گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل یازدهم
.III – حکومت ساتورنوس1


نمی شود گفت که آوگوستوس بیابانی ساخته و نام آن را سرزمین صلح و آرامش نهاده است. ظرف ده سال پس از شکست آنتونیوس در آکتیون، اقتصاد دنیای مدیترانه چنان بسرعت ترقی کرد که سابقه نداشت. اعادة نظم و ترتیب به خودی خود محرک بهبود وضع بود. امن و امان مجدد دریاها، ثبات حکومت، محافظه کاری آوگوستوس، صرف خزاین انباشتة مصر، گشایش معادن و ضرابخانه های جدید، استحکام و سرعت جریان پول رایج، و تخفیف تراکم جمعیت از طریق واگذاری زمینهای کشاورزی و مهاجرنشین متصرفات ـ آری، همة اسباب رفاه فراهم بود؛ پس چگونه ممکن بود سعادت این دعوت همگانی را اجابت نکند؟ هنگامی که آوگوستوس در پوتئولی بود، گروهی از ملوانان اسکندریه که در آن حوالی پیاده می شدند در لباس جشن نزد وی رفتند و، چنانکه گویی با خدایی مواجهند، مواد معطر تقدیم او کردند و گفتند به واسطة وجود اوست که می توانند آسوده سفر کنند، با اطمینان به تجارت پردازند، و در آرامش زندگی کنند.

1. خدای کشاورزی در ایتالیا، مطابق کرونوس یونانیان. بنابر روایات، از پادشاهان اولیة روم بود و کشاورزی را به رومیان آموخت. دورة سلطنت او را عصر طلایی به شمار می آورند. ـ م.

آوگوستوس، همچنانکه در خور نوادة یک تن بانکدار بود، یقین داشت که بهترین اقتصاد آن است که آزادی را با امنیت توأم سازد. تمامی طبقات را با قوانینی که بخوبی اجرا می شد حمایت می کرد، شاهراههای بازرگانی را محافظت می نمود، به زمیندارانی که واجد مسئولیت بودند بدون گرفتن سود وام می داد، و فقیران را با غلات دولتی و لاتار و گاه گاه با هدایا می نواخت؛ برای بقیة مردم، تجارت آزاد و تولید و مبادله را بیش از پیش آزاد ساخت. با وجود این، اموری که به هدایت دولت انجام می شد در این هنگام به حجم بی سابقه ای رسیده بود و در اعادة حیات اقتصادی سهمی بسزا داشت. هشتاد و دو معبد ساخته شد؛ یک فوروم و باسیلیکای جدید جهت تسهیل عملیات پولی و دیوانهای داد افزوده شد؛ مجلس سنای جدید جای آن مجلس را که کلودیوس را به خاکستر مبدل کرده بود گرفت؛ شبستانهایی ساخته می شد تا از حرارت آفتاب بکاهد؛ تماشاخانه ای که قیصر آغاز کرده بود تکمیل گشت و به نام داماد آوگوستوس، مارکلوس، خوانده شد؛ و امپراطور توانگران را برمی انگیخت تا، با صرف قسمتی از ثروت خود، در ساختن تالارهای باسیلیکاها، معابد، کتابخانه ها، تئاترها، و جاده ها ایتالیا را زینت کنند. دیون کاسیوس می گوید: «به فرمان آوگوستوس، آنان که به پیروزی می رسیدند از محل غنایم خود ساختمانی عمومی برپا می کردند تا یادبود فتح ایشان باشد.» آوگوستوس امیدوار بود که جلال روم قدرت کشور و نیز قدرت خود او را اعتلا بخشد و مظهری از آن دو باشد. در اواخر عمر، روزی گفت که رم را شهری از آجر یافته است و به صورت شهری از مرمر به جای می گذارد. غلوی قابل عفو بود: پیش از آمدن آوگوستوس، در رم ساختمانهای مرمری کم نبود و پس از رفتن آوگوستوس، هنوز ساختمانهای آجری بسیاری به جا بود. اما کمتر مردی برای شهری آنهمه زحمت کشیده بود.
یار و یاور جدایی ناپذیر او در تجدید بنای رم مارکوس ویپسانیوس آگریپا بود. این دوست کامل، به همراهی مایکناس، رهبری سیاست آوگوستوس را به عهده داشت. آگریپا در آن سال که شهربان بود (33 ق م) با افتتاح 170 حمام عمومی و توزیع روغن و نمک رایگان، عرضه کردن ورزش تفریحی در مدت پنجاه و پنج روز متوالی، واگذاردن سلمانی رایگان به مدت یک سال در اختیار شهرنشینان ـ ظاهراً تمام از جیب خود ـ مردم را به سوی اوکتاویانوس جلب کرده بود. با آن قدرت و توانایی ممکن بود خود قیصر دیگری بشود، ولی وی ترجیح داد که یک عمر به آوگوستوس خدمت کند. تا آنجا که خبر داریم، زندگی او بر اثر جنجال خصوصی یا عمومی لکه دار نشد. بدگویی رومیان که دیر یا زود هر کس دیگر را لکه دار می کرد او را منزه بر جا گذاشت. وی نخستین رومی بود که اهمیت نیروی دریایی را درک کرد. طرح بحریه را ریخت، آن را ساخت، و خود فرماندهی آن را به دست گرفت. سکستوس پومپیوس را شکست داد، دریازنی را فرو نشاند، و در آکتیون دنیایی را به کام

آوگوستوس گردانید. پس از این پیروزیها و تأمین صلح در اسپانیا و گل، سه بار خواستند مراسم خاص پیروزی1 برایش برپا دارند، ولی هر سه بار ابا کرد. با ثروتی که امپراطور قدرشناس در اختیار او نهاده بود، همچنان عاری از تجمل می زیست و، همچنانکه قبلا با حدت و حرارت هم خود را وقف حفظ کشور کرده بود، در این هنگام مشغول امور عامه بود. از کیسة خود صدها کارگر را اجیر کرده بود تا جاده ها و عمارات و فاضلابها را تعمیر کنند و آبراهة مارکیانوسی را از نو بگشایند. آبراهة جدیدی به نام آبراهة یولیانوسی ساخت و ذخیرة آب رم را با 700 چاه، 500 چشمه، و 130 آب انبار بهتر از پیش کرد. وقتی مردم از گرانی شراب شکایت داشتند، آوگوستوس زیرکانه گفت: «دامادم، آگریپا، ترتیبی داده است که روم تشنه نماند.» این بزرگترین مهندس رومی، با مرتبط ساختن دریاچه های لوکرینوس و آورنوس با دریا، بندری بزرگ و مرکز کشتی سازی وسیعی ساخت. نخستین حمام عمومی با شکوه را هم او ساخت، که باعث امتیاز رم بر سایر شهرها بود. باز هم از کیسة خود معبدی برای ونوس و مارس ساخت که بعداً توسط امپراطور هادریانوس تجدید بنا شد، و اکنون ما آن را به نام پانتئون می شناسیم و هنوز هم بر سر در آن کلمات «عمل ... م. آگریپا» به چشم می خورد. برنامة سی ساله ای برای نقشه برداری امپراطوری تنظیم کرد، رساله ای در جغرافی نوشت، و روی مرمر رنگ شده نقشة جهان را نقر کرد. مانند لئورناردو داوینچی، هم عالم بود، هم مهندس، هم مخترع فلاخنهای نظامی، و هم هنرمند. مرگ پیش از وقت او در سن پنجاهسالگی (12 ق م) یکی از غمهای فراوانی بود که آسمان سالهای آخر عمر آوگوستوس را تیره ساخت. زیرا دختر خود یولیا را به زنی به وی داده بود و امید می برد امپراطوری را به او به مرده ریگ بسپارد، زیرا از همه کس برای این کار لایقتر بود و با درستی و به خوبی بر آن حکومت می کرد.
ساختمانهای عمومی گرانبها همراه با خدمات وسیع دولتی مخارج دولت را به طور بی سابقه ای بالا برده بود. در این هنگام به مأموران شهرستانها و شهرداریها و کارمندان دفتری و پلیس حقوق ماهانه داده می شد، مخارج نگاهداری ارتش و بحریة عظیمی پرداخته می شد، ساختمانهای بی شمار ساخته یا مرمت می شد، و غلات و ورزشهای تفریحی حکم رشوه ای داشت که مردم را آرام نگاه می داشت. از آنجا که مخارج از محل درآمد جاری تعهد می شد و هیچ گونه قرضة ملی بر دوش آیندگان گذاشته نمی شد، عمل اخذ مالیات در زمان آوگوستوس به صورت علمی مدون و صنعتی تعطیل ناپذیر درآمد. آوگوستوس بیرحم نبود، بارها مالیات افراد و شهرهای گرفتار را بخشید یا

1. مراسم باشکوهی بود که به افتخار سرکردگان پیروزمند برپا می شد. سرکرده را، گرز به دست، تاج افتخار بر سر، بر ارابة مدور چهار اسبه ای سوار می کردند، و در حالی که سناتورها و قضات و خنیاگران و اسیران در جلو و سپاهیان در عقب راه می آمدند، ارابه وارد شهر می شد و در مرکز شهر مراسم قربانی و مهمانی برپا می گردید. ـ م.

از جیب خود پرداخت. 35000 لیور طلا را، که به عنوان «هدیة تاجگذاری» به مناسبت پنجمین دورة کنسولی او توسط شهرداریها تقدیم شده بود، به خود آنها بازگرداند و هدایای بسیار دیگر را هم رد کرد. مالیات زمین را، که در دورة جنگهای داخلی بریتانیا وضع شده بود، ملغا ساخت و به جای آن بر ارثی که به هرکس از شهرنشینان امپراطوری، جز خویشاوندان نزدیک متوفا و درماندگان می رسید، مالیات پنج درصدی بست. به حراج یک درصد مالیات بسته شد، به برده فروشی چهاردرصد، و در مورد آزاد ساختن ایشان پنج درصد، و عوارض گمرکی از دو و نیم تا پنج درصد تقریباً از تمامی بندرهای ورودی جمع آوری می شد. همة شهرنشینان ضمناً مشمول عوارض شهرداری بودند، و املاک رم از معافیت مالیات ارضی که نصیب ایتالیا شده بود بهره ای نداشت. بابت آبی که از نهرهای بزرگ عمومی برده می شد مالیات اخذ می گردید. از اجارة اراضی و معادن و شیلات، از انحصار دولتی نمک، و از محل جرایمی که توسط دیوانها وضع می شد درآمد قابلی جمع می آمد. شهرستانها «باج زمین» و «باج سرانه» می پرداختند، که در حقیقت مالیات املاک و اموال بود. مالیاتها به دو خزانه که در معابد روم قرار داشتند سرازیر می شدند، یکی «خزانة ملی» که تحت نظارت سنا بود، و دیگری خزانة امپراطوری که متعلق به امپراطور بود و توسط شخص او اداره می شد. برای امپراطور نه فقط از املاک وسیع او درآمد واصل می شد، بلکه خیرخواهان و دوستان نیز در وصایای خود او را فراموش نمی کردند. مجموع مرده ریگی که از این راه در زمان حیات آوگوستوس نصیب وی شد به 000’000’400’1 سسترس می رسید.
رویهمرفته مالیات در دورة امپراطوری شدید و بیرحمانه نبود، و تا زمان کومودوس نتایج حاصله مخارج مربوطه را توجیه می کرد. شهرستانها راه رفاه و سعادت می پیمودند و برای آوگوستوس خداوند مذابح شکرگزاری یا امید برمی افراشتند. حتی در شهر رم، که فضل فروشی را بازار گرمی بود، آوگوستوس مجبور شد از گشاده دستی مردم در مدیحه سرایی جلوگیری کند. یک تن، شوقزده، میان کوچه ها می دوید و زن و مرد را دعوت می کرد که جان نثار آوگوستوس شوند، یعنی پس از مرگ آوگوستوس خودکشی کنند. در سال 2ق م مسالاکوروینوس، که خیمه گاه اوکتاویانوس را در فیلیپی تسخیر کرده بود ، پیشنهاد کرد که لقب «پدر میهن» به آوگوستوس داده شود. سنا، که از داشتن مسئولیت و در ضمن حفظ افتخارات و ثروت شادمان بود، با خشنودی این لقب و سایر القاب تکبیر را نثار آوگوستوس کرد. طبقات بازرگان، که در این هنگام از همه وقت غنیتر شده بودند، هر ساله تولد او را در دو روز جشن می گرفتند. سوئتونیوس می گوید: «همه گونه افراد، از هر طبقه، روز اول ژانویه برای او هدیه می آوردند.» وقتی کاخ قدیم او در آتش نابود کرد، تمامی شهرها و ظاهراً هر قبیله و صنفی در سراسر امپراطوری سهمی فرستاد تا آن را از نو بسازد. وی از قبول بیش از یک دینار از هر فرد ابا کرد، اما با وجود این بیش از حد کفاف پول جمع آمد. تمامی دنیای مدیترانه، پس از مشقات طولانی که دیده بود، خوش و مسرور می نمود، و آوگوستوس می توانست یقین کند که صبر و تحمل او کار دشواری را که بر عهده داشت به پایان رسانده است