گروه نرم افزاری آسمان
صفحه اصلی
کتابخانه
مختارنامه
شمارهٔ ۴۰
گر جان گویم برآمد و حیران شد
ور دل گویم واله و سرگردان شد
گفتی که به عجز معترف باید گشت
عاجزتر ازین که من شدم نتوان شد