارند و وقتی به آنان گفته شد که این ) .« تو ایمان نمیآوریم، مگر آنکه خدا را آشکارا ببینیم
مطلب برتر از ادراك شماست، در صدد پیجویی آن برنمیآیند. راسخان در علم میدانند که همه حقایق با ابزارهاي عام بشري
درك کردنی نیست و در قالب الفاظ، مثال و داستان بیان میشود؛ چون نمیتوانیم آن را بیابیم، در این قالبها مطرح میکنند. پس
ص: 253
تأویل قرآن، حقیقتی است که الفاظ بر آن تکیه دارد و تا اندازهاي که قابل درك ما شود، در آیات تنزل داده شده است و حقیقت
خارجی آن را در روزي که حقایق ظاهر میشود، خواهیم دید.
احتمال هشتم نیز تأویل را از سنخ مفاهیم دانسته است؛ در حالیکه پیش از این گفتیم تأویل قرآن از نسخ مفاهیم نبوده، بلکه
صفحه 135 از 186
حقایقی فراسوي ادراکات مادي است و به اندازه درك بشر در قالب آیات قرآن تنزل یافته است و این آیات به آن مرتبط بوده و
بازمیگردد.
با دقت در موارد استعمال واژه تأویل روشن میشود که هرجا کلمه رجوع به کار برده میشود، تأویل به کار نمیرود. اگر شخصی
از نقطهاي حرکت کرده و سپس بدانجا بازگردد، نمیتوان گفت که نقطه اول، تأویل یا مآل اوست.
بنابراین تأویل، رجوع ویژهاي است و مرجع باید ارتباطی با راجع داشته باشد؛ از قبیل ارتباط بین کار و نتیجه یا ارتباطی که بین ظاهر
و باطن چیزي است. براي روشن شدن این ارتباط، باید در موارد کاربرد واژه تأویل در قرآن دقت کرد.
ص: 254
چکیده
است؛ « بازگرداندن » به معناي « اول » 1. واژه تأویل از ریشه
؛« امور عینی » به کار میرود و هم درباره « کلام » 2. تأویل هم درباره
،« تفسیر باطن لفظ و خبر دادن از حقیقت مراد » ،« تدبیر و تقدیر و تفسیر کلام » ،« خبر دادن از معناي کلام » 3. تأویل کلام به معناي
و غیر آن آمده است؛ « تبیین معناي متشابه »
بیان آنچه شیء بدان » و « برگرداندن چیزي به غایتی که از آن اراده شده است » ،« بازگرداندن » 4. تأویل در امور عینی به معناي
آمده است؛ « بازمیگردد
5. تأویل گاهی در معناي مصدري و زمانی دیگر در معناي وصفی و اسمی به کار میرود؛
معنا و عاقبتی که کلام بدان تأویل » و « معناي مخفی » ،« ثواب » ،« عاقبت کلام » ،« عاقبت » 6. تأویل در معناي وصفی و اسمی به معناي
به کار میرود؛ « میشود
7. تنزیل، به معناي موردي است که آیه درباره آن نازل شده است؛
8. تفسیر، به معناي شرح و توضیح مدلول الفاظ آیات قرآن براساس قواعد زبان عربی و اصول محاوره عقلایی است؛
9. تأویل قرآن، حقایقی فراسوي ادراکات مادي است که الفاظ قرآن به گونهاي از آن حکایت میکنند؛
هفدهبار در قرآن به کار رفته که دوازده مورد، درباره غیر قرآن و پنج مورد، در باب تأویل قرآن است؛ « تأویل » 10 . واژه
بازگشت « واقعیت عینیاي که امري ظاهر و روشن بدان بازمیگردد » 11 . همه کاربردهاي مختلف تأویل در باب غیرقرآن، به معناي
دارد؛
ص: 255
12 . احتمالات ممکن درباره مقصود از تأویل- در قالب حصري- عقلی به چهارده مورد بالغ میشود که چهار مورد آن را میتوان
تأویل قرآن به شمار آورد و احتمالات دیگر به دلیل نداشتن شرایط تأویل، نادرست است؛
13 . ویژگیهاي تأویل قرآن از دیدگاه قرآن عبارت است از مخفی بودن، در انحصار خدا بودن (و آنان که از خدا تعلیم گرفتهاند)،
ظهور در جهان آخرت براي همگان، مقبول نبودن عمل پس از ظهور تأویل قرآن، اعتراف مخالفان پیامبران به درستی دعوت آنان و
درخواست بازگشت به دنیا براي انجام دادن کارهاي نیک و یا درخواست شفاعت شافعان.
ص: 256
پرسش
صفحه 136 از 186
1. واژه تأویل را با توجه به دیدگاه واژهشناسان معنا کنید.
2. تفاوت معناي اسمی و مصدري تأویل در چیست؟
3. آیا وجه جمعی براي تنزیل و تأویل یا تفسیر و تأویل وجود دارد؟ چرا؟
4. امتیازات و کاستیهاي دیدگاه ابن تیمیه در باب تأویل در چیست؟
5. بررسی کاربردهاي قرآنی واژگان به کار رفته در قرآن چه نقشی در فهم آیات و مباحث علوم قرآنی دارد؟
6. چه نسبتی میان تأویل قرآن با تأویل امور خارجی وجود دارد؟
7. ویژگیهاي مهم و اساسی تأویل را بیان کنید.
براي مطالعه بیشتر
. 1. الاتقان فی علوم القرآن، عبد الرحمن سیوطی، نوع 77
34 ، قم، مؤسسۀ النشر الاسلامی، 1416 ق. - 2. التمهید فی علوم القرآن، محمد هادي معرفت، ج 3، ص 28
34 ، تهران، سمت، 1379 ش. - 3. روششناسی تفسیر قرآن، علی اکبر بابایی و همکاران، ص 25
4. علوم قرآنی، محمد باقر حکیم، ص 226 به بعد، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1417 ق.
48 ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361 ش. - 5. قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، ص 39
ص: 257
428 ، مرکز نشر اسراء، 1378 ش. - 6. قرآن در قرآن، عبد اللّه جوادي آملی، ص 421
88 ، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366 ش. - 7. مبانی و روشهاي تفسیر قرآن، عباسعلی عمید زنجانی، ص 63
49 ، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. - 28 و 44 - 8. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج 3، ص 23
ص: 258
نمودار احتمالات تأویل و مواردي که بر تأویل قرآن منطبق است
ص: 259
درس