گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل بیست و نهم
.III – افول اقتصادی


آشفتگی سیاسی از هم پاشیدگی اقتصادی را تسریع کرد، و افول اقتصادی به انحطاط سیاسی دامن زد. هر کدام از این دو در عین حال علت و معلول یکدیگر بودند. سیاست روم هیچ گاه نتوانسته بود زندگی اقتصادی سالمی برای ایتالیا تأمین کند. شاید بدین جهت که دشتهای تنگ شبه جزیرة ایتالیا هرگز شالوده ای مناسب برای هدفهای بلندپروازانة کشور ایتالیا نبودند. بر اثر رقابت گندم ارزانی که از سیسیل، افریقا، و مصر می آمد، مردم رغبتی به تولید غلات نداشتند؛ و تاکستانهای بزرگ بازارهایشان را به نفع ایالات مفتوحه از دست می دادند. کشاورزان شکوه می کردند که مالیات سنگین منابع ناچیز آنها را از کفشان می رباید و برای تعمیر نهرها، زهکشی، و آبیاری منابع بسیار اندکی برایشان باقی می ماند؛ آب این نهرها بالا می آمد، مردابها زمین را فرا می گرفتند، و مالاریا از جمعیت حومة رم و رم می کاست. سرزمینهای وسیع حاصلخیزی از کشور را از کشت انداخته به مناطق مسکونی مبدل کرده بودند. صاحبان لاتیفوندیا، که همواره غایب بودند، از کار دیگران و از زمین، تا حد ممکن سودکشی می کردند و با کارهای نوعپرستانه در شهرها خود را معذور می داشتند؛ معماری و بازیها و مسابقات شهری از این وضع بهره می بردند در حالی که روستاها بیش از پیش ویران می گشتند. بسیاری از مالکان که خودشان دهقان بودند و بسیاری از کارگران آزاد روستایی کشتزارها را متروک می گذاشتند و می رفتند تا در شهر زندگی کنند و کشاورزی ایتالیا را، که قسمت اعظم آن به صورت لاتیفوندیا بود، به بردگان بیعلاقه وامی گذاشتند. اما لاتیفوندیاها خود بر اثر صلح رومی، کاهش جنگهای کشور گشایانه در قرنهای اول و دوم، و نتیجتاً کم شدن تعداد و افزایش بهای بردگان رو به ویرانی می رفتند. زمینداران بزرگ، چون ناچار بودند دوباره برای کشت به کار افراد آزاد متوسل شوند، املاک خود را به واحدهایی تقسیم می کردند و به کولونی (کشتکاران) اجاره می دادند. از این اجاره داران، عایدی نقدی مختصر یا یک دهم محصول می گرفتند و همچنین مدتی کار بی مزد [بیگاری] در خانة مالک یا در ملک اختصاصی از آنان می طلبیدند. در بسیاری موارد، به نفع زمینداران بود که غلامان خویش را آزاد کنند و آنها را به صورت کولونی درآورند. در قرن سوم، مالکین چون از کثرت هجوم دشمن و بروز انقلاب در شهرها خسته شده بودند، بیش از پیش به اقامت در خانه های ییلاقیشان روی آوردند و آنها را کم کم به صورت قصرهای مستحکمی

درآوردند که تدریجاً به صورت کاخهای قرون وسطی درآمدند.1
فقدان برده برای اندک زمانی موقیعت رنجبران آزاد را، چه در صنعت و چه در کشاورزی، تقویت کرد. ولی با اینکه منابع ثروتمندان را جنگ و دولت از میان برد، از فقر بینوایان چیزی کاسته نشد. در مقایسه با مزدها و قیمتهای آغاز قرن بیستم در کشورهای متحد امریکا مزد زحمتکشان از شش تا یازده درصد، و قیمتها در حدود سی و سه درصد بود. مبارزة طبقاتی خشونت آمیزتر می شد، زیرا لشکریان، که از بینوایان ایالات مفتوحه تشکیل می شدند، غالباً به حمله علیه ثروتمندان می پیوستند، و حس می کردند خدماتی که به کشور می کنند آنان را محق می کند که مالیاتهای خراج گونه به عنوان دستخوش و هبه بگیرند و یا اصلا به گونه ای مستقیمتر مردم مرفه الحال را چپاول کنند. با افول تجارت، صنعت هم لطمه می خورد. از صادرات ایتالیا کاسته می شد، زیرا ایالات مفتوحه، به جای اینکه خریدار باشند، بیش از پیش در این زمینه رقیب ایتالیا می شدند؛ تاخت و تاز بربرها و دزدان دریایی راههای بازرگانی را به اندازة دوران قبل از پومپیوس ناامن می کرد. کاسته شدن از ارزش پول و قیمتهای متغیر سبب می شد که مردم رغبتی به طرحها و اقدامات طویل المدت نداشته باشند. چون توسعة مرزها قطع شده بود، اقتصاد ایتالیا دیگر نمی توانست از راه تأمین حوایج یا استثمار قلمرویی رو به توسعه شکوفان شود. سابقاً ایتالیا پولهای ممالک مفتوحه را جمع آوری می کرد و از این راهزنی غنی می شد؛ از این پس پول به سمت ایالات دارای فرهنگ یونانی می رفت و ایتالیا فقیر می گشت؛ ثروت روزافزون آسیای صغیر ایجاب می کرد که یک پایتخت شرقی جانشین رم شود. محصولات صنعتی ایتالیا به بازارهای داخلی آن پس رانده شده بود و مردم فقیرتر از آن بودند که بتوانند اجناسی را که می توانستند تولید کنند بخرند. وجود راهزنان، مالیاتهای روزافزون، و خرابی راهها، که ناشی از کمبود برده بود، مانع تجارت می شد. کاخها بیش از گذشته از لحاظ صنعتی خودکفا می شدند، و مبادلة پایاپای با مبادلة پولی رقابت می کرد. تولید انبوه سال به سال جای خود را به دکانهای کوچک می داد که عمدتاً تقاضاهای محلی را برآورده می کردند.
اشکالات مالی پیش می آمد. فلزات قیمتی کم می شد: بهره برداری از معدنهای طلای

1. «کشتکاری» احتمالا در سال 172 با اسکان اسیران ژرمن در املاک سلطنتی به وسیلة مارکوس آورلیوس، به صورت مالکیت ارثی در برابر پرداخت مالیات سالیانه و انجام خدمت نظام در موقع احضار و سپردن تعهد مبنی بر اینکه بی اجازة دولت قطعه زمینشان را ترک نکنند، پیشرفت مهمی کرد. شرایط مشابهی برای سربازان قدیمی روم، که زمینهایی در مرزها به آنان داده می شد، قایل می شدند، بویژه در «آگری دکوماتس» یعنی در «کشتزارهای عشریه پرداز» که در طول دانوب و راین بودند. این کشتکاری امپراطوری در زمان سپتیمیوس سوروس، که ممالک متصرفة خود را به قطعات کوچکی تقسیم کرد، توسعه یافت. این قطعات کوچک را اجاره دارانی می کاشتند که مبلغی جنسی یا نقدی می پرداختند. همان گونه که سپتیمیوس سوروس از بطالسه تقلید می کرد، مالکان خصوصی نیز از او تقلید کردند. کشتکاری به وسیلة پادشاهان شروع شد و فئودالیته ای به وجود آورد که موجب از میان رفتن پادشاهی شد.

تراکیا و معدنهای نقرة اسپانیا کاسته شده بود و داکیا نیز، با طلایش، بزودی توسط آورلیانوس به دیگران واگذار می شد. سیم و زر بسیاری صرف هنرها و تزیینات شده بود. در برابر این نایابی، هنگامی که جنگ تقریباً دایمی بود، امپراطوران، از زمان سپتیمیوس سوروس، بارها نرخ مسکوکات را برای پرداخت هزینه های دولت و تدارکات نظامی تغییر دادند. در زمان نرون، عیار دینار رومی ده درصد؛ در عهد کومودوس، سی درصد؛ و در دوران سپتیمیوس، پنجاه درصد بود. کاراکالا به جای آن «آنتونینیانوس» را رواج داد که پنجاه درصد نقره داشت. در حدود سال 260، این میزان به رد. دولت مقادیر بی سابقه ای پول بی ارزش سکه می زد. در بسیاری از موارد دولت برای وجوه نقد خود نرخ اجباری جهت ارزش اسمی آن معین می کرد و ضمناً می خواست که مالیات جنسی باشد یا به طلا پرداخته شود. قیمتها بسرعت بالا می رفت. در فلسطین، بین قرن اول و سوم، افزایش قیمت هزار درصد بود. در مصر، تورم به اندازه ای از حد گذشته بود که یک پیمانه آرد که در قرن اول هشت دراخما می ارزید در پایان قرن سوم 120,000 هزار دراخما ارزش داشت. دیگر ایالات مفتوحه به مراتب کمتر در مضیقه بودند، ولی به طور کلی تورم در بیشتر آنها قسمت اعظم طبقة متوسط را از هستی ساقط کرد، صندوقهای قرض الحسنه و موقوفات خیریه را خنثی و بی اثر کرد، مایة یأس در هر گونه سوداگری شد، و قسمت قابل ملاحظه ای از وجوه سرمایه گذاری و سرمایة تجاری را، که زندگی اقتصادی امپراطوری بدان وابستگی داشت، از میان برد.
پس از پرتیناکس، امپراطورها از دیدن اینکه اشراف و بورژوازی بدین ترتیب لطمه خورده اند ناخرسند نبودند. آنان خصومت طبقة سناتورها و بازرگانان بزرگ را با اصلیت اجنبی، استبداد نظامی، و سختگیری خود احساس می کردند. جنگ میان سنا و امپراطور، که از زمان نروا تا مارکوس آورلیوس قطع شده بود، از سر گرفته شد. فرمانداران با بذل و بخشش، توزیع وجوه، و انجام کارهای عام المنفعه، عمداً اقتدار خود را بر پایة عنایت ارتش، بیچیزان، و دهقانان استوار می ساختند.
امپراطوری فقط در قیاس با ایتالیا کمتر در عذاب بود. کارتاژ و افریقای شمالی، که از اشغالگران دورتر بودند، شکوفا می شدند، ولی مصر در اثر فرقه گرایی مخرب، قتل عام کاراکالا، کشورگشایی زنوبیا، مالیات سنگین، کار اجباری از روی بی علاقگی، و مطالبة سالیانة غله از سوی روم رو به انحطاط می رفت. آسیای صغیر و سوریه تجاوز و چپاول را تحمل کرده بودند، ولی صنایع قدیمی و دیرپای این دو کشور در میان همة سختی ها پایدار مانده بود. یونان، مقدونیه، و تراکیا را بربرها ویران کرده بودند، و بیزانس از محاصرة سپتیمیوس سربلند نکرده بود. جنگ، با کشانیدن پادگانها و منابع رومی به مرز ژرمنها، سبب پیدایش شهرهای جدیدی مانند وین، کارلسبورگ، ستراسبورگ و ماینتس در امتداد رودخانه ها

شد. گل وضعش نابسامان بود و بر اثر حملات ژرمنها، که شصت شهر آن را غارت کرده بودند، دلسرد شده بود بیشتر شهرهای گل با دیوارهای جدید محصور می شدند و خیابانهای وسیع آن، که به سبک روم کشیده شده بود، از میان می رفت و به جای آن کوچه های نامنظم، که دفاع از آنها آسانتر بود ـ مانند عهد باستان و دورة قرون وسطی ـ به وجود می آمد. در بریتانیا نیز شهرها کوچکتر و کاخها بزرگتر می شدند. در اثر مبارزة طبقاتی و مالیات و عوارض سنگین، ثروت یا از میان می رفت یا در دهات نهفته می شد. امپراطوری با شهرنشین کردن و ترویج تمدن شروع شده بود، و اینک با بازگشت به زندگی روستایی و بربریت پایان می یافت.