گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
فصل شانزدهم
.IV - هنرهای تزیینی


در این کاخها و در خانة توانگران صدها هنر به کار می رفت تا همه چیز را زیبا کند و اگر زیبا نکند، لااقل گرانبها کند. کف اطاقها غالباً از مرمر رنگارنگ یا موزاییک بود که ترکیب مکعبهای ریزة رنگارنگ آن منجر به نقاشیهایی می شد که از جنبة واقع پردازی و دوام جالب بود. اثاث چندان زیاد نبود و از حیث راحت به پای اثاث فعلی نمی رسید؛ اما به طور کلی نقش و صنعت آنها برتر بود. میز، صندلی، نیمکت، تشک، تختخواب، چراغ، و وسایل مختلف را از مواد بادوام می ساختند و زیاد زینت می کردند؛ بهترین چوب، عاج، مرمر، برنز، نقره، و طلا را با دقت به کار می گرفتند و چیزی را که می خواستند از آن درمی آوردند و با اشکال نبات یا حیوان زینت می دادند، یا با عاج، لاک سنگ پشت، برنز منقش، یا سنگهای گرانبها آن را ترصیع می کردند. میز را گاه از چوب گرانبهای سرو یا لیمو می ساختند. برخی میزها طلا یا نقره بودند، و بسیاری را از مرمر یا برنز تهیه می کردند. صندلی به انواع و اقسام بود، از چهارپایة تاشو گرفته تا تخت بارگاه، اما مانند صندلیهای زمان ما آن قدر دقت در آن نشده بود که ستون فقرات را از شکل بیندازد. تختخوابها چوبی یا فلزی بود، پایه هایی نازک اما محکم داشت، و غالباً به سر یا پای حیوانی ختم می شد. یک پردة نازک برنزی به جای فنر زیر تشکی آکنده از کاه یا پشم قرار داشت. میزهای سه پایة برنزی با اشکال ظریف کار میزهای جنبی فعلی را می کرد، و در هر گوشه و کنار گنجه هایی قرار گرفته بود با خانه هایی که در آن کتاب می گذاردند. منقل برنزی به اطاق حرارت می داد. و چراغ آن را روشن می کرد. آینه ها نیز از برنز بود که خوب صیقل شده بود و روی آن نقش گل یا موجودات افسانه ای را انداخته یا نقر کرده بودند؛ برخی از آینه ها را، به طور افقی یا عمودی، مقعر یا محدب می ساختند تا تصویر را به صورت لاغر یا فربه مضحک منعکس سازد.
کارخانه های کامپانیا که با محصول غنی معادن اسپانیا کار می کرد ظروف نقره به میزان زیاد برای بازارهای پراکنده بیرون می داد؛ این موقع ظروف و لوازم نقره در خانواده های متوسط و بالاتر معمول شده بود. در سال 1895، یک تن حفار در آب انبار ویلایی در بوسکورئاله

مجموعة جالبی از نقره یافت که ظاهراً مالک آن قبل از فرار بی نتیجه از آتش وزوویوس در 79 میلادی در آنجا نهاده بود. یکی از شانزده فنجان نقشی تقریباً کامل از شاخ و برگ ساده دارد؛ بر دو فنجان نقش برجستة اسکلت دیده می شود؛ بر فنجانی دیگر، آوگوستوس در میان دو رب النوعی که رقیب بشرند نقش شده است. جالبترین این فنجانها زنون رواقی را نشان می دهد که با شماتت به اپیکور اشاره می کند، و اپیکور قطعة بزرگی نان شیرینی می خورد، در حالی که خوکی دو دست برافراشته مؤدبانه تقاضای سهمی دارد.
سکه ها و جواهر دورة اول امپراطوری، دلیل پیشرفت هنر نقش و نگارند. سکه های آوگوستوس واجد همان حسن سلیقه و گاه نقشهای محراب صلح هستند. سنگهای قیمتی را که از افریقا، عربستان، و هندوستان می آوردند می تراشیدند و در انگشتری، سنجاق، گردنبند، دستبند، فنجان، و حتی در دیوار کار می گذاشتند. داشتن یک انگشتری بر دست از لوازم اجتماع بود؛ چند تن جلف خودنما به تمامی انگشتان، جز یکی، انگشتری می کردند. مردم رم بر امضای خود با انگشتری مهر می گذاردند و از این جهت میل داشتند آن انگشتری نقشی بخصوص و غیر مکرر داشته باشد. برخی از هنرمندان رم، که بیش از سایر هنرمندان مزد می گرفتند، همان تراشندگان سنگهای قیمتی بودند، مانند دیوسکوریدس که مهر آوگوستوس را ساخت. تراش جواهر برجسته در عصر طلایی به پایه ای رسید که هرگز کسی از آن نگذشته است. جواهر برجسته ای که در وین به نام گوهر آوگوستوس نگاهداری می شود یکی از لطیف ترین انواع خود به شمار می آید. جمع آوری جواهر و سنگهای تراشیده یکی از مشغولیات رومیان ثروتمند ـ پومپیوس، قیصر، آوگوستوس ـ شد. خزانة جواهرات امپراطوری به حکم وراثت رو به افزایش بود تا وقتی که مارکوس آورلیوس آن را فروخت تا خرج جنگ با مارکومانها1 را بدهد. سمت مهردار سلطنتی، که اکنون در انگلستان مرسوم است، مأخوذ از سمت نگاهبان جواهرات و مهرهای امپراطوری روم است.
در طی این مدت، کوزه گران کاپوا، پوتئولی، کومای، و آرتیون خانه های ایتالیا را با انواع مختلف هنر سفال سازی می آکندند. آرتیون خمره های مخصوص آمیختن مایعات داشت به ظرفیت 10,000 گالن. ظروف غذاخوری آرتیون که جلای سرخ داشت تا مدت یک قرن بیش از تمامی محصولات ایتالیا رواج یافت و نمونه های آن تقریباً در همه جا پیدا شده است. مهرهای آهنین با نقشهای برجسته برای گلدان و چراغ و کاشی به کار می رفت. قدما تا این حد از صنعت چاپ اطلاع داشتند، ولی در توسعه و ترقی آن نکوشیدند، چون مزد بردگان نساخ بسیار کم بود.
کارگران کومای، لیترنوم، و آکویلیا از کوزه گری به تولید شیشة هنری رسیدند.2 گلدان

<111.jpg>
گوهر آوگوستوس، موزة وین

<112.jpg>
گلدان سفالی مربوط به شهر آرتیون از مجموعة لوب، دانشگاه هاروارد


1. از قبایل ژرمنی که در قرن اول و دوم در نواحی شمال دانوب می زیستند. تاسیت آنها را تهدیدی برای رم می دانست؛ سرانجام مارکوس آورلیوس آنها را شکست داد. مارکومانها متعاقباً به حدود بوهم و باواریای کنونی نقل مکان کردند. ـ م.
2. سوریان و مصریان در حدود دویست سال قبل از میلاد مسیح کشف کرده بودند که ترکیب ماسه با ماده ای قلیایی در حرارت خیلی زیاد مایعی نیمه شفاف به رنگ تقریباً سبز (به واسطة اکسید آهن موجود در ماسه) می دهد؛ و همچنین کشف کردند که با افزودن منگنز و اکسید سرب به این مایع می توان آن را بیرنگ و کاملا شفاف ساخت. همچنین، با افزودن مواد شیمیایی مختلف، می توان آن را به رنگهای مختلف درآورد، مثلا رنگ آبی با کوبالت. خمیر را با دست یا دم به اشکال مختلف در می آوردند؛ یا خمیر سفت می شد و بعد با چرخ آن را می بریدند.

پورتلند نمونة مشهوری از این نوع کار است؛1 و از آن ظریفتر «گلدان شیشة آبی» است که در پومپئی پیدا شد که، با حرکات زنده و خوش، جشن انگور چینی باکخوس را بر آن نقش کرده اند. پلینی و استرابون می گویند در دورة حکومت تیبریوس صنعت شیشه سازی از صیدا یا اسکندریه به رم آورده شد و بزودی بطریهای کوچک یا عطردان، فنجان، کاسه، و سایر اشکال را چنان لطیف و زیبا از آن ساختند که طرف علاقة شدید جمع آورندگان آثار هنری و میلیونرها واقع شد. در زمان نرون 6000 سسترس بابت دو فنجان شیشه ای داده شد که اکنون به نام «هزار گل» معروفند، و این فنجانها با التصاق قطعات شیشة مختلف اللون ساخته شده اند. از اینها ارزنده تر گلدانهای «مورین» بودند که از افریقا و آسیا می آوردند. این گلدانها را بدین نحو می ساختند که الیاف شیشة سفید و ارغوانی را کنار هم می نهادند تا نقش مطلوب حاصل شود، و سپس آنها را آتش می کردند؛ یا قطعات شیشة رنگین را در بدنة سفید شفاف کار می گذاشتند. پومپیوس، پس از پیروزی بر مهرداد، تعدادی از این گلدانها را به رم آورد. آوگوستوس هر چند بشقابهای طلای کلئوپاترا را ذوب کرد، جام او را، که از شیشة مورین بود، برای خود نگاه داشت. نرون برای خرید چنان جامی یک میلیون سسترس پرداخت. پترونیوس، هنگام مرگ، جامی دیگر از این گونه را شکست تا مبادا به دست نرون افتد. رویهمرفته رومیان در صنعت شیشه سازی بالا دست نداشتند، و در میان مجموعه های هنری جهان از مجموعة شیشه های رومی در موزة بریتانیایی و در موزة هنری مترپلیتن (نیویورک) جز چند مجموعة ارزنده تر نمی توان یافت.