گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سوم
بخش ششم : پیشگویی در باره شهادت امام حسین علیه السلام


اشاره

فصل یکم : خبر دادن خدای سبحان از شهادت امام الحسین علیه السلامفصل دوم : پیشگویی پیامبر صلّی الله علیه و آله در باره شهادت امام حسین علیه السلامفصل سوم : پیشگویی امیر مؤمنان علیه السلام درباره شهادت امام حسین علیه السلامفصل چهارم : پیشگویی های دیگر د باره شهادت امام حسین علیه السلامپژوهشی درباره احادیث پیشگوییِ شهادت امام الحسین علیه السلام .




الفصل الأوّل : إنباء اللّه سبحانه بشهاده الحسین علیه السلام1 / 1سَیِّدُ الشُّهَداءِ مِنَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَکامل الزیارات عن ابن أبی یعفور عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام :بَینَما رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی مَنزِلِ فاطِمَهَ علیهاالسلاموَالحُسَینُ علیه السلام فی حِجرِهِ ، إذ بَکی وخَرَّ ساجِدا ، ثُمَّ قالَ : یا فاطِمَهُ یا بِنتَ مُحَمَّدٍ ، إنَّ العَلِیَ الأَعلی تَراءی لی فی بَیتِکِ هذا ، فی ساعَتی هذِهِ ، فی أحسَنِ صورَهٍ وأهیَأِ هَیئَهٍ ، فَقالَ لی : یا مُحَمَّدُ ، أتُحِبُّ الحُسَینَ ؟ قُلتُ : نَعَم یا رَبِّ ، قُرَّهُ عَینی ورَیحانَتی ، وثَمَرَهُ فُؤادی ، وجِلدَهُ ما بَینَ عَینَیَّ . فَقالَ لی : یا مُحَمَّدُ ووَضَعَ یَدَهُ عَلی رَأسِ الحُسَینِ (1) بورِکَ مِن مَولودٍ ، عَلَیهِ بَرَکاتی وصَلَواتی ورَحمَتی ورِضوانی ؛ ونَقِمَتی ولَعنَتی وسَخَطی وعَذابی وخِزیی ونَکالی (2) عَلی مَن قَتَلَهُ وناصَبَهُ وناواهُ ونازَعَهُ . أما إنَّهُ سَیِّدُ الشُّهَداءِ مِنَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ، وسَیِّدُ شَبابِ أهلِ الجَنَّهِ مِنَ الخَلقِ أجمَعینَ ، وأبوه أفضَلُ مِنهُ وخَیرٌ ، فَأَقرِئهُ السَّلامَ ، وبَشِّرهُ بِأَنَّهُ رایَهُ الهُدی ، ومَنارُ أولِیائی ، وحَفیظی وشَهیدی عَلی خَلقی ، وخازِنُ عِلمی ، وحُجَّتی عَلی أهلِ السَّماواتِ ، وأهلِ الأَرَضینَ ، وَالثَّقَلَینِ الجِنِّ وَالإِنسِ . (3)



1- .قال المجلسی قدس سره : «إنّ العلیّ الأعلی» أی رسوله جبرئیل ، أو یکون الترائی کنایه عن غایه الظهور العلمی . وحُسن الصوره : کنایه عن ظهور صفات کماله تعالی له . ووضعُ الید : کنایه عن إفاضه الرحمه (بحار الأنوار : ج 44 ص 238) .
2- .النِّکال : العقوبه التی تَنْکُل الناس عن فعل ما جعلت له جزاءً (النهایه : ج 5 ص 117 «نکل») .
3- .کامل الزیارات : ص 147 ح 174 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 238 ح 29 .



فصل یکم : خبر دادن خدای سبحان از شهادت امام حسین علیه السلام

1 / 1سَرور شهیدان ، از آغاز تاریخ تا پایان آن

کامل الزیارات به نقل از ابن ابی یعفور ، از امام صادق علیه السلام : پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه فاطمه علیهاالسلام ، و حسین علیه السلام در دامانش بود که ناگهان گریست و به سجده افتاد و سپس فرمود: «ای فاطمه! ای دختر محمّد! اکنون و در این خانه تو ، [فرستاده خدای ]والای والایان به بهترین صورت و نیکوترین هیئت برایم جلوه گر شد و [از طرف خداوند ]به من گفت: ای محمّد! آیا حسین را دوست می داری؟ . گفتم: آری، ای خدای من! [حسین ،] نور چشم و دسته گل و میوه دل و تخم چشمان من است. سپس [آن فرستاده] در حالی که دستش را بر سر حسین علیه السلام نهاده بود ، (1) [از قول خداوند] گفت: ای محمّد! قدم نورسیده مبارک! برکت ها، درودها و رحمت و رضایت من بر او و نکبت و لعنت و ناخشنودی و عذاب و رسوایی و مجازاتم برای هر که او را بکشد و با او مخالفت کند و دشمنی ورزد و بستیزد . هان که او سَرور شهیدان اوّلین و آخرین در دنیا و آخرت ، و سَرور جوانان بهشتی از میان همه مردم است، و پدرش از او هم برتر و بهتر است . به او سلام برسان و بشارتش ده که پرچم هدایت ، و چراغ راه اولیای من، و نگاهبان و دیده بان من بر خلق من ، و نگه دارنده علم من ، و حجّت من بر آسمانیان و زمینیان و ثَقَلین ، یعنی جن و انس است » .



1- .علّامه مجلسی می گوید: مُراد از والای والایان (العلیّ الأعلی) جبرئیل علیه السلام است و «جلوه گر شدن» ، کنایه از نهایت تجلّیِ علمی است و «نیکویی صورت» ، کنایه از تجلّی صفات کمال خداوند متعال برای اوست و «دست نهادن» ، کنایه از سرازیر کردن رحمت است .


الکافی عن أبی بصیر عن أبی عبد اللّه عن أبیه [الباقر] علیهماالسلام عن جابر فی حَدیثِ اللَّوحِ : فَأَشهَدُ بِاللّهِ أنّی هکَذا رَأَیتُهُ مَکتوبا : ... وجَعَلتُ حُسَینا خازِنَ وَحیی ، وأکرَمتُهُ بِالشَّهادَهِ ، وخَتَمتُ لَهُ بِالسَّعادَهِ ، فَهُوَ أفضَلُ مَنِ استُشهِدَ ، وأرفَعُ الشُّهَداءِ دَرَجَهً ، جَعَلتُ کَلِمَتِیَ التّامَّهَ مَعَهُ ، وحُجَّتِیَ البالِغَهَ عِندَهُ . (1)

1 / 2یَقتُلونَهُ صَبرا ویَقتُلونَ وُلدَهُ ومَن مَعَهُکامل الزیارات عن حمّاد بن عثمان عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام :لَمّا اُسرِیَ بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله إلَی السَّماءِ قیلَ لَهُ : إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی یَختَبِرُکَ فی ثَلاثٍ لِیَنظُرَ کَیفَ صَبرُکَ . قالَ : اُسَلِّمُ لِأَمرِکَ یا رَبِّ ، ولا قُوَّهَ لی عَلَی الصَّبرِ إلّا بِکَ ، فَما هُنَّ ؟ قیلَ لَهُ : أوَّلُهُنَّ : الجوعُ وَالأَثَرَهُ (2) عَلی نَفسِکَ وعَلی أهلِکَ لِأَهلِ الحاجَهِ . قالَ : قَبِلتُ یا رَبِّ ، ورَضیتُ وسَلَّمتُ ، ومِنکَ التَّوفیقُ وَالصَّبرُ . وأمَّا الثّانِیَهُ : فَالتَّکذیبُ وَالخَوفُ الشَّدیدُ ، وبَذلُکَ مُهجَتَکَ فی مُحارَبَهِ أهلِ الکُفرِ بِمالِکَ ونَفسِکَ ، وَالصَّبرُ عَلی ما یُصیبُکَ مِنهُم مِنَ الأَذی ومِن أهلِ النِّفاقِ ، وَالأَلَمِ فِی الحَربِ وَالجِراحِ . قالَ : قَبِلتُ یا رَبِّ ، ورَضیتُ وسَلَّمتُ ، ومِنکَ التَّوفیقُ وَالصَّبرُ . وأمَّا الثّالِثَهُ : فَما یَلقی أهلُ بَیتِکَ مِن بَعدِکَ مِنَ القَتلِ ، أمّا أخوکَ عَلِیٌّ فَیَلقی مِن اُمَّتِکَ الشَّتمَ وَالتَّعنیفَ وَالتَّوبیخَ وَالحِرمانَ وَالجَحدَ وَالظُّلمَ ، وآخِرُ ذلِکَ القَتلُ . فَقالَ : یا رَبِّ ، قَبِلتُ ورَضیتُ ، ومِنکَ التَّوفیقُ وَالصَّبرُ . وأمَّا ابنَتُکَ فَتُظلَمُ وتُحرَمُ ، ویُؤخَذُ حَقُّها غَصبا الَّذی تَجعَلُهُ لَها ، وتُضرَبُ وهِیَ حامِلٌ ، ویُدخَلُ عَلَیها وعَلی حَریمِها ومَنزِلِها بِغَیرِ إذنٍ ، ثُمَّ یَمَسُّها هَوانٌ وذُلٌّ ، ثُمَّ لا تَجِدُ مانِعا ، وتَطرَحُ ما فی بَطنِها مِنَ الضَّربِ ، وتَموتُ مِن ذلِکَ الضَّربِ . قالَ (3) : إنّا للّهِِ وإنّا إلَیهِ راجِعونَ ، قَبِلتُ یا رَبِّ وسَلَّمتُ ، ومِنکَ التَّوفیقُ وَالصَّبرُ (4) . ویَکونُ لَها مِن أخیکَ ابنانِ ، یُقتَلُ أحَدُهُما غَدرا ویُسلَبُ ویُطعَنُ ، تَفعَلُ بِهِ ذلِکَ اُمَّتُکَ . قالَ : یا رَبِّ ، قَبِلتُ وسَلَّمتُ ، إنّا للّهِِ وإنّا إلَیهِ راجِعونَ ، ومِنکَ التَّوفیقُ وَالصَّبرُ . وأمَّا ابنُهَا الآخَرُ فَتَدعوهُ اُمَّتُکَ لِلجِهادِ ، ثُمَّ یَقتُلونَهُ صَبرا (5) ، ویَقتُلونَ وُلدَهُ ومَن مَعَهُ مِن أهلِ بَیتِهِ ، ثُمَّ یَسلُبونَ حَرَمَهُ ، فَیَستَعینُ بی وقَد مَضَی القَضاءُ مِنّی فیهِ بِالشَّهادَهِ لَهُ ولِمَن مَعَهُ ، ویَکونُ قَتلُهُ حُجَّهً عَلی مَن بَینَ قُطرَیها (6) ، فَیَبکیهِ أهلُ السَّماواتِ وأهلُ الأَرَضینَ جَزَعا عَلَیهِ ، وتَبکیهِ مَلائِکَهٌ لَم یُدرِکوا نُصرَتَهُ . ثُمَّ اُخرِجُ مِن صُلبِهِ ذَکَرا ، بِهِ أنصُرُکَ ، وإنَّ شَبَحَهُ عِندی تَحتَ العَرشِ ... . (7)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 527 ح 3 ، کمال الدین : ص 310 ح 108 ، الغیبه للطوسی : ص 145 ح 108 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 43 ح 2 ، الاحتجاج : ج 1 ص 164 ح 33 وفیه «خازن علمی» بدل «خازن وحیی» ، الاختصاص : ص 211 ، الغیبه للنعمانی : ص 64 ح 5 ، الفضائل : ص 97 ، إعلام الوری : ج 2 ص 176 ، الصراط المستقیم : ج 2 ص 137 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 297 وفیه «عن جابر بن عبد اللّه قال للإمام الباقر علیه السلام » ، وفیه «أکرم» بدل «أفضل» ، بحار الأنوار : ج 36 ص 196 ح 3 .
2- .الأثَرهُ بفتح الهمزه والثاء : الاسم من آثر یؤثر إیثارا : إذا أعطی (النهایه : ج 1 ص 22 «أثر») .
3- .فی المصدر فی هذا المورد ، والمورد الذی بعده : «قلت» ، والتصویب من بحار الأنوار .
4- .فی المصدر فی هذا المورد ، والمورد الذی بعده : «ومنک التوفیق للصبر» ، والتصویب من بعض نسخ المصدر وبحارالأنوار ، وبقرینه ما مرّ من مقاطع الحدیث .
5- .الصَّبْر : نَصبُ الإنسانِ لِلقَتل... وأصلُ الصَّبْرِ الحَبسُ (لسان العرب : ج 4 ص 438 «صبر») .
6- .القُطر بالضمّ : الناحیه والجانب (الصحاح : ج 2 ص 795 «قطر») .
7- .کامل الزیارات : ص 548 ح 840 ، بحار الأنوار : ج 28 ص 61 ح 24 .


الکافی به نقل از ابو بصیر ، از امام صادق علیه السلام ، از پدرش امام باقر علیه السلام ، از جابر ، در حدیث لوح : خدا را گواه می گیرم که من دیدم چنین نوشته شده است: «... و حسین را خزانه دار وحیَم قرار دادم و با شهادت ، او را گرامی داشتم و سرانجامش را به سعادت رساندم که او برترینِ شهیدان است و بالاترین درجه آنان را دارد . کلمه کاملم را همراه او کردم و حجّت رسایم را نزد او نهادم» .

1 / 2او را در محاصره می کُشند و فرزندان و همراهانش را نیز می کُشند

کامل الزیارات به نقل از حمّاد بن عثمان ، از امام صادق علیه السلام : شبی که پیامبر صلی الله علیه و آله را به آسمان بردند، به او گفته شد : خداوند تبارک و تعالی تو را در سه چیز می آزماید تا شکیبایی ات را ببیند. پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «ای خدای من! در برابر امرت ، تسلیم هستم و جز به نیروی تو ، مرا صبری نیست . آنها چیستند؟» . به پیامبر صلی الله علیه و آله گفته شد: نخستین آنها ، گرسنگی و مقدّم داشتن نیازمندان بر خود و خانواده ات است . پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و راضی و تسلیم شدم و توفیق و صبر ، از توست» . [گفته شد :] دومین چیز [که باید بر آن صبر کنی] ، تکذیب شدن و هراس شدید و جانبازی ات در جنگ با مال و جان در برابر کافران است و [نیز] صبر بر آزاری است که از آنان (کافران) و منافقان به تو می رسد و نیز درد و زخم جنگ. پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و راضی و تسلیم شدم و توفیق و صبر ، از توست» . [گفته شد :] و سومین چیز ، [صبر بر] کشتارهایی است که خاندانت پس از تو با آن رو به رو می شوند . برادرت علی، از امّتت دشنام و زورگویی و سرزنش و ناکامی و انکار و ستم می بیند و در پایان هم کشته می شود . پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و خشنود شدم و توفیق و صبر ، از توست» . [گفته شد :] و دخترت، بر او ستم می شود و محروم می گردد و حقّی را که تو برایش قرار داده ای ، از او غاصبانه می گیرند و او را در حال بارداری می زنند و بر او و حریم و خانه اش بدون اجازه در می آیند و سستی و تحقیر و خواری به او می رسد و جلوگیرنده ای نمی یابد و بر اثر زده شدن، آنچه در شکم دارد ، سقط می کند و از همان زدن نیز از دنیا می رود . پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «ما از خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم . ای خدای من! پذیرفتم و تسلیم شدم و توفیق و صبر ، از توست» . [گفته شد :] و فاطمه از برادرت (علی) ، دو پسر دارد که یکی از آن دو را به نیرنگ و خیانت می کشند و اموالش را به غارت می برند و نیزه اش می زنند و اینها را امّتت انجام می دهند . پیامبر گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و تسلیم هستم . ما از آنِ خداییم و به سوی او باز می گردیم و توفیق و صبر ، از توست» . [گفته شد :] و امّتت پسر دیگر فاطمه را به جهاد می خوانند و آن گاه او را محاصره می کنند و می کشند و فرزندان و هر کس از خاندانش را که همراه اوست ، می کشند و حرمش را غارت می کنند . او از من کمک می جوید ؛ امّا قضای حتمی من ، در شهادت او و همراهیان اوست و کشته شدنش حجّت بر همه ساکنان سراسر زمین است. آسمانیان و زمینیان از سر بی تابی بر او می گریند و نیز فرشتگانی که به یاری اش نرسیده اند. سپس از صُلب او، پسری می آید که با او تو را یاری می دهم و مثالِ (تصویر) او نزد من زیر عرش است... .


1 / 3التُّربَهُ الَّتی یُقتَلُ عَلَیهاالأمالی للطوسی عن سدیر عن أبی جعفر [الباقر] علیه السلام :إنَّ جَبرَئیلَ علیه السلام جاءَ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِالتُّربَهِ الَّتی یُقتَلُ عَلَیهَا الحُسَینُ علیه السلام ، قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : فَهِیَ عِندَنا . (1)

1 / 4شَهادَتُهُ أمرٌ مَکتوبٌتاریخ دمشق عن محمّد بن صالح :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله حینَ أخبَرَهُ جِبریلُ علیه السلام أنَّ اُمَّتَهُ سَتَقتُلُ حُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السلام ، فَقالَ : یا جِبریلُ ، أفَلا اُراجِعُ فیهِ ؟ قالَ : لا ، لِأَنَّهُ أمرٌ قَد کَتَبَهُ اللّهُ . (2)

1 / 5الدَّعوَهُ بِالصَّبرِکامل الزیارات عن سعید بن یسار أو غیره :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ [الصّادِقَ] علیه السلام یَقولُ : لَمّا أن هَبَطَ جَبرَئیلُ علیه السلام عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِقَتلِ الحُسَینِ علیه السلام ، أخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ علیه السلام ، فَخَلا بِهِ مَلِیّا مِنَ النَّهارِ ، فَغَلَبَتهُمَا العَبرَهُ ، فَلَم یَتَفَرَّقا حَتّی هَبَطَ عَلَیهِما جَبرَئیلُ علیه السلام أو قالَ : رَسولُ رَبِّ العالَمینَ فَقالَ لَهُما : رَبُّکُما یُقرِئُکُمَا السَّلامَ ، ویَقولُ: قَد عَزَمتُ عَلَیکُما لَمّا صَبَرتُما ، قالَ : فَصَبَرا . (3)

.

1- .الأمالی للطوسی : ص 316 ح 640 ، بحار الأنوار : ج 45 ص 231 ح 2 وراجع : کامل الزیارات : ص 132 ح 150 .
2- .تاریخ دمشق : ج 14 ص 197 ح 3539 ؛ شرح الأخبار : ج 3 ص 142 ح 1085 نحوه .
3- .کامل الزیارات : ص 121 ح 132 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 231 ح 15 .



1 / 3خاکی که بر آن، شهید می شود

الأمالی ، طوسی به نقل از سَدیر ، از امام باقر علیه السلام : جبرئیل آمد و خاکی را که حسین علیه السلام بر آن شهید می شود ، برای پیامبر صلی الله علیه و آله آورد . آن خاک ، نزد ماست .

1 / 4شهادت او ، نوشته شده (حتمی) است

تاریخ دمشق به نقل از محمّد بن صالح : پیامبر صلی الله علیه و آله هنگامی که جبرئیل علیه السلام به او خبر داد که امّتش به زودی حسین بن علی علیه السلام را می کشند، فرمود: «ای جبرئیل! آیا در باره آن [با خداوند ،] گفتگو نکنم؟» . گفت: نه ؛ زیرا موضوعی (رُخدادی) است که خداوند ، آن را نوشته [و حتمی ساخته] است.

1/ 5دعوت به شکیبایی

کامل الزیارات به نقل از سعید بن یسار ، یا غیر او : شنیدم که امام صادق علیه السلام می فرماید: «هنگامی که جبرئیل ، خبر شهادت حسین علیه السلام را بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آورد، پیامبر صلی الله علیه و آله دست علی علیه السلام را گرفت و مدّتی طولانی از روز را با او خلوت کرد و گریه بر آنها غلبه کرد و جدا نگشتند تا آن که جبرئیل یا فرمود : فرستاده خدای جهانیان بر آنها فرود آمد و به آن دو گفت: خدایتان سلام می رساند و می فرماید: تصمیم حتمی من، شکیب ورزیدن شماست . پس آن دو ، شکیب ورزیدند» .


الفصل الثانی : إنباء النبیّ بشهاده الحسین علیه السلام2 / 1إنباؤُهُ بِشَهادَتِهِ عِندَ وِلادَتِهِالأمالی للصدوق عن صفیّه بنت عبدالمطّلب :لَمّا سَقَطَ الحُسَینُ علیه السلام مِن بَطنِ اُمِّهِ ، فَدَفَعتُهُ إلَی النَّبِیِ صلی الله علیه و آله ، فَوَضَعَ النَّبِیُّ لِسانَهُ فی فیهِ ، وأقبَلَ الحُسَینُ علیه السلام عَلی لِسانِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَمُصُّهُ ، فَما کُنتُ أحسَبُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَغذوهُ إلّا لَبَنا أو عَسَلاً . قالَت : فَبالَ الحُسَینُ علیه السلام ، فَقَبَّلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بَینَ عَینَیهِ ، ثُمَّ دَفَعَهُ إلَیَّ وهُوَ یَبکی ، ویَقولُ : لَعَنَ اللّهُ قَوما هُم قاتِلوکَ یا بُنَیَّ . یَقولُها ثَلاثا . قالَت : فَقُلتُ : فِداکَ أبی واُمّی ، ومَن یَقتُلُهُ ؟ قالَ : بَقِیَّهُ الفِئَهِ الباغِیَهِ مِن بَنی اُمَیَّهَ ، لَعَنَهُمُ اللّهُ ! (1)

المناقب للکوفی عن ابن عبّاس :لَمّا کانَ مَولِدُ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِما ، وکانَت قابِلَتَهُ صَفِیَّهُ بِنتُ عَبدِ المُطَّلِبِ ، فَدَخَلَ عَلَیهَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا عَمَّهُ ، ناوِلِینی وَلَدی . قالَت : فِداکَ الآباءُ وَالاُمَّهاتُ ، کَیفَ اُناوِلُکَهُ ولَم اُطَهِّرهُ بَعدُ ؟ قالَ : وَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ ، لَقَد طَهَّرَهُ اللّهُ مِن عَلا عَرشِهِ ، فَمَدَّ بِیَدِهِ وکَفَّیهِ ، فَناوَلَتهُ إیّاهُ ، فَطَأطَأَ عَلَیهِ بِرَأسِهِ یُقَبِّلُ مُقلَتَیهِ وخَدَّیهِ ، ویَمُجُّ لِسانَهُ کَأَنَّما یَمُجُّ عَسَلاً أو لَبَنا ، ثُمَّ بَکی طَویلاً صلی الله علیه و آله ، فَلَمّا أفاقَ قالَ : قَتَلَ اللّهُ قَوما یَقتُلونَکَ! (2) قالَت صَفِیَّهُ : فَقُلتُ : حَبیبی مُحَمَّدُ ، مَن یَقتُلُ عِترَهَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ؟ قالَ : یا عَمَّهُ ، تَقتُلُهُ الفِئَهُ الباغِیَهُ مِن بَنی اُمَیَّهَ . (3)

.

1- .الأمالی للصدوق : ص 199 ح 212 ، روضه الواعظین : ص 172 نحوه ، بحار الأنوار : ج 43 ص 243 ح 17 .
2- .فی المصدر : «یقتلوک» ، والصواب ما أثبتناه .
3- .المناقب للکوفی : ج 2 ص 234 ح 699 .