گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
فصل هشتم
.IV – دانشوران


کتابهای لاتین چگونه نوشته، مصور، مجلد، منتشر، و فروخته می شد؟ رومیان تمرینات دبستانی و نامه های کوتاه و اسناد کم مدت بازرگانی را به شیوة پیشینیان با سوزن بر لوحه هایی مومی می نوشتند و با انگشت شست می زدودند. قدیمیترین اثر مکتوب شناخته شدة زبان لاتین با قلم پر به روی کاغذ ساخت مصر از برگهای فشرده و چسبیدة درخت پاپیروس نوشته شده است. در قرون نخستین میلادی طومارهای ساخته از پوست خشکیدة جانوران برای ضبط آثار ادبی و اسناد مهم با پاپیروس آغاز رقابت نهاد. از ورق تاشدة پوست «دیپلما» یا [برگ] دو تا پدید می آمد. هر اثر مکتوب معمولا به صورت طومار بود که در حین خواندن باز می شد، معمولا هر متن عبارت بود از دو یا سه ستون در یک صفحه، بدون نقطه گذاری عبارات و حتی فصل کلمات. برخی از دست نبشته ها تصاویری از مرکب داشتند؛ مثلا کتاب «نگاره ها»ی وارو دارای تصاویر هفتصد تن از مردان نامور بود، و هر تصویر شرح حالی ضمیمه داشت. هر کس می توانست با اجیر کردن بندگان نسخ متعددی از یک دست نبشته فراهم آورد و آنها را به فروش رساند. توانگران منشیانی داشتند که هر کتابی را که می خواستند برایشان رونویسی می کردند. چون ناسخان به جای مزد خوراک می گرفتند، کتابها

ارزان بود. عدة نسخ هر کتاب در آغاز هزار بود. کتابفروشان از ناشرانی مانند آتیکوس کتاب را به طور عمده می خریدند. و در دکه های «تیمچه ها» خرده فروشی می کردند. ناشر یا کتابفروش، جز تعارف و گهگاه هدیه، چیزی به نویسنده نمی داد؛ از حق تألیف خبری نبود. در این زمان کتابخانه های خصوصی فراوان بود، و در حدود سال 40 ق م آسینیوس پولیو مجموعة بزرگ خود را به صورت نخستین کتابخانة عمومی رم درآورد، قیصر کتابخانة بزرگی را طرح ریخت و وارو را مدیر آن کرد، اما این طرح نیز مانند بسیاری از مقاصد او در زمان آوگوستوس به اجرا درآمد.
به برکت این تسهیلات، ادب و دانشوری رومی به همسری با صناعت مردم اسکندریه آغاز کرد. اشعار، رسالات، تواریخ، و متون درسی اوج گرفت. هر نجیب زاده ای ماجراجوییهای خود را با شعر می آراست، هر بانویی سخن پردازی می کرد و به تصنیف آهنگهای موسیقی می پرداخت، و هر سرداری کتاب خاطرات می نوشت. این عصر «خلاصه ها» بود؛ برای برآوردن نیازهای یک دورة شتابزدة بازرگانی، دربارة هر موضوع خلاصه ای فراهم می شد. مارکوس ترنتیوس وارو، به رغم بسیاری از نبردهای نظامی خود، در طی نود سال زندگی (116 – 26 ق م) زمان یافت تا کمابیش همة رشته های علوم را به صورتی مختصر درآورد. ششصد و بیست «مجلد» آثارش (مشتمل بر قریب هفتاد و چهار کتاب) در زمان او د ایرة المعارفی بود فراهم آمدة یک تن. چون شیفتة ریشه شناسی واژه ها بود، رساله ای «دربارة زبان لاتین» نوشت که اکنون راهنمای اصلی ما به گویش نخستین رومی است. در رسالة دیگرش به نام «دربارة زندگی روستایی» (36 ق م) ، شاید هماهنگ با نیات آوگوستوس، کوشید تا بازگشت به زمین را همچون بهترین پناهگاه از غوغای زندگی شهری تشویق کند. در پیشگفتار رساله اش نوشت: «هشتادمین سال زندگیم مرا هشدار می دهد که باید رخت بربندم و آمادة ترک این سرا شوم.» وی وصیتنامة خویش را به صورت دیباچه ای بر آرامش و شادمانی روستایی نوشت، و در آن زنان قوی بنیه ای را ستود که در کشتزارها فرزند می زایند و به زودی کار را از سر می گیرند. بر کاهش عدة نوزادان که جمعیت روم را تحلیل می برد اسف می خورد. «در گذشته ، فراوانی کودکان مایة فخر زن بود؛ اما اکنون زن، هم آوا با انیوس، با غرور می گوید که «رضا دارد که به کارزار رود تا فرزند آورد.» در کتاب «آیین الاهی روزگار باستان» به این نتیجه رسید که باروری، نظم، ودلاوری هر ملت به دستوراتی اخلاقی نیاز دارد که بر اعتقاد دینی تکیه داشته باشد. با قبول نظر کوینتوس موکیوس سکایوولا، حقوقدان بزرگ، در فرق میان دو گونه دین ـ دین فیلسوفان و دین مردم ـ حجت آورد که دین دوم را به رغم کم و کاستیهای عقلیش باید پاس داشت؛ و اگر چه خود به نوعی وحدت وجود1 مبهم باور داشت، پیشنهاد کرد تا برای بازگرداندن نیایش خدایان کهن روم کوششی سخت به کار بسته شود. وی به الهام از کاتو و پولوبیوس به نوبة خود بر سیاست دینی آوگوستوس و روستاپرستی پارسایانة ویرژیل اثری قاطع داشت.
وارو، گویی برای آنکه کار کاتوی مهین را در همة زمینه ها به کمال رساند، موضوع کتاب کاتو را در کتاب خود به نام «اصول زندگی مردم رم» که تاریخ تمدن روم بود، دنبال گرفت. افسوس که زمانه این کتاب و تقریباً همة آثار وارو را یکسره تباه کرد، اما زندگینامه های کودکانة نوشتة کورنلیوس نپوس را دست نخورده نگاه داشته است. در روم، تاریخ فنی بود که هیچ گاه به پایة

1. «روان گیتی خداست، و اجزای آن ایزدان راستینند.»

دانش نرسید. و حتی در آثار تاسیت نیز هرگز به گونة وارسی سنجشگرانه و فشرده کردن منابع در نیامد. اما در این عصر، تاریخنویسی به عنوان سخن پردازی قلمزن درخشانی یافت، و آن کایوس سالوستیوس کریسپوس (86 – 35 ق م) بود. وی در مقام سیاستمدار و جنگجو در جانبداری از قیصر نقشی برجسته داشت، بر نومیدیا حکومت راند، دزدی چیره دست بود، و ثروتی را به پای زنان ریخت؛ آنگاه در یکی از کوشکهای رم، که به سبب باغهایش شهرت یافت و بعدها جایگاه امپراطوران شد، گوشه نشینی گزید و زندگی را در تجمل و در کار ادب گذراند. کتابهایش مانند فن سیاست ادامة جنگ بود، اما با وسایل دیگر. «تواریخ» و «جنگ یوگورتایی» و «کاتیلینا» به قلم او دفاعیه های محکمی است از «خلقیان» و حملات شکننده ای است بر «پاسداران کهن». وی انحطاط اخلاقی روم را آشکار کرد،1 سنا و محاکم را متهم ساخت که حقوق مالکیت را از حقوق بشر برتر نهاده اند، و به دروغ از زبان ماریوس نطقی در اثبات برابری طبیعی همة طبقات و درخواست گشودن راه ترقی به روی همة قریحه ها پرداخت. وی روایات خود را با تفسیر فلسفی و تحلیل روانی شخصیت مایه ور کرد و سبکی با ایجاز پرطعن و چالاکی جاندار پرداخت که سرمشق تاسیت شد.
آن سبک، مانند سراسر نثر قرن سالوستیوس و قرن پس از آن، رنگ و مایة خود را از خطابه های فوروم و دادگاهها گرفت. تکامل حرفة حقوقی و رشد یک دموکراسی پرگو احتیاج به سخنوری در محافل عام را افزایش داده بود. به رغم دشمنی حکومت، مدارس سخنوری رو به فزونی می رفت. سیسرون می گفت: «آموزگاران سخنوری همه جا هستند.» استادان بزرگ این فن در نیمة نخست قرن اول ق م پدید آمدند: مارکوس آنتونیوس (پدر مارکوس آنتونیوس سردار)، لوکیوس کراسوس، سولپیکیوس روفوس، کوینتوس هورتنسیوس. هنگامی که سخن از شمار شنوندگانی به میان می آید که سراسر فوروم و معابد و بالاخانه های مجاور آن را فرا می گرفتند، می توانیم قوت ریه های آن سخنوران را حدس بزنیم. گشاده زبانی سبکسرانه و وجدان زرخرید هورتنسیوس او را محبوب آریستوکراسی و یکی از توانگرترین مردان رم ساخته بود. وی برای وارثان خویش ده هزار خمره شراب باز نهاد. خطابه هایش چنان پرهیجان بود که بازیگران نامداری چون روسکیوس و آیسوپوس در جلسات دفاعیة او حاضر می شدند تا هنر بازیگری خویش را با مطالعة اطوار و شیوة او در بیان کمال بخشند. وی، به تقلید از کاتوی مهین، سخنرانیهای خویش را پس از تجدیدنظر منتشر می کرد، و این فنی بود که به دست رقیبش سیسرون کمال یافت و اثر خطابه را بر نثر رومی نیرو بخشید. به برکت خطابه بود که زبان لاتین به دورة فصاحت، اوج کمال، قدرت مردانه، و لطفی کمابیش شرقی رسید. در واقع سخنوران جوانی که پس از هورتنسیوس و سیسرون ظهور کردند پیرایه های پرتکلف و تلاطم پرشور آنچه را خود شیوة «آسیایی» می نامیدند به نکوهش گرفتند، و قیصر ، کالووس، بروتوس، و پولیو پیمان کردند که شیوة آرامتر و بی پیرایه تر و فشرده تر آتیکی را دنبال کنند. در روزگاری چنان دیرینه، بدین گونه، «رمانتیسم» در برابر «کلاسیسیسم»، یا، به عبارت دیگر، دید عاطفی از زندگی در برابر دید عقلی و تسلط سبک صف آراست. پیروان جوان کلاسیسیسم به شکایت می گفتند که حتی در فن خطابه نیز مشرق زمین در کار چیرگی بر روم است.

1. وارو دعوی دارد که سالوستیوس «در حین زناکاری به دست آنیوس میلو گرفتار شد و تازیانه خورد و با پرداخت مبلغی پول اذن گریز یǙXʮ» اما این نیز ممکن است از همان بازیهای سʘǘәʠباشد