گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
متفرقات
 شمارهٔ ۱۸۹


بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خورد
سوده مشک از خط ریحان به داغم می خورد
زلف سنبل گر چه شد سر حلقه آشفتگان
پیچ و تاب رشک از دود چراغم می خورد
روی گرمی هرگز از داغ نمکسودم ندید
پنبه گر فرصت بیابد خون داغم می خورد