گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سوم
2 / 12دعوت پیامبر صلّی الله علیه و آله از امّت خویش برای یاری او


دلائل النبوّه ، ابو نعیم به نقل از سُحَیم : اَنَس بن حارث گفت : شنیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «این پسرم در سرزمین عراق کشته می شود . هر کس از شما که او را درک کرد، یاری اش دهد» . اَنَس همراه حسین علیه السلام شهید شد .

تاریخ دمشق به نقل از سُحَیم : انس بن حارث گفت : شنیدم که پیامبر خدا می فرماید : «این پسرم، حسین، در سرزمینی به نام کربلا کشته می شود . هر کس از شما که در آن جا حاضر بود، یاری اش دهد» . انس بن حارث به سوی کربلا روانه شد و همراه حسین علیه السلام کشته شد .

2 / 13پیشگویی پیامبر صلّی الله علیه و آله درباره ویژگی های قاتل او

الف بدترینِ امّت

عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از امام علی علیه السلام ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : بدترین فرد امّت، حسین را می کشد و کسی از فرزندان حسین تبرّی می جوید که به من کفر می ورزد.

کفایه الأثر به نقل از عبد اللّه بن عبّاس : بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شدم، که حسن علیه السلام بر گردن ایشان و حسین علیه السلام بر روی ران ایشان بود و پیامبر صلی الله علیه و آله صورت و دهان آن دو را می بوسید . سپس فرمود: «ای ابن عبّاس! گویی می بینم که محاسن سپیدش از خونش رنگین شده و دعوت می کند ؛ امّا پاسخی نمی شنود ، و یاری می طلبد ؛ امّا یاری نمی شود» . گفتم: ای پیامبر خدا! چه کسی این کار را می کند؟ فرمود: «بَدانِ امّتم . آنان را چه می شود؟ خدا ، شفاعتم را شامل آنان نکند!» .

.




ب دَعِیٌّ ابنُ دَعِیٍّکتاب سلیم بن قیس عن عبد اللّه بن جعفر بن أبی طالب عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :یُقتَلُ ابنِیَ الحُسَینُ بِالسَّیفِ ، یَقتُلُهُ طاغٍ ابنُ طاغٍ (1) ، دَعِیٌّ (2) ابنُ دَعِیٍّ ، مُنافِقٌ ابنُ مُنافِقٍ . (3)

ج رَجُلٌ یَثلِمُ الدّینَالأمالی للطوسی بإسناده عن علیّ بن الحسین [زین العابدین] علیه السلام عن أسماء بنت عمیس :فَلَمّا کانَ یَومُ سابِعِهِ [أیِ الحُسَینِ علیه السلام ] جاءَنِی النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : هَلُمِّی ابنی ... ثُمَّ قالَ : یا أبا عَبدِ اللّهِ ، عَزیزٌ عَلَیَّ ، ثُمَّ بَکی . فَقُلتُ : بِأَبی أنتَ واُمّی ، فَعَلتَ فی هذَا الیَومِ وفِی الیَومِ الأَوَّلِ ! فَما هُوَ ؟ فَقالَ : أبکی عَلَی ابنی هذا ، تَقتُلُهُ فِئَهٌ باغِیَهٌ کافِرَهٌ مِن بَنی اُمَیَّهَ ، لا أنالَهُمُ اللّهُ شَفاعَتی یَومَ القِیامَهِ ، یَقتُلُهُ رَجُلٌ یَثلِمُ الدّینَ ، ویَکفُرُ بِاللّهِ العَظیمِ ! ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ فیهِما [أیِ الحَسَنِ وَالحُسَینِ علیهماالسلام ]ما سَأَلَکَ إبراهیمُ فی ذُرِّیَّتِهِ ، اللّهُمَّ أحِبَّهُما ، وأحِبَّ مَن یُحِبُّهُما ، وَالعَن مَن یُبغِضُهُما مِل ءَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (4)



1- .فی المصدر : «طاغی ابن طاغی» ، والتصویب من بحار الأنوار .
2- .الدَّعِیّ : المنسوب إلی غیر أبیه (لسان العرب : ج 14 ص 261 «دعا») .
3- .کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 838 ح 42 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 267 ح 534 .
4- .الأمالی للطوسی : ص 367 ح 781 عن علی بن علی بن رزین عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 44 ص 250 ح 1 .



ب بی نسب فرزند بی نسب

کتابُ سُلَیم بن قَیس به نقل از عبد اللّه بن جعفر بن ابی طالب ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : «پسرم حسین ، با شمشیر کشته می شود . او را طغیانگر فرزند طغیانگر، بی نسب فرزند بی نسب، منافق فرزند منافق می کشد .

ج مردی که به دین ، ضربه می زند

الأمالی ، طوسی به سندش ، از امام زین العابدین علیه السلام ، از اسماء بنت عمیس : حسین علیه السلام که هفت روزه شد ، پیامبر صلی الله علیه و آله نزد من آمد و فرمود: «پسرم را برایم بیاور» . . . و سپس فرمود: «ای ابا عبد اللّه ! بر من گران است» و سپس گریست. گفتم: پدر و مادرم فدایت باد! امروز که روز اوّل است ، چنین کردی ؟ ماجرا چیست؟ فرمود: «بر این پسرم می گریم . او را دسته ای متجاوزِ کافر از بنی امیّه می کشند . خدا ، شفاعت مرا در روز قیامت ، نصیبشان نکند! مردی او را می کشد که به دین ، ضربه می زند و به خدای بزرگ ، کفر می ورزد» . سپس فرمود: «خدایا! من برای این دو (حسن و حسین) چیزی را می خواهم که ابراهیم برای فرزندانش خواست . خدایا! آن دو را دوست بدار و دوستدارشان را دوست بدار و هر کس را که دشمن آن دو است، به اندازه آسمان و زمین ، لعنت کن» .






د رَجُلٌ مِن بَنی اُمَیَّهَ یُقالُ لَهُ یَزیدُسیر أعلام النبلاء عن أبی عبیده مرفوعا عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا یَزالُ أمرُ اُمَّتی قائِما ، حَتّی یَثلِمَهُ رَجُلٌ مِن بَنی اُمَیَّهَ یُقالُ لَهُ یَزیدُ . (1)

الملهوف :لَمّا أتی عَلَی الحُسَینِ علیه السلام سَنَتانِ مِن مَولِدِهِ ، خَرَجَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فی سَفَرٍ لَهُ ، فَوَقَفَ فی بَعضِ الطَّریقِ ، فَاستَرجَعَ ، ودَمَعَت عَیناهُ . فَسُئِلَ عَن ذلِکَ ، فَقالَ : هذا جَبرَئیلُ یُخبِرُنی عَن أرضٍ بِشَطِّ الفُراتِ یُقالُ لَها : کَربَلاءُ ، یُقتَلُ بِها وَلَدِیَ الحُسَینُ ابنُ فاطِمَهَ . فَقیلَ لَهُ : مَن یَقتُلُهُ یا رَسولَ اللّهِ ؟ فَقالَ : رَجُلٌ اسمُهُ یَزیدُ ، وکَأَنَّی أنظُرُ إلی مَصرَعِهِ ومَدفَنِهِ . (2)

ه لا بارَکَ اللّهُ فی یَزیدَکنز العمّال عن ابن عمرو عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :یَزیدُ ، لا بارَکَ اللّهُ فی یَزیدَ ! الطَّعّانِ اللَّعّانِ ، أما إنَّهُ نُعِیَ إلَیَّ حَبیبی وسُخَیلی (3) حُسَینٌ ، اُتیتُ بِتُربَتِهِ ورَأَیتُ قاتِلَهُ ، أما إنَّهُ لا یُقتَلُ بَینَ ظَهرانَی قَومٍ فَلا یَنصُرونَهُ إلّا عَمَّهُمُ اللّهُ بِعِقابٍ . (4)



1- .سیر أعلام النبلاء : ج 4 ص 39 ، مسند أبی یعلی : ج 1 ص 399 ح 868 ، مسند البزّار : ج 4 ص 109 ح 1284 ، المطالب العالیه : ج 4 ص 332 ح 4532 ، تاریخ دمشق : ج 63 ص 336 ح 13012 وج 68 ص 41 ح 13649 ، الفتن : ج 1 ص 281 ح 817 کلّها نحوه ، الفردوس : ج 5 ص 92 ح 7566 ، کنز العمّال : ج 11 ص 168 ح 31069 ؛ العمده : ص 457 ح 957 .
2- .الملهوف : ص 93 ، مثیر الأحزان : ص 18 عن عبداللّه بن یحیی عن الإمام علیّ علیه السلام ؛ الفتوح : ج 4 ص 325 ، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج 1 ص 163 عن المسور بن مخرمه وکلاهما بزیاده «لا بارک اللّه له فی نفسه» بعد «یزید» .
3- .السَّخل : المولود المحبّب إلی أبویه (النهایه : ج 2 ص 350 «سخل») .
4- .کنز العمّال : ج 12 ص 128 ح 34324 نقلاً عن ابن عساکر وراجع : المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 72 .



د مردی از بنی امیّه به نام یزید

سیر أعلام النبلاء به نقل از ابو عبیده که سند روایت را به پیامبر صلی الله علیه و آله می رساند : همواره کار امّت من بر پاست ، تا آن که مردی از بنی امیّه، به نام یزید ، به آن ضربه می زند .

الملهوف:دو سال که از تولّد حسین علیه السلام گذشت، پیامبر صلی الله علیه و آله به سفری رفت و در راه ، در جایی توقّف کرد و کلمه اِستِرجاع (إنّا للّهِ) بر زبان آورد و چشمانش اشکبار شد. علّت را پرسیدند . فرمود: «این ، جبرئیل است که از زمینی کنار رود فرات به نام کربلا برایم خبر آورده که فرزندم حسین، پسر فاطمه ، در آن، کشته می شود» . به ایشان گفته شد: ای پیامبر خدا! چه کسی او را می کشد؟ فرمود: «مردی که نامش یزید است . و گویی جایگاه بر خاک افتادن و به خاک سپردنش را می بینم!» .

ه خداوند ، یزید را برکت ندهد!

کنز العمّال به نقل از ابن عمرو ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : «یزید! خداوند ، یزید ، آن طعنه زن نفرین گو را برکت ندهد! هان! خبر درگذشت محبوبم و فرزند نازنینم، حسین ، به من رسید . خاکِ مَرقدش را برایم آوردند و قاتلش را دیدم. هان که او پیش چشم گروهی کشته نمی شود و یاری اش نمی کنند، جز آن که خدا همه آنان را کیفر می دهد!






المعجم الکبیر عن معاذ بن جبل :خَرَجَ عَلَینا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله مُتَغَیِّرَ اللَّونِ ، فَقالَ : أنَا مُحَمَّدٌ ، اُوتیتُ فَواتِحَ الکَلامِ وخَواتِمَهُ ، فَأَطیعونی ما دُمتُ بَینَ أظهُرِکُم ، وإذا ذُهِبَ بی فَعَلَیکُم بِکِتابِ اللّهِ ، أحِلّوا حَلالَهُ ، وحَرِّموا حَرامَهُ ، أتَتکُمُ المَوتَهُ (1) أتَتکُم بِالرَّوحِ وَالرّاحَهِ ، کِتابٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ ، أتَتکُم فِتَنٌ کَقِطَعِ اللَّیلِ المُظلِمِ ، کُلَّما ذَهَبَ رُسُلٌ جاءَ رُسُلٌ ، تَناسَخَتِ النُّبُوَّهُ ، فَصارَت مُلکا ، رَحِمَ اللّهُ مَن أخَذَها بِحَقِّها ، وخَرَجَ مِنها کَما دَخَلَها ، أمسِک یا مُعاذُ وأحصِ . قالَ : فَلَمّا بَلَغتُ خَمسَهً قالَ : یَزیدُ ، لا یُبارِکُ اللّهُ فی یَزیدَ ! ثُمَّ ذَرَفَت عَیناهُ ، فَقالَ : نُعِیَ إلَیَّ حُسَینٌ ، واُتیتُ بِتُربَتِهِ ، واُخبِرتُ بِقاتِلِهِ ، وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ ، لا یُقتَلُ بَینَ ظَهرانَی قَومٍ لا یَمنَعونَهُ (2) إلّا خالَفَ اللّهُ بَینَ صُدورِهِم وقُلوبِهِم ، وسَلَّطَ عَلَیهِم شِرارَهُم ، وألبَسَهُم شِیَعا ، ثُمَّ قالَ : واها لِفِراخِ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِن خَلیفَهٍ مُستَخلَفٍ مُترَفٍ ، یَقتُلُ خَلَفی وخَلَفَ الخَلَفِ . فَلَمّا بَلَغتُ عَشَرَهً قالَ : الوَلیدُ اسمُ فِرعَونَ ، هادِمُ شَرائِعِ الإِسلامِ ، بَینَ یَدَیهِ رَجُلٌ مِن أهلِ بَیتٍ یَسُلُّ اللّهُ سَیفَهُ ، فَلا غِمادَ لَهُ ، وَاختَلَفَ النّاسُ ، فَکانوا هکَذا وشَبَکَ بَینَ أصابِعِه . ثُمَّ قالَ : بَعدَ العِشرینَ ومِئَهٍ مَوتٌ سَریعٌ ، وقَتلٌ ذَریعٌ ، فَفیهِ هَلاکُهُم ، ویَلِی عَلَیهِم رَجُلٌ مِن وُلدِ العَبّاسِ . (3)



1- .. هکذا فی جمیع المصادر ، وفی الأمالی للشجری : «المؤتیه» .
2- .فی المصدر : «لا یمنعوه» ، والصواب ما أثبتناه کما فی کنز العمّال ومقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی .
3- .المعجم الکبیر : ج 20 ص 38 ح 56 وج 3 ص 120 ح 2861 ولیس فیه «أتتکم الموته» ، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج 1 ص 160 عن معاذ بن جبله وفیه «مصفرّ» بدل «متغیّر» ، کنز العمّال : ج 11 ص 166 ح 31061 ؛ الأمالی للشجری : ج 1 ص 169 ، الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 117 ، شرح الأخبار : ج 3 ص 139 ح 1081 نحوه .



المعجم الکبیر به نقل از مُعاذ بن جبل : [روزی] پیامبر خدا با حال و رنگی دگرگون بر ما در آمد و فرمود: «من ، محمّد هستم و آغاز و فرجام سخن ، به من داده شده است . پس تا آن گاه که میان شما هستم، از من اطاعت کنید و چون [به آن دنیا ]برده شدم، با کتاب خدا باشید. حلال آن را حلال بشمرید و حرامش را حرام بدانید . [مدّتی] آرامش بر شما در می آید [ و ] آسایش و راحتی بر شما در خواهد آمد . [این ، ]سرنوشتی است که پیش تر ، از طرف خدا نوشته شده است . [ آن گاه ]فتنه هایی مانند پاره های شب تاریک بر شما در می آیند . هر گاه پیامبرانی رفتند، پیامبران دیگری آمدند ؛ امّا [اکنون] نبوّتْ پایان یافت و به جای آن [در آینده ]سلطنت می آید . خدا ، رحمت کند کسی را که نبوّت را چنان که شایسته است ، بشناسد و بر آن شناخت ، پایدار بماند ! ای معاذ! نگاه دار و بشمار» . هنگامی که به پنج رسیدم ، فرمود : «یزید! خدا ، یزید را برکت ندهد!» و سپس اشک از چشمانش سرازیر شد و فرمود: «خبر شهادت حسین را برایم آوردند و نیز تربت او را و از قاتلش آگاهم کردند . سوگند به آن که جانم در دست اوست، پیش روی گروهی کشته نمی شود و آنان از او دفاع نمی کنند، جز آن که خداوند ، سینه ها و دل هایشان را با هم مخالف می کند و بَدانِ آنها را بر ایشان مسلّط می گرداند و گروه گروهشان می سازد» . سپس فرمود: «افسوس بر فرزندان خاندان محمّد از خلیفه خوش گذرانی که او را جانشین [پدرش] می کنند و اولاد و اولاد اولادم را می کشد!» . و زمانی که به ده رسیدم ، فرمود : «ولید ، نام یک فرعون است و او ویران کننده احکام اسلام است و در برابرش ، مردی از خاندانی است که خداوند ، شمشیرش را آخته و غلافی ندارد . در مردم ، اختلاف پیدا خواهد شد و چنین می شود» و انگشتانش را داخل هم کرد . سپس فرمود : «پس از یکصد و بیست سال ، مرگی شتابان و فراگیر خواهد بود . آن سال ، سال هلاکت مردم است و بر آنها مردی از اولاد عبّاس ، حاکم می شود» .






راجع : ص 182 ح 808 و ص 186 ح 810 .

و وَیلٌ لِمَن قَتَلَهُالأمالی للشجری بإسناده عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :یُقتَلُ ابنِیَ الحُسَینُ بِظَهرِ الکوفَهِ ، الوَیلُ لِقاتِلِهِ ، وخاذِلِهِ ، وتارِکِ نُصرَتِهِ . (1)

کامل الزیارات عن عمر بن هبیره :رَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ علیهماالسلامفی حِجرِهِ ، یُقَبِّلُ هذا مَرَّهً ، وهذا مَرَّهً، ویَقولُ لِلحُسَینِ علیه السلام : إنَّ الوَیلَ لِمَن یَقتُلُکَ . (2)

عیون أخبار الرضا علیه السلام بإسناده عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ قاتِلَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام فی تابوتٍ مِن نارٍ ، عَلَیهِ نِصفُ عَذابِ أهلِ الدُّنیا ، وقَد شُدَّت یَداهُ ورِجلاهُ بِسَلاسِلَ مِن نارٍ ، مُنَکَّسٍ فِی النّارِ ، حَتّی یَقَعَ فی قَعرِ جَهَنَّمَ ، ولَهُ ریحٌ یَتَعَوَّذُ أهلُ النّارِ إلی رَبِّهِم مِن شِدَّهِ نَتنِهِ ، وهُوَ فیها خالِدٌ ذائِقُ العَذابِ الأَلیمِ ، مَعَ جَمیعِ مَن شایَعَ عَلی قَتلِهِ ، کُلَّما نَضِجَت جُلودُهُم بَدَّلَ اللّهُ عز و جل عَلَیهِمُ الجُلودَ (3) ، حَتّی یَذوقُوا العَذابَ الأَلیمَ ، لا یُفَتَّرُ عَنهُم ساعَهً ، ویُسقَونَ مِن حَمیمِ (4) جَهَنَّمَ ، فَالوَیلُ لَهُم مِن عَذابِ اللّهِ تَعالی فِی النّارِ . (5)



1- .الأمالی للشجری : ج 1 ص 183 عن موسی بن إبراهیم المروزی عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 117 .
2- .کامل الزیارات : ص 147 ح 173 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 302 ح 11 .
3- .إشاره إلی الآیه 56 من سوره النساء .
4- .الحَمِیمُ : الماء الحارّ (الصحاح : ج 5 ص 1905 «حمم») .
5- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 47 ح 178 ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 123 ح 81 ، کشف الیقین : ص 326 ح 387 ، الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 118 کلّها عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 44 ص 300 ح 3 ؛ المناقب لابن المغازلی : ص 66 ح 95 ، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج 2 ص83 ، فرائد السمطین : ج 2 ص 264 ح 532 کلّها عن أحمد بن عامر عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله نحوه .



ر .ک : ص 183 ح 808 و ص 187 ح 810 .

و وای بر قاتل او!

الأمالی ، شجری به سندش ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : فرزندم حسین ، در پشت کوفه کشته می شود . وای بر قاتلش و واگذارنده اش و رها کننده یاری اش!

کامل الزیارات به نقل از عمر بن هُبَیره : پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدم که حسن و حسین علیهماالسلام در دامان اویند و گاه ، این و گاه ، آن را می بوسد و به حسین علیه السلام می گوید: «وای بر کسی که تو را می کشد!» .

عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : قاتل حسین بن علی ، در تابوتی از آتش است و نیمی از عذاب دنیائیان را دارد و دست و پایش را با زنجیرهای آتشین می بندند و در آتش ، سرنگونش می کنند تا به قعر دوزخ برسد و بویی دارد که دوزخیان از گند آن ، به خدایشان پناه می برند و او در آن جا جاودان و چشنده عذاب دردناک است ، همراه همه کسانی که به کشتن او (حسین علیه السلام ) کمک و تحریک کرده اند . هر گاه پوستشان می سوزد، خداوند ، پوست دیگری به جایش می رویانَد تا دوباره عذاب دردناک را بچشند و حتّی لحظه ای عذاب از آنان برداشته نمی شود و آب جوشان دوزخ به آنها نوشانده می شود . پس وای بر آنان از عذاب خدای متعال در دوزخ!

.

عیون أخبار الرضا علیه السلام بإسناده عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ موسَی بنَ عِمرانَ سَأَلَ رَبَّهُ عز و جل ، فَقالَ : یا رَبِّ ، إنَّ أخی هارونَ ماتَ ، فَاغفِر لَهُ ، فَأَوحَی اللّهُ تَعالی إلَیهِ : یا موسی ، لَو سَأَلتَنی فِی الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ لَأَجَبتُکَ ما خَلا قاتِلَ الحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام ، فَإِنّی أنتَقِمُ لَهُ مِن قاتِلِهِ ... . (1)

عیون أخبار الرضا علیه السلام بإسناده عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :تُحشَرُ ابنَتی فاطِمَهُ یَومَ القِیامَهِ ، ومَعَها ثِیابٌ مَصبوغَهٌ بِالدَّمِ ، فَتَعَلَّقُ بِقائِمَهٍ مِن قَوائِمِ العَرشِ ، فَتَقولُ : یا عَدلُ ، احکُم بَینی وبَینَ قاتِلِ وُلدی . قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : فَیَحکُمُ اللّهُ تَعالی لِابنَتی ورَبِّ الکَعبَهِ . (2)

الفتوح عن شرحبیل بن أبی عون :إنَّ المَلَکَ الَّذی جاءَ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله إنَّما کانَ مَلَکَ البِحارِ ... ، ثُمَّ حَمَلَ ذلِکَ المَلَکُ مِن تُربَهِ الحُسَینِ علیه السلام فی بَعضِ أجنِحَتِهِ ، فَلَم یَبقَ مَلَکٌ فی سَماءِ الدُّنیا إلّا شَمَّ تِلکَ التُّربَهَ ، وصارَ فیها عِندَهُ أثَرٌ وخَبَرٌ . قالَ : ثُمَّ أخَذَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله تِلکَ القَبضَهَ الَّتی أتاهُ بِهَا المَلَکُ ، فَجَعَلَ یَشُمُّها ، وهُوَ یَبکی ، ویَقولُ فی بُکائِهِ : اللّهُمَّ لا تُبارِک فی قاتِلِ وَلَدِی ، وأصلِهِ نارَ جَهَنَّمَ . (3)

.

1- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 47 ح 179 ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 263 ح 204 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، الملهوف (طبعه أنوار الهدی) : ص 83 عن طلحه عنه صلی الله علیه و آله ولیس فیه «فإنّی أنتقم له من قاتله» ، بحار الأنوار : ج 44 ص 300 ح 4 ؛ المناقب لابن المغازلی : ص 68 ح 98 عن أحمد بن عامر عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الفردوس : ج 1 ص 227 ح 869 ، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج 2 ص 85 کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله .
2- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 26 ح 6 ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 89 ح 21 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 43 ص 220 ح 2 و 3 ؛ المناقب لابن المغازلی : ص 64 ح 91 ، فرائد السمطین : ج 2 ص 265 ح 533 ، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج 1 ص 52 کلّها عن أحمد بن عامر عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله وراجع : المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 327 .
3- .الفتوح : ج 4 ص 324 ، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج 1 ص 162 .



عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : موسی بن عمران از خدایش عز و جلدرخواست کرد: ای خدای من! برادرم هارون در گذشت . او را بیامرز. خداوند متعال به او وحی کرد: «ای موسی! اگر در باره پیشینیان و پسینیان ، از من چیزی بخواهی، اجابتت می کنم، جز قاتل حسین بن علی بن ابی طالب ، که من ، انتقام او را از قاتلش می گیرم» ... .

عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : دخترم فاطمه ، روز قیامت ، در حالی محشور می شود که لباسی آغشته به خون با اوست و به ستونی از ستون های عرش می آویزد و می گوید: ای عدل [مطلق]! میان من و قاتل فرزندانم حکم بران . به خدای کعبه سوگند، خداوند متعال به نفع دخترم حکم می راند .

الفتوح به نقل از شُرَحبیل بن ابی عون : فرشته ای که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد، فرشته دریاها بود ... . سپس آن فرشته، مقداری از تربت حسین علیه السلام را در یکی از بال هایش حمل کرد و فرشته ای در آسمان دنیا نماند، جز آن که آن تربت را بویید و یادش نزد او [ جاودان ] ماند . سپس پیامبر صلی الله علیه و آله آن مشت خاک را که فرشته آورده بود، گرفت و در حالی که می گریست ، آن را بویید و میان گریه اش می گفت: «خدایا! به قاتل فرزندم برکت مده و او را به آتش دوزخ برسان» .

.



2 / 14إنباؤُهُ بِکَیفِیَّهِ شَهادَتِهِالأمالی للصدوق عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنّی لَمّا رَأَیتُهُ [أیِ الحُسَینَ علیه السلام ]تَذَکَّرتُ ما یُصنَعُ بِهِ بَعدی ، کَأَنّی بِهِ وقَدِ استَجارَ بِحَرَمی وقَبری ، فَلا یُجارُ ، فَأَضُمُّهُ فی مَنامِهِ إلی صَدری ، وآمُرُهُ بِالرَّحلَهِ عَن دارِ هِجرَتی ، واُبَشِّرُهُ بِالشَّهادَهِ ، فَیَرتَحِلُ عَنها إلی أرضِ مَقتَلِهِ ، ومَوضِعِ مَصرَعِهِ ، أرضِ کَربٍ وبَلاءٍ ، وقَتلٍ وفَناءٍ ، تَنصُرُهُ عِصابَهٌ مِنَ المُسلِمینَ ، اُولئِکَ مِن سادَهِ شُهَداءِ اُمَّتی یَومَ القِیامَهِ ، کَأَنّی أنظُرُ إلَیهِ وقَد رُمِیَ بِسَهمٍ ، فَخَرَّ عَن فَرَسِهِ صَریعا ، ثُمَّ یُذبَحُ کَما یُذبَحُ الکَبشُ مَظلوما . (1)

کفایه الأثر عن عبداللّه بن العبّاس :دَخَلتُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَالحَسَنُ علیه السلام عَلی عاتِقِهِ ، وَالحُسَینُ علیه السلام عَلی فَخِذِهِ ، یَلثِمُهُما (2) ویُقَبِّلُهُما ، ویَقولُ : اللّهُمَّ والِ مَن والاهُما ، وعادِ مَن عاداهُما ، (3) ثُمَّ قالَ : یَابنَ عَبّاسٍ ، کَأَنّی بِهِ وقَد خُضِبَت شَیبَتُهُ مِن دَمِهِ ، یَدعو فَلا یُجابُ ، ویَستَنصِرُ فَلا یُنصَرُ . قُلتُ : مَن یَفعَلُ ذلِکَ یا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : شِرارُ اُمَّتی ، ما لَهُم ؟ لا أنالَهُمُ اللّهُ شَفاعَتی ! (4)



1- .الأمالی للصدوق : ص 177 ح 178 ، بشاره المصطفی : ص 199 ، الفضائل : ص 10 ، مثیر الأحزان : ص 22 نحوه ، بحار الأنوار : ج 28 ص 39 ح 1 .
2- .اللَّثْمُ : القُبله (الصحاح : ج 5 ص 2027 «لثم») .
3- .فی المصدر : «عادهما» ، والتصویب من بحار الأنوار .
4- .کفایه الأثر : ص 16 ، مستدرک الوسائل : ج 10 ص 276 ح 12009 نقلاً عن الغیبه لابن شاذان ، بحار الأنوار : ج 36 ص 285 ح 107 .



2 / 14پیشگویی پیامبر صلّی الله علیه و آله درباره چگونگی شهادت او

الأمالی ، صدوق به نقل از ابن عبّاس ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : هنگامی که حسین را دیدم، آنچه را پس از من با او می کنند، به یاد آوردم . گویی که می بینم به حرم و قبر من پناه آورده ؛ امّا پناهش نمی دهند و در رؤیایش ، او را به سینه ام می چسبانم و به او فرمان کوچ از هجرتگاهم می دهم و او را به شهادت ، مژده می دهم ، و او از آن جا به سوی قتلگاه و جایگاه بر خاک افتادنش، بار می بندد ؛ [به سوی] سرزمین کرب و بلا و قتل و فنا. گروهی از مسلمانان ، او را یاری می دهند . آنان از سَروران شهیدان امّت من در روز قیامت هستند . گویی به او می نگرم که تیر خورده و از اسبش به زمین افتاده و سپس مانند گوسفند، سرش را مظلومانه می بُرند .

کفایه الأثر به نقل از عبد اللّه بن عبّاس : بر پیامبر صلی الله علیه و آله در آمدم و حسن علیه السلام بر گردن و حسین علیه السلام بر روی ران ایشان بود . پیامبر صلی الله علیه و آله صورت و دهان آن دو را می بوسید و می فرمود: «خدایا! دوستدار این دو را دوست بدار و دشمن آنان را دشمن بدار» . سپس فرمود: «ای ابن عبّاس! گویی می بینم که موی سپید مَحاسنش از خونش خضاب شده و دعوت می کند ؛ امّا پاسخی نمی یابد ، و یاری می طلبد ؛ امّا یاری نمی شود» . گفتم: ای پیامبر خدا! چه کسانی این کارها را می کنند؟ فرمود: «بَدان امّتم! آنان را چه می شود؟ خدا ، شفاعتم را شامل ایشان نکند!» .

.

کامل الزیارات عن مسمع بن عبد الملک عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام :کانَ الحُسَینُ علیه السلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ ، فَأَخَذَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : لَعَنَ اللّهُ قاتِلیکَ ، ولَعَنَ اللّهُ سالِبیکَ ، وأهلَکَ اللّهُ المُتَوازِرینَ عَلَیکَ ، وحَکَمَ اللّهُ بَینی وبَینَ مَن أعانَ عَلَیکَ ! فَقالَت فاطِمَهُ : یا أبَه ، أیَّ شَیءٍ تَقولُ ؟ قالَ : یا بِنتاه ، ذَکَرتُ ما یُصیبُهُ بَعدی وبَعدَکِ مِنَ الأَذی وَالظُّلمِ وَالغَدرِ وَالبَغیِ ، وهُوَ یَومَئِذٍ فی عُصبَهٍ کَأَنَّهُم نُجومُ السَّماءِ ، یَتَهادَونَ إلَی القَتلِ ، وکَأَنّی أنظُرُ إلی مُعَسکَرِهِم ، وإلی مَوضِعِ رِحالِهِم وتُربَتِهِم . فَقالَت : یا أبَه ، وأینَ هذَا المَوضِعُ الَّذی تَصِفُ ؟ قالَ : مَوضِعٌ یُقالُ لَهُ کَربَلاءُ ، وهِیَ ذاتُ کَربٍ وبَلاءٍ عَلَینا وعَلَی الاُمَّهِ ، یَخرُجُ عَلَیهِم شِرارُ اُمَّتی ، ولَو أنّ أحَدَهُم شَفَعَ لَهُ مَن فِی السَّماواتِ وَالأَرَضینَ ما شُفِّعوا فیهِم ، وهُمُ المُخَلَّدونَ فِی النّارِ . قالَت : یا أبَه ، فَیُقتَلُ ؟ قالَ : نَعَم یا بِنتاه ، وما قُتِلَ قِتلَتَهُ أحَدٌ کانَ قَبلَهُ ، وتَبکیهِ السَّماواتُ وَالأَرضونَ ، وَالمَلائِکَهُ وَالوَحشُ وَالحیتانُ فِی البِحارِ وَالجِبالُ ، لَو یُؤذَنُ لَها ما بَقِیَ عَلَی الأَرضِ مُتَنَفِّسٌ ، ویَأتیهِ قَومٌ مِن مُحِبّینا ، لَیسَ فِی الأَرضِ أعلَمُ بِاللّهِ ولا أقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم ، ولَیسَ عَلی ظَهرِ الأَرضِ أحَدٌ یَلتَفِتُ إلَیهِ غَیرُهُم ، اُولئِکَ مَصابیحُ فی ظُلُماتِ الجَورِ ، وهُمُ الشُّفَعاءُ ، وهُم وارِدونَ حَوضی غَدا ، أعرِفُهُم إذا وَرَدوا عَلَیَّ بِسیماهُم ، وأهلُ کُلِّ دینٍ یَطلُبونَ أئِمَّتَهُم ، وهمُ یَطلُبونَنا ولا یَطلُبونَ غَیرَنا ، وهُم قِوامُ الأَرضِ ، بِهِم یَنزِلُ الغَیثُ . (1)

.

1- .کامل الزیارات : ص 144 ح 170 ، تفسیر فرات : ص 171 ح 219 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 264 ح 22 .



کامل الزیارات به نقل از مِسمَع بن عبد الملک ، از امام صادق علیه السلام : حسین علیه السلام در آغوش مادرش بود که پیامبر صلی الله علیه و آله او را گرفت و فرمود: «خدا ، قاتلان تو را لعنت کند! خدا ، غارت کنندگانِ تو را لعنت کند! خدا ، همکاری کنندگان بر ضدّ تو را لعنت کند! و خدا میان من و هر کس که بر ضدّ تو یاری دهد، حکم کند!» . فاطمه علیهاالسلام گفت: ای پدر! چه می فرمایی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «دخترم! آنچه را پس از من و تو از آزار و ستم و خیانت و تجاوز به او می رسد، یاد کردم .او در آن روز ، میان یارانی به سانِ ستارگان آسمان است که راه به شهادت می برند و گویی لشکرشان و جایگاه اسباب و تربتشان را می بینم» . فاطمه علیهاالسلام پرسید: ای پدر! این جایی که توصیف می کنی، کجاست؟ فرمود: «جایی که کربلا نامیده می شود و آن ، کرب (رنج) و بلا برای ما و امّت دارد. شروران امّتم ، بر آنان می شورند و اگر همه آسمانیان و زمینیان ، یکی از آن شروران را شفاعت کنند، پذیرفته نمی شود و آنها در آتش دوزخ ، جاویدان خواهند بود» . فاطمه علیهاالسلام گفت: ای پدر! [آیا حسین] کشته می شود؟ فرمود: «آری، ای دخترم! و کسی، پیش از او، به سانِ او کشته نمی شود و آسمان ها و زمین ها بر او می گریند و نیز فرشتگان و وحوش و ماهیان دریاها و کوه ها که اگر به آنها اذن داده شود، جانداری را بر زمین ، باقی نمی گذارند ، و گروهی از دوستداران ما نزد او می آیند که در زمین از آنان ، عالم تر به خدا و پایدارتر به حقّ ما نیست و جز آنان ، کسی بر روی زمین به حسین، رو نمی کند . آنان چراغ هایی در دل تاریکی های ستم و شفیعان و درآیندگان بر من در حوض [کوثر ]هستند. چون در آیند ، من آنان را از چهره شان می شناسم. گروندگان به هر دین، پیشوایان خود را می جویند و آنان ما را و نه غیر ما را می جویند . آنان پایه های استوار زمین و سبب نزول باران اند» .

.




2 / 15إنباؤُهُ بِمَزارِهِ وزُوّارِهِالإرشاد :إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کانَ ذاتَ یَومٍ جالِسا وحَولَهُ عَلِیٌّ وفاطِمَهُ وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ علیهم السلام ، فَقالَ لَهُم : کَیفَ بِکُم إذا کُنتُم صَرعی وقُبورُکُم شَتّی ؟ فَقالَ لَهُ الحُسَینُ علیه السلام : أنَموتُ مَوتا أو نُقتَلُ ؟ فَقالَ : بَل تُقتَلُ یا بُنَیَّ ظُلما ، ویُقتَلُ أخوکَ ظُلما ، وتُشَرَّدُ ذَرارِیُّکُم فِی الأَرضِ . فَقالَ الحُسَینِ علیه السلام : ومَن یَقتُلُنا یا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : شِرارُ النّاسِ ، قالَ : فَهَل یَزُورُنا بَعدَ قَتِلنا أحَدٌ ؟ قالَ : نَعَم ، طائِفَهٌ مِن اُمَّتی یُریدونُ بِزِیارَتِکُم بِرّی وصِلَتی ، فَإِذا کانَ یَومُ القِیامَهِ جِئتُهُم إلَی المَوقِفِ حَتّی آخُذَ بِأَعضادِهِم فَاُخَلِّصُهُم مِن أهوالِهِ وشَدائِدِهِ . (1)

کامل الزیارات عن محمّد بن الحسین بن علیّ بن الحسین ، عن أبیه ، عن جدّه ، عن علیّ بن أبی طالب علیه السلام :زارَنا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ذاتَ یومٍ ، فَقَدَّمنا إلَیهِ طَعاما ، وأهدَت إلَینا اُمُّ أیمَنَ صَحفَهً مِن تَمرٍ ، وقَعبا مِن لَبَنٍ وزَبَدٍ ، فَقَدَّمنا إلَیهِ ، فَأَکَلَ مِنهُ ، فَلَمّا فَرَغَ قُمتُ وسَکَبتُ عَلی یَدَی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ماءً ، فَلَمّا غَسَلَ یَدَیهِ مَسَحَ وَجهَهُ ولِحیَتَهُ بِبِلَّهِ یَدَیهِ ، ثُمَّ قامَ إلَی مَسجِدٍ فی جانِبِ البَیتِ ، وصَلّی وخَرَّ ساجِدا ، فَبَکی وأطالَ البُکاءَ ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ ، فَمَا اجتَری مِنّا أهلَ البَیتِ أحَدٌ یَسأَلُهُ عَن شَیءٍ . فَقامَ الحُسَینُ علیه السلام یَدرُجُ حَتّی صَعِدَ عَلی فَخِذَی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَأَخَذَ بِرَأسِهِ إلی صَدرِهِ ووَضَعَ ذَقَنَهُ عَلی رَأسِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ثُمَّ قالَ : یا أبَه ، ما یُبکیکَ ؟ فَقالَ لَهُ : یا بُنَیَّ ، إنّی نَظَرتُ إلَیکُم الیَومَ ، فَسُرِرتُ بِکُم سُرورا لَم اُسَرَّ بِکُم مِثلَهُ قَطُّ ، فَهَبَطَ إلَیَّ جَبرَئیلُ ، فَأَخبَرَنی أنَّکُم قَتلی ، وأنَّ مَصارِعَکُم شَتّی ، فَحَمِدتُ اللّهَ عَلی ذلِکَ ، وسَأَلتُ لَکُمُ الخِیَرَهَ ، فَقالَ لَهُ : یا أبَه ، فَمَن یَزورُ قُبورَنا ویَتَعاهَدُها عَلی تَشَتُّتِها ؟ (2) قالَ : طَوائِفُ مِن اُمَّتی یُریدونَ بِذلِکَ بِرّی وصِلَتی ، أتَعاهَدُهُم فِی المَوقِفِ وآخُذُ بِأَعضادِهِم ، فَاُنجیهِم مِن أهوالِهِ وشَدائِدِهِ . (3)

.

1- .الإرشاد : ج 2 ص 131 ، کشف الغمّه : ج 2 ص 220 ، الخرائج والجرائح : ج 2 ص 491 ح 4 نحوه وفیه «فقال له الحسن» بدل «فقال له الحسین» ، بحار الأنوار : ج 18 ص 120 ح 34 .
2- .شتّ الأمر : تفرّق ، وکذلک التَّشتُّت (الصحاح : ج 1 ص 254 «شتت») .
3- .کامل الزیارات : ص 126 ح 141 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 234 ح 21 وراجع : عوالی اللآلی : ج 4 ص 83 ح 92 .



2 / 15پیشگویی پیامبر صلّی الله علیه و آله درباره مزار او و زائرانش

الإرشاد:پیامبر صلی الله علیه و آله روزی نشسته بود و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام گِردش را گرفته بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله به آنان فرمود: «شما در چه حالی خواهید بود، هنگامی که بر خاک بیفتید و مرقدهایتان پراکنده شود؟» . حسین علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: ما به مرگ طبیعی می میریم ، یا کشته می شویم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «پسرکم! تو به ستم ، کشته می شوی و برادرت نیز به ستم ، کشته می شود و فرزندانتان در زمین ، رانده و پراکنده می شوند» . حسین علیه السلام گفت: چه کسی ما را می کشد، ای پیامبر خدا؟ فرمود: «بدترینِ مردمان» . گفت: پس از کشته شدن ما، کسی ما را زیارت می کند؟ فرمود: «آری ؛ گروهی از امّتم ، که شما را به قصد نیکی و پیوند با من زیارت می کنند . چون روز قیامت شود، در ایستگاه حسابرسی ، نزدشان می آیم و بازوهایشان را می گیرم و از هراس ها و سختی های آن ، نجاتشان می دهم» .

کامل الزیارات به نقل از محمّد بن حسین بن علی بن الحسین علیه السلام ، از پدرش ، از جدّش ، از علی بن ابی طالب علیه السلام : پیامبر صلی الله علیه و آله روزی به دیدار ما آمد و ما غذایی برایش بردیم . اُمّ اَیمَن، کاسه بزرگی خرما و قَدَحی شیر و سرشیر برایمان هدیه آورده بود. آن را برای پیامبر صلی الله علیه و آله بردیم و از آن خورد . چون غذایش را به پایان برد، برخاستم و بر دستان پیامبر صلی الله علیه و آله آب ریختم و چون دستانش را شست، صورت و محاسنش را با باقی مانده آب دستانش مسح کرد وسپس برخاست و به سوی سجده گاهی در گوشه اتاق رفت و نماز خواند و به سجده افتاد و گریست و گریه را طول داد . سپس سرش را بلند کرد ؛ امّا هیچ یک از ما اهل خانه، جرئت سؤال کردن نیافت. حسین [ که راه رفتن را تازه یاد گرفته بود ،] برخاست و کم کم رفت تا از روی ران پیامبر صلی الله علیه و آله بالا رفت و سر پیامبر خدا را به سینه گرفت و چانه اش را بر سر پیامبر صلی الله علیه و آله نهاد و سپس گفت: ای پدر! چرا گریه می کنی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : «پسرکم! من امروز به شما نگاه کردم و چنان شادمان شدم که تا کنون مانند آن ، شاد نشده بودم. پس جبرئیل به سویم فرود آمد و به من خبر داد که شما کشته می شوید و قتلگاه های شما پراکنده است . من خدا را بر این، ستودم و خیر شما را خواستم» . حسین به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: ای پدر! با این پراکندگی، چه کسی قبرهای ما را زیارت می کند و به دیدار ما می آید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «گروه هایی از امّتم ، که قصد نیکی کردن به من و پیوستن به مرا دارند . من در ایستگاه حسابرسی [در قیامت] ، آنان را یاد می کنم و بازوهایشان را می گیرم و از هراس ها و سختی های قیامت ، نجاتشان می دهم» .






الأمالی للطوسی عن جابر عن أبی جعفر [الباقر] عن أمیر المؤمنین علیهماالسلام :زارَنا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وقَد أهدَت لَنا اُمُّ أیمَنَ لَبَنا وزَبَدا وتَمرا ، فَقَدَّمناهُ ، فَأَکَلَ مِنهُ ، ثُمَّ قامَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إلی زاوِیَهِ البَیتِ ، فَصَلّی رَکَعاتٍ ، فَلَمّا کانَ فی آخِرِ سُجودِهِ بَکی بُکاءً شَدیدا ، فَلَم یَسأَلهُ أحَدٌ مِنّا إجلالاً لَهُ . فَقامَ الحُسَینُ علیه السلام فَقَعَدَ فی حِجرِهِ ، وقالَ لَهُ : یا أبَتِ ، لَقَد دَخَلتَ بَیتَنا فَما سُرِرنا بِشَیءٍ کَسُرورِنا بِدُخولِکَ ، ثُمَّ بَکَیتَ بُکاءً غَمَّنا ، فَلِمَ بَکَیتَ ؟ فَقالَ : یا بُنَیَّ ، أتانی جَبرَئیلُ آنِفا ، فَأَخبَرَنی أنَّکُم قَتلی ، وأنَّ مَصارِعَکُم شَتّی . فَقالَ : یا أبَتِ ، فَما لِمَن یَزورُ قُبورَنا عَلی تَشَتُّتِها ؟ فَقالَ : یا بُنَیَّ اُولئِکَ طَوائِفُ مِن اُمَّتی یَزورونَکُم ، یَلتَمِسونَ بِذلِکَ البَرَکَهَ ، وحَقیقٌ عَلَیَّ أن آتِیَهُم یَومَ القِیامَهِ حَتّی اُخَلِّصَهُم مِن أهوالِ السّاعَهِ مِن ذُنوبِهِم ، ویُسکِنُهُمُ اللّهُ الجَنَّهَ (1) .



1- .الأمالی للطوسی : ص 669 ح 1404 ، کامل الزیارات : ص 125 ح 140 ، بشاره المصطفی : ص 195 عن الحسین بن علیّ بن الحسین بن علیّ بن أبی طالب عن آبائه عن جدّه علیهم السلام ، إعلام الوری : ج 1 ص 94 عن الإمام زین العابدین عن أبیه عن جدّه علیهم السلام وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 44 ص 234 ح 20 .



الأمالی ، طوسی به نقل از جابر ، از امام باقر علیه السلام ، از امیر مؤمنان علیه السلام : پیامبر صلی الله علیه و آله به دیدار ما آمد. اُمّ ایمن ، شیر و سرشیر و خرما برایمان هدیه آورده بود . آن را برای پیامبر صلی الله علیه و آله بردیم و او از آن خورد و سپس به گوشه خانه رفت و چند رکعت نماز خواند و در آخرین سجده اش به شدّت گریست . هیچ یک از ما به احترام او ، چیزی نپرسیدیم ؛ امّا حسین در دامانش نشست و به او گفت: ای پدر! به خانه ما آمدی و از چیزی به اندازه آمدنت به خانه ما، خوش حال نشدیم . سپس چنان گریه ای کردی که ما را اندوهگین ساخت . چرا گریه کردی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «پسرکم! جبرئیل، هم اکنون نزد من آمد و به من خبر داد که شما کشته می شوید و قتلگاه های شما پراکنده است» . حسین گفت: پدر عزیزم! با این پراکندگی، پاداش زائر ما چیست؟ فرمود: «پسرکم! آنان گروه هایی از امّت من هستند که شما را زیارت می کنند و به این وسیله، برکت می جویند و من بر خود ، لازم می دانم که روز قیامت، نزد آنان بیایم تا آنها را از هراس های مربوط به گناهانشان در آن روز برهانم، و خداوند ، آنان را در بهشت ، جای می دهد» .



راجع : ج 10 ص 52 (القسم الحادی عشر / الفصل الرابع / بکاء آدم علیه السلام ) و ص 54 (بکاء إبراهیم علیه السلام ) و ص 56 (بکاء عیسی علیه السلام ) و ص 60 ( بکاء النبیّ صلی الله علیه و آله وأهل بیته علیهم السلام ) .






ر . ک : ج 10 ص 53 (بخش یازدهم / فصل چهارم / گریه آدم علیه السلام ) و ص 55 (گریه ابراهیم علیه السلام ) و ص 57 (گریه عیسی علیه السلام ) و ص 61 (گریه پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانش علیهم السلام ).






الفصل الثالث : إنباء أمیرالمؤمنین علیه السلام بشهاده الحسین علیه السلاماستناداً إلی روایات هذا الفصل فإنّ ما روی عن الإمام علی علیه السلام بشأن حادثه کربلاء أو الأغلبیه الساحقه من هذه الروایات یفید بأنّها رویت فی عهد خلافته علیه السلام ، وأنّ الکثیر منها روی فی کربلاء نفسها . ومما یجدر ذکره أنّ الإمام علیاً علیه السلام مرّ بأرض کربلاء خلال عهد خلافته ثلاث مرات علی الأقلّ ؛ مرّتین فی طریق الذهاب والإیاب من معرکه صفین ، (1) ومره فی طریقه إلی معرکه النهروان ، ولذلک فقد رویت عنه علیه السلام معلومات کثیره خلال هذه الأسفار بشأن واقعه کربلاء . والملاحظه الأُخری هی أنّ ولدیه الإمام الحسن والإمام الحسین علیهماالسلام کانا یرافقانه فی هذه الأسفار ، ولذلک فقد کانت المره الرابعه علی الأقلّ التی تطأ فیها قدما الإمام الحسین علیه السلام أرض کربلاء فی محرم من عام (61 ه ق) ، وسؤاله عن اسمها عند دخوله فیها (2) لا یعنی أنّه لم یأتِ إلی هذا المکان من قبل .



1- .للاطلاع علی الطریق الذی سار منه أمیر المؤمنین علیه السلام إلی حربی صفین و النهروان راجع: موسوعه الإمام علی علیه السلام فی الکتاب والسنه والتاریخ : ج 3 ص 264 الخریطه رقم 5 و ج 4 ص 40 الخریطه رقم 6.
2- .راجع : ص 310 ح 919 .