گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هشتم
فهرستِ شماری دیگر از متفرّدات منابع متأخّر


اگر بخواهیم متفرّدات منابع متأخّر در باره واقعه عاشورا را همانند نمونه های پیش گفته گزارش کنیم ، چه بسا لازم باشد که یک جلد از این دانش نامه را به آنها اختصاص دهیم . (1) از این رو ، برای آگاهی پژوهشگران ، تنها فهرستوار به شماری دیگر از آنها اشاره می کنیم : گزارش سخنرانی منسوب به امام علیه السلام پس از نماز ظهر عاشورا ؛ (2) گزارش حضور جابر بن عُروه غِفاری (از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله ) در کربلا و فرمایش امام علیه السلام به او که : «شَکَرَ اللّه ُ سَعیَکَ یا شَیخُ ؛ خداوند ، تلاش تو را پاداش دهد ، ای پیرمرد!» ؛ (3) گزارش ملاقات حبیب بن مُظاهر با مسلم بن عَوسَجه در مغازه عطّاری در بازار کوفه برای خرید رنگ مو ، و چگونگی رسیدن حبیب به کربلا و ابلاغ سلام نمودنِ زینب علیهاالسلام به وی هنگام ورودش به کربلا ؛ (4) گزارش همبازی بودن زُهَیر بن قین با امام حسین علیه السلام در کودکی ، در دوران



1- . بلکه به گفته شهید مطهری : «اگر بخواهیم روضه های دروغی را که می خوانند ، جمع آوری کنیم ، شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه ای بشود (حماسه حسینی : ج 1 ص 18) .
2- . مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلی أبی مخنف : ص 105 ، أسرار الشهادات : ج 2 ص 266 (تقریبا با همان الفاظ از مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلی أبی مخنف) .
3- . مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلی أبی مخنف : ص 115 .
4- . أسرار الشهادات : ج 2 ص 591 .



حیات پیامبر صلی الله علیه و آله ، و این که او در همان زمان ، خاک های زیر قدم های امام علیه السلام را بوسیده و مورد ملاطفت پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفته است ؛ (1) بسیاری از گزارش های معالی السبطین ، أسرار الشهادات و عنوان الکلام در باره شهادت علی اکبر علیه السلام ؛ (2) گزارش این که امام حسین علیه السلام ، علی اصغر را روی دست گرفت و به سپاه کوفه فرمود : «وی را یک جرعه آب دهید که از غایت تشنگی ، شیر در پستان مادرش نمانده» ؛ (3) گزارش اختلاف افتادن در لشکر عمر بن سعد در باره آب دادن به علی اصغر و دستور ابن سعد به حَرمَله برای قطع نزاع ؛ (4) گزارش سخن حرمله به مختار ، با این مضمون که : «اکنون که مرا می کُشی ، بگذار کارهای خود را بگویم تا قلبت را بسوزانم : من ، سه تیر سه شاخه زهرآلود داشتم . یکی را به گلوی علی اصغر زدم ، دومی را به قلب حسین ، و با سومی ، گلوی عبد اللّه بن حسن را هدف گرفتم» ؛ (5) گزارش تبسّم علی اصغر به امام حسین علیه السلام پس از تیر خوردنش ؛ (6) گزارش آمدن شیر در سینه مادر علی اصغر ، پس از خوردن آب در شب یازدهم محرّم ، و این که وی پستان های خود را سرِ دست گرفته و گفته : «نورِ دیده ، علی اصغر ! کجایی که پستان های من ، پُر از شیر است ؟» ؛ (7)

1- . مجالس المواعظ: ص 59 ، المنتخب ، طریحی : ص 196 (نام زهیر بن قین در آن نیست) .
2- . معالی السبطین : ج 1 ص 254 ، أسرار الشهادات : ج 2 ص 514 ، عنوان الکلام : ص 282 .
3- . روضه الشهداء : ص 342 .
4- . مصرع الحسین علیه السلام : ص 181 .
5- . سوگ نامه آل محمّد صلی الله علیه و آله : ص 535 (به نقل از: منهاج الدموع : ص 411) .
6- . محرق القلوب : ص 105 .
7- . عنوان الکلام : ص 268 و123 تقریبا با همان الفاظ .



گزارش بیرون آورده شدن قُنداقه علی اصغر از زیر خاک و جدا کردن سر او و به نیزه کردن آن ؛ (1) گزارش سفارش امیر مؤمنان علیه السلام در شب 21 ماه رمضان به عبّاس علیه السلام که : «مبادا در روز عاشورا آب بخوری ، در حالی که برادرت حسین ، تشنه است!» ؛ (2) گزارش توصیه امیر مؤمنان علیه السلام به فرزندان خود در باره امام حسن علیه السلام و سپردن امام حسین علیه السلام به عبّاس علیه السلام به عنوان امانت خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و فاطمه علیهاالسلام و خودِ ایشان ؛ (3) گزارش سخن عبّاس علیه السلام به امام حسین علیه السلام که : «می خواهم یک بار دیگر صورتت را ببینم ؛ ولی حرمله تیر بر چشمان من زده است» ؛ (4) گزارش سخن فاطمه کِلابی (اُمُّ البَنین) که وقتی به خانه امیر مؤمنان علیه السلام رفت ، تقاضا کرد که ایشان ، او را «فاطمه» خطاب نکند تا فرزندان زهرا علیهاالسلام به یاد مادرشان نیفتند ؛ (5) گزارش ماجرای جلوگیری برخی از اهل بیتِ امام علیه السلام از حرکت اسب ایشان و تقاضای پایین آمدن از اسب و یا بوسیدن زیرِ گلوی ایشان ، (6) و نیز گفتن جمله «مَهلاً مهلاً ، یَابنَ الزهراء!» . گفتنی است که این جمله ، حتّی در منابع ضعیف هم یافت نشد . تنها در أسرار الشهادات آمده است که :

1- . عنوان الکلام : ص 54 و 265 و 326 .
2- . معالی السبطین : ج 1 ص 277 .
3- . شعشعه الحسینی : ج 2 ص 60 .
4- . تذکره الشهداء : ص 272 . ملّا حبیب اللّه شریف کاشانی ، در ادامه کلام ، خود ، این مطلب را این گونه رد می کند : «بسیار ضعیف است و در کتب مشهوره نیست» .
5- . این مطلب را در هیچ مصدر معتبر یا غیر معتبری نیافتیم و اساسا در منابع معتبر ، هیچ گفتگویی از این بانو با امیر مؤمنان علیه السلام یا فرزندان ایشان در هیچ موردی ثبت نشده است .
6- . أنوار المجالس : ص 98 ، تذکره الشهداء : ص 311 .



فأرادَ علیه السلام أنْ یَخرُجَ مِنَ الخیمه ، فلَصَقَت بِهِ زَینبُ علیهاالسلام فقالت : مَهلاً یا أخی ! توقَّف حتّی اُزَوِّدَ مِن نَظَری و اُوَدّعَک . (1) امام علیه السلام تصمیم گرفت که از خیمه بیرون برود ، که زینب علیهاالسلام خود را به او چسبانْد و گفت : برادرجان ! آهسته ! درنگ کن تا تو را کاملاً ببینم و با تو خداحافظی کنم . گزارش سراسیمه آمدن زینب علیهاالسلام نزد امام زین العابدین علیه السلام در خیمه ، پس از شهادت امام حسین علیه السلام و پرسیدن علّت دگرگون شدن اوضاع عالَم ، و سخن امام علیه السلام به وی که : «ای عمّه ! دامن خیمه را بالا بزن» و نگاه کردن امام علیه السلام به سر بُریده پدر و مخاطب قرار دادن زینب علیهاالسلام که : «ای عمّه ! مُهیّای اسیری باشید ، که پدرم را شهید کردند» ؛ (2) گزارش های مربوط به هجوم به خیمه ها ، مانند: تصریح به کتک خوردن اهل حرم امام علیه السلام (3) و کشیدن زیرانداز از زیر امام زین العابدین علیه السلام و بر زمین افکندن ایشان ، (4) و زیرِ دست و پا ماندن برخی از کودکان (5) و دستور امام زین العابدین علیه السلام به عمّه اش زینب علیهاالسلام که : «عَلَیکُنَّ بِالفرار ؛ بر شما بادْ فرار!» در پاسخ چاره جویی او ، (6) و سرشماری کودکان کاروان در پایان کار و مشخّص شدن این که دوتن از آنان در نقطه ای جان داده اند ؛ (7) گزارش چگونگی آمدن بنی اسد برای دفن اجساد شهدا و این که امام

1- . أسرار الشهادات : ج 3 ص 56 .
2- . تذکره الشهداء : ص 347 .
3- . المنتخب ، طریحی : ص 183 ، عنوان الکلام : ص 213 .
4- . نور العین : ص 53، مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلی أبی مخنف : ص 154 ، معالی السبطین : ج 2 ص 51 .
5- . وفیات الأئمّه : ص 160 .
6- . معالی السبطین : ج 2 ص 52 .
7- . معالی السبطین : ج 2 ص 53 .



زین العابدین علیه السلام در باره کمک آنان در دفن پدر بزرگوارش فرمود: «مَعی مَن یُعینُنی ؛ همراه من ، کسی هست که مرا یاری کند» و خطاب به پدرش فرمود : «أمّا الدُنیا فَبَعدک مُظلمه ؛ دنیا پس از تو ، تاریک است» و این که روی قبر پدر با انگشت نوشت : «هذا قَبرُ حُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ الَّذی قَتَلوهُ عَطشاناً غَریباً ؛ این ، قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را تشنه و غریب ، کُشتند» ؛ (1) گزارش سخن زینب علیهاالسلام خطاب به جسد برادر : «هل أنت أخی؟ هل أنت ابن أبی ؟ ؛ آیا تو برادر منی ؟ آیا تو پسر پدر (2) منی ؟» (3) و بوسه زدنش بر حنجر و رگ های بُریده برادر (4) و گفتن «اللّهمّ تقبّل منّا هذا قلیل القربان ؛ خداوند ! این قربانی اندک را از ما بپذیر» ؛ (5) گزارش های مربوط به شماری از اقدامات سَکینه در کربلا به عنوان کودکی خردسال ، (6) در صورتی که بر پایه گزارش منابع معتبر ، وی در آن هنگام ، ازدواج کرده و همراه شوهرش به کربلا آمده بود ؛ (7) گزارش مسلمِ جَصّاص در باره حضور اهل بیت امام علیه السلام در کوفه ، نان و خرما دادن کوفیان به کودکان آنها و جلوگیری اُمّ کلثوم علیهاالسلام از این اقدام به دلیل حرمت صدقه بر آنها و نیز این که زینب علیهاالسلام سرش را به چوب مَحمل زد و اشعاری خواند که با این بیت ، آغاز می شود : «یا هِلالاً لِما استتمّ کمالاً... ؛ ای هلالی که کامل نشده ... !» ؛ (8)

1- . الدمعه الساکبه : ج 5 ص 13 . ر . ک : همین دانش نامه : ج 7 ص 436 (فصل سوم / سخنی درباره کفن و دفن شهدا) .
2- . اکنون در افواه ، لفظ «مادر» به جای «پدر» ، مشهور است .
3- . شعشعه الحسینی : ج 2 ص 127 .
4- . الخصائص الحسینیّه : ص 180 ، تذکره الشهداء : ص 363 ، معالی السبطین : ج 2 ص 32 .
5- . کبریت احمر : ص 376 (به نقل از : الطراز المُذهّب) ، عنوان الکلام : ص 57 .
6- . أسرار الشهادات : ج 2 ص 581 583 و 402 ، عنوان الکلام : ص 302 .
7- . ر . ک : ج 1 ص 307 (بخش یکم / فصل ششم : فرزندان) .
8- نور العین: ص 55، المنتخب، طریحی: ص 463، مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلی أبی مخنف: ص 158 161. گفتنی است که محدّث قمی رحمه اللهدر باره این خبر می نویسد: «ذکر محامل و هودج در غیرِ خبر مسلم جصّاص نیست و این خبر را گر چه علّامه مجلسی نقل نموده است، ولی مأخذ نقل آن، منتخب طریحی و کتاب نور العین است که حالِ هر دو کتاب بر اهل فنّ حدیث، مخفی نیست و نسبت دادن سر شکستن به جناب زینب علیها السلام و اشعار معروف نیز از آن مخدّره که عقیله هاشمیّین و عالمه غیر معلَّمه و رضیعه ثَدْیِ نبوّت و صاحب مقام رضا و تسلیم است بعید است» (منتهی الآمال: ص 483). افزون بر آنچه محدّث قمی رحمه الله بیان نموده، سه نکته دیگر نیز در این باره، قابل توجّه است: نکته اوّل، دادن هدیه و صدقه مستحب به هاشمی توسّط غیر هاشمی، اشکالی ندارد. نکته دوم، چگونه می توان باور کرد که زینب علیها السلام در ملأ عام در میان هزاران کوفی، سر خود را به محمل بزند و خون جاری شود و این موضوع، حدود هزار سال، مسکوت بماند و پس از این مدّت طولانی، در برخی از منابع بسیار ضعیف، آن هم از یک نفر، گزارش شود؟! شایان ذکر است که همه کتاب های ضعیفی که این مطلب را از مسلم جَصّاص نقل کرده اند، به موضوع «زدن سر به چوب محمل» اشاره ندارند. برای نمونه، این مطلب در کتاب نور العین و نسخه چاپی مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلی أبی مخنف، نیامده و تنها در المنتخب طریحی و یک نسخه خطّی از مقتل یاد شده، گزارش شده است. نکته سوم، زینب علیها السلام قطعا کاری بر خلاف توصیه مؤکّد امام حسین علیه السلام انجام نمی دهد؛ زیرا بر اساس آنچه منابع معتبر، گزارش کرده اند، امام علیه السلام به ایشان سفارش فرمود: «یا اخیّه! إنّی اقسم علیک فأبرّی قسمی. لا تشقی علیّ جَیبا و لا تخمشی علیّ وجها؛ خواهرم! تو را سوگند می دهم و بدان، عمل کن. بر [مرگ] من، گریبان چاک مده و صورتْ مخراش». در این باره، ر. ک: دانش نامه امام حسین علیه السلام ج 6 ص 45 (بخش هشتم/ فصل یکم/ حال زینب در شب عاشورا).


گزارش منسوب به امام زین العابدین علیه السلام که در پاسخ این پرسش که : «در طول سفر ، کجا به شما سخت تر گذشت ؟» ، سه بار فرمود «امان از شام !» ؛ (1) گزارش های ریختن آب و آتش و خاکستر بر سر اهل بیت امام حسین علیه السلام و افتادن آتش بر عمامه امام زین العابدین علیه السلام و سوختن سر ایشان در شام ؛ (2) گزارش بستن اهل بیت امام علیه السلام به ریسمانی که یک طرف آن به امام زین العابدین علیه السلام بسته بود و طرف دیگر آن به زینب علیهاالسلام و ... ؛ (3) گزارش هایی که حاکی اند قنداقه زینب علیهاالسلام را هنگامی که در کودکی آرام

1- . عنوان الکلام : ص 118 .
2- . تذکره الشهداء : ص 411 .
3- . المنتخب ، طریحی : ص 473 .



نمی گرفت ، در دامن حسین علیه السلام گذاشتند و آرام شد ، (1) یا این که زینب علیهاالسلام در کودکی ، در آفتاب خوابیده بود و حسین علیه السلام که او را چنین دید ، مانع تابش نور آفتاب به او شد ... تا این که ماجرای کربلا پیش آمد و بدن امام علیه السلام در آفتاب ماند... ؛ (2) این گزارش که زینب علیهاالسلام هنگام ازدواج با عبد اللّه بن جعفر ، شرط ضمنِ عقد کرد که او را از مسافرت با امام حسین علیه السلام منع نکند ، (3) یا این که امام حسین علیه السلام در وداعِ آخر به وی فرمود : «مرا در نافله شب ، فراموش مکن» ، (4) یا این که زینب علیهاالسلام شب یازدهم یا در برخی منازل راه شام ، نماز شبش را نشسته خواند (5) و هنگامی که به مدینه بازگشت ، شوهرش عبد اللّه بن جعفر ، او را نشناخت ؛ (6) و صدها گزارش دیگر ، از این قبیل . کوتاه سخن ، این که : علّتِ نیاوردن متفرّدات منابع متأخّر در گزارش واقعه عاشورا و تاریخ زندگی امام حسین علیه السلام در این دانش نامه ، معتبر نبودن و قابل استناد نبودن آنهاست ، هر چند ممکن است شماری از آنها ، در واقع ، درست باشند ، امّا دلیلی یا دستِ کم ، قرینه ای بر صحّت آنها وجود ندارد . بر این اساس ، می توان گزارش هایی را که اشکال عقلی و نقلی ندارند ، با استناد به منابع آنها نقل کرد . البتّه برای آن که شنونده گم راه نشود ، اشاره به ضعفِ منبع ، ضروری است ، هر چند با توجّه به این که رعایت این نکات ، عملاً برای همه مقدور نیست ، توصیه مؤکّد ما ، خودداری کامل از نقل گزارش های مستند به منابع ضعیف است . (7)

1- . شجره طوبی : ج 2 ص 153 .
2- . أنوار المجالس : ص 40 .
3- . وفیات الأئمّه علیهم السلام : ص 433 .
4- . وفیات الأئمّه علیهم السلام : ص 441 .
5- . معالی السبطین : ج 2 ص 133 ، وفیات الأئمّه علیهم السلام : ص 441 ، شجره طوبی : ج 2 ص 153 .
6- . در این باره ، هنوز هیچ مدرکی ، هر چند ضعیف ، یافت نشده است .
7- . ر . ک : ج 1 ص 91 (درآمد / منابع غیر قابل استناد) .