گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
اسرار نامه
المقاله التاسعه


بدان ای پاک دین گر پاک آبی

که آن ساعت که زیر خاک آیی

قدم بیرون نهی از کوی دنیا

نبینی نیز هرگز روی دنیا

چو رفتی رفتی از دنیا و رفتی

دگر هرگز بدنیا در نیفتی

بعقبی بارگاهی یابی از نور

بپوشی حله و در بر کشی حور

وگر آلایشی داری ز کاری

در آلایش بمانی روزگاری

همه شرکت حواس تست در راه

همه ابلیس و همت دیو بدخواه

همه مرگ تو خوی ناخوش تست

همه خشمت بدوزخ آتش تست

هر آنگه کز جهان رفتی تو بیرون

نخواهد بود حالت از دو بیرون

اگر آلودهٔ پالوده گردی

وگر پالوده آسوده گردی

چو تو آلوده باشی و گنه کار

کنندت در نهاد خود گرفتار

وگر پالوده دل باشی تو در راه

فشانان دست بخرامی بدرگاه

فراز عیش و شیب وجاه باتست

بهشت و دوزخت هم راه با تست

همی تا تو چگونه رفت خواهی

درین ره بر چه پهلو خفت خواهی

اگر در پردهٔ در پرده باشی

در آن چیزی که در وی مرده باشی

نمیرد هیچ بینا دل سفیهی

نخیزد هیچ کناسی فقیهی