گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل هفدهم
.II – تعلیم و تربیت


از دوران کودکی رومیان چندان خبری در دست نیست، اما از هنر و گورنبشته های رومی چنین برمی آید که کودکان پس از ولادت به نحو خردمندانه ای مورد محبت واقع نمی شدند، بل ابوین ایشان را بیش از حد دوست می داشتند. یوونالیس اندکی خشم و غضب خود را فرو می نشاند تا دربارة نمونه ها و سرمشقهای خوبی که بایست مقابل اطفال خود نگاه داریم، مناظر و اصوات زشتی که باید از ایشان دور کنیم، و احترامی که حتی در صورت افراط در محبت باید نسبت به ایشان روا

داریم فصلی عطوفت آمیز بسازد. فاوورینوس، در گفتاری که پیش از روسو کار او را تقلید کرده است، از مادران التماس دارد که بچه های خود را شیر بدهند. سنکا و پلوتارک نیز به همین نهج گفته اند، که البته کم اثر بوده است. گرفتن دایه در تمامی خانواده هایی که از عهدة آن برمی آمدند قاعدة کلی بود و هیچ عواقب غم انگیز مشهودی هم نداشت.1
تعلیم و تربیت بدوی را دایه می داد که معمولا یونانی بود. داستانهای کودکانه ای نقل می شد که اول آن این بود: « یکی بود، یکی نبود، یک پادشاهی بود با یک ملکه ای. ... » تحصیلات ابتدایی هنوز به کف معلم سر خانه سپرده بود. ثروتمندن غالباً معلمانی برای کودکان خود اجیر می کردند، اما کوینتیلیانوس، مانند امرسن امریکایی، با این کار از این لحاظ مخالف بود که کودک را از دوستیهای شکل دهنده و رقابتهای محرک محروم می سازد. عادتاً پسر و دختر طبقات آزاد در سن هفتسالگی به همراه «بچه پا» به مدرسة ابتدایی می رفتند و باز می گشتند تا مواظب اخلاق و سلامت ایشان باشد. چنین مدارسی در سراسر امپراطوری و حتی در قصبات کوچک موجود بود. دیوار نبشته های پومپئی دال بر سواد عمومی است، و احتمال می رود که تعلیم و تربیت در دنیای مدیترانه در آن هنگام مانند قبل و بعد از آن به یک اندازه رواج داشته است. هم «بچه پا» و هم «آموزگار» معمولا یونانی و غلام یا سابقاً غلام بودند. در دوران جوانی هوراس و در شهر زادگاه او، هر شاگرد معمولا ماهی هشتاد آس (48 سنت) می پرداخت. سیصد و پنجاه سال بعد، دیوکلتیانوس حداکثر مزد آموزگار را ماهی پنجاه دینار (20 دلار) بابت هر شاگرد تعیین کرد؛ از اینجا می توان به ترقی مزد آموزگاران و تنزل آس پی برد.
در سیزده سالگی شاگرد زرنگ، دختر یا پسر، از دبستان تصدیق می گرفت و به دبیرستان می رفت؛ در سال 130 میلادی، بیست دبیرستان در روم بود. در اینجا دانش آموزان قدری بیشتر دستور زبان و زبان یونانی، ادبیات لاتینی و یونانی، موسیقی، نجوم، تاریخ، اساطیر، و فلسفه می خواندند، و مبنای تدریس توضیح و تفسیر آثار شاعران قدیم بود. تا این حد ظاهراً دختران همان دروس پسران را می خواندند، اما غالباً تعلیمات اضافی در موسیقی و رقص می گرفتند. از آنجا که دبیران غالباً یونانیان آزاد شده بودند، طبعاً نسبت به ادبیات و تاریخ یونان تأکید می کردند. فرهنگ رومی صبغة یونانی گرفت تا وقتی که در اواخر قرن دوم تقریباً تمامی تعالیم عالی به یونانی داده می شد، و ادبیات لاتینی در فرهنگ هلنی عصر هضم گردید.
آنچه در روم آن زمان معادل تحصیلات دانشکده و دانشگاه زمان ما بود در مدارس و مکاتب استادان معانی بیان به هم می رسید. امپراطوری از برق استادان معانی بیان، که در دیوانها از موکلان خود دفاع می کردند، یا برایشان لایحه تنظیم می نمودند، یا در مجالس عمومی تدریس می کردند، یا هنر خود را به شاگردان می آموختند، و یا هر چهار را یکباره انجام می دادند، می درخشید. بسیاری از ایشان شهر به شهر می گشتند، دربارة ادبیات یا فلسفه یا سیاست سخنرانی می کردند، و عملا نشان می دادند که در هر موضوع چگونه باید با مهارت خطیبانه اقدام کرد. پلینی کهین دربارة ایسایوس

1. بازیچه ها و بازیها تقریباً همینها بود که امروز هست. بچه های رومی اکردوکر، طناب کشی، دستش ده، کورکورک، و قایم باشک بازی می کردند؛ با عروسک و حلقه و طناب و اسب چوبی و بادبادک نیز بازی می کردند. یک بازی هم داشتند که شبیه فوتبال بود، جز آنکه آن را به جای پا بیشتر با دست و بازو بازی می کردند.

یونانی، که در آن هنگام شصت و سه ساله بوده است، می گوید:
چند مسئله را برای بحث مطرح می کند، شنوندگان را آزاد می گذارد که هر یک را بپسندند برگزینند و حتی گاه تعیین کنند که خود او کدام جانب را بگیرد؛ و پس از انتخاب وی برمی خیزد، قبا بر تن می کند، و بحث شروع می شود. ... موضوع بحث را با تناسب کامل به میان می کشد؛ بیان او صریح، مجادله اش هوشیارانه، منطقش قوی، و فصاحتش عالی است.
چنین کسانی ممکن بود مکتبی بگشایند، دستیارانی به کار گیرند، و عدة زیادی دانشجو گرد خود جمع آورند. شاگردان از شانزدهسالگی به این مکاتب وارد می شدند و تا 2000 سسترس حق التحصیل یک رشته را می پرداختند. رشته های عمده عبارت بود از خطابه، هندسه، نجوم، و فلسفه ـ و رشتة اخیر شامل مواضیع بسیاری بود که اکنون علم خوانده می شوند. اینها «تحصیلات آزاد منشانه» را تشکیل می دادند ـ یعنی تحصیلاتی که برای یک «آزادة متشخص» در نظر گرفته شده بود، که قاعدتاً اجباری به اجرای کارهای بدنی نداشت. همچنانکه معمول به تمامی ازمنه بوده است، پترونیوس از این شاکی بود که تحصیل جوانان را برای برخورد با مسائل دوران پختگی ناشایسته می سازد: «مقصر اصلی در مورد حماقت شدید جوانان همان مدارسند، چون در این مدارس هیچ چیز دربارة امور زندگی روزانه نمی شنوند و نمی بینند.» ما فقط می توانیم بگوییم که آن مدارس، به دانشجوی جدی و ساعی، آن روشن بینی و سرعت تفکر را عرضه داشتند که موجب امتیاز حرفة قضا در تمامی ادوار گردید، و آن قدرت فصاحت فاقد اصول اخلاقی را عرضه داشتند که خطیبان روم را ممتاز ساخت. ظاهراً در این مکاتب هیچ گونه گواهینامه ای اعطا نمی شد. دانشجو می توانست مادام که مایل است بماند و هر چند رشته را که می خواهد بخواند. آولوس گلیوس تا بیست و پنجسالگی به تحصیل در مکتب ادامه داد. زنان نیز به این مکاتب می رفتند، و برخی از ایشان پس از ازدواج می رفتند. آنان که طالب تحصیل بیشتر بودند دنبال فلسفه به آتن ـ سرچشمة آن ـ دنبال طب به اسکندریه، و دنبال ظریفکاریهای معانی بیان به رودس می رفتند. سیسرون سالی 400 دلار خرج تحصیل و شبانه روزی پسرش را در دانشگاه آتن می پرداخت.
تا زمان وسپاسیانوس، مکاتب معانی بیان چندان زیاد و متنفذ شده بودند که امޘјǘיȘѠزیرک چنان صلاح دید که مکاتب مهمتر واقع در پایتخت را با پرداخت مواجب دولتی به استادان عمده تحت کنترل دولت قرار دهد ـ حداکثر مواجب استادان سالی 100,000 سسترس (10,000 دلار) بود. خبر نداریم که وسپاسیانوس این کمک خرج را به چند استاد یا چند شهر گسترش داد. از وقفهای خصوصی برای تحصیلات عالیه اطلاعاتی در دست است، چنانکه پلینی کهین در کوموم وقف کرد.
ترایانوس برای 5000 پسر که عقل بیشتر از پول داشتند ترتیب تحصیل رǙʚϘǙƠداد. تا وقتی که هادریانوس به امپراطوری رسید، پرداخت مخارج دبیرستان از طرف دولت در بسیاری از شهرهای امپراطوری رواج یافته بود و برای معلمان بازنشسته حقوق تقاعدی در نظر گرفته شده بود. هادریانوس و آنتونینوس استادان طراز اول هر شهر را از مالیات و سایر عوارض شهری معاف ساختند. در ضمن که خرافات رو به ازدیاد بود و اصول اخلاقی انحطاط می پذیرفت و ادبیات فاسد می شد، تحصیلات به حد اعلای خود رسید.