گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دیوان عطار
مختارنامه
 شمارهٔ ۸


دوش آمد و گفت: ای شب و روزت غمِ من

هرگز نشوی تا تو توئی همدمِ من

من خورشیدم تو سایهای بر سرِخاک

تا محو نگردی نشوی محرَمِ من