گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل اول
.V - سلطة اتروسکها


باز طبق روایات، در حدود سال 655ق م، بازرگان توانگری به نام دماراتوس، که از کورنت تبعید شده بود، در تارکوینی سکنا گزید و زنی اتروسکی را به همسری انتخاب کرد. پسرش؛ لوکیوس تارکوینیوس، به رم مهاجرت کرد و آنجا مقام و منزلتی به هم زد و ، پس از مرگ آنکوس، یا تخت شاهی را غصب کرد یا، به احتمال بیشتر، بر اثر ائتلاف خانواده های اتروسکی در روم، به شاهی گزیده شد. لیویوس می گوید: «او نخستین کسی بود که، برای رسیدن به مقام سلطنت، میان مردم به نفع خود به تبلیغ پرداخت و برای جلب حمایت پلبینها (مردم یا عوام الناس) ـ یعنی شارمندانی که نمی توانستند نسبتشان را به بانیان روم برسانند ـ خطابه ای را که از پیش فراهم کرده بود برای ایشان خواند.» در زمان این تارکوینیوس پریسکوس، سلطنت بر آریستوکراسی فایق آمد و نفوذ اتروسکی در سیاست، مهندسی، دین، و هنر رومی نیرو گرفت. تارکوینیوس در جنگ با سابینها آنان را شکست داد و سراسر لاتیوم را زیر سلطة خود آورد. آورده اند که از همة منابع روم برای آراستن تارکوینی و شهرهای دیگر اتروسکی استفاده کرد، اما هنرمندان اتروسکی و یونانی را نیز

به پایتخت خود آورد و آن را با معابد پرشکوه زیور بخشید.1 گویی وی نمایندة قدرت رو به رشد بازرگانی و مالی در برابر زمینداران آریستو کرات بود.
پس از سی و هفت سال حکومت، تارکوینیوس به دست پاتریسینها2 کشته شد؛ اینان می خواستند که دوباره وظایف پادشاهی را به امور دینی محدود کنند. اما بیوة تارکوینیوس، به نام تاناکیل، بر اوضاع مسلط شد و توانست سلطنت را به پسرش سرویوس تولیوس منتقل کند. سیسرون می گوید سرویوس نخستین کسی بود که، «بی آنکه از سوی مردم انتخاب شود، سلطنت کرد.» مراد از «مردم» در این عبارت خانواده های اعیان است. سرویوس مدبرانه حکومت کرد و برای حفظ رم از مهاجمان، بارو و خندقی پیرامون آن ساخت؛ اما زمینداران بزرگ حکومت او را خوش نداشتند، پس برای برانداختنش به دسیسه چینی پرداختند. سرویوس ناچار با توانگران پلبینها متحد شد و برای تقویت موقع خود سپاهیان و رأی دهندگان را سازمان و نظم تازه ای بخشید. پس از آنکه آمار و افراد و دارایی ایشان را فراهم آورد، شارمندان را بر حسب دارایی تقسیمبندی کرد، نه بر حسب تبار، تا در عین آنکه آریستوکراسی قدیم دست نخورده بماند، در برابر آنها، طبقة اکویتس3 را ایجاد کند. این طبقه شامل کسانی بود که می توانستند برای خود اسب و زرهی به دست آورند و در سپاه سوار شرکت جویند.4 سرشماری او نشان می دهد که 80,000 نفر از مردم قادر به حمل سلاح بوده اند؛ اگر هر سرباز را صاحب یک زن و یک فرزند فرض کنیم، می توانیم تخمین بزنیم که جمعیت رم در حدود سال 560 ق م بالغ به 260,000 تن بوده است. سرویوس مردم را به سی و پنج طایفة تازه بخش کرد، و مبنای تقسیم را نیز نه خویشاوندی و مقام، بل اقامتگاه ایشان قرار داد و، بدین گونه، مانند کلیستنس در یک قرن بعد، از انسجام و قدرت آریستوکراسی در انتخاب کاست، زیرا این طبقه ای بود که، به حکم تبار، برتر از دیگران شمرده می شد. هنگامی که تارکوینیوس دوم، نوة تارکوینیوس پریسکوس، سرویوس را به بیقانونی در حکومت متهم کرد، سرویوس از عامة مردم رأی اعتماد خواست و، به گفتة لیویوس، «مردم به اتفاق به او رأی دادند.» اما تارکوینیوس مجاب نشد و سرویوس را کشت و شاهی خود را
---
1. شاید هم او بود که، با ساختن گنبد آبرو، رم را شهری پاکیزه کرد. مورخان رومی ساختن گنبد آبروی بزرگ را به او نسبت داده اند؛ اما برخی از محققان این افتخار را از آن قرن دوم ق م می دانند.
2. هر یک از اعضای خاندانهای اولیة شارمند رم قدیم. ـ م.
3. در تاریخ روم، سواره نظام اولیة ارتش روم. گویند رومولوس آنها را از سه قبیلة قدیمی رومی انتخاب می کرد، اما بعدها (3600 تن) بر اساس ثروتشان انتخاب می شدند. در قرن اول ق م طبقة سرمایه دار را تشکیل می دادند. ـ م.
4. اصطلاح equites را، چون در اصل به معنای اسوار به کار می رفته، بر حسب سنت می توان در انگلیسی به تسامح knights ترجمه کرد؛ اما equites بزودی معنای اصلی خود را از دست داد و به قشر بالایی یا پیشه ور طبقة متوسط اطلاق شد.

اعلام کرد.1
در زمان تارکوینیوس سرپربوس («مغرور») سلطنت روم مطلقه شد و نفوذ اتروسکی به اوج خود رسید. پاتریسینها شاه را مجری ارادة سنا و پاسدار دین قوم می دانستند و نمی توانستند دیر زمانی قدرت نامحدود او را گردن نهند. از همین رو، تارکوینیوس پریسکوس را کشته، به سلطنت سرویوس گردن ننهاده بودند. اما، این تارکوینیوس تازه بدتر از تارکوینیوس اول بود. گروهی نگهبان را به حفظ جانش گماشت، آزادگان را با محکومیت به ماهها کار اجباری خوار گرداند، شارمندان را در بازار شهر به دار آویخت، بسیاری از رهبران طبقة فرادست را از دم تیغ گذراند، و با چنان گستاخی ددمنشانه ای حکومت کرد که منفور همة مردم با نفوذ شد.2 تارکوینیوس، به خیال آنکه با فتوحات تازه می تواند مردم را با خود بر سر مهر آورد، بر روتولیان و ولسکیها هجوم آورد. هنگامی که در این نبردها همراه سپاهیان می رفت، اعضای سنا گرد هم آمدند و او را خلع کردند (508 ق م)، و این یکی از گشتگاههای عمدة تاریخ روم بود.