گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد پنجم
سوره رعد [ 13



اشاره
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
[ [سوره الرعد [ 13 ]: آیات 1 تا 26
[ 37 المر تِلکَ آیات الکِتاب وَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَیکَ مِن رَبِّکَ الحَقُّ وَ لکِن أَکثَرَ النّاس لا یُؤمِنُونَ [ 1 - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
اللّه الَّذِي رَفَعَ السَّماوات بِغَیرِ عَمَ دٍ تَرَونَها ثُم استَوي عَلَی العَرش وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ کُلٌّ یَجرِي لِأَجَل مُسَ  می یُدَبِّرُ الَأمرَ یُفَصِّلُ
الآیات لَعَلَّکُم بِلِقاءِ رَبِّکُم تُوقِنُونَ [ 2] وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الأَرضَ وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ وَ أَنهاراً وَ مِن کُل الثَّمَرات جَعَلَ فِیها زَوجَین اثنَینِ
یُغشِی اللَّیلَ النَّهارَ إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یَتَفَکَّرُونَ [ 3] وَ فِی الَأرض قِطَع مُتَجاوِرات وَ جَنّات مِن أَعناب وَ زَرعٌ وَ نَخِیل صِنوان وَ غَیرُ
830 وَ إِن تَعجَب - صِنوان یُسقی بِماءٍ واحِ دٍ وَ نُفَضِّل بَع َ ض ها عَلی بَعض فِی الأُکُل إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یَعقِلُونَ [ 4] -قرآن- 1
صفحه 107 از 240
فَعَجَب قَولُهُم أَ إِذا کُنّا تُراباً أَ إِنّا لَفِی خَلق جَدِیدٍ أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِم وَ أُولئِکَ الَأغلال فِی أَعناقِهِم وَ أُولئِکَ أَصحاب النّارِ هُم
فِیها خالِدُونَ [ 5] وَ یَستَعجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَۀِ قَبلَ الحَسَنَۀِ وَ قَد خَلَت مِن قَبلِهِم المَثُلات وَ إِن رَبَّکَ لَذُو مَغفِرَةٍ لِلنّاس عَلی ظُلمِهِم وَ إِن رَبَّکَ
لَشَدِیدُ العِقاب [ 6] وَ یَقُول الَّذِینَ کَفَرُوا لَو لا أُنزِلَ عَلَیه آیَۀٌ مِن رَبِّه إِنَّما أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُل قَوم هادٍ [ 7] اللّه یَعلَم ما تَحمِل کُلُّ أُنثی وَ ما
735 سَواءٌ مِنکُم مَن أَسَرَّ - تَغِیض الَأرحام وَ ما تَزدادُ وَ کُلُّ شَیءٍ عِندَه بِمِقدارٍ [ 8] عالِم الغَیب وَ الشَّهادَةِ الکَبِیرُ المُتَعال [ 9] -قرآن- 1
القَولَ وَ مَن جَهَرَ بِه وَ مَن هُوَ مُستَخف بِاللَّیل وَ سارِب بِالنَّهارِ [ 10 ] لَه مُعَقِّبات مِن بَین یَدَیه وَ مِن خَلفِه یَحفَظُونَه مِن أَمرِ اللّه إِن اللّهَ لا
یُغَیِّرُ ما بِقَوم حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنفُسِهِم وَ إِذا أَرادَ اللّه بِقَوم سُوءاً فَلا مَرَدَّ لَه وَ ما لَهُم مِن دُونِه مِن والٍ [ 11 ] هُوَ الَّذِي یُرِیکُم البَرقَ خَوفاً وَ
طَمَعاً وَ یُنشِئ السَّحابَ الثِّقالَ [ 12 ] وَ یُسَ بِّح الرَّعدُ بِحَمدِه وَ المَلائِکَۀُ مِن خِیفَتِه وَ یُرسِل الصَّواعِقَ فَیُصِ یب بِها مَن یَشاءُ وَ هُم یُجادِلُونَ
فِی اللّه وَ هُوَ شَدِیدُ المِحال [ 13 ] لَه دَعوَةُ الحَق وَ الَّذِینَ یَدعُونَ مِن دُونِه لا یَستَجِیبُونَ لَهُم بِشَیءٍ إِلاّ کَباسِطِ کَفَّیه إِلَی الماءِ لِیَبلُغَ فاه وَ
886 وَ لِلّه یَسجُدُ مَن فِی السَّماوات وَ الَأرض طَوعاً وَ کَرهاً وَ ظِلالُهُم - ما هُوَ بِبالِغِه وَ ما دُعاءُ الکافِرِینَ إِلاّ فِی ضَ لال [ 14 ] -قرآن- 1
بِالغُدُوِّ وَ الآصال [ 15 ] قُل مَن رَبُّ السَّماوات وَ الَأرض قُل اللّه قُل أَ فَاتَّخَذتُم مِن دُونِه أَولِیاءَ لا یَملِکُونَ لِأَنفُسِهِم نَفعاً وَ لا ضَ  را قُل هَل
یَستَوِي الَأعمی وَ البَصِ یرُ أَم هَل تَستَوِي الظُّلُمات وَ النُّورُ أَم جَعَلُوا لِلّه شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلقِه فَتَشابَهَ الخَلق عَلَیهِم قُل اللّه خالِق کُل شَیءٍ
وَ هُوَ الواحِدُ القَهّارُ [ 16 ] أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَت أَودِیَۀٌ بِقَدَرِها فَاحتَمَلَ السَّیل زَبَداً رابِیاً وَ مِمّا یُوقِدُونَ عَلَیه فِی النّارِ ابتِغاءَ حِلیَۀٍ أَو
مَتاع زَبَدٌ مِثلُه کَ ذلِکَ یَضرِب اللّه الحَق وَ الباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَب جُفاءً وَ أَمّا ما یَنفَع النّاسَ فَیَمکُث فِی الَأرض کَذلِکَ یَضرِب اللّهُ
الَأمثالَ [ 17 ] لِلَّذِینَ استَجابُوا لِرَبِّهِم الحُسنی وَ الَّذِینَ لَم یَستَجِیبُوا لَه لَو أَن لَهُم ما فِی الَأرض جَمِیعاً وَ مِثلَه مَعَه لافتَدَوا بِه أُولئِکَ لَهُم
سُوءُ الحِساب وَ مَأواهُم جَهَنَّم وَ بِئسَ المِهادُ [ 18 ] أَ فَمَن یَعلَم أَنَّما أُنزِلَ إِلَیکَ مِن رَبِّکَ الحَقُّ کَمَن هُوَ أَعمی إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الَألبابِ
1244 الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهدِ اللّه وَ لا یَنقُضُونَ المِیثاقَ [ 20 ] وَ الَّذِینَ یَصِ لُونَ ما أَمَرَ اللّه بِه أَن یُوصَ لَ وَ یَخشَونَ رَبَّهُم وَ - 19 ] -قرآن- 1 ]
یَخافُونَ سُوءَ الحِساب [ 21 ] وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابتِغاءَ وَجه رَبِّهِم وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنفَقُوا مِمّا رَزَقناهُم سِ  را وَ عَلانِیَۀً وَ یَدرَؤُنَ بِالحَسَنَۀِ السَّیِّئَۀَ
أُولئِکَ لَهُم عُقبَی الدّارِ [ 22 ] جَنّات عَدن یَدخُلُونَها وَ مَن صَ لَحَ مِن آبائِهِم وَ أَزواجِهِم وَ ذُرِّیّاتِهِم وَ المَلائِکَۀُ یَدخُلُونَ عَلَیهِم مِن کُلِّ
609 وَ الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهدَ اللّه مِن بَعدِ مِیثاقِه وَ یَقطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ - باب [ 23 ] سَلام عَلَیکُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَی الدّارِ [ 24 ] -قرآن- 1
بِه أَن یُوصَلَ وَ یُفسِدُونَ فِی الَأرض أُولئِکَ لَهُم اللَّعنَۀُ وَ لَهُم سُوءُ الدّارِ [ 25 ] اللّه یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقدِرُ وَ فَرِحُوا بِالحَیاةِ الدُّنیا وَ
343 [ صفحه 232 ] معنی لغات: عمد- جمع عماد و عمود بمعنی استوانه و پایهي - مَا الحَیاةُ الدُّنیا فِی الآخِرَةِ إِلاّ مَتاع [ 26 ] -قرآن- 1
خانه. رواسی- جمع راسیۀ بمعنی استوار و ثابت. صنوان- جمع صنو بمعنی مثل و همانند و مقصود چند شاخه است که از یک ریشه
[ باشد. اکل- میوه، روزي، خوردنی بهره. مثلات- جمع مثلۀ بمعنی آزاد سخت که ضرب المثل و داستان میشود. [ صفحه 233
تغیض- یعنی کم میکند و نقص دارد، بدو معنی متعدّي و لازم، سارب- ظاهر و نمودار بیرون آمده. محال- قوّت، غضب، انتقام،
غدوّ- جمع غداة بمعنی صبح. الآصال- مفرد آن اصیل که فاصلهي عصر و مغرب است، اودیۀ- جمع وادي، بمعنی کف درّه و کانال
و میان دو کوه که سیل در آن روان میشود، زبد- کف و آنچه روي مایعات بشکل حباب نمودار میشود، رابیا- بمعنی بلند و بالا و
روي چیزي نمودار شده، جفاء- بیهوده، نابود شدنی، یدرؤون- دفع و جلوگیري می- کنند. ترجمه: بنام خداي بخشنده بهمگان و
مهربان بفرمانبران. 1 الف، لام میم، را [و دیگر حروف سخنان مردم] است اینکه آیات قرآن، و هر آنچه از سوي پروردگارت بر تو
نازل شده است حق است و درست ولی بیشتر آدمیان بآن نمی- گروند 2 خداي [فرستندهي قرآن] است که آسمانی را بیستونی که
شما ببینید بر سرتان بالا برده است وز آن پس چیرهي بالاترین آفرینش بود و ماه و خورشید بزیر فرمان داشت که هر یک تا
بهنگامی پیش بینی شده در جنبش بوند و او نشانه- هاي [یکتائی خود] یکایک نمودار میکند تا شاید رسیدن به پیشگاه پروردگار
خود باور بدارید 3 و اوست که زمین را بگسترد و در آن [کوهها بسان] لنگرهاي کشتی نهاد و رودها [بر آن روان کرد] و از همهي
میوهها بر زمین جفت کرد، دو تائی [نه طاق و یکتا و یگانه بلکه جور بجور و بچند گونه آفرید]، و شب را فراگیر روز میکند [که
صفحه 108 از 240
جهان بتاریکی میپوشد] و البتّه در اینکه دگرگونیها نشانهها است [بر توان خداوندي] براي مردمی که میاندیشند [و داوري
میکنند] 4 و زمین پارههاي پهلوي هم است [گوناگون ز کوه و شورهزار و دگر خاکها] و باغهاي انگور و خرما و کشتزار و
درختهاي بچند ساقه و یک ساقه که همه را آبیاري یکی است و میوه و خوراکی آنان را بر یکدیگر برتري میدهیم پس در اینکه
آفرینش نشانهها است براي مردم با خرد که درست و نادرست ز هم جدا میکنند 5 اي محمّد اگر ز بیدینی مردم شگفت داري،
شگفتآورترین است که گویند: چه گونه شود که خاك شویم وز آن پس [ صفحه 234 ] آفریدهاي دوباره باشیم! اینهایند که
پروردگار خود را باور نداشتند و همینها هستند که بگردن زنجیرها دارند [باین جهان بستهي بیخردي و بجهان دیگر بسته بآزار
خداوندي] و یاران همیشگی آتش باشند 6 ز تو میخواهند زود سزاي بدي و بیدینی خود بینند زان بیش [که حق پذیر شوند] و با
خوشی بسر برند با اینکه گروهی بمانندشان زین پیش رفتهاند و گرفتاريشان زبانزد مردم شده است و همانا پروردگار تو با همه
ستمکاري آدمیان آمرزندهي آنها است و هم سخت آزار بود 7 کافران گویند: چرا ز پروردگار محمّد نشانهاي بر او فرود نیامده
است! البتّه که تو بیم و نویدآوري و براي هر گروهی رهنمائی است [که راه خوشی و نیک بختی- شان بنماید و تو با خود نشانهي
آسمانی داري که قرآن باشد و هر که خواهد براه راست تواند بود و به پیشگاه حق کمی و ناتوانی نیست چه] 8 او بداند آنچه هر
ماده در شکم دارد هم آنچه در بچه دانها کم و زیاد میشود که هر چیزي به پیشگاه او اندازه گیري شده است 9 او است داناي نهان
و آشکار و بزرگ برتر آفریدگان، 10 و در توان او یک سان است آنکه از شما آدمیان سخن آهسته یا بلند گوید و هم آنکه شب
پنهان میشود و روز نمودار گردد 11 [که از سوي حق]ّ براي آدمی نگهبانانی است که از جلو و دنبال او را بفرمان حق نگه میدارند
و البتّه آنچه کسی را باشد، خدا دگرگون نکند مگر که آنچه در خود دارند دگرگون کنند [و از توان روان و تن خود بهرهمند
نشوند] و چون خدا بد بسرنوشت کس کند جلوگیري ز فرمانش نباشد و جز او دوست و سرپرست ندارند 12 او است که برق و
درخشیدن آتش آسمانی براي بیم و امید [ز سوختن و باران ریختن] بشما نشان میدهد و ابرهاي سنگین [ز باران] پدیدار میکند.
13 و آن تندر [که ز آسمان آوازش شنوید زبان گشاده] بپاس او ستایشگر است و هم فرشتگان ز ترس [بیچارگی در برابر توان] او
واو است که صاعقهها [و آتشهاي آسمانی] فرو فرستد و بهر کس که سرنوشت او کرده میرساند [و میسوزاند] و هر چند کافران در
فرمان خداوندي برابري و خود سري کنند او سخت خشم و کینه توز بود، 14 خدا است که براستی و درستی او را میخوانند و آن [
صفحه 235 ] کسان که جز خدا را میخوانند پاسخی برايشان نمیرسد مگر بمانند آنکه دو دست خود بسوي آب دراز کند تا آب
بدهان رساند و نه دستش بآب رسد و نه آب به- دهان او و چنین است که خواهش بیدینان بجز در گمراهی نباشد 15 و آنچه در
آسمانها و زمین است براي خدا سجده میکنند و فروتن هستند [بیدینان و دینداران] ز ناچاري و از دل و جان و نیز سایههاشان
ببامداد و شامگاه [فزون و کم میشود و نموداري ز سجده و فروتنی آنان است در برابر فرمان حق]ّ 16 اي محمّد تو خود ز بیدینان
بپرس: کی است پروردگار آسمانها! و خود بپاسخ بگو: [و در اندیشهها جایگزین کن] خداي یگانه است آفریدگار همگان آنگاه
بآنها بگو: پس چرا جزا و دوستانی گرفتهاید [چون بت و فرشته و دیگر آفریدهها] که توان سود و زیان خود ندارند! و نیز بپرس: آیا
کور و بینا و تاریکی و روشنی برابرند که شما آنها را از هم جدا نمیدانید یا بداندیشید و براي خدا انبازها پنداشتید که بمانند او
چیزي میآفرینند و نتوانستید آفریدهي خدا ز بت آفریده جدا کنید! خود بپاسخ بگو! خدا است آفرینندهي همه چیز و او است یکتاي
چیره بر جهان و جهانیان 17 [و او است که] ز آسمان آب فرود آرد و بکنج درّههاي کوه آب روان شود و بر آن کفی باشد که
نپاید و نابود گردد، و نیز از آنچه در کوه میگذارند تا کالاي کارفرما و یا ابزار آرایش از آن کنند بمانند سیلاب کفی بماند [که
نابود میشود]. به اینکه گونه خدا درست و نادرست میسنجد و نمودار میکند که آنچه کف روي آب- است [و یا ته ماندهي
کورهي گداز] نابود میشود [چنانکه کار بیدینان بود] و آنچه بسود آدمیان باشد پایدار است [و بمانند آن کار خردمند دیندار بود]
اینکه چنین داستانها خدا براي سنجش خوب و بد آورد 18 که مردم حق پذیر نیکی و رستگاري بینند و آنها که فرمان پروردگار
صفحه 109 از 240
خود نبردند اگر دو چندان همهي آنچه در زمین است از آنها باشد بجانبهاي خود دهند [تا خویشتن ز آزار بخرند] و شمار کارشان
بد باشد و جایگاهشان دوزخ که ناگوار آسایشگاهی بود 19 آیا کسی که هر چه بر تو فرود آمده درست بداند بمانند آن کوردل
است! البتّه [ صفحه 236 ] خردمندان پند پذیر بوند 20 همان کسان که پیمان حق استوار دارند و پیمان خود نمیشکنند 21 و هم آن
کسان که پیوند فرمودهي خدا را پیوسته میدارند و از پروردگار خود بدل اندیشناكاند و از شما بد ترسان 22 و کسانی که شکیبا
شدند تا سوي حق بیابند و نماز بپا داشتند و در نهان و آشکار ز آنچه روزيشان کردیم بخشیدند و بدي را بنیکی جلو گرفتند
برايشان خانهاي نیک فرجام بود 23 که در بهشت برین درون شوند با پدران درستکار خود و همسران و فرزندانشان و فرشتگان ز
هر دري برایشان درآیند [و گویند] 24 خوشی و تندرستی بر شما بپاداش شکیبائی شما که چه خوش خانهاي است سر انجام زندگی
شما 25 و آن کسان که پیمان حق از پس استواري شکستند و آن را که خدا فرمان پیوستگی داد گسستند و بهر جا که بودند
تباهکاري کنند براي آنان راندگی ز پیشگاه خدا است و خانهاي بد بهرهشان شود 26 چه خدا است که براي هر کس خواهد و
بسرنوشت کرده روزي گشاده میدارد ولی کافران بزیبائیهاي زندگی خوشدل شدند با اینکه آن، بسراي دیگر جز کالائی کم بها
نباشد بمانند یکبار بهره ز کاسهاي یا چمچهاي و دیگی. سخن مفسّرین: تبیان: قتاده گفته است: اینکه سوره بمدینه نازل شده- است
31 تا آخر که بمکّه نازل شده است، مجاهد گفته است: تمام بمکّه نازل « وَ لا یَزال الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِ یبُهُم بِما صَنَعُوا » مگر اینکه آیه
شده است. و در اینکه سوره آیات ناسخ و منسوخ نیست و شمارهي آیات اینکه چهل و سه تا چهل و پنج است بواسطهي اختلاف
165 نیشابوري: اینکه سوره بمکّه نازل شده است و بعضی گفتهاند بمدینه بوده است مگر یک آیه که - نظر قاریها. -قرآن- 104
وَ یَقُول الَّذِینَ » بجحفه نازل شده است، و قتاده گفته است: بمدینه نازل شده است. و بعضی گفتهاند بمکّه بوده است مگر اینکه آیه
1 طبري: إبن عبّاس گفته است معنی اینکه حروف اینکه است: من خدایم میبینم، مجاهد گفته است آغاز سوره و « المر » « کَفَرُوا
1 فخر: یعنی آیات اینکه سوره که «ِ تِلکَ آیات الکِتاب » [ 275 [ صفحه 237 - 268 -قرآن- 269 - کلام خداوند است. -قرآن- 235
78 طبري: یعنی اینکه گفتههاي ما - 26 -قرآن- 72 - است آیات کتابی است که بر پیغمبر نازل شده است. -قرآن- 1 « المر » نامش
آیات کتابی است که پیش از اینکه بر پیغمبران گذشته فرستادهایم، و بعضی گفتهاند: مقصود از آیات الکتاب تورات و انجیل است.
فی ظلال: یعنی اینکه حروف آیات قرآن است که راهنماي بوحی خداوند است نه گفتهي آدمی، و یا معنی اینکه است: اینکه
1 روح البیان: جامی گفته است: - « أَکثَرَ النّاس لا یُؤمِنُونَ » . حروف نشانهها است بر آن کتاب که راهنمائی بوحی از سوي خدا است
34 هیچ سودي نکند تربیت ناقابل || گرچه برتر نهی از خلق جهان مقدارش سبز و خرم نشود از نم باران هرگز || خار - قرآن- 1
2 تا آخر آیه طنطاوي: اینکه نظام افلاك مقتضی است که عقول بشر هم قسمتی از «ِ رَفَعَ السَّماوات » خشکی که نشانی بسر دیوارش
آن را درك کند که البتّه اینکه آفرینش بیهوده و ببازي نیست چون بشر که اینکه زیبائی را درك کند خود پی جمال و زیبائی است
همان- طور که علما و حکیمان اینکه را دریافتند و بپیغمبران الهام شد و از آن دنبال کردند و طالب جمال شدند و واصل بکمال و
459 -قرآن- - 23 -قرآن- 420 - است. -قرآن- 1 « لَعَلَّکُم بِلِقاءِ رَبِّکُم تُوقِنُونَ » و نتیجهي آن «ِ یُدَبِّرُ الَأمرَ یُفَصِّل الآیات » همین است معنی
تا آخر دلیل است بر وجوب فکر و دقت براي معرفت و زشتی تقلید و گر «ِ یُدَبِّرُ الَأمرَ یُفَصِّل الآیات » 520-476 مجمع: اینکه جملهها
3 تبیان: یعنی دو جور و دو رنگ، و کلمهي «ِ زَوجَین اثنَین » 62- نه براي اینکه جملهها هدف و نتیجهاي نخواهد بود. -قرآن- 23
21- یا براي تأکید است یا براي توضیح اینکه مقصود جفت نر و ماده نیست بلکه مقصود دو جور و دو رنگ است. -قرآن- 1 « اثنین »
4 مجمع: یعنی قسمتهاي مختلف «ٌ قِطَع مُتَجاوِرات » [ کشف الأسرار: یعنی ترش و شیرین، تلخ و گوارا، سرد و گرم. [ صفحه 238
وَ زَرعٌ وَ نَخِیلٌ » 24- زمین با اینکه پهلوي یکدیگر هستند: بعضی کوه بعضی شوره زار و بعضی قابل کشت و زرع هستند. -قرآن- 1
با « صنوان » 4 مجمع: إبن کثیر و ابو عمرو و یعقوب و حفص، اینکه سه کلمه را مرفوع خواندهاند و دیگران مجرور و صاد «ٌ صِنوان
4 مجمع: «ٍ نُفَضِّل بَع َ ض ها عَلی بَعض » 33- با تاء بصیغهي مؤنث مجهول هم خواندهاند. -قرآن- 1 « تسقی » ضم نیز قرائت شده است و
صفحه 110 از 240
34 ابو الفتوح نوشته است: و جابر بن عبد اللّه - با یاء و نون بصیغهي غایب و متکلّم هر دو قرائت شده است. -قرآن- 1 « یف ّ ص ل »
انصاري گفت: از رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که حضرت امیر المؤمنین علی را علیه ال ّ ص لوة و السّلام گفت: مردم از
قرآن- - .« یُسقی بِماءٍ واحِ دٍ » تا «ٌ وَ فِی الَأرض قِطَع مُتَجاوِرات » درختهاي گوناگون هستند، و من و تو از یک درخت آنگاه بخواند
با یک همزه نیز قرائت شده است و نیز الفی میان دو « اذا، و إنّا » 5 مجمع: کلمات « أَ إِذا کُنّا تُراباً أَ إِنّا » 335- -307-267 قرآن- 313
6 مجمع: إبن « وَ یَستَعجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَۀِ قَبلَ الحَسَنَۀِ » 33- قرائت کردهاند. -قرآن- 1 « آئنّا » و « آئذا » افزودهاند، و « أ ئنّا » و « أ ئذا » همزهي
عبّاس و مجاهد گفتهاند: چون پاداش ایمان ثواب معیّن شده است و مجازات و تکذیب و کفر عقاب، اینکه مردم بتو میگویند زود
یعنی از « فَأَمطِر عَلَینا حِجارَةً » بما عذاب برسد و پیش از ثواب ایمان میخواهند بعذاب کفر و تکذیب گرفتار باشند، زیرا میگویند
آسمان بر ما سنگ بریز، و بعضی گفتهاند: چون مهلت در اینکه عالم و آسودگی از مجازات کفر خودش حسنه است و احسان،
همچنان که مهلت بشخص مقروض احسان است و نیکی باو، ولی کافران میخواهند اینکه مهلت و آسودگی را از دست بدهند و
- 6 مجمع: اینکه جمله دو معنی شده است: -قرآن- 1 «ُ خَلَت مِن قَبلِهِم المَثُلات » 327- 55 -قرآن- 300 - زود گرفتار شوند. -قرآن- 1
-1 در گذشته هم عذابهائی بمردم رسید که موجب عبرت دیگران بوده است، [ صفحه 239 ] مثل غرق بطوفان و مرگ بزمین 37
6 مجمع: سیّد مرتضی گفته است: - « رَبَّکَ لَذُو مَغفِرَةٍ لِلنّاس عَلی ظُلمِهِم » . لرزه، 2- عذاب آنها مثل و داستان شده است میان مردم
یعنی با « عَلی ظُلمِهِم » 53 اینکه جمله میفهماند: آنها که بر قبلهي مسلمین هستند آمرزیدهاند اگرچه گناهکار باشند، چون - قرآن- 1
7 طبري: بعضی گفتهاند: یعنی پیغمبر هادي و رهبر هر ملّتی « لِکُ ل قَوم هادٍ » 120- ستمگريشان خدا آمرزنده است. -قرآن- 103
23 مجاهد گفته است: یعنی براي هر ملّتی - است، سعید بن جبیر گفته است: یعنی خدا هادي و راهنماي مردم است. -قرآن- 1
پیغمبري و رهبري هست. إبن عبّاس گفته است: یعنی براي هر ملّتی امامی است و مقصود علی علیه السّلام است و چون اینکه آیه
من هستم و اشاره بعلی کرد و فرمود: اي علی تو هادي و راهنما « مُنذِرٌ » نازل شد پیغمبر [ص] دست بر سینهي خود گذاشت و فرمود
11 مجمع: اینکه طور هم قرائت «ٌ لَه مُعَقِّبات » 260- هستی که هر کس راه راست و هدایت بخواهد بوسیلهي تو مییابد. -قرآن- 251
لَهُ » 11 طبري: مقصود از اینکه جملههاي «ِ یَحفَظُونَه مِن أَمرِ اللّه » 21- قرآن- 1 - .« معاقیب من بین یدیه و رقباء من خلفه » شده است
تا آخر اینکه است که ملائکه بامر خدا انسان را نگاه میدارد تا آنگاه که سرنوشت عوض شود و بدي باو برسد، بعضی «ٌ مُعَقِّبات
مَن هُوَ » گفتهاند مقصود نگهبانان فرماندهان است که آنها را حفظ میکنند و اینکه معنی بهتر است چون در جملههاي جلو است
دارد یعنی پاسدارهاي « معقّبات » یعنی آن که بشب پنهان است در دنبالهي آن گفته شده است: اینجور شخص «ِ مُستَخف بِاللَّیل
یعنی با « إِذا أَرادَ اللّه بِقَوم سُوءاً فَلا مَرَدَّ » کشیکی دارد که بنوبت از پی یکدیگر نگاهبانش هستند، و در دنبالهي آن گفته شده است
- 35 -قرآن- 75 - همهي اینکه پاسدارهاي شبانه روزي اگر سرنوشت خدا بود که بدي برسد هیچ جلوگیري نخواهد بود. -قرآن- 1
[ 654 کشف الأسرار: بعضی گفتهاند: مقصود اینکه است که از سوي خدا براي [ صفحه 240 - 386 -قرآن- 604 - -95 قرآن- 353
و « عن امر » یعنی « من امر » پیغمبر نگاهبان است که از شرّ دشمنان و بدخواهیشان او را نگهداري میکنند. مجمع: بعضی گفتهاند
11 طبري: یعنی خوشی و « إِن اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوم حَ تّی یُغَیِّرُوا » . مقصود اینکه است که از شرّ مخلوقات خدا نگاهش میدارند
61 ابو الفتوح نوشته است: یعنی تا تو بعضیان حال - آسودگی مردم گرفته نمیشود مگر که خود ستم و عدوان پیشه کنند. -قرآن- 1
بنگر، دانی حق تعالی: نعمت به نقمت بدل نکند و عافیت به بلیّت، و اینکه آیت دلیل است بر فساد و قول مجبّره که گفتند: خداي
تعالی نامستحق را عقوبت کند و ثواب و عقاب نامعلّل باشد کشف الأسرار: عبد اللّه عمر گفت: پیغمبر فرمود: خداوند بندگانی دارد
که بآنها نعمت داده است و تا از آن به بخشند پایدار خواهد بود و چون بخل کردند از آنها میگیرد و بکسی میدهد که بدیگران
هم بهره برساند. جیراننا جاد الزّمان علیهم || لمّا أساءوا رعیّۀ الجیران یعنی همسایگان ما گرفتار جور روزگار شدند که بدرفتار با
همسایه شدند و هم او نوشته است: ورد زبان و وارد دل در هم بسته و بهم پیوسته، تا اوراد، و اذکار بر زبان بنده روان است و ارادت
صفحه 111 از 240
13 « یُرسِل الصَّواعِقَ فَیُصِ یب بِها » . انوار در دل وي تابان است، و برعکس اینکه تا بر زبان بنده بیهده میرود، دل وي در غفلت میبود
مفسّرین گفتهاند: اینکه جمله براي آن- کس است که با سختی منکر پیغمبر بود و یا قصد سوء بآن حضرت داشت، آتشی آسمانی
قرائت أعرج است. - « محال » 13 مجمع: با فتح میم «ِ شَدِیدُ المِحال » 40- فرود آمد و او را سوخت و اینکه آیه نازل شد. -قرآن- 1
92 یعنی اینکه مشرکین که از آن - 14 طبري: -قرآن- 1 «ُ لا یَستَجِیبُونَ لَهُم بِشَ یءٍ إِلّا کَباسِطِ کَفَّیه إِلَی الماءِ لِیَبلُغَ فاه » 20- قرآن- 1
خداها چیزي میخواهند مانند کسی هستند که دست بسوي آب دراز کرده بیظرف و وسیله و بخواهد باشاره و خواندن و مشت
برهم گذاردن آن را بدهانش برساند، و در عرب رسم است به کسی که پی چیزي میرود [ صفحه 241 ] و بآن نمیرسد مثل میزند و
67- فرمت- 65 -» تشبیه میکند بآن آب که بمشت میگیرد، مثل اینکه شعر: فانّی و ایّاکم و شوقا الیکم || کقابض ماء لم یسعه انامله
75 و از حضرت علی علیه السّلام نقل - فرمت- 73 -» و اینکه شعر: فاصبحت ممّا کان بینی و بینها || من الودّ مثل القابض الماء بالید
کردهاند که در معنی اینکه جملهها فرموده است: مانند مردي تشنه که دست خود بسوي چاه دراز کند تا آب بالا بیاید و بدهانش
برسد و بمقصود خود نمیرسد. و مجاهد گفته است: یعنی مانند آنکه با دست بآب اشاره میکند و با زبان آن را آواز میکند ولی
آب نمیآید. ابو الفتوح: از إبن عبّاس نقل شده است: اینکه مثل بتپرستان است که شخصی بر کنار آب نشسته و چهرهي خود در
آن میبیند و میخواهد بگیرد و نمیتواند و معنی دیگر کردهاند که بتپرست از معبود خود محروم است مانند تشنهاي که دستش در
آب است و از تشنگی نزدیک بمرگ است و آب بدهانش نمیرسد. ضحّاك از إبن عبّاس نقل کرده است یعنی داستان آنها
داستان کسی است که تشنه است و دستهاي او در آب است و تا کفهاي او گشاده است نمیتواند با دست گشاده آب بدهان برساند
و اهل معنی گفتهاند: معنی جمله اینست که استمداد از بتها مثل آب به مشت گرفتن است و اینکه مثل است در عرب براي کار
و حضرت علی علیه السّلام بهرههاي مادّي را باین بیت نشان داده است. و من یصحب الدّنیا یکن مثل « کالقابض علی الماء » محال
14 ابو الفتوح: یعنی چون از بتها چیزي «ٍ وَ ما دُعاءُ الکافِرِینَ إِلّا فِی ضَ لال » 77- فرمت- 75 -» قابض || علی الماء خانته فروج الاصابع
میخواهند، محجوب از، حق هستند و بیراهه رفتهاند و گفتهاند: یعنی چون از خدا نخواستهاند گمراهند و دعاشان غیر مستجاب است.
87 در معنی - 15 مجمع: -قرآن- 1 « وَ لِلّه یَسجُدُ مَن فِی السَّماوات وَ الأَرض طَوعاً وَ کَرهاً وَ ظِلالُهُم » [ 47 [ صفحه 242 - -قرآن- 1
- اینکه جملهها اختلاف است: 1- یعنی لازم است سجده بر هر شخص عاقل و ممیز ولی مؤمن بمیل خود و کافر بزور شمشیر، 2
خود « ظلالهم » همگی براي خدا فروتنند، مؤمن از میل و پسند خود، و کافر از ناچاري بیماري و درد. و بعضی گفتهاند مقصود از
اشخاص هستند چون سایهي هر کس با اوست و در سجده جدا نیست، حسن بصري گفته است: کافر خودش سجده نمیکند و
سایهاش در سجده است و مقصود اینکه است که کافر دل و حقیقت او با سجده کار ندارد و فقط از ترس، ظاهر و سایهاش سجده
میرود، و بعضی گفتهاند: یعنی سایهشان مثل آدمی که سجده میکند در فرمان است و باختلاف مواقع کم و زیاد، و کوتاه و بلند
دخل » با یاء نیز قرائت شده است که مصدر باشد از فعل آصل بر وزن افعل بمعنی « و الایصال » : 15 مجمع «ِ بِالغُدُوِّ وَ الآصال » . میشود
26 تفسیر صفی علیشاه: سایهي - یعنی میان نماز دیگر و شامگاه چنین کاري کرد چنین و چنان بود. -قرآن- 1 « فی الاصیل و ادرکه
اهل سماوات و زمین || صبح و شامش سجده آرند از یقین سرّ ایجاد اینکه نه بر پیرایه است || هر چه حادث باشد او را سایه است
17 کشف نوشته ابو بکر واسطی گفت: اینکه آیت مدار علم حقیقت و «ِ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَت أَودِیَۀٌ- تا- فَیَمکُث فِی الَأرض »
معرفت است، جلال احدیّت به- نعمت رحمت و رأفت فرو فرستاد از آسمان بر پیغامبر راست و وحی پاك هم بسمع شنیدند و هم
بدل دریافتند و همچنین اولیا را الهام داد و نور حکمت در دل ایشان افکند هر کس بقدر خویش بر درجات و طبقات: یکی برتر،
یکی میانه، یکی فروتر، تفاضل و تفاوت بر همه پیدا هر کسی را آن داد که سزا بود و در هر دلی آن نهاد که جا بود، آن دلها
اگرچه روشن است و افروخته خالی نباشد از وساوس و هواجس که شیطان پیوسته مترصّد نشسته تا کجا در دل ایشان راهی یابد تا
] 86- 50 -قرآن- 62 - شکّی و سهوي افکند، دروغی برسازد، حفظی برباید، آن صاحب الهام و صاحب معرفت یکی در -قرآن- 3
صفحه 112 از 240
صفحه 243 ] بحر تفکّر بدست استنباط جواهر معانی از آیات و اخبار بیرون میآرد، یکی از روي تدبّر بنعمت الهام، حقایق کشف
میجوید، و آنچه مردم را بکار آید که صلاح دل و دین در آن بود و باندازهي شریعت و حقیقت بود آن در دل راسخ گردد. و بر
جمله اشارت آیت آن است که نور معرفت چون در دل تابد آثار ظلمت معصیت پاك ببرد و آن نورها مختلف است و آن معاصی
متفاوت: نور یقین تاریکی شک ببرد، نور علم تهمت جهل ببرد، نور معرفت آثار نکوت محو کند نور مشاهدت، آثار ظلمت بشریّت
ببرد و نور جمع آثار تفرّقت بردارد. باز بر سر همه نور توحید است، چون خورشید یگانگی از افق غیب سر برزند با شب دوگانگی
گوید: شب رفت، تو اي صبح بیکبار بدم || تا کی ز صفات آدمی و آدم مذاهب التّفسیر: اخوان ال ّ ص فا اینکه آیه را چنین معنی
یعنی دلها باندازه کمی و زیادي گنج خود آن را حفظ کرد « فَسالَت أَودِیَۀٌ بِقَدَرِها » یعنی قرآن را فرستاد « أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ » کردهاند
یعنی آنچه در ظاهر الفاظ آن است و معنیهاي متشابه دارد دلهاي منافقین شاکر و بد دل آنها را حفظ « فَاحتَمَلَ السَّیل زَبَداً رابِیاً »
وَ أَمّا ما یَنفَعُ » یعنی دو دلیها و بیهوده گوئیها در بارهي قرآن نابود میشود و کسی از آن سود نمیبرد « فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَب جُفاءً » میکند
یعنی کلمات قرآن در دل مؤمنین راست اندیش درست پندار بر جاي میماند و حکمت و معرفت ببار «ِ النّاسَ فَیَمکُث فِی الأَرض
- .«ِ وَ أَمّا ما یَنفَع النّاسَ فَیَمکُث فِی الَأرض » میآورد. و هم در صفحهي 382 مذاهب التّفسیر نقل کرده است: المنار اینکه جمله را
814 متضمّن مسئله تنازع بقا و - 564 -قرآن- 758 - 414 -قرآن- 508 - 259 -قرآن- 376 - 155 -قرآن- 220 - 98 -قرآن- 124 - قرآن- 72
انتخاب انسب دانسته است. اینکه شعر مثنوي در دفتر سوّم مناسب اینجا است: مغز، علم افزود کم شد پوستش || ز آنکه عاشق را
بسوزد دوستش زان که مغزش چون درآکند و رسید || پوستها شد بس رقیق و واکفید قشر جوز و فستق و بادام هم || مغز چون
آکندشان شد پوست کم وصف مطلوبی چو ضد طالبی است || وحی و برق نور، سوزان نبی است [ صفحه 244 ] چون تجلّی کرد
با یاء بصیغهي غایب نیز قرائت شده « یوقدون » : 17 مجمع «ِ وَ مِمّا یُوقِدُونَ عَلَیه » اوصاف قدیم || پس بسوزد وصف حادث را کلیم
است. و اینکه مثل دیگري است براي حق و باطل که فلزّات طلا و نقره و مس و غیره را در کوره ذوب میکنند براي آلات زینت و
أَ فَمَن یَعلَم أَنَّما أُنزِلَ إِلَیکَ مِن » 32- کارفرما و چون ذوب شد آنها هم مثل سیلاب کف دارد که خبث و جرم آن باشد. -قرآن- 1
19 روح البیان یعنی عمّار و حمزه که میدانند قرآن حق است مانند ابو جهل کور دل نیستند و اینکه « رَبِّکَ الحَ قُّ کَمَن هُوَ أَعمی
89 در سر و رو در کشیده چادري || رو - جملهها شامل همهي مردم بینا و پیرو حق است و منکرین. مثنوي گفته است: -قرآن- 1
نهان کرده ز حشمت دلبري شاهنامه یا کلیله پیش تو || همچنان باشد که قرآن از عتو فرق آنگه باشد از حق و مجاز || که کند
21 «ُ الَّذِینَ یَصِ لُونَ ما أَمَرَ اللّه » کحل عنایت چشم باز ورنه پشک و مشک پیش اخشمی || هر دو یکسان است چون نبود شمی
مجمع: اینکه جمله چهار معنی شده است 1- ایمان بهمهي پیغمبران، 2- ایمان و کومک و جنگ بموافقت با پیغمبر 3- صله رحم و
رعایت خویشاوندان 4- کلیّهي روابط با مسلمانان از کومک و جلوگیري آزار و دوستی، و البتّه صلهي رحم هم جزء اینها است. و
از امام صادق [ع] روایت کردهاند که هنگام وفات وصیّت فرمود که بعموزادهي آن حضرت حسن بن حسین بن علی بن حسین
ملقّب بافطس هفتاد دینار بدهند، یکی از کنیزان امّ ولد آن حضرت عرض کرد: اینکه مرد که با کارد بتو حمله کرده است چرا
یَخافُونَ سُوءَ » 54- تا آخر. -قرآن- 31 « الَّذِینَ یَصِ لُونَ » 42 اینکه آیه را نخواندهاي - بسودش وصیّت میکنی! فرمود: -قرآن- 1
21 طبري: یعنی چون میترسند از دقّت، و وارسی در حساب که هیچگونه گناهشان آمرزیده نشود در انجام وظائف «ِ الحِساب
42 [ صفحه 245 ] نیک - 22 مجمع: چند معنی شده است: 1- بکار -قرآن- 1 « وَ یَدرَؤُنَ بِالحَسَ نَۀِ السَّیِّئَۀَ » 29- میکوشند. -قرآن- 1
25 روح « أُولئِکَ لَهُم اللَّعنَۀُ » . بدیها را تلافی کنند. 2- بدیهاي مردم را بعفو و احسان برابري کنند. 3- بتوبه جرم گناه را جبران کنند
البیان: دو لعنت داریم: 1- راندن از بهشت که نتیجهي کفر است، 2- دوري از ساحت قرب حق که عاقبت مؤمنین ناقص است، پس
آن مسلمان که فساد در ارض کرد یعنی زمینهي استعداد خود را فاسد و تباه کرد گرفتار قطعیت و هجران است اگرچه در جنان
31 چه غم ز منفعت صورت اهل - است، پس ممکن است بصورت کسی کامل باشد و بمعنی ناقص. جامی گفته است: -قرآن- 1
صفحه 113 از 240
26 روح: یعنی چیز اندك مثل غذاي فوري شخص سوار و توشهي «ٌ إِلّا مَتاع » معنی را || چو جان ز روم بود گو تن از حبش میباش
پسر بچهي کوچکش جواب « اینکه المتاع » 16- شبانان. صاحب عبّاد گفت: در قبیلهاي میگذشتم، شنیدم زنی میگفت: -قرآن- 1
یعنی کهنهي ظرفشوي کجا است! او گفت: سگ آمد و آن را برگرفت. « جاء الرّقیم و اخذ المتاع » داد
[ [سوره الرعد [ 13 ]: آیات 27 تا 43
وَ یَقُول الَّذِینَ کَفَرُوا لَو لا أُنزِلَ عَلَیه آیَۀٌ مِن رَبِّه قُل إِن اللّهَ یُضِلُّ مَن یَشاءُ وَ یَهدِي إِلَیه مَن أَنابَ [ 27 ] الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم
بِذِکرِ اللّه أَلا بِذِکرِ اللّه تَطمَئِنُّ القُلُوب [ 28 ] الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات طُوبی لَهُم وَ حُسن مَآب [ 29 ] کَذلِکَ أَرسَلناكَ فِی أُمَّۀٍ
[ قَد خَلَت مِن قَبلِها أُمَم لِتَتلُوَا عَلَیهِم الَّذِي أَوحَینا إِلَیکَ وَ هُم یَکفُرُونَ بِالرَّحمن قُل هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ عَلَیه تَوَکَّلت وَ إِلَیه مَتاب [ 30
وَ لَو أَن قُرآناً سُیِّرَت بِه الجِبال أَو قُطِّعَت بِه الَأرض أَو کُلِّمَ بِه المَوتی بَل لِلّه الَأمرُ جَمِیعاً أَ فَلَم یَیأَس الَّذِینَ آمَنُوا أَن لَو یَشاءُ اللّه لَهَدَي
النّاسَ جَمِیعاً وَ لا یَزال الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِ یبُهُم بِما صَ نَعُوا قارِعَۀٌ أَو تَحُلُّ قَرِیباً مِن دارِهِم حَتّی یَأتِیَ وَعدُ اللّه إِن اللّهَ لا یُخلِف المِیعادَ
980 وَ لَقَدِ استُهزِئَ بِرُسُل مِن قَبلِکَ فَأَملَیت لِلَّذِینَ کَفَرُوا ثُم أَخَذتُهُم فَکَیفَ کانَ عِقاب [ 32 ] أَ فَمَن هُوَ قائِم عَلی کُلِّ - 31 ] -قرآن- 1 ]
نَفس بِما کَسَ بَت وَ جَعَلُوا لِلّه شُرَکاءَ قُل سَمُّوهُم أَم تُنَبِّئُونَه بِما لا یَعلَم فِی الَأرض أَم بِظاهِرٍ مِنَ القَول بَل زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکرُهُم وَ
[ صُدُّوا عَن السَّبِیل وَ مَن یُضلِل اللّه فَما لَه مِن هادٍ [ 33 ] لَهُم عَذاب فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ لَعَذاب الآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُم مِنَ اللّه مِن واقٍ [ 34
مَثَل الجَنَّۀِ الَّتِی وُعِدَ المُتَّقُونَ تَجرِي مِن تَحتِهَا الَأنهارُ أُکُلُها دائِم وَ ظِلُّها تِلکَ عُقبَی الَّذِینَ اتَّقَوا وَ عُقبَی الکافِرِینَ النّارُ [ 35 ] وَ الَّذِینَ
آتَیناهُم الکِتابَ یَفرَحُونَ بِما أُنزِلَ إِلَیکَ وَ مِنَ الَأحزاب مَن یُنکِرُ بَعضَه قُل إِنَّما أُمِرت أَن أَعبُدَ اللّهَ وَ لا أُشرِكَ بِه إِلَیه أَدعُوا وَ إِلَیهِ
943 وَ کَ ذلِکَ أَنزَلناه حُکماً عَرَبِیا وَ لَئِن اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ ما جاءَكَ مِنَ العِلم ما لَکَ مِنَ اللّه مِن وَلِیٍّ وَ لا - مَآب [ 36 ] -قرآن- 1
[ واقٍ [ 37 ] وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلًا مِن قَبلِکَ وَ جَعَلنا لَهُم أَزواجاً وَ ذُرِّیَّۀً وَ ما کانَ لِرَسُول أَن یَأتِیَ بِآیَۀٍ إِلاّ بِإِذن اللّه لِکُل أَجَل کِتاب [ 38
یَمحُوا اللّه ما یَشاءُ وَ یُثبِت وَ عِندَه أُمُّ الکِتاب [ 39 ] وَ إِن ما نُرِیَنَّکَ بَعضَ الَّذِي نَعِدُهُم أَو نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیکَ البَلاغ وَ عَلَینَا الحِسابُ
684 وَ قَد مَکَرَ - 40 ] أَ وَ لَم یَرَوا أَنّا نَأتِی الَأرضَ نَنقُصُها مِن أَطرافِها وَ اللّه یَحکُم لا مُعَقِّبَ لِحُکمِه وَ هُوَ سَرِیع الحِساب [ 41 ] -قرآن- 1 ]
الَّذِینَ مِن قَبلِهِم فَلِلّه المَکرُ جَمِیعاً یَعلَم ما تَکسِب کُلُّ نَفس وَ سَیَعلَم الکُفّارُ لِمَن عُقبَی الدّارِ [ 42 ] وَ یَقُول الَّذِینَ کَفَرُوا لَستَ مُرسَلًا قُل
291 [ صفحه 247 ] معنی لغات: طوبی- خوشی، شادي، - کَفی بِاللّه شَ هِیداً بَینِی وَ بَینَکُ م وَ مَن عِندَه عِلم الکِتاب [ 43 ] -قرآن- 1
نیکبختی، قارعۀ- نکبت مصیبت مهم،ّ قیامت، املیت- از املی املاء یعنی عمرش را دراز کرد و بهرهمندش کرد، شتر را آزاد گذارد
و باو توسعهي در خوراك و کار داد، دیکته کرد و گفت تا نوشتند، مآب- از مصدر أوب و مآب از سفر برگشتن، رو بچیزي
آوردن و چسبیدن و ملازم شدن. جهت نزول: در صلح حدیبیه که پیمان نامه میان اعراب و پیغمبر [ص] نوشته شد، چون خواستند
چون مسلمین خواستند «ّ بسمک اللّهم » آنها گفتند: ما رحمان را نمیشناسیم، برسم خود ما بنویسید «ِ بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم » بنویسند
با آنها معارضه کنند، پیغمبر فرمود: بمیل آنها بنویسید، باز نوشتند یک طرف صلح رسول- خدا است، عربها اعتراض کردند که اگر
تو را بپیغمبر میدانستیم با تو جنگ نمیکردیم بنویسید محمّد بن عبد اللّه، مسلمین آهنگ معارضه با آنها کردند، پیغمبر فرمود: -
تا آخر براي اینکه گفتگو- هاي انکار کلمهي رحمان « کَذلِکَ أَرسَلناكَ » 146 آن طور که میگویند بنویسید آیت 29 - قرآن- 107
و پیغمبري آن حضرت نازل شد. و چون اعراب به پیغمبر گفتند: اگر میخواهی تو را بپیغمبري بشناسیم اینکه کوهها را از اطراف
مکّه دور کن که بیابان ما وسیع شود و مثل سلیمان که مسافت یکماهه را در یک صبح طی میکرد ما را بسرزمین شام برسان که
تا آخر در « وَ لَو أَن قُرآناً سُیِّرَت » تجارت خود را زود انجام دهیم، و پدران مردهي ما را زنده کن تا با آنها سخن بگوئیم، آیت 3
543 ترجمه: 27 آنها که کافرند گویند: چرا به محمّد ز سوي خدایش - 61 -قرآن- 510 - جواب اینکه سخنان نازل شد. -قرآن- 39
نشانهاي [ صفحه 248 ] [بر درستی سخنش] نمیرسد! تو بگو: [آنها که چشم بینائی ندارند از نشانهي خداوندي سودي نمیبرند و]
صفحه 114 از 240
آن کس را که سرنوشت بگمراهی است خدا بآن میدارد و آنکه روي دلش با اوست بسوي خود رهنما شود 28 همان کسان که
مؤمن هستند و با یاد خدا آرام دل: پس بدانید: یاد حق آسایش دلها است و سر انجام مردم مؤمن و نکوکار آسودگی است و شادي
29 چنین است کار ما که تو را، میان مردمی فرستادیم از دیر زمان بوده و رفته و بجایش آمده تا اینکه قرآن که بتو الهام کردیم
برايشان بخوانی هر چند که آنان خداي رحمان باور ندارند تو بگو: او پروردگار من است و جز او خدائی نیست و او را پشتیبان
خود دارم و سر انجام و زاري بسوي او بود 30 [مردم بدانند] اگر قرآنی باشد که با آیات آن کوهها را بگردش درآرند و یا
مسافتهاي بسیار بآن بپیمایند و یا بآن با مردگان کسی سخن گوید [همین قرآن خواهد بود] بلکه همهي کارها بقدرت خدا است
[که باید قرآنی دگر فرستد] پس چرا مؤمنان آسوده دل نیستند که اگر سرنوشت حق باشد همهي مردم را براه راست برد 31 و
کافران بسزاي کارشان بدور ز آزاري نباشند که آنان را بکوبد و یا در نزدیکی سرزمینشان بماند تا فرمان حق برسد که وعدهي او
بگذر ندارد 32 همانا پیامبران پیش از تو را بفسوس گرفتند و ما به کافران آزادي دادیم و سپس گرفتارشان کردیم پس بیندیش که
آزار حق چگونه بود 33 آیا آنکه دست اندر کار زندگی هر جنبنده بود براي آن انبازي میسازند! اي محمّد بگو: نامشان بیارید [که
ساختهي خود شما است] یا مگر خدا را از چیزي خبردار میکنید که او از آن خبر ندارد! یا سخنی بزبان گوئید! بلی چاره جوئی [و
بیهوده سرائی] کافران آراسته برايشان شده است و از راه راست بماندهاند و آن را که فرمان خدا [بدنبال کج روي او] گمراه کند
رهبري ندارد 34 و براي اینکه گونه کسان آزاري است بدنیا و همانا گرفتاري سراي دیگر سختتر بود کز داوري خدا جلوگیري
نباشد 35 [ولی از آن سوي] نمونهي میعاد پرهیزگاران بهشت است که رودها ز آن روان است و میوههاي خوردنی آن و [ صفحه
249 ] سایهاش همیشگی است چنین است سر انجام آنها که پرهیزکار شدند و پایان زندگی کافران آتش جاودان بود 36 و [اکنون
بدان] آنها که کتاب آسمانی- شان دادیم شادند از آنچه بتو فرو فرستادیم و دستهاي از گروه [کج اندیش] کسانی هستند که
قسمتی ز قرآن را نمیپذیرند [ولی تو اي محمّد] بگو: من مأمورم خدا را پرستم و انبازي براي او نه پندارم و مردم را بسوي او
میخوانم چه بازگشت همگان بسوي او خواهد بود 37 و به اینکه گونه [که بینی] ما قرآن را براي دستور زندگی مردم بزبان عربی
[خودشان] فرستادیم و البتّه تو اگر پس از اینکه دانشی که بتو رسید پیرو خواستههاي بیدینان شوي براي تو از سوي خدا دوست و
نگهبانی نباشد. جهت نزول: مجمع: إبن عبّاس گفت: اعراب پیغمبر را سرزنش کردند: اگر محمّد پیغمبر است کار او مجال
104 ترجمه: [و گر کسی زبان - در جواب آنها نازل شد. -قرآن- 77 « وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلًا » نگهداري چند زن باو نمیدهد آیت 38
درازي و یا فزونخواهی کند بداند] همانا پیش از تو پیغمبرانی فرستادیم که برايشان همسران و فرزندان بدادیم و هیچ پیمبري را
نرسد که نشانهاي به پیغمبري خود آرد مگر که دستور خداوندي بود هر کاري را هنگامی بسرنوشت بود 39 و آنچه را خدا خواهد
نابود کند و آنچه شایسته داند استوار بدارد که برترین سرنوشت و امّ الکتاب به پیشگاه او است 40 پس اگر چیزي ز آزاري که
بکافران وعده دادهایم [در زندگی تو بر سرشان آریم] و بتو نشان دهیم و یا [آسوده بمانند و] بزندگی تو پایان دهیم [بهر روي] کار
تو ابلاغ فرمان ما است و شما کارشان با ما 41 مگر نمیبینند: ما سرزمینها را چنان کردهایم که ز پیرامون آن کم کنیم [و بروزگاري
بجوري درآوریم] و البتّه که خدا فرمان کند و کس را نرسد که فرمان او واپس زند که او شمار تیز دارد 42 همانا آنها که پیش از
اینان بودند چارهها کردند ولی همه چاره جوئیها بقدرت خداوند است که هر که هر چه کند او بداند و اینکه بیدینان بزودي بیابند:
سر انجام اینکه سراي بسود که [ صفحه 250 ] باشد! 43 آنها بتو گویند: پیامبر نیستی، تو بپاسخ بگو: گواه میان من و شما خدا بس
28 کشف نوشته: اینجا دو قول گفتهاند: «ِ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللّه » : بود و هم آنکه بهرهاي از دانش و کتاب دارد. سخن مفسّرین
یکی آن است که ذکر بمعنی وعد است میگوید: وعدههائی که اللّه تعالی داد مؤمنان را در غیب از نعیم بهشت و دیدار و رضاي
باقی، دلهاي ایشان بیگمان میپذیرد و استوار میدارد و میآرامد و بآن شاد میشود، قول دیگر آن است که باین، ذکر زبان خواهد
یعنی دلهاي ایشان آرام گیرد و بنازد چون ذکر و ثناي خداي تعالی بر زبان رانند یا از دیگري شنوند. بر لسان اهل اشارت اینکه
صفحه 115 از 240
آیت از دو کس خبر میدهد: یکی مرید و دیگر مراد یکی اوقات خویش مستغرق دارد به- ذکر زبان گهی نماز و گه تسبیح و گه
خواندن قرآن. یکی مینازد بذکر حق در میان جان از غرقی که هست در بحر عیان او را پرداخت نیست با ذکر زبان. آن یکی در راه
دین رونده در بند ذکر خویش بمانده، و اینکه یکی بر بساط قربت از اسباب و خلق ربوده و بجذبهي الهی مخصوص گشته. لقمان
سرخسی و بو الفضل سرخسی دو پیر بودند در عصر خویش فرید روزگار و یگانهي وقت هر دو در سماع بودند، بو الفضل از دست
خود رها شد باري چند بگردید همچون چرخی گردان آنگه بروي دیوار بر شد روي با لقمان کرد که نیائی تا در اینکه هواي
جعلیّت پردازي کنیم! لقمان بانگ بر وي زد گفت: نامردي مکن آفرینش میدانی تنگ است پرواز ما را نشاید، اشارتی عظیم است
56 جمال حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد || که - بنقطهي جمع کسی را که در دل آشنائی است و در جان روشنائی: -قرآن- 15
پیغمبر « اللّه » دار الملک ایمان را مجرّد بیند از غوغا تفسیر صافی: عیّاشی از امام صادق [ع] روایت کرده است که مقصود از ذکر
147 مجمع: باین آیه گفته - علی علیه السّلام است. -قرآن- 127 « ذکر الله » شیعیان هستند و « الَّذِینَ آمَنُوا » : است. و قمّی گفته است
که یاد « إِذا ذُکِرَ اللّه وَجِلَت قُلُوبُهُم » شده است: یاد خدا وسیلهي آرامش دل است و در [ صفحه 251 ] آیت دیگر گفته شده است
خدا موجب ترس دلها معرّفی شده است از اینکه جهت است که یاد نعمتها و ثوابهاي عالم دیگر دل را آرام میکند و یاد عقاب و
28 ابو الفتوح نوشته است: عبد اللّه- عبّاس گفت: مراد «ُ أَلا بِذِکرِ اللّه تَطمَئِنُّ القُلُوب » 71- انتقام حق دل را میلرزاند. -قرآن- 29
سوگند است که آنکس را که هزار دینار یا بیشتر بر کسی باشد او منکر شود و اینکه مرد بر او گواه ندارد دلش بهیچ آرام نگیرد و
چون او گوید: و اللّه که نباید دادن آن یک سوگند از او بستاند و دلش خوش شود از آنکه واثق باشد بعوض آن بر خداي، و
که چنین است او را باور دارند و دلشان ساکن « و اللّه » گفتند: چون کسی سخنی میگوید و مردم از آن در شک باشند چون گوید
46 مجمع: اینکه جمله وادار میکند که آدمی - گردد، و قولی دیگر آن است که دل دوستان او از همه رنجها متسلّی شود. -قرآن- 1
دل خود را بوعدههاي خوشیهاي عالم دیگر آرام کند چون همهي آنها راست است و درست و بهتر دستاویز دل آسودگی آن نوید
است که راست است و انجام شدنی. تأویلات کاشانی: روان آدمی بواسطهي حوادث و افکار بیقرار میشود و دل از جاي کنده
میشود و چون یاد خدا کند باز جاي میآید و دغدغهاش آرام می گیرد چنانکه پیغمبر [ص] فرمود: شیطان خرطوم خود را بر دل
آدمی میگذارد چون بیاد خدا افتاد او پس میرود و خود را جمع میکند و همین طور است آنگاه که دل انسان متوجّه عالم ملکوت
شود و مطالعهي انوار جبروت کند. روح: دل عوام بتسبیح و ثناي حق آرام میشود و دل خواص بتوجه سوي حقایق و اسماء الحسنی
و دلهاي مردم اخص بمشاهدهي حق آرام است. دلهاي مردم بچهار دسته است: 1- آن که گرفتار قساوت و سختی است که دل
-2 دل مسلمان « رَضُوا بِالحَیاةِ الدُّنیا وَ اطمَأَنُّوا بِها » کافر و منافق است و ببهرههاي زندگی آرام میشود که چنین توصیف شده است
-3 دل مؤمنان مشتاق است که بیاد حق آرام -قرآن- ،« فَتابَ عَلَیه وَ هَدي » گناهکار که آرامش آن بتوبه است بموجب اینکه جملهها
4 قلب وحدانی منفرد بخود و یگانه روزگار که دل انبیاء .« أَلا بِذِکرِ اللّه تَطمَئِنُّ » 468 [ صفحه 252 ] است که - -362-314 قرآن- 441
،« أَ وَ لَم تُؤمِن قالَ بَلی وَ لکِن لِیَطمَئِن قَلبِی » و اولیاء است و بحق و صفات حق آرام است چنانکه براي ابراهیم خلیل گفته شده است
و اینجا است که نور اینکه گونه اطمینان دل منعکس بنفس میشود و داراي نفس مطمئنه خواهد بود و مستحق عنایت جذبهي حقّ
265 -قرآن- - 46 -قرآن- 202 - جامی گفته است: -قرآن- 12 « أَیَّتُهَا النَّفس المُطمَئِنَّۀُ ارجِعِی إِلی رَبِّک راضِ یَۀً مَرضِ یَّۀً » است و خطاب
495-414 دلت آئینهي خداي نما است || روي آئینهي تو تیره چرا است! صیقلی وار صیقلی میزن || باشد آئینهات شود روشن
27 طبري: چند معنی کردهاند: خوشی، شادي، چشم- روشنی، و نیز گفتهاند: اینکه کلمه بزبان هندي بمعنی بهشت و « طُوبی لَهُم »
30 مجمع: جواب اینکه شرط در جمله نیست و معنی اینکه است که « وَ لَو أَن قُرآناً- تا- المَوتی » 16- سرزمین آن است. -قرآن- 1
البتّه همهي اینکه آثار از همین قرآن خواهد بود، زجّ اج گفته است: معنی اینکه است که اگر همهي اینکه آثار هم مشاهده شود
اینکه کافران مؤمن نمیشوند که ابو جهل و عبد اللّه بن امیّۀ مخزومی و چند نفر دیگر بودند و چنین تقاضا از پیغمبر داشتند. چنانکه
صفحه 116 از 240
ما هم در جهت نزول و ترجمه نوشتیم، فی ظلال: اثر قرآن در آن مردمان که آن را بآن دوران پذیرفتند از بلند کردن کوهها و پاره
کردن- زمین و زنده کردن مردگان بیش بود چون قرآن در روحیهي آنها و دیگران بوسیلهي آنها کاري کرد که آثار حیاتی را
دگرگون کرد بلکه شکل زمین را ز آبادي و تمدّن بصورتی دگر درآورد و اینکه از نفوذ خارق العادهي قرآن بود در آن کسان که
- ذوق و بینائی درك اینگونه سخن داشتند چه بسا ملّتها بودند که هیچ گونه تغییري در روي زمین ز خود نشان ندادند. -قرآن- 3
اختلاف کردهاند « ییأس » 30 طبري: آنها که بزبان عرب آشنا هستند در معنی کلمهي « أَ فَلَم یَیأَس الَّذِینَ آمَنُوا » 43- -23 قرآن- 35
40 [ صفحه 253 ] است بعضی مردم کوفیّین اینکه را منکر شدهاند و گفتهاند باین - بعضی بصریّین گفتهاند: علم و بیان -قرآن- 1
معنی نیست ولی در اینکه آیه مقصود اینکه است که: آیا براي مؤمنین ظاهر و معلوم نشد که اگر خدا بخواهد همهي مردم را
هدایت میکند و علی علیه السّلام نیز در معنی اینکه جمله فرموده است یعنی آیا مؤمنین معرفت و شناسائی پیدا نکردند، عکرمه
و گفته است: آن قرائت دیگر تقصیر نویسنده است که در « أ فلم یتبیّن الّذین آمنوا » گفته است: ن عبّاس چنین قرائت میکرده است
پس معنی آیه اینکه است: آیا براي مؤمنین روشن نشد که کندن .«41» نوشته است « یعلم » « یتبیّن » حال چرت بوده است و بجاي
کوهها و فراهم کردن زمینها و بسخن آوردن مردگان در قدرت خداوند هست ولی اگر خدا بخواهد همه را هدایت بایمان میکند
با اینکه هیچیک از اینکه حوادث را ایجاد نکند پس چرا مؤمنین میخواهند اینکه تقاضاهاي کافران قبول شود که شاید آنها مسلمان
شوند با اینکه هدایت و گمراهی بقدرت خدا است که با آیت و معجزه ممکن است کسی را گمراه کند و بیآیت و معجزه کسی را
هدایت کند. پس معنی آیه اینکه است: آیا براي مؤمنین روشن نشد که کندن کوهها و فراهم کردن زمینها و بسخن آوردن مردگان
در قدرت خداوند هست ولی اگر خدا بخواهد همه را هدایت بایمان میکند با اینکه هیچیک از اینکه حوادث را ایجاد نکند پس
چرا مؤمنین میخواهند اینکه تقاضاهاي کافران قبول شود که شاید آنها مسلمان شوند با اینکه هدایت و گمراهی بقدرت خدا است
197 مجمع: تیأس با - که با آیت و معجزه ممکن است کسی را گمراه کند و بیآیت و معجزه کسی را هدایت کند. -پاورقی- 195
تاء نیز قرائت شده است: و فرّاء گفته است: یعنی مگر مؤمنین آن قدر ندانستهاند که ممکن است آینده و حوادث برخلاف فکر و
انتظار- شان باشد و مأیوس باشند از آنچه تا کنون معتقد بودند و منتظر آن، زجّاج گفته است: یعنی چرا مؤمنین از ایمان اینکه
یعنی اگر خدا بخواهد همه را ببهشت رهبري میکند، ولی « أَن لَو یَشاءُ اللّه لَهَدَي النّاسَ جَمِیعاً » کافران مأیوس نشدهاند. و جملهي
مردم را بوظائفی موظف کرده است تا بموجب استحقاق و اطاعت مزد خود بگیرند. و بعضی گفتهاند: یعنی اگر خدا بخواهد اجبار
385 [ صفحه 254 ] براه راست باشند، لکن روش بر تکلیف است تا اطاعت و هدایت باشد یا - و وادارشان میکند که -قرآن- 333
مخالف و ضلالت. فی ظلال القرآن: یعنی اگر مردمی را قرآن دلهاشان از جاي نکند و براه نیاورد شایستهي مؤمن است که ناامید از
33 مجمع: یعنی آیا خدا را «ِ أَم تُنَبِّئُونَه بِما لا یَعلَم فِی الأَرض » . آن شود مگر سرنوشت حق دگرگون باشد و همه را فرشته کند
33 مجمع: با ضم صاد نیز «ِ وَ صُ دُّوا عَن السَّبِیل » 54- خبردار- میکنید که او در زمین شریکی دارد و خود خبر ندارد. -قرآن- 1
قرائت شده است، پس بقرائت مشهور یعنی آنها مردم را جلوگیر از راه حق هستند و باین قرائت معنی اینکه است که خود محروم و
36 ابو الفتوح: یعنی قریش میگویند: تا کنون محمّد ما را بخدا «ُ وَ مِنَ الَأحزاب مَن یُنکِرُ بَعضَه » 31- ممنوع از آن هستند. -قرآن- 1
وَ لَئِن اتَّبَعتَ » 44- پرستی دعوت میکرد اکنون رحمان هم آورده است و ما رحمان را نمیشناسیم و او را منکریم. -قرآن- 1
37 مجمع: اگرچه روي اینکه سخن با پیغمبر است ولی مقصود دیگران است، یعنی اگر مردم پیرو خواستههاي کافران « أَهواءَهُم
و « فی شأن القبلۀ » 36 ابو الفتوح نوشته است: در متابعت اهواء خلاف کردند که در او چه معنی بود بعضی گفتند - شوند. -قرآن- 1
کشف: اینکه جملهها اگرچه تهدید پیغمبر است ولی براي مأیوس کردن کافران است که هرگز پیغمبر میل .« فی باب الملّۀ » بعضی
38 طبري: یعنی، وقت و اجل -39 «ُ لِکُل أَجَل کِتاب یَمحُوا اللّه ما یَشاءُ وَ یُثبِت » . بفکر و کار آنها نمیکند و گر نه گرفتار میشود
ما کانَ » هر حادثهاي نوشته است و معیّن و هر نوشته و کتابی اجلی دارد و وقتی معلوم. و مجاهد گفته است: چون اینکه جملهها آمد
صفحه 117 از 240
قریش گفتند: اي محمّد تو هیچکاره هستی زیرا همه کار تمام است و هر چیزي وقتش معیّن است. «ِ لِرَسُول أَن یَأتِیَ بِآیَۀٍ إِلّا بِإِذن اللّه
301 [ صفحه 255 ] آنچه بخواهیم از خوشی و ناگواري - 65 -قرآن- 235 - براي جواب و تهدید آنها اینکه جملهها آمد که -قرآن- 1
ایجاد میکنیم. مجمع: جملهي دوّم چند معنی شده است: 1- عدّهاي گفتهاند مقصود: احکام ناسخ و منسوخ است، 2- آنچه مباح
است و جزائی ندارد محو میشود، و آن اطاعت و معصیت که ثواب و عقاب دارد ثبت میشود، 3- بعضی گناهان را بفضل خود محو
میکند و بعضی را بعدالت خود اثبات میکند، 4- عدّهاي گفتهاند: شامل همهي سرنوشتها است چه روزي چه عمر چه سعادت چه
ان کنت » : شقاوت آنچه را که بخواهد محو میکند یا اثبات میکند، و از پیشوایان ما نیز در دعاشان اینکه معنی نقل شده مثل
-5 گرفتاریهاي روزانه است که معیّن شده است و بدعا و صدقه محو میشود، 6- بوسیلهي توبه ،« کتبتنی فی الاشقیاء فامحنی
گناهان محو میشود، و بجاي آن نیکیهائی برقرار میشود، 7- قرون و دورانی محو میشود و دورانی دیگر مقرّر میشود. کشف
نوشته: از دل خائف ریا میسترد و یقین مینهد، از دل راجی اختیار میسترد تسلیم مینهد، از دل محب رسوم انسانیّت میسترد
شواهد حقیقت مینهد از شاهد بنده میکاهد و از شاهد خود میفزاید تا چنانکه باوّل خود بود بآخر هم خود باشد، پیر طریقت از
اینجا گفت: الهی جلال عزّت تو جاي اشارت نگذاشت محو و اثبات تو راه اضافت برداشت تا گم گشت هر چه رهی در دست
داشت الهی زان تو میفزود و زان رهی میکاست تا آخر همان ماند که اول بود راست. در تفسیر حسینی در دنبالهي نقل اینکه گفته
از کشف الأسرار اینکه رباعی را نوشته است: محنت همه در نهاد آب و گل ماست || پیش از دل و گل چه بود آن حاصل ماست
در عالم غیب خانهاي داشتهایم || رفتیم بدان خانه که سر منزل ماست ولی در کشف الأسرار که تازه چاپ شده است شعر دوّم
31 مجمع: إبن - در هر چیز اصل آن است. -قرآن- 1 « امّ » 39 ابو الفتوح: یعنی لوح محفوظ. و «ِ وَ عِندَه أُمُّ الکِتاب » . نوشته نیست
عبّاس از کعب الأحبار معنی امّ الکتاب را پرسید او بجواب گفت: [ صفحه 256 ] خدا آفریدههاي خود و کار آفریدگان را میدانست،
نَأتِی الَأرضَ نَنقُصُ ها مِن » . باین علم و اطّلاع خود خطاب کرد: بصورت کتابی باش آن هم کتابی شد و همین است لوح محفوظ
41 کشف: یعنی بتدریج سرزمینها را براي مسلمین فتح میکنیم و از آبادي کافران کم میکنیم و براي مسلمین زیاد « أَطرافِها
و بعضی گفتهاند: یعنی توجّه میکنیم .«ٍ کُلُّ مَن عَلَیها فان » میکنیم بعضی گفتهاند: تهدید است بر خرابی دنیا و نابودي مردم مثل
271 برهان: از امام صادق [ع] معنی اینکه جمله را - 44 -قرآن- 244 - بزمین و بمرگ عالم و دانشمند از آن کم میکنیم. -قرآن- 1
پرسیدند فرمود: مقصود از دست دادن و نابودي عالم است. و ابی صالح گفته است روز قتل علی علیه السّلام عبد- اللّه عمر اینکه
43 عموم مفسّرین: 1- مقصود خداوند «ِ وَ مَن عِندَه عِلم الکِتاب » . آیه را خواند و گفت: علم اسلام ناقص شد و پایهي ایمان نابود
است که علم همه چیز از او است. 2- ملائکه و روح القدس است. 3- عبد اللّه بن سلام و سلمان فارسی است و آنها که مسلمان و
عالم بکتاب آسمانی بودهاند. و بر اینکه معنی اعتراض شده است که اینکه آیه بمکّه نازل شده است و اینکه اشخاص در مدینه
36 سخن ما: 1- از جملههاي آیات - مسلمان شدهاند 3- بموجب روایات اهل بیت مقصود علی و امامهاي اولاد او هستند. -قرآن- 1
میتوان فهمید گمراهی وابسته بمشیّت حق است « یُضِلُّ مَن یَشاءُ » 28 میتوان فهمید پیغمبر معجزه لازم ندارد چون از جملههاي -27
شاید اشاره باشد بطرز فکر و تشخیص افراد که هدایت و « یَهدِي إِلَیه مَن أَنابَ » که فطرت و طرز خلقت اشخاص است. و جملههاي
راه راست پیشگرفتن مربوط بمعجزه نیست بلکه بهرهي آنکس است که با خدا رابطه داشته باشد و دلش متوجّه بحق باشد و مرد
که بمنزلهي صفت است براي «ِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللّه » توبه و انابه شود. در دنبالهي اینکه جملهها گفته شده است
- 127 -قرآن- 227 - و می- فهماند هدایت و پیدا کردن راه حق براي اشخاص رو بخدا است که لجوج، و -قرآن- 105 « مَن أَنابَ »
634 [ صفحه 257 ] سرسخت نیستند و مرد ایمان و تسلیم هستند و بواسطهي ذکر خدا و توجّه - 586 -قرآن- 620 - -258 قرآن- 523
بحق آسوده و آرامدل هستند. پس براي تشخیص حرف درست و نادرست و ایمان بسخن حق آمادگی و اطمینان قلب لازم است تا
بتواند شخصیّت طرف و ارزش سخن او را درك کند و مؤمن باو و اوامر او بشود نه معجزه و کرامت، 2- اوّل گفته شده است.
صفحه 118 از 240
و اینکه خود صریح است که فکر و مطالبهي معجزه مولود کفر و انحراف است. و آن « یَقُول الَّذِینَ کَفَرُوا لَو لا أُنزِلَ عَلَیه آیَۀٌ »
جملهها که در دنبالهي اینها آمده است، نشانه است که افکار انحرافی و الحادي پاسخ ندارد و بجاي جواب و موافقت با آنها بعلاج
اصلی کار توجّه داده شده است و راهنمائی شده است که براي تربیت و هدایت آمادگی و آرامش دل لازم است! و گر نه آنکه
لیاقت ندارد معجزه او را بیچاره میکند ولی مؤمن نمیشود و مصریهاي جادوي پیر و فرعون که در برابر عصاي موسی سجده
کردند و مؤمن شدند در نهاد و فطرت خود متوجّه بحق بودند چون خود باختیار معارض موسی و داوطلب مسابقهي با او نشدند و
إِمّا أَن تُلقِیَ یعنی » 62- بفرمان فرعون اقدام بآن کردند و چون سرسختی نداشتند و دلشان آرام بود بموسی گفتند: -قرآن- 1
میخواهی اوّل تو دست بکار بشو تا پرده از روي کار برداشته شود و اگر حقیقتی باشد نمودار شود و آنها معارض با حق نشده باشند
3- امروز در سازمانهاي 21- ولی فرعون و یارانش تسلیم نشدند چون آرامش دل نداشتند و سرسخت و لجوج بودند. -قرآن- 1
تعلیم و تربیت براي تشخیص آمادگی و استعداد افراد وسائل آزمایش فکري بکار میرود تا معلوم شود در نهاد و خمیرهي آنکه
میخواهند هدایت و تربیت کنند چه استعداد سرشته شده است و بچه راه مؤمن و تسلیم می- شود! و روش پیغمبر هم در دعوت
بودند مثل بلال و عمّار و صهیب و أبو ذرّ و غیرهم بسخن «ِ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللّه » : نسبت بافراد مختلف بود: آنها که مصداق
پیغمبر [ص] و قرآن راه خود پیش گرفتند و عدهاي بنوید بهشت و آسایش آینده فرمان پذیرفتند و باز مردمی بودند که بامید راستی
] 42- گفتار آن حضرت و استفاده از نعمتهاي روم و عجم و تسلّط بر آنها مسلمان شدند و نیز عدّهاي براي ترس از قدرت -قرآن- 1
بودند که بطمع مال و سرمایه مطیع و فرمانبر شدند. ولی معجزه اثري « مؤلفۀ قلوبهم » صفحه 258 ] پیغمبر و مسلمین تسلیم شدند و هم
نداشت چون بموجب روایات کسانی بودند که معجزه دیدند و نپذیرفتند و در جنگ بدر و غیره کشته شدند 4- از آیات بعد نیز
تا آخر آیه باز هم پاسخی بمطالبهي معجزه نیست و یادآوري « کَذلِکَ أَرسَلناكَ » همین مطلب استفاده میشود: چون در جملههاي
تا آخر میفهماند که باید اینکه کار بوسیلهي قرآن «ُ لِتَتلُوَا عَلَیهِم » شده است که پیغمبر هم مثل پیشینیان باید رهبري کند و جملههاي
تا آخر جواب درخواست « وَ لَو أَن قُرآناً سُیِّرَت » باشد ولی باز آنها که آرامدل نیستند بر کفر میمانند، و در آیت بعد بجملههاي
معجزه باین طور داده شده است که آنچه کافرها میخواهند اگر در آن نظر سوء و مقاومت ندارند از همین قرآن استفاده کنند و
شخصیّت پیغمبر را بشناسند و تسلیم شوند و گر نه با انجام همهي آن معجزات که میخواهند باید متوجّه بود که آماده پذیرش
« وَ مَن یُضلِل اللّه فَما لَه مِن هادٍ » نیستند، 5- در آیت 23 - چون در دنبالهي اقدام بحیله و مکر و جلوگیري از راه حق گفته شده است
1127 چون اینکه فکر و کار گمراهی است - 671 -قرآن- 1080 - 489 -قرآن- 638 - 327 -قرآن- 466 - شاید بتوان گفت: -قرآن- 305
شاید «ُ أَلا بِذِکرِ اللّه تَطمَئِنُّ القُلُوب » پس آنکه بدنبال گمراهی بود از هیچ راهنمائی سودي باو نمیرسد. 6- در آیت 28 جملهي
اشاره باشد باین خاصیّت فطري آدمی که بشر درك میکند که خود وابسته است بیک حقیقت مرموزي و نمیداند که چی هست و
چگونه هست و براي چه و در سختیها که اختیارات و وسائل از او گرفته میشود دلبستگی و توجّه او بیشتر میشود و همین است
شاید اشاره بحوادث «ُ یَمحُوا و یُثبِت » نتیجهي اینکه جمله که یاد خدا و توجّه بآنچه نمیداند وسیلهي آرامش دل است 7- جملههاي
روز باشد که برخلاف تجربه و انتظار چیزي نمودار میشود و آنچه انتظار داریم و جریان طبیعت بر آن بوده است و انجام شدنی
علّت اینکه محو و اثبات «ِ عِندَه أُمُّ الکِتاب » فرض میکنیم محو و نابود میشود و برخلاف آن چیزي ثابت و نمودار میشود و جملهي
- 180 -قرآن- 562 - را نشان میدهد که مادر کتاب و نوشتهي اصلی همان سرنوشت است و قدرت حق.ّ و اصل ثابت و -قرآن- 135
848 [ صفحه 259 ] برجاي هر حادثه نزد خدا است اگرچه برخلاف تجربه و علم شما است. و از - 579 -قرآن- 821 - -568 قرآن- 571
-7 جملهي آخر ،« وَ إِمّا نُرِیَنَّکَ بَعضَ الَّذِي » آیات جلو و دنبال میتوان فهمید که اینکه آیه اشاره بهمین مطلب است. مثل آیت بعد
شاید مقصود هر شخص مطّلع بکتاب آسمانی و افکار دینی باشد که بر خوي لجاج و نافهمی نمانده و «ِ مَن عِندَه عِلم الکِتاب »
بواسطهي شنیدن تورات و انجیل و قرآن و اطّلاع بر افکار و عقاید مربوط باینها فکر و سلیقهاش تعدیل شده است و آمادهي شهادت
صفحه 119 از 240
[ 795 [ صفحه 260 - 130 -قرآن- 740 - 528 -قرآن- 98 - 274 -پاورقی- 526 - 223 -قرآن- 242 - قرآن- 184 - .«42» بپیغمبري
[