گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
متفرقات
شمارهٔ ۲۴۹


چشم من دایم سپند آتش رخساره بود
چون شرر تا چشم وا کردم دلم آواره بود
عشق آن روزی که صحرای عدم را رنگ ریخت
گردبادش روح گردآلود این آواره بود