گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
غزليات
 غزل شمارهٔ ۵۱۸


نفسی بهوی الحبیب فارت

لما رات الکوس دارت

مدت یدها الی رحیق

و النفس بنوره استنارت

لما شربته نفس و ترا

خفت و تصاعدت و طارت

لاقت قمرا اذا تجلی

الشمس من الحیا توارت

جادت بالروح حین لاقت

لا التفتت و لا استشارت