گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
فصل چهارم : وصیّت های امام علیه السلام


4 / 1آنچه به اُمّ سلمه داد

239.الکافی عن سعید بن یسار بیّاع السابری :الغیبه ، طوسی به سند معتبر ، از فُضَیل بن یسار : امام باقر علیه السلام به من فرمود : «هنگامی که حسین علیه السلام به عراق رو نمود ، وصیّت و نوشته ها و دیگر چیزها را به امّ سلمه ، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله سپرد و به او فرمود : هنگامی که بزرگ ترین فرزندم نزد تو آمد ، آنچه را به تو سپرده ام ، به او بسپار .

هنگامی که حسین علیه السلام کشته شد ، علی بن الحسین علیه السلام نزد امّ سلمه آمد و او همه چیزهایی را که حسین علیه السلام به او سپرده بود ، به وی داد» .240.الکافی عن إسحاق بن عمّار :الکافی به سند معتبر ، از حُمران : از امام باقر علیه السلام در باره آنچه مردم می گفتند که : صحیفه ای ممهور به امّ سلمه داده شده است ، پرسیدم .

فرمود : «هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله قبضِ روح شد ، علی علیه السلام دانش ، سلاح و آنچه را بود ، به ارث برد . سپس به حسن علیه السلام رسید و آن گاه به حسین علیه السلام ، و چون بیم داشتیم که [دشمنان] بر ما غلبه کنند ، وی آن را نزد اُمّ سلمه به امانت نهاد . سپس علی بن الحسین علیه السلام آن را از امّ سلمه گرفت» .

گفتم : آری . سپس به پدرت و آن گاه به تو رسید و پس از این با توست؟

فرمود : «آری» . .




241.إرشاد القلوب عن عائشه :الکافی بسندٍ معتبر عن عمر بن أبان :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ علیه السلام عَمّا یَتَحَدَّثُ النّاسُ أنَّهُ دُفِعَ إلی اُمِّ سَلَمَهَ صَحیفَهٌ مَختومَهٌ ، فَقالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَمّا قُبِضَ وَرِثَ عَلِیٌّ علیه السلام عِلمَهُ وسِلاحَهُ وما هُناکَ ، ثُمَّ صارَ إلَی الحَسَنِ علیه السلام ، ثُمَّ صارَ إلَی الحُسَینِ علیه السلام .

قالَ : قُلتُ : ثُمَّ صارَ إلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ، ثُمَّ صارَ إلَی ابنِهِ ، ثُمَّ انتَهی إلَیکَ ، فَقالَ : نَعَم . (1)242.حلیه الأولیاء عن أبی صالح :إثبات الوصیّه فی ذِکرِ أحوالِ الإِمامِ الحُسَینِ علیه السلام یَومَ عاشوراءَ : ثُمَّ أحضَرَ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام ، وکانَ عَلیلاً ، فَأَوصی إلَیهِ بِالاِسمِ الأَعظَمِ ومَواریثِ الأَنبِیاءِ علیهم السلام ، وعَرَّفَهُ أنَّهُ قَد دَفَعَ العُلومَ وَالصُّحُفَ وَالمَصاحِفَ وَالسِّلاحَ إلی اُمِّ سَلَمَهَ ، وأمَرَها أن تَدفَعَ جَمیعَ ذلِکَ إلَیهِ . (2)243.الأمالی للصدوق عن الأصبغ بن نباته :الکافی بسندٍ معتبر عن أبی بکر الحضرمیعن أبی عبداللّه [الصادق] علیه السلام :إنَّ الحُسَینَ علیه السلام لَمّا سارَ إلَی العِراقِ استَودَعَ اُمَّ سَلَمَهَ رَضِیَ اللّهُ عَنهَا الکُتُبَ وَالوَصِیَّهَ ، فَلَمّا رَجَعَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام دَفَعَتها إلَیهِ . (3) .

1- .الکافی : ج 1 ص 236 ح 8 ، الإرشاد : ج 2 ص 189 ، کشف الغمّه : ج 2 ص 383 عن عمرو بن أبان ، روضه الواعظین : ص 231 ، بصائر الدرجات : ص 186 ح 145 نحوه ، بحار الأنوار : ج 26 ص 207 ح 11 .
2- .إثبات الوصیّه : ص 177 .
3- .الکافی : ج 1 ص 304 ح 3 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 172 ، إعلام الوری : ج 1 ص 483 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 19 ح 6 .



244.رسول اللّه صلی الله علیه و آله :الکافی به سند معتبر ، از عمر بن ابان : از امام صادق علیه السلام در باره آنچه مردم می گفتند که : صحیفه ای ممهور به امّ سلمه داده شده است ، پرسیدم .

فرمود : «هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله قبضِ روح شد ، علی علیه السلام دانش و سلاح و آنچه را بود ، به ارث برد . سپس به حسن علیه السلام و آن گاه به حسین علیه السلام رسید» .

گفتم : سپس به علی بن الحسین علیه السلام و پس از او به پسرش و آن گاه به تو رسیده است .

فرمود : «آری» .292.الإمام الصادق علیه السلام :إثبات الوصیّه در یادکرد احوال امام حسین علیه السلام در روز عاشورا : سپس زین العابدین علیه السلام را که بیمار بود ، حاضر کرد و اسم اعظم و میراث پیامبران علیهم السلام را به او وصیّت کرد و او را آگاه کرد که دانش ها ، نوشته ها ، مُصْحَف ها و سلاح را به امّ سلمه سپرده است و به وی فرمان داده که همه آنها را به او (زین العابدین علیه السلام ) بدهد .293.عنه علیه السلام :الکافی به سند معتبر ، از ابو بکر حَضْرَمی ، از امام صادق علیه السلام : حسین علیه السلام چون به سمت عراق حرکت کرد ، کتاب ها و وصیّت را نزد امّ سلمه که خدا از او خشنود باد ، نهاد و چون علی بن الحسین علیه السلام باز گشت ، امّ سلمه ، آنها را به او داد . .




4 / 2ما دَفَعَ لاِبَنتِهِ الکُبری294.رسول اللّه صلی الله علیه و آله :الکافی عن أبی الجارود عن أبی جعفر [الباقر] علیه السلام :إنَّ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السلام لَمّا حَضَرَهُ الَّذی حَضَرَهُ ، دَعَا ابنَتَهُ الکُبری فاطِمَهَ بِنتَ الحُسَینِ علیه السلام ، فَدَفَعَ إلَیها کِتابا مَلفوفا، ووَصِیَّهً ظاهِرَهً، وکانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام مَبطونا (1) مَعَهُم ، لا یَرَونَ إلّا أنَّهُ لِما بِهِ، فَدَفَعَت فاطِمَهُ الکِتابَ إلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ، ثُمَّ صارَ وَاللّهِ ذلِکَ الکِتابُ إلَینا یا زِیادُ.

قالَ : قُلتُ : ما فی ذلِکَ الکِتابِ ، جَعَلَنِیَ اللّهُ فِداکَ ؟

قالَ : فیهِ وَاللّهِ ما یَحتاجُ إلَیهِ وُلُد آدَمَ مُنذُ خَلَقَ اللّهُ آدَمَ إلی أن تَفنَی الدُّنیا ، وَاللّهِ ، إنَّ فیهِ الحُدودَ ، حَتّی أنَّ فیهِ أرشَ (2) الخَدشِ . (3)295.مسند ابن حنبل عن عمّ أبی رافع بن عمرو الغفاری :الکافی عن أبی الجارود عن أبی جعفر [الباقر] علیه السلام :لَمّا حَضَرَ الحُسَینَ علیه السلام ما حَضَرَهُ ، دَفَعَ وَصِیَّتَهُ إلَی ابنَتِهِ فاطِمَهَ ، ظاهِرَهً فی کِتابٍ مُدرَجٍ (4) ، فَلَمّا أن کانَ مِن أمرِ الحُسَینِ علیه السلام ما کانَ ، دَفَعَت ذلِکَ إلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام .

قُلتُ لَهُ : فَما فیهِ ، یَرحَمُکَ اللّهُ ؟ فَقالَ : ما یَحتاجُ إلَیهِ وُلدُ آدَمَ مُنذُ کانَتِ الدُّنیا إلی أن تَفنی . (5) .

1- .المَبْطُون : العلیل البطن (الصحاح : ج 5 ص 2080 «بطن») .
2- .الأرْش : دِیَهُ الجراحات (الصحاح : ج 3 ص 995 «أرش») .
3- .الکافی : ج 1 ص 303 ح 1 ، الإمامه والتبصره : ص 197 ح 51 ، بصائر الدرجات : ص 148 ح 9 ولیس فیهما ذیله من «واللّه إنّ فیه» ، إعلام الوری : ج 1 ص 482 ولیس فیه ذیله من «قال : قلت» وفیها بزیاده «ووصیّه باطنه» بعد «ظاهره» ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 172 ولیس فیه من «وکان علیّ بن الحسین علیه السلام » وراجع : إثبات الوصیّه : ص 177 .
4- .أدْرَجْتُ الکتاب : طویته (الصحاح : ج 1 ص 313 «درج») .
5- .الکافی : ج 1 ص 304 ح 2 ، بصائر الدرجات : ص 168 ح 24 ، الإمامه والتبصره : ص 197 ح 51 نحوه ، بحار الأنوار : ج 26 ص 54 ح 19 .



4 / 2آنچه به دختر بزرگش داد

296.المعجم الکبیر عن أسد بن وداعه :الکافی به نقل از ابو جارود [زیاد بن مُنذر] : امام باقر علیه السلام فرمود : «هنگامی که اجل حسین بن علی علیه السلام در رسید ، دختر بزرگش فاطمه بنت الحسین علیه السلام را فرا خواند و نوشته ای نهان و در هم پیچیده و وصیّتی هویدا به او سپرد . علی بن الحسین علیه السلام با آنان بود ؛ ولی دردِ شکم داشت و به او نمی دیدند که زنده بماند . سپس فاطمه ، نوشته را به علی بن الحسین علیه السلام داد و به خدا سوگند ای زیاد که ، آن نوشته به ما رسیده است!» .

گفتم : خدا ، مرا فدایت کند! در آن نوشته چیست؟

فرمود : «به خدا سوگند ، در آن ، آنچه آدمی زاده از آفرینش آدم تا نیست شدن دنیا به آن نیاز دارد ، هست ! به خدا سوگند ، حَدها هم در آن هست ، حتّی دیه خراشیدگی» .297.الإمام علیّ علیه السلام :الکافی به نقل از ابو جارود : امام باقر علیه السلام فرمود : «هنگامی که اجل حسین علیه السلام در رسید ، وصیّتش را که مکتوب بود، در نوشته ای (نامه ای) در هم پیچیده ، به دخترش فاطمه سپرد و چون شهادت حسین علیه السلام به وقوع پیوست ، فاطمه ، آن را به علی بن الحسین علیه السلام سپرد» .

به امام علیه السلام گفتم : خدایت رحمت کند ! در آن، چه بود؟

فرمود : «آنچه آدمی زاده از آغاز تا نیست شدن دنیا به آن، نیاز دارد» . .




4 / 3ما أوصی إلی اُختِهِ زَینَبَ علیها السلام298.عنه علیه السلام :الغیبه للطوسی عن أحمد بن إبراهیم :دَخَلتُ عَلی حَکیمَهَ بِنتِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ الرِّضا علیهماالسلامسَنَهَ اثنَتَینِ وسِتّینَ ومِئَتَینِ ، فَکَلَّمتُها مِن وَراءِ حِجابٍ ، وسَأَلتُها عَن دینِها ، فَسَمَّت لی مَن تَأتَمُّ بِهِم ، قالَت : فُلانٌ ابنُ الحَسَنِ فَسَمَّتهُ .

فَقُلتُ لَها : جَعَلَنِیَ اللّهُ فِداکِ ، مُعایَنَهً أو خَبَرا ؟ فَقالَت : خَبَرا عَن أبی مُحَمَّدٍ علیه السلام کَتَبَ بِهِ إلی اُمِّهِ . قُلتُ لَها : فَأَینَ الوَلدُ ؟ قالَت : مَستورٌ ، فَقُلتُ : إلی مَن تَفزَعُ الشّیعَهُ ؟ قالَت : إلَی الجَدَّهِ اُمِّ أبی مُحَمَّدٍ علیه السلام ، فَقُلتُ لَها : أقتَدی بِمَن وَصِیَّتُهُ إلَی امرَأَهٍ ؟

فَقالَت : اِقتَدِ بِالحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام ، أوصی إلی اُختِهِ زَینَبَ بِنتِ عَلِیٍّ علیه السلام فِی الظّاهِرِ ، وکانَ ما یَخرُجُ مِن عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام مِن عِلمٍ یُنسَبُ إلی زَینَبَ ؛ سَترا عَلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام .

ثُمَّ قالَت : إنَّکُم قَومٌ أصحابُ أخبارٍ ، أما رُوِّیتُم أنَّ التّاسِعَ مِن وُلدِ الحُسَینِ علیه السلام یُقسَمُ میراثُهُ وهُوَ فِی الحَیاهِ ؟ (1)راجع: ج 7 ص 188 (القسم الثامن / الفصل التاسع / وصایا الإمام علیه السلام ) .

.

1- .الغیبه للطوسی : ص 230 ح 196 ، کمال الدین : ص 501 ح 27 وفیه «اثنین وثمانین بالمدینه» بدل «اثنتین وستّین ومائتین» ، إثبات الوصیّه : ص 285 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 19 ح 9 .



4 / 3وصیّتی که به خواهرش زینب علیها السلام کرد

299.عنه علیه السلام :الغیبه ، طوسی به نقل از احمد بن ابراهیم : در سال 262 هجری (1) بر حکیمه ، دختر امام جواد علیه السلام وارد شدم. از پشتِ پرده با او سخن گفتم و از دینش پرسیدم . او همه کسانی را که امامِ خود می دانست ، نام برد و حتّی نام [کوچکِ ]حجّه بن الحسن را نیز بر زبان آورد .

به او گفتم : خدا ، مرا فدای تو کند ! آیا او را دیده ای یا خبر داری؟

گفت : این را از نامه ای (وصیّتی) که ابو محمّد (امام عسکری) به مادر خود نوشته ، می دانم .

به او گفتم : آن کودک ، کجاست؟

گفت : پنهان است .

گفتم : شیعه ، به چه کسی پناه ببرد؟

گفت : به مادر بزرگش ، مادر ابو محمّد .

به او گفتم : به کسی اقتدا کنم که وصیّتش به زنی است؟!

گفت : به حسین بن علی علیه السلام اقتدا کن که در ظاهر، به خواهرش زینب دختر علی علیه السلام وصیّت کرد و هر دانشی از سوی علی بن الحسین علیه السلام بیرون می آمد ، به زینب منسوب می شد ؛ امّا این برای پنهان داشتن علی بن الحسین علیه السلام بود .

سپس گفت : شما محدّث هستید . آیا برایتان روایت نشده که نُهمین فرزند از نسل حسین علیه السلام میراثش تقسیم می شود ، با آن که هنوز زنده است ؟ر. ک: ج 7 ص 189 (بخش هشتم / فصل نهم / وصیت های امام علیه السلام ).



1- .در کمال الدین آمده است : سال هشتاد و دو .



سخنی در باره وصیّت نامه های مختلف امام علیه السلام

احادیثی را که در باره وصیّت نامه های امام حسین علیه السلام اند ، به سه دسته می توان تقسیم کرد : دسته اوّل . احادیثی که می گویند امام حسین علیه السلام قبل از خروج از مدینه ، وصیّت نامه و کتاب ها و سلاح ویژه ای را نزد اُمّ سلمه به امانت گذاشت تا در آینده ، به امامِ بعد از وی ، امام زین العابدین علیه السلام ، تحویل دهد . دسته دوم . احادیثی که دلالت دارند امام حسین علیه السلام در آخرین ساعات زندگی ، وصیّت نامه خود را به دختر بزرگش فاطمه داد تا به امامِ پس از وی ، منتقل نماید . دسته سوم . حدیثی است که امام حسین علیه السلام ، خواهرش زینب را وصیّ خود کرده بود . با تأمّل در این احادیث ، معلوم می شود که آنها با هم تعارضی ندارند و جمع میان آنها ، بدین سان است که امام حسین علیه السلام قبل از خروج از مدینه ، عمده آنچه را که میراث جدّ بزرگوار و پدر عزیزش بود ، همراه با وصیّت نامه ویژه ای به اُمّ سلمه سپرد تا به واسطه او به امامانِ پس از وی منتقل شوند، و آخرین وصایای خود را در آخرین لحظات زندگی ، به فاطمه کبرا دخترش داد که به امام زین العابدین علیه السلام تحویل بدهد .






در مورد زینب علیهاالسلام نیز ظاهر روایت ، این است که امام حسین علیه السلام وصیّت نامه خاصّی را تحویل او نداده ؛ بلکه او را تا مدّتی ، وصیّ خود قرار داده که مردم به جای مراجعه به امام زین العابدین علیه السلام به او مراجعه کنند، و این ، تدبیری حکیمانه برای حفظ امامِ بَعدی از شرّ زمامداران حاکم بود . نکته دیگر ، این که می توان احتمال داد که امام حسین علیه السلام برای رعایت احتیاط ، چند نسخه از یک وصیّت نامه را نزد چند نفر گذاشته تا وصیّتش به طور حتم ، به امامانِ پس از وی انتقال یابد .