گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
فصل سی و دوم
فصل سی و دوم :صحنة ادبی - 1756-1789


I – مطبوعات

در دورنمای صحنه، روزنامه ها، مجلات، ناشران، کتابخانه های دوار (کتابخانه هایی که اعضای آن کتابها را پس از خواندن به یکدیگر رد می کنند)، و تئاترها قرار داشتند. همة اینها بسرعت در حال افزایش بودند و کشمکشهای احزاب و صاحبان استعدادها را به اطلاع خوانندگانی که هر روز بر تعدادشان افزوده می شد می رساندند. چند نشریه در این هنگام پا به عرصة وجود گذارند: لیترری مگزین و کریتیکال ریویو در 1756، پابلیک لجر در 1760؛ رمبلر متعلق به جانسن در 1750 آغاز به کارکرد؛ جنتلمنز مگزین، که در سالهای رنج و تلاش جانسن منبع درآمد وی بود، در 1731 آغاز به کار کرد و تا سال 1922 به حیات خود ادامه داد. در خلال این مدت، تعداد روزنامه های لندن و میزان انتشار آنها دو برابر شد. نشریة مانیتور در 1755 آغاز به کار کرد، نورث بریتن در 1761، مورنینگ کرونیکل در 1769، مورنینگ هرالد در 1780، دیلی یونیورسال رجیستر در 1785، که در 1788 به تایمز تغییر نام داد؛ پابلیک ادور تایزر، که با نامه های جونیوس به معدن طلا دست یافت و تیراژ آن از 47,500 به 84,000 نسخه افزایش پیدا کرد. بیشتر نشریات روزانة دیگر تنها با مشتریان محدود خود به حیات خویش ادامه می دادند. به این ترتیب، تعداد فروش تایمز در 1795 تنها 4800 نسخه بود. این نشریات از نظر ابعاد و اندازه ساده تر از مطالب خود بودند، و معمولاً از چهار صفحه تشکیل می شدند که یکی از آنها صرف آگهیها می شد. در 1759 جانسن عقیده داشت که مقدار آگهی در روزنامه ها به حد اعلای خود رسیده است. او می گفت:
آگهیها اینک چنان متعددند که با اهمال و بیدقتی بسیار مورد مطالعه قرار می گیرند، و بنابراین لازم است که با چشمگیر بودن وعده هایی که داده می شود، با فصاحت لحنی که گاه عالی و گاه احساساتی باشد، جلب توجه کرد. ... فروشنده مایع زیبا کننده لوسیونی می فروشد که جوشهای صورت را دفع، کک و مک را برطرف، پوست را صاف، و بدن را

گوشتالود می کند. ... حرفة آگهی اینک چنان به حد کمال نزدیک است که پیشنهاد اصلاحی در وضع آن آسان نیست؛ ولی چون هر هنری باید به تبعیت شایسته از خیر و صلاح عمومی اجرا شود، من چاره ای ندارم جز اینکه این مطلب را به عنوان یک سؤال اخلاقی مطرح کنم که آیا این افراد که اذهان عمومی را به خود جلب می کنند گاهی در به بازی گرفتن خودسرانة عواطف و احساسات ما راه افراط نمی پیمایند؟
صاحبان چاپخانه ها، کتابفروشان، و ناشران هنوز تا حدود زیادی در یک حرفه باهم درآمیخته بودند. رابرت دادزلی، که آثار پوپ و چسترفیلد را منتشر کرده بود، در این هنگام آثار والپول وگلدسمیث را به چاپ رسانید. تامس دیویز یک کتابفروشی داشت که مورد توجه عامه بود و اجازه می داد در آنجا اشخاص سرفرصت به مطالب کتابها نگاه کنند؛ جانسن و دیگران به این کتابفروشی می رفتند تا نگاهی به کتابها بیندازند و همسر قشنگ کتابفروش را هم دیدی بزنند. ویلیام ستران با انتشار فرهنگ جانسن، ثروت ملل ادم سمیث، و انحطاط و سقوط امپراطوری روم گیبن شهرت به هم رسانید. دو کتاب اخیر الذکر در «سال عجایب» (1776) منتشر شدند. دانشگاه آکسفرد در 1781 چاپخانة کلرندن را تأسیس کرد. کتابفروشان برای کتابهای خوب بهای خوبی می پرداختند، ولی می توانستند در برابر دستمزد بسیار قلیل، نویسندگان مزدور را برای تهیة مقالات و تألیفات به کار گمارند. در کتاب احمق اسم و رسم دار (1766)، اثر هنری بروک، یک کتابفروش می گوید: «من می توانم یکی از این آقایان را که برای تعلیم و تربیتشان بیش از هزینة نگاهداری یک خانوادة متوسط تا پایان جهان خرج شده است، بلی من می توانم یکی از آنها را مانند یک اسب زبر و زرنگ از صبح تا شام با دستمزدی که کمتر از دستمزد سه ساعتة دربان یا شاگرد واکسی باشد به کار بگمارم.» نویسندگان آنقدر زیاد شدند که بازار کتاب اشباع شد، با از جان گذشتگی برای سهم ناچیز خود مبارزه می کردند و با قلم مسموم خویش یکدیگر را مورد هجوم قرار می دادند. زنان نیز وارد میدان رقابت شدند: خانم انا باربولد، سرافیلدینگ، خانم املیا اوپای، خانم الیزابت اینچبالد، خانم الیزابت مانتگیو، فنی برنی، و هنه مور. سرانجام یک کشیش روستایی وارد مسابقه شد و جایزه را ربود.