گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
فصل سی و هفتم
.VIII- اصحاب دایره المعارف


حد فاصل میان علم و فلسفه، آن دست از دانشمندان همه فن حریف بیپروایی بودند که در صدد برآمدند به دانش روزافزون عهد خویش نظم و وحدت بخشند;علوم و فنون ذوقی، صنعت و مملکتداری، فلسفه و دین، و ادبیات و تاریخ را به صورت کلی منظمی درآوردند تا مگر پایه و اساسی برای خرد آدمی فراهم سازد. قرن سیزدهم از لحاظ تدوین دایره المعارفها و تالیف زبده ها و مجموعه هایی که خوان رنگینی از کلیه معلومات و یافته های عصر بود قرن درخشانی گشت آن دست از اصحاب دایره المعارف که زیاد بلندپرواز نبودند هم خود را صرف خلاصه کردن علوم طبیعی کردند. الگزاندر نکم، رئیس دیر سیرنسستر (حد 1200)، و تومادو کنتیمپره (حد 1244) یکی از دومینیکیان فرانسوی، مجموعه های عامهپسندی در علوم تحت عنوان ماهیت اشیا منتشر ساختند; بارثالومیو انگلیسی، راهبی از فرقه فرانسیسیان، به تالیف مجموعهای تحت عنوان در خواص اشیا مبادرت ورزید که خالی از یاوهگویی نبود (حد 1240). در حدود سال 1266 برونتو لاتینی، یکی از دفترداران شهر فلورانس که به واسطه طرفداری

از گوئلفها تبعید شده و مدت چندین سال بود در فرانسه میزیست، به نوشتن کتابی به زبان اوئیل مبادرت جست که آن را گلچین نامه نام نهاد. این مجموعه دایره المعارف مختصری بود مشتمل بر علوم، اخلاقیات، تاریخ، و مملکتداری.
این کتاب به قدری جاودانه مقبول نظر مردم افتاد که نیم قرن بعد از نشر دایره المعارف بزرگ دیدرو، یعنی کتابی که خود جهانی را تکان داد، ناپلئون را به فکر انداخت که دستور دهد از طرف خزانه مملکتی مخارج طبع نسخه جرح و تعدیل شدهای از آن را بر عهده گیرند. جمع این آثار قرن سیزدهم الاهیات را با علم، و خرافات را با مشاهدات درهم میآمیخت; نموداری از افکار و احساسات و مشرب مردم آن عهد بود; و مسلم است که اگر امروز به ما بگویند که هفت قرن بعد از این آیندگان درباره احاطه ما بر جمیع علوم چه خواهند گفت، دل آزرده خواهیم شد.
معروفترین دایره المعارف قرون وسطای عالم مسیحی کتاب آینه اکبر، اثر ونسان دو بووه بود. ونسان در سلک رهبانان فرقه دومینیکیان درآمد، معلم لویی نهم و پسران وی شد، کتابداری کتابخانه شاهی را بر عهده گرفت، و به یاری چند تن دیگری که با وی بودند در صدد برآمد تمامی مخزن دانشی را که در دور و برش بود به شکل مختصر و سادهای درآورد. وی دایره المعارف خویش را تصویر جهان نامید، به این معنی که جهان آفرینش را آینهای خواند که افراد در آن نقش عقل کل و تدابیر الاهی را عیان میدیدند. این تالیف بزرگی بود که به قیاس با کتابهای امروزی بالغ بر چهل مجلد ضخیم میشد. ونسان، به کمک نساخ و گلچینهایی از کتب، سه بخش از این دایره المعارف را که عبارت از کتابهای سهگانه طبیعیات، اصول عقاید، و تاریخ بود به پایان رسانید; جانشینان ونسان در حدود سال 1310 یک کتاب اخلاقیات را نیز بر این کتابها افزودند، که بیشتر در حکم “سرقتی ادبی” از کتاب مدخل الاهیات اثر قدیس توماس بود.
خود ونسان آدم متواضع و مهربانی بود. میگفت: “من شخصا حتی یکی از علوم را هم نمیدانم”; مدعی هیچ نوع ابتکاری نشد، و غرضش صرفا گردآوردن برگزیدهای از 450 تن مولفانی بود که به یونانی، لاتینی، یا عربی چیز نوشته بودند. ونسان جمیع اشتباهات پلینی را صادقانه به کتاب خویش منتقل کرد، کلیه معجزات علم احکام نجوم را پذیرفت، و صفحات خود را با ذکر خواص مکنونه نباتات و سنگها پر ساخت. با وجود این، گاهگاهی عجایب و زیبایی طبیعت از خلال سطور کتابش میدرخشند، و خودش آنها را چنان احساس میکند که هیچ “کرم کتابی” آن سان قادر به درک نمیباشد: هرچند که من آدمی گناهکارم و ذهنم به لذات تن آلوده شده است، معترفم که درباره آفریدگار و فرمانروای این عالم لطفی معنوی در دل خویش احساس میکنم، و چون به عظمت و زیبایی ... مخلوقاتش مینگرم، وی را با حرمت عظیمتری سزاوار ثنا میدانم. زیرا ذهن آدمی چون خود را از مزبله دلبستگیهایش بیرون کشد و چنانکه قادر است به نور تفکر اعتلا بخشد، از اوج رفیعی، عظمت جهانی را میبیند حاوی اماکنی بیحد و حصر، مالامال از درجات متنوعی از مخلوقات.

فیضان فعالیت علمی در قرن سیزدهم با عظمت فلسفه ها، و تنوع و شکوه ادبیات تروبادورها گرفته تا دانته، کوس همسری میکوفت. علوم این عصر، درست مانند مدخل الاهیات توماس آکویناس و کمدی الاهی دانته، از ایقان و اطمینان بسیار زیاد، از غفلت در امتحان کردن فرضیات خویش، و از آمیختن دانش با ایمان به طرزی نامشخص لطمه دید. لکن زورق کوچک علوم که در دریایی از علوم مکنونه روان بود، حتی در یک عصر ایمان، پیشرفت چشمگیری کرد. در وجود ادلارد، گروستست، آلبرتوس، آرنو دو ویلنوو، گولیلمو، سالیچتی، هانری دو موندویل، لانفرانکی، بیکن، و پتروس هیسپانوس، مشاهده تازه و تجربه بزدلانه بتدریج شروع به شکستن قدرت مطلق ارسطو، پلینی، و جالینوس کرد; شوقی برای اکتشافات و امور خطیر، ماجراجویان را بال و پر بخشید; و در آغاز آن قرن شگفتانگیز، الگزاندر نکم سرسپردگی جدید را بخوبی در خلال این عبارات توصیف کرد: “علم با هزینهای هنگفت، با شب زندهداریهای مکرر، با صرف مقدار زیادی وقت، با کوشش و پشتکار فراوان، و با فعالیت شدید ذهنی میسر میشود”.
لکن در پایان کتاب الگزاندر، بار دیگر روحیه قرون وسطایی با ملاطفتی بیپایان و به بهترین وجه عیان میشود:
شاید، ای کتاب، تو پس از این الگزاندر به جا مانی و پیش از آنکه کرمهای کتاب ذره ذره تو را بجوند، کرمها این تن مرا خورده باشند. ... تو آینه روح منی، ترجمان افکار منی ... شاهد صادق وجدان و تسلیبخش عزیز غمهای منی ... ترا همچون خزینه مطمئنی مامن رازهای درون خود کردهام. ... در توست که من خود را میخوانم. قطعا تو به دست خواننده مومنی خواهی افتاد که از سر لطف در حق من دعا خواهد کرد. آنگاه است که تو ای کتاب کوچک، فیالواقع برای مولای خویش سودمند خواهی بود; در آن حال است که تو الگزاندر را به پاداش زحمتی که کشیده است اجری بغایت حقشناسانه عطا خواهی کرد. من بر زحمتی که تقبل کردهام حسرت نمیخورم روزی اخلاص خواننده مومنی خواهد آمد که گاه ترا در دامان خویش قرار دهد، گاه ترا به سینه خویش بفشرد، و گاهی به عنوان نازبالشی ترا زیر سر گذارد; گاهی ترا بملایمت بر هم نهد و، از روی اشتیاق، برای من به درگاه خداوند عیسی مسیح دعا کند، او که با اب و روحالقدس در طی گردشهای لایتناهی اعصار میزید، و سلطنت میکند، آمین.