گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
فصل سی و دوم
.VIII -رواج سبک گوتیک در ایتالیا: 1200-1300


ایتالیاییان قرون وسطی اسلوب گوتیک را سبک آلمانی میخواندند. در دوره رنسانس نیز هنرمندان ایتالیا که درباره منشا این سبک در اشتباه بودند، به استناد آنکه فقط بربرهای آن



<173.jpg>
پنجرة خورشیدی، کلیسای جامع ستراسبورگ


<174.jpg>
کلیسای جامع ستراسبورگ


<175.jpg>
“کلیسا” کلیسای جامع ستراسبورگ


سوی آلپ قدرت ایجاد چنین سبک پرزرق و برق و مطنطن را داشتهاند، آن را گوتیک نام نهادند. وفور تزیینات و گستاخی بلندپایه گوتیک به مذاق ایتالیایی که عاشق سنن قدیمی و از دیرباز آموخته به سبک بیآلایشی بود ناگوار میآمد. اگر ایتالیا سرانجام سبک گوتیک را اقتباس و اخذ کرد، باید دانست که این عمل را با اکراهی مقرون به تحقیر انجام داد; و تازه بعد از آنکه گوتیک را با نیازمندیها و مشرب خویش وفق داد، نه فقط موفق به ایجاد بنای پرحشمت بیگانهای چون کلیسای جامع میلان شد، بلکه ابنیه عجیبی چون کلیساهای اورویتو، سینا، آسیزی، و فلورانس به وجود آورد که آمیزهای بود از سه سبک بیزانسی، رومانسک، و گوتیک. خاک و ویرانه های این کشور به یک سان مالامال بود از سنگهای مرمر رنگارنگ. به کمک این سنگها ممکن بود نمای اماکن مقدس را به طرز دلپذیری درآورد. لکن چگونه میشد نمای مرمر بنایی را تراشیده به صورت درهای بغرنج ابنیه ممالک شمالی درآورند برخلاف اقالیم شمالی که در هوایی مهآلود و سرد برای کسب نور و حرارت زیادتری از آفتاب به وجود پنجره هایی بسیار بزرگ نیازمند بودند، ایتالیا پنجره های کوچک را مرجح میشمرد، زیرا بدین وسیله بود که در برابر آفتابی سوزان صحن کلیسای جامع مامن خنکی میشد. معماران ایتالیایی دیوارهای ضخیم، حتی “کمربند”های آهنی بنا را زشت منظرتر از پشتبندهای پایهبلند گوتیک نمیدانستند. از آنجا که در معماری ایتالیایی برای تقویت بنا احتیاجی به مناره های مخروطی یا طاقهای نوک تیز نبود، این قبیل وسایل صرفا برای تزیین به کار رفت، و هنرمندان ایتالیا هرگز کاملا منطق اساسی سبک معماری گوتیک را اخذ نکردند.
در شمال، قبل از 1300 میلادی، آن سبک تقریبا به کلی در ساختمانهای کلیسایی به کار رفته بود و اگر موارد استثنایی معدودی نیز وجود داشت، در مراکزی بازرگانی مانند ایپر، بروژ، و گان بود. در ایتالیای شمالی و مرکزی، که حتی از لحاظ ساختن کالا و داد و ستد مراکز غنیتر از اراضی لولندز محسوب میشد، ساختن بناهای غیرمذهبی نقش مهمی در تکامل سبک گوتیک ایفا کرد. تالارهای پذیرایی شهرداری، دیوارهای شهر، دروازه ها و برجها، دژهای فئودالها و قصرهای بازرگانان همه از لحاظ شکل یا تزیین به سبک گوتیک گراییدند.
پروجا کار ساختمان پالاتتسو دل مونیچیپو (عمارت شهرداری) خویش را در 1281 آغاز کرد، پالاتتسو پوبلیکو (عمارت اداره امور عامه) در شهر سینا به تاریخ 1289 ساخته شد، بولونیا در 1290 به ساختمان پالاتتسو کوموناله (عمارت اداره امور ناحیه) مبادرت ورزید، کاخ بیمانند و زیبای پالاتتسو وکیو در شهر فلورانس به تاریخ 1298 برپا شد و کلیه این بناها به سبک گوتیک توسکان بودند.
در سال 1228 یکی از رهبانان فرانسیسیان، برادر الیاس که در آسیزی رئیس صومعه بود، برای توسعه مساکن عده بیشماری از پیروان فرقه مزبور و تهیه جا برای زایرانی که بیش از پیش متوجه مزار قدیس فرانسیس میشدند، دستور ساختن دیر و کلیسای عظیم سان فرانچسکو

را داد که اولین کلیسای گوتیک در ایتالیا محسوب میشود. سفارش ساختمان به یک نفر استاد معمار آلمانی داده شد که ایتالیاییها او را یاکوپو د/آلمانیا (یعقوب آلمانی) میخواندند; شاید هم به همین علت است که سبک گوتیک در ایتالیا به “سبک آلمانی” اشتهار یافت. یاکوپو ابتدا کلیسای سفلایی به سبک طاق و تویزه رومانسک پیافکند و بر روی آن کلیسای علیایی بنا کرد با طاق قوسی تویزهبندی شده و نوک تیز، با پنجره های توری گوتیک. این دو کلیسا به انضمام دیر قدیس فرانسیس مجموعه با ابهتی را تشکیل میدهند که به اندازه نقاشیهای حیرتانگیزی که چیمابوئه، جوتو، و شاگردان جوتو در اینجا بر روی گچ رسم کردهاند، یا به اندازه جهانگردان و مومنانی که همه روزه به زیارت مزار فرانسیس (محبوبترین قدیس ایتالیا که کمترین توجهی به اندرزهای وی نمیشود) رو میآوردند، جالب و نظرگیر نمیباشد.
سینا هنوز یک شهر قرون وسطایی است: به این معنی که میدانی عمومی دارد با مشتی ابنیه دولتی در اطراف آن، بازاری که در هوای آزاد تشکیل میشود، و دکانهای محقری که در جوار میدان مرکزی قرار دارند به هیچ وجه نظر عابران را جلب نمیکنند. از این میدان مرکزی شهر ده دوازده کوچه تنگ و صعبالعبور منشعب میشود که در دو سوی هر کدام از آنها، به فاصله کمتر از سه متر، خانه های تاریک کهنسالی قرار گرفته است پر از مردم مهربان و پرجوش و خروشی که در نزد آنها آب آشامیدنی چیزی است تجملی و به مراتب نادرتر و خطرناکتر از شراب. بر روی تپهای، در عقب این رشته خانه های قدیمی به هم چسبیده، لامتروپولیتانا یا کلیسای جامع شهر سر برافراشته است. ظاهرا این بنا یک رشته مرمرهای سیاه و سفید مخطط است که به چشم ناخوشایند میآید. ساختمان کلیسای جامع سینا که در 1229 آغاز شد، در سال 1348 به اتمام رسید. در 1380، از روی طرحهایی که جووانی پیزانو به جا نهاده بود، نمای جدید و دلپذیری در سنگهای مرمر سرخ، سیاه، یا سفید افزودند و سه مدخل رومانسک ساختند که در طرفین هر یک ستونی از مرمر حجاری شده با شکوه قرار داشت، و بامهای دوشیبی آنها را احاطه کرده بودند که نقوشی به شکل جعد و شکن داشتند. اکنون کلیسای جامع سینا صاحب یک پنجره بزرگ خورشیدی بود که از درون آن پرتو خورشید شامگاهی به رنگهای مختلف رخنه میکرد; طاقگانها و ستونبندها در جلو کلیسا ردیفی از پیکره های سنگی را بر ناظران عرضه میداشتند; مناره های مخروطی و برجهایی از مرمر سفید زنندگی زوایای مختلف بنا را میکاست و در داخل سنتوری بلند نمای کلیسا، موزائیک بسیار عریضی مریم عذرا را در حال پرواز بر فراز ابرها به سوی فردوس نشان میداد. برخلاف هنرمند فرانسوی، که علاقه به سایه روشن روی طاقیهای مدرج لایه لایه دور مدخلها و کندهکاریهای عمیق نمای ابنیه داشت، معمار ایتالیایی علاقهمند به سطوح درخشان و رنگارنگ بود. در این کلیسای جامع هیچ نوع پشتبندی به کار نرفته است; بر فراز جایگاه همسرایان طاقی قوسی به سبک بیزانسی قرار دارد; وزن و سنگینی بنا بر دیوارهای ضخیم و طاقیهای مدور بسیار عریضی که از گروه ستونهای مرمری برخاسته و به یک طاق و تویزه

منتهی میشود وارد میآید. این نمونه سبک گوتیک توسکان، که هنوز اکثر اجزای آن به سبک رومانسک است، در واقع یک دنیا با آن بناهای سنگینی که معجزهآسا در آمین و کولونی سر برافراشته تفاوت دارد. در داخل این کلیسا منبر مرمر سفید، کار نیکولا و جووانی پیزانو; تندیسی برنزی از یحیای تعمید دهنده، کار دوناتلو (1457); فرسکوهایی اثر پینتوریکیو; محرابی پرداخته دست بالداساره پروتتسی (1532); و نیمکتهای جایگاه همسرایان، با کندهکاریهایی فراوان و بسیار ظریف، اثر بارتولومئو نرونی (1567); دیده میشود. به این نحو، یک کلیسای ایتالیایی میتوانست در خلال چندین قرن، به برکت سلسله پایان ناپذیری از نوابغ عالم هنر ایتالیا، در حال رشد و تکامل باشد.
در حالی که کلیسای جامع و برج ناقوس سینا در شرف اتمام بود، از دهکده بولسنا خبر از معجزهای دادند که منتج به ساختن یکی دیگر از شاهکارهای معماران این عهد شد. کشیشی که درباره اصل “قلب ماهیت” شک آورده بود خبر داد که مسلما تردیدش برطرف شده، زیرا حین تناول عشای ربانی به چشم خود خون مسیح را بر روی نان مقدس مشاهده کرده است. برای زنده ساختن یاد این واقعه بود که پاپ اوربانوس چهارم نه فقط امر به برگزاری عید جسد یا کورپوس کریستی (1264) داد، بلکه مقرر داشت در اورویتو، واقع در جوار آن دهکده، به ساختن کلیسای جامعی مبادرت جویند. طرح این بنا از طرف دو تن از هنرمندان مشهور عهد، آرنولفو دی کامبیو و لورنتسو مائتانی، ریخته شد.
چهل تن معمار، پیکرتراش، و نقاش از سینا و فلورانس استخدام شدند و از 1290 تا پایان کار ساختمان در 1330 مشغول بودند. در طرح نمای ساختمان از سبک کلیسای جامع سینا پیروی شد، لکن کلیسای جامع اورویتو بنایی از آب درآمد به مراتب پاکیزهتر، و با هماهنگی و تناسب و توازنی به مراتب بهتر; این ساختمان حکم تابلو عظیمی را دارد از سنگ مرمر، که هر یک از عناصر متشکله اش، جداجدا، خود شاهکار دقیقی محسوب میشود. بر روی ستونهای چهارگوش توکاری که میان مدخلهای کلیسا قرار دارند نقش برجسته های بسیار ظریف و دقیقی تراشیده شده که باز از آفرینش، زندگی مسیح “فدیه”، و “واپسین داوری” حکایت میکند. یکی از این نقوش برجسته، یعنی صحنه دیدار مریم، به قدری زیباست که میتوان آن را نمونه کمال پیکرتراԙʠرنسانس قبل از آغاز دوران تجدید حیات علم و هنر به شمار آوјϮ یک رشته ستونهای خوشتراش، نŘǙʠرفیع و باشکوه کلیسای جامع را به سه طبقه تقسیم میکند; بر روی طبقات سهگانه این نما، پیکره های جمعی از پیامبران، حواریون، آبای کلیسا، و قدیسان دیده میشود. در وسط این مجموعه تو در تو، یک پنجره خورشیدی قرار دارد که آن را کار اورکانیا (1359) دانستهاند، لکن این امر مشکوک تلقی شده است. بالای این پنجره، موزائیک خیرهکنندهای (که اکنون آن را برداشته اند) حکایت از تاجگذاری مریم عذرا میکرد. داخله شیاردار عجیب این کلیسای جامع طاقگان سادهای است به سبک باسیلیکا، در زیر یک سقف چوبی کم ارتفاع; از آنجا که نور کافی به درون ص͙ƍ



<176.jpg>
نمای خورشیدی کلیسای جامع اورویتو


<177.jpg>
نما کلیسای جامع سینا


کلیسا نمیتابد، شخص قادر نیست دقیقا به ارزش فرسکوهای کار فراآنجلیکو، بنوتتسو گوتتسولی، و لوکا سینیورلی پی برد.
هنگامی که جنون ابنیه سازی در قرن سیزدهم به سان موجی سراسر ایتالیا را فراگرفت، بزرگترین عمارات شگفتانگیز در خطه ثروتمند فلورانس پیافکنده شد. در 1294، آرنولفو دی کامبیو به ساختمان کلیسای جامع سانتاکروچه مبادرت ورزید. در ساختن این بنا، وی طرح باستانی باسیلیکاها را، بدون بازوی عرضی کلیسا، با سقف چوبی مسطحی حفظ کرد، لکن در ساختمان پنجره ها و طاقگان شبستان، از طاقی نوک تیز استفاده نمود و روکش نمای کلیسا را از مرمر ساخت. زیبایی این کلیسا بیشتر مرهون پیکره های بسیار فراوان سنگی و فرسکوهای عدیده داخل آن بود تا در ساختمان خود بنا از نظر دقایق فن معماری. این مجسمه ها و نقوش همه نموداری بودند از مهارت استادانی که هنر ایتالیایی را به سرحد بلوغ رسانیده بودند. در 1298، آرنولفو نمای خارجی تعمیدگاه این کلیسا را تغییر داد و این بار آن را، به تناوب، با رگه هایی از مرمر سیاه و سفید پوشانید ابداعی که بیسلیقه به نظر میرسد و بسیاری از آثار توسکان را بدمنظره ساخته است. نقص این روش آن است که رگه های مخطط افقی، یعنی تناوب سیاه و سفید، ابهتی را که خاص خطوط عمودی و ارتفاع ساختمان است از بین میبرد. لکن روحیه پرتفاخر عهد (که منادی دیگری از ظهور رنسانس است) از خلال سطور فرمانی (مورخ 1294) هویداست که به موجب آن فرمانداری شهر آرنولفو را مامور ساختن کلیسای جامع سانتاکروچه کرد:
از آنجا که یک قوم والاتبار را شرط کمال حزم آن است که امور خود را به نحوی سامان دهد که نور درایت و عظمت از آثار صوری آن ساطع باشد، مقرر میشود که آرنولفو، استاد معمار شهر ما، سبکها یا طرحهایی با منتهای جلال و شکوه برای تجدید بنای (کلیسای جامع) “سانتا ماریا رپاراتا” مهیا کند، تا دست صنعت و قدرت مردمان هرگز نتواند چیزی به این عظمت و زیبایی به هیچ نحوی از انحا خلق و تقبل نماید، و این امر را بر طبق مبادی و اصولی انجام دهد که فرزانهترین مردمان شهر ما آشکارا و پنهان اعلام و تجویز کردهاند بدین مضمون که به ترکیب آثار و ابنیه شهر هیچ دستی زده نشود. مگر آنکه قصد منطبق ساختن آنها با روح پاکی باشد که مرکب از روح فردفرد قاطبه اهالی یکدل و یک زبان شده است.
همچنانکه بیشک غرض از نشر این فرمان نیز کمک مالی بود، مردم به آن تشویق شدند. بعضی از اصناف شهر فلورانس نیز هر کدام پرداخت مبلغی را تعهد کردند; و چون بعدها اصناف دیگری از کمک سر باز زدند، صنف پشم فروشها تمامی هزینه ساختمان را به گردن گرفت و همه ساله بالغ بر 51,500 لیره طلا (9,270,000 دلار) برای این منظور میپرداخت. به همین سبب نیز آرنولفو در طرحریزی کلیسای جامع ابعاد را به مقیاس بسیار عظیمی حساب کرد. قرار شد سقف سنگی بنا 45 متر ارتفاع داشته باشد، یعنی به بلندی طاق قوسی کلیسای


<178.jpg>
میدان دوئومو، منظر تعمیدگاه، کلیسای جامع و برج مایل پیزا


جامع بووه; شبستان 80 متر در 7/16 متر باشد; و وزن سقف بر روی دیوارهایی ضخیم، مهارهای آهنین، و طاقیهای نوک تیز شبستان قرار گیرد. این طرحی بود به غایت استادانه و شگفتآور، زیرا معمار چیرهدست برای شبستان فقط چهار طاقی به کار میبرد که طول هر کدام از یک گوشه تا گوشه دیگر به بیست متر، و ارتفاع هر کدام به 5/27 متر بالغ میشد. آرنولفو در 1301 درگذشت; لکن ساختمان کلیسای جامع، با مقدار زیادی جرح و تعدیل در نقشه های اصلی، زیر نظر جوتو، آندرئا پیزانو، برونللسکی، و جمعی دیگر ادامه یافت و بالاخره در سال 1436 بود که این هیولای کریهالمنظر تکمیل و تقدیس شد و آن را “سانتاماریا دل فیوره” نام نهادند. این کلیسای جامع ساختمان بغایت بزرگی است که رابط میان اسلوبهای معماری شش قرن شد، محوطهای را به مساحت 7800 مترمربع پوشانید، تازه برای مردمی که در مجلس ساوونارولا گرد میآمدند کوچک بود.