گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل بیست و دوم
.V – بریتانیا


در حدود سال 1200 ق م، شاخه ای از سلتها از گل گذشتند و در انگلستان مستقر شدند در آنجا مردمانی دو رگه از مردم سیاه موی، شاید ایبریها، و اسکاندیناویهای مو بور یافتند. تازه واردها بر این بومیان چیره شدند، با آنان ازدواج کردند، و در سراسر انگلستان و ویلز پراکنده شدند. در حدود سال 100 ق م (از آنجا که تاریخ خود محور و کوته نگر فقط قرنهای پرحادثه را رصد می کند، و نسلهای پر توش و توان را از حافظة انباشته اش حذف می کند) شاخة دیگری از سلتها از قارة اروپا آمدند و جنوب و خاور بریتانیا را از کف خویشانشان ستاندند. چون قیصر آمد، جزیره را محل سکونت چندین قبیلة مستقل، که هر یک تحت فرمانروایی پادشاهی توسعه طلب بودند، یافت. او همة اهالی را بریتانی نامید، که نام یکی از قبایل گل ساکن ساحل جنوبی مانش بود؛ بدین باور که همین قبیله ساکن هر دو ساحل دریای مانش است.
بریتانیای سلتی از حیث آداب و رسوم، زبان، و مذهب اساساً به گل سلتی شباهت داشت، ولی تمدن آن کمتر پیشرفت کرده بود. بریتانیا حدود شش قرن قبل از میلاد، و سه قرن پس از گل، از عصر مفرغ وارد عصر آهن شد. پوتئاس، سیاح اهل ماسالیا که از طریق اقیانوس اطلس در حدود 350ق م به انگلستان رسید، کانتیهای کنت را در همان زمان از نظر کشاورزی و بازرگانی پیشرفته و شکوفا یافت. زمین از بارانهای فراوان حاصلخیز بȘϠو معادن غنی ŘӘ̠آهن، قلع، و سرب داشت. در دورة قیصر، ՙƘǙʘ٠خانگی قادر بود تجارت پر داد و ستدی را میان خود قبایل و قارة اروپا تأمین کند، و سکه ها از مفرغ و از طلا بود. تهاجمات قیصر به بریتانیا بیشتر جنبة آزمایشی و شناسایی داشت، قیصر در بازگشت از آنجا به دو چیز یقین حاصل کرد: یکی اینکه قبایل قادر نیستند دѠبرابر رومیان مقاومتی یکپارچه و متحد از خود نشان دهند، و دیگر اینکه منابع کشاورزی این سرزمین برای تأمین خوراک یک سپاه تسخیر کننده که در موقع مناسب در آنجا پیاده شود کافی است. یک قرن بعد، در سال 43 میلادی، کلاودیوس با چهل هزار نفر از مانش گذشت. تسلیحات، انضباط، و کاردانی این سپاه بسیار فراتر از حد لازم برای مقابله با بومیان بود، بدین ترتیب بریتانیا نیز به نوبة خود یک ایالت رومی گشت. در سال 61، یک ملکة قبیله ای از بریتانیا، به نام برئودیکا یا بوادیسیا، شورش آتشینی برپا کرد و دستاویزش این بود که افسران رومی دو دختر او را ربوده، حریم قبیله اش را تاراج کرده، و بسیاری از مردان آزاد سرزمینش را به بردگی فروخته اند، هنگامی که پاولینوس، فرماندار رومی، سرگرم گشودن جزیرة مان بود، ارتش بوئدیسیا تنها لژیونی را که در برابر او بود درهم شکست و به سوی لوندینیوم تاخت. لوندینیوم به گفتة تاسیت در آن زمان «مقر عمدة بازرگانان و مرکز بزرگ داد و ستد بود.» شورشیان همة رومیانی را که در آنجا یا در ورولامیوم (سنت آلبنز) یافتند کشتند. پیش از آنکه پاولینوس و لژیونهایش کار نیروی شورشی

را یکسره کنند، هفتاد هزار نفر از رومیان و متحدینشان کشته شدند. بوئودیکا با دو دخترش سوار بر ارابه تا پایان کار قهرمانانه جنگید. در پایان خود را مسموم ساخت و هشتاد هزار نفر از اهالی بریتانیا از دم تیغ گذشتند.
تاسیت توصیف می کند که چگونه پدر زنش، آگریکولا، که از سال 78 تا 84 میلادی فرماندار بریتانیا بود، با ایجاد مدارس و ترویج زبان لاتینی و ترغیب شهرها و اشخاص ثروتمند به ساختن معابد، کلیساها، و حمامهای عمومی تمدن را در میان «قومی گستاخ، و پراکنده، و پرخاشگر» رواج داد. این مورخ با زبان نیشدار خود می گوید: «کم کم افسون عیاشی و خوشگذرانی در دل اهالی بریتانیا اثر کرد؛ حمام، رواق سازی، و بزمهای آراسته متداول گشت؛ و اخلاق و آداب جدید، که در واقع فقط بردگی شیرینتر می کرد، از سوی اهالی خوش باور بریتانیا شیوة انسان مهذب و با فرهنگ نام گرفت.» آگریکولا با اردوکشیهای سریع این شیوه، و به همراه آن سلطة رومی را تا کلاید و فورث رسوخ داد. یک سپاه سی هزار نفری اسکاتلندی را مغلوب کرد و می خواست فراتر رود که دومیتیانوس او را احضار کرد. هادریانوس از سال 122 تا 127 دیواری به طول صد کیلومتر در کنارة جزیرة بریتانیا، از خلیج سالوی تا مصب تاین، به عنوان سدی دفاعی در مقابل اسکاتلندیها، که برخلاف بریتانیاییها خوش باور نبودند، برپا کرد. بیست سال پس از آن، لولیوس به نوبة خود در قسمت شمالی تر «دیوار آنتونینوس» را به طول بیش از پنجاه کیلومتر بین کلاید و فورث کشید. این استحکامات بیش از دو قرن بریتانیا را برای امپراطوری روم حفظ کرد.
هرچه سلطة روم در آنجا با ثبات تر می شد، نرمش و بردباری آن بیشتر می گشت. شهرها به وسیلة مجالس سنا، انجمنها، و قضات بومی اداره می شدند، و روستاها، درست مانند گل، به خانهایی که مطیع روم بودند واگذار شده بود. این تمدن از حیث شهرنشینی به پای تمدن ایتالیا و از حیث ثروت و غنا به پای تمدن گل نمی رسید، ولی بیشتر شهرهای بریتانیا بر اثر تشویق و حمایت روم بود که شکل گرفتند. از آن میان چهار شهر «مهاجرنشین» روم بودند و مردان آزادشان شارمندی روم را داشتند: کامولودونوم (کولچستر)، اولین پایتخت بریتانیا در دوران تسلط رومیان و مرکز شورای ایالتی؛ لیندوم، که نام جدیدش لینکن نشانی از امتیاز قدیم آن دارد1؛ ابوراکوم (یورک) که موقعیت مهم نظامی داشت؛ و گلووم که با کلمة ساکسونی «چستر» به معنی شهر ترکیب شده و به صورت گلاستر درآمده است2. چستر، وینچستر، دورچستر، چیچستر، لستر، سیلچستر، و منچستر از قرار معلوم در دو قرن سلطة روم به وجود آمده اند. اینها شهرهای کوچکی بودند که هر یک در حدود شش هزار جمعیت داشتند، ولی دارای خیابانهای سنگفرش و کانال کشی شده، فورومها باسیلیکاها، معابد، و خانه هایی با پیهای سنگی و بامهای سفالی بودند.

1. لینکن مرکب از دو قسمت Lin و Coln است که اولی مأخوذ از نام قدیم آن لیندوم و دومی مخفف Colony به معنای مهاجرنشین است. ـ م.
2. این عقیدة هاورفیلد است؛ عموماً چسترChester را از لغت لاتینی «کاستروم» مشتق می دانند که به معنی قلعه است یا از «کاسترا» به معنی اردو. بیشتر شهرهای روم و بریتانیا، روی نقشه به شکل خانه های شطرنج یک اردوگاه رومی ترسیم شده بود.

ویروکونیوم (راکستر) باسیلیکای بزرگی داشت که شش هزار نفر را در خود جا می داد. در حمامهای عمومی این شهر، چند صد نفر می توانستند در یک زمان استحمام کنند. چشمه های آب گرم «آکوای سولیس» (آبهای شور)، که اکنون «باث» (حمام) نامیده می شود، آنچنان که از حوضچه های آب گرم باقی ماندة آن برمی آید، در قدیم یک استراحتگاه مورد توجه بوده است. لوندینیوم به خاطر موقعیتش در کنار رود تمز و جاده های عالیش اهمیت اقتصادی و نظامی خاصی یافته بود. جمعیت آن تا شصت هزار نفر رسید و طولی نکشید که به عنوان پایتخت بریتانیا جانشین کامولودونوم گشت.
بیشتر خانه ها در دورة تسلط رومیان در لندن از آجر و سنگ و در شهرهای کوچکتر از چوب بود. معماری خانه ها را آب و هوا معین می کرد: بام بلند شیب دار برای آنکه آب باران و برف جریان یابد؛ و پنجره های زیاد برای آنکه کمترین شعاع آفتاب هم به درون بتابد، زیرا به طوری که استرابون می گوید: «حتی در روزهایی هم که هوا صاف است، فقط سه یا چهار ساعت آفتاب هست.» ولی داخل خانه ها به تقلید سبک رومی بود: کف اطاق موزاییکی، حمامهای بزرگ، دیوارهای پر از نقاشی، و حرارت مرکزی (به مراتب بیش از آنچه در ایتالیا مرسوم بود) به وسیلة لوله های هوای گرم که در دیوارها و کف اطاقها تعبیه می شد. زغال سنگ، که از رگه های سطحی استخراج می شد، نه تنها برای گرم کردن خانه ها به کار می رفت، بلکه در فرایندهای صنعتی هم از قبیل گداختن سرب مصرف داشت. ظاهراً معادن بریتانیای باستان در تملک دولت بوده، ولی به مقاطعه کاران خصوصی به اجاره واگذار می شده است. باث یک کارخانة تولید سلاحهای آهنی داشت. و محتملا ساخت کوزه، ظروف گلی، آجر، و سفال نیز به مرحلة کارخانه ای رسیده بود؛ ولی مصنوعات دیگر در خانه ها و دکانها یا در خانه های روستایی ساخته می شدند. هشت هزار کیلومتر جادة رومی و راههای آبی بیشمار شریانهای بازرگانی پر داد و ستد داخلی بودند. بازرگانی خارجی بی رونق آن، برخلاف عادت جاری بریتانیای امروز، اختصاص به صدور مواد خام در ازای کالاهای ساخته شده داشت.
تمدن رومی، در طی چهار قرن تسلطش، چه اندازه در زندگی و روح بریتانیاییها رسوخ یافت؟ زبان لاتینی زبان سیاست، حقوق، ادبیات، و اقلیت با سواد گشت، ولی در دهات و در میان بسیاری از کارگران شهرها زبان سلتی باقی ماند؛ حتی امروزه نیز در ایالت ویلز و در جزیرة مان زبان سلتی مواضع خود را حفظ کرده است. مدارس رومی سواد را در بریتانیا رایج کردند و بدین ترتیب الفبای انگلیسی شکل رومی پیدا کرد؛ و بسیاری از کلمات لاتینی در محاورة انگلیسی نیز راه یافت. برای خدایان رومی معابدی برپا می شد، ولی مردم عادی خدایان و جشنهای سلتی خود را داشتند. حتی در شهرها، نیز روم نتوانست ریشه های پایداری بدواند. مردم با بی تفاوتی گردن به حاکمیتی نهادند که آرامشی پربرکت و چنان رفاهی برایشان به ارمغان آورد که سرزمین بریتانیا دیگر نظیرش را تا دوران انقلاب صنعتی به خود ندید.



<129.jpg>
موزائیک رومی، موزة ملی، ناپل


<130.jpg>
موزائیک رومی، موزة کاپیتولین، رم