گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل شانزدهم
.VII ـ معماری


1 – اصول، مصالح، و صور
برای آنکه مسافر فراموش شدة دنیای باستان روم حداکثر استفاده را در این سیاحت ببرد، بزرگترین هنر روم را که در آن به نیکوترین وجهی از خود در برابر هجوم یونان دفاع کرده، تمامی قدرت و ابداع و شجاعت خود را به منصة ظهور رسانده است، برای این قسمت گذاشته ایم، اما اصالت از خود به وجود نمی آید، بلکه مانند ابوت ترکیب جدید عناصری است که از قبل موجود بوده اند. تمامی فرهنگها در دوران اولیة خود التقاطی هستند، چون تعلیم و تربیت با تقلید آغاز می شود؛ اما آنگاه که روح یا یک ملت به سن عقل می رسد، مهر شخصیت و خصلت خود را ـ اگر داشته باشد ـ بر تمامی آثار و الفاظ خود می زند. رم نیز مانند سایر شهرهای مدیترانه، سبکهای دوریک و یونیایی و کورنتی را از مصر و یونان اخذ کرد،

اما در ضمن طاق و طاق ضربی و گنبد را از آسیا اقتباس کرد و با آنها چنان شهری از کاخها، باسیلیکاها، آمفی تئاترها، و حمامها ساخت که هیچ زمینی از آن پیش به خود ندیده است. معماری رومی بیان هنری روح و دولت رم شد: شجاعت، سازماندهی، عظمت و نیروی خشونت این ساختمانهای بی نظیر را بر فراز تپه ها برافراشت. این ساختمانها همان روح رومی هستند که در سنگ متجلی شده اند.
غالب معماران عمدة رم رومی بودند نه یونانی. یکی از ایشان به نام مارکوس ویتروویوس پولیو کتابی به عنوان دربارة معماری1 (در حدود 27 ق م) نوشته که جاوید مانده است. وی که به سمت مهندس در افریقا در خدمت قیصر و به عنوان معمار در خدمت اوکتاویانوس بود، در سنین پیری گوشه ای نشست تا اصول محترم ترین هنر رومی را به صورت فرمول درآورد. وی خود اعتراف می کند که: «طبیعت قامتی به من ارزانی نداشته است، چهره ام از گذشت سالیان تراشیده شده، و بیماری نیروی مرا ربوده است. بنابراین امید من آن است که با دانش و کتاب خود طرف توجه واقع شوم.» همان طور که سیسرون و کوینتیلیانوس تحصیل فلسفه را شرط اول خطیب شدن می دانستند، ویتروویوس نیز آن را برای معمار شدن لازم شمرد. به عقیدة او، فلسفه هدفهای معمار را توسعه می دهد، در حالی که علم وسیلة او را بهبود می بخشد. فلسفه او را «صاحب فکر بلند، خلیق و مؤدب، عادل، صمیمی، و عاری از حرص» می ساخت، «چون هیچ کار حقیقی را نمی توان بدون ایمان پاک و دست نیالوده انجام داد.» مصالح معماری، سبکها و اجرای2 آنها، و انواع مختلف ساختمان را در روم تشریح می کند، و گفتارهایی دربارة ماشین آلات، ساعتهای آبی، سرعت سنج3، آبراهه ها، طرح ریزی شهر، و بهداشت عمومی به آن اضافه می نماید. در مقابل طرح مربع مستطیل، که هیپوداموس در بسیاری از شهرهای یونان برقرار کرده بود، ویتروویوس ترتیب شعاعی را که در اسکندریه (و شهر واشینگتن در زمان ما) معمول بود توصیه کرده است. مع الوصف رومیان همچنان شهرهای خود را بر اساس طرح مربع مستطیل اردوهای خود گسترش می دادند. وی به ایتالیا زنهار داد که آب مشروب چند محل باعث غمباد (گواتر) می شود و اعلام داشت که کار کردن با سرب موجب مسمومیت می گردد. صوت را حرکت ارتعاشی هوا دانست، و قدیمیترین بحث موجود را دربارة

1. برخی از دانشجویان معماری گمان برده اند که این کتاب در قرن سوم جعل شده است، اما قراین دال بر اصالت این تألیف در تاریخ معین است.
2. منظور پنج سبک قدیم معماری است که عبارتند از: توسکانی، دوریک، یونیایی، کورنتی، و مرکب. دو سبک مرکب و توسکانی را رومیان از توسعة سه سبک دیگر (که یونانی بودند) به وجود آوردند. ـ م.
3. دقیقتر بگوییم: مسافت نما؛ و آن میخ چوبی بود که به محور چرخ ارابه وصل شده و به وسیلة دندانه، هنگام جلو رفتن، چرخ کوچکتری را به حرکت درمی آورد، و حرکت بسیار بطئیتر چرخ دومی باعث می شد که ریگی در جعبه ای بیفتد. تعداد ریگها مسافت طی شده را نشان می داد.

علم الاصوات در معماری تألیف کرد. کتاب او که در دورة رنسانس از نو کشف شد لئوناردو، پالادیو، و میکلانژ را سخت تحت تأثیر قرار داد.
ویتروویوس می گوید رومیان با چوب، ستوک، ساروج، و مرمر ساختمان می کردند. آجر مصالح معمولی دیوار و طاق و طاق ضربی بود و غالباً حالت پوشش را برای ساروج داشت. ستوک نیز غالباً برای روی کار مصرف می شد. آن را از ماسه، آهک، گرد مرمر، و آب می ساختند؛ خوب جلا می گرفت و چند بار آن را می مالیدند تا به قطر 7,5 سانتیمتر برسد؛ و بدین نحو بود که ظاهر خود را تا نوزده قرن مانند بعضی قسمتهای کولوسئوم حفظ کرد. در ساختن و مصرف ساروج، رومیان تا زمان حاضر رقیبی نداشته اند. خاکستر آتشفشان را که در نزدیکی ناپل فراوان بود با آب و آهک مخلوط می کردند؛ پاره های آجر، سفال، مرمر، و سنگ در آن می ریختند؛ و از قرن دوم ق م نوعی سیمان پدید آوردند که به سختی صخره بود و ممکن بود آن را به هر صورت که بخواهند بریزند. رومیان نیز مانند بنایان زمان ما آن را در شکافهایی که با تخته بندی درست شده بود می ریختند. به وسیلة این سیمان می توانستند تالارهای عظیم بی ستون را با گنبدهای سخت ـ بدون اتکا به پیش آمدگیهای جنبی سقف طاقدار ـ بپوشانند.
بدین نحو بود که بر پانتئون و حمامهای بزرگ سقف زدند. در غالب معابد و خانه های مجلل سنگ به کار می رفت. یک نوع سنگ مخصوص که از کاپادوکیا می آوردند چنان شفاف بود که معبدی که با آن ساختند، با وجود بسته بودن تمام درها و پنجره ها، به حد کافی روشن می ماند.
فتح یونان ذوق رومیان را نسبت به مرمر ـ که نخست با وارد کردن ستونها و بعد مرمر و بالاخره با کاویدن معدن سنگ کارارا در نزدیکی لونا اقناع می شد ـ تهییج کرد. قبل از زمان آوگوستوس، مرمر را برای رویه کاری آجر و ساروج به کار بردند. تنها در این مفهوم سطحی بود که آوگوستوس شهر رم را در برخی نقاط شهری مرمری گذاشت و رفت. دیواری که به تمامی مرمری باشد کم بود. رومیان علاقه داشتند که سنگ دندانه دار سرخ و خاکستری مصر، سنگ سبز ائوبویا، و مرمر سیاه و زرد نومیدیا را با سنگ مرمر سفید کارارا و انواع سنگهای آهکی بازالت، آلاباستر (مرمر سفید)، و سنگ سماق در یک ساختمان به کار برند. هرگز مصالح معماری تا آن حد مرکب یا تا آن حد رنگین نبود.
رم سبکهای توسکانی و مرکب و برخی تعدیلات را به سبکهای دوریک، کورنتی، و یونیایی افزود. ستونها غالباً، به جای آنکه از تکه های روی هم گذاشته ساخته شود، یکپارچه بود. به ستون دوریک بنیاد یونیایی افزوده شد، و در طرز اخیر نازک و بدون خیاره بود. سرستون یونیایی برخی اوقات چهار ستونچه داشت که از هر سو یک نما را بنماید؛ ستون و سرستون کورنتی چنان زیبا و لطیف شد که در یونان سابقه نداشت. اما در دهه های بعدی، این سبک به واسطة زیاده رویهای غیر لازم خراب شد. زیاده روی دیگری موجب شد که روی ستونچه های یونیایی گلهای زیاد به کار برند تا سر ستون مرکبی از نوع طاق تیتوس بسازند؛ گاه ستونچه ها

به اشکال حیوان یا انسان ختم می شد و گویی نحوة زینتهای قرون وسطی را پیشگویی می کرد. رومیان مسرف چند سبک را در یک ساختمان به هم می آمیختند، چنانکه در تئاتر مارکلوس کردند. و اما باز، با اقتصادی بخیلانه، ستونهای کناری را به کلا1 چسبانده باقی می گذاردند ـ مانند خانة مربع در «نیم» فرانسه. حتی هنگامی که توسعة طاق موجب شد که عمل حمایت که کار ستونها بود از آنها حذف شود، رومیان ستون را به عنوان زینت بلااثر به ساختمان اضافه می کردند ـ و این رسمی است که تا عصر ما باقی مانده است.
2 – معابد روم
روم تقریباً در مورد تمامی معابد خود اصل تیربندی یونانی را حفظ کرد ـ و آن عبارت بود از تیرهای بلند و قوی که زیر آن ستون خورده بود و روی آن بام قرار داشت. آوگوستوس در هنر نیر مانند هر چیز دیگر محتاط بود، و در غالب مقابری که به فرمان او ساخته شد سنت قدیم حفظ شده است. از زمان او به بعد، امپراطوران خانه های رقیبان اولمپی خود را چند برابر کردند و فسق و فجور خود را با آن پرهیزکاری معماری پوشاندند که روی تپه ها را فرا گرفت و کوچه ها را با عبادتگاههای کاشیکاری یا مطلا بند آورد. یوپیتر البته در یافتن خانه های متعدد فرد اول بود. از میان معابد متعدد، یکی به عنوان یوپیتر تونانس (تندرساز) و یکی دیگر به نام یوپیتر ستاتور (متوقف ساز) داشت، زیرا یوپیتر مانع گریز رومیان در جنگ شده بود؛ و با یونو و مینروا، الاهة رم، در مقدسترین حرمهای رم که در رأس تپة کاپیتولینوس قرار داشت شریک بود. در آن معبد، در بست مرکزی، که در اطراف آن سر پوشیدة ستوندار سه طبقه ای واقع بود، مجسمة عظیم طلا و عاج یوپیتر اوپتیموس ماکسیموس قرار داشت. روایت، ساختمان نخستین صورت این باب عالی عبادت رومی را به تارکوینیوس پریسکوس نسبت می داد، پس از آن چند بار سوزانده و از نو ساخته شده بود. ستیلیکو (404 میلادی) درهای برنزی طلاکوب آن را ربود تا حقوق سربازن خود را بپردازد، و واندالها کاشیهای طلاکوب بام را به غارت بردند. پاره هایی از فرش کف آن هنوز باقی است.
بر قلة شمالی همان تپه، معبد «یونومونتا» یا یونوی حافظ بنا شد، ضرابخانة رم در همین جا بود؛ و البته لفظی که (در انگلیسی) منشاء حرص و جاه طلبی بسیار شده است از نام همین معبد مشتق است.2 در جانب جنوبی تپة بقعة ساتورنوس یا قدیمیترین خدای کاپیتول واقع بود. رومیان تاریخ نخستین اهدای آن معبد را به ساتورنوس در 497ق م می دانستند؛ از این معبد هشت ستون یونیایی و یک شاه تیر باقی مانده است. در فوروم که در پای تپه بود معبد یانوس خدای سرآغازها قرار

1. به لاتین نام بست معابد است. ویتروویوس گفته است که معابد اتروسکی هر یک سه بست داشته اند. ـ م.
2. money، به معنی «پول» . ـ م.

داشت. درهای این معبد فقط هنگام جنگ باز بود، و در سراسر تاریخ روم باستان فقط سه بار بسته شد. در گوشة جنوب شرقی فوروم، معبد کاستور و پولوکس واقع بود که در سال 495ق م ساخته شده بود. از زمانی که تیبریوس آن را تعمیر کرد، سه ستون نازک کورنتی باقی مانده است. عموماً متفقند که این ستونها زیباترین ستونهای روم است.
آوگوستوس در فوروم خود معبدی به نام «مارس اولتور» (مارس انتقامجو) افزود، که قبل از تسخیر فیلیپی نذر آن را کرده بود. سه ستون از ستونهای مجلل آن باز مانده اند. یک سربست آن محراب نیمدایره ای است، و آن صورت معماریی است که مقدر بود صدر کلیساهای نخستین مسیحی گردد. آوگوستوس بر تپة پالاتینوس معبدی مجلل از مرمر برای آپولون ساخت، و آن بابت کمک آن خدا در جنگ آکتیون بود؛ با پیکرهای ساخت مورون و سکوپاس آن را تزیین کرد، کتابخانة باشکوه و تالار هنری به محوطة آن افزود، و هر کار که ممکن بود انجام داد تا مردم احساس کنند که آن خدا یونان را رها کرده و به رم آمده است و رهبری معنوی و فرهنگی جهان را با خود ارمغان آورده است. در این هنگام که مادر آوگوستوس مرده بود و از آن ناحیه خطری متوجه گویندگان نمی شد، دوستان آوگوستوس چنین نجوا می کردند که آپولون خود را به صورت ماری چابک درآورده، امپراطور زیرک را به وجود آورده بود.
در قسمت شمال غربی شهر مقبرة عظیمی به نام ایسیس، و بر تپة پالاتینوس حرم وسیعی برای کوبله ساخته شده بود. مأمنهای زیبایی جهت مفاهیم انتزاعی بشری از قبیل تندرستی، شرافت، فضیلت، «کنکورد» (وفاق)، ایمان، اقبال، و جز آنها تهیه شده بود. تقریباً تمامی اینها حاوی دالانهایی پر از مجسمه و نقاشی بود. وسپاسیانوس در معبد بزرگ صلح خود بسیاری از گنجینه های هنری خانة زرین نرون و برخی از بقایای اورشلیم را برای تماشای عموم جمع آورد. معبد موهبت رجولیت در فوروم بواربوم این امتیاز را دارد که از تمامی ساختمانهای مربوط به قبل از زمان آوگوستوس در رم سالمتر و کاملتر باقی مانده است. خانمهای پایتخت بکرات در این معبد به عبادت می پرداختند، زیرا معتقد بودند آن الاهه راه و رسم پنهان کردن عیوب را از مردان به ایشان خواهد آموخت.
معماران رومی به این معابد و صدها معبد دیگر، که به سبک قدیمی مربع مستطیل ساخته شده بود، چند معبد مدور افزودند که تسلط جدیدی را بر مسائل ناشی از ساختمان گنبد آشکار ساخت. سنت رایج، این نوع ساختمان را از کلبة گرد رومولوس گرفته بود که با تقدس تمام تا چند قرن بر تپة پالاتینوس محفوظ بود. خانة وستا، در نزدیکی معبد کاستور و پولوکس، در کهنگی و قدمت دست کمی از خانة رومولوس نداشت، بست مدور آن با رویة مرمر سفید در میان ستونهای زیبای کورنتی محصور شده بود و بام آن گنبدی از برنج مطلا بود. مجاور آن، کاخ وستالها بود ـ و آن هشتاد و چهار اطاق بود که تکیه وار دور حیاط مدوری که حیاط وستا بود ساخته شده بود. پانتئون هنوز معبد مدوری نشده بود. آن طور که آگریپا آن را ساخته بود مربع مستطیل بود، اما میدان مدوری مقابل آن بود. معماران هادریانوس بر فراز این میدان معبد مدور و گنبد عظیم آن را بالا بردند که هنوز هم یکی از چشمگیرترین آثار بشر به شمار است.

3 – انقلاب قوسی
معماری غیر مذهبی روم عظیمتر از معماری مذهبی آن بود. چون در اینجا می توانست از قید سنت بگریزد و مهندسی را با هنر ـ مفید بودن و قدرت را با زیبایی و صورت ـ به نحوی که خاص خود مردم باشد بیامیزد. اصل معماری یونانی عبارت بود از خط مستقیم (ولو مانند خطوط پارتنون، استادانه، تعدیل شده باشد): ستون عمودی، شاه تیر افقی، و سنتوری مثلث. اصلی که قرار بود خاص معماری روم شود خط منحنی بود. رومیان خواهان عظمت و تهور و وسعت بودند، اما نمی توانستند روی ساختمانهای وسیع خود را بر اصل خطوط راست و تیربندی بپوشانند، مگر آنکه زیر آن طاق عدة زیادی ستونهای مزاحم بزنند. این مسئله را با طاق (معمولا به شکل مدور آن)، با طاق ضربی (که طاق مطولی است)، و با گنبد (که طاق مدوری است) حل کردند. شاید سر کردگان رومی و دستیاران ایشان از مصر و آسیا آشنایی روزافزونی با اشکال قوسی یافته و آن را به ارمغان آورده، سنن قبلی رومی و اتروسکی را که مدتها تحت سلطة سبکهای اصیل یونانی قرار گرفته بود از نو بیدار کردند. در این هنگام، روم طاق را به چنان میزان وسیعی به کار می برد که تمامی هنر بنایی از این شکل ساختمان نام جدید و پایداری یافت.1 رومیان، با قرار دادن پشت بند آجری به صورت تار و پود در طول خط فشار، قبل از ریختن ساروج در قالب چوبی بام، طاق ضربی را به وجود آوردند؛ با از هم گذراندن دو طاق استوانه ای یا بشکه ای به طور عمودی، شبکه ای از تیرهای اتکا در طاقها به وجود می آوردند که می توانست وزن زیادتری را تحمل کند و پیش آمدگی جانبی بیشتری را بر خود هموار نماید. اصول انقلاب قوسی روم همینها بود.
در حمامهای بزرگ و آمفی تئاترها بود که سبک جدید به کمال رسید. حمامهای آگریپا، نرون، و تیتوس نخستین حمامها از یک رشته حمام بودند که به حمامهای دیوکلتیانوسی خاتمه یافت. اینها ساختمانهای پابرجایی بودند که رویة آنها سفید کاری یا آجر بود و ارتفاعی قابل توجه داشتند. قسمت داخلی حمامها با سنگ مرمر و موزاییک فرش شده، با ستونهای رنگارنگ و سقفهای قابدار، نقاشی، و مجسمه تزیین گردیده بود. این حمامها به رختکن، حمام گرم و سرد، اطاق میانه ای که هوای گرم داشت، استخرهای شنا و مشتمالخانه، کتابخانه، اطاق قرائت، اطاق نشیمن، و احتمالا تالارهای هنری مجهز بودند. غالب طاقها با حرارت مرکزی به وسیلة تنبوشه های گشاد که از زیر کف اطاق و داخل دیوارها می گذشت گرم می شد. این حمامها وسیعترین و مجللترین ساختمانهای دولتی بودند که تا آن هنگام ساخته شدند و در طبقه و نوع خود هرگز رقیبی نیافته اند. این حمامها جزئی از آن نهضت اجتماعی ترمیم و توسعه بودند که

1. arch (طاق)، architecture (معماری). ـ م.

امپراطوری به کمک آن عذر تبدیل خود را به حکومت سلطنتی می خواست.1
همان توجه پدرانة حکومت امپراطوری بزرگترین تئاترهای تاریخ را ساخت. تئاترهای رم معدودتر اما وسیعتر از تئاترهای پایتختهای بزرگ جهان کنونی بودند. کوچکترین این تئاترها آن بود که کورنلیوس بالبوس در میدان مارس ساخت (13 ق م) که برای 7,700 نفر جای نشستن داشت. آوگوستوس تئاتر پومپیوس را از نو ساخت، و این تئاتر 17,500 صندلی داشت؛ تئاتر دیگری را به پایان رساند که به نام مارکلوس خوانده شد، و این یک 20,500 صندلی داشت. برخلاف تئاترهای یونانی، این تئاترها دیوار داشتند و نشیمنها به بنای طاقدار اتکا داشتند و صرفاً در سراشیب تپه واقع نشده بودند. فقط صحنه سقف داشت؛ اما تماشاگران نیز غالباً با پرده ای از نور و حرارت آفتاب در امان بودند. پرده ای که بر تئاتر پومپیوس سایه می افکند 167 متر بود. بالای مدخل تئاترها لژ اشخاص مهم و بزرگ بود. برخی صحنه ها پرده ای داشتند که وقت شروع نمایش، به جای بالا رفتن، در شیاری، پایین کشیده می شد. صحنه در حدود 1,5 متر برآمده بود. زمینة آن معمولا به صورت ساختمان پرتشکیلاتی در می آمد که چون از یک جناح تا جناح دیگر کشیده شده بود به بازیگران کمک می کرد که صدای خود را به گروه عظیم تماشاگران برسانند. سنکا دربارة «مکانیسینهای صحنه» می گوید که «منجنیقی می سازند که به خودی خود بالا می رود، یا کفهای اطاقی که بی صدا در هوا بلند می شود.» تغییر صحنه به وسیلة منشور گردان القا می شد. یا صحنه ای را به داخل جناحین یا قسمت بالای صحنه می کشیدند تا قسمت بعدی نمایان شود. رسیدن صوت با فرو کردن تغارهای خالی در کف صحنه یا دیوارهای آن تقویت می شد. گاه مخلوطی از آب و شراب و عصارة غبار عطر بر سر حضار پاشیده می شد. داخل تالار را با مجسمه تزیین کرده بودند و به عنوان منظرة صحنه تصاویر عظیم کشیده بودند. احتمال نمی رود که در جهان امروز هیچ تئاتر یا اپرایی با وسعت و شکوه تئاتر پومپیوس برابری کند.
و اما سیرک، ستادیوم، و آمفی تئاتر بیشتر از تئاتر مورد علاقه بود. رم چند ستادیوم داشت که بیشتر به کار مسابقات ورزشی می رفت. مسابقات اسب دوانی یا ارابه رانی و برخی نمایشها در سیرکوس فلامینیوس در میدان مارس یا معمولا در سیرکوس ماکسیموس به نحوی که قیصر آن را مجدداً بین تپة پالاتینوس و تپة آونتینوس ساخت انجام می گرفت. سیرک اخیر بیضی بزرگی بود که 670 متر طول و 215 متر عرض داشت، و در سه طرف آن برای 180,000 تماشاگر از چوب نشیمن ساخته بودند. ثروت رم را از اینجا می توان در نظر آورد که ترایانوس این نشیمنها را از نو با مرمر ساخت.

1. حمامهای رومی برای بسیاری از ساختمانهای جدید، که با مسئلة مشابه پوشاندن فضای زیاد با حداقل مانع رو به رو هستند، نمونه ای شده اند. ایستگاه پنسیلوانیا و ترمینال مرکزی خط آهن نیویورک مثالهای برجستة این موضوعند.

کولوسئوم، در قیاس با آنچه گذشت، ساختمان بالنسبه کوچکی بوده که فقط برای 50,000 نفر جا داشته است. نقشة آن نو نبود، شهرهای ایتالیای یونانی از مدتها پیش آمفی تئاتر داشتند. کوریو، همچنانکه ذکر شد، در سال 53 ق م آمفی تئاتری را درست کرد.1 قیصر آمفی تئاتر دیگری در سال 46ق م بنا کرد، و ستاتیلیوس تاوروس هم یکی در سال 29 ق م ساخت. کولوسئوم، که رومیان آن را آمفی تئاتر فلاویوس می خواندند، توسط وسپاسیانوس آغاز شد و توسط تیتوس به پایان رسید (80 میلادی)؛ نام معمار آن معلوم نیست. وسپاسیانوس دریاچه ای را، که در باغهای خانة زرین نرون بین تپة کایلیوس و تپة پالاتینوس بود، برای محل آن انتخاب کرد. این آمفی تئاتر از سنگ تراورتن به صورت بیضی ساخته شد که محیط آن 545 متر بود. دیوار خارجی آن 48 متر ارتفاع داشت و خود به سه طبقه تقسیم می شد: قسمتی از طبقة اول روی ستونهای توسکانی ـ دوریک، طبقة دوم روی ستونهای یونیایی، و طبقة سوم روی ستونهای کورنتی قرار داشت، و بین ستونها طاق زده شده بود. دالانهای عمده طاق ضربی داشتند، و گاه این طاقها به سبک صومعه های قرون وسطی از میان یکدیگر می گذشتند. داخل آمفی تئاتر نیز به سه ردیف تقسیم شده بود که هر یک زیر طاقی بود، و هر قسمت به حلقه های لژ یا نشیمن مدور تقسیم گردیده، و راه پلکان آن را به صورت گاوه در می آورد. اکنون منظر داخل کولوسئوم شباهت به تودة بنایی دارد که هنرمند غولپیکری طاقها، دالانها، و نشیمنها را داخل آن تراشیده باشد. مجسمه ها و سایر تزیینات تمامی محل را زینت می داد، و بسیاری از ردیفهای نشیمن از مرمر ساخته شده بود. هشتاد در ورودی داشت که دو تای آن مخصوص امپراطور و ملتزمان او بود؛ این درهای ورودی و خروجی آن کاسة کوهپیکر را در چند دقیقه خالی می کردند. میدان وسط کولوسئوم، به ابعاد 77,5 در 55 متر، با دیواری به ارتفاع 4,5 متر با نردة آهنین در رأس آن محصور بود تا مردم حیوان صفت را از حیوانات درنده محفوظ دارد. کولوسئوم ساختمان زیبایی نیست، همان وسعت و عظمت آن نوعی خشونت و رفعت در خوی رومیان را بر ملا می سازد. کولوسئوم فقط نظرگیرترین ویرانه ای است که از دنیای باستان باقی مانده است. رومیان مانند غول بنا می ساختند؛ نباید توقع داشت که چون جواهرسازان تمامش کنند.
هنر روم سبکهای آتیک و آسیایی و اسکندریه ای را ـ که نمایندة خویشتنداری و عظمت و ظرافت بودند ـ به صورت التقاطی درهمی اقتباس کرده بود؛ هیچ وقت به نحو کاملی این سه

1. در سال 53 ق م، کوریو، که یکی از سرداران قیصر بود، دو تئاتر چوبی بصورت نیمدایره ساخت که پشت به یکدیگر داشتند و بامدادان بر هر دو صحنه نمایش می دادند، سپس، همچنانکه تماشاگران در جای خود نشسته بودند، دو بنا روی محور و چرخ میگشت، دو نیمدایره تشکیل ةمفی تئاتری می دادند، و دو صحنه که یکی شده بود میدان مبارزات گلادیاتورها می شدند. - م.

سبک را در آن اتحاد اساسی که از شرایط حتمی زیبایی است با یکدیگر ترکیب نکرد. در نیروی ناپختة ساختمانهایی که مخصوص رومیان است چیزی شرقی به چشم می خورد؛ به جای آنکه زیبا باشند، وحشت انگیزند؛ حتی پانتئون هادریانوس، بیش از آنکه کمال هنری را بنماید، اعجوبة معماری است. جز در برخی موارد، از قبیل نقوش برجستة آوگوستوسی و شیشه، در هنر روم نباید دنبال رقت احساس یا لطف کار بود، آنچه باید انتظار داشت هنر مهندسی است که در جستجوی کمال استقامت و اقتصاد و استفاده است؛ علاقة شدید نو کیسه ای است نسبت به عظمت و زینت؛ اصرار سربازی است بر واقعپردازی؛ و هنر نیروی مقاومت ناپذیر یک جنگجوست. اینکه رومیان در خاتمة ساختمانها عمل جواهرسازان را انجام نمی دادند، از این جهت است که فاتحان جواهرساز نمی شوند. رومیان مانند فاتحان ساختمان را تمام می کردند.
شک نیست که متنفذترین و دلرباترین شهر را در تاریخ، رومیان ساختند؛ هنر قالبگیری، تصویری، و ساختمانی را به وجود آوردند که هر فرد از عهدة فهم آن برمی آمد؛ و شهری ساختند که هر شهرنشینی می توانست از آن استفاده کند. توده های مردم آزاد فقیر بودند، اما ثروت روم تا حد بسیاری از آن ایشان بود؛ غلة دولتی می خوردند؛ تقریباً بدون پرداخت چیزی در تئاترها، سیرکها، آمفی تئاترها، و ستادیومها می نشستند؛ در حمامها ورزش می کردند، خستگی می گرفتند، سرگرم می شدند، و خود را تعلیم می دادند؛ از سایة صدها سرپوشیدة ستوندار بهره مند می شدند؛ و زیر طاقهای تزیین شده ای راه می رفتند که چندین کیلومتر کوچه را پوشانده بود و تنها در میدان مارس پنج کیلومتر طول داشت. دنیا تا آن هنگام چنان پایتختی ندیده بود. در مرکز آن، فوروم بزرگ شلوغی بود که همیشه داد و ستد در آن به راه بود، صدای خطبه خوانی طنین افکن بود، و بحثهای لرزانندة امپراطوری سرزنده اش می داشت. پس از آن حلقة معابد عظیم، باسیلیکاها، کاخها، تئاترها، و حمامهای مجلل بود با وضعی در هم که نظیر نداشت. بعد راستة دکانهای پر صدا و اجاره نشینهای شلوغ شروع می شد، و باز یک حلقه خانه ها و باغها و باز معابد و حمامهای عمومی، و بالاخره دایرة ویلاها و املاکی که شهر را به دامنة ییلاق می کشاند و کوه را با دریا جفت می کرد؛ و این رم قیصرها بود ـ شهری بود مغرور، نیرومند، درخشان، ماده گرا، ظالم، ناحق، بلوایی، و عالی.