گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دفتر خاطرات سید محمد کمره ای
جلد اول
[خاطرات ماه جمادي الثانی 1335 / اسفند 1296




[تأخیر در تشکیل جلسه]
عصر به موجب دعوت آقا میرزا علی اکبر خان قاضی، بنده، آقا حسین آقاي پرویز، آقاي صدرائی، -.«1» سهشنبه دهم جمادي الثانی
رفتیم در باب تشکیل و عدم تشکیل صحبت «2» آقاي عماد الکتاب، آقاي میرزا سید مصطفی خان، آقاي پهلوي، آقاي ملک نوبهار
شد، بعد تشکیلیون قرار دادند جمعیت را که براي مدرسه تدین دعوت کردهاند به امرار [به مرور] منحل و این خیال فوري را تأخیر،
تا از روي فکر کار بشود.
جلسه در مدرسه تدین
چهارشنبه یازدهم جمادي الثانی.- عصر به موجب دعوتنامه آقاي صدر العلماء خراسانی به مدرسه تدین رفتم، قریب یکصد و
بالاتر جمعیت [آمده بود] که بعضی آنها خارج از فرقه [دمکرات] و آقاي کاشانی و صدرائی و آقا میرزا علی اکبر ساعتساز آنها
را خبر کرده بودند، در تحت نظامت آقاي ملک نوبهار افتتاح و شرحی راجع به اینکه کمیسیونی انتخاب نموده، اختیار تامه هم در
رأي به قبول تشکیلات یا رد او هم داشته باشند شد. چون بنده میدانستم تشکیلیون چنین تهیه نمودهاند که این کمیسیون از خود
آنها انتخاب بشود و رأي به تشکیلات بدهد و بنده اگر بخواهم عرض نمایم که به نظر من تشکیلات مفاسدي دارد، بگویند در
جلسه قبل این مذاکرات گفته شد و قطع [قطعی] شده که یک کمیسیون باید انتخاب شود و خارج از موضوع است، بنده لازم دیدم
که
______________________________
1). دفتر اول. تاریخچه از قریب غره رجب تا 28 رجب 1335 ه. ق. )
2). در اصل نیم سطر سفید )
ص: 2
به هرقسم باشد عجالتا سکته به خیال عملی جمعیت تشکیلیون فراهم آورم که این جلسه بگذرد تا ببینیم چه میشود.
نظر من در باب تشکیل مجدد فرقه
صفحه 110 از 655
اجازه گرفتم، بعد عرض نمودم: اگرچه خودم عقیدتا امتناع و مخالف تشکیل هستم، به آن کاري ندارم لیکن عرض مینمایم افراد
فرقه شاید در این شهر سه چهار هزار باشند و با یکصد یا بالاتر، حق نداریم که به حقوق آنها تعدي نمائیم و بیخبر آنها رأي به
تشکیل یا به عدم تشکیل مثلا بدهیم و آنها را مجبور به اطاعت نمائیم. خوب است وسیله اجتماع همه را فراهم بیاورید و با همه این
مذاکره را بنمائید و یک هفته آزادانه به آنها مهلت بدهید تا فکر و مشورت خود را نموده، بعد اتخاذ آراء شده، هرچه اکثریت شد
جریان یابد.
عجب میکنم » آن جلسه هم خیلی بیترتیب و تنظیم و هرجومرج بود. آقا میرزا علی اکبر هم در آن جمعیت به من افترائی زد که
عجب آنکه در همین یکی دو ماه .« آقاي کمرهاي سابق عقیده تشکیلات داشت و تشکیلی هم داده بود، حالا ضد تشکیلات شده
بنده با شانزده نفر دیگر از افراد دمکرات براي اینکه افکار افراد در تحت نفوذ فاسدین غیر فرقه نیفتد گفتیم جمعی براي حفظ افراد
داشته باشیم، آقا میرزا علی اکبر هم در آن بین بود و اظهار داشت که اگر من با شما نباشم یا باید براي حاج محمد تقی بنکدار یا
آقا محسن یا غیره کار بکنم اما با شما که باشم آسوده هستم. بعد معلوم شد که میرزا علی اکبر با بعضی جاها شاید مربوط باشد و از
کلماتش میل اینکه ما را به تشکیلات دعوت نماید، چون ما عقیده به تشکیلات نداشتیم، آن اجتماع منحل شد، بنده هم این مطلب
را ناچار بلند گفتم و تکذیب آقا میرزا علی اکبر را نمودم.