گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
فصل پانزدهم
.III – کالیکستوس سوم: 1455-1458


تأثیر عدم اتحاد ایتالیا در انتخاب پاپ بعدی به نحو زیر بود: ایتالیاییها که نتوانستند بر سر یک پاپ ایتالیایی توافق کنند، یک کاردینال اسپانیایی را به پاپی برگزیدند؛ این شخص آلفونسو بورخا بود که نام کالیکستوس سوم را برای خود برگزید. او هفتاد و هفت سال داشت؛ انتخاب کنندگانش می توانستند به مرگ او در اندک زمانی، و برگزیدن یک پاپ دیگر و شاید مفیدتر مطمئن باشند. کالیکستوس کارشناس قانون کلیسایی و دیپلوماسی بود و به دانش کلاسیک، که نیکولاوس شیفتة آن بود، چندان اعتنایی نداشت. اومانیستها، که در رم ریشة بومی نداشتند، در دوران پاپی او روزگار بملالت می گذراندند؛ فقط والا بود که اکنون خوی خود را کاملاً

تعدیل کرده و هنوز در شغل منشیگری پاپ مستقر بود.
کالیکستوس مرد خوبی بود، و کسان خود را دوست می داشت. ده ماه پس از تاجگذاریش، دو تن از برادرزاده هایش را به نامهای لویس خوان د میلا و روذریگو بورخا، و نیز دون خایمة پرتغالی را، که بترتیب بیست و پنج، بیست و چهار، و بیست و سه سال داشتند، به کاردینالی رساند. روذریگو (آلکساندر ششم آینده) عیب دیگری نیز داشت، و آن عبارت بود از تجاهرش به معشوقه بازی؛ مع هذا کالیکستوس پرسودترین شغل دربار پاپ را به او داد (1457). این شغل عبارت بود از ریاست دربار پاپ. پاپ در همان سال او را به فرماندهی قوای نظامی خود برگزید. بدین گونه بود که خویشاوندبازی در دستگاه پاپ شروع شد و پاپهای بعدی نیز مشاغل را به برادرزاده ها یا سایر بستگان خود، و حتی بعضی اوقات به پسران خویش، می دادند. کالیکستوس، در برابر خشم ایتالیاییها، اطرافیان خود را از مردم کشور خویش، انتخاب کرد، و رم زیر نگین اهالی کاتالونیا واقع شد. پاپ دلایلی برای این کار در دست داشت: او در رم اجنبی بود؛ اشراف و جمهوریخواهان علیه او توطئه می کردند؛ و از این رو می خواست نزدیک خود مردانی داشته باشد که آنان را می شناخت و مطمئن باشد که در حالی که خود سرگرم مهمترین هدف خود – جهاد- است، او را از دسیسة دشمنان حفظ می کنند. به علاوه، پاپ مصمم بود که دوستانی در کالج کاردینالها- که همواره می کوشید تا، ضمن انتخاب پاپ، به حکومت او جنبة مشروطیت نیز بدهد و وادارش سازد که در تمام تصمیماتش از آن هیئت، که در حکم مجلس سنا یا شورای سلطنت است، تبعیت کند- داشته باشد. پاپها، درست همان گونه که پادشاهان با اشراف جنگیدند و آنان را شکست دادند، کاردینالها را نیز مغلوب کردند. در هر دو صورت برد با سلطنت مطلقه بود؛ اما شاید جانشین ساختن یک اقتصاد ملی به جای اقتصاد محلی، و رشد مناسبات بین المللی و وسیع و بغرنج شدن آن، در آن زمان تمرکز رهبری و قدرت را ایجاب می کرد.
کالیکستوس آخرین کارمایة خود را بیهوده در کوشش برای برانگیختن اروپا به مقاومت در برابر ترکان صرف کرد. وقتی که مرد، رم خاتمة قدرت او را به منزلة اتمام حکومت «بربرها» جشن گرفت. هنگامی که کاردینال پیکولومینی به جانشینی او انتخاب شد، رم چنان شادی کرد که در زمان هیچ پاپ دیگر در دو قرن اخیر نکرده بود.