گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
پيام مشرق
 حلقه بستند سر تربت من نوحه کران


حلقه بستند سر تربت من نوحه کران

دلبران زهره وشان گل برنان سیم بران

در چمن قافلهٔ لاله و گل رخت گشود

از کجا آمده اند این همه خونین جگران

ایکه در مدرسه جوئی ادب و دانش و ذوق

نخرد باده کس از کارگه شیشه گران

خرد افزود مرا درس حکیمان فرنگ

سینه افروخت مرا صحبت صاحبنظران

بر کش آن نغمه که سرمایه آب و گل تست

ای ز خود رفته تهی شو ز نوای دگران

کس ندانست که من نیز بهائی دارم

آن متاعم که شود دست زد بی بصران