گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هشتم
سخنی در باره اسیران و بازماندگان واقعه کربلا


آمار اسیران کربلا ، مختلف گزارش شده است . تعداد اسیران مرد ، چهار نفر ، (1) پنج نفر ، (2) ده نفر 3 و دوازده نفر ، (3) گزارش شده است . نیز تعداد اسیران زن ، چهار نفر ، (4) شش نفر (5) و بیست نفر (6) هم گزارش شده است . بنا بر این ، اظهار نظر قطعی در مورد تعداد اسرا ، مانند تعداد شهدای کربلا ، ممکن نیست ؛ لیکن نام شماری از اسیران که در منابع مختلف گزارش شده ، ارائه می گردد .

اسیران مرد بنی هاشم

1 . علی بن الحسین (امام زین العابدین) علیه السلام . 2 . محمّد بن علی بن الحسین (امام باقر) علیه السلام . (7) 3 . حسن بن حسن علیه السلام ، معروف به حسن مُثنّا . (8) وی فرزند امام حسن علیه السلام و همسرش ، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام بوده است . (9) حسن مُثنّا ، در واقعه کربلا ، بیست ساله شمرده شده است (10) که جنگید تا بر اثر جراحات ، بیهوش شد . (11) او را به کوفه بردند و درمان کردند. وی پس از بهبود ، به مدینه رفت . (12) بر اساس نقل ها ، وی در 35 ، (13) 37 یا 38 سالگی ، (14) به دستور ولید بن عبد الملک ، مسموم شد و به شهادت رسید و در بقیع به خاک سپرده شد ، (15) هر چند جمع این اقوال با هم ، ممکن نیست . (16) 4 . عمرو بن حسن . 18 برخی ، از عمرو بن حسین یا عمر بن حسین ، یاد کرده اند که ظاهرا همان عمرو بن حسن باشد . (17) 5 . محمّد بن حسین . (18) 6 . قاسم بن عبد اللّه بن جعفر . (19) 7 . قاسم بن محمّد بن جعفر . (20) 8 . محمّد بن عقیل (21) . 24 گفتنی است که الأمالی صدوق ، به سندی غیر معتبر ، داستان دو کودک مسلم بن عقیل را نقل می کند که از بازماندگان واقعه کربلا بوده اند و به دست مردی به نام حارث ، شهید می شوند ؛ لیکن به گزارش طبری و برخی دیگر ، این دو کودک ، فرزندان عبد اللّه بن جعفر بوده اند . (22)



1- . الأخبار الطوال : ص 259 .
2- . الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) : ج 1 ص 478 .
3- .ر.ک : ص 271 ح2357 و ص 273 ح 2359 و ص 301 ح 2387 .
4- . شرح الأخبار : ج 3 ص 196 .
5- . الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) : ج 1 ص 479 .
6- . کامل بهائی : ص 287.
7- . ر . ک : ص 301 ح 2387 و ص 309 ح 2393 .
8- . ر . ک : ص 117 ح 2274 و ج 10 ص 135 ح 2876 .
9- . . ر . ک : ج 1 ص 351 (بخش یکم / فصل ششم / فاطمه) .
10- . الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 134، التذکره فی الأنساب المطهره: ص 90.
11- . ر . ک: الإرشاد : ج 2 ص 25 ، عمده الطالب : ص 100 ، الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 134 . نیز ، ر . ک : همین دانش نامه : ج 8 ص 117 ح 2274 و ص 223 ح 2325 و ج 10 ص 135 ح 2876 .
12- . عمده الطالب : ص 100 ، الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 135، التذکره فی الأنساب المطهره: ص 90.
13- . الإرشاد : ج 2 ص 25 ، عمده الطالب : ص 100 ، منتقله الطالبیّه : ص 308 ، الأصیلی : ص 62 .
14- . الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 136. نیز، ر. ک: الکواکب المشرقه : ج 1 ص 425.
15- . المجدی : ص 36، عمده الطالب : ص 100 ، الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 136.
16- . ولید بن عبد الملک در سال 86 ق، به قدرت رسید و اگر حسن مُثنّا در کربلا پانزده سال هم داشته (چون در زمان حضورش در کربلا ازدواج کرده بوده است) ، بنا بر این ، هنگام شهادت، حدود چهل ساله بوده است (ر . ک : تنقیح المقال : ج 1 ص 273 ، قاموس الرجال : ج 3 ص 213) . برای اطلاع بیشتر، ر. ک: الأغانی: ج 16 ص 150 و ج 21 ص 126، تاریخ قم: ص 494، الکواکب المشرقه: ج 1 ص 425 439. برخی شرح حال نگاران گفته اند: «به نظر می رسد که تراجم نویسان، سنّ او را اشتباها از 53 به 35 تغییر داده اند (الکواکب المشرقه: ج 1 ص 439).
17- . شرح الأخبار : ج 3 ص 197 ؛ بغیه الطلب فی تاریخ حلب : ج 6 ص 263 ، الأخبار الطوال : ص 259 و ص 261 و در این دو منبع آمده «وی چهار ساله بوده» ، المنتظم : ج 5 ص 344 ، البدایه والنهایه : ج 8 ص 212 .
18- . شرح الأخبار: ج 3 ص 197، العقد الفرید: ج 3 ص 368 و 370، الإمامه و السیاسه: ج 2 ص 12 . در این قضیّه ورود به مجلس یزید را از او نقل می کنند. گرچه امام حسین علیه السلام فرزندی به نام محمّد داشته ، ولی ما احتمال می دهیم وی محمّد بن علی بن الحسین علیه السلام بوده که نامش تصحیف شده است (ر . ک : المحن : ص 148 ، تذکره الخواصّ: ص 277 ؛ المناقب ، ابن شهر آشوب: ج 4 ص 113) . و برخی وی را جز شهداء آورده اند (ر.ک : همین دانش نامه : ج 7 ص 281 (بخش هشتم / فصل نهم / سخنی درباره تعداد شهدای کربلا) .
19- . الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) : ج 1 ص 479، سیر أعلام النبلاء: ج 3 ص 303 ؛ شرح الأخبار: ج 3 ص 197.
20- . شرح الأخبار: ج 3 ص 197 . همسر وی ، امّ کلثوم ، دختر عبد اللّه بن جعفر بوده است (جمهره أنساب العرب: ص 68) .
21- . الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه): ج 1 ص 479، سیر أعلام النبلاء: ج 3 ص 303 ؛ شرح الأخبار: ج 3 ص 197 . عدّه ای ، وی را جزو شهدا آورده اند (ر . ک : ج 7 ص 281 (بخش هشتم / فصل نهم / سخنی درباره تعداد شهدای کربلا) .
22- . ر.ک : ص 187 ( شهید شدن دو نوجوان از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ) . نیز، ر. ک: الإمامه والسیاسه : ج 2 ص 12.


اسیران زن بنی هاشم

1 . زینب کبرا علیهاالسلام دختر امیر مؤمنان علیه السلام . او پیام آور خون شهیدان ، حماسه سرای قیام ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام ، رسواکننده زورمداران و تزویرگران ستم گستر ، جلوه وقار ، راز حیا ، تبلور سربلندی و سرفرازی ، و اُسوه استواری و عبادت و شکیبایی است . زینب علیهاالسلام ، در میان خاندان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، از چنان جایگاه بلند و مَنزلت والایی برخوردار است که قلم را توانِ بیان والایی ها ، ارجمندی ها و شکوهمندی هایش نیست . فقیه و مورّخ و مصلح بزرگ ، علّامه سیّد محسن امین عاملی ، شخصیت آن بانو را بدین سان ، ترسیم کرده است : زینب علیهاالسلام ، از بافضیلت ترینِ زنان بوده و فضلش ، پُرآوازه تر از آن است که یاد گردد و روشن تر از آن است که به نوشته آید. جلالت شأن ، منزلت والا ، قوّت استدلال ، برتری عقل ، استواری قلب ، فصاحت زبان و بلاغت بیان ، از سخنرانی هایش در کوفه و شام که گویی از زبان پدرش امیر مؤمنان علیه السلام ایراد می گردید دانسته می شود ، و نیز از احتجاجش بر یزید و ابن زیاد ، بدان گونه که آن دو را خاموش ساخت ، تا آن جا که به بدگویی و ناسزا گفتن و مسخره کردن و دشنام دادن که سلاح افراد ناتوان از دلیل آوردن است پناه بردند و از زینب کبرا علیهاالسلام ، شگفت نیست که این گونه ... باشد ؛ چرا که او شاخه ای از شاخه های درخت پاک [ رسالت] است . او با پسرعمویش عبد اللّه بن جعفر بن ابی طالب ، ازدواج کرد و علی زینبی ، عون ، محمّد ، عبّاس و امّ کلثوم را برایش به دنیا آورد . او «اُمّ المصائب» نامیده شده است و شایسته چنین نامی نیز هست. او مصیبت درگذشت جدّش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، مصیبت درگذشت مادرش زهرا علیهاالسلام و رنج های او ، و محنت های پدرش امیر مؤمنان علی علیه السلام و مصیبت کشته شدن او ، و محنت و شهادت برادرش حسن علیه السلام و مصیبت بزرگ کُشته شدن برادرش حسین علیه السلام را از ابتدا تا انتها ، شاهد بود و ... ، از کربلا به اسارت برده شد. (1) زینب علیهاالسلام از آغاز قیام ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام ، همراه برادر شد و در تمام دوران قیام ، همدل و همراه و رازدارش بود . گفتگوهای او با برادرش در شب عاشورا ، حضورش در کنار بدن پسر برادرش علی اکبر علیه السلام در روز عاشورا ، و رثای جانسوز او در کنار قامت خونین برادر و خطاب او به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز یازدهم محرّم ، از صفحات زرّین و جاودانه زندگانی سرشار از جلالت ، شکیبایی و والاییِ اوست . او پس از حادثه عاشورا ، شکوهمند و استوار ، سرپرستی قافله اسیران را به عهده گرفت . در کوفه ، چون مردم ، فرزندان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را بدان سان دیدند و اشک بر رخسار افشاندند ، زینب علیهاالسلام چنین لب به سخن گشود : ای کوفیان! ای اهل مکر و حیله ! و ای دغلکاران بی وفا! هان که اشکتان ، هرگز خشک نشود و صدای [ناله]تان ، هیچ گاه فرو خفته مباد! مَثَل شما ، مَثَل زنی است که «رشته خود تابیده اش را پس از محکم کردن ، از هم می گسست ...» . (2) وای بر شما! آیا می دانید چه جگری از محمّد صلی الله علیه و آله سوزاندید و چه عهدی شکستید و چه زنان عزیزی از او را [به اسارت] خارج کردید و چه حرمتی از او شکستید و چه خونی از او ریختید؟! 3 او به راستی ، زبان علی علیه السلام به کام داشت و چون در قالب جملاتی هیجانبار سخن گفت ، مردمانی که بارهای بار ، خطابه های مولا علیه السلام را شنیده بودند ، کلام و خطابه های علی علیه السلام را به عیان می دیدند ، و کسی گفت: «به خدا سوگند ، زنِ باحیایی چنین سخنور ، ندیده بودم . گویی زبان علی علیه السلام در کام دارد» . و چون ابن زیاد ، مست از جام کبر و نخوت و درنده خویی ، به آل اللّه ، دشنام داد ، با کلماتی جاودانه ، هِیمنه دروغین او را در هم شکست و از جمله گفت : به جانم سوگند ، بزرگم را کُشتی و خاندانم را هلاک کردی و شاخه ام را بُریدی و ریشه ام را از بیخ و بُن درآوردی . اگر این ، دلِ تو را خُنَک می کند ، اینک دلت خُنَک شد! (3) و آن گاه که یزید با تکیه بر جایگاه خلافت و در جمع بزرگان قوم ونمایندگان ملل، برای نشان دادن قدرت حاکمیتش و زهرِ چشم گرفتن از دیگران ، با سفاهت ، سخن گفت و از جمله ، کشته شدن پاکْ نهادان را به خداوند نسبت داد ، زینب علیهاالسلام ، شکوهمند و پُرخروش به پا خاست و با سخنان خود ، بر گوش یزید کوبید . از جمله ، در آن سخنرانی خود گفت : ای فرزند آزادشدگان [مکّه]! آیا این ، عدالت است که زنان و کنیزانت را در پسِ پرده می نهی و دختران پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را به اسارت می کشی؟! پرده شان را دریدی و صورت هایشان را آشکار نمودی و دشمنان ، آنان را از این شهر به آنان شهر می برند . (4) او با این جملات کوتاه و کوبنده ، از یک سو ، پیشینه «برده جنگی بودن» و «آزاد شدگیِ» نیاکان یزید و اسلام آوردن آنها را در زیر برقِ شمشیر حق و در نتیجه ، ناشایستگی شخص او را برای خلافت ، نشان داد و از سوی دیگر ، ستم پیشگی او را در جایگاه خلافت و ستم گستری اش را در حاکمیت . سرانجام نیز با استناد به آیات شریف قرآن ، به گونه ای بس گویا و لطیف ، نشان داد که جایگاهی که او برای خود ، تصاحب کرده ، بدان سان که او پنداشته و یا کوشیده که به پندارها بشناساند ، کرامت و موهبت الهی نیست ؛ بلکه فرورفتگی کفرآلود در اعماق اِنکار و نیز فزون سازی کفر است و از آن سو ، شهادت ، کرامتی است برای آل اللّه و ... . خطابه های زینب کبرا علیهاالسلام در اوج فصاحت ، بلاغت ، موقعیت شناسی و تأثیرگذاری است . بر پایه برخی گزارش ها (5) ، او وقتی به مدینه نیز باز گردانده می شود ، از پیگیریِ رسالت شهیدان ، باز نمی ایستد و روشنگری بر ضدّ حاکمیت ستمگر بنی امیّه را آغاز می کند و می گسترد . از این رو ، حاکم مدینه ، پس از رایزنی با یزید، او را از مدینه تبعید می کند . (6) گفتنی است که تاریخ ولادت و وفات زینب کبرا علیهاالسلام در منابع معتبر ، یافت نشد . البتّه در برخی منابع متأخّر ، نقل های مختلفی در باره تولّد ایشان آمده است (مانند : پنجم جمادی اوّل سال پنجم ، شعبان سال ششم و محرّم سال پنجم) . (7) تاریخ وفات ایشان نیز پانزدهم رجب سال 62 گفته شده است . (8) 2 . اُمّ کلثوم ، دختر امیر مؤمنان علیه السلام . (9) وی ، «زینب صغرا» نیز نامیده شده (10) و پدرش امیر مؤمنان علیه السلام است ؛ ولی ظاهرا مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام نیست ؛ زیرا اُمّ کلثومی که دختر فاطمه زهرا علیهاالسلام است ، بنا بر مشهور ، در زمان حیات امام حسن علیه السلام از دنیا رفته است . (11) 3 . فاطمه دختر امام علی علیه السلام . (12) وی که «فاطمه صغرا» نیز نامیده شده ، (13) همسر ابو سعید بن عقیل بوده که در جریان کربلا به شهادت رسیده است . (14) وی از راویان حوادث کربلاست. (15) احتمال دارد خطبه منسوب به فاطمه بنت الحسین علیه السلام از او باشد ، چنان که محتمل است کنیه او اُمّ کلثوم بوده و امّ کلثومِ حاضر در کربلا ، همو باشد . وفات وی و سکینه بنت الحسین علیه السلام ، سال 117 هجری گزارش شده است . (16) 4 . فاطمه دختر امام حسن علیه السلام . 18 وی همسر امام زین العابدین علیه السلام (17) و مادر امام باقر علیه السلام (18) و مادرْ بزرگِ سایر امامانِ اهل بیت علیهم السلام است . از امام صادق علیه السلام روایت شده که در باره او می فرماید : کانَت صِدّیقهً ، لَم تُدرَک فی آلِ الحَسَنِ امرَأَهٌ مِثلُها . (19) چنان شخصیت راستگو و درست کرداری بود که در میان خاندان حسن علیه السلام زنی چون او دیده نشده است . 5 . فاطمه ، دختر امام حسین علیه السلام . 22 6 . سَکینه ، دختر امام حسین علیه السلام . (20) 7 . رَباب ، همسر امام حسین علیه السلام . (21) وی ، مادر علی اصغر علیه السلام است و بر پایه گزارش های معتبر ، در کربلا حضور داشته است . (22) گفتنی است که احتمالاً رُقَیّه ، یکی دیگر از دختران امام علی علیه السلام (23) که همسر مسلم بن عقیل علیه السلام نیز بوده ، (24) در کربلا حضور داشته است . توضیحات لازم در باره رقیّه دختر امام حسین علیه السلام ، ضمن یادکردِ فرزندان امام حسین علیه السلام ارائه شد (25) . (26)



1- . أعیان الشیعه : ج 7 ص 137 .
2- . نحل ، آیه 92 .
3- . ر . ک : ص 156 ح 2294 .
4- . ر . ک : ص 318 ح 2395 .
5- . منبع این گزارش ، کتاب أخبار الزینبات ، منسوب به عُبَیدِلی است ؛ ولی اعتبار این کتاب و انتسابش به عُبَیدِلی مورد تردید است (ر . ک : میراث حدیث شیعه : دفتر 16 ص 7) .
6- . ر . ک : أخبار الزینبیات : ص 118 .
7- . . ر . ک : ریاحین الشریعه : ج 3 ص 33 .
8- . أخبار الزینبیّات : ص 122 . نیز ، ر . ک : میراث حدیث شیعه : دفتر 16 ص 21 .
9- . شرح الأخبار: ج 3 ص 198؛ مقاتل الطالبیّین: ص 119 . نیز ، ر . ک : الملهوف: ص 198 و210 ، مثیر الأحزان: ص 88 و97 ، تاریخ الطبری : ج 5 ص 355 ، الأخبار الطوال: ص 228 ، مقتل الحسین علیه السلام ، خوارزمی : ج 2 ص 38.
10- . مجموعه نفیسه : ص 94 (تاج الموالید).
11- . الطبقات الکبری: ج 8 ص 464، أنساب الأشراف : ج 2 ص 412 ، اُسد الغابه : ج 7 ص 378.
12- . الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) : ج 1 ص 479 ، سیر أعلام النبلاء : ج 3 ص 303 ، تاریخ دمشق : ج 70 ص 35 . ر . ک : تاریخ الطبری : ج 5 ص 461 ؛ الأمالی ، صدوق : ص 231 ش 242 .
13- . تهذیب الکمال : ج 35 ص 261.
14- . تاریخ دمشق : ج 70 ص 36 ، نسب قریش : ص 46 (در این منبع «محمّد بن أبی سعید» آمده است) ؛ المجدی : ص 18، لباب الأنساب: ج 1 ص 334 . ر . ک : همین دانش نامه : ج 7 ص 179 ح 1880 .
15- . ر . ک : ص 343 (فصل هفتم / خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله در زندان یزید) و ص 377 (فصل هشتم / آماده شدن خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله برای بازگشت به مدینه) و .. . .
16- . تاریخ دمشق : ج 70 ص 39 ، تهذیب الکمال: ج 35 ص 262 .
17- . الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه): ج 1 ص 226، تاریخ دمشق : ج 70 ص 261، أنساب الأشراف: ج 3 ص 305 و 362 ؛ المجدی : ص 20 .
18- . الإرشاد: ج 2 ص 155 ؛ سرّ السلسله العلویّه: ص 32، نسب قریش : ص 59، أنساب الأشراف: ج 3 ص 362.
19- . الکافی: ج 1 ص 469 ح 1 .
20- . ر . ک : الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) : ج 1 ص 479 ، مقاتل الطالبیّین: ص 119، سیر أعلام النبلاء: ج 3 ص 303 ؛ شرح الأخبار: ج 3 ص 199 نیز ، ر . ک : همین دانش نامه : ج 8 ص 109 ح 2267 و ص 113 ح 2269 و ص 271 (فصل هفتم / خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله در مجلس یزید) و ص 303 ح 2388 و ص 355 (فصل هفتم / رؤیای سکینه) و ص 363 (فصل هشتم / دادن اجازه عزاداری برای شهیدان) و ج 1 ص 363 (بخش یکم / فصل ششم : فرزندان / سکینه) .
21- . ر . ک : الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه): ج 1 ص 479 ، الثقات ، ابن حبّان : ج2 ص 311 ، سیر أعلام النبلاء : ج 3 ص 303، تذکره الخواصّ : ص 260 ، جواهر المطالب : ج 2 ص 295 . نیز ، ر . ک : همین دانش نامه : ج 1 ص 283 (بخش یکم / فصل پنجم / رَباب) .
22- . وی در کربلا ، مورد خطاب امام علیه السلام واقع شده است (ر . ک : ج 6 ص 53 ح 1602) .
23- . تاریخ الطبری: ج 5 ص 154، تهذیب الکمال: ج 20 ص 479 ، المعارف ، ابن قتیبه : ص 210 .
24- . نسب قریش : ص 45 . نیز ، ر . ک : همین دانش نامه : ج 4 ص 329 (بخش هفتم / فصل چهارم / شهادت مسلم بن عقیل) .
25- . ر . ک : ج 1 ص 307 (بخش یکم / فصل ششم : فرزندان) .
26- . زنان دیگری هم گفته شده اند؛ مانند اُمّ الحسن، دختر امیر مؤمنان علیه السلام که تنها در شرح الأخبار(ج3 ص198) از وی یاد شده است . او همسر جَعْده بن هُبَیره ، خواهرزاده امام علی علیه السلام است که پس از او ، همسر جعفر بن عقیل شد (ر . ک : الطبقات الکبری: ج 3 ص 20 ، تاریخ الطبری: ج 5 ص 154 ، مروج الذهب : ج 3 ص 73 ، المعارف ، ابن قتیبه : ص 211 ، أنساب الأشراف: ج 2 ص 414 ، نسب قریش: 45 ، الإرشاد : ج 1 ص 354) .


بازماندگان از غیر بنی هاشم

1 . مُرَقّع بن ثُمامه اسدی . (1) بر پایه گزارشی ، وی در کربلا مجروح شد و در کوفه از دنیا رفت . (2) طبق گزارشی دیگر ، وی پس از واقعه کربلا به زاره (3) و در گزارشی دیگر به رَبَذه ، تبعید شد و تا هلاکت یزید ، آن جا ماند و پس از گریختن ابن زیاد به شام ، به کوفه رفت . (4) 2 . سوّار بن عُمَیر جابری . (5) وی در واقعه کربلا ، مجروح و اسیر شد و شش ماه پس از آن ، بر اثر جراحت هایی که برداشته بود ، به شهادت رسید . (6) در «زیارت ناحیه مقدّسه» ، آمده است : السَّلامُ عَلَی الجَریحِ المَأسورِ سَوّارِ بنِ أبی حِمَیرٍ الفَهمِیِّ الهَمدانِیِّ (7) . (8) درود بر زخمیِ اسیر ، سوّار بن ابی حِمیَر فَهْمی هَمْدانی ! 3 . عمرو بن عبد اللّه جُندَعی . (9) او از مجروحان واقعه کربلاست که یک سال بعد از آن، به شهادت رسید . (10) در «زیارت ناحیه مقدّسه» ، از وی چنین یاد شده است : السَّلامُ عَلَی المُرتَثِّ مَعَهُ عَمرِو بنِ عَبدِ اللّه ِ الجَندَعِیِّ . (11) درود بر مجروحِ کم جان ، عمرو بن عبد اللّه جُندَعی ! 4 . عُقْبه بن سَمعان . وی ، غلام رَباب ، همسر امام حسین علیه السلام بوده است . (12) شیخ طوسی رحمه اللهاو را در زمره یاران امام علیه السلام آورده است . (13) او در تمام مسیر ، همراه امام علیه السلام بوده و از راویان مشهور واقعه کربلاست . (14) پس از واقعه کربلا دستگیر و بازجویی شد و وقتی گفت «من برده ام»، (15) او را رها کردند . در زیارت رجبیه آمده است : السلام علی عقبه بن سمعان . (16) سلام بر عقبه بن سمعان . 5 . ضحّاک بن عبد اللّه مشرقی (17) . وی همراهیِ خود با امام علیه السلام را مشروط به مفید بودن ، کرده بود و پس از آن که مشخّص شد که سرنوشت، چیزی جز شهادت نیست ، این موضوع را با امام علیه السلام در میان گذاشت . امام علیه السلام هم موافقت فرمود که اگر می تواند ، خود را از حلقه محاصره دشمن ، خارج کند . بدین سان ، وی فرار را بر همراهی با امام علیه السلام و شهادت برگزید . (18) 6 . مسلم بن رباح . غلام علی بن ابی طالب علیه السلام و منشی ایشان بود که از آزادشدگان به دست امام علیه السلام بوده است . او همچنین ، غلامِ حسین علیه السلام نیز بوده است . (19) بر پایه برخی از گزارش ها ، وی در روز عاشورا ، در کنار امام علیه السلام بوده ؛ ولی احتمالاً به دلیل برده بودن ، در امان مانده است . (20) 7 . غلام عبد الرحمان بن عبد ربّه انصاری . او ، روایتگر ماجرای تنویرِ (21) امام علیه السلام و برخی یارانش ، و نیز شوخی کردن یاران امام علیه السلام با یکدیگر در صبح عاشوراست (22) و برخی از وقایع نبرد و سرنوشت خود را نیز چنین بیان می دارد : سپس ، حسین علیه السلام بر اسبش سوار شد و قرآنی خواست . آن را گرفت و در مقابل خود گذاشت . آن گاه یارانش در برابر او نبرد شدیدی کردند . من نیز هنگامی که دیدم آنها بر زمین افتاده اند ، خودم را رها ساختم و از آنها جدا شدم . (23)

.

1- . تاریخ الطبری: ج 5 ص 454، الأخبار الطوال: ص 259، أنساب الأشراف: ج 3 ص 411، إکمال الکمال : ج 1 ص 369 ، (که این دو منبع ، نام پدرش را «قمامه» آورده اند) البدایه و النهایه : ج 8 ص 189 (که نام پدر وی را «یمامه» آورده است) .
2- . جمهره النسب: ص 181، الأنساب ، سمعانی : ج 1 ص 504 ، إکمال الکمال: ج 1 ص 369 .
3- . تاریخ الطبری: ج 5 ص 454، أنساب الأشراف: ج 3 ص 411 .
4- . الأخبار الطوال: ص 259.
5- . ر . ک : ج 6 ص 405 (بخش هشتم / فصل سوم / سخنی درباره دیگر یاران شهید امام حسین علیه السلام ) . نام پدر او را مختلف بیان نموده اند ، مانند : ابو عمیر (المناقب ، ابن شهرآشوب: ج4 ص 113)، ابو حِمیَر (زیارت ناحیه به روایت الإقبال : ج 3 ص 73 والمزار الکبیر : ص 495)، منعم (رجال الطوسی : ص 101 ، إبصار العین : ص 135، تنقیح المقال : ج 1 ص 70 ش 5349) ، حِمیَر (الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 122) و حمید (زیارت ناحیه به روایت مصباح الزائر : ص 285) .
6- . الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 122 . در المناقب ابن شهرآشوب ، وی جزء شهدای حمله اوّلی شمرده شده است . ر . ک : همین دانش نامه : ج 6 ص 135 (بخش هشتم / فصل دوم / سخنی درباره شهدای حمله نخست) .
7- . وفی مصباح الزائر : «سوار بن أبی حمید الفهمی الهمدانی» .
8- . ر . ک : ج 12 ص 268 (بخش سیزدهم / فصل سیزدهم / زیارت دوم به روایت الإقبال) .
9- . ر . ک : ج 6 ص 405 (بخش هشتم / فصل سوّم / سخنی درباره دیگر یاران شهید امام حسین علیه السلام ) .
10- . الحدائق الوردیّه : ج 1 ص 122 . در المناقب ابن شهرآشوب وی را جز شهدا حمله اوّل آمده است . نیز ، ر . ک : همین دانش نامه : ج 6 ص 135 (بخش هشتم / فصل دوم / سخنی درباره شهدای حمله نخست) .
11- . ر . ک : ج 12 ص 268 (بخش سیزدهم / فصل سیزدهم / زیارت دوم به روایت الإقبال) .
12- . أنساب الأشراف : ج 3 ص 410 ، الأخبار الطوال : ص 259 . نیز ، ر . ک : همین دانش نامه : ج 3 ص 441 ح 984 .
13- . رجال الطوسی : ص 104 ، المناقب ، ابن شهرآشوب : ج4 ص 78 .
14- . ر . ک : ج 3 ص 441 ح 984 و ج 4 ص 9 ح 1000 و ج 5 ص 7 ح 1327 و ص 403 ح 1546 و ج 6 ص 29 ح 1583 و ص 103 ح 1624 و ... .
15- . تاریخ الطبری : ج 5 ص 454 ، أنساب الأشراف : ج 3 ص 410، الأخبار الطوال : ص 259 .
16- . ر . ک : ج 12 ص 118 (بخش سیزدهم / فصل دوازدهم / زیارت امام علیه السلام در أوّل رجب) .
17- . وی از گزارشگران حادثه کربلاست (ر . ک : ج 6 ص 21 ح 1580 و ص 39 ح 1596 و ص 61 ح 1605 و ... .
18- . ر . ک : تاریخ الطبری : ج 5 ص 444 ، أنساب الأشراف : ج 3 ص 404 .
19- . رجال الطوسی : ص 105 و ص 273 یکی بودن طبقه رجالی ، شاهد بر آن است که این دو (غلام علی علیه السلام و غلام حسین علیه السلام ) یکی هستند .
20- . ر . ک : ج 7 ص 217 (بخش هشتم / فصل نهم / اصابت تیری به پیشانی امام علیه السلام ) .
21- .تنویر : نوره کشیدن .
22- . ر . ک : ج 6 ص 73 ح 1609 .
23- . ر . ک : ج 6 ص 147 ح 1652 .



الفصل السابع : مِنَ الکوفَهِ إلَی الشّامِ7 / 1إشخاصُ حَرَمِ الرَّسولِ صلّی الله علیه وآله وسلّم إلَی الشّامِتاریخ الطبری عن عوانه بن الحکم الکلبی :لَمّا قُتِلَ الحُسَینُ علیه السلام وجیءَ بِالأَثقالِ وَالاُساری حَتّی وَرَدوا بِهِمُ الکوفَهَ إلی عُبَیدِ اللّه ِ ، فَبَینَا القَومُ مُحتَبِسونَ إذ وَقَعَ حَجَرٌ فِی السِّجنِ مَعَهُ کِتابٌ مَربوطٌ ، وفِی الکِتابِ : خَرَجَ البَریدُ بِأَمرِکُم فی یَومِ کَذا وکَذا إلی یَزیدَ بنِ مُعاوِیَهَ ، وهُوَ سائِرٌ کَذا وکَذا یَوما ، وراجِعٌ فی کَذا وکَذا ، فَإِن سَمِعتُمُ التَّکبیرَ فَأَیقِنوا بِالقَتلِ ، وإن لَم تَسمَعوا تَکبیرا فَهُوَ الأَمانُ إن شاءَ اللّه ُ . قالَ : فَلَمّا کانَ قَبلَ قُدومِ البَریدِ بِیَومَینِ أو ثَلاثَهٍ ، إذا حَجَرٌ قَد اُلقِیَ فِی السِّجنِ ومَعَهُ کِتابٌ مَربوطٌ وموسی ، وفِی الکِتابِ : أوصوا وَاعهَدوا فَإِنَّما یُنتَظَرُ البَریدُ یَومَ کَذا وکَذا ، فَجاءَ البَریدُ ولَم یُسمَعِ التَّکبیرُ ، وجاءَ کِتابٌ بِأَن سَرِّحِ الاُساری إلَیَّ . قالَ : فَدَعا عُبَیدُ اللّه ِ بنُ زِیادٍ مُحَفِّزَ بنَ ثَعلَبَهَ (1) وشِمرَ بنَ ذِی الجَوشَنِ ، فَقالَ : اِنطَلِقوا بِالثَّقَلِ وَالرَّأسِ إلی أمیرِ المُؤمِنینَ یَزیدَ بنِ مُعاوِیَهَ . (2)

.

1- . ورد ضبط اسم هذا الشخص بأشکال عدیده فی نقول مختلفه ، منها : محفّر ، محقن ، مخفر ، محقر ، محفز ، مجفز . والأکثر روایه «محفز» والظاهر أنه الصواب .
2- . تاریخ الطبری : ج 5 ص 463 .