گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل اول
.فصل اول :پیش درآمد اتروسکی 800-508 ق م


I - ایتالیا

کلبه هایی ساکت در دل کوهپایه ها، مرغزارهایی وسیع بر دامنة کوهها، دریاچه هایی گردآمده در جام تپه ها، کشتزارهای سبز یا زردی که به دریای آبی می پیوندند، روستاها و شهرکهای نیم خفته در زیر آفتاب نیمروز و سپس برخاسته با شور و نشاط، شهرهایی که همه چیزشان، از کومه تا کلیسای جامع، در پرده ای از غبار و پلشتی نیز زیبا می نماید – چنین است ایتالیای دو هزار ساله. حتی پلینی مهین1، با آن سبک بیروح و خشکش، دربارة زادگاه خود بدین گونه سخن گفته است: « در سراسر زمین و زیر سپهر برشده، سرزمینی بدین زیبایی نیست.» ویرژیل چنین سروده است: « در این دیار، بهار جاویدان است و تابستان بدان ماهها که از آن وی نیست نیز پا می گشاید . گاوان در سال دوبار می زایند و درختان دو بار میوه می آورند.» در پائستوم2، گلهای سرخ دو بار می شکفند، و در نواحی شمال، دشتهای بارور، همچون دشت مانتوا، بسی هست که «قوهای سپیدش در نهرهای پرعلف می چرند.» کوههای آپنن همچون ستون فقرات بر سراسر این شبه جزیرة عظیم می گذرد و کرانه های باختری را از گزند بادهای شمال خاوری نگاه می دارد و با رودهایی که خود را شتابان در خلیجهای دلربا در می بازند، خاک را برکت می بخشد. در شمال، کوههای آلپ به نگاهبانی ایستاده اند؛ از هر سوی دیگر، آبهای محافظ، کرانه های دشوار و تند شیب را می شویند، این سرزمین، پاداشی شایسته به مردمی سختکوش بود، و از دیدگاه سوق الجیشی نیز چنان در عرض مدیترانه جای گرفته بود تا بر جهان کلاسیک 3
---
1. نام کاملش به لاتینی، کایوس پلینیوس سکوندوس (23-79)، عالم طبیعیدان رومی که کتابی به نام «تاریخ طبیعی» از او برجاست. پلینی کهین، سیاستمدار و خطیب رومی، خواهرزادة او بود. ـ م.
2. شهر باستانی ایتالیا، در ولایت لوکانیا، که ویرانه های یونانی آن نامدار است. ـ م.
3. مقصود جهان فرهنگ یونانی - رومی است. - م.

فرمان راند.
کوهها هم مرگ آور بودند، هم مایة فر و شکوه، زیرا زلزله ها و آتشفشانها، گاه گاه دستاورد قرنها را در خاکستر سرد دفن می کردند. اما اینجا نیز، مثل همه جا، مرگ مایة زندگی بود. گدازه با مواد آلی درمی آمیخت تا خاک را برای صدها نسل بارور کند. بخشی از خاک، به سبب شیب تند، کشت پذیر نبود. بخشی دیگر نیز مرداب مالاریا زا بود؛ اما باقی چندان حاصلخیز بود که پولوبیوس1 از فراوانی و ارزانی خوراک در ایتالیای کهن در شگفت می شد و می گفت که چند و چون فراورده های ایتالیا را می توان از چالاکی و دلیری مردان آن دریافت. آلفیری2 برآن بود که «گیاه انسانی» در ایتالیا بهتر از هر جای دیگر می رویدحتی امروز، هر پژوهندة کم دلی از حس و حال شدید این قوم دلربا اندکی هراسان می شود – عضلات کشیده، تندمهری و زودخشمی، چشمان شررخیز یا آتشناک؛ غرور و خشمی که ایتالیا را در روزگار ماریوس و قیصر و رنسانس به اوج و عظمت رساند و سپس به خاک نشاند ، هنوز در خون ایتالیایی روان، و چشم به راه آرمان یا دلیلی شایسته برای نشان دادن خویش است. مردان همگی کم و بیش از قوت مردی و خوش اندامی برخوردارند ، و زنان همگی زیبا و تندرست و دلیرند؛ کدام دیار را یارای همسری با این سرزمین است که در طی سی قرن از بطن مادران خود چنین سلاله ای از نبوغ بیرون ریخته است؟ هیچ کشوری، برای اینهمه مدت، نخست در کار حکومت وآنگاه در امر دین و سپس در زمینة هنر، محور تاریخ نبوده است. روم، از زمان کاتوی سنسور3 تا دوران میکلانژ، هفده قرن تمام کانون جهان باختر بود.
ارسطو می گوید: «آنان که در کار این کشور بهترین داورانند، چنین آورده اند که چون ایتالوس به شهریاری اوینوتریا رسید، مردم آن سامان نام خود بگرداندند، پس خود را، نه اوینوتری، بل ایتالیایی نامیدند.» اوینوتریا نوک چکمة ایتالیا بود، و چندان انگور به بار می آورد که نامش به معنی «سرزمین شراب» بود. توسیدید می گوید که ایتالوس، پادشاه سیکلها، بود که در راه فتح و نامگذاری سیسیل، اوینوتریا را اشغال کرد. همان گونه که رومیان همة قوم هلنی را از روی نام عده ای «گرایی»، که از شمال آتیک به ناپل کوچیده بودند، گرایکی نامیدند، یونانیان نیز کم کم نام «ایتالیا» را به سراسر آن شبه جزیره که در جنوب رودخانة «پو» قرار دارد. گسترش دادند.
بیگمان، بسیاری از فصلهای داستان ایتالیا زیر خاک پرجمیعت آن نهفته است. بازمانده هایی
---
1. تاریخنویس نامدار یونانی، سدة دوم ق م. ـ م.
2. شاعر تراژدی نویس ایتالیایی (1749-1803). ـ م.
3. یاکاتوی مهین، سیاستمدار و جنگاور ایتالیایی (234-149). ـ م.

از یک فرهنگ دورة دیرینه سنگی نشان می دهد که دست کم سی هزار سال قبل از میلاد در دشتهای ایتالیا آدمی سکونت داشته است. میان ده هزار و شش هزار ق م، فرهنگ دورة نوسنگی پدید آمد: در این دوره، نژادی کله دراز، که بنا به روایات کهن، لیگوری و سیکلی نامیده می شدند، سفالینه های زمختی درست می کردند که آنها را از درازا نقش می دادند، از سنگ صیقل یافته افزار و سلاح می ساختند، جانوران را رام می کردند، شکار و ماهیگیری می کردند، و مردگان خود را به گور می سپردند. گروهی در غارها می زیستند و گروهی دیگر در کلبه های گردی از جگن و گل. از این معماری استوانه ای کلبه ها، نوع خاصی از معماری پدید آمد که «خانة رومولوس» بر فراز تپة پالاتینوس، معبد وستا در فوروم، و مقبرة هادریانوس – قصرسانت آنجلوی امروزی – نمونه های رشد و کمال آنند.
در حدود سال 2000 ق م، طوایفی از اروپای مرکزی بر شمال ایتالیا تاختند – که گویا برای نخستین بار نبود. همراه مهاجمان، رسم ساختن دهکده ها بر روی پشته های سنگ غرقه در آب، برای ایمنی از حملة جانوران یا آدمیان، به ایتالیا راه یافت. این طوایف کنار دریاچه های گاردا، کومو، مادجوره، و دریاچه های دلکش دیگری که هنوز بیگانگان را به ایتالیا جذب می کند، جایگیر شدند و بعدها به نواحی جنوبی کوچیدند و، چون دریاچه های کمتری یافتند، خانه های خود را بر روی خشکی، اما باز روی پایه ای از پشته های سنگی، می ساختند. عادت آنان به ساختن بارو و خندق در پیرامون این ماندگاهها بعدها سیمای خود را به اردوگاههای رومی و کاخهای قرون وسطایی بخشید. اینان گله و رمه می چرانیدند، زمین را شخم می زدند، پارچه می بافتند، سفالینه می پختند، و از مفرغ که – در پایان دورة نوسنگی (حدود دو هزار و پانصد سال قبل از میلاد) در ایتالیا پدید آمد - صدها گونه افزار و سلاح، از جمله شانه ، سنجاق زلف، تیغ، موچین، و ادوات دیگری که در همة ادوار مصرف دارند، می تراشیدند. زباله های خود را در پیرامون دهکده ها چنان می انباشتند که فرهنگ آنان، به سبب خاصیت حاصلپروری این زبانه ها، تراماره، یعنی «کود»، نام گرفته است. تا آنجا که می دانیم، اینان نیاکان مستقیم ساکنان اصلی ایتالیا در دوران تاریخی بوده اند.
در درة پو، زادگاه این «کودیان» در حدود سال 1000 ق م، شیوة کاربرد آهن را از سرزمین گرمانیا فرا گرفتند و افزارهای پرداخته تری از این فلز ساختند و، با مسلح شدن به آنها، فرهنگ ویلانووایی خود را از پایگاه آن در ویلانووا، نزدیک بولونیا، به قسمتهای پایین ایتالیا گسترش دادند. می توان باور داشت که خون، زبانها، و اساس هنرهای اومبریاییان1، و سابینها2 و لاتینیان از همین مردم سرچشمه گرفته است. آنگاه در حدود سال 800 ق م، موج تازه ای از
---
1. ساکنان ناحیة اومبریا در ایتالیای مرکزی که در امپراطوری روم منحل شدند. ـ م.
2. قوم ساکن ایتالیای مرکزی که در 267 ق م شارمند روم شدند. ـ م.

کوچندگان در رسید و جمعیت ویلانووا را در کام خود فرو برد، و میان رود تیبر و کوههای آلپ یکی از شگفت ترین تمدنهای تاریخ بشر را بنیاد نهاد.