گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
درس دوازدهم بطن قرآن




اشاره
از فراگیر انتظار میرود:
- معناي لغوي و اصطلاحی بطن و انواع بطن قرآن را بشناسد؛
- مفاد روایات بیانگر بطن داشتن قرآن را به درستی تبیین کند؛
- روایات بیانگر معانی باطنی آیات را از روایات تفسیري بازشناسد؛
- مقصود از طولی بودن معانی قرآن را توضیح دهد؛
- راز باطن داشتن آیات قرآن را بیان کند.
ص: 261
و إنّ القرآن ظاهره أنیق، و باطنه عمیق، لا تفنی عجائبه، و لا تنقضی غرائبه، و لا تکشف الظّلمات إلّا به؛ به راستی که ظاهر قرآن »
صفحه 137 از 186
زیبا و باطن آن ژرف است، شگفتیهاي آن فناناپذیر و اسرار آن تمامنشدنی است و تاریکیها (ي گمراهی) بدون آن برطرف
. نهج البلاغه، خطبه 18 .« نخواهد شد
مفهومشناسی و اقسام بطن
اشاره
و در اصطلاح علوم قرآنی، به آن دسته از معانی و «1» « پنهان » و « نهان » در لغت به معناي ،« ظاهر » و « ظهر » در مقابل « باطن » و « بطن »
مواردي میگویند که ظاهر الفاظ آیات، دلالتی بر آن ندارد و از دسترس عموم مردم به دور است و میتوان آن را بر دو نوع
« جري القرآن » دانست: یکی مصداقهایی که در طول زمان براي آیات پدید میآید و در برخی روایات به آن تأویل آیه و همچنین
گفته شده و دیگري معانی متعددي که به لحاظ خفا و ظهور در طول هم قرار دارند و هیچیک دیگري را نفی نمیکند.
______________________________
وجود دارد که طرح و بررسی آنها در این بحث ضرورتی ندارد. « بطن » 1). معانی دیگري نیز براي )
.« بطن » ر. ك: احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه؛ و خلیل فراهیدي، کتاب العین و محمد معین، فرهنگ معین و ... ذیل واژه
ص: 262
و از آیات قرآن نیز میتوان براي آن شواهدي ذکر کرد. «1» باطن داشتن قرآن در روایات شیعه و اهل سنت با صراحت بیان شده
1. بطن تأویلی
اشاره
چنانکه پیشتر گذشت، قرآن، جهانی و جاودانه است و افزون بر شمول آیات آن بر مردم عصر نزول، از مرز زمانها میگذرد و
قابل انطباق بر انسانهاي دیگر در طول زمان است. در این صورت هرروز مصداقهاي نویی مییابد و همواره تازگی و طراوت
«2» . دارد؛ همانگونه که در برخی روایات نیز به آن اشاره شده است
برخی روایات به اینگونه معانی، به لحاظ پنهان بودن آن از مردمی که آن
______________________________
1). علاوه بر روایاتی که از منابع شیعی در متن بیان خواهد شد، در منابع اهل سنت نیز روایاتی در باب باطن قرآن وجود دارد. ر. )
ك: محمد بن جریر طبري، جامع البیان عن تأویل آي القرآن، ج 1، ص 35 و 36 و محمد زرکشی، البرهان، ج 2، ص 154 . بر این
اساس، دیدگاه ابن تیمیه، مبنی بر بدعتگذاري باطنیان و صوفیان در قول به باطن داشتن قرآن نفی میشود ر. ك: احمد بن تیمیه،
التفسیر الکبیر، ج 2، ص 39 به بعد. باطنیان از این مسئله استفاده نابجا کردهاند؛ ولی اصل باطن داشتن آیات قرآن را اکثر قریب به
اتفاق مسلمانان پذیرفتهاند. چنانکه برخی از نویسندگان سنی بدان تصریح کردهاند. ر. ك: محمد زرکشی، البرهان، ص 169 و
. محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 23
عن الرضا عن ابیه علیهما السّلام ان رجلا سأل ابا عبد اللّه علیه السّلام ما بال القرآن لا یزداد علی النشر و الدرس الا غضاضۀ ...» .(2)
فقال: لان اللّه لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس؛ امام رضا علیه السّلام از پدر گرامی خویش نقل میکند که مردي از
امام صادق علیه السّلام پرسید: چگونه است که بررسی و مطالعه و نشر مطالب قرآن جز بر تازگی و طراوتش نمیافزاید؟ ایشان در
جواب فرمودند: زیرا (خداوند) آن را براي زمان و مردم خاصی قرار نداده است (و همه مردم جهان در هرعصري مخاطب آن
صفحه 138 از 186
. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92 ، ص 15 .«( هستند
ص: 263
ظهره تنزیله و بطنه تأویله منه ما قد مضی و منه ما لم » : مصداقها را نمیبینند، بطن یا باطن گفتهاند. امام باقر علیه السّلام میفرماید
ظاهر قرآن، موردي است که براي آن نازل شده و باطن قرآن، تأویل آن است؛ بخشی از آن (تأویل) واقع شده و بخشی ؛«1» یکن
ظاهر قرآن، درباره کسانی است ؛«2» ظهره الذین نزل فیهم القرآن و بطنه الذین عملوا باعمالهم » : و .« دیگر هنوز به وجود نیامده است
همانگونه که به لحاظ شمول آیات .« که قرآن در مورد آنان فرود آمده و باطن آن، در باب کسانی است که همانگونه عمل کنند
بر موارد دیگر و ارجاع به آنها نیز، تأویل نامیده شده است. از آنجا که در روایات بیانگر این ارجاع و شمول آیات بر آنها از واژه
«4» . هم گفتهاند « جري القرآن » برخی از بزرگان به آن ،«3» استفاده شده است « یجري »
نمونهاي از بطن تأویلی
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْ عِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّۀً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ؛ ما » : خداوند در آیه پنجم سوره قصص میفرماید
میخواهیم بر آنان که در آن سرزمین
______________________________
. 1). همان، ص 97 )
. 2). همان، ص 83 )
یجري فیهم ما نزل فی اولئک؛ درباره ایشان » ؛« یجري کما یجري الشمس و القمر؛ (قرآن) چونان خورشید و ماه جاري میشود » .(3)
و لو ان آیۀ نزلت فی قوم ثم ماتوا اولئک ماتت الآیۀ » ؛« همان جاري است که درباره آنان (مردم عصر نزول قرآن) فرود آمده است
اذا ما بقی من القرآن شیء ان القرآن یجري من اوله الی آخره ما قامت السموات و الارض فلکل قوم آیۀ یتلونها؛ اگر آیهاي باشد که
فقط درباره مردمی فرود آمده است، با مردن آنان آیه نیز خواهد مرد و بنابراین چیزي از قرآن باقی نخواهد ماند، همانا قرآن از
«. آغاز تا پایانش، تا آسمانها و زمین پابرجاست، همواره در جریان است، پس براي هرمردمی آیهاي است که آن را بازمیخوانند
. همان، ص 97 و 83 و ج 24 ، ص 328
. 4). محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 41 )
ص: 264
این آیه که بیانگر اراده خداوند در نابودي فرعونیان و پیروزي .« ضعیف شمرده شدند، منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان سازیم
حضرت موسی علیه السّلام و یاران ایشان است، براساس روایات متعدد به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و اهل بیت علیهم السّلام-
نحن تأویل هذه الآیۀ ... » بهویژه امام عصر ارواحنا فداه- تأویل شده است. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در روایتی به سلمان فرمودند
.« ما تأویل این آیه هستیم ؛«1»
2. بطن معنایی
اشاره
آیات قرآن، افزون بر تعمیم نسبت به آیندگان، داراي معانی نهانی متعددي است که در طول هم قرار دارند، نه در عرض یکدیگر.
این معانی از ظاهر الفاظ آیه به دست نمیآید؛ ولی بیارتباط با آن نیست. همچنین به دلیل طولی بودن، معانی بطنی، مدلول
صفحه 139 از 186
مطابقی آیهاند، نه لوازم متعدد ملزوم واحد (مدلول آیات)؛ یعنی چند معناي مطابقی است که نسبت به یکدیگر در طول هم قرار
و به همین دلیل استعمال لفظ در بیش از یک معنا لازم نمیآید. «2» دارند
نمونهاي از بطن معنایی
روایتی .« وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً؛ (نساء، 36 )؛ و به پدر و مادر نیکی کنید » در تفسیر آیه
______________________________
ان تنزیل هذه الآیۀ فی بنی اسرائیل و تأویله فینا؛ همانا » : 1). همان، ج 53 ، ص 142 . نیز امام صادق علیه السّلام به مفضل فرمودند )
. این آیه در مورد بنی اسرائیل فرود آمده و تأویل آن درباره ماست. همان ص 25
هم آل محمد یبعث اللّه مهدیهم بعد جهدهم » : امام باقر علیه السّلام در روایتی به نقل از جدّ خود امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند
فیعزهم و یذلّ عدوهم؛ آنان (مستضعفان در آیه) آل محمد صلّی اللّه علیه و آله هستند، خداوند پس از دوران رنج و مشقتشان،
. مهدي آنان را برمیانگیزد؛ آنگاه آنان را عزیز و دشمنشان را خوار میگرداند. همان، ج 51 ، ص 54
. 2). محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 64 )
ص: 265
وارد شده که مقصود از والدین در اینجا، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امیر المؤمنین علیه السّلام هستند؛ یعنی علاوه بر دلالت آیه بر
وجوب نیکی به پدر و مادر، نیکی به والدین معنوي نیز لازم است؛ زیرا پدر یا والد، مبدأ انسانی براي به وجود آمدن انسان و
پرورش دهنده اوست. بنابراین معلم و مربی انسان به سوي کمال نیز، پدر او خواهد بود و کسانی چون پیامبر و امام، سزاوارتر از
آنند که پدر مؤمن راهیافته به شمار آیند تا پدر جسمانی. پس پیامبر و امام، دو پدر هستند و آیات قرآن که به انسان سفارش کرده
به والدین نیکی کند، به حسب باطن ایشان را دربر میگیرد. اگرچه برحسب ظاهر (الفاظ) غیر از پدر و مادر جسمانی را دربر
.«1» نمیگیرد
ادله ذو بطون بودن قرآن
درباره بطن معنایی قرآن، در هیچ آیهاي واژه بطن یا «2» برخی آیات قرآن بهطور غیرمستقیم بر وجود بطن مصداقی دلالت دارند
باطن به کار نرفته و ویژگیهاي آن نیز مطرح نشده است؛ ولی شواهدي از آیات وجود دارد که با توجه به آن میتوان لایههاي
مختلفی از معنا براي قرآن در نظر گرفت. علامه طباطبایی رحمه اللّه معتقدند از آیات قرآن به دست میآید که انسانها به لحاظ
درجات قربشان به خدا، مراتب مختلفی از علم و عمل دارند. لازمه این تفاوت درجه آن است که فهم آنان از آیات قرآن نیز،
متفاوت و داراي درجات باشد. خداوند گروههاي مختلفی از بندگانش را ذکر کرده و به هرگروه شناخت ویژهاي نسبت داده است:
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِ فُونَ* إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِ ینَ؛ (صافات، 159 و 160 )؛ منزه است » به مخلصان، علم حقیقی به اوصاف خداوند
خداوند از آنچه وصف میکنند، مگر
______________________________
. 1). ر. ك: محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 357 )
2). آیاتی که در بحث از جاودانگی و جهانی بودن قرآن مطرح شد. )
ص: 266
صفحه 140 از 186
وَ کَذلِکَ نُرِي إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ » به کسانی که در مسیر یقینند، مشاهده ملکوت آسمانها و زمین .« بندگان مخلص خدا
به ،« الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ؛ (انعام، 75 )؛ و اینچنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از اهل یقین باشد
به .« وَ ما یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَنْ یُنِیبُ؛ (مؤمن، 13 )؛ فقط کسانی که به خدا بازمیگردند، (از آیات الهی) پند میگیرند » : منیبان، تذکر
وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ؛ (عنکبوت، 43 )؛ و این مثلها را براي مردم میزنیم و جز » : عالمان، درك امثال
لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛ (واقعه، 79 )؛ جز پاكشدگان به آن دست » : به پاکان، علم به تأویل قرآن ،« عالمان آنها را درك نمیکنند
أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا » : و به اولیا (اهل شیدایی و محبت به خدا) بیاعتنایی به غیر خدا و نترسیدن و غمناك نبودن از چیزي .« نمییابند
ممکن است «1» .« خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ (یونس، 62 )؛ آگاه باشید که دوستان خدا نه بیمی دارند و نه اندوهگین میشوند
دستکم در دلالت برخی از این آیات بر ذو درجات بودن آیات و اشتمال قرآن بر بطن تأمل روا داشت؛ ولی تفاوت افراد در درك
حقایق (از جمله حقایق و معارف قرآنی) به تناسب تفاوت انسانها در توان علمی و معنوي، به خوبی از این آیات قابل استفاده
است.
بطن قرآن از دیدگاه روایات
در روایات، افزون بر کاربرد واژه بطن و باطن در وصف معانی قرآن، ویژگیهاي ذیل براي آن بیان شده است:
1 .
ن
آ
ر
ق
ي
ا
ر
ا
د
ن
ی
د
ن
چ
(
ت
ف
ه
ا
ی
د
ا
د
ع
ت
ي
د
ا
ی
ز
)
ن
ط
ب
ت
س
ا
.
ر
ب
م
ا
ی
پ
ی
لّ ص
ه
لّ ل
ا
ه
ی
ل
ع
و
ه
ل
آ
د
ن
ا
ه
د
و
م
ر
ف
:
______________________________
. 1). ر. ك: همان، ج 3، ص 66 و 67 )
ص: 267
همانا براي قرآن ظاهري و باطنی است و براي باطن آن باطنی است تا هفت ؛«1» ان للقرآن ظهرا و بطنا و لبطنه بطن الی سبعۀ ابطن »
؛« بطن
همانا براي قرآن باطنی «2» ؛ ان للقرآن بطنا و للبطن بطن » : 2. بطن قرآن از سنخ معانی طولی است. امام باقر علیه السّلام میفرماید
؛« است و براي باطن (آن) باطنی است
3. ظاهر و باطن قرآن نسبی است. هربطنی نسبت به بطن بعدي، ظاهر و هر ظاهري- غیر از ظاهر اولیه- نسبت به ظاهر قبلی، باطن
؛« و براي ظاهر نیز ظاهري است «3» ؛ و للظهر ظهر » : است. امام باقر علیه السّلام در ادامه روایت قبلی میفرماید
4. باطنهاي قرآن- برخلاف ظاهر آن- از دسترس عموم به دور است و فهم آن شرایط ویژهاي فراتر از شرایط عمومی فهم زبان
عربی و قواعد محاوره دارد.
خداوند سخن خویش را «4» ؛ قسم کلامه ثلاثۀ اقسام، فجعل قسما منه یعرفه العالم و الجاهل ...» : امیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید
همچنین امام حسین علیه السّلام .« سه بخش کرده است: بخشی از آن را به گونهاي قرار داده که دانشمند و عامی آن را میشناسند
«5» ؛... کتاب اللّه علی اربعۀ اشیاء؛ علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقایق، فالعبارة للعوام » : میفرماید
بسیار روشن .«... کتاب خداوند مشتمل بر چهار چیز است: بر عبارت و اشارت و لطایف و حقایق؛ پس عبارت براي عامه مردم است
است که آنچه براي عوام است، فقط عبارات نیست، فهم معناي آیه هم در بسیاري از آیات براي توده مردم آشنا با ادبیات عرب
میسر است؛
______________________________
. 1). محمد بن زین الدین بن ابی جمهور، غوالی اللئالی العزیزیۀ فی الاحادیث الدینیه، ج 4، ص 107 )
صفحه 141 از 186
. 2). محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92 ، ص 91 و 94 )
3). همان. )
. 4). احمد طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 376 )
. 5). محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92 ، ص 20 )
ص: 268
5. درك بطن قرآن، به مقدار قرب آدمی به خدا و صفاي روحی او بستگی دارد و هرقدر مرتبه انسان بالاتر باشد، بیشتر و عمیقتر به
و قسما لا یعرفه الا من صفی ذهنه و لطف » : آنها میرسد؛ چنانکه امیر المؤمنین علیه السّلام در ادامه روایت پیشین فرموده است
و بخشی از آن را جز «1» ؛... حسه و صح تمییزه ممن شرح اللّه صدره للاسلام و قسما لا یعرفه الا اللّه و امناؤه و الراسخون فی العلم
کسی که ذهنش باصفا، حسّش لطیف و تشخیصش صحیح است- از آنان که خدا سینهشان را براي (پذیرش) اسلام گشوده است-
امام حسین علیه السّلام نیز .« نمیفهمد و بخش دیگر به گونهاي است که جز خدا و امانتداران او و راسخان در علم آن را نمیدانند
اشاره براي خاصان و لطایف براي «2» ؛ و الاشارة للخواص و اللطائف للاولیاء و الحقایق للانبیاء » : در ادامه سخن خویش میفرماید
؛« اولیا و حقایق براي پیامبران است
ما یستطیع احد » : 6. تمام قرآن- اعم از ظاهر و باطن آن- را کسی جز خدا و انبیا و اولیا نمیداند. امام باقر علیه السّلام فرموده است
کسی جز اوصیاي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نمیتواند ادعاي آگاهی «3» ؛ ان یدعی انه جمع القرآن کله ظاهره و باطنه غیر الاوصیاء
؛« بر همه قرآن، ظاهر و باطنش، کند
ان ...» : 7. یکی از علل نو بودن و کهنه نشدن قرآن کریم، اشتمال قرآن بر معانی بطنی است؛ همانگونه که در روایتی آمده است
رجلا سأل ابا عبد اللّه علیه السّلام ما بال القرآن لا یزداد علی النشر و الدرس الا غضاضۀ؟ فقال: لان اللّه لم یجعله لزمان دون زمان و
مردي از امام صادق علیه السّلام پرسید: چگونه است که بررسی و «4» ؛ لا لناس دون ناس
______________________________
. 1). احمد طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 376 )
. 2). محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 1، ص 376 )
. 3). همان، ص 88 )
. 4). همان، ص 15 )
ص: 269
مطالعه و نشر مطالب قرآن، جز بر تازگی و طراوتش نمیافزاید؟ ایشان در جواب فرمودند:
.«( زیرا خداوند آن را براي زمان و مردم خاصی قرار نداده است (و همه مردم جهان در هر عصري مخاطب آن هستند
راز باطن داشتن قرآن
سر آنکه قرآن همه مطالب خود را به صورت ظاهر بیان نکرده و بسیاري از حقایق را به زبان بطن مطرح کرده، آن است که همه
حقایق براي همگان قابل هضم و درك نیست و چهبسا آوردن آن، سبب گمراهی توده مردم میشده است.
در روایتی از امام صادق علیه السّلام که پیشتر در مبحث امکان فهم قرآن آوردیم، به تحملناپذیري مردم نسبت به معانی باطنی
همانا براي قرآن ظاهري و باطنی است و چه کسی «1» ؛؟ ان للقرآن ظاهرا و باطنا و من یحتمل ما یحتمل ذریح » : تصریح شده است
؟« آنچه را ذریح تحمل میکند، تحمل خواهد کرد
صفحه 142 از 186
______________________________
. 1). همان، ص 83 و 84 )
ص: 270
چکیده
1. معارف قرآن کریم به دو دسته ظاهر و باطن تقسیم میشود؛
2. بخشی از باطنهاي قرآن، مصداقهاي تازهاي است که براي آیات در طول زمان پدید میآید و بخشی دیگر، معناهاي عمیقی
است که با وصول به مقامات معنوي و دریافت از معصومان علیهم السّلام به دست میآید؛
3. معانی باطنی قرآن با ظاهر آیات مرتبط است؛
4. علم به همه بطون قرآن، فقط در اختیار پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و جانشینان ایشان علیهم السّلام قرار دارد؛
5. برخی آیات قرآن، به نوعی بر باطن داشتن آیات دلالت میکند.
6. راز اشتمال قرآن بر معانی بطنی، ناتوانی مردم در تحمل اینگونه معارف عمیق الاهی است.
ص: 271
پرسش
1. ذو بطون بودن قرآن به چه معناست؟
2. چه دلیلی بر ذو بطون بودن قرآن داریم؟
3. براي باطن مصداقی و معنایی قرآن مثالهاي دیگري بیان کنید.
4. آیا معانی باطنی قرآن در دسترس همگان قرار دارد؟
5. مطابقی بودن دلالت آیات بر معانی باطنی را تشریح کنید.
6. باطنیان از چه آیاتی براي تأیید دیدگاه خود سود جستهاند؟
7. راز باطن داشتن قرآن را بیان کنید.
براي مطالعه بیشتر
1. باطن و تأویل قرآن، علی اکبر بابایی و محمد کاظم شاکر، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگی حوزه علمیه، 1381 ش.
2. تفسیر صافی، محمد فیض کاشانی، ج 1، مقدمه چهارم.
376 ، قم، مرکز نشر اسراء، 1378 ش. - 3. قرآن در قرآن، عبد اللّه جوادي آملی، ص 44 و 372
4. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، مباحث روایی.
ص: 273
درس سیزدهم جهانی بودن و جاودانگی قرآن
اشاره
صفحه 143 از 186
از فراگیر انتظار میرود:
- جهانی بودن و جاودانگی قرآن را با استناد به آیات اثبات کند؛
- شبهههاي محدودیت زمانی و مکانی دعوت قرآن را به نقد کشد؛
- ارتباط میان ختم نبوت و جاودانگی قرآن را بیان کند؛
ص: 275
ان رجلا سأل ابا عبد اللّه علیه السّلام ما بال القرآن لا یزداد علی النشر و الدرس الا غضاضۀ؟ فقال: لان اللّه لم یجعله لزمان دون »
زمان و لا لناس دون ناس؛ مردي از امام صادق علیه السّلام پرسید: چگونه است که بررسی و مطالعه و نشر مطالب قرآن، جز بر
«1» «. تازگی و طراوتش نمیافزاید؟ فرمودند: زیرا خداوند آن را براي زمان و مردم خاصی قرار نداده است
جهانی بودن و جاودانگی قرآن مکاتب و ادیان جهان را در یک دستهبندي کلی میتوان در دو گروه قرار داد:
نخست مکاتبی که مخاطب خود را گروه، ملت، نژاد و یا طبقه خاصی میدانند و داعیه نجات و هدایت بخش خاصی از انسانها را
دارند، و دوم ادیانی که همه انسانها را مورد توجه قرار داده و در پی نجات همه آنان هستند.
هرانسان منصفی که کمترین آشنایی با تاریخ و تعالیم اسلام داشته باشد، میداند که اسلام و قرآن همه ملتها را به آیین، معارف و
مقررات خود دعوت کرده و هیچ فرد، گروه، ملت و نژادي را استثنا نکرده است. برخی در اثر ناآگاهی و برداشتهاي نادرست یا
آگاهانه و به منظور ضربه زدن به اسلام و جلوگیري از نفوذ و حاکمیت آن، با تمسک به برخی آیات مدعی شدهاند که قرآن داعیه
جهانی بودن و جاودانگی ندارد و ویژه مردم عرب شبه جزیره عربستان در زمان نزول قرآن است.
______________________________
. 1). محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92 ، ص 15 )
ص: 276
در این درس براي روشن شدن جهانی بودن و جاودانگی قرآن و پاسخ به شبهات یادشده، به بررسی آیات قرآن در این باب
میپردازیم. آیاتی که بیانگر جهانی بودن و جاودانگی قرآن است، در یک تقسیمبندي کلی در دو دسته جاي میگیرد:
1. آیات بیانگر جهانی بودن قرآن
این آیات خود به چند گروه زیر تقسیم میشود:
میداند؛ مانند: « مردم » یا « جهانیان » أ) آیاتی که قرآن را براي
؛« إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْري لِلْعالَمِینَ؛ (انعام، 90 )؛ آن (قرآن) جز یادآوري براي جهانیان (چیز دیگري) نیست » -
؛( وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ ...؛ (کهف، 54 » -
؛« و هرآینه در این قرآن براي مردم از هرگونه مثالی آوردیم
شَ هْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُديً لِلنَّاسِ ...؛ (بقره، 185 ) ماه رمضان که در آن قرآن فروفرستاده شده که رهنمودي براي » -
.« مردم ... است
ب) آیاتی که پیروان ادیان گوناگون را مورد خطاب قرار داده و آنان را به ایمان به قرآن و معارف آن دعوت کرده و یا سعادت
جاودانهشان را به آن پیوند داده است؛ مانند:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصَّابِئِینَ وَ النَّصاري وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ » -
شَیْءٍ شَ هِیدٌ؛ (حج، 17 ) همانا کسانی که ایمان آوردند (مسلمانان) و کسانی که یهودي شدند و صابئان و نصرانیان و گبران و
صفحه 144 از 186
« کسانی که مشرك شدند، خداوند میانشان روز رستاخیز داوري میکند، همانا خدا بر هر چیزي گواه است
ص: 277
فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا ...؛ (بقره، 137 )؛ پس اگر به مانند آنچه شما به آن ایمان آوردهاید ایمان آورند، همانا (به » -
« حق) راه یافتهاند
خطاب کرده است و راه درست هدایت را به آنان نشان میدهد؛ « یا ایها الناس » و « یا بنی آدم » ج) آیاتی که همه انسانها را با تعبیر
مانند:
یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّۀِ؛ (اعراف، 27 )؛ اي فرزندان آدم، مبادا شیطان فریبتان دهد چنانکه » -
؛« پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد
یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُ مُ الَّذِي خَلَقَکُ مْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ (بقره، 21 )؛ اي مردم، خداوندگارتان را که شما و » -
.« پیشینیان شما را آفریده، بپرستید؛ باشد که پرهیزگار شوید
وَ إِذْ صَ رَفْنا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَ َ ض رُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا » : د) آیاتی که جنیان را مخاطب قرآن میداند؛ مانند
قُضِ یَ وَلَّوْا إِلی قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ؛ (احقاف، 29 )؛ و (یاد کن) آنگاه که گروهی از جنیان را به سوي تو روانه کردیم که قرآن را
بشنوند و چون نزد او حاضر شدند، گفتند خاموش باشید و گوش کنید و چون (تلاوت آیات) پایان یافت، به سوي قوم خود
.« بازگشتند در حالیکه آنان را بیم (و هشدار) میدادند
آیات پیشگفته به روشنی بر عمومیت دعوت قرآن براي همه مردم جهان دلالت دارند. براساس آخرین آیهاي که بیان شد، جنیان
نیز مخاطب قرآنند.
چنانکه خواهیم گفت، عمومیت این آیات در حدي است که به هیچوجه تخصیص نمیپذیرند.
2. آیات بیانگر جهانی بودن رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
اشاره
این آیات که بهطور مستقیم بر همگانی و جاودانگی رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دلالت
ص: 278
دارد و با دلالت التزامی جهانی بودن و جاودانگی دعوت قرآن را اثبات میکند، داراي اقسامی است:
أ) آیات بیانگر جهانی بودن رسالت و انذار پیامبر صلّی اللّه علیه و آله؛ مانند:
؛« وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَۀً لِلْعالَمِینَ؛ (انبیاء، 107 )؛ و ما تو را نفرستادیم مگر رحمتی براي جهانیان » -
تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً؛ (فرقان، 1)؛ خجسته باد کسی که بر بنده خود فرقان (جداکننده حق از » -
.« باطل) را فروفرستاد تا هشداردهندهاي براي جهانیان باشد
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ » : ب) آیات بیانگر نوید غلبه آیین پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بر همه ادیان؛ مانند
او (خدا) کسی است که فرستادهاش را با رهنمود و آیین حق فرستاد تا آن را بر همه آیینها چیره «1» ( عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ ...؛ (فتح، 28
.« سازد
ج) آیاتی که رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را براي همه مردم میداند؛ مانند:
؛« وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا؛ (نساء، 79 )؛ و تو را براي مردم (به عنوان) فرستاده (خویش) فرستادیم » -
صفحه 145 از 186
.« وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا کَافَّۀً لِلنَّاسِ ...؛ (سبأ، 28 )؛ و تو را نفرستادیم مگر براي همه مردم » -
در آخر آن براي مبالغه باشد. در این احتمال، فقط « ة» و « بازدارنده » در این آیه، دو احتمال دارد: یکی اینکه به معناي « کافّۀ »
« الناس » و حال براي « جمیعا » جهانی بودن رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را فهمید، و دوم اینکه به معناي « ناس » میتوان از واژه
باشد که در این صورت عمومیت رسالت ایشان با تأکید بیشتري اثبات میشود.
______________________________
1). همین عبارت در آیات 33 ، توبه و 9، صف آمده است. )
ص: 279
د) آیهاي که میفرماید قرآن به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وحی شده تا با آن همه کسانی را که پیام قرآن به آنان میرسد، انذار
وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ؛ (انعام، 19 )؛ و این قرآن به من وحی شده است تا با آن شما و هرکه را (که این » : کند
صراحت این آیه در جهانی و جاودانه بودن قرآن، بیش از آیات پیشین است؛ زیرا عمومیت رسالت در .« پیام) به او برسد بیم دهم
اثبات میشود؛ ولی در این آیه تصریح شده که این دعوت « العالمین » و « الناس » آیات دیگر براساس اطلاق و عموم الفاظی مانند
شامل هرانسانی است که این پیام به او برسد.
ه) آیاتی که قرآن را وسیله بیمدهی به زندگان یا زندهدلان میداند؛ مانند:
70 )؛ این (کتاب) نیست جز یادآوري (و پندي) و قرآنی روشن (یا - إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ* لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیا؛ (یس، 69 » -
؛« روشنگر)، تا پیامبر هرکه را که زندهدل است بیم دهد
إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْري لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَ هِیدٌ؛ (ق، 37 )؛ در این سخن پند و یادآوري است براي هرکس که » -
.« او را دل باشد یا گوش فرادهد و گواه باشد
ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ » : و) آیهاي که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را خاتم پیامبران دانسته است
این .« النَّبِیِّینَ ...؛ (احزاب، 40 )؛ محمد صلّی اللّه علیه و آله پدر هیچیک از مردان شما نیست؛ اما فرستاده خدا و آخرین پیامبر است
آیه با توجه به این نکته که قرآن ناسخ کتابهاي آسمانی پیش از خود است، بر جاودانگی شریعت محمدي صلّی اللّه علیه و آله
دلالت دارد؛ زیرا پس از ایشان پیامبر دیگري نخواهد آمد و کتاب دیگري قرآن را نسخ نمیکند.
شبهه محدودیت دعوت قرآن
چنانکه گفتیم، بعضی از کژاندیشان با استناد به برخی آیات، مدعی اختصاصی
ص: 280
بودن دعوت قرآن به قوم، منطقه و زمان خاصی شدهاند. اینک به بررسی این شبهه میپردازیم. آیاتی که ممکن است مستند این
ادعا قرار گیرد، بر چند دسته است:
که وظیفه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را « وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ؛ (شعراء، 214 )؛ و خویشان نزدیکت را بیم ده » أ) آیه شریفه
بیم دادن به خویشان نزدیک خود میداند؛
ب. آیاتی که نزول قرآن را براي بیمدهی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به مردم مکه و اطراف آن میداند، مانند:
وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ ... وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها؛ (انعام، 92 )؛ و این کتاب ... » -
؛« را فروفرستادیم تا آنکه مردمان مکه و اطراف آن را بیم دهی
و اینچنین قرآن به زبان عربی را به تو وحی کردیم تا [اهل] «1» ؛ وَ کَ ذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها » -
صفحه 146 از 186
.« مکه و کسانی را که پیرامون آن هستند بیم دهی
ج) آیاتی که حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله را بیمدهنده مردمی میداند که پدرانشان انذار نشدهاند؛ مانند:
استدلال به این آیه در .« لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ؛ (یس، 6)؛ تا مردمی را بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشدهاند » -
است؛ ولی اگر آن را موصوله یا مصدریه دانستیم، نمیتواند مستند این گروه قرار گیرد؛ « ما » فرض نافیه بودن
لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ؛ (سجده، 3)؛ تا مردمی را بیم دهی که پیش از تو بیمدهندهاي براي آنان ...» -
؛« نیامده است، باشد که هدایت شوند
؛« وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُ  دا؛ (مریم، 97 )؛ و با آن (قرآن) مردم سرسخت را بیم دهی ...» -
______________________________
. 1). شوري، 7 )
ص: 281
مدعیان محدودیت دعوت قرآن با استناد به اینگونه آیهها میگویند که یهود و نصارا و پیروان دیگر ادیان آسمانی، مخاطب
دعوت قرآن نیستند.
وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قالُوا اتَّخَ ذَ اللَّهُ وَلَداً؛ (کهف، 4)؛ و (تا) کسانی را که میگفتند خداوند فرزندي » مشابه آیات یادشده آیه شریفه
است که بیانگر وظیفه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در بیمدهی به قومی است که به فرزند داشتن خدا « برگرفته است، بیم دهد
معتقدند.
وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ فَقَرَأَهُ » : د) آیاتی که میفرماید اگر قرآن بر غیرعرب نازل میشد، عربها به آن ایمان نمیآوردند
199 )؛ و اگر قرآن را بر برخی عجمها فروفرستاده بودیم و آن را بر آنان میخواند، به آن - عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ؛ (شعراء، 198
.« ایمان نمیآوردند
ه) آیاتی که هدف قرآن را هدایت و اتمام حجت و بشارت به انسانهاي با تقوا، درستکار و تسلیمشوندگان حق میداند و به
یقین، این گروه، افراد خاصی هستند؛ مانند:
؛« ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُديً لِلْمُتَّقِینَ؛ (بقره، 2 و 3)؛ در آن کتاب تردیدي نیست، رهنمودي براي پرهیزگاران است » -
وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ ... هُديً وَ رَحْمَۀً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمِینَ؛ (نحل، 89 )؛ و کتاب را بر تو فروفرستادیم ... و رهنمود و رحمتی براي » -
هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ ... بُشْري لِلْمُحْسِنِینَ؛ (احقاف، 12 )؛ این کتابی تصدیقکننده ... و بشارتی براي » -؛« تسلیمشوندگان [حقیقت] است
.« نیکوکاران است
پاسخ به شبهه محدودیت دعوت قرآن
در نگاه ابتدایی ممکن است میان این دو دسته از آیات ناسازگاري دیده شود و برخی آن را نشانهاي از ناهماهنگی و تناقض آیات
قرآن قرار دهند و دستکم
ص: 282
این آیات را خاص و مقید و آیات بیانگر جهانی بودن قرآن را عام و مطلق بپندارند و براساس قاعده حمل عام بر خاص یا مطلق بر
مقید، آنها را تخصیص یا تقیید کرد و در نتیجه دعوت قرآن را مخصوص گروه یا منطقه و یا زمان خاصی بدانند؛ ولی با تأمل در
مجموعه آیات مورد بحث روشن میشود که هیچیک از این آیات دلالت بر محدودیت آموزههاي قرآن ندارد. برفرض دلالت بر
محدودیت، آیات دسته اخیر نمیتواند مخصص یا مقید آیات دال بر جهانی بودن باشد. توضیح آنکه:
صفحه 147 از 186
1. آیات عام مورد بحث، قابل تخصیص نیست؛ زیرا واژگان بیانگر عمومیت که در آن به کار رفته، تخصیصناپذیر است؛ مانند:
*؛« لِلْعالَمِینَ » و *« لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ »
2. لازمه تخصیص آیات عام به آیات بیانگر اهداف خاص (انذار خویشان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله یا بتپرستان مکه)، تخصیص
اکثر بوده و برخلاف فصاحت و بلاغت آیات قرآن است؛
3. حمل عام بر خاص در جایی رواست که یکی از دو دلیل مثبت و دیگري منفی باشد، در حالیکه این دو گروه از آیات، هردو
مثبت هستند.
همچنین ملاك حمل در اینگونه موارد، ظهور بیشتر یکی از دو دلیل است و آیات خاص یادشده، ظهوري قويتر از آیات عام
«1» ؛ ندارند
4. آیات خاص، دلالتی بر انحصار هدف نزول در گروه یا قوم خاصی ندارد؛ بلکه حد اکثر بر اثبات ضرورت انذار گروههاي
نامبرده در آن آیات دلالت دارد، و در این صورت مقصود تاکید ویژه بر انذار آنان است و به معناي نفی انذار دیگران نیست؛
______________________________
1). این نکات در علم اصول فقه مورد بحث قرار میگیرد. )
ص: 283
وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها؛ (انعام، 92 )؛ و تا آنکه مردمان مکه و اطراف » 5. خاص یا محدود بودن برخی از این آیات، مانند آیه
عاطفه نشانگر آن است. که انذار مردم این منطقه یکی از اهداف- نه تنها « واو » قطعی نیست؛ زیرا اولا وجود ،« آن را بیم دهی
هدف- نزول است بنابراین خود بر اهداف دیگري نیز دلالت دارد که چهبسا منظور هدایت کل انسانها باشد؛ ثانیا براساس روایات
اطراف مکه، شامل همه «1» ، که پیدایش زمین را به ترتیب از کعبه و مکه و سپس بقیه نقاط جهان میداند « دحو الارض »
قسمتهاي مسکونی زمین است و مفاد آیه چنین میشود: تا مکه و همه قسمتهاي خشکی پدیدآمده در اطراف آن را انذار کنی؛
6. برخی از این آیات، بیانگر مسؤلیتهاي رهبر دعوت اسلامی است؛ یعنی رهبري باید براي تحقق آن اهداف جهانی، فعالیتهاي
ویژهاي انجام دهد.
پس اگرچه هدف رسالت نبوي صلّی اللّه علیه و آله دعوت و هدایت همه انسانهاست، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مسئولیت ویژهاي
در برابر انذار خویشان خود و مردم مکه و مشرکان سرسخت و اهل جزیره العرب دارد؛
7. مجموعه این آیات، مراحل مختلف دعوت را بیان میکند. بهطور طبیعی کسی که در پی فراخوان دیگران به عقیده و آرمانهاي
خاصی است،
______________________________
ان اللّه عز و جل دحا الارض من تحت الکعبۀ الی منی ثم » : 1). نمونه آن، روایتی است که از امام صادق علیه السّلام نقل شده است )
دحاها من منی الی عرفات ثم دحاها من عرفات الی منی فالارض من عرفات و عرفات من منی و منی من الکعبۀ؛ خداوند عز و جلّ
زمین را از زیر کعبه تا منا گستراند، سپس آن را از منا تا عرفات و آنگاه از عرفات تا منا گسترش داد. بنابراین زمین از عرفات و
محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 57 ، ص 203 . نیز ر. ك. .« عرفات از منا و منا از کعبه است
. عبد علی حویزي، نور الثقلین، ج 5، ص 501
ص: 284
نخست دعوت خویش را از منطقهاي و با مردمانی شروع میکند که او را میشناسند و در حقانیت او کمتر تردید میکنند؛ سپس به
همه اهل دیار خود و در پایان به مناطق دیگر تعمیم میدهد. مأموریت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز نخست از بستگان خود شروع
صفحه 148 از 186
شد و به تدریج دایره دعوت ایشان گسترش یافت تا آنجا که به سران دو امپراتوري قدرتمند زمان خود (ایران و روم) نامه نوشت و
آنان را به آیین اسلام دعوت کرد؛
8. مقصود از آیاتی که انسانهاي پاك و متقی را مورد هدایت، بشارت، رحمت و ... میدانند، آن است که لبیکگویان به این
دعوت، در صورتی به آینده درخشان وعده داده شده خواهند رسید که داراي این ویژگیها باشند. بنابراین قرآن خود را هدایت
معرفی کرده است. « هدي للمتقین » براي همه میداند؛ ولی چون پرهیزکاران از هدایت آن بهرهمند میشوند، خود را با وصف
نتیجه آنکه دعوت اسلام و قرآن جهانی است؛ اما پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مسئولیتهاي ویژه دارد و دعوت او نیز داراي مراحلی
است و بهرهمندي از قرآن شرایط و آمادگیهاي خاص خود را میطلبد.
ص: 285
چکیده
1. دعوت قرآن کریم، جهانی و جاودانه است؛
2. آیات متعددي بر جهانی بودن و جاودانگی قرآن دلالت دارد؛
3. آیات بیانگر جهانی بودن قرآن، به دو دسته کلی بخشپذیر است:
أ) آیاتی که قرآن را براي همه مردم (با تعبیرهاي مختلفی مانند بنی آدم، ناس، عالمین) و پیروان ادیان مختلف و همه جنیان
میداند؛
ب) آیاتی که رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را جهانی و جاودانه دانسته و همچنین ایشان را خاتم پیامبران نامیده است.
4. ظاهر ابتدایی برخی آیات، بر اختصاص دعوت قرآن به نزدیکان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله یا مردم مکه و اطراف آن دلالت
دارد، ولی پس از تأمل و تدبر در آنها روشن میشود که این آیات بیانگر مراحل دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مسؤولیتهاي
ویژه ایشان یا شرایط بهرهمندي از قرآن بوده و هیچ دلالتی بر اختصاصی بودن آن ندارد.
ص: 286
پرسش
1. جهانی و جاودانه بودن قرآن را اثبات کنید.
2. شبهه قرآنی محدودیت دعوت قرآن را بیان و نقادي کنید.
3. آیا با توجه به تکامل علمی بشر، نیازي به جاودانه قرار دادن دعوت دینی وجود دارد؟
4. آیا دستهبندي دیگري از آیات بیانگر جهانی بودن قرآن میتوان ارائه داد؟
5. آیا وجه دیگري- جز آنچه در درس بیان شد- براي تبیین آیات موهم محدودیت قرآن وجود دارد؟
براي مطالعه بیشتر
23 ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361 ش. - 1. قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، ص 20
283 ، قم، مرکز نشر اسراء، 1378 ش. - 2. قرآن در قرآن، عبد اللّه جوادي آملی، ص 279
3. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج 7، ص 39 و 40 ، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
ص: 287
صفحه 149 از 186
درس چهاردهم جامعیّت قرآن
اشاره
از فراگیر انتظار میرود:
- مفهوم لغوي و اصطلاحی جامعیت را بازشناخته و بیان کند؛
- دیدگاههاي موجود درباره جامعیت قرآن را دستهبندي کند؛
- دو دیدگاه جامعیت حد اکثري و جامعیت حداقلی را نقد کند؛
- جامعیت قرآن در امر هدایتبخشی را اثبات نماید؛
- رابطه رسالت قرآن با جامعیت آن را توضیح دهد.
ص: 289
عن عبد الاعلی بن اعین قال سمعت ابا عبد اللّه علیه السّلام یقول: انی لا علم ما فی السماء و اعلم ما فی الارض و اعلم ما فی الجنّۀ و »
اعلم ما فی النار و اعلم ما کان و اعلم ما یکون، علمت ذلک من کتاب اللّه ان اللّه یقول فیه تبیان کل شیء؛ عبد الاعلی بن اعین
گوید:
از امام صادق علیه السّلام شنیدم که فرمود من از آنچه در آسمان و زمین و بهشت و جهنم و آنچه در گذشته بوده و آنچه در آینده
مجلسی، .« خواهد بود آگاهم. این (همه) را از کتاب خدا دانستهام. خداي تعالی میفرماید که در قرآن بیان هرچیزي وجود دارد
. بحار الأنوار ج 92 ، ص 85
یکی از بحثهاي مهم قرآنشناسی، شناخت قلمرو سخنان قرآن است. آیا قلمرو گفتههاي قرآن کریم را محدوده «1» جامعیت قرآن
و یا موضوعات خاصی تشکیل میدهد یا آنکه حوزههاي گوناگون زندگی فردي و اجتماعی، دنیایی و آخرتی و حتی مسائل علمی
چه موضوعاتی در قرآن مطرح شده است و در نتیجه در چه زمینههایی باید از قرآن بهره گرفت؟ «2» ؟ و تخصصی را دربر میگیرد
در پاسخ به این پرسش دیدگاههاي مختلفی مطرح شده است که مورد بررسی قرار میگیرد.
______________________________
1). ممکن است این موضوع با عنوانهاي دیگري مانند قلمرو و کمال نیز مطرح شود. )
2). این دیدگاهها در حد وسیعتر- بهویژه در مباحث کلام جدید- درباره خود دین مطرح است که آیا بیان دینی منحصر به مسائل )
ارزشی و اخلاقی است یا آنکه به مسائل عینی زندگی فردي و اجتماعی انسان و حقایق خارجی هم میپردازد؟
ص: 290
قرآن «1» نظریههاي جامعیت
اشاره
دیدگاههاي متعدد و متنوعی در باب جامعیت قرآن مطرح شده است که از یک منظر در سه دسته ذیل خلاصه میشود.
1. جامعیت حد اکثري: قرآن بیانگر همه حقایق هستی است؛
2. جامعیت حداقلی: قرآن بیانگر همه امور مربوط به هدایت آخرتی بشر (ارزشها و هنجارها) است؛
3. جامعیت در هدایت به سعادت دنیایی و آخرتی: قرآن همه امور مربوط به هدایت انسان به سعادت دنیایی و آخرتی را بیان
صفحه 150 از 186
میکند.
دیدگاههاي یادشده را میتوان از دو منظر بروندینی و دروندینی بررسی کرد.
از آنجا که بحث ما قرآنی است، در اینجا از منظر دروندینی و بهویژه قرآنی به بررسی دیدگاههاي پیشگفته میپردازیم.
دیدگاه اول: جامعیت حد اکثري (همه حقایق هستی)
اشاره
برخی معتقدند که همه چیز در قرآن وجود دارد و در یک کلمه، تمام حقایق جهان در آن آمده است. آنان براي اثبات این سخن به
«2» : آیاتی از قرآن استناد کردهاند
______________________________
1). جامعیت که مصدر جعلی است و در زبان فارسی رواج یافته، از ریشه جمع گرفته شده و به معناي فراگیر بودن و شمول آمده و )
بدان اشاره میکنند. « شمولیه » در کتابهاي عربی جدید با واژه
2). این دیدگاه از ابن مسعود نقل شده است. ر. ك: اسماعیل بخاري، التاریخ الکبیر، ج 9، ص 44 ، و محمد فیض کاشانی، تفسیر )
الصافی، ج 1، مقدمه هفتم، ص 57 و 58 . برخی دیگر از مفسران نیز، به این دیدگاه گرایش دارند؛ مانند محمود بن عبد اللّه
الآلوسی در روح المعانی، ذیل آیات 89 نحل و 111 یوسف.
ص: 291
وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّۀٍ شَ هِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَ هِیداً عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُديً وَ » .1
رَحْمَۀً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمِینَ؛ (نحل، 89 )؛ و (یادآور) روزي که در هرامّتی گواهی بر آنان از خودشان برانگیزیم و تو را گواه بر اینان
.« بیاوریم؛ و ما این کتاب را که بیانی رسا براي هرچیزي و راهنما و بخشایش و مژده براي مسلمانان است بر تو فروفرستادیم
خداي تعالی در این آیه، نخست وجود شهید (گواه) در هرامت و شهید بودن پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله بر امت اسلامی را
بیان کرده است. مفاد صدر آیه، گویاي گواهی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در قیامت بر همه جزئیات زندگی مردم است و لازمه آن،
« کل » . قرآن را مطرح کرده است « تبیان کل شیء بودن » آگاهی از تمام اعمال، افکار، نیتها و خصلتهاي آنان است. آیه در ادامه
همه چیز را دربر میگیرد. با این توضیح ارتباط صدر و ذیل آیه با « کل شیء » نیز در اینجا عام و مطلقند و واژه ترکیبی « شیء » و
یکدیگر به این صورت تبیین میشود که بخش پایانی آیه به منشأ علم گسترده پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پرداخته است؛ یعنی ایشان
این آگاهی را از قرآن به دست آوردهاند. پس قرآن، در بر دارنده هرچیز؛ حتی اعمال، افکار، خصلتها و نیتهاي هرکس است.
نقد
ظاهر آیه بالا بر تبیان بودن قرآن براي هرچیز دلالت دارد؛ ولی در اینجا نیز- مانند آیات دیگر- باید براساس قواعد فهم، به قراین
إِنِّی » : سخن توجه کنیم. در قرآن کریم در موارد دیگر نیز چنین تعبیرهایی داریم؛ ولی کسی از آن استفاده عموم نکرده است؛ مانند
وَجَ دْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِیمٌ؛ (نمل، 23 )؛ من زنی را یافتم که بر آنان پادشاهی میکند و از
.« هرچیزي به او داده شده و او را تختی است بزرگ
ص: 292
منظور از این آیه آن نیست که خدا همه چیزهاي جهان را به ملکه سبا داده بود؛ بلکه با توجه به مقام سخن و تناسب حکم و
صفحه 151 از 186
موضوع، مقصود آن است که از هرچیز که لازمه ملک و سلطنت است، به او عطا فرموده بود و در امور کشورداري کمبودي
«1» ، نداشت. در مورد قرآن نیز این مطلب صادق است؛ یعنی قرآن بیانکننده هرچیزي است که باید در این کتاب الاهی بیان شود
ثُمَّ آتَیْنا مُوسَی » : نه آنکه همه امور جهان در آن آمده باشد. قرآن کریم خود، مشابه همین تعبیر را درباره تورات بیان فرموده است
الْکِتابَ تَماماً عَلَی الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِ یلًا لِکُ لِّ شَیْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَ ۀً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ؛ (اعراف، 145 )؛ سپس به موسی
کتاب- تورات- دادیم براي تمام کردن (نعمت و کرامت) بر کسی که نیکی کرده و نیز شرح و بیان هرچیزي و رهنمونی و
وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَۀً وَ تَفْصِ یلًا » : و .« بخشایشی، شاید آنان- بنی اسرائیل- به دیدار پروردگارشان ایمان آورند
.« انعام، 92 )؛ و براي او در آن لوحها از هرچیزي پندي و شرح هرچیزي نوشتیم ) ؛« لِکُلِّ شَیْءٍ
در این دو آیه به وجود تفصیل هرچیزي در کتاب آسمانی تورات تصریح شده است، با آنکه در کاملتر بودن قرآن نسبت به
در این موارد، به معناي هرچیزي « کل شیء » تورات تردیدي نیست؛ یعنی مطالبی در قرآن وجود دارد که در تورات نیست. بنابراین
است که بیان آن در این یا آن کتاب ضرورت داشته است. تورات در زمان نزول خود، تفصیل همه مطالبی بود که مردم براي
رسیدن به سعادت واقعی خویش بدان نیاز داشتند. قرآن نیز، تبیان هرچیزي است که مردم تا دامنه قیامت در مسیر هدایت بدان
انّ اللّه أنزل فی القرآن تبیان کلّ شیء حتّی و اللّه ما ترك اللّه شیئا » : نیازمندند. روایاتی نیز بر این نکته دلالت دارد؛ مانند
______________________________
.« تبیانا لکل شیء من شأنه ان یکون فی القرآن؛ بیان براي هرچیزي است که شایستگی بیان در قرآن داشته باشد » .(1)
ص: 293
به راستی که خداوند «1» ؛ یحتاج العباد الیه الا بیّنه للنّاس حتّی لا یستطیع عبد یقول لو کان هذا نزّل فی القرآن الا و قد انزل اللّه فیه
بیان هرچیزي را در قرآن فروفرستاده است تا آنجا که به خدا قسم خدا چیزي از امور مورد نیاز بندگان را باقی نگذاشته، مگر آنکه
آن را براي مردم بیان کرده است؛ به گونهاي که هیچکسی نمیتواند بگوید که اي کاش این (مطلب) در قرآن آمده بود، مگر آنکه
.« خداوند همان را در قرآن فروفرستاده است
لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِ هِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ ما کانَ حَدِیثاً یُفْتَري وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِي بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِ یلَ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَۀً » .2
لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛ (یوسف، 111 )؛ هرآینه در سرگذشت آنان براي خردمندان عبرتی بوده است. این- قرآن- سخنی نیست که به دروغ
بافته شده باشد؛ بلکه تصدیقکننده آنچه (کتب آسمانی) پیش روي آن (پیشتر نازل شده) است و شرح و بیان هرچیزي و رهنمونی
.« و بخشایشی است براي مردمی که ایمان آورند
نیز، عام و مطلق آمده و بر همه حقایق هستی قابل تطبیق است. « شیء » و « کل » مقصود از حدیث در این آیه، قرآن کریم است و
بنابراین قرآن، بیانگر هر چیزي است که در عالم وجود دارد.
نقد
در این آیه، درصدد ردّ ذهنیتی است که در پی نقل « تفصیل کل شیء » گویا تعبیر
______________________________
1). محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 92 ، ص 81 . البته این بیان، اعم از بیان ظاهري و باطنی قرآن است و در همین درس به این )
مطلب اشاره خواهیم کرد. همچنین در روایت دیگري آمده است:
انّ اللّه تبارك و تعالی لم یدع شیئا تحتاج الیه الامّۀ الی یوم القیامۀ الّا انزله فی کتابه و بیّنه لرسوله ...؛ خداوند تعالی چیزي را از امور
مورد نیاز امت اسلامی تا دامنه قیامت واننهاده، جز اینکه در کتاب خود (قرآن) فرود آورده و براي پیامبرش بیان نموده است. ر. ك:
صفحه 152 از 186
. محمد حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 28 ، ص 16
ص: 294
برخی جزئیات قصص قرآن، براي بعضی پدید میآمد که شاید اینها از سوي خدا نباشد. این آیات تأکید میکند که این
ریزهکاريها نیز، از سوي خداست و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در آن نقشی ندارد. پس تکیه آیه، بر بیانگر همه چیز بودن قرآن
نیست؛ بلکه منظور، از سوي خدا بودن همه قرآن و از جمله جزئیات قصص است. برخی معتقدند که این آیه مبالغه در بیان هرچیزي
مقید به قیدي « کل شیء » ولی حمل بر مبالغه درست نیست؛ بلکه میتوان گفت «1» ؛ است که مردم در امور دینی بدان نیاز دارند
آیه که مقام هدایت است، به دست میآید و به لحاظ وضوح، آن قید ذکر نشده است. بنابراین مقصود، « مقام » است که به سبب
هرچیز مربوط به هدایت است.
.« وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ؛ (انعام، 59 )؛ و هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در نوشتهاي است روشن » .1
دلالت این دو آیه بر فراگیري کتاب .« ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ؛ (انعام، 38 )؛ ما هیچچیزي را در کتاب فروگذار نکردهایم » .2
نسبت به همه چیز، بسیار روشن و قويتر از آیات پیشین است. استدلال به این دو آیه بر این فرض مبتنی است که مقصود از
قرآن باشد؛ ولی از ظاهر آیات چنین چیزي قابل استفاده نیست؛ بلکه با توجه به قراین موجود در صدر و ذیل این آیات، ،« کتاب »
اما با توجه به اینکه امام «2» ؛ است. در برخی روایات به آیه دوم بر جامعیت قرآن استدلال شده است « لوح محفوظ » ، منظور از کتاب
علیه السّلام در پی اثبات لزوم امامت پس از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله
______________________________
. 1). براي نمونه ر. ك: محمد طوسی، التبیان، ج 6، ص 209 )
انّ اللّه عزّ و جلّ لم یقبض نبیّه حتّی اکمل له الدّین و انزل علیه القرآن فیه » : 2). در روایتی از امام رضا علیه السّلام آمده است )
تفصیل کلّ شیء بیّن فیه الحلال و الحرام و الحدود و الاحکام و جمیع ما یحتاج الیه النّاس کمّلا فقال: ما فرّطنا فی الکتاب من شیء؛
به راستی که خداوند عز و جل پیامبرش را قبض روح نکرد، مگر بعد از آنکه دین را براي او کامل کرد و قرآن را بر او فروفرستاد
(که) در آن-
ص: 295
از طریق کمال دین و شریعت است، مقصود از جامعیت، در برداشتن همه مسائل کلی مورد نیاز (دنیوي و اخروي) براي هدایت
مردم است. افزون بر اینکه در برخی روایات دیگر جامعیت کل دین، (کتاب و سنت) مورد تأکید قرار گرفته است، امري که در
صدر این روایت نیز مورد اشاره قرار گرفته و کامل کردن دین براي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از سوي خدا را مطرح ساخته است.
این بدان معناست که قرآن خود جامع همه مسائل مورد نیاز در امور دینی نیست و بیان بسیاري از جزئیات احکام به پیامبر صلّی «1»
اللّه علیه و آله واگذار شده و ایشان در طول حیات شریف خود بخشهاي مورد نیاز مردم را به آنان ابلاغ کرده و علم کامل آن را
به اهل بیت خویش سپردند تا در مواقع لازم براي مردم بیان کنند. در برخی روایات دیگر نیز، بر نبود جزئیات احکام در قرآن تاکید
شده و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را مبین آنها دانسته است. از امام صادق علیه السّلام نقل شده که در پاسخ ابو بصیر که گفت: مردم
میگویند چرا نام علی علیه السّلام و اهل بیتش در قرآن ذکر نشده است، فرمود:
قولوا لهم ان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله نزلت علیه الصلاة و لم یسم اللّه ثلاثا و لا اربعا »
______________________________
- شرح هرچیزي است. حلال و حرام و حدود و احکام و همه آنچه مردم به آن نیاز دارند را بهطور کامل در آن بیان کرده است و
حضرت در ادامه با استشهاد به آیه اکمال (مائده، 3) به .« (بر این اساس خداوند) فرمود: ما هیچچیزي را در کتاب فروگذار نکردهایم
صفحه 153 از 186
. اثبات کمال دین با انتصاب امام پس از رسول خدا پرداختهاند. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 25 ، ص 120
انّ اللّه تبارك و تعالی لم یقبض نبیّه حتّی اکمل له جمیع دینه فی حلاله و حرامه فجائکم بما تحتاجون الیه فی حیاته و » .(1)
تستغیثون به و باهل بیته بعد موته و انّها مخبیۀ عند اهل بیته حتّی أنّ فیه لارش الخدش؛ به راستی که خداوند عز و جل پیامبرش را
قبض روح نکرد، مگر بعد از آنکه همه دینش را در (ناحیه) حلال و حرامش براي او کامل کرد و او آنچه را که نیازتان بود، در
زمان حیاتش برایتان آورد و بعد از رحلت او به او و اهل بیتش مدد میجویید و همانا آن (مجموع دین) در نزد اهل بیت او پنهان
. است (و به اندازهاي جامع است) تا آنجا که (حکم) دیه خراش نیز، در آن وجود دارد. همان، ج 26 ، ص 34
ص: 296
حتی کان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله هو الذي فسر ذلک لهم و نزلت علیه الزکاة و لم یسمّ لهم من کل اربعین درهما درهم حتی
کان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله هو الذي فسّر ذلک لهم و نزل الحج فلم یقل لهم طوفوا اسبوعا حتی کان رسول اللّه صلّی اللّه
و نزلت فی علی و الحسن و الحسین فقال « اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم » علیه و آله هو الذي فسّر ذلک لهم و نزلت
به آنان بگویید «1» ؛... رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فی علی من کنت مولاه فعلی مولاه و قال اوصیکم بکتاب اللّه و اهل بیتی
[فرمان] نماز بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نازل شد [ولی] خدا سه رکعت و چهار رکعت بودن آن را براي آنان بیان نکرد تا
اینکه رسول خدا، خود (جزئیات) آن را براي ایشان تبیین کرد و [حکم] زکات بر آن حضرت نازل شد [ولی] براي آنان بیان نکرد
که از هر چهل درهم یک درهم زکات (واجب) است تا اینکه رسول خدا، خود (جزئیات) آن را براي ایشان تبیین کرد و [وجوب]
حج نازل شد [ولی] به آنان نفرمود که هفت دور طواف کنید تا اینکه رسول خدا، خود آن را براي ایشان تبیین کرد، و درباره علی،
پس رسول خدا « خدا را اطاعت کنید و پیامبر و صاحبان امر از خودتان را اطاعت کنید » حسن و حسین [علیهم السّلام] نازل شد که
صلّی اللّه علیه و آله (در تفسیر و توضیح مقصود خداوند از آیه) درباره علی [علیه السّلام] فرمود: هرکس که من مولاي او هستم،
از اینگونه روایات معلوم میشود که خداي متعال .« علی نیز مولاي اوست و فرمود: شما را به کتاب و اهل بیتم سفارش میکنم
تفاصیل و جزئیات دین را در قرآن نازل نفرموده و بیان بسیاري از معارف و احکام دینی را بر عهده پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نهاده
است.
دیدگاه دوم: جامعیت حداقلی (همه مسائل اخلاقی و معنوي)
اشاره
قرآن، فقط مسائل ارزشی و اخلاقی را بیان کرده و به دیگر موضوعات کاري
______________________________
1). محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 286 ، باب ما نص اللّه عز و جل علی الائمۀ علیهم السّلام واحدا فواحد. )
ص: 297
نداشته است؛ مانند عالمی اخلاقی که به مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادي نمیپردازد و به بیان اوصاف پسندیده و نکوهیده
انسانی بسنده کرده و در نهایت ممکن است به منشأ و آثار آنها اشاره کند. صاحبان این دیدگاه معتقدند که رسالت و هدف اصلّی
انبیا (و به تبع آن هدف قرآن) معنابخشی به زندگی انسانی است و انسان خود میتواند نظامهاي اجتماعی و اقتصادي و سیاسی را به
اشاراتی «1» . شکل صحیحی برگزیند و به کار گیرد. بنابراین شأن قرآن، ساختن بعد معنوي آدمی، نه بیان نظامهاي اجتماعی است
هم که در قرآن به مسائل دنیایی و اجتماعی شده است، اموري تطفلی یا مقطعی بوده است. برخی از قائلان به این نظریه میگویند:
صفحه 154 از 186
قرآن که ثمره و خلاصه دعوت و زبان رسالت است، نه تنها سفارش و دستوري براي دنیا به ما نمیدهد، بلکه ما را ملامت میکند »
«2» «. که چرا این اندازه به دنیا میپردازید و آخرت را که بهتر است و ماندگارتر، فراموش و رها میکنید
نقد
این نوع نگارش و تفسیر از آموزههاي اسلام و قرآن، همسو و تحت تأثیر نگرش برخی دانشمندان غربی به رابطه دین و دنیاست که
پس از عصر نوزایی در غرب رواج یافت و به جدایی دین و سیاست و منزوي کردن دین از صحنه اجتماع
______________________________
،105 ، 1). مهدي بازرگان، خدا و آخرت هدف رسالت انبیا، ص، 80 و محمد مجتهد شبستري، نقد قرائت رسمی از دین، ص 498 )
. 466 و 498
2). مهدي بازرگان، خدا و آخرت هدف رسالت انبیاء، ص 60 . براي آگاهی بیشتر از این دیدگاه ر. ك: علی عبد الرزاق، الاسلام )
. و اصول الحکم، ص 136
ص: 298
انجامید. این روشنفکران به دلیل عدم حل کارشناسانه و بررسی همهجانبه این مسئله در خصوص اسلام و ناتوانی از پاسخگویی به
شبهات و ادله غربیان در این حوزه، تحت تأثیر آنان قرار گرفته و پنداشتهاند که چنین برداشتی نه تنها با آموزههاي اسلام و قرآن
ناسازگار نیست، بلکه مقتضاي برخی از آموزههاي مذکور در آیات و روایات و نیز معلومات عقلی مورد تأیید دین است، غافل از
آنکه:
1. مقدار آموزههاي اجتماعی قرآن که ناظر به مسائل دنیایی است، به قدري فراوان است که اندك تأمل موشکافانه در آنها،
نادرستی دیدگاه یادشده را برملا میسازد. آموزههایی مانند زکات، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبري، مرابطه و غیر
آنکه با صراحت و وفور در قرآن مطرح شده است. علامه طباطبایی رحمه اللّه در تفسیر شریف المیزان موارد فراوانی از این
کلام فی المرابطه » موضوعات را ذیل آیات مربوط به آنها مطرح کرده و ذیل آیه آخر سوره آل عمران به صورت مستقل با عنوان
به تبیین این مسئله پرداختهاند که اسلام در تمام ابعادش، اجتماعی است و نگرش اجتماعی، بر همه « فی المجتمع الاسلامی
«1» ؛ آموزههاي اسلام حاکم است
2. آموزههاي قرآنی و روایی، به روشنی بر آمیخته بودن و عدم جدایی سعادت آخرتی از زندگی اجتماعی دلالت دارند و راه
دستیابی به سعادت آخرتی را پرداختن به مسائل دنیوي در چارچوبه آموزههاي اسلامی معرفی میکنند. این آیات و روایات، گاه به
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَ لاتِهِمْ » : بیان رابطه مثبت یا منفی برخی رفتارهاي اجتماعی با سعادت انسان میپردازند؛ مانند
خاشِعُونَ* وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُ ونَ* وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ* وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ* إِلَّا عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما
مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ* فَمَنِ ابْتَغی
______________________________
.133 - 1). ر. ك: محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 92 )
ص: 299
به راستی که «1» ؛ وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ* وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ* وَ الَّذِینَ هُمْ عَلی صَ لَواتِهِمْ یُحافِظُونَ
مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نمازشان خاشعند و آنان که از بیهوده روي گردانند و آنان که زکات میدهند و آنان که
شرمگاه خود را (از آمیزش حرام) حفظ میکنند، مگر بر همسران یا کنیزان خود که (به خاطر آن) سرزنش نمیشوند و آنان که در
صفحه 155 از 186
پی غیر از این (ارتباط با همسر و کنیز خود) باشند، تجاوزگرند و آنان که پاسدار امانتها و پیمان خویشند و آنان که از نمازهاي
.« خود مواظبت میکنند
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا » : و گاه بهطور کلی میان هرامر اجتماعی و سعادت جاودانه انسان رابطهاي مثبت یا منفی برقرار میکنند؛ مانند
اي کسانی که ایمان آوردهاید، شکیبا باشید و یکدیگر را به شکیبایی «2» ؛ اصْ بِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَۀِ » : و «. فراخوانید و (در ارتباط با رهبر و همدیگر) مرزبان (اسلام) باشید و تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید
وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَۀٌ
فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا یُضِ یعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ* وَ لا
روا نیست که ساکنان مدینه و «3» ؛ یُنْفِقُونَ نَفَقَۀً صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً وَ لا یَقْطَعُونَ وادِیاً إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ
بادیهنشینان
______________________________
.9 - 1). مومنون، 1 )
2). آل عمران، 200 . علامه طباطبایی مقصود از مرابطه را پدید آوردن اجتماع و برقراري ارتباط میان نیروها و کارهاي آنان در )
آوردهاند، روشن میشود که دین « کلام فی المرابطه فی المجتمع الاسلامی » همه شئون زندگی دینی میداند و با توضیحی که در
در همه امور اجتماعی حضور جدي دارد. ر. ك: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 92 به بعد.
. 3). توبه، 119 و 120 )
ص: 300
اطراف آنان از (جهاد به همراه) رسول خدا بازمانند و نه اینکه با رغبت به (محافظت) جان خود از (حفظ) جان او رویگردان شوند.
این به خاطر آن است که هیچ تشنگی و خستگی و گرسنگی در راه خدا به آنان نرسد و هیچ گامی که موجب خشم دشمنان شود،
برندارند و هیچ ضربهاي به دشمن نزنند، مگر آنکه در برابر آن عمل صالحی براي آنان مقرر گردد که خداوند مزد نیکوکاران را
تباه نمیسازد؛ و هیچ هزینه کوچک یا بزرگی نکنند و هیچ وادیی نپیمایند، مگر آنکه براي آنان ثبت شود تا خداوند آنان را به
.« بهترین آنچه میکردند، پاداش دهد
3. دلیل دیگر این مدعا، آیات متعددي است که بهطور کلی میفرماید انسان در برابر هرگونه و هرمقدار از عمل خود، در آخرت
بنابراین حتی اگر هدف دین را تأمین سعادت آخرتی، رابطه انسان و خدا و تقویت «1» . بازخواست و به پاداش آن نایل میشود
معنویت و عبودیت بدانیم نیز، قلمرو آن زندگی دنیوي و مسائل اجتماعی را دربر میگیرد و میان هرفعالیت فردي و اجتماعی انسان
و سعادت اخروي وي، رابطهاي مثبت یا منفی وجود دارد که دین باید شکل صحیح انجام دادن آن کار را تعیین کند؛
4. پرداختن دین به مسائل اجتماعی و دنیایی، در دو سطح مطرح است که در این دیدگاه به هم آمیخته شده و به دلیل جدا نکردن
آن دو، برخی مدعیان دچار اشتباه شدهاند. نخست، بیان اصول کلی و وجوه ثابت امور دنیوي که قوانین ثابت و جهانشمول یا
انسانشمولی را میطلبد، و دوم، بیان وجوه متغیر آنکه به تبع تغییر شرایط و متغیرهاي مختلف، متنوع میشود.
______________________________
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ* وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَ  را یَرَهُ؛ (زلزله، 8 و 9)؛ و هرکس به قدر ذرهاي کار نیک کرده » : 1). مانند )
.« (پاداش) آن را خواهد دید و هرکس به قدر ذرهاي کار بدي کرده (کیفر) آن را خواهد دید
ص: 301
آنچه از دیدگاه اسلام به حاکمان جامعه و متولیان امور واگذار شده است تا در صورت صلاحیت حکمرانی و تنظیم امور اجتماعی
صفحه 156 از 186
و دنیوي مردم مطابق با مصالح و شرایط زمان و در چارچوبه مقررات ثابت به آن بپردازند، وجوه و امور مربوط به سطح دوم، یعنی
سطح متغیر زندگی انسان است؛ ولی وجوه و سطوح ثابت زندگی انسان به روشنی و با صراحت در آیات و روایات به دین سپرده
شده و حتی متخصصان علوم دینی و حاکمان شایسته از منظر دین هم نمیتوانند برخلاف یا بدون در نظر گرفتن آنها قانونی جعل
کنند و یا تصمیمگیري کنند.
رسالت کارشناسان دینی، صرفا کشف این قوانین و آموزهها و وظیفه حاکمان شایسته، اجراي دقیق آنهاست.
براي مثال، اسلام در زمینه سیاست، حکومت و ویژگیهاي حاکم نظام اسلامی، اصول ثابت و غیرقابلتغییري را مشخص کرده
است؛ ولی شکل حکومت- مانند اینکه جمهوري باشد یا اینکه مجلس یا هیئت وزیران، و یا مرجع دیگري سیاستگذاري کند- و
دیگر زمینههاي فرعی و اعتباري را که با تغییر زمان و شرایط، نیازمند تغییر و دگرگونی است، به نظر مردم واگذار کرده است؛ ولی
اگر مقصود از واگذاري امور سیاسی و اجتماعی و غیر آن به مردم این باشد که قرآن- و در حد وسیعتر اسلام- حتی در زمینه
مبانی اصولی و ثابت سیاست، اقتصاد و دیگر مسائل انسانی فاقد هرگونه نظر است، سخن نادرستی است و نمیتوان آن را پذیرفت.
گذشته از آنکه سیاستگذاري و تعیین مقررات در بخش متحول و متغیر زندگی انسان، در چارچوبه قوانین ثابت دینی مجاز شمرده
شده و سازوکار آن در ثابتات دین تعیین شده است. بنابراین مقررات مربوط به کلیه امور و فعالیتهاي دنیایی و اجتماعی انسان، به
صورت خاص یا در یک چارچوبه کلی در متن دین آمده است.
ص: 302
دیدگاه سوم، جامعیت در هدایت به سعادت دنیایی و آخرتی
اشاره
اکنون پس از اثبات نادرستی دو دیدگاه جامعیت حد اکثري و حداقلی، به شرح و توضیح دیدگاه مورد قبول خود میپردازیم. ظاهر
وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّۀٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً » : برخی آیات، قرآن کریم را بیانگر همه چیز شمرده است؛ مانند
عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَۀً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمِینَ؛ (نحل، 89 )؛ و (یادآور) روزي که در هرامّتی
گواهی بر آنان از خودشان برانگیزیم و تو را گواه بر اینان بیاریم؛ و ما این کتاب را که بیانی رسا براي هر چیزي و راهنما و
ولی با توجه به قراین مختلف، مفاد ظاهري این آیه مقصود خداوند ؛« بخشایش و مژده براي مسلمانان است، بر تو فروفرستادیم
قرینه دیگر، «1» . نیست. یکی از آن قراین، مقام آیه است و براساس آن، قرآن بیانگر هرچیزي است که در هدایت مردم نقش دارد
نیز، از دیگر «2» آیات بیانگر اهداف قرآن است که به روشنی به شأن هدایتی قرآن تصریح میکند. روایات معصومان علیهم السّلام
در این آیه مطلق نخواهد بود؛ بلکه حتی همه تفاصیل احکام و « کل شیء » قراینی است که با توجه به آن، مقصود خداوند از
جزئیات معارف دینی نیز در قرآن نیامده است. بنابراین قرآن، کتاب هدایت بشر به سوي سعادت دنیا و آخرت و حاوي مطالب
متنوعی است که براي هدایت همهجانبه انسان لازم بوده و به هرموضوع تا بدان پایه پرداخته که مقتضاي حکمت و مورد نیاز واقعی
انسان است. پس براي فهم گستره مطالب قرآن، باید به فهم محدوده نیاز بشر به وحی الاهی پرداخت.
______________________________
1). در ارزیابی جامعیت حد اکثري به تفصیل از این آیه سخن گفتیم. )
2). پیش از این در نقد دیدگاه جامعیت حد اکثري نمونههایی از این روایات را بیان کردیم. )
ص: 303
صفحه 157 از 186
نیاز انسان و رسالت قرآن
نیازهاي انسان به دو بخش کلی تقسیم میشود:
1. آنچه براي کسب سعادت، کمالیابی، هدایت و تربیت اوست؛
2. اموري که صرفا به زندگی مادي انسان مرتبط است و در جهت دستیابی به رفاه و آرمانهاي مادي او قرار دارد.
براساس آیات بیانگر اهداف قرآن، قرآن کریم به همه نیازهایی که در جهت سعادت دنیایی و آخرتی بشر قرار دارد، گاهی به
تفصیل و گاهی به اجمال پاسخ داده است؛ یعنی بیان این مطالب، رسالت قرآن و مقتضاي حکمت بالغه الاهی است. پیش از این،
به تفصیل از آیات بیانگر اهداف قرآن سخن گفتیم؛ مثلا یکی از اهداف قرآن، برپایی جامعه عادلانه است. « اهداف قرآن » در درس
بهطور طبیعی کتابی که با چنین هدفی نازل شده، نمیتواند در مورد امور و عواملی که زمینهساز تشکیل جامعه عدالتمحور است،
سکوت کند و دستکم در حد کلیات درباره آن سخنی نگوید. همچنین میتوان با بررسی محتوایی قرآن کریم، به گستره قلمرو
آن (در زمینه هدایت انسان در تأمین سعادت دنیا و آخرت) پی برد. نگاهی کلی به آیات قرآن کریم نشان میدهد که در بسیاري
از آیات، مسائل و موضوعات اجتماعی مانند (مسائل حقوقی، اقتصادي، سیاسی و غیر آن) مطرح شده است. براي نمونه، احکام
قرض در آیه 282 و 283 سوره بقره، حدود یک صفحه قرآن را به خود اختصاص داده و در حدود چهارده حکم درباره آن بیان
شده است. همچنین قرآن در باب تحریم ربا و تحلیل دادوستد میفرماید:
اینگونه آیات، احکام .« وَ أَحَ لَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا؛ (بقره، 275 )؛ و خدا خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است »
اقتصادي را بیان میکند.
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَۀُ فَاقْطَعُوا » : در باب احکام جزایی میتوان به آیات زیر اشاره کرد
ص: 304
أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَ با نَکالًا مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛ (مائده، 38 )؛ و مرد دزد و زن دزد (چهار انگشت) دستشان را به سزاي آنچه
الزَّانِیَۀُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ » و .« کردهاند ببرید، این کیفري است از سوي خدا و خدا تواناي بیهمتا و داناي باحکمت است
مِنْهُما مِائَۀَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُ ذْکُمْ بِهِما رَأْفَۀٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَۀٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ؛ (نور،
2)؛ زن و مرد زناکار را هریک صد تازیانه بزنید؛ و اگر به خدا و روز واپسین ایمان دارید، مبادا شما را در دین خدا، درباره آن دو،
.« مهربانی و دلسوزي بگیرد (که از اجزاي حکم بازدارد) و باید گروهی از مؤمنان کیفر آن دو را حاضر و شاهد باشند
چگونگی بیان قرآن
از آنچه گذشت، روشن شد که قرآن پاسخگوي همه نیازهاي مادي و معنوي بشر براي رساندن او به سعادت دنیا و آخرت است.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا بیان قرآن در باب موضوعات موردنظر، همواره صریح و شفاف آمده یا آنکه به
صورتهاي مختلفی مطرح شده است؟ دو احتمال در اینباره وجود دارد:
1. مقصود از بیان و تبیان بودن قرآن، اعم از بیان ظاهري و باطنی است- و بیان باطنی قرآن را کسی جز پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و
امامان معصوم علیهم السّلام درك نمیکند.- در این فرض افراد عادي از فهم آن حقایق عاجزند و نمیتوانند خود پاسخ نیازها را از
قرآن برگیرند؛ ولی قرآن دربردارنده همه حقایق مورد نیاز است؛
2. منظور از بیان، منحصر به ظاهر است و معناي بیانگر هرچیز بودن قرآن، آن است که قرآن با بیان ظاهري خود بیانکننده هرچیزي
304 چگونگی بیان قرآن ..... ص : 304 است که در شأن آن باشد. قرآنشناسی(مصباح) ج 2
صفحه 158 از 186
ور متناسب با شأن قرآن، موضوعاتی است که به نحوي در زندگی سعادتمندانه انسان تأثیر دارد.
ص: 305
«1» قرآن و علوم انسانی
چنانکه گذشت، هدف کلی قرآن کریم، هدایت همهجانبه آدمی در زمینههاي مختلف و تأمین سعادت او در دنیا و آخرت است.
انسان نیز، ابعاد مختلفی دارد که سازوکار و قوانین خاصی بر آنها حکومت میکند. این قوانین در دانشهایی به نام علوم انسانی (یا
علوم اجتماعی) مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. یکی از پرسشهاي اساسی در بحث جامعیت قرآن، این است که آیا تمام
علومی که به نوعی به انسان مرتبط است و به چگونه زیستن او در ابعاد گوناگون میپردازد و در پی تبیین علمی جنبههاي مختلف
حیات آدمی است، در قرآن آمده است؟ در بخش پایانی این درس، این پرسش را پاسخ میدهیم.
درباره علوم انسانی میتوان به اجمال چنین گفت که آنچه بر جوامع انسانی حاکم است، مجموعهاي از قوانین و سنتهاي الاهی
است و قرآن نیز فی الجمله به آنها اشاره دارد؛ ولی این اشارهها در قالب یک مجموعه مشخص و نظام مدون قرار ندارد؛ همانگونه
که مباحث فقهی قرآن نیز، چنین نظامی ندارد؛ یعنی در قرآن بخش مشخصی، ویژه مسائل فقهی یا فلسفه تاریخ و یا سلسله مباحث
زنجیرهاي و مستقل به نام سنتهاي اجتماعی نداریم؛ ولی حلقههاي این سلسله
______________________________
1). مقصود از علوم انسانی، مجموعه نظامهاي معرفتیاي است که در کانون آن؛ جامعهشناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، )
روانشناسی و جمعیتشناسی قرار دارد و روانشناسی اجتماعی، زیستشناسی اجتماعی، ، )anthropology( انسانشناسی
جغرافیاي اجتماعی و حقوق، فلسفه اجتماعی، تئوريهاي سیاسی و تحقیقات تاریخی (اجتماعی، تاریخ اقتصادي)، شاخههاي
Kuper Adman, The social sciences encyclopedia. Rotlage and : مشترك آن به شمار میآیند. ر. ك
.Kogan paul
;Theodorson George ,A modern Dictionary of social sciences
و: بولک بارس و دیگران، فرهنگ اندیشه نو، ترجمه پاشایی.
ص: 306
مباحث در جاي جاي قرآن به مناسبتهاي مختلف مشاهده میشود بیآنکه به صورت بخشی مستقل آمده باشد و بتوان یکی از
عنوانهاي یادشده را بر آن اطلاق کرد.
بنابراین میتوان از قواعد و کلیاتی که در قرآن آمده، نظامهایی را در زمینه مباحث سیاسی، اقتصادي، اجتماعی و غیر آن استنباط
کرد و نیز در موارد خاصی که موضوعات اجتماعی معینی مطرح شده، از آن بهره گرفت و یکی از این علوم را از منظر قرآنی
سامان داد یا به تهذیب و تکمیل آن همت گماشت. به عبارت دیگر، مباحث سیاسی، تاریخی، حقوقی، اقتصادي و غیر آن، در قرآن
به سبک کتابهاي علمی تدویننشده؛ بلکه در این موارد اصولی کلی و احیانا مسائلی خاص و جزئی ارائه میشود که نیاز به
استنباط دارد و این استنباط- همانند مباحث فقهی- گاهی قطعی و گاهی ظنی خواهد بود، و در موارد ظنی ممکن است آراي
مختلفی درباره آن ابراز شود.
با این حال، قرآن کتاب جامعهشناسی و رشتههاي علمی مختلف نیست، کتاب هدایت بشر است و حاوي مطالب متنوعی است که به
هدایت او مربوط میشود و به هرموضوع تا بدان اندازه پرداخته که اقتضاي حکمت و نیاز واقعی انسان- در مسیر سعادت جاودانه
او- بوده است. در هرحال، بیان اینگونه مسائل علمی، از اهداف اصلی قرآن نیست؛ بلکه جنبه تبعی و مقدمی دارد. هدف اصیل
صفحه 159 از 186
قرآن، نشان دادن سعادت آخرتی و راههاي رسیدن به آن است که البته با زندگی فردي و اجتماعی انسان در این دنیا پیوند خورده
است.
استطرادي بودن آیات جهانشناسی قرآن
اکنون این پرسش مطرح است که اگر قرآن کریم در پی بیان حقایق هستی نیست،
ص: 307
چگونه در برخی آیات به بیان مسائل مربوط به آفرینش هستی و دیگر امور طبیعی پرداخته است؟ در پاسخ این پرسش میتوان
چنین گفت:
با توجه به مطالب گذشته، مباحثی که درباره جهان، طبیعت و انسان در قرآن آمده است، استطرادي و تطفّلی است. شاید هیچ آیهاي
نیابیم که مستقلا و مستقیما به بیان آفرینش جهان و کیفیت وجود آسمانها و زمین پرداخته باشد، بنابراین باید در پی فهم راز بیان
اینگونه آیات در قرآن باشیم. با بررسی آیات قرآن میتوان حکمتهاي ذیل را توجیهکننده وجود این آیات در قرآن دانست:
1. آگاه کردن انسان به عظمت خداوند و سترگی حکمتهایی که در آفرینش به کار برده است تا انگیزهاي براي حقشناسی و
شکرگزاري باشد؛
2. شکوفا کردن و تقویت معرفت فطري و شناخت حضوري انسان به خداوند؛
3. انگیزههاي دیگري مانند تفکر، تعقل و دوري از سطحینگري، پیبردن به نظام واحد جهان و ناظم واحد، شناخت صفات
خداوند، نظیر حکمت و علم و قدرت، توجه به معاد و غیر آنکه در تفاصیل آیات به آنها اشاره شده است؛
به عبارت دیگر، قرآن؛ کتاب فیزیک، گیاهشناسی، زمینشناسی، کیهانشناسی و غیر آن نیست؛ قرآن کتاب انسانسازي است و
نیازهاي بشر در راه تکامل حقیقی (تقرب به خداي متعال) را تأمین میکند و هرچه در تحقق آن مؤثر بوده، در این کتاب آمده
«1» . است
______________________________
3، ص 280 به بعد. تأکید بر اینکه همه علوم و معارف و صنعتهاي مختلف بشري در - 1). ر. ك: همین مؤلف، معارف قرآن 1 )
قرآن آمده و دانشمندان غربی با الهام از آن به کشف و اختراع پرداختهاند، (طنطاوي بن جوهري، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم،
.( ج 1، مقدمه کتاب ص 2 و 3
مدعایی بیدلیل است و نیازي به نقد و بررسی آن نیست.
ص: 308
چکیده
1. در باب جامعیت قرآن، دو دیدگاه کلی وجود دارد: یکی دیدگاه آنان که قلمرو قرآن را به بیان ارزشهاي اخلاقی منحصر
دانسته و جامعیت آن را در همه ابعاد نمیپذیرند، و دیگري دیدگاه کسانی که محدوده سخنان قرآن را بسیار فراتر از امور ارزشی
میدانند؛
2. صاحبان دیدگاه اخیر نیز، داراي دیدگاههاي فرعی دیگري هستند که دو دیدگاه از همه مشهورتر است: یکی نظر آنان که قرآن
را بیانگر هرچیز که در عالم است میدانند، و دیگري دیدگاه کسانی که قرآن را بیانگر همه نیازهاي بشر در مسیر سعادت دنیا و
آخرت برمیشمرند؛
صفحه 160 از 186
3. دیدگاه محدودیت سخنان قرآن به امور ارزشی، با رسالت قرآن و آیات و روایات متعددي سازگاري ندارد و به این جهت
پذیرفته نیست؛
4. نظریه جامعیت مطلق قرآن نیز، به دلیل ناسازگاري با رسالت قرآن و فقدان دلیل معتبر، قابل اثبات نیست؛
5. قرآن کریم- همانگونه که خود فرموده است- بیان و هدایت براي مردم است و هرچه را که براي هدایتبخشی به مردم لازم
بوده، در آیات نورانی خود بیان کرده است؛
6. وظیفه اصلی قرآن، رساندن مردم به کمال واقعی (قرب به خداي متعال) است و لازمه آن، بیان همه مسائلی است که به نوعی در
عروج یا سقوط بشر تأثیر دارد؛ خواه در زمینه ارزشها و عبادات یا در زمینههاي خانواده، جامعه، اقتصاد، سیاست و دیگر ابعاد
باشد؛
ص: 309
7. برخی مطالب قرآن کریم، از ظاهر آیات قابل فهم نبوده و با مراجعه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امام معصوم علیه السّلام
میتوان به آن دست یافت؛
8. قرآن کریم در هدایتبخشی خود چیزي را فروگذار نکرده است؛ ولی این به معناي بیان و طرح مطالب علمی رشتههاي مختلف
در قرآن نیست و فقط اشارههایی به برخی از علوم در آن یافت میشود که میتوان مسائل دیگري را از آن استنباط کرد.
ص: 310
پرسش
1. جامعیت قرآن به چه معناست؟
2. ادله دیدگاه محدودیت بیانات سخنان به مسائل ارزشی را بیان و نقادي کنید.
3. چرا قرآن به بیان همه مسائل جهان نپرداخته است؟
4. رابطه رسالت و جامعیت قرآن را بیان کنید.
5. دیدگاه صحیح در باب ارتباط قرآن با علوم مختلف را توضیح دهید.
6. راز کژاندیشی برخی از قایلان به جامعیت مطلق قرآن در چیست؟
7. آیا قرآن کریم همه معارف خود را به یک روش بیان کرده است؟ توضیح دهید.
براي مطالعه بیشتر
1. جامعیت قرآن، جزوه درسی استاد محمود رجبی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه اللّه
2. جامعیت و کمال دین، علی ربانی گلپایگانی، تهران، دانش و اندیشه معاصر، 1379 ش.
. 17 و 22 - 3. قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، ص 6
. 4. قرآن و قلمروشناسی دین، مصطفی کریمی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه اللّه، 1382
5. قلمرو پیام پیامبران، احمد فرامرز قراملکی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1376 ش.
6. قلمرو دین، محمد تقی مصباح یزدي (گفتارهاي مرکز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگی حوزه علمیه).
7. جامعیت قرآن، محمد علی ایازي، رشت، کتاب مبین، 1380 ش.
ص: 311
صفحه 161 از 186
فهرست