گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
مختارنامه
 شمارهٔ ۴۱


شمع آمد و گفت: کشتهام هر سحری

پس سوخته هر شبی به دست دگری

چون در سرم آتش است و بر پایم بند

هرگز نبود کار مرا پای و سری