گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
غزليات
غزل شمارهٔ ۴۹۶۶


رگ لعل است ازدلهای خونین قد دلجویش
زجانهای پریشان رشته جان است هرمویش
قبای اطلس افلاک شد پیراهن یوسف
زبس پیچید درمغز پریشان جهان بویش
ز هر زخم نمایان مشرق خورشید می گردد
شهیدی (را) که باشد شمع بالین پرتو رویش
سجود آسمانها حلقه بیرون درباشد
چه باشد سجده من در حضور طاق ابرویش