گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل هفدهم
.V – یک روز زندگی در رم


تجملات خانه بمراتب بیش از تجملات لباسها بود. کف مرمرین و موزاییک اطاقها، ستونهای مرمر رنگارنگ، آلاباستر، و سنگ سلیمانی؛ دیوارهای با نقاشیهای درخشان یا جواهرنشان؛ سقفهای گاه مذهب یا شیشه پوش؛ میزهای چوب لیمو با پایه های عاج؛ نیمکت های مزین به لاک سنگ پشت، عاج، نقره، یا طلا؛ پارچه های زربفت اسکندرانی یا رومیزیهای بابلی که میلیونرهای عادی 000’800 و نرون 000’000’4 سسترس در بهای آن می پرداختند؛ تختهای برنزی، با تور پشه بند؛ شمعدانهای برنزی، مرمری، یا شیشه ای؛ مجسمه ها و تصاویر و اشیای هنری؛ گلدانهای برنز کورنتی یا شیشه های دُر کوهی ـ اینها همه جزئی از تزییناتی بود که خانه های اربابی عصر نرون را آکنده بود.

در چنین خانه ای ارباب چنان می زیست که گویی در موزه اقامت دارد. بایست غلامان متعددی خریداری می شدند تا آن ثروت را حفظ کنند و غلامان دیگری ابتیاع می شدند تا دستة غلامان اولی را بپایند. در برخی منازل 400 غلام بودند که به کارهای خدمت حضور و نظارت یا صنعت اشتغال داشتند. زندگی ارباب، حتی در خلوت اطاقهایش، در ملاء غلامانش می گذشت.
وقت غذا دو غلام در خدمت بودند، هنگام لباس کندن دو غلام چکمه از پا در می آوردند، و هنگام استراحت بر هر در گماشته ای به پاس می ایستاد ـ این بهشت موعود نیست. چنانکه گویی منظور مسلم ساختن بدبختی ثروت باشد، ارباب روز را در حدود ساعت هفت با پذیرفتن وابستگان و انگلهای خود و گونه وادادن به بوسه های ایشان آغاز می کرد. پس از دو ساعت که این امر به طول می انجامید، به صرف صبحانه می پرداخت. سپس به دید و بازدید رسمی با دوستان مشغول می شد. آداب چنان مقرر داشته بود که شخص بایست ملاقات دوستان را پس می داد؛ در کارهای قضایی و انتخابات به ایشان کمک می کرد؛ و در نامزدی دخترانشان، مراسم بلوغ پسرانشان، خواندن اشعارشان، و امضای وصایایشان حضور به هم می رساند. این کارها و سایر تعهدات اجتماعی با چنان لطف و ادبی انجام می شد که در هیچ تمدنی نظیر نداشت. سپس ارباب به سنا می رفت یا به مأموریت دولت یا به کارهای شخصی خود مشغول می شد.
برای افرادی که کمتر ثروتمند بودند زندگی ساده تر بود، اما کم زحمت تر نبود. چنین افرادی، پس از دید و بازدیدهای صبحانه، تا ظهر به کارهای شخصی مشغول می شدند. مردم افتاده هنگام برآمدن آفتاب مشغول کار خود بودند؛ از آنجا که زندگی شبانه بسیار قلیل بود، رومیان حداکثر استفاده را از روز می کردند. ناهار سبکی ظهر خورده می شد، و شام در ساعت سه یا چهار ـ و هر چه طبقه بالاتر بود، وقت صرف شام دیرتر می شد. پس از ناهار و اندکی استراحت، دهقانان و کارگران به کار بازمی گشتند و تا غروب آفتاب کار می کردند؛ دیگران در خارج یا حمامهای عمومی دنبال تفریح می رفتند. رومیان دورة امپراطوری استحمام را بیشتر از عبادت خدایان با علاقة مذهبی انجام می دادند. ایشان نیز مانند ژاپنیان بوهای عمومی را به عطر اختصاصی ترجیح می دادند، و در پاکیزگی هیچ ملتی در دنیای باستان به پای ایشان نمی رسید، مگر مصریان. برای زدودن عرق، دستمال همراه داشتند؛ و دندان را با گرد و خمیر مسواک می کردند. در اوایل دورة جمهوری هر هفته یک بار استحمام کافی بود؛ اما در این هنگام شخص بایست روزی یک بار حمام کند یا خود را دچار نیش مارتیالیس مانندی سازد. جالینوس می گوید که حتی روستاییان هر روز استحمام می کردند. در غالب خانه ها تشت حمام دیده می شد؛ منازل اغنیا حمام سرخانه ای داشتند که با اسباب و شیر مرمری یا شیشه ای یا سیمین می درخشید. اما اکثریت آزادگان رومی به حمامهای عمومی اتکا داشتند.
معمولا حمامهای عمومی متعلق به اشخاص بود. در سال 23 ق م، 170 حمام عمومی در

روم بود؛ در قرن چهارم میلادی 856 حمام، به اضافة 1352 استخر شنای عمومی. اما حمامهای بزرگ، که دولت می ساخت و توسط صاحبان امتیاز اداره می شد و صدها غلام کارگر داشت، از آن حمامهای متعلق به اشخاص بیشتر مورد توجه بود. این ترمای (گرمابه ها) که توسط آگریپا، نرون، تیتوس، ترایانوس، کاراکالا، آلکساندر سوروس، دیوکلتیانوس، و قسطنطین ساخته شده بود آثار باقی شکوه دولت اجتماعی بود. حمامهای نرون 1600 نشیمن مرمری داشت و 1600 نفر می توانستند در آن واحد در آنها استحمام کنند. حمامهای کاراکالا و دیوکلتیانوس هر یک 3000 نفر را راه می انداخت. هر شهرنشینی می توانست با پرداخت مبلغی ناچیز به حمام برود؛ دولت کسر خرج حمام را می پرداخت، و ظاهراً روغن و شستن مشتری با حمام بود. حمامها از آغاز صبح تا یک بعد از ظهر برای زنان و از ساعت دو بعد از ظهر تا هشت برای مردان باز بود؛ اما غالب امپراطوران استحمام زن و مرد را در آن واحد اجازه می دادند. معمولا مشتری ابتدا به رختکن می رفت تا لباس خود را عوض کند، سپس به ورزشگاه وارد می شد تا مشتزنی کند یا کشتی بگیرد یا بدود یا بجهد یا دیسک یا نیزه بیندازد یا توپ بازی کند. یکی از توپ بازیها شبیه بازی «مدیسین بال» امریکاییها بود؛ در یک جور توپ بازی دیگر، دو دستة مخالف برای رساندن توپ به مقصد مخالف در هم می افتادند و تمام فنون یک دستة بازیکن مانند حاضر را به کار می بردند. گاه توپ بازهای حرفه ای به حمام می آمدند و نمایش می دادند. پیرمردانی که ترجیح می دادند در ورزش وکیل بگیرند به اطاقهای مشت و مال می رفتند و غلامی را وا می داشتند با مالش پیه ایشان را کم کند.
مشتری پس از ورزش به محل حمام اصلی می رفت و برای این کار ابتدا وارد اطاقی می شد که هوای آن گرم بود و از آنجا به اطاقی می رفت که هوای آن داغ بود، و اگر می خواست بیش از آن عرق بریزد به لاکونیکوم1 می رفت که بخار بسیار داغی در آن جریان داشت. سپس در آب گرم خود را می شست و برای این کار از چیز تازه ای که رومیان از گلها آموخته بودند ـ صابون که از پیه و خاکستر چوب غان یا نارون ساخته می شد ـ استفاده می کرد. این اطاقهای گرم بیشتر از سایر قسمتهای مورد توجه بود. احتمال می رود که این حمامها یا اطاقهای گرم کوششی بوده است که روم برای جلوگیری یا تخفیف روماتیسم و ورم مفاصل به کار می برده است. مشتری سپس به حمام سرد می رفت؛ ممکن بود ضمناً به حوض آب سرد یا حوض شنا هم برود. سپس دستور می داد با روغن یا مادة دهنی او را مالش دهند، و این ماده معمولا مقداری زیتون داشت. این روغن را دیگر نمی شستند، بل با پارچة مویی پاک و با حوله خشک می کردند، به طوری که مقداری روغن به جای چربی، که حمام گرم بیرون برده بود، داخل



<124.jpg>
: نمای داخلی و بازسازی شدة حمامهای کاراکالا


1. اطاقی در حمامهای قدیم روم که بخار بسیار داغ در آن جریان داشت. ـ م.

پوست شود.
کمتر اتفاق می افتاد که مشتری در این هنگام از حمام برود. این حمامها هم حمام بودند و هم باشگاه؛ اطاقهایی در آن بود که مخصوص بازی طاس و شطرنج بود، راهروهایی داشت مملو از نقاشی و مجسمه، نشیمنهایی داشت که دوستان می توانستند بنشینند و صحبت کنند، کتابخانه و قرائتخانه داشت، تالارهایی داشت که رامشگر یا شاعر می توانست قطعه ای بنوازد یا بخواند و فیلسوف می توانست جهان را توضیح کند. در این ساعات بعد از ظهر، بعد از استحمام، جامعة روم مهمترین نطقة تلاقی خود را می یافت. زن و مرد آزادانه و با نشاط اما مؤدبانه با یکدیگر می آمیختند، گفتگو می کردند، و مغازله یا مباحثه می کردند؛ رومیان در حمام، تماشای ورزشهای رزمی، و باغهای ملی علاقة شدید خود را نسبت به صحبت و شایعات و شنیدن اخبار و رسواییهای روز ارضا می کردند.
اگر میل می کردند می توانستند در رستوران حمام شام بخورند، اما غالب ایشان در منزل شام می خوردند. شاید به علت تنبلی ناشی از ورزش و حمام گرم، رسم بر آن بود که هنگام غذا دراز بکشند. روزگاری، هنگامی که مردان دراز می کشیدند، زنان جدا می نشستند. اما در این هنگام زنان نیز کنار مردان لم می دادند. اطاق غذاخوری سه مصطبه داشت که دور میز بزرگ به شکل چهارگوش چیده شده بود. روی هر مصطبه عادتاً سه نفر می نشستند. کسی که سر میز غذا می خورد سرش را روی بازوی چپش می گذاشت و بازویش را روی مخده ای، و بدنش در طرف مقابل میز دراز شده بود.
طبقات فقیرتر همچنان غلات و لبنیات و سبزی و میوه و گردو می خوردند. پلینی در صورت اغذیة رومیان انواع مختلف غذای سبزی را از سیر گرفته تا شلغم نام می برد. ثروتمندان گوشت می خوردند و در این کار مانند گوشتخواران بیرحم افراط می کردند. گوشت خوک بیش از گوشتهای دیگر مورد علاقه بود. پلینی از این جهت مدح خوک را می گوید که پنجاه جور غذای خوب از آن عمل می آید. سوسیس گوشت خوک را در اجاقهای قابل حمل دور کوچه ها می گرداندند، همچنانکه امروز در بزرگراهها مرسوم است.
وقتی کسی در مجلس ضیافتی غذا می خورد، انتظار غذای کمیاب داشت. ضیافت در ساعت چهار بعد از ظهر آغاز می شد و تا اواخر شب یا روز ادامه داشت. روی میز گل و جعفری می افشاندند، هوا از بوی عطریات خارجی مملو بود، روی مصطبه ها مخده می انداختند، و خدمتکاران لباس یکجور می پوشیدند و راست حرکت می کردند. بین مشهی و دسر غذاهای تجمل آمیزی می آمد که میزبان و سرآشپز او از آنها به خود می بالیدند. ماهی کمیاب، پرندة کمیاب، و میوة کمیاب هم جالب بود و هم ذائقه را خوش می آمد. ماهی آزاد را هر نیم کیلو هزار سسترس می خریدند؛ آسینیوس کلر یک ماهی را به هشت هزار سسترس خرید. یوونالیس شکوه داشت که قیمت ماهی از ماهیگیر زیادتر است. محض ازدیاد کیف میهمانان، ممکن بود.

ماهی را زنده بیاورند و برابر چشمان میهمانان بجوشانند تا ایشان را از رنگهای مختلفی که ماهی در احتضار مرگ به خود می گرفت لذت برند. ودیوس پولیو این ماهیها را که نیم متر طول آنها بود در مخزن بزرگی پرورش می داد و غلامانی را که جلب رضایت او را نمی کردند به خورد آنها می داد. مارماهی و حلزون غذای عالی محسوب می شد، اما قانون خوردن موش صحرایی را نهی کرده بود. بال شترمرغ، زبان عنقا، گوشت پرندگان، و جگر غاز غذاهای مورد علاقه بودند. آپیکیوس، که یک تن خوشگذران معروف زمان تیبریوس بود، خوراک جگر پرورده را بدین نحو ابداع کرد که با خوراندن انجیر به ماده خوک جگر آنها را فربه می کرد.1 رسم معمول به میهمانان اجازه می داد که پس از صرف غذای سنگین، معده را با دوای قی آوری تخلیه کنند. برخی از پرخوران این عمل را در وسط غذا انجام می دادند و سپس مجدداً به اقناع اشتها می پرداختند. سنکا می گوید: «قی می کنند تا بخورند، می خورند تا قی کنند.» چنین رفتاری استثنایی بود، و از میخوارگی افراطی امریکاییان شرط بند بدتر نبود. از این دلچسبتر این رسم بود که به میهمانان هدیه می دادند، یا از سقف گل و عطر بر سرشان می افشاندند، یا با موسیقی و رقص و شعر و نمایش از ایشان پذیرایی می کردند. گفتگو، که به واسطة شراب قید و بندی نداشت و بر اثر حضور جنس مخالف به حرارت می آمد، شام را به پایان می رساند.
نباید چنین فرض کرد که این گونه ضیافتها پایان عادی هر روز رومیان بوده یا در زندگی رومیان بیش از مجالس ضیافت امروزی که با چندین نطق همراه است معمول بوده است. تاریخ نیز مانند جراید زندگی را خلاف واقع جلوه می دهد، چون از موارد استثنایی لذت می برد و از نقل احوال مرد شریف یا زندگی عادی که خبر جالب ندارد پرهیز می کند. بیشتر رومیان مثل خود ما و همسایگان ما بودند: با اکراه از خواب برمی خاستند، زیاده می خوردند، زیاد کار می کردند، خیلی کم بازی می کردند، زیاد عشق می ورزیدند، بندرت از کسی نفرت می کردند، اندکی بگومگو می کردند، فراوان حرف می زدند، وقت بیداری در خواب و خیال غوطه می خوردند، و می خوابیدند.