گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفتم
سوره روم



اشاره
30 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم -
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 1 تا 27
37 الم [ 1] غُلِبَت الرُّوم [ 2] فِی أَدنَی الَأرض وَ هُم مِن بَعدِ غَلَبِهِم سَیَغلِبُونَ [ 3] فِی بِضع سِنِینَ لِلّهِ - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
205 بِنَصرِ اللّه یَنصُرُ مَن یَشاءُ وَ هُوَ العَزِیزُ الرَّحِیم [ 5] وَعدَ اللّه لا یُخلِفُ - الَأمرُ مِن قَبل وَ مِن بَعدُ وَ یَومَئِذٍ یَفرَح المُؤمِنُونَ [ 4] -قرآن- 1
اللّه وَعدَه وَ لکِن أَکثَرَ النّاس لا یَعلَمُونَ [ 6] یَعلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الحَیاةِ الدُّنیا وَ هُم عَن الآخِرَةِ هُم غافِلُونَ [ 7] أَ وَ لَم یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِم
ما خَلَقَ اللّه السَّماوات وَ الأَرضَ وَ ما بَینَهُما إِلاّ بِالحَق وَ أَجَل مُسَ  می وَ إِن کَثِیراً مِنَ النّاس بِلِقاءِ رَبِّهِم لَکافِرُونَ [ 8] أَ وَ لَم یَسِیرُوا فِی
الأَرض فَیَنظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم کانُوا أَشَ دَّ مِنهُم قُوَّةً وَ أَثارُوا الَأرضَ وَ عَمَرُوها أَکثَرَ مِمّا عَمَرُوها وَ جاءَتهُم رُسُلُهُم
757 ثُم کانَ عاقِبَۀَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواي أَن کَذَّبُوا بِآیات اللّهِ - بِالبَیِّنات فَما کانَ اللّه لِیَظلِمَهُم وَ لکِن کانُوا أَنفُسَهُم یَظلِمُونَ [ 9] -قرآن- 1
وَ کانُوا بِها یَستَهزِؤُنَ [ 10 ] اللّه یَبدَؤُا الخَلقَ ثُم یُعِیدُه ثُم إِلَیه تُرجَعُونَ [ 11 ] وَ یَومَ تَقُوم السّاعَۀُ یُبلِس المُجرِمُونَ [ 12 ] وَ لَم یَکُن لَهُم مِن
400 فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا - شُرَکائِهِم شُفَعاءُ وَ کانُوا بِشُرَکائِهِم کافِرِینَ [ 13 ] وَ یَومَ تَقُوم السّاعَۀُ یَومَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ [ 14 ] -قرآن- 1
صفحه 48 از 244
الصّالِحات فَهُم فِی رَوضَ ۀٍ یُحبَرُونَ [ 15 ] وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَ ذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الآخِرَةِ فَأُولئِکَ فِی العَذاب مُح َ ض رُونَ [ 16 ] فَسُبحانَ
اللّه حِینَ تُمسُونَ وَ حِینَ تُصبِحُونَ [ 17 ] وَ لَه الحَمدُ فِی السَّماوات وَ الَأرض وَ عَشِیا وَ حِینَ تُظهِرُونَ [ 18 ] یُخرِج الحَی مِنَ المَیِّت وَ
490 وَ مِن آیاتِه أَن خَلَقَکُم مِن تُراب ثُم إِذا أَنتُم - یُخرِج المَیِّتَ مِنَ الحَی وَ یُحی الَأرضَ بَعدَ مَوتِها وَ کَذلِکَ تُخرَجُونَ [ 19 ] -قرآن- 1
بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ [ 20 ] وَ مِن آیاتِه أَن خَلَقَ لَکُم مِن أَنفُسِکُم أَزواجاً لِتَسکُنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَ ۀً إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَومٍ
یَتَفَکَّرُونَ [ 21 ] وَ مِن آیاتِه خَلق السَّماوات وَ الأَرض وَ اختِلاف أَلسِنَتِکُم وَ أَلوانِکُم إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِلعالِمِینَ [ 22 ] وَ مِن آیاتِهِ
مَنامُکُم بِاللَّیل وَ النَّهارِ وَ ابتِغاؤُکُم مِن فَضلِه إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یَسمَعُونَ [ 23 ] وَ مِن آیاتِه یُرِیکُم البَرقَ خَوفاً وَ طَمَعاً وَ یُنَزِّل مِنَ
732 وَ مِن آیاتِه أَن تَقُومَ السَّماءُ وَ الَأرضُ - السَّماءِ ماءً فَیُحیِی بِه الَأرضَ بَعدَ مَوتِها إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یَعقِلُونَ [ 24 ] -قرآن- 1
بِأَمرِه ثُم إِذا دَعاکُم دَعوَةً مِنَ الأَرض إِذا أَنتُم تَخرُجُونَ [ 25 ] وَ لَه مَن فِی السَّماوات وَ الأَرض کُلٌّ لَه قانِتُونَ [ 26 ] وَ هُوَ الَّذِي یَبدَؤُا
[ 381 [ صفحه 90 - الخَلقَ ثُم یُعِیدُه وَ هُوَ أَهوَن عَلَیه وَ لَه المَثَل الأَعلی فِی السَّماوات وَ الأَرض وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیم [ 27 ] -قرآن- 1
یعنی بنا « یبلس » . یعنی گرد و خاك بلند کردند و شخم و زراعت کردند « اثاروا » . از سه تا نه، پارهاي از شب « بضع » : معنی لغات
یعنی شاد و گشاده رو میباشد. شأن نزول: اسباب النّزول سیوطی: ترمذي نقل کرده « یحبرون » . امیدي و سرگردانی گرفتار میشود
است: همزمان با روز جنگ بدر که مسلمانان بر اعراب چیره شدند دولت روم ایران را شکست داد [ صفحه 91 ] اینکه آیه نازل شد
بفتح غین یعنی روم چیره شد، و إبن حاتم نقل کرده است که چون دولت ایران روم را شکست داد هنوز پیغمبر «ُ الم غُلِبَت الرُّوم »
صلی اللّه علیه و آله در مکّه بود، اعراب گفتند: با اینکه مردم روم میگویند: داراي کتاب آسمانی هستند از ایرانیها شکسته شدند
پس شما هم که میگوئید پیغمبرتان کتاب آسمانی دارد مانند رومیها از ما شکسته خواهید شد. اینکه آیه نازل شد با ضم و صداي
با فتح و صداي بالا باید تلفّظ « یغلبون » جلو غین یعنی رومیها مغلوب شدند ولی پس از چندي غالب خواهند شد، و بروایت اوّل یاي
50 ترجمه: بنام خداي بخشندهي بر - شود یعنی پس از چندي رومیهاي غالب بر ایران، مغلوب مسلمین خواهند شد. -قرآن- 24
درستکاران و مهربان بر همگان. 1 الم 2 مردم روم در نزدیکی اینکه سرزمین شکست خوردند 3 و بزودي پس از چندي چیره
میشوند 4 چه از گذشته و آینده فرمان فرمان خداوند است و به آن روز که بیاید مؤمنین شاد بیاري خداوندي میشوند که یاري از او
است 5 چه او هر که را میخواهد یاري میکند و او است برترین مهربانان 6 البتّه چنین وعده از سوي خدا است که دیگرش نمیکند
ولی بیشتر مردم [از وعدهي خداوند] خبردار نیستند [که خلاف ندارد و دیگر نمیشود] 7 چه آنها نمودهاي زندگی را میدانند و از
پایان کار خود [و قدرت خداوند] بیخبرند و غافل 8 چرا با خود نمیاندیشند [تا غافل نباشند] که خداوند آسمانها و زمین و آنچه در
آن میان است بدرستی و عدالت و روزگاري نامبرده و معیّن آفریده است [و بهنگام خود دمی پس و پیش ناشده جملگی را نابود
میکند] و البتّه بیشتر مردم [ویرانی آنها و] دیدار پروردگار خود را باور ندارند 9 چرا [اینکه منکرین] در زمین گردش نمیکنند تا
ببینند دنبالهي کار مردم پیش از خود را که نیرومندتر بودند و بیش از آنچه اینها آبادي میکنند آنها زمین را زیر و زبر کردند و آباد،
و پیغمبرهاشان دلیل روشن برایشان آوردند و [آنها نپذیرفتند و گرفتار شدند و البتّه] خداوند بآنها ستم نکرد بلکه خود بخود ستم
کردند 10 چون آنها که با بدي سر و کار داشتند بد [ صفحه 92 ] عاقبتی داشتند زیرا چنان شدند که نشانههاي حق را دروغ
پنداشتند و به بازیچه گرفتند 11 با اینکه آفرینش را خدا آغاز میکند و سپس بر میگرداند و از آن پس شما را بسوي او بازگشت
میدهند 12 و آن روز است که رستاخیز بپا میشود و مجرمین وا مانده 13 و آنها را که انباز حق پنداشتند منکر میشوند که یکی هم از
آنها میانجی شان نخواهد بود 14 و آن روز که قیامت بپا شود همگی پراکندهي از یکدگر شوند 15 و مؤمنین نیکوکار در بستانهاي
سرسبز و خرّم دلخوشند 16 و آنها که کافرند و نشانههاي خدا و رستاخیز باور ندارند آمادهي عذاب و حاضرشان میکنند 17 پس [از
هر کمی و ناتوانی] بدور است خداوند که [به سرنوشت او] هنگام صبح و شام را میگذرانید 18 و ستایش [از همه آفریدگان] در
آسمانها و زمین براي او است هم بشبانگاه و هم به نیمروز 19 [همان خدا] است که زنده از مرده در میآورد و مرده از زنده و زمین
صفحه 49 از 244
را از پس مردگی زنده میکند و شما را همچنین بمثل گیاه بهاري از زمین بدر میآورند 20 و از نشانههاي قدرت او است که از
خاك آفریدتان و اکنون آدمی هستید بر روي زمین بهر سو پراکنده میشوید و زندگی میکنید. 21 و از نشانههاي قدرت او است که
از جنس خودتان برایتان جفت آفرید تا آرامش و آسودگی شما بآنها باشد و میان شما دوستی و مهربانی بر جاي کرد، و البتّه در
اینگونه آفرینش نشانهها است براي آنها که خردي دارند و میاندیشند 22 و دیگر از نشانههاي توان بیپایان او است آفرینش
آسمانها و زمین و اختلاف رنگ و زبان شما که البتّه در اینکه هم نشانهها است براي همهي دانشمندان 23 و از آیات خداوندي
است خواب شب و روز شما و کوششتان براي زندگی تا از فضل حق بهرهمند شوید و در اینکه نیز نشانهها است براي آنها که
[سخن حق]ّ میشنوند 24 و نیز از نشانههاي قدرت او است که بشما برق ابر را نشان میدهد تا در بیم و امید باشید و از آسمان آب
فرود میفرستد که زمین را از پس مرگش زنده میکند و البتّه در اینکه نیز نشانه است بر قدرت خداوندي براي مردم خردمند 25 و
یکی دیگر از نشانههاي [ صفحه 93 ] او است که آسمان و زمین بفرمانش بجاي ایستاده است و پس از آنکه شما را از دل زمین
آواز کنند ناگهان همگی بیرون آئید 26 [پس] آنها که در آسمانها و زمین هستند بفرمان اویند و به پیشگاه او خاضعند 27 و همو
است که آغاز آفرینش میکند و سپس برش میگرداند و آن [بر گرداندن از اینکه آفریدن] بر او آسانتر است و بیاهمیّت تر چون
براي او است و به فرمان او است برترین مثل و نمونه و صفت که در آسمانها یا در زمین باشد و او است چیره و برتر و داناي درست
تا « فَسُبحانَ اللّه حِینَ تُمسُونَ » کار. سخن مفسّرین: مجمع: اینکه سوره جملگی بمکّه نازل شده است. حسن بصري گفته است آیت
حسینی: « الم » 134- آخر بمدینه نازل شده است و بقیّه بمکّه، و شمارهي آیات آن شصت است و بعضی 59 آیه گفتهاند. -قرآن- 97
از إبن عبّاس نقل است که هر یک از اینکه حروف اشارت بیکی از صفات خدا است که ثناي او کنند چنانکه الف کنایت است از
الوهیّت، و لام از لطف، و میم اشارت بملک است، و گفتهاند: الف اشاره به اللّه است، و لام بجبرئیل، و میم بمحمّد. یعنی خدا
بوسیلهي جبرئیل به محمّد صلی اللّه علیه و آله وحی کرد. فخر: چون در اوّل اینکه سوره إخبار از غیب است و غلبهي دولتها، باین
حروف مقطّع آغاز شده است تا شنونده از خود بیخبر نباشد و چیزي بر خلاف عادت بشنود و فکر خود را فراهم کند که همگی
- .« غُلِبَت الرُّوم-ُ الخ » مطلب را بخوبی دریابد. تأویلات کاشانی: یعنی ذات احدیّت با صفات علم و مبدئیّت چنین اقتضا کرد که
106 روح البیان: در تأویلات نجمیّه گفته است: الف اشارت است به الفت و انس خوي مؤمنین با یکدگر، و لام بلؤم و - قرآن- 86
دون همّتی کافران، و میم اشارت به مغفرت خداوندي است که مؤمنین به اهل کتاب الفت و انس دارند چون با اینکه آنها کافرند
براي داشتن کتاب بآنها انس دارند و کافران لئیم هستند چون با [ صفحه 94 ] اینکه هر دو دسته کافر هستند لئامت و دونی آنها
با « غلبت » 2 طبري: اگر جملهي «ُ غُلِبَت الرُّوم » . اقتضاي جنگ و غلبه دارد ولی مغفرت و بخشش خداوند فراگیر هر دو دسته است
ضم و فتح غین قرائت شده است و بهتر قرائتها ضم و صداي جلو غین است تا بفهماند که روم مغلوب فارس شده است و کلمهي
3 طبري: « سَیَغلِبُونَ فِی بِضع سِنِینَ » 22- از مصدر غلبه است که تاي مصدري بواسطه اضافه از آن ساقط شده است. -قرآن- 1 « غلبهم »
با ضم یا بصورت مجهول قرائت شود یعنی آن رومیها از پس غلبهشان برابر « سیغلبون » بفتح غین قرائت شود باید « غلبت » اگر جملهي
آن مغلوب مسلمین خواهند شد، و گر نه در اینکه جمله معنی نخواهد بود. سعید بن جبیر از إبن عبّاس نقل کرده است: مسلمانان
میخواستند که رومیها چون اهل کتاب هستند بر ایرانیها غالب شوند که کتاب و دین ندارند و اعراب میخواستند ایرانیها غالب شوند.
اینکه سخنها را با ابو بکر در میان گذاردند او به پیغمبر صلی اللّه علیه و آله عرض کرد آن حضرت فرمود آنها در آینده شکست
خواهند یافت. ابو بکر به اعراب گفت: پیغمبر صلی اللّه علیه و آله چنین فرموده است آنها با ابو بکر شرط بستند که اگر تا پنج سال
دیگر ایرانیها غالب شوند که کتاب و دین ندارند و اعراب میخواستند ایرانیها غالب شوند. اینکه سخنها را با ابو بکر در میان گذارند
او به پیغمبر صلی الله علیه و آله عرض کرد آن حضرت فرمود آنها در آینده شکست خواهند یافت. ابو بکر به اعراب گفت: پیغمبر
صلی الله علیه و آله چنین فرموده است آنها با ابو بکر شرط بستند که اگر تا پنج سال دیگر ایرانیها مغلوبشدند ابو بکر چیزي از
صفحه 50 از 244
آنها بگیرد و اگر رومیها مغلوب شدند شرط را باخته است و او به آنها بپردازد. چون پنج سال گذشت و ایران بچیرگی خود باقی
ماند ابو بکر بپیغمبر صلّی اللّه علیه و آله عرض کرد آن حضرت فرمود: چرا در حدود ده سال شرط نبستی! و سعید بن جبیر گفته
است: بضع کمتر از ده است و آخر رومیها غالب شدند و آیه اشاره بآن است. و عبد اللّه مسعود گفته است: پنج سوره است که مفاد
4 طبري ابو سعید گفته « یَومَئِذٍ یَفرَح المُؤمِنُونَ » 37- آن انجام شده است سوره الدّخان، و اللّزام و البطشۀ و القمر و الرّوم. -قرآن- 1
ما خَلَقَ اللّه السَّماوات-ِ » 35- است: روز جنگ بدر دولت روم بر ایران چیره شد و اینکه آیه نازل شد و مسلمین شاد شدند. -قرآن- 1
58 [ صفحه 95 ] بعدالت و بپاداشتن حق آفرید. ابو الفتوح: - 33 -قرآن- 41 - 8 طبري: یعنی آسمان و زمین را -قرآن- 1 «ِّ ... إِلّا بِالحَق
یعنی بحق آفرید نه بیهوده و بازیچه بلکه تا در آن بیندیشند و خدا را بشناسند. مجمع: زجّاج گفته است: یعنی للحق،ّ و مقصود براي
ان » با رفع و صداي جلو خوانده شده است تا اسم کان باشد و خبر آن جملهي « عاقبۀ » : 10 مجمع « کانَ عاقِبَۀَ الَّذِینَ » . اقامه حق است
است یعنی « السّوءي » است و هم با نصب و صداي بالا خواندهاند تا خبر کان باشد و اسم آن یا کلمهي « السّوءي » یا کلمهي « کذّبوا
28- است یعنی بود دروغ شمردن آنها عاقبت بدکاريشان. -قرآن- 1 « کان » اسم « ان کذّبوا » بود بدي عاقبت بدکاران را و یا جملهي
فَسُبحانَ اللّه حِینَ » 23- 11 مجمع: جمله بصورت غایب با یاء و بصورت خطاب با تاء خوانده شده است. -قرآن- 1 « إِلَیه تُرجَعُونَ »
17 طبري: یعنی نماز براي خدا بگذارید بهنگام شب که نماز مغرب باشد و بهنگام صبح که نماز بامداد « تُمسُونَ- وَ حِینَ تُصبِحُونَ
باشد. و از همه آفریدههائی که جز خودش هستند ستایش براي او است و نیز بهنگام عصر نماز بخوانید و آنگاه که در نیمروز و ظهر
مقصود نماز صبح است و « حِینَ تُصبِحُونَ » مقصود مغرب است و عشاء و « فَسُبحانَ اللّه حِینَ تُمسُونَ » هستید. و مجاهد گفته است
ظهر است و هر سجده که در قرآن است مقصود نماز است. و نافع بن ازرق از إبن عبّاس « حِینَ تُظهِرُونَ » نماز عصر است و « عشیّا »
پرسید نمازهاي پنجگانه در کجاي قرآن است! اینکه آیه را با چهار نماز عصر و مغرب و صبح و ظهر تطبیق کرد و در آخر اینکه
را با نماز مغرب و عشاء هر دو « حِینَ تُمسُونَ » و در روایت دیگر جملهي « وَ مِن بَعدِ صَ لاةِ العِشاءِ ثَلاث عَورات لَکُم » جمله را خواند
852 فخر: چون در - 806 -قرآن- 834 - 496 -قرآن- 751 - 426 -قرآن- 476 - 378 -قرآن- 406 - 63 -قرآن- 341 - تطبیق کرد. -قرآن- 1
آیت جلو گفته شده است: مؤمنین نیکوکار در بهشت هستند در اینکه آیه بدنبالهي آن گفته شده است براي رسیدن بآن بهشت در [
صفحه 96 ] اینکه اوقات نماز بخوانید، و جهت محدود شدن نماز باین اوقات و رکعات براي اینکه است که در صبح و ظهر و عصر
و مغرب و عشا هفده رکعت نماز خوانده میشود که هر رکعت در برابر یک ساعت از عمر شمرده میشود و بعد از عشاء تا صبح پس
از هفده ساعت هفت ساعت تا بیست و چهار ساعت میماند براي خواب و آسایش پس چنان است که آدمی بخواندن هفده رکعت
19 مجمع: با صداي جلو تاء و صداي بالاي راء به صورت « وَ کَ ذلِکَ تُخرَجُونَ » . در اینکه اوقات دورهي زندگی در عبادات است
مجهول خوانده شده است و در آیت جلو نمازهاي شب باسم تسبیح نامیده شده است چونکه آدمی بشب در برابر بديها است باید
خدا را از هر بدي به دور بداند و تسبیح کند و چون در روز احوال و افعال مختلف دارد باید خدا را حمد بر آن احوال کند از اینکه
یعنی « مودّة » : 21 کشف: گفتهاند « وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَ ۀً » 26- روي نمازهاي روز باسم حمد نامیده شده است. -قرآن- 1
رابطهي روزگار پیري. إبن عبّاس گفت: مودّت با بزرگها است و رحمت با کوچکها « رحمۀ » رابطهي زن و مرد در دورهي جوانی. و
44 فخر: بعضی گفتهاند: محبّت یعنی آن رابطهي احتیاج شخص بطرف مقابل خود، و رحمت حال احتیاج طرف - و صغار. -قرآن- 1
22 کشف: وهب بن منبّه گفته است: همه آدمیان بهفتاد و دو زبان سخن میگویند که « وَ اختِلاف أَلسِنَتِکُم وَ أَلوانِکُم » . مقابل بشخص
نوزده زبان اولاد سام است و هفده زبان اولاد حام است و سی و شش زبان اولاد یافت است، و مقصود از اختلاف الوان بعضی
گفتهاند رنگهاي نژادهاي مختلف است و بعضی گفتهاند: یعنی با اینکه همه را بیک صورت آفرید در هر یک چیزي آفرید که
یعنی اختلاف صداها « اختِلاف أَلسِنَتِکُم » : 44 فخر - چهرهي او از دیگري جدا است و شناخته میشود و بهم آمیخته نمیشوند. -قرآن- 1
إِذا دَعاکُم دَعوَةً مِنَ » [ 30 [ صفحه 97 - که بسیاري از مردم بیک زبان سخن میگویند و هر یک از دیگران شناخته میشود. -قرآن- 5
صفحه 51 از 244
اوّل جمله است، و پس و پیش گفته «ِ مِنَ الَأرض » 25 کشف: بعضی گفتهاند: در دعوة باید وقف شود که آخر جمله است و «ِ الَأرض
مِنَ » شده است و نتیجه چنین میشود: چون شما را خواندند همگی از زمین بیرون میآئید یعنی از گورها، و بعضی گفتهاند: وقف در
اوّل جمله است یعنی چون شما را که در دل زمین هستید آوازتان کنند « إِذا أَنتُم تَخرُجُونَ » است که آخر جمله است و «ِ الأَرض
26 کشف: یعنی « کُلٌّ لَه قانِتُونَ » 377- 321 -قرآن- 351 - 128 -قرآن- 305 - 39 -قرآن- 112 - ناگهان بیرون میشوید. -قرآن- 1
فرمانبرند، و مقصود فرمانبري در ایجاد و پیدایش است که بهر جور آفریده شدند چه توانا یا ناتوان، عزیز یا ذلیل، و مرگ و زندگی
یعنی همگی در « قائمون » و تندرستی و بیماري بهمان جور نمودار میشوند که کمترین تخلّف از آن نمیشود. و بعضی گفتهاند یعنی
وَ لَه المَثَلُ » 26- قیامت به پا خاستهاند. و بعضی گفتهاند: یعنی همه بنماز و طاعت ایستادهاند و مقصود مؤمنین هستند. -قرآن- 1
و « مَثَل الجَنَّۀِ الَّتِی وُعِدَ المُتَّقُونَ » معنی صفت مانند « مثل » -1 30- 27 کشف: اینکه جمله دو معنی شده است: -قرآن- 1 « الَأعلی
109 پس اینجا - 78 -قرآن- 81 - یعنی صفت بهشت موعود و صفت مؤمنین در تورات یاد شده است. -قرآن- 29 « مَثَلُهُم فِی التَّوراةِ »
است. 2- مقدّمهي آیت بعد است که بالاتر مثل مال « سان » هم یعنی بالاتر صفت که یکتائی است مال خداوند است و فارسی مثل
خدا است که براي شما مثل میزند. ابو الفتوح نوشته است: و او را است مثل بلندتر و وسیعتر یعنی او را است صفات برتر، عبد اللّه
خواه بقرائت مشهور یا غیر «ُ غُلِبَت الرُّوم » عبّاس گفت: یعنی مثل اعلی در آنکه او را مثل نیست. سخن ما: 1- آیت اوّل جملهي
مشهور باشد که نقل کردیم بهر صورت اشاره بتاریخ جنگ ایران و روم است که از سالهاي 603 تا سال 627 میلادي طول کشید و
[ 55 [ صفحه 98 - شاید جملهي اوّل که مغلوب شدن روم باشد در سال 611 بوده است و چیرگی او بر ایران در سال آخر -قرآن- 34
جنگ است که 627 باشد و اگر بقرائت غیر مشهور بخوانیم که چیره شدن روم و مغلوب شدن ایران باشد اشاره بسال 627 است که
دولت روم چیره شد و آن جنگ میان هرقلیس و خسرو پرویز بود، و مغلوب شدن روم از سال دوازدهم هجرت شروع شد. 2- آیت
براي تأکید مخصوص باشد به اینکه جور که اوّل گفته شده است « هم » شاید تکرار ضمیر « وَعدَ اللّه لا یُخلِف-ُ تا- هُم غافِلُونَ » 6 و 7
آورده شده تا فهمانده شود که غفلت ایشان از سوي خودشان « هم » ایشان مردمی غافل هستند ولی جمله تمام نشده دوباره کلمه
است یعنی آنها از سوي خود غافل شدهاند و گر نه راه بیداري و خود آگاهی باز بوده است و آنها آن راه را رها کردهاند و بیخبر
ماندهاند، و ارتباط آیت دوّم که علم بظواهر زندگی و بیخبري از عاقبت است با آیت جلو که وعدهي خدا دگرگون نمیشود شاید
اینکه باشد که اوّل گفته شده است: وعدهي یاري و دگر وعدههاي خداوند انجام شدنی است بعد گفته شده است ولی توجّه مردم
بهمین نماهاي زندگی است و متوجّه بحقایق عالم و قدرت بینهایت حق نیستند و از عاقبت و پایان کار خود را بیخبر میدارند که
آیندهشان چه خواهد شد خواه در زندگی و خواه پس از مرگ و آمادهي درك حقایق و وعدههاي حق نیستند که سرنوشت
- آیندهي زندگیشان چی است و پایان زندگیشان بکجا است. و باین احتمال از کلمهي آخرت معنی عام استفاده میشود. -قرآن- 16
شاید اشاره باین باشد که بدي و کجی در هر کار و هر چیز موجب نقص و « ثُم کانَ عاقِبَۀَ- تا آخر » 3- آیت 10 70- -45 قرآن- 54
نقض کمی و شکستگی آن میشود. یک نهال اگر کج یا کم آب شد خاصیّت پیشرفتن و بلند شدن آن کم یا نابود میشود و به آن
اندازه افزایش که آمادگی آن را دارد نخواهد رسید. یا حیوانی که در کوچکی کم شیر یا بیمار باشد نیروي نموّ خود را از دست
میدهد و کوچک و ناچیز میماند و هم چنین کودك و فرزند آدم که در کوچکی بهداشت و خوراك لازم نداشت موجودي
35 [ صفحه 99 ] هم چنین است که اگر کسی آن - بیچاره و ناتوان خواهد بود پس در افزایش معنوي و پیشرفت آدمگري -قرآن- 13
آمادگی تعالی و ترقّی انسانیّت خود را در آغاز کار خود از دست داد و دنبال نکرد فردي نافهم و کند و گول خواهد شد پس در
تصوّرات و تصدیقات حقایق الهی نیز آنکه از اوّل نسنجیده هر کاري کرد و خود- داري از خواستههاي خود نداشت و بکار بد
بدیدهي اغماض نگریست اندك اندك با بدي خوي میگیرد و قبحی که دیگران درك میکنند او نمیبیند و سپس کارش بآن جا
میرسد که دستور بزشتی را زشت نمیپندارد و اوامر و نواهی را لغو و یا آزار مردم میداند و همین است مفاد آیه که پایان بدکاري،
صفحه 52 از 244
شاید براي تأکید « تا آخر «ِ وَ لَه المَثَل الَأعلی فِی السَّماوات » دروغ پنداشتن دستور و نشانههاي خداوندي است. 4- آیت 27 جملهي
مطلب اوّل آیه باشد که گفته شده است: خدا بر میگرداند آنرا که آفریده است و بر گرداندن آسانتر از آفریدن است بدنبالهي آن
گفته شده است مثال و نمونه بالاتر از آسانتر بودن هم در پیشگاه خداوند است و براي او است که در آسمان و زمین آنچه اندیشه
شود و نمونه و مثال آورده شود براي خداوند برتر از آن آماده است و درست چون آنچه موجودات بیندیشند و مثال و نمونه بیاورند
است که بهر چیز اراده باشد و «ُ کُن فَیَکُون » آفریدهي فکر آنها است و نتیجه احساسات آنها است ولی آفرینش به پیشگاه حق نتیجه
گفته شود باش خواهد بود و موجود خواهد شد پس آنچه در آسمان و زمین بیندیشند و آسان و یا آسانتر بشمارند در برابر قدرت
642- 68 -قرآن- 625 - حق ناچیز است و برتر از اینجور مثالها براي خدا و در قدرت او است. -قرآن- 21
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 28 تا 46
ضَرَبَ لَکُم مَثَلاً مِن أَنفُسِکُم هَل لَکُم مِن ما مَلَکَت أَیمانُکُم مِن شُرَکاءَ فِی ما رَزَقناکُم فَأَنتُم فِیه سَواءٌ تَخافُونَهُم کَخِیفَتِکُم أَنفُسَ کُم
[ کَ ذلِکَ نُفَصِّل الآیات لِقَوم یَعقِلُونَ [ 28 ] بَل اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهواءَهُم بِغَیرِ عِلم فَمَن یَهدِي مَن أَضَل اللّه وَ ما لَهُم مِن ناصِ رِینَ [ 29
[ فَأَقِم وَجهَکَ لِلدِّین حَنِیفاً فِطرَتَ اللّه الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبدِیلَ لِخَلق اللّه ذلِکَ الدِّین القَیِّم وَ لکِن أَکثَرَ النّاس لا یَعلَمُونَ [ 30
مُنِیبِینَ إِلَیه وَ اتَّقُوه وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ المُشرِکِینَ [ 31 ] مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُم وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزب بِما لَدَیهِم فَرِحُونَ
760 وَ إِذا مَس النّاسَ ضُ رٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنِیبِینَ إِلَیه ثُم إِذا أَذاقَهُم مِنه رَحمَۀً إِذا فَرِیق مِنهُم بِرَبِّهِم یُشرِکُونَ [ 33 ] لِیَکفُرُوا - 32 ] -قرآن- 1 ]
بِما آتَیناهُم فَتَمَتَّعُوا فَسَوفَ تَعلَمُونَ [ 34 ] أَم أَنزَلنا عَلَیهِم سُلطاناً فَهُوَ یَتَکَلَّم بِما کانُوا بِه یُشرِکُونَ [ 35 ] وَ إِذا أَذَقنَا النّاسَ رَحمَۀً فَرِحُوا بِها
وَ إِن تُصِ بهُم سَیِّئَۀٌ بِما قَدَّمَت أَیدِیهِم إِذا هُم یَقنَطُونَ [ 36 ] أَ وَ لَم یَرَوا أَن اللّهَ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقدِرُ إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَومٍ
571 فَآت ذَا القُربی حَقَّه وَ المِسکِینَ وَ ابنَ السَّبِیل ذلِکَ خَیرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجهَ اللّه وَ أُولئِکَ هُم المُفلِحُونَ - یُؤمِنُونَ [ 37 ] -قرآن- 1
38 ] وَ ما آتَیتُم مِن رِباً لِیَربُوَا فِی أَموال النّاس فَلا یَربُوا عِندَ اللّه وَ ما آتَیتُم مِن زَکاةٍ تُرِیدُونَ وَجهَ اللّه فَأُولئِکَ هُم المُضعِفُونَ [ 39 ] اللّهُ ]
[ الَّذِي خَلَقَکُم ثُم رَزَقَکُم ثُم یُمِیتُکُم ثُم یُحیِیکُم هَل مِن شُرَکائِکُم مَن یَفعَل مِن ذلِکُم مِن شَیءٍ سُبحانَه وَ تَعالی عَمّا یُشرِکُونَ [ 40
ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت أَیدِي النّاس لِیُذِیقَهُم بَعضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ [ 41 ] قُل سِیرُوا فِی الَأرض فَانظُرُوا کَیفَ
779 فَأَقِم وَجهَکَ لِلدِّین القَیِّم مِن قَبل أَن یَأتِیَ یَوم لا مَرَدَّ لَه مِنَ اللّهِ - کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِن قَبل کانَ أَکثَرُهُم مُشرِکِینَ [ 42 ] -قرآن- 1
یَومَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ [ 43 ] مَن کَفَرَ فَعَلَیه کُفرُه وَ مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنفُسِهِم یَمهَدُونَ [ 44 ] لِیَجزِيَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات مِن فَضلِهِ
إِنَّه لا یُحِبُّ الکافِرِینَ [ 45 ] وَ مِن آیاتِه أَن یُرسِلَ الرِّیاحَ مُبَشِّرات وَ لِیُذِیقَکُم مِن رَحمَتِه وَ لِتَجرِيَ الفُلک بِأَمرِه وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِه وَ
پراکنده میشوند. ترجمه 28 [اکنون اي مردم بشنوید که « یصّدّعون » : 513 [ صفحه 101 ] معنی لغات - لَعَلَّکُم تَشکُرُونَ [ 46 ] -قرآن- 1
خداوند] براي شما داستانی میآورد و مثلی میزند از [روش زندگی] خود شما که آیا بردگان و زر خریدان شما میتوانند در اموال و
خواستهها که روزي شما کردهایم شریک شما باشند و با هم برابر باشید و آیا بهمان گونه که میترسید در اموال یکدگر تصرّف کنید
از بردگان خود میترسید! [البتّه نه چنین است پس چگونه آفریدگان خدا را انباز او میگیرید!] به اینگونه [نمونه و مثل] آیات حق را
جدا و روشن میکنیم براي مردمی که خرد را به کار اندازند و بیندیشند. 29 ولی آنها که ستمگرند [نه مرد عقل و منطق] نسنجیده و
بنادانی پی خواستههاي خود رفتند. پس آنرا که [خود نیندیشند و در نیافت و] خدا گمراهش کرد کی است که هدایتش کند! و
براي چنین مردم [البتّه نه راهنمائی است و] نه یاوري است 30 پس اي محمّد تو روي [دل] خود به سوي دین بدار که پاك و بدور
باشی از کج اندیشی دیگران که خداوند پیدایش آدمی را بر همین نهاده است و پیدایش خدائی جانشین ندارد و همین است دین
استوار و نگهبان آدمی ولی بیشتر مردم اینرا ندانند 31 پس شما مؤمنین از گناه رو بسوي حق کنید و از نافرمانی او دوري کنید و
نماز بپا دارید و از دستهي مشرکین نباشید 32 از آنها که در دین تفرقه انداختند و بچند دسته شدند و هر دسته شاد بپندار خود بود
صفحه 53 از 244
33 اینکه گونه مردم را اگر آزاري بپساید با دلدادگی خداي خود را میخوانند و اگر او از مهربانی خود بآنها چشاند دستهاي مشرك
به پروردگار خود میشوند 34 [و عدّهاي دیگر ممکن است عبرت بگیرند و مؤمن شوند و آنها بدنبالهي شرك خود] عاقبت ناسپاس
نعمت ما میشوند. پس شما بیخردان در زندگی بهرمند باشید که بزودي خواهید دانست [چه کردهاید] 35 مگر [ صفحه 102 ] دلیلی
[گوینده و زباندار] از آسمان فرستادیم که سخنی گوید تا آنها به پروردگار خود مشرك شوند! 36 [دستهاي از مردم چنین است
خویشان که] اگر به آنها خوشی و آسایش چشاندیم دلشاد بآن هستند، و اگر بسزاي کارشان بدي بآنها رسید ناگهان [و نیندیشیده و
جهت آن پیدا نکرده] نا امید از رحمت حق میشوند 37 [و چرا ناامید میشوند!] مگر نمیبینند و نمیدانند که خداوند روزي فراخ
میکند بهر کس که بخواهد و بسرنوشت کند. البتّه در اینکه رموز زندگی نشانههاي قدرت است براي مردمی که ایمان میآورند و
میپذیرند 38 پس تو [اي محمّد که مؤمن حقیقی تو هستی] آنچه بایسته و حق خویشان و ناداران و براه ماندگان است بده که اینکه
بخشش بهتر [اندوخته و سرمایه] است براي آنها که خواهان جانب حق هستند و رستگار چنین مردمند و بس 39 و [لی اي مردم]
اگر چیزي بسود و ربا دادید که سرمایهاي از مردم بدست شما آید و فزون شود بدانید که بپیشگاه خداوندي افزایش ندارد، و امّا
آنچه بزکات در راه رضاي خدا دادید [البتّه شما و] چنین مردمی سود خود دو چندان کنندگانند 40 خداوند است که شما را آفرید
سپس روزي داد و زان پس بمیراند و از پس مرگ دوباره زندهتان کند. آیا از آنها که انباز خدا گرفتهاید کسی چیزي از اینکه
کارها تواند بکند! پس خداوند پاکیزهتر است و برتر از آن چیزهائیست که با او شریک میدانند یا اینکه شریکی داشته باشد 41 [و
اگر] در صحرا و دریاها، یا در شهرها و دهات فساد و تباهی نمودار شد براي سزاي بدکاري خود مردم است که خداوند بآنها
بچشاند [تلخی] پارهاي از آنچه کردند تا شاید از راه بد برگردند 42 [اي پیغمبر باین مردم] بگو گردشی بروي زمین کنید تا ببینید
پایان آنها که پیش از اینکه بیشترشان مشرك بودند بکجا انجام یافت! 43 پس تو اي محمّد [در برابر اینکه مشرکین] روي خود
بسوي اینکه دین نگهبان آدمی راست بدار زان پیش که روزي فرا رسد که راه بازگشت از فرمان حق نباشد و همگی از هم جدا
باشند 44 و هر کس کافر شده زیان کفرش بر خودش خواهد بود و آنها که کار نیک کردند آنرا [ صفحه 103 ] براي خود آماده
کردهاند 45 تا آنها که مؤمن و نکوکارند از فضل حق پاداش برند، و البتّه خدا کافران را دوست ندارد 46 [و سزاي آنها را میدهد و
شما مسلمانان بنگرید که] از آیات خداوندي است فرستادن بادهائی که نوید خوشی با خود دارد تا از رحمت خود بشما بچشاند و
کشتیهاي بادي بفرمان او به دریا روان شوند و شما بامید بخشش او پی کسب روزي روید تا شاید شکرگزار اینکه نعمتها باشید.
28 حسینی نوشته است: ملخّص سخن آن است که آیا اي خواجگان شما بندگان را در مال و ملک خود « ضَرَبَ لَکُم مَثَلًا » : مفسّرین
شریک میسازید تا در تصرّف در آن و تسلّط بر آن مساوي باشید و از استبداد و استقلال ایشان ترسان شوید! در عین المعانی و
بعضی دیگر از تفاسیر هست که چون حضرت رسالت صلی اللّه علیه و سلّم اینکه آیت بر صنادید قریش خواند گفتند: حاشا که
هرگز اینکه تواند بود، آن حضرت فرمود که شما بندگان را در مال خود شرکت نمیدهید پس چگونه آفریدگانرا در ملک او
30 فخر: در معنی اینکه جمله چند معنی است: - «ِ لا تَبدِیلَ لِخَلق اللّه » 579- 39 -پاورقی- 577 - قرآن- 15 - .«14»! شریک میسازید
1- بعضی از مفسّرین گفتهاند: اینکه جمله براي دلداري پیغمبر صلی اللّه علیه و آله است که از سرسختی کافران و 32- قرآن- 1
خودداري از ایمان آنها اندوهناك نباشد که آنها بدبخت آفریده شدهاند و بسوي خوشبختی و ایمان نمیروند. 2- یعنی حس توحید
و [ صفحه 104 ] یکتا شناسی از سرشت آنها بدر نمیرود و تا آن اندازه است که اگر از آنها بپرسند آسمان و زمین را که آفرید!
میگویند: خدا. ولی اینکه ایمان نهادي و فطري بس نیست. 3- و ممکن است اینجور در معنی جمله گفته شود: آفریدگان همگی
بندگان خدایند که تبدیلی در آن نیست مانند دگر بندگان که عوض میشوند و از بندگی بیرون میروند. حسینی: از اینکه جمله
وَ لا تَکُونُوا مِنَ » . مقصود نهی است و جلوگیري یعنی بر فطرت اصلی باشید و دینی که بر آن آفریده شدهاید عوض نکنید
31 فخر: یعنی شرك خفی هم نداشته باشید و در بندگی جز راه حق،ّ خواهان راه دیگري نباشید که رضاي خدا و « المُشرِکِینَ
صفحه 54 از 244
38 حسینی: از شیخ محمّد اسلمی طوسی که از عرفاي قرن دوّم و سوّم هجري است و - آخرت را براي شما فراهم میکند. -قرآن- 1
گویند وي هم کجاوهي حضرت رضا علیه السّلام بوده است در سفر خراسان، نقل است که او گفت: چون اینکه حدیث را شنیده
من ترك ال ّ ص لاة متعمّدا فقد » بودم که آنچه از ما نقل کنند اگر با کتاب خدا موافق بود بپذیرید. من خواستم اینکه حدیث را که
قرآن- - .« أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ المُشرِکِینَ » از قرآن پیدا کنم، سی سال تأمّل کردم تا از اینکه آیه استفاده کردم که « کفر
یعنی یهود و مسیحی که از دین خود جدا « فارقوا » 32 کشف: حمزه و کسائی با الف خواندهاند « مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُم » 527-470
بخوانند یعنی آنها که بدعت آوردند و دین خود پاره پاره کردند و قسمتی را پذیرفتند و قسمتی را ردّ « فرّقوا » شدند. و اگر بقرائت
355 فخر: ممکن است مقصود اینکه باشد - 39 -قرآن- 294 - قرآن- 1 - .«ٍ أَ فَتُؤمِنُونَ بِبَعض الکِتاب وَ تَکفُرُونَ بِبَعض » کردند مثل
- 32 حسینی: شعر: -قرآن- 1 « بِما لَدَیهِم فَرِحُونَ » . بعضی براي دین و بعضی براي بهشت و بعضی براي فرار از جهنّم دین را پذیرفتند
28 هر کسی را در خور مقدار خویش || هست نوعی خوشدلی در کار خویش [ صفحه 105 ] میکنند اثبات خویش و نفی غیر||
33 کشف: یعنی چون مردم مکّه گرفتار گرسنگی و قحطی و بیبارندگی شوند. - « وَ إِذا مَس النّاسَ ضُرٌّ » چه امام صومعه چه پیر دیر
در جملهي جلو عموم مردم است « النّاس » 33 کشف: بعضی گفتهاند: مقصود از کلمهي « إِذا فَرِیق مِنهُم بِرَبِّهِم یُشرِکُونَ » 32- قرآن- 1
با « یقنطون » : 36 کشف « إِذا هُم یَقنَطُونَ » 48- در اینکه جمله مختص است بکافران. -قرآن- 1 « فریق » که مؤمن و کافر باشد و کلمه
38 فخر: چون در آیات جلو مردم «ُ فَآت ذَا القُربی حَقَّه » 24- صداي بالاي نون و صداي جلو نون هر دو قرائت شده است. -قرآن- 1
که « إِذا مَس النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا » منحرف معرّفی شدند که در گرفتاري ناامید میشوند و در خوشی شادند و بآیت جلوتر گفته شده است
اگر گرفتار شوند خدا را میخوانند در اینکه آیه یادآوري شده است که نباید نظر بتنگی معیشت و آسودگی داشت بلکه باید به
اندیشهي فرمانبري و انجام وظیفه باشند. و مناسبت دیگر براي وابستگی اینکه آیه بآیات گذشته اینکه است که چون گفته شده است
روزي از خداوند است در اینکه آیه دستور داده شده است که خودداري از نیکی بدیگران نکنید که از خزانهي خدا کم نمیشود و
همانکه بسط رزق براي شما میکند همیشه هست و میرساند، و چون اینکه آیه براي دستور بزکات نیست و براي احسان بمستحقّ
است اینکه سه دسته نام برده شده است نه دیگر مستحقّین زکات تا هر کس چه موظّف به زکات یا غیر موظّف باینها احسان کند و
-1 28- 39 کشف: ربا بمعنی زیادي است و دو جور است: -قرآن- 1 « وَ ما آتَیتُم مِن رِباً » 205- 31 -قرآن- 170 - ببخشد. -قرآن- 1
آنچه در معامله معیّن میکنند که زیادي بدهند و اینکه رباي حرام در دین است و در سورهي بقره شرح آن گذشته است، و سدّي
گفته است اینکه آیه براي همین ربا است که حرام کرده و ثقیف اینجور معامله داشتهاند و آنها را منع کرده است. 2- آنچه کسی از
راه هدیّه و بخشش چیزي میدهد که بیش از آنچه [ صفحه 106 ] داده باو بدهند اینکه روا است ولی مزد ندارد و همین است معنی
یعنی بآن جور « لا تَمنُن تَستَکثِرُ » فَلا یَربُوا عِندَ اللّه و اینجور ربا بر پیغمبر حرام بوده است که در قرآن بآن حضرت گفته شده است »
بخشش مکن که بیشتر بخواهی و بیشتر مفسّرین مثل سعید جبیر و مجاهد و غیرهم گفتهاند مقصود از اینکه آیه همین قسم از ربا
« إیتاء » با فتح همزه خوانده شده است یعنی انجام دادید ربا را، و با همزهي ممدود خواندهاید که از مصدر « اتیتم » است و جملهي
با صداي جلو تاء و سکون واو خوانده شده است یعنی تا شما زیاد « لتربوا » بمعنی بخشش باشد یعنی آنچه ربا دادید. و جملهي
ظَهَرَ » 209- 97 -قرآن- 186 - ببرید، و با صداي بالاي یاء و واو مفتوح بصیغهي غایب خوانده شده است یعنی تا زیاد شود. -قرآن- 70
1- از نبود بود شدن. 2- از ظرف در آمدن. 3- بواسطه 42- 41 کشف: ظهور بچهار جور است: -قرآن- 1 « الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ
دلیل نمودار شدن. 4- براي چیرگی و غلبه نمودار شدن، و معنی آیه پیدایش قحطی و گرسنگی است که مردم تباهی صحرا و دریا
میدانند و مقصود از برّ بیابان است و از بحر شهرهائی که آب جاري دارد چون عرب هر شهر آب داري را بحر مینامد. و بعضی
یوم من اللّه لا مردّ » 43 کشف: جمله پس و پیش است باین جور «ِ یَوم لا مَرَدَّ لَه مِنَ اللّه » . گفتهاند: برّ و بحر کنایه از روي زمین است
یعنی روزي از روزهاي خدا که جلوگیر ندارد یا اینطور معنی شود: روز رستاخیز که چون خدا آنرا بیاورد برش نمیگرداند. - « له
صفحه 55 از 244
43 بیضاوي: در چنین هنگامی و در چنین روزي مؤمن و کافر از یکدیگر بخوبی ممتاز هستند و « یَومَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ » ] 40- قرآن- 1
29- جدا شدهاند و هر کس بجزاي عمل خویش چه ایمان و چه کفر خواهد رسید چنانکه شرحش در آیهي بعد است]. -قرآن- 3
گفتار مفسّرینرا نقل کردیم ولی جاي تأمّل است که اینکه جمله آیا براي نقل یک « ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ- تا آخر » استفاده ما: آیت 41
[ 51 [ صفحه 107 - پیشامد مخصوص است و یادآوري پند و عبرت از آن یا نه! ظاهر اینکه است که اشاره به قضیّهي -قرآن- 22
نباشد و گر نه کسی آنرا نوشته بود ولی اثري از آن دیده نشد، پس شاید براي توجّه دادن افکار است بخاصیّت عمومی طبیعت
بشري و فساد برّ و بحر فساد اخلاقی مردم بصحرا و دریا است که پیدایش جنگ و خونریزي و گرفتاریهاي مردم از رفتار یکدیگر
است که خود بد کردهاند و نتیجهاش بدي و فساد شده است و گر نه تا آنگاه که بشر آزاد و آرام بود و سرکشی و تجاوز بحق و
حدّ دیگري نداشت از فساد و خرابی نمونهاي نبود و چون بد کردند فساد نمودار شد تا نتیجهي بد کار خود را ببینند و پند گیرند و
از بدکاري دست بر دارند چنانکه مصداق اینکه احتمال از آیه امروز خوب نمایان شده است که کشمکشهاي سیاسی ملّتها و خون-
ریزیها و خرابیهاي جنگهاي جهانی در دنیا و مبارزات و نمایشهاي قدرتها در برابر یکدیگر بآن جا رسیده است که بفکر برگشتن از
آن تباهکاري هستند و سازش و دست برداشتن از ساختن اسلحههاي شدید که جهانی ویران میکند و آماده شدهاند که متّفق شوند
در خودداري و جلوگیري از ساختن و آزمایش کردن آنجور ابزار جنگ و آدمکشی و شاید اشاره بهر دو مطلب باشد و فساد برّ و
بحر کنایه از فشار اقتصادي باشد که خشکی و گرسنگی بگفتهي مفسّرین است و هم فساد اجتماعی و سیاسی که احتمال ما بود، و
] 104- 1314 -قرآن- 40 - پاورقی- 1312 - «1«15». البتّه قرآن براي پند و عبرت است و در همه گونه حوادث باید از آن استفاده کرد
[ صفحه 108
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 47 تا 59
104 وَ لَقَد أَرسَلنا مِن قَبلِکَ رُسُلًا إِلی قَومِهِم فَجاؤُهُم بِالبَیِّنات فَانتَقَمنا مِنَ الَّذِینَ أَجرَمُوا وَ کانَ حَ  قا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنِینَ - -قرآن- 40
47 ] اللّه الَّذِي یُرسِل الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَیَبسُطُه فِی السَّماءِ کَیفَ یَشاءُ وَ یَجعَلُه کِسَ فاً فَتَرَي الوَدقَ یَخرُج مِن خِلالِه فَإِذا أَصابَ بِه مَن ]
یَشاءُ مِن عِبادِه إِذا هُم یَستَبشِرُونَ [ 48 ] وَ إِن کانُوا مِن قَبل أَن یُنَزَّلَ عَلَیهِم مِن قَبلِه لَمُبلِسِینَ [ 49 ] فَانظُر إِلی آثارِ رَحمَت اللّه کَیفَ یُحیِ
[ الَأرضَ بَعدَ مَوتِها إِن ذلِکَ لَمُحی المَوتی وَ هُوَ عَلی کُل شَیءٍ قَدِیرٌ [ 50 ] وَ لَئِن أَرسَلنا رِیحاً فَرَأَوه مُصفَ  را لَظَلُّوا مِن بَعدِه یَکفُرُونَ [ 51
729 فَإِنَّکَ لا تُسمِع المَوتی وَ لا تُسمِع الصُّم الدُّعاءَ إِذا وَلَّوا مُدبِرِینَ [ 52 ] وَ ما أَنتَ بِهادِ العُمی عَن ضَ لالَتِهِم إِن تُسمِع إِلاّ - -قرآن- 1
مَن یُؤمِن بِآیاتِنا فَهُم مُسلِمُونَ [ 53 ] اللّه الَّذِي خَلَقَکُم مِن ضَ عف ثُم جَعَلَ مِن بَعدِ ضَ عف قُوَّةً ثُم جَعَلَ مِن بَعدِ قُوَّةٍ ضَعفاً وَ شَیبَۀً یَخلُقُ
ما یَشاءُ وَ هُوَ العَلِیم القَدِیرُ [ 54 ] وَ یَومَ تَقُوم السّاعَۀُ یُقسِم المُجرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیرَ ساعَۀٍ کَذلِکَ کانُوا یُؤفَکُونَ [ 55 ] وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا
681 فَیَومَئِذٍ لا یَنفَعُ - العِلمَ وَ الإِیمانَ لَقَد لَبِثتُم فِی کِتاب اللّه إِلی یَوم البَعث فَهذا یَوم البَعث وَ لکِنَّکُم کُنتُم لا تَعلَمُونَ [ 56 ] -قرآن- 1
الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعذِرَتُهُم وَ لا هُم یُستَعتَبُونَ [ 57 ] وَ لَقَد ضَ رَبنا لِلنّاس فِی هذَا القُرآن مِن کُل مَثَل وَ لَئِن جِئتَهُم بِآیَۀٍ لَیَقُولَن الَّذِینَ کَفَرُوا
325 ترجمه: 47 و البتّه پیش از تو هم - إِن أَنتُم إِلاّ مُبطِلُونَ [ 58 ] کَ ذلِکَ یَطبَع اللّه عَلی قُلُوب الَّذِینَ لا یَعلَمُونَ [ 59 ] -قرآن- 1
پیغمبرانی بسوي ملّت خودشان فرستادیم [ صفحه 109 ] که دلیلهاي روشن براي آنها آوردند و از کسانی که مجرم شدند انتقام
کشیدیم و [مؤمنین را یاري کردیم] البتّه پشتیبانی مؤمنین حقّی بوده است بر ما [ناگزیر و انجام شده چون مقررّات آفرینش تغییر
ناپذیر است و حوادث بقدرت او است پس]. 48 خداوند است آن که بادها را میفرستد تا ابرها را برانگیزد و در آسمان بآنجور که
مصلحت باشد میگستراندش و پارههاي آنرا روي هم انباشته میکند و آن گاه میبینی که از لابلاي آن باران بیرون میآید و چون
برسد بهر کس از بندگان که بخواهد، آن وقت است که آنها دلشاد میشوند و روي خوشی میبینند 49 گرچه پیش از اینکه ابر و
باران، مأیوس و بجاي مانده و ناامید بودند 50 پس تو اي محمّد بنگر بآثار رحمت خداوند که چگونه زمین را از پس مردگی زنده
صفحه 56 از 244
میکند [و سبز و خرّم مینمایاند] البتّه همو است که زنده کنندهي مردگان است و بر هر چیز توانا است. 51 [ولی] اگر بادي فرستادیم
[ناسازگار با کشت و زرع مردم بد دل] و آن را زرد و نابود دیدند بر میگردند و بنعمتهاي خدا کافر میشوند [و بجاي اینکه در بلا
صابر باشند بکفر میگرایند، آري چنین است حال و خوي مردم مرده دل]. 52 پس تو بمرده نتوانی سخن بشنوانی و نه آواز بگوش
کر رسانی در حالی که بخواهند پشت کنند و سخن حق نشنوند 53 [نیز] و نتوانی کور دلان را از گمراهی براهآوري فقط بآنهائی
میتوانی سخن حق برسانی که مؤمنند و تسلیم بآیات ما میشوند [پس اینگونه مردم تسلیم بحق هستند و درك میکنند که] 54 خداوند
است آنکه شما را آفرید از ابتدا موجودي ناتوان و از پس ناتوانی نیرومند کرد و باز از پس قوّت و توانائی ضعف و ناتوانی مقرّر
کرد و پیري و آنچه بخواهد و مصلحت باشد میآفریند که او علیم است و قدیر 55 و آن روز که رستاخیز بر پا شود بد کاران
سوگند یاد کنند که جز ساعتی بیش بدنیا یا بگور نماندهاند. بلی بهمین جور در دوران زندگی دروغ میگفتند و حقایق را دگرگون
میکردند. 56 و آنها که علم و ایمان دارند میگویند آري [بآنجور که] در کتاب خداوندي است [و سرنوشت حق]ّ شما بماندید تا
روز رستاخیز که اکنون همانروز است ولی شما بیخبر بودید 57 پس [ صفحه 110 ] آن روز بستمکاران پوزش شان سود ندارد و
مجاز نمیشوند خود را از مسئولیّت بدر آورند [بآنها گفته نخواهد شد بیایید توبه کنید و خداوند را راضی نمائید و همه عذرها قطع
خواهد گشت] 58 [اي محمّد] با اینکه براي اینکه مردم در قرآن از هر دري مثلی آوردیم اگر آیتی [هم که تقاضا میکنند] براي
شان بیاوري باز آنها که کافر شدهاند میگویند: شما مسلمانان بغلط میروید و بیهوده میگوئید 59 اینکه گونه [نادانی و سر سختی]
مهري است که خداوند بر دلهاي مردم بیخرد نهاده است 60 پس [تو اي پیغمبر در برابر آنها] شکیبا باش که وعده خداوندي درست
کانَ » : است و بگاه خود میرسد و کسانی که رستاخیز باور ندارند تو را سبک نشمارند [و از بردباریت کم نکنند]. سخن مفسّرین
دنباله مطلب جلو باشد یعنی انتقام ما « کانَ حَ  قا » 47 فخر: در اینکه جمله دو احتمال است: 1- جملهي « حَ  قا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنِینَ
آغاز جملهي دیگر است یعنی خوشخبر باشید و مژده باد شما را که ما عهده دار « عَلَینا نَصرُ » درست بود نه ستم و ظلم بود. و جملهي
2- یعنی انتقام از مجرمین براي آن بود که ما بدرستی و 234- 130 -قرآن- 219 - 57 -قرآن- 116 - یاري مؤمنین هستیم. -قرآن- 15
48 کشف: إبن کثیر و حمزه و « یُرسِل الرِّیاحَ » . عدالت عهده دار یاري هستیم و شما هم آسوده باشید که خدا شما را یاري میکند
إِن کانُوا مِن قَبل أَن یُنَزَّلَ عَلَیهِم » 22- خواندهاند. -قرآن- 1 « الرّیاح » بصیغهي مفرد خواندهاند و دیگران بصورت جمع « الرّیح » کسائی
فی » براي تأکید « فیها » که « أَنَّهُما فِی النّارِ خالِدَین فِیها » 49 فخر: بعضی گفتهاند: تکرار من قبل براي تأکید است مثل « مِن قَبلِه لَمُبلِسِینَ
مقصود پیش از فرستادن باران باشد و دو کلمهي قبله یعنی پیش از پیدایش ابر است « قبل » است و بهتر اینکه است که کلمهي « النّار
چون ناامیدي پیش از باد و ابر است و چون باد و ابر پیدا شد امید باران هست از اینکه جهت بهتر است که چنین معنی شود: پیش از
186 [ صفحه 111 ] حسینی نوشته: و بدرستی که - 80 -قرآن- 145 - پیدایش باران و جلوتر از پیدایش ابر ناامید بودند. -قرآن- 1
51 « وَ لَئِن أَرسَلنا رِیحاً فَرَأَوه مُصفَ  را » . بودند پیش از آنکه فرو فرستاده شود بدیشان باران پیش از ظهور سحاب ناامیدان از آن باران
إِذا » 49- کشف: اینکه آیه توصیف آن مردم است به اینکه که ایمانشان ضعیف است و پشتیبانی پروردگار خود ندارند. -قرآن- 1
52 فخر: یعنی چون آدم که اگر رو برو باشد ممکن است از جنبش لب چیزي بفهمد ولی چون پشت کرد بهیچ روي « وَلَّوا مُدبِرِینَ
54 مجمع: عاصم و حمزه با ضم ضاد یعنی بصداي جلو خواندهاند و بقیّه با «ٍ بَعدِ ضَعف » و «ٍ مِن ضَ عف » 27- در نمییابد. -قرآن- 1
55 فخر: یعنی از حق و راستی بباطل و دروغگوئی برشان « کَذلِکَ کانُوا یُؤفَکُونَ » 31- 14 -قرآن- 17 - فتح ضاد در هر دو. -قرآن- 1
56 کشف: «ِ لَقَد لَبِثتُم فِی کِتاب اللّه » . 30 حسینی: یعنی باین عالم و عالم دیگر کارشان دروغ گفتن است - گردانده بودند. -قرآن- 1
یعنی در علم و حکم خداوندي که در لوح محفوظ ثبت است. و بعضی گفتهاند: یعنی در آنچه بعلم سابق خدائی براي شما نوشته
شده است. بعضی گفتهاند: جمله پس و پیش شده است و اینکه طور است یعنی آنهائی را که علم و ایمان در کتاب خدا دادهاند
57 کشف: « وَ لا هُم یُستَعتَبُونَ » . 39 فخر: یعنی در کتاب خدا مدّتی معیّن بوده است تا روز رستاخیز - گفتند: شما ماندید. -قرآن- 1
صفحه 57 از 244
یعنی آسایش از موجب گرفتاري بر ایشان فراهم نمیشود و راه برون شدن از گرفتاري پذیرفته نمیشود، و مقصود اینکه است که توبه
58 کشف: «َّ وَ لَئِن جِئتَهُم بِآیَۀٍ لَیَقُولَن » 28- شان قبول نمیشود و خواهش برگشت بدنیا براي تلافی گذشته پذیرفته نیست. -قرآن- 1
یعنی با اینکه قرآن که همه موجبات رهبري در آن فراهم است اگر آیت دیگري بیاوري باز هم هدایت نمیشوند چنانکه از قرآن
59 کشف: یعنی همانند اینکه کافران «ِ کَ ذلِکَ یَطبَع اللّه عَلی قُلُوب » [ 44 [ صفحه 112 - استفاده نکردند و هدایت نشدند. -قرآن- 1
که توصیف کردیم دلهاي مهر شدهي کافران نیز چنین است که بواسطهي کفرشان مهر بر دل شدهاند و از حقیقت دین بیخبرند
وَ» . 43 فخر: یعنی آنها که اکنون عالم نیستند، خداوند جلوتر دلهاشان را مهر کرده است - مانند اینکه کافران توصیف شده. -قرآن- 1
60 کشف: یعنی مردم بیایمان تو را وادار به نادانی و پیروي از گمراهی خود نکنند. بعضی گفتهاند: یعنی « لا یَستَخِفَّنَّکَ- تا آخر
رأي و حلم تو را سبک نشمارند. و بعضی گفتهاند: یعنی از خشم بر کافران تو را شتابزدگی و سبکی نشمارند. و بعضی گفتهاند:
24 سخن و - یعنی از خشم بر کافران تو را شتابزدگی و سبکی گردنگیر نشود که بر خلاف فرمان خدا رفتار کنی. -قرآن- 1
شاید بتوانیم چنین استفاده کنیم که آن روز باین « فَإِنَّکَ لا تُسمِع المَوتی- تا- فَهُم مُسلِمُونَ » استفادهي ما: 1- از دو آیت 52 و 53
آیات پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله را دلداري دادند که در برابر مردم مادّي که از باران خوشدلند و از باد گرم که زراعت شان را زرد
و خشک میکند کافر میشوند آن حضرت آزرده- خاطر نشود امروز هم آنها که در پی رهبري و تربیت هستند دلسرد از کار خود
نشوند اگر ببینند مردم کوتاه نظر با یک خوش آمد و یا کومک مادّي از هر شرافت و آدمگري دست برمی دارند و سر بفرمان
ارباب زر و زور میگذارند و یا اگر آرزوئی داشتند و بآن نرسیدند راه کج پیش میگیرند و همهي حقایق را منکر میشوند چون
راهنمائی و تربیت آمادگی لازم دارد و چنین مردمی آمادهي فراگیري نیستند و در حکم کر و کور هستند پس آنکه مربّی است و
2- آیت 58 و 112- 81 -قرآن- 93 - نظري عالی تر دارد باید منتظر فرصت و پیدا شدن شرائط کار و افراد شایسته باشد. -قرآن- 49
معرّفی خاصیّت روانی آدمی است که پارهاي از مردم با اینکه در محیط علم و تمدّن زندگی « وَ لَقَد ضَ رَبنا لِلنّاس-ِ تا آخر » 60
میکنند و به اندیشهي خود با عقل و کتاب سر و کار داشتهاند هرگز سخنی بر خلاف آنچه خود آنرا درست دانستهاند نمیپذیرند و با
45 [ صفحه 113 ] مخالفت میکنند، هر علم و رسم و آئین را که خود نداشتهاند - همهي اصول طبیعت و عرف اجتماع -قرآن- 18
زشت و یا بیارزش میدانند، اینکه است که در اینکه آیه امروز هم باین گونه مردم اشاره شده است که اگر هر آیه و نشانهاي به
که اینگونه خوي کج اندیشی و بدبینی بجاي مهري است که روي دلها «ِ یَطبَع اللّه عَلی قُلُوب » بینند بیهوده نامند و همین است معنی
نهاده شده است و قابل گشودن و دریافتن چیزهائی غیر آنچه خود بدان خوي گرفتهاند نیست چنانکه بسیاري از مدّعیان علم و دین
تمام علوم و صنایع بشري را منکرند و میگویند آنها علم نیست و کسانی که با اینکه چیزها سر و کار دارند جاهل و ناچیز هستند.
اینکه گونه مردم نمودار داستان مشهورند که با دست عقب میزنند و با پا جلو میکشند. از همهي خوشیهاي علم و صنعت روز بهرمند
هستند و اگر برقشان خاموش باشد یا تلفنشان کار نکند یا اتومبیل برایشان فراهم نشود و هزاران وسائل زندگی دیگر اگر گران یا
کم شود داد فریادشان بلند است و گویا از همه بیشتر بآنها ستم شده است که اندك کمبودي در اینکه وسائل زندگی شان پیدا شده
است و از بهترین پزشک و دارو باید آنها استفاده کنند ولی در مقام همکاري و تصدیق بارزش اینکه علوم بقول مشهور از بیخ
عرب هستند و یک پزشک درس خوانده را با یک کارگر برابر میدانند و گویا جز آنچه خود خواندهاند و پذیرفتهاند علمی و
[ 299 [ صفحه 114 - فضیلتی در عالم نیست. -قرآن- 266