گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل پانزدهم
.IV – مهندسان


آن کشتی ها و جاده ها که کالاها را می بردند. آن پلها که جاده ها را به یکدیگر می پیوست، آن بندرگاهها و اسکله ها که کشتی ها را راه می داد، آن آبراهه ها که آب پاک و صافی را به رم می رساند، و آن گندآبروها که آب مردابهای روستایی و مواد فاسد شدة شهر را به خارج می برد، همه کار مهندسان رومی و یونانی و سوری بود که با دسته های بزرگ کارگر آزاد و لشکری و برده کار می کردند. بارها یا سنگهای وزین را با قرقره روی جرثقیل یا تیر عمودی می کشیدند یا بلند می کردند که توسط چیزی مانند چرخ چاه کار می کرد و روی دستگاهی قرار داشت و با نیروی انسان یا حیوان می چرخید. برای رودخانة غیر قابل اطمینان تیبر، با دیواره هایی که در سه مرحله در عقب هم قرار داشتند، کناره درست کردند تا وقتی آب پایین می رود، بستر گل آلود آن پدیدار نشود.1 بندرگاه چند دهانه ای را در اوستیا برای کلاودیوس، نرون، و ترایانوس لایروبی کردند؛ بندرگاههای کوچکتری در مارسی، پوتئولی، میسنوم، کارتاژ، بروندیسیوم، و راونا باز کردند؛ و بزرگترین بندرگاهها را، که اسکندریه بود، از نو گشودند. دریاچة فوکینوس را خالی کردند و بستر آن را برای کشاورزی، با حفر تونلی در میان کوه سنگی، احیا نمودند. مردابهای

1. در سال 1870، دولت ایتالیا کناره هایی به عرض یکنواخت ساخت، و نتیجة آن در فصل کم آبی نامطبوع شد.

کامپانیا را آن قدر خشک کردند که برای زندگی مناسب شد؛ دلیل این امر وجود آثار چندین کاخ قیمتی در ویرانه های آن محل است.1 این مهندسان آن ساختمانهای خیرگی بخش دولتی را به پایان رساندند که قیصر و امپراطوران با بنای آنها بیکاری را تخفیف می دادند و رم را زیبا می ساختند.
راههای کنسولی از ساده ترین کارهای این مهندسان بود. این شاهراهها در قیاس با شاهراههای کنونی چه مقامی دارند؟ آن جاده ها 4,90 متر تا 7,30 متر عرض داشتند، اما در نزدیکی رم، قسمتی از این عرض را پیاده روها، که با قطعات مربع مستطیل فرش شده بود، می گرفت. در رسیدن به هدف خود صرفه جویی اولیه را شجاعانه فدای صرفه جویی دایمی کردند: روی نهرهای بیشمار پلهای گرانقیمت زدند، روی مردابها پلهای طویل طاقدار و چشمه دار آجری و سنگی بنا کردند، از تپه ها بالا و پایین رفتند بدون آنکه خاکبرداری و خاکریزی کنند، و در دامنه های کوهها یا کناره های رفیع که با دیوارهای حفاظتی قوی ایجاد شده بود پیش می رفتند. سنگفرشها با مواد موجود در هر محل فرق می کرد. معمولا سطح زیرین را با بستری از ماسه به قطر 10 تا 15 سانتیمتر یا قیر به قطر 2,5 سانتیمتر تشکیل می داد. بر این طبقه چهار طبقه بنایی می شد: اول «ستاتومن» که 30 سانتیمتر ارتفاع داشت و از سنگ و ملات ساروجی یا رس ترکیب می شد؛ دوم «رودنس» که 25 سانتیمتر بتون کوبیده بود؛ سوم «نوکلئوس»، 30 تا 45 سانتیمتر طبقات بتون گسترده و نوردیده؛ و چهارم «کروستا سوما» که عبارت بود از قطعات غیر منظم سنگ چخماق یا گدازة منجمد آتشفشانی به قطر 30 تا 90 سانتیمتر وبه ضخامت 20 تا 30 سانتیمتر. سطح فوقانی قطعات صاف می شد، و درزها چنان خوب گرفته می شد که بزحمت قابل تمیز بود. گاه سطح را با بتون می ساختند؛ در جاده های کم اهمیت تر ممکن بود از سنگریزه باشد. در بریتانیا، رویة جاده عبارت بود از سنگ چخماق داخل بتون که روی سطح سنگریزه ای چیده می شد. زیرکاری جاده آن قدر عمیق بود که توجه زیادی به زهکشی نمی شد. رویهمرفته اینها پایدارترین و بادوامترین جاده های شناخته در تاریخ بودند. بسیاری از آنها هنوز هم مورد استفاده اند؛ اما سراشیبی زیاد آنها، که مخصوص عبور استران بارکش و ارابه های سبک بود، ترک آنها را از طرف وسایل نقلیة کنونی ناگزیر ساخته است.
پلهایی که این جاده ها را به هم می پیوستند خود نمونه های اعلای همکاری علم و صنعتند. رومیان از مصر، که تابع بطالسه بود، اصول مهندسی آبی را به میراث برده بودند. این میراث را به میزانی بی سابقه به کار بردند و طرقی که نقل کردند تا زمان ما بی تغییر مانده است. ساختمان پی و پل پایة زیر آبی را به حد قدیم آن رساندند. دو استوانة مضاعف از تیرهای ضخیم در زیر آب فرو می کردند، تیرها را محکم تخته کوبی می کردند، آب را از میان آنها بیرون می کشیدند، بن تیرها یا بستر آب را که عیان شده بود با سنگ یا آهک می پوشاندند، و در روی این پی پل پایه را بنا می نهادند. هشت پل در رم از روی رودخانة تیبر می گذشت. برخی از آنها از بس

1. ظاهراً قوم ولسکی باتلاقهای پونتین را قبل از سال 600 ق م خشک کرده بودند. فاتحان رومی از کانالهای زهکشی غفلت کردند و آن ناحیه مجدداً مردابی و مالاریا خیز شد. قیصر در نظر گرفت که آن زمینها را احیا کند، آوگوستوس و نرون در آن کار قدری پیشرفت کردند، اما تا سال 1931 این امر عملی نشد.

قدیمیند، مقدس شده اند، مانند پل سوبلیکیوس که ممکن نبود فلز در آن به کار رود؛ و برخی از آنها چنان خوب ساخته شده است که مانند پل فابریکیوس تا زمان ما هم قابل استفاده مانده اند. طاقی که در معماری به عنوان طاق رومی ساخته شده است از همین جا آغاز شد و به صورت پل بر فراز صدها هزار نهر در جهان سفید پوستان قرار گرفت.
پلینی می پنداشت آبراهه ها بزرگترین عملی هستند که رومیان به انجام رسانده اند. «اگر کسی به آب فراوانی که ماهرانه برای مصارف متعدد عمومی و خصوصی به شهر آورده شده است توجه کند، اگر متوجه آبراهه های رفیعی شود که برای حفظ تصاعد و میزان ارتفاع آب لازم بوده است، و اگر کوههایی که بایست سوراخ می شدند ببیند و گودالهایی که بایست پر می شدند مشاهده کند، چنین نتیجه خواهد گرفت که در تمامی کره چیزی از آن شگفت تر نیست.» از چشمه های دوردست چهارده آبراهه، که طول مجموع آنها قریب 100’2 کیلومتر بوده است، از میان قنات و بالای طاقهای باشکوه، روزانه 000’000’300 گالن آب به رم می آورد، و میزان آبی که به هر فرد می رسید معادل مقدار آبی است که امروز در هر شهر مترقی به افراد می رسد. این ساختمانها بی عیب نبودند، لوله های سربی سوراخ می شد و محتاج مرمتهای متوالی بود؛ تا خاتمة دورة امپراطوری غربی، تمامی آبراهه ها از مصرف افتاده بودند.1 اما وقتی در نظر بگیریم که همین آبراهه ها آب بسیار به خانه ها، اجاره نشینیها، کاخها، آبنماها، باغها، باغهای عمومی، و حمامهای عمومیی می رسانیدند که در آن واحد هزاران نفر در آنها استحمام می کردند، و باز هم آن قدر آب می ماند که برای نیروهای دریایی دریاچه های مصنوعی می ساختند، اندک اندک متوجه می شویم که، با وجود حکومت وحشت و فساد، رم در دنیای باستان پایتختی بود که بهتر از سایر پایتختها اداره می شد و در تمام تاریخ یکی از بهترین شهرهای مجهز بود.
در رأس ادارة آب، در انتهای قرن اول، سکستوس یولیوس فرونتینوس قرار داشت که کتابهایش او را مشهورترین مهندس رومی ساخته اند. قبل از رسیدن به این مقام، با عنوان پرایتور فرماندار بریتانیا بود و چند دورة کنسولی را گذرانده بود. مانند دولتمردان بریتانیایی کنونی، آن قدر از وقت استفاده می جست که هم به امر حکومت می پرداخت و هم کتاب می نوشت. کتابی دربارة علم نظامی منتشر کرد که قسمت آخر آن به عنوان «ستراتژی» (فن حرکت سپاه) باقی است2 و یادداشتهای شخصی خود را دربارة آبرسانی شهر رم به عنوان «در آب شهر رم» باقی گذارده است. فساد و تبهکاری را، که هنگام تصدی شغل خود در اداره یافت، و نحوه ای را که کاخها و فاحشه خانه ها در نهان از لوله های عمده انشعاب می گرفتند، آن هم با چنان حرصی که یک بار رم بی آب ماند، شرح می دهد. اصلاحات مصممانة خود را توضیح می دهد، و مانند پلینی چنین نتیجه می گیرد: «کیست که به قیاس این آبراهه های عظیم با اهرام بی خاصیت یا آثار مشهور اما بی سود یونانیان جرئت ورزد؟» در این بیان با یک رومی مقابلیم که صریحاً سودگراست و به زیبایی،

1. یکی از این آبراهه ها به نام آکوا ویرگو هم اکنون به چشمة تروی آب می رساند؛ سه آبراهة دیگر را احیا کرده اند که امروز به مردم آب می رسانند.
2. کتاب سوم با این نکتة آموزنده آغاز می شود: «اختراع ماشینهای جنگی مدتها پیش به حد خود رسیده است و من دیگر امیدی به پیشرفت در این فن نمی بینم.»

اگر با فایده همراه نباشد، چندان التفاتی ندارد. می توانیم سخنش را درک کنیم و قبول داشته باشیم که شهر، قبل از آنکه مانند یونان پارتئون1 داشته باشد، محتاج آب پاکیزه است. در خلال این کتابهای دور از هنر متوجه می شویم که حتی در عصر مستبدان هم رومیانی از نوع قدیم بودند، هنوز هم مردان توانا و کامل و مدیران مؤمنی بودند که باعث می شدند امپراطوری با وجود سوء حکومت پیشرفت کند، و راه را به سوی عصر طلایی حکومت سلطنتی می گشودند.