گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
اشاره



154- 90 -قرآن- 122 - -قرآن- 68
سورة الفاتحۀ
اشاره
154- 90 -قرآن- 122 - -قرآن- 68
[ [سوره الفاتحۀ [ 1]: آیات 1 تا 7
41 الحَمدُ لِلّه رَب العالَمِینَ [ 2] الرَّحمن الرَّحِیم [ 3] مالِکِ - 154 بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم [ 1] -قرآن- 1 - 90 -قرآن- 122 - -قرآن- 68
140 اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ [ 6] صِراطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِ المَغضُوبِ - یَوم الدِّین [ 4] إِیّاكَ نَعبُدُ وَ إِیّاكَ نَستَعِین [ 5] -قرآن- 1
126 ترجمه: پس از آغاز نامه بنام خداوند بخشندهي مهربان ستایش براي آن خدا است که - عَلَیهِم وَ لا ال ّ ض الِّینَ [ 7] -قرآن- 1
پروردگار جهانیان است و رحمان است و رحیم و مالک روز جزاء [اي خدا] تو را میپرستیم و از تو مدد میخواهیم که ما را براه
راست رهبري کنی براه آن کسانی که برخوردارشان کردهاي نه براه گرفتاران خشم و مردم گمراه. سخن مفسّرین: مجمع. إبن عبّاس
و قتاده گفتهاند اینکه سوره بمکّه نازل شده است. مجاهد گفته است بمدینه نازل شده است بعضی گفتهاند دو نوبت نازل شده است
بمکّه و بمدینه. بسم اللّه- طبري. کلمهي [بسم] ادب و آموزشی است از جانب حق براي پیغمبر که در جلو همهي کارهاي خود اوّل
اسم خدا را بزبان آورد. الرّحمن الرّحیم- مجمع: یعنی رحمان دنیا و رحیم آخرت و از بعضی تابعین نقل است: رحمان یعنی مهربان
بهمهي آفریدهها و رحیم مهربان بمؤمنین و از امام صادق علیه السّلام روایت شده است: رحمان اسم خاص است بصفت عام و رحیم
اسم عام است بصفت خاص یعنی کلمهي رحمان مختص بخدا است که دیگري باین اسم نامیده نمیشود و صفت عام او را میرساند
که مهربان بهمهگان است و رحیم اسم عمومی است و صفت خاص خدا را میفهماند که مهر او بمؤمنین و آمرزش آنها باشد. [
صفحه 2] در کشف الاسرار نوشته: الرّحمن: جهاندار، دشمنپرور، ببخشندگی. الرحیم: دوست بخشاي بمهربانی. فخر- آنکه خود را
رحمن و رحیم نامیده است چگونه بدیگري رحم نمیکند و چون کلمهي [اللّه] اشاره بقهر خداوندي است و نشانهي قدرت و علوّ او
است با کلمات رحمان و رحیم فهمانده شده است که رحمت او برتر از خشم او است. کشف الاسرار: از حضرت رضا [ع] روایت
شده است معنی بسم اللّه الرّحمان الرّحیم اینکه است: خودم را بنشانه و علامت خداوندي نشانهدار میکنم. تفسیر فی ظلال القرآن:
چون باتّفاق اوّلین وحی و نزول قرآن دستور بآغاز قرائت باسم اللّه است که [اقرَأ بِاسم رَبِّکَ] است و نیز اوّلین تصوّر اسلامی و
تحسین اندیشهي مسلمان اینکه است که او است آغاز و انجام و نهان و نمودار آفرینش پس آغاز هر کار بنام او است و هر جنبشی
صفحه 44 از 298
-1 مجمع: عموم قاریها با صداي جلو و ضم دال حمد و کسر [صداي زیر] لام «ِ الحَمدُ لِلّه » 134- بکومک او است. -قرآن- 110
18 روح البیان: - خواندهاند. و نیز با کسر دال و لام خواندهاند. و هم با فتح [صداي بالاي دال] و کسر لام قرائت شده است. -قرآن- 1
حمد اظهار کمال محمود است یعنی نمایاندن مزایاي شخص مورد ستایش ولی کمال خدا همان افعال و آثار او است. داود قیصري
گفته است. ستایش بزبان همان است که پیغمبران گفتهاند و هم در قرآن است که کلمهي [الحمد] باشد و ستایش بعمل انجام افعال
نیک است براي خدا، و ستایش باحوال دارا شدن کمالات علمی و عملی است و تخلّق باخلاق حسنه شعر: لقد کنت دهرا قبل أن
یکشف الغطا اخالک انّی ذاکر لک شاکر فلمّا اضاء اللّیل أصبحت شاهدا بأنّک مذکورون ذکر و ذاکر فخر: در اینکه جمله که
گفته: ستایش براي خدا است، و نگفته است خدا را ستایش میکنم اشاره است به اینکه که کسی قادر بر ستایش سزاوار او نیست که
او شایستهي بستایش است در ازل و ابد و علاوه که با حال غفلت هم اینکه جمله صحیح است [ صفحه 3] ولی با جملهي حمد
میکنم در حال غفلت غلط است رَب العالَمِینَ 1- فخر. اینکه عبارت بمنزلهي استدلال است بر ستایش خدا یعنی حمد میکنم چون
75 مالِک یَوم الدِّین 2 مجمع: عموم قاریها [ملک] بدون الف خواندهاند و عاصم و کسائی و خلف و - پروردگار است. -قرآن- 56
24 تفسیر فی ظلال القرآن: یوم الدّین یعنی روز پاداش در آخرت و اعتقاد - یعقوب و حضرمی [مالک] با الف خواندهاند. -قرآن- 1
بیوم الدّین از عقاید کلّی ارزندهي اسلام است که چشم و دل آدمی را بجائی دیگر غیر از تنگناي زمین وابسته میدارد که خود را
محدود بنیازمندیهاي زندگی نمیداند و برتر از آن میشمارد که نگران باشد و چشم بسود محدود زندگی بر روي زمین بدوزد إِیّاكَ
نَعبُدُ- فخر رازي. آغاز بکلمهي [إِیّاكَ] یعنی تو را اشاره باین است که چون خود را برابر دوست دید و او را طرف گفتگوي خود
قرار داد آماده میشود براي بقیّهي عبادتها و سختی عبادت بر او آسان میشود و کلمه [نعبد] که میفهماند عبادتش با شرکت دیگران
است اشاره است بمفاد [المُؤمِنُونَ إِخوَةٌ] یعنی مردم با ایمان همه برادر یکدیگرند و در خداپرستی همه یک دل و یک جهت هستند.
696 إِیّاكَ نَستَعِین-ُ روح البیان: کلمهي [إِیّاكَ] مکرر شده است براي اشاره به - 406 -قرآن- 673 - 367 -قرآن- 396 - -قرآن- 351
اینکه که پس از اظهار عبودیّت غرور و خودپرستی عبادت باین جمله جبران شود که اگر بندگی است بکومک تو است باین معنی
56 فی ظلال: اینجا است حد - 20 -قرآن- 46 - که چون تو را میپرستم غروري ندارم و در اینکه هم از تو کومک میخواهم. -قرآن- 1
فاصلی میان آنکه خود را ز هر بندي آزاد بداند و آنکه خود را غلام بیاختیار پندارد. اینجا است که مسلمان خود را از فشار طبیعت
آسوده میبیند چون توان خود و چیرگی طبیعت را دو پدیده ز قدرت خداوند داند که بیک روش و بکومک یکدگر بسوي یک
هدف میجنبند و آنچه در مغرب زمین بنام قهر طبیعت گفته میشود میراث نادانیهاي مردم رم قدیم است که میفهماند اینکه طبیعت
[ از قدرت خداوند جدا است ولی مسلمان پذیرفته است که خداوند پدید آورندهي او و دیگر قواي طبیعت است اینکه [ صفحه 4
است که مسلمان از خدا یاري میخواهد و از حوادث و قهر طبیعت باك ندارد. اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ- مجمع: کلمهي [صراط] با
سین هم قرائت شده است و نیز با اشمام را بزا یعنی با راي شبیه بزا قرائت شده است صراط مستقیم را قرآن معنی کردهاند و دین و
31 کشف الاسرار جهودي بعلی علیه السّلام عرض کرد: اگر شما خود را بر - دوستی خانوادهي پیغمبر نیز معنی کردهاند. -قرآن- 1
حق میدانید چرا از خدا راه راست میخواهید! آن حضرت فرمود. گروهی پیش از ما سعادتمند شدهاند و ما میخواهیم همان
سعادت نصیب ما شود. امام فخر: چون خط مستقیم کوتاهتر فاصله است پس از خدا میخواهیم ما را بنزدیکتر راه سعادت رهبري
کند. روح البیان: در تأویلات نجمیّه است: هدایت عموم موجودات بموجب غریزه است بطرف نیازمندیهاي زندگی چنانکه در قرآن
است [أَعطی کُل شَیءٍ خَلقَه ثُم هَدي] یعنی پس از آفرینش موجودات براه زندگی رهبريشان کرد. و هدایت دیگر طریقهي
مردمان خاصّه است و مؤمنین که مفاد [یَهدِیهِم رَبُّهُم بِإِیمانِهِم] شامل آنها است. سوّم هدایت راه مردمان اخص است که پیغمبران
486 تفسیر صافی: از - 344 -قرآن- 456 - 180 -قرآن- 308 - باشند. همانطور که در قرآن است [وَ وَجَدَكَ ضَالا فَهَدي]. -قرآن- 136
امام صادق ع روایت شده است: یعنی ما را ارشاد فرما بآن راه که بدوستی تو کشاند و ببهشت جاوید رساند و جلوگیر شود از توجّه
صفحه 45 از 298
بهوي و هوس که موجب گمراهی است و هلاك. در کشف الاسرار نوشته است: بار خدایا راه خود بنما و آنگه ما را در آن راه
بروش دار وانگه از روش بکشش رسان و کشش را گفتهاند [جذبۀ من الحق توازي عمل الثّقلین] یعنی از سوي حق آدمی را بآن جا
میبرند که خوشی آن برابر است با عمل نیک جن و انس. شعر: بسا پیر مناجاتی که از مرکب فرو ماند || بسا یار خراباتی که زین بر
شیر بر بندد [ صفحه 5] صِ راطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم- روح البیان: ابو العبّاس بن عطا گفت: مشمولین انعام چند دستهاند: 1- عارفین
که از نعمت معرفت برخوردار هستند 2- اولیا که از یقین و صدق و رضا بهرهمند هستند 3- نیکان که نعمت بردباري و مهربانی
بآنها عنایت شده است 4- مریدان که بحلاوت اطاعت بسر میبرند 5- مؤمنین که بنعمت استقامت در فکر و کار خود سعادتمند
شدهاند. مجمع: مشمولین انعام آنهائی هستند که بقرآن فرموده [الَّذِینَ أَنعَمَ اللّه عَلَیهِم مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِینَ]
574 غَیرِ المَغضُوبِ - 38 -قرآن- 463 - یعنی مشمولین انعام خدا پیغمبرانند و راستگویان و شهیدان راه حق و مردم درستکار. -قرآن- 1
عَلَیهِم وَ لَا ال ّ ض الِّینَ- مجمع: حمزه [علیهم] با ضمهّا خوانده است و بعضی [علیهمو] با واو خواندهاند. حسن بصري [علیهمی] با یا
خوانده است و اعرج با ضمهّا و میم خوانده است و هم با کسرها و ضم میم [علیهم] قرائت کرده است و مقصود از [مغضوب علیهم]
47 کشف الاسرار: اینکه سوره را مفتاح الجنّۀ نامیدهاند چون بهشت هشت در - یهود هستند و [ضالّین] مسیحیها هستند. -قرآن- 1
- دارد و اینکه سوره مشتمل بر هشت قسمت است که وسیلهي باز شدن آنها است: 1- ذکر ذات بوسیلهي [الحَمدُ لِلّه رَب العالَمِینَ] 2
ذکر صفات باین جمله [الرَّحمن الرَّحِیم]ِ 3- ذکر افعال [إِیّاكَ نَعبُدُ] 4- ذکر معاد [ب إِیّاكَ نَستَعِین]ُ 5- ذکر تصفیهي نفس
- بوسیلهي [اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ] 6- ذکر تجلیهي نفس بخیرات و نیکیها که از نتیجهي [صراط المستقیم] نصیب سالک میشود 7
یاد احوال دوستان و رضاي حق از ایشان بجمله [أَنعَمتَ عَلَیهِم] 8- اعراض از بیگانگان که مفاد [غَیرِ المَغضُ وب عَلَیهِم] است. -
660 سخن - 593 -قرآن- 631 - 420 -قرآن- 572 - 353 -قرآن- 387 - 314 -قرآن- 332 - 279 -قرآن- 296 - 227 -قرآن- 255 - قرآن- 190
ما 1: در نزول اینکه سوره که گفتهاند دو نوبت بوده است: بمکّه بوده است و مدینه ممکن است بگوئیم چون پیغمبر در مکّه بنماز
آن را میخوانده است و در مدینه بعنوان قرآن قرائت فرموده است از اینکه جهت گمان کردهاند که دو نوبت [ صفحه 6] نازل شده
است. مگر بگوئیم ستایش بر افاضهي وجود است 2- کلمات [رَب العالَمِینَ ... مالِک یَوم الدِّین]ِ اشاره است که ستایش و پرستش
مختص بآن است که آغاز و انجام آفرینش باو است نه بآن که خود فرض کنیم و بیندیشیم 3- [الصِّراطَ المُستَقِیمَ] شاید اشاره باشد
بزشتی عقاید دیگر ادیان که از پیچ و خمهاي فرض شریک و فرزند براي خدا و شفاعت بتها بیزاریم و میخواهیم راه مستقیم توحید
را بما بنمایانی تا از چنین افکار زشت بر کنار باشیم و بیواسطه تو را بپرستیم چنانکه در آیت دیگر گفته شده است. [أَن هذا صِراطِی
613 بر آتش نشانند سجّادهات - 289 -قرآن- 580 - 126 -قرآن- 264 - 96 -قرآن- 101 - مُستَقِیماً] و نیز مفاد اینکه شعر است: -قرآن- 76
||اگر جز بحق میرود جادهات 4- [المَغضُوب عَلَیهِم] شاید اشاره باشد بآنهائی که عقل و فهم خود را بکار نمیبرند و با تعصّب و
تقلید حق را انکار کردهاند و در نتیجه مغضوب و گمراه شدهاند 5- مفسّرین مثل مجمع و صافی روایت کردهاند که مقصود از
[المَغضُوب عَلَیهِم] یهود است که در آیت دیگر گفته شده است [مَن لَعَنَه اللّه وَ غَضِبَ عَلَیه وَ جَعَلَ مِنهُم القِرَدَةَ وَ الخَنازِیرَ] و مقصود
از [الضّالِّینَ] مسیحیها هستند بدلیل اینکه جملهي قرآن [لا تَتَّبِعُوا أَهواءَ قَوم قَد ضَلُّوا مِن قَبل وَ أَضَلُّوا کَثِیراً] ولی ممکن است بگوئیم:
آنها که مشمول انعام حق نیستند و در آیه گفته شده است: ما را براه آنها رهبري مکن دو دستهاند: اوّل آن که محرومیتش بیشتر
است و زشتر است، مردمی هستند که اثر وجودي آنها منفی است و موجب ضلال و گمراهی مردم میشوند. و جلوگیر مردم میشوند
از وصول بغایت مطلوب که در حقیقت معارض با خدا و آفرینش هستند از اینکه جهت توصیف شدهاند به [المَغضُوب عَلَیهِم].
دستهي دوّم آنها هستند که فقطّ خود گمراه هستند و زیانی بکسی ندارند البتّه آنها در درجهي دوّم هستند و بعد از دستهي اوّل
منفور هستند 6- فقهاي شیعه باتّفاق واجب میدانند در رکعت اوّل و دوم نماز سورهي فاتحه خوانده شود چون روایت مشهور است
- 29 -قرآن- 250 - [لا صلاة الّا بفاتحۀ الکتاب] یعنی آن نماز که اینکه سوره در آن نباشد درست نیست البتّه با توجّه، نه -قرآن- 6
صفحه 46 از 298
1004 [ صفحه 7] در فراموشی. - 562 -قرآن- 981 - 441 -قرآن- 485 - 413 -قرآن- 427 - -273 قرآن- 323