گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل هفتم
.III - زن طراز نو


فزونی ثروت با فساد سیاسی دست به دست هم داد تا بن اخلاقیات را براندازد و رشتة زناشویی را بگسلد. به رغم رقابت روزافزون از جانب مردان و زنان، کار روسپیان همچنان رو به رونق و روایی داشت؛ روسپیخانه ها و میخانه های محل رفت و آمدشان چندان مورد علاقة مردم بود که عده ای از سیاستمداران آرای خود را از طریق «انجمن روسپیخانه ها» به دست می آوردند. زناکاری آن قدر رایج بود که بندرت توجه کسی را جلب می کرد، مگر آنکه به رسوایی آن برای مقاصد سیاسی دامن زده می شد. هر زن اشرافی دست کم یک بار طلاق می گرفت. زناکاری گناه زنان نبود، بلکه به طور عمده از این رسم ناشی می شد که طبقات بالادست زناشویی را تابع پول و سیاست می کردند. مردان زن برمی گزیدند، یا جوانان ترتیبی می دادند تا برایشان زنی پیدا شود، فقط به قصد آنکه به جهیزیه ای هنگفت برسند یا با بزرگان وصلت یابند. سولا و پومپیوس پنج بار زن گرفتند. سولا چون می خواست که پومپیوس را با خود خویشاوند کند، او را تشویق کرد که زن نخست خود را طلاق دهد و آیمیلیا نادختری وی را، که شوی کرده و آبستن بود، به زنی بگیرد. آیمیلیا به اکراه رضا داد ، اما، چندی پس از ورود به خانة پومپیوس، هنگام زایمان مرد. یکی از شرایط برقراری تریوم ویراتوس (شورای سه گانه) قیصر با پومپیوس آن بود که قیصر دختر خود یولیا را به پومپیوس بدهد، و چنین نیز شد. کاتو می نالید که امپراطوری روم به بنگاه زناشویی مبدل شده است. این گونه وصلتها را «زناشویی سیاسی» می نامیدند که همینکه مقصود از آنها حاصل می شد، شوی در پی زن دیگر برمی آمد تا یک مرحلة دیگر به منصب برتر یا ثروت بیشتر نزدیک شود. مرد مجبور نبود که در توجیه این کار دلیلی بیاورد، بلکه فقط نامه ای برای زن می فرستاد و آزادی او و خود را اعلام می کرد. برخی از مردان هیچ گاه زن نمی گرفتند و بیزاری خود را از گستاخی و فراخروی زنان طراز نو دلیل این پرهیز می شمردند. متلوس ماکدونیکوس سنسور (سال 131) از مردان خواست تا زن گرفتن را وظیفه ای در قبال حکومت بشمارند، هر چند که زن «مایة عذاب» باشد. اما پس از آنکه او این خواهش را کرد، شمارة مردان مجرد و پدران و مادران بیفرزند با سرعتی بیش از گذشته فزونی یافت. فرزند آوری اکنون تجملی بود که فقط تهیدستان از عهدة آن برمی آمدند.

در چنین احوالی بر زنان حرجی نبود. اگر پیمان زناشویی را خوار بشمرند و آن عشق و مهری را که زناشویی سیاسی برایشان به ارمغان نمی آورد در آغوش فاسقان خویش بجویند. البته اکثریت با زنان درستکار بود، حتی میان اعیان؛ اما آزادی تازه اصل قدیمی «اختیار پدر بر اولاد» و نظام خانوادگی دیرین را در هم می شکست. زنان رومی اکنون به اندازة مردان هرزه گرد بودند. جامه هایی از پرنیان بدن نما، بافتة چین و هند، به تن می کردند و در پی عطر و جواهر به هر گوشه ای از آسیا سر می کشیدند. ازدواج نوع کوم مانو (که در آن زن کاملا در اختیار شوی بود) از میان رفت، و زنان شوهران خویش را به همان آسانی طلاق می دادند که مردان زنان را. عدة روزافزونی از زنان کوشیدند تا از راه کسب معارف جلوه بفروشند: اینان یونانی فرا می گرفتند، فلسفه می خواندند، شعر می سرودند، برای عامه سخن می راندند؛ در تماشاخانه ها بازی می کردند، سرود می خواندند، می رقصیدند، و سالنهای ادبی برپا می داشتند؛ برخی نیز به بازرگانی می پرداختند و گروهی پزشکی و وکالت پیشه می کردند.
کلودیا، زن کوینتوس کایکیلیوس متلوس، سرآمد زنانی بود که در این دوره علاوه بر شوی همواره جمعی «ندیم ملتزم رکاب» نیز بر گرد خود داشتند. علاقة وی به حقوق زن با زنده دلی آمیخته بود. پس از آنکه شوهر کرد، با گشت و گذار بدون مراقب در کنار دوستان ذکورش، نسل قدیم را از خود بیزار ساخت؛ در این گشت و گذارها، به جای آنکه مانند زنان پاکدامن سر به زیر اندازد و در گردونة خود رو نهان کند، مردانی را که قبلا دیده و شناخته بود تنه می زد و گاه در برابر دیدگان عامه می بوسید. در حالی که شوهرش مانند مارکی دوشاتله1 فداکارانه از خانه اش غایب می شد، وی دلباختگانش را به ضیافت فرا می خواند. سیسرون، که به گفته اش نمی توان اعتماد داشت، «عشقها، زناها، هرزگیها، آوازخوانیها، و نغمه سراییها، و ضیافتها و میگساریهای وی را در بایای، در خشکی و دریا، وصف می کند.» وی زنی هوشیار بود که می توانست با لطافتی مقاومت ناپذیر تن به گناه دهد، اما خودپرستی مردان را کم می گرفت. هر عاشقی تا وقتی شوقش به سردی گراییده بود او را به جان دوست می داشت، و چون کلودیا دوستی دیگر می یافت، عاشق پیشین دشمن خونین او می گشت. بدین گونه بود که کاتولوس (اگر کلودیا را لسبیای وی بدانیم) او را با هجویه های دشنام آمیز خود نکوهش کرد، و کایلیوس، با اشاره به اجرت کم روسپیان تهیدست، او را «زن ربع آسی» (قریب یک و نیم سنت) نامید. کلودیا کایلیوس را متهم ساخت که قصد مسموم کردن او را داشته است؛ کایلیوس سیسرون را به دفاع از خود اجیر کرد؛ و خطیب بزرگ، بی آنکه تردیدی به دل راه دهد، کلودیا را زناکار و آدمکش خواند و مدعی شد که خود «با زنان دشمنی ندارد، چه رسد با زنی که دوست همة مردان بوده است.» کایلیوس بیگناه شناخته شد، و کلودیا، به جرم آنکه خواهر پوبلیوس

1. شوهر مارکیز دو شاتله (1706ـ1794). مارکیز دلباختة ولتر بود و همیشه او را نزد خود در کاخش می پذیرفت. ـ م.

کلودیوس یعنی اصلاح طلبترین رهبر سیاسی در رم و دشمن آشتی ناپذیر سیسرون بود، جریمه پرداخت.