گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
3 / 1زیور آسمان ها و زمین ، چراغ هدایت و کشتی نجات10


اشاره

.عنه علیه السلام :عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از امام حسین علیه السلام -: بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در آمدم ، در حالی که اُبَیّ بن کعب ، نزد ایشان بود . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود : «آفرین بر تو ، ای ابو عبد اللّه ، ای زیور آسمان ها و زمین ها!» .

اُبَی به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت : ای پیامبر خدا ! چگونه کسی غیر از تو ، زیور آسمان ها و زمین ها می شود؟!

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «ای اُبَی ! سوگند به کسی که مرا به حق به پیامبری بر انگیخت ، حسین بن علی ، در آسمان، بزرگ تر شمرده می شود تا در زمین ، و در سمت راست عرش خدای عز و جل نوشته شده است : او چراغ هدایت ، کشتی نجات ، پیشوای خیر و برکت و عزّت و افتخار و دانش و سرمایه است » . .




سخنی در باره حدیثی مشهور

پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیثی مشهور که به ایشان نسبت داده شده ، فرموده است : إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَهُ النَّجاهِ . حسین ، چراغ هدایت و کشتی نجات است . مضمون این حدیث ، در منابع معتبر روایی آمده است ؛ امّا نه با این الفاظ . برای روشن شدن مطلب، لازم است تفاوت نقل های این روایت در منابع مختلف روایی ، مورد تأمّل قرار گیرد . بر اساس اسناد موجود، شیخ المحدّثین صدوق رحمه الله (م 381 ق) ، نخستین کسی است که مضمون این حدیث را در کتاب های کمال الدین و عیون أخبار الرضا علیه السلام ، به ترتیب ، بدین گونه آورده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، ضمن گفتگویی با اُبیّ بن کعب ، در توصیف امام حسین علیه السلام فرموده است : ... مَکتوبٌ عَن یَمینِ العَرشِ : مِصباحٌ هادٍ وسَفینَهُ نَجاهٍ . (1) در سمت راست عرش ، نوشته شده است [که او] : «چراغ هدایتگر و کشتی نجات است» . ... مَکتوبٌ عَن یَمینِ عَرشِ اللّهِ عز و جل : مِصباحُ هُدیً وسَفینَهُ نَجاهٍ . (2) در سمت راست عرش خدای عز و جل نوشته شده است [که او] : «چراغ هدایت و کشتی نجات است» .



1- .ر. ک: ص 88 ح 443.
2- .ر. ک: ص 72 ح 428.



پس از شیخ صدوق ، طَبرِسی رحمه الله (م 468 ق) در کتاب إعلام الوری ، این گونه آورده است : ... لَمَکتوبٌ عَلی یَمینِ عَرشِ اللّهِ : مِصباحٌ هادٍ وسَفینَهُ نَجاهٍ . (1) بر سمت راست عرش خدا نوشته شده : «چراغ هدایتگر و کشتی نجات» . پس از وی ، علی بن یونس عاملی (م 877 ق) در کتاب الصراط المستقیم ، این متن را چنین گزارش کرده است : ... وإنَّهُ مَکتوبٌ عَن یَمینِ العَرشِ : وإنَّهُ مِصباحُ هُدًی وسَفینَهُ نَجاهٍ . (2) بر سمت راست عرش ، نوشته شده: «و او چراغ هدایت و کشتی نجات است» . نخستین کتابی که این متن مشهور در آن آمده ، کتاب المنتخب طُرَیحی (م 1085 ق) است که ضمن نقل جریان دیدار اُبَیّ بن کعب با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، آورده است : ... وَاسمُهُ مَکتوبٌ عَن یَمینِ العَرشِ : إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَهُ النَّجاهِ . (3) نام او بر سمت راست عرش ، نوشته شده است : «همانا حسین ، چراغ هدایت و کشتی نجات است» . پس از المنتخب طریحی ، در منابع دیگری مانند مدینه المعاجز (4) نیز این متن دیده می شود که ظاهرا از همان المنتخب گرفته باشند . به نظر می رسد که متن المنتخب طریحی و کتاب های پس از آن، حدیث را نقل به معنا کرده اند . گفتنی است که المنتخب طریحی ، از منابع غیر معتبر است ؛ لیکن به دلیل روان تر بودن عبارت نقل شده در آن ، حدیث ، بدین شکل ، مشهور گردیده است . به هر حال ، چون این حدیث ، نقل به معناست و مضمون آن در منابع معتبر آمده است ، ایرادی ندارد .



1- .إعلام الوری : ج 2 ص 186 .
2- .الصراط المستقیم : ج 2 ص 161 .
3- .المنتخب ، طریحی: ص 197 .
4- .مدینه المعاجز : ج 4 ص 51 .



3 / 2أحَبُّ النّاسِ إلی أهلِ السَّماءِ9.عنه علیه السلام :المناقب لابن شهرآشوب عن الرضا عن آبائه علیهم السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَن أحَبَّ أن یَنظُرَ إلی أحَبِّ أهلِ الأَرضِ إلی أهلِ السَّماءِ ، فَلیَنظُر إلَی الحُسَینِ . (1)8.الإمام علیّ علیه السلام :الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) عن العیزار بن حریث :بَینَما عَمرُو بنُ العاصِ جالِسٌ فِی ظِلِّ الکَعبَهِ ، إذ رَأَی الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السلام مُقبِلاً ، فَقالَ : هذا أحَبُّ أهلِ الأَرضِ إلی أهلِ السَّماءِ الیَومَ . (2)7.عنه صلی الله علیه و آله :اُسد الغابه عن إسماعیل بن رجاء عن أبیه :کُنتُ فی مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی حَلقَهٍ فیها أبو سَعیدٍ الخُدرِیُّ وعَبدُ اللّهِ بنُ عَمرٍو ، فَمَرَّ بِنا حُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام ، فَسَلَّمَ ، فَرَدَّ القَومُ السَّلامَ ، فَسَکَتَ عَبدُ اللّهِ حَتّی [ إذا ] (3) فَرَغوا رَفَعَ صَوتَهُ وقالَ : وعَلَیکَ السَّلامُ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ ، ثُمَّ أقبَلَ عَلَی القَومِ ، فَقالَ : ألا اُخبِرُکُم بِأَحَبِّ أهلِ الأَرضِ إلی أهلِ السَّماءِ؟ قالوا : بَلی . قالَ : هُوَ هذَا الماشی ، ما کَلَّمَنی کَلِمَهً مُنذُ لَیالی صِفّینَ ، ولَأَن یَرضی عَنّی أحَبُّ إلَیَّ مِن أن یَکونَ لی حُمرُ النَّعَمِ .

قالَ أبو سَعیدٍ : ألا تَعتَذِرُ إلَیهِ؟ قالَ : بَلی ، قالَ : فَتَواعَدا أن یَغدُوا إلَیهِ .

قالَ : فَغَدَوتُ مَعَهُما ، فَاستَأذَنَ أبو سَعیدٍ ، فَأَذِنَ لَهُ ، فَدَخَلَ ، ثُمَّ استَأذَنَ عَبدُ اللّهِ ، فَلَم یَزَل بِهِ حَتّی أذِنَ لَهُ . فَلَمّا دَخَلَ قالَ أبو سَعیدٍ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، إنَّکَ لَمّا مَرَرتَ بِنا أمسِ ، فَأَخبَرَهُ بِالَّذی کانَ مِن قَولِ عَبدِ اللّهِ بنِ عَمرٍو .

فَقالَ حُسَینٌ علیه السلام : أعَلِمتَ یا عَبدَ اللّهِ أنّی أحَبُّ أهلِ الأَرضِ إلی أهلِ السَّماءِ؟

قالَ : إی ورَبِّ الکَعبَهِ . قالَ : فَما حَمَلَکَ عَلی أن قاتَلتَنی وأبی یَومَ صِفّینَ؟ فَوَاللّهِ ، لَأَبی کانَ خَیرا مِنّی . قالَ : أجَل . (4) .

1- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 73 ، بحارالأنوار : ج 43 ص 297 ح 59 .
2- .الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) : ج 1 ص 395 الرقم 364 ، تهذیب الکمال : ج 6 ص 406 ، الإصابه : ج 2 ص 69 وفیه « عبداللّه بن عمرو بن العاص » بدل « عمرو بن العاص » ، سیر أعلام النبلاء : ج 3 ص 285 ، تاریخ دمشق : ج 14 ص 179 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 269 الرقم 117 عن الولید بن العیزار نحوه .
3- .ما بین المعقوفین أثبتناه من تاریخ دمشق .
4- .اُسد الغابه : ج 3 ص 347 ، تاریخ دمشق : ج 31 ص 275 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 181 ح 3917 نحوه ، کنزالعمّال : ج 11 ص 343 ح 31695 ؛ شرح الأخبار : ج 1 ص 145 ح 84 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 73 عن إسماعیل بن رجاء وعمرو بن شعیب وکلاهما نحوه .



3 / 2محبوب ترینِ مردم نزد آسمانیان

6.عنه صلی الله علیه و آله ( مِمّا رَأی فی لَیلَهِ المِعراجِ مَکتوبا عَلی بَ ) المناقب ، ابن شهرآشوب به نقل از امام رضا ، از پدرانش علیهم السلام ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : هر کس دوست دارد به کسی بنگرد که محبوب ترینِ زمینیان نزد آسمانیان است ، به حسین بنگرد .5.عنه صلی الله علیه و آله :الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) به نقل از عیزار بن حریث : عمرو بن عاص ، در سایه کعبه نشسته بود که دید حسین بن علی علیه السلام پیش می آید . گفت : این شخص ، در این روزگار ، محبوب ترینِ زمینیان نزد آسمانیان است . (1)4.رسول اللّه صلی الله علیه و آله :اُسد الغابه به نقل از اسماعیل بن رجاء ، از پدرش : در مسجد پیامبر خدا ، در حلقه ای بودم که ابو سعید خُدری و عبد اللّه بن عمرو ، نشسته بودند . حسین بن علی علیه السلام از کنار ما گذشت و سلام داد . آنان جواب سلامش را دادند ؛ امّا عبد اللّه ساکت شد تا آنان فارغ شدند و سپس با صدای بلند گفت : و بر تو سلام و رحمت و برکات خدا باد ! آن گاه به سوی آنان رو کرد و گفت : آیا به شما از محبوب ترینِ اهل زمین نزد اهل آسمان ، خبر ندهم؟

گفتند : چرا .

گفت : همین کسی که گذشت . از شب های پیکار صفّین تاکنون ، کلمه ای با من سخن نگفته است و اگر او از من راضی شود ، خوش تر دارم تا شتران سرخ مو داشته باشم .

ابو سعید گفت : نمی خواهی از او پوزش بخواهی؟

گفت : چرا .

وعده گذاشتند که صبح ، نزد حسین علیه السلام بروند . صبح من هم با آن دو رفتم . ابو سعید ، اجازه ورود خواست و حسین علیه السلام اجازه داد . او داخل شد و سپس عبد اللّه [چند بار] اجازه ورود خواست تا حسین علیه السلام به او اجازه داد . وقتی عبد اللّه داخل شد ، ابو سعید گفت : «ای فرزند پیامبر خدا ! هنگامی که تو دیروز از کنار ما گذشتی [ ...]» و ماجرای سخنان عبد اللّه بن عمرو را بازگو کرد .

حسین علیه السلام فرمود : «ای عبد اللّه ! می دانی که من ، محبوب ترینِ زمینیان نزد آسمانیان هستم ؟» .

عبد اللّه گفت : به خدای کعبه سوگند ، آری !

فرمود : «پس چه چیزْ تو را به جنگ با من و پدرم در جنگ صفّین وا داشت ؟ به خدا سوگند ، پدرم از من بهتر بود» .

عبد اللّه گفت : آری . چنین است . .

1- .در الإصابه ، به جای عمرو بن عاص ، عبد اللّه بن عمرو بن عاص آمده است .



3 / 3دُعاءُ النَّبِیِّ صلّی الله علیه و آله لِمُحِبّیهِ3.الإمام الکاظم علیه السلام :معرفه علوم الحدیث عن أبی هریره :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَأخُذُ بِیَدِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام ، فَیَرفَعُهُ عَلی باطِنِ قَدَمَیهِ ، فَیَقولُ : حُزُقَّهٌ حُزُقَّهْ ، تَرَقَّ عَینَ بَقَّهْ (1) ، اللّهُمَّ إنّی اُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ ، وأحِبَّ مَن یُحِبُّهُ . (2)2.الإمام علیّ علیه السلام :تاریخ دمشق عن أبی هریره :کُنتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی سوقٍ مِن أسواقِ المَدینَهِ ، فَانصَرَفَ وَانصَرَفتُ مَعَهُ ، فَقالَ : اُدعُ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ ، فَجاءَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام یَمشی ، فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِیَدِهِ (3) هکَذا ، فَقالَ الحُسَینُ بِیَدِهِ هکَذا ، فَالتَزَمَهُ ، فَقالَ : اللّهُمَّ إنّی اُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ ، وأحِبَّ مَن یُحِبُّهُ . (4) .

1- .الحُزُقَّه : الضعیف المتقارب الخطو من ضعفه ... ذکرها علی سبیل المداعبه والتأنیس له . وتَرَقَّ : بمعنی اِصعد ، وعینَ بَقّه : کنایه عن صغر العین (النهایه : ج 1 ص 378 «حزق») .
2- .معرفه علوم الحدیث : ص 89 ، المعجم الکبیر : ج 3 ص 49 ح 2652 ، المناقب لابن المغازلی : ص 371 ح 418 ؛ کفایه الأثر : ص 81 کلّها نحوه ، بحارالأنوار : ج 36 ص 313 ح 158 .
3- .قالَ بیده : العرب تجعل القول عباره عن جمیع الأفعال ، وتُطلقه علی غیر الکلام واللسان ، فتقول : قال بیده ؛ أی أخذ ، وقال برجله ؛ أی مشی ، وقالَ بثوبه ؛ أی رفعه ، وکلّ ذلک علی المجاز والاتّساع . ویقال : قال بمعنی أقبل ، وبمعنی مال . . . وغیر ذلک (النهایه : ج4 ص124 «قول») .
4- .تاریخ دمشق : ج 14 ص 154 ح 3474 .



3 / 3دعای پیامبر صلّی الله علیه و آله در حقّ دوستدارانش

1.رسول اللّه صلی الله علیه و آله ( لَمّا سُئِلَ عَن صُحُفِ إبراهیمَ علیه السلام ) معرفه علوم الحدیث به نقل از ابو هُرَیره : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، دست حسین بن علی علیه السلام را می گرفت و او را بر کف پایش بلند می کرد و می فرمود : «کوچولو ، ای کوچولو ! بالا بیا ، چشم کوچولو . خدایا! من ، بی تردید ، او را دوست دارم . پس تو نیز او و دوستدار او را دوست بدار» .قال محمد بن أبی قره نقلاً من کتاب أبی جعفر محمد بتاریخ دمشق به نقل از ابو هُرَیره : با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در بازاری از بازارهای مدینه بودم . ایشان ، باز گشت و من نیز با ایشان باز گشتم . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «حسین بن علی را فرا بخوان» [و من ، فرا خواندم] . همین که حسین بن علی آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله دستش را دراز کرد و حسین علیه السلام هم چنین کرد . آن گاه ، پیامبر صلی الله علیه و آله او را در آغوش گرفت و گفت : «خدایا ! من ، او را دوست دارم . تو نیز او و دوستدارش را دوست بدار» . .




المستدرک علی الصحیحین عن أبی هریره :ما رَأَیتُ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السلام إلّا فاضَت عَینی دُموعا ، وذاکَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله خَرَجَ یَومَا ، فَوَجَدَنی فِی المَسجِدِ ، فَأَخَذَ بِیَدی وَاتَّکَأَ عَلَیَّ ، فَانطَلَقتُ مَعَهُ حَتّی جاءَ سوقَ بَنی قَینُقاعَ . (1)

قالَ : وما کَلَّمَنی ، فَطافَ ونَظَرَ ، ثُمَّ رَجَعَ ورَجَعتُ مَعَهُ ، فَجَلَسَ فِی المَسجِدِ وَاحتَبی .

وقالَ لی : اُدعُ لی لَکاعَ (2) ، فَأَتی حُسَینٌ علیه السلام یَشتَدُّ حَتّی وَقَعَ فی حِجرِهِ ، ثُمَّ أدخَلَ یَدَهُ فی لِحیَهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَجَعَلَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَفتَحُ فَمَ الحُسَینِ علیه السلام ، فَیُدخِلُ فاهُ فی فیهِ ، ویَقولُ : اللّهُمَّ إنّی اُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ . (3)فضائل الصحابه لابن حنبل عن یعلی العامری عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ أحِبَّ مَن أحَبَّ حُسَینا . (4)راجع : ص 52 (الفصل الثانی / دعاء النبیّ صلی الله علیه و آله لمن أحبّهما وعلی من أبغضهما) .

3 / 4تَفدِیَتُهُ بِإِبراهیمَ ابنِ النَّبِیِّ صلّی الله علیه و آلهتاریخ بغداد عن أبی العبّاس :کُنتُ عِندَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وعَلی فَخِذِهِ الأَیسَرِ ابنُهُ إبراهیمُ ، وعَلی فَخِذِهِ الأَیمَنِ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام ، تارَهً یُقَبِّلُ هذا ، وتارَهً یُقَبِّلُ هذا ، إذ هَبَطَ عَلَیهِ جِبریلُ علیه السلام بِوَحیٍ مِن رَبِّ العالَمینَ .

فَلَمّا سُرِیَ عَنهُ قالَ : أتانی جِبریلُ مِن رَبّی ، فَقالَ لی : یا مُحَمَّدُ! إنَّ رَبَّکَ یَقرَأُ عَلَیکَ السَّلامَ ، وَیَقولُ لَکَ : لَستُ أجمَعُهُما لَکَ ، فَافدِ أحَدَهُما بِصاحِبِهِ ، فَنَظَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إلی إبراهیمَ فَبَکی ، ونَظَرَ إلَی الحُسَینِ فَبَکی .

ثُمَّ قالَ : إنَّ إبراهیمَ . . . ، مَتی ماتَ لَم یَحزَن عَلَیهِ غَیری ، واُمُّ الحُسَینِ فاطِمَهُ ، وأبوهُ عَلِیٌّ ابنُ عَمّی لَحمی ودَمی ، ومَتی ماتَ حَزِنَت ابنَتی ، وحَزِنَ ابنُ عَمّی ، وحَزِنتُ أنَا عَلَیهِ ، وأنَا اُوثِرُ حُزنی عَلی حُزنِهِما ، یا جِبریلُ تَقبِضُ إبراهیمَ ، فَدَیتُهُ بِإِبراهیمَ ، قالَ : فَقُبِضَ بَعدَ ثَلاثٍ .

فَکانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إذا رَأَی الحُسَینَ علیه السلام مُقبِلاً قَبَّلَهُ ، وضَمَّهُ إلی صَدرِهِ ، ورَشَفَ (5) ثَنایاهُ ، وقالَ : فُدیتُ مَن فَدَیتُهُ بِابنی إبراهیمَ . (6) .

1- .بنو قینقاع : هم بطن من بطون یهود المدینه (النهایه : ج 4 ص 136 ذیل مادّه «قین») .
2- .لُکَع : یقال للصبیّ الصغیر ، وفی حدیث أبی هریره : أثمَّ لُکع ؟ یعنی الحسن أو الحسین علیهماالسلام(الصحاح : ج 3 ص 1280 «لکع») .
3- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 196 ح 4823 ، الأدب المفرد: ص 345 ح 1183 ، تاریخ دمشق : ج 13 ص 193 ح 3158 وفیهما «حسن» بدل « حسین » .
4- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 772 ح 1361 .
5- .الرشف : المصّ . وقد رشفه یرشُفه ویرشِفه ، وارتشفه ، أی امتصّه (الصحاح : ج 4 ص 1364 «رشف») .
6- .تاریخ بغداد : ج2 ص204 ، تاریخ دمشق : ج52 ص324 ح11042 ؛ الطرائف : ص202 ح 289 ، مثیر الأحزان : ص21 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج4 ص81 کلّها عن ابن عبّاس ، عوالی اللآلی : ج4 ص 92 ح127 نحوه ، بحارالأنوار : ج43 ص261 ح2 وراجع : إثبات الوصیّه : ص175 .


المستدرک علی الصحیحین به نقل از ابو هُرَیره : هیچ گاه حسین بن علی علیه السلام را ندیدم ، جز آن که اشک چشمم سرازیر شد ، از آن رو که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، روزی بیرون آمد و مرا در مسجد یافت و دستم را گرفت و به من تکیه کرد و با هم به بازار بنی قَینُقاع (1) رفتیم . بی آن که با من گفتگو کند ، چرخید و نگریست و سپس با هم باز گشتیم و در مسجد به حالت چُمباتمه نشست و به من فرمود : «کودک خردسال را برایم فرا بخوان» .

حسین علیه السلام شتابان آمد و در دامانش نشست و دست در محاسن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بُرد . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز دهان حسین علیه السلام را می گشود و دهانش را در دهان او می کرد و می گفت : «خدایا ! من ، او را دوست دارم . تو نیز او را دوست بدار» .فضائل الصحابه ، ابن حنبل به نقل از یَعلی عامری ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : خدایا! هر کس را که حسین را دوست می دارد ، دوست بدار .ر . ک : ص 53 (فصل دوم / دعای پیامبر صلی الله علیه و آله برای دوستدار آن دو و نفرین ایشان بر دشمن آن دو) .

3 / 4پیامبر صلّی الله علیه و آله پسرش را فدای امام حسین علیه السلام کرد

تاریخ بغداد به نقل از ابو العبّاس : نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بودم و پسرش ابراهیم علیه السلام بر روی ران چپش و حسین بن علی علیه السلام بر روی ران راستش بود . گاه این را و گاه آن را می بوسید که جبرئیل علیه السلام بر او فرود آمد و از سوی پروردگار جهانیان ، وحی آورد . چون وحی تمام شد ، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «جبرئیل ، از سوی پروردگارم آمد و به من گفت : ای محمّد ! خدایت به تو سلام می رساند و می فرماید : هر دو را برای تو گِرد نمی آورم . یکی را فدای دیگری کن » .

پیامبر صلی الله علیه و آله به ابراهیم علیه السلام نگریست و گریست ، و به حسین علیه السلام نگریست و گریست .

سپس فرمود : «ابراهیم . . . ، اگر بمیرد ، جز من ، کسی بر او ماتم نمی گیرد ؛ ولی مادر حسین ، فاطمه است و پدرش علی ، پسر عمویم که گوشت و خون من است . اگر حسین بمیرد ، دخترم ، پسر عمویم و خود من نیز بر او اندوهگین می شویم و من ، اندوه خود را بر اندوه آنها مقدّم می دارم . ای جبرئیل ! ابراهیم را بگیر که من ، او را فدای حسین کردم» .

ابراهیم علیه السلام پس از سه روز ، قبض روح شد . پیامبر صلی الله علیه و آله هر گاه حسین علیه السلام را می دید که پیش می آید ، او را می بوسید و به سینه اش می چسباند و دندان های جلویش را می مکید و می فرمود : «فدای کسی شوم که پسرم ابراهیم را فدایش کردم !» . .

1- .بنی قَینُقاع ، از شاخه های یهود مدینه است .


3 / 5تَقبیلُ النَّبِیِّ صلّی الله علیه و آله جَبینَهُ وفاهُکفایه الأثر عن سلمان الفارسی :دَخَلتُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وإذَا الحُسَینُ علیه السلام عَلی فَخِذِهِ ، وَهُوَ یُقَبِّلُ جَبینَهُ ، ویَلثِمُ فاهُ (1) . (2) .

1- .لثِمتُ فاها : إذا قبّلتها (الصحاح : ج 5 ص 2027 «لثم») .
2- .کفایه الأثر : ص 46 .



3 / 5پیامبر صلّی الله علیه و آله پیشانی و دهان امام حسین علیه السلام را می بوسید

کفایه الأثر به نقل از سلمان فارسی : بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در آمدم . دیدم حسین بن علی علیه السلام بر روی ران اوست و پیامبر صلی الله علیه و آله پیشانی او را می بوسد و دهانش را بر دهان او نهاده و می بوسد . .




تاریخ الطبری عن أبی برزه الأسلمی فی مَجلِسِ یَزیدَ لَمّا رَآهُ یَنکُتُ بِقَضیبٍ ثَغرَ الحُسَینِ علیه السلام : أتَنکُتُ بِقَضیبِکَ فی ثَغرِ الحُسَینِ ؟! أما لَقَد أخَذَ قَضیبُکَ مِن ثَغرِهِ مَأخَذا ، لَرُبَّما رَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَرشُفُهُ . (1)تهذیب الکمال عن أبی برزه أیضا: اِرفَع قَضیبَکَ ، فَوَاللّهِ لَرُبَّما رَأَیتُ فاهَ رَسولِ اللّهِ عَلی فیهِ یَلثِمُهُ. (2)الإرشاد عن زید بن أرقم فی مَجلِسِ ابنِ زِیادٍ وهُوَ یَضرِبُ ثَنایا أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام بِقَضیبٍ فی یَدِهِ : اِرفَع قَضیبَکَ عَن هاتَینِ الشَّفَتَینِ ، فَوَاللّهِ الَّذی لا إلهَ غَیرُهُ ، لَقَد رَأَیتُ شَفَتَی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلَیهِما ما لا اُحصیهَ کَثرَهً یُقَبِّلُهُما (3) . (4)تاریخ الطبری عن زید بن أرقم أیضا : اُعلُ (5) بِهذَا القَضیبِ عَن هاتَینِ الثَّنِیَّتَینِ ، فَوَالَّذی لا إلهَ غَیرُهُ ، لَقَد رَأَیتُ شَفَتَی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلی هاتَینِ الشَّفَتَینِ یُقَبِّلُهُما . (6)راجع : ج 8 ص 144 (القسم التاسع / الفصل السادس / احتجاج زید ابن ارقم علی ابن زیاد) و ص 288 (الفصل السابع / احتجاج أبی برزه علی یزید) .

.

1- .تاریخ الطبری : ج 5 ص 465 ، البدایه والنهایه : ج 8 ص 192 نحوه .
2- .تهذیب الکمال : ج 6 ص 429 وراجع : الفتوح : ج 5 ص 129 والملهوف : ص 214 ومثیر الأحزان : ص 100 .
3- .فی المصدر: «تُقَبِّلُهُما» والتصویب من بحارالأنوار و کشف الغمه .
4- .الإرشاد : ج 2 ص 114 ، کشف الغمّه : ج 2 ص 275 ، إعلام الوری : ج 1 ص 471 ، بحار الأنوار : ج 45 ص 116 .
5- .اُعْلُ : أی تَنحَّ (النهایه : ج 3 ص 294 «علا») .
6- .تاریخ الطبری : ج 5 ص 456 ، أنساب الأشراف : ج 3 ص 412 وراجع : تاریخ دمشق : ج 14 ص 189 والأخبار الطوال : ص 260 .



تاریخ الطبری به نقل از ابو بَرْزه اَسلَمی ، در مجلس یزید ، هنگامی که دید با چوب دستی بر دندان های امام حسین علیه السلام می کوبد : آیا با چوب دستی ات بر دندان های حسین می کوبی؟ آگاه باش که چوب دستی ات بر جایی از دندان هایش می کوبد که بسیار دیدم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، آن جا را می مکد .تهذیب الکمال به نقل از ابو بَرْزه در مجلس یزید ... : چوب دستی ات را کنار بکش که به خدا سوگند ، بسیار دیدم که پیامبر خدا ، دهان بر دهان او نهاده و آن را می بوسد !الإرشاد به نقل از زید بن ارقم ، در مجلس ابن زیاد ، هنگامی که وی با چوب دستی اش بر دندان های پیشین امام حسین علیه السلام می زد : چوب دستی ات را از این دو لب بردار ، که سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست ، بارها و بارها که شماره نمی توانم کرد ، دیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، دو لب خود را بر آنها نهاده و می بوسد !تاریخ الطبری به نقل از زید بن ارقم ، در مجلس ابن زیاد... : این چوب دستی ات را از این دو دندان پیشین ، دور بدار ، که سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست ، دو لب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را بر این دو لب دیدم ، که آنها را می بوسید !ر . ک : ج 8 ص 145 (بخش نهم / فصل ششم / احتجاج زید بن ارقم با ابن زیاد) و ص 289 (فصل هفتم / احتجاج ابو برزه با یزید) .

.




3 / 6لَهُ مَعرِفَهٌ مَکتومَهٌ فی قَلبِ المُؤمِنِ522.الإمام الصادق علیه السلام :الخرائج والجرائح عن المقداد بن الأسود عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ لِلحُسَینِ فی بَواطِنِ المُؤمِنینَ مَعرِفَهً مَکتومَهً . (1)راجع : ص 210 (القسم الثالث / الفصل الثانی : تنصیص النبیّ صلی الله علیه و آله علی إمامته وإمامه ولده) وص 248 (الفصل الثالث : تنصیص الأئمّه علیهم السلام علی إمامته) .

.

1- .الخرائج والجرائح : ج 2 ص 842 ح 60 ، بحارالأنوار : ج 43 ص 272 ح 39 .



3 / 6شناخت نهانی مؤمن نسبت به امام حسین علیه السلام

521.عنه صلی الله علیه و آله ( فی بَیانِ حُقوقِ الجارِ ) الخرائج و الجرائح به نقل از مقداد بن اسود ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : به راستی در دل های مؤمنان ، شناختی نهانی نسبت به حسین ، هست.ر . ک : ص 211 (بخش سوم / فصل دوم : تصریح پیامبر صلی الله علیه و آله به امامت امام حسین علیه السلام و فرزندانش) و ص 249 (فصل سوم : تصریح امامان علیهم السلام به امامت حسین علیه السلام ) .

.




الفَصْلُ الرَّابِعُ : مَکارِمُ أخلاقِهِ4 / 1عِزَّهُ النَّفسِ520.عنه صلی الله علیه و آله :کمال الدین بإسناده عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :وَالَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ نَبِیّا ، إنَّ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ فِی السَّماءِ أکبَرُ مِنهُ فِی الأَرضِ ؛ فَإِنَّهُ مَکتوبٌ عَن یَمینِ العَرشِ : مِصباحٌ هادٍ ، وسَفینَهُ نَجاهٍ ، وإمامٌ غَیرُ وَهِنٍ (1) ، وعِزٌّ وفَخرٌ ، وبَحرُ عِلمٍ ، وذُخرٌ . (2)519.رسول اللّه صلی الله علیه و آله :کامل الزیارات عن معمر بن خلّاد عن أبی الحسن الرضا علیه السلام :بَینَمَا الحُسَینُ علیه السلام یَسیرُ فی جَوفِ اللَّیلِ وهُوَ مُتَوَجِّهٌ إلَی العِراقِ ، وإذا بِرَجُلٍ یَرتَجِزُ وَیَقولُ :


یا ناقَتی لا تَذعَری مِن زَجرِوشَمِّری قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ بِخَیرِ رُکبانٍ وخَیرِ سَفرِحَتّی تَحَلِّی بِکَریمِ القَدرِ بِماجِدِ الجَدِّ رَحیبِ الصَّدرِأثابَهُ اللّهُ لِخَیرِ أمرِ ثَمَّهَ أبقاهُ بَقاءَ الدَّهرِ


فَقالَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام :


سَأَمضی وما بِالمَوتِ عارٌ عَلَی الفَتیإذا ما نَوی حَقّا وجاهَدَ مُسلِما وواسَی الرِّجالَ الصّالِحینَ بِنَفسِهِوفارَقَ مَثبورا (3) وخالَفَ مُجرِما فَإِن عِشتُ لَم أندَم وإن مِتُّ لَم اُلَمکَفی بِکَ مَوتا أن تُذَلَّ وتُرغَما (4) .

1- .الوَهْنُ : الضَّعْفُ (الصحاح : ج 6 ص 2215 «وهن») .
2- .کمال الدین : ص 265 ح 11 عن علیّ بن عاصم عن الإمام الجواد عن آبائه علیهم السلام وراجع : هذه الموسوعه : ج 2 ص 72 ح 428 .
3- .مثبورا : أی مغلوبا ممنوعا من الخیر (لسان العرب : ج 4 ص 99 «ثبر») .
4- .کامل الزیارات : ص 193 ح 274 ، بحار الأنوار : ج 45 ص 237 ح 5 وراجع : هذه الموسوعه : ج 5 ص 256 (القسم السابع / الفصل السابع : من مکّه إلی کربلاء / إقبال أربعه نفر من الکوفه معهم الطرمّاح بن عدی إلی الإمام علیه السلام ) .