گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل نوزدهم
.IV – آنتونینوس پیوس


دربارة آنتونینوس پیوس تاریخی ننگاشته اند، چون وی تقریباً نه خبطی داشت و نه جنایتی مرتکب شد. اجداد او و دو نسل پیش از او از نیم آمده بودند، و خاندان وی یکی از متمولترین خانواده های روم بود. چون در پنجاه و یکسالگی به امپراطوری رسید، عادلانه ترین حکومتها را که روم به خود دیده بود بدان ارزانی داشت؛ و آن حکومت به هیچ وجه از حکومتهای دیگر روم در حسن اجرای امور دست کمی نداشت.
وی خوشبخت ترین مردی بود که در تاریخ تاج بر سر نهاده است. گفته اند که بلندقامت و زیبا، سالم و خوشخو، مهربان و مصمم، متواضع و مقتدر، فصیح و دشمن معانی بیان، محبوب القلوب و نسبت به چاپلوسی بی اعتنا بود. اگر سخن پسر خواندة او، مارکوس، را بپذیریم، باید «آن غول بی عیب را که دنیا هرگز او را نشناخت» طرد کنیم. سنا او را به عنوان نمونة فضایل معتدلتر رومی پیوس1 و به عنوان «بهترین امپراطوران» خواند. هیچ دشمن نداشت، و تعداد دوستانش از صدها فزون بود. با غم و غصه آشنایی نداشت. هنگامی که می خواست در سمت پروکنسول به آسیا عزیمت کند، دختر بزرگش مرد. دختر کوچکش که زن مارکوس آورلیوس بود وفادار نبود، و در افواه شایع بود که زن خود او همان قدر که زیباست، بیوفاست. آنتونینوس این شایعات را با سکوت تحمل می کرد؛ و پس از مرگ فاوستینا به نام و افتخار او صندوقی جهت حمایت و تربیت دختران تأسیس کرد، و به یادبود او یکی از زیباترین معبدهای فوروم را ساخت. دوباره زن نگرفت، تا مبادا سعادت و توارث فرزندان خود را مانع شود، و با همخوابه ای ساخت.
به مفهوم محدود این کلمه، مرد هوشمندی نبود. تحصیلی نکرده بود و با بزرگواری

1. این لفظ که به معنی «پرهیزکار» است بعدها در تاریخ کلیسای کاتولیک رومی لقبی شد که به عده ای از پاپها داده اند. تلفظ فرانسوی آن که در فارسی رایج است «پی» است. ـ م.

اشراف مآبانه ای به ارباب ادب و فلسفه و هنر می نگریست. مع الوصف، به این گونه افراد بسیار کمک می کرد و غالباً ایشان را به خانة خود می خواند. مذهب را به فلسفه ترجیح می داد، خدایان قدیم را با صمیمیت ظاهر می پرستید، و برای پسرخواندگانش نمونه ای از پرهیزکاری بود که مارکوس هرگز از یاد نبرد. مارکوس آورلیوس به خود می گوید: «هر کار را همچون تلمیذ آنتونینوس انجام ده. پابرجایی او را در هر عمل معقول، یکنواخت بودن او را در هر چیز، و تقوا و خوشرویی و بی اعتنایی او را نسبت به نام میان تهی به خاطر داشته باش. ... و به یاد بیاور که با چه مقدار کمی قانع می شد؛ چقدر زحمتکش و صبور و تا چه حد متدین بود، بی آنکه خرافی باشد.» با این وصف، نسبت به کیشهای غیر رومی اغماض می کرد، اقدامات هادریانوس را نسبت به یهود تحمل می کرد، و نرمخویی سلف خود را نسبت به مسیحیان ادامه داد. نشاط دیگران را از میان نمی برد، از شوخی لذت می برد و خود شوخیهای خوب می کرد، با دوستان خود بازی می کرد، ماهی می گرفت، به شکار می رفت، و از رفتار او هیچ کس نمی توانست حدس بزند که امپراطور است. آرامش ویلای خود را در لانوویوم به تجمل کاخ رسمی خویش ترجیح می داد و تقریباً همواره شبها را در خلوت خانواده اش به سر می برد. چون سلطنت را به ارث برد، تمام اندیشة مربوط به آسایش بی دغدغه را که به عنوان تسلی پیری آرزومند آن بود به کناری نهاد. چون دریافت که زنش در فکر شکوه و جلال بیشتری است، او را شماتت کرد: «مگر نمی فهمی آنچه را پیش از این داشتیم از دست داده ایم؟» خود خبر داشت که غمخواری جهان را به ارث برده است.
حکومت خود را با ریختن ثروت بی حساب خود به خزانة امپراطوری آغاز کرد. مالیاتهای عقب مانده را لغو کرد، هدایای نقدی به شارمندان داد، مخارج چندین مسابقة جشن را داد، و با خرید شراب و روغن و گندم و توزیع آنها کمبود آنها را از میان برد. برنامة ساختمانی هادریانوس را در ایتالیا و مستعمرات با میانه روی دنبال کرد. با این وصف، وضع مالی داخلی را چنان خوب اداره کرد که هنگام مرگش مجموع خزانه های کشور 000’000’700’2 سسترس داشتند. حساب تمامی دریافتها و پرداختها را به استحضار عامه رساند. با سنا مانند یکی از اعضای آن رفتار می کرد، و هیچ وقت اقدام مهمی را بدون مشاوره با رهبران آن انجام نداد. خود را هم صرف گرفتاریهای کشورداری می کرد و هم صرف مسائل سیاست. «به تمام مردم و همه چیز، مانند خود اهمیت می داد.» عمل هادریانوس را در آزادمنشانه ساختن قانون ادامه داد، مجازات زنا را برای زن و مرد مساوی کرد، اربابان بیرحم را از داشتن غلام محروم ساخت، شکنجه دادن غلامان را در محاکمات محدود کرد، و برای هر مالکی که غلامی را می کشت مجازاتی سخت معین نمود. تحصیلات را با وجوه دولتی تشویق کرد، مخارج تحصیل کودکان فقیر را پرداخت، و بسیاری از مزایای طبقة سناتورها را شامل حال معلمان و فیلسوفان مورد قبول عموم ساخت.

بر مستعمرات تا حدی که می توانست، بدون مسافرت، خوب حکومت کند حکومت کرد. در تمامی مدت طولانی حکومت خود، یک روز هم از روم یا حوالی آن غایب نشد. به همان بسنده می کرد که افرادی را که لیاقت و شرافتشان آزموده بود به فرمانداری مستعمرات منصوب کند. بسیار مایل بود که امپراطوری را بدون جنگ در امان نگاه دارد؛ «مدام این گفتة سکیپیو را نقل می کرد که ترجیح می داد زندگی یک شارمند (رومی) را نجات دهد تا آنکه هزار دشمن را بکشد.» برای فرو نشاندن شورش در داکیا، آخایا، و مصر مجبور شد چند جنگ کوچک به راه اندازد، اما این امور را به زیردستان واگذاشت و به همان مرزهای احتیاط آمیز هادریانوس می ساخت. برخی از قبایل ژرمن ملایمت طبع او را حمل بر ضعف کردند و شاید به واسطة آن تشویق شدند که آن هجومهایی را تهیه ببینند که پس از مرگ او ارکان امپراطوری را به لرزه درآورد. این تنها خبط کشورداری او بود. غیر از این موارد، مستعمرات در دورة زمامداری او خوش بودند، و امپراطوری را به عنوان تنها شق ثانی هرج و مرج و کشمکش پذیرفته بودند. او را عریضه پیچ کرده بودند، و او تقریباً همه را می پذیرفت؛ و مردم می توانستند بدو اطمینان داشته باشند که خرابکاریهای هر بلای عمومی را ترمیم خواهد کرد. نویسندگان شهرستانی ـ استرابون، فیلون، پلوتارک، آپیانوس، اپیکتتوس، آیلیوس آریستیدس ـ مدح صلح رومی را می خواندند؛ و آپیانوس اطمینان می دهد که در روم فرستادگان کشورهای خارجی را دیده است که بیهوده اجازه می خواستند کشورهایشان به زیر یوغ روم و منافع آن پذیرفته شود. هرگز حکومت سلطنتی افراد را چنین آزاد نگذاشته و حقوق رعایای خود را چنان محترم نشمرده بود. «آرمان جهان ظاهراً حاصل بود. خود حکومت می کرد، و مدت بیست و سه سال پدری بر جهان فرمانروایی داشت.»
تنها کاری را که برای آنتونینوس مانده بود آن بود که زندگی خوب را با مرگ آرام کامل کند. در هفتاد و چهار سالگی دچار بیماری اختلال معده شد و تبش بالا رفت. مارکوس آورلیوس را بر بالین خود خواند، و توجه از کشور را بدو سپرد. به خادمان خود دستور داد مجسمة زرین فورتونا را، که سالها در اطاق خواب امپراطور برپا بود، به اطاق مارکوس آورلیوس ببرند. به افسر کشیک برای اسم شب کلمة «امنیت خاطر» یا «آسایش خیال» را داد. اندکی بعد غلتی خود و مثل آنکه بخوابد مرد (سال 161). تمامی طبقات و شهرها در بزرگداشت خاطرة او با یکدیگر رقابت کردند.