گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
مختارنامه
 شمارهٔ ۴۱


دوش آن بت مستم به طلب آمده بود

شب خوش میکرد آن که به شب آمده بود

چه سود که چون صبح وصالش بدمید

جانم به وداع تن به لب آمده بود