گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفتم

سوره لقمان



اشاره
صفحه 58 از 244
31 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم - 104- -قرآن- 40
[ [سوره لقمان [ 31 ]: آیات 1 تا 34
37 الم [ 1] تِلکَ آیات الکِتاب الحَکِیم [ 2] هُديً وَ رَحمَۀً لِلمُحسِنِینَ [ 3] الَّذِینَ - 104 بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1 - -قرآن- 40
181 أُولئِکَ عَلی هُديً مِن رَبِّهِم وَ أُولئِکَ هُم المُفلِحُونَ [ 5] وَ - یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاةَ وَ هُم بِالآخِرَةِ هُم یُوقِنُونَ [ 4] -قرآن- 1
مِنَ النّاس مَن یَشتَرِي لَهوَ الحَدِیث لِیُضِل عَن سَبِیل اللّه بِغَیرِ عِلم وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُم عَذاب مُهِین [ 6] وَ إِذا تُتلی عَلَیه آیاتُنا وَلّی
مُستَکبِراً کَأَن لَم یَسمَعها کَأَن فِی أُذُنَیه وَقراً فَبَشِّره بِعَذاب أَلِیم [ 7] إِن الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات لَهُم جَنّات النَّعِیم [ 8] خالِدِینَ
526 خَلَقَ السَّماوات بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَها وَ أَلقی فِی الَأرض رَواسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُم وَ - فِیها وَعدَ اللّه حَ  قا وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیم [ 9] -قرآن- 1
بَث فِیها مِن کُل دابَّۀٍ وَ أَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنبَتنا فِیها مِن کُل زَوجٍ کَرِیم [ 10 ] هذا خَلق اللّه فَأَرُونِی ما ذا خَلَقَ الَّذِینَ مِن دُونِه بَلِ
الظّالِمُونَ فِی ضَ لال مُبِین [ 11 ] وَ لَقَد آتَینا لُقمانَ الحِکمَۀَ أَنِ اشکُر لِلّه وَ مَن یَشکُر فَإِنَّما یَشکُرُ لِنَفسِه وَ مَن کَفَرَ فَإِن اللّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ
12 ] وَ إِذ قالَ لُقمان لابنِه وَ هُوَ یَعِظُه یا بُنَی لا تُشرِك بِاللّه إِن الشِّركَ لَظُلم عَظِیم [ 13 ] وَ وَصَّینَا الإِنسانَ بِوالِدَیه حَمَلَته أُمُّه وَهناً عَلی ]
771 وَ إِن جاهَداكَ عَلی أَن تُشرِكَ بِی ما لَیسَ لَکَ بِهِ - وَهن وَ فِصالُه فِی عامَین أَنِ اشکُر لِی وَ لِوالِدَیکَ إِلَی المَصِیرُ [ 14 ] -قرآن- 1
عِلم فَلا تُطِعهُما وَ صاحِبهُما فِی الدُّنیا مَعرُوفاً وَ اتَّبِع سَبِیلَ مَن أَنابَ إِلَی ثُم إِلَی مَرجِعُکُم فَأُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 15 ] یا بُنَی إِنَّها إِن
تَک مِثقالَ حَبَّۀٍ مِن خَردَل فَتَکُن فِی صَ خرَةٍ أَو فِی السَّماوات أَو فِی الَأرض یَأت بِهَا اللّه إِن اللّهَ لَطِیف خَبِیرٌ [ 16 ] یا بُنَی أَقِم الصَّلاةَ وَ
أمُر بِالمَعرُوف وَ انهَ عَن المُنکَرِ وَ اصبِر عَلی ما أَصابَکَ إِن ذلِکَ مِن عَزم الأُمُورِ [ 17 ] وَ لا تُصَعِّر خَدَّكَ لِلنّاس وَ لا تَمش فِی الَأرضِ
- [ مَرَحاً إِن اللّهَ لا یُحِبُّ کُل مُختال فَخُورٍ [ 18 ] وَ اقصِ د فِی مَشیِکَ وَ اغضُض مِن صَوتِکَ إِن أَنکَرَ الأَصوات لَصَوت الحَمِیرِ [ 19
790 أَ لَم تَرَوا أَن اللّهَ سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَّماوات وَ ما فِی الَأرض وَ أَسبَغَ عَلَیکُم نِعَمَه ظاهِرَةً وَ باطِنَۀً وَ مِنَ النّاس مَن یُجادِلُ - قرآن- 1
فِی اللّه بِغَیرِ عِلم وَ لا هُديً وَ لا کِتاب مُنِیرٍ [ 20 ] وَ إِذا قِیلَ لَهُم اتَّبِعُوا ما أَنزَلَ اللّه قالُوا بَل نَتَّبِع ما وَجَ دنا عَلَیه آباءَنا أَ وَ لَو کانَ الشَّیطانُ
یَدعُوهُم إِلی عَذاب السَّعِیرِ [ 21 ] وَ مَن یُسلِم وَجهَه إِلَی اللّه وَ هُوَ مُحسِن فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی وَ إِلَی اللّه عاقِبَۀُ الأُمُورِ [ 22 ] وَ
مَن کَفَرَ فَلا یَحزُنکَ کُفرُه إِلَینا مَرجِعُهُم فَنُنَبِّئُهُم بِما عَمِلُوا إِن اللّهَ عَلِیم بِذات الصُّدُورِ [ 23 ] نُمَتِّعُهُم قَلِیلًا ثُم نَضطَرُّهُم إِلی عَذاب غَلِیظٍ
758 وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّماوات وَ الأَرضَ لَیَقُولُن اللّه قُل الحَمدُ لِلّه بَل أَکثَرُهُم لا یَعلَمُونَ [ 25 ] لِلّه ما فِی - 24 ] -قرآن- 1 ]
السَّماوات وَ الَأرض إِن اللّهَ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ [ 26 ] وَ لَو أَن ما فِی الَأرض مِن شَجَرَةٍ أَقلام وَ البَحرُ یَمُدُّه مِن بَعدِه سَبعَۀُ أَبحُرٍ ما نَفِدَت
کَلِمات اللّه إِن اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیم [ 27 ] ما خَلقُکُم وَ لا بَعثُکُم إِلاّ کَنَفس واحِدَةٍ إِن اللّهَ سَمِیع بَصِ یرٌ [ 28 ] أَ لَم تَرَ أَن اللّهَ یُولِج اللَّیلَ فِی
709- النَّهارِ وَ یُولِج النَّهارَ فِی اللَّیل وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ کُلٌّ یَجرِي إِلی أَجَل مُسَ  می وَ أَن اللّهَ بِما تَعمَلُونَ خَبِیرٌ [ 29 ] -قرآن- 1
ذلِکَ بِأَن اللّهَ هُوَ الحَقُّ وَ أَن ما یَدعُونَ مِن دُونِه الباطِل وَ أَن اللّهَ هُوَ العَلِیُّ الکَبِیرُ [ 30 ] أَ لَم تَرَ أَن الفُلکَ تَجرِي فِی البَحرِ بِنِعمَت اللّهِ
لِیُرِیَکُم مِن آیاتِه إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِکُل صَ بّارٍ شَ کُورٍ [ 31 ] وَ إِذا غَشِیَهُم مَوج کَالظُّلَل دَعَوُا اللّهَ مُخلِصِ ینَ لَه الدِّینَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَی
البَرِّ فَمِنهُم مُقتَصِدٌ وَ ما یَجحَدُ بِآیاتِنا إِلاّ کُلُّ خَتّارٍ کَفُورٍ [ 32 ] یا أَیُّهَا النّاس اتَّقُوا رَبَّکُم وَ اخشَوا یَوماً لا یَجزِي والِدٌ عَن وَلَدِه وَ لا مَولُودٌ
هُوَ جازٍ عَن والِدِه شَیئاً إِن وَعدَ اللّه حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُم الحَیاةُ الدُّنیا وَ لا یَغُرَّنَّکُم بِاللّه الغَرُورُ [ 33 ] إِن اللّهَ عِندَه عِلم السّاعَۀِ وَ یُنَزِّل الغَیثَ وَ
] 951- یَعلَم ما فِی الَأرحام وَ ما تَدرِي نَفس ما ذا تَکسِب غَداً وَ ما تَدرِي نَفس بِأَي أَرضٍ تَمُوت إِن اللّهَ عَلِیم خَبِیرٌ [ 34 ] -قرآن- 1
از مصدر « و لج » . از صعر یعنی صورت خود از کبر بر مردم کج کردن « تصعّر » . باریک بین و دقیق « لطیف » : صفحه 116 ] معنی لغات
از مصدر جزاء بفتح « یجزي » مبالغهي در مکر و حیلهي بزشتی و خبث « ختّار » . لجه بکسر لام بمعنی داخل کردن و داخل خانه شدن
جیم بمعنی مکافات بخوبی و انجام حق و حق گذاري. ترجمه: بنام خداوند بخشنده بهمگان که مؤمنان از مهر او بهرمندند و بس.
رمز از یا محمّد 2 اینکه آیات کتاب راست و درست است 3 که وسیلهي رهبري است و خوشبختی براي نیکوکاران 4 همانها « الم »
صفحه 59 از 244
که نماز میخوانند و زکات میدهند و از آنچه روزيشان کردیم بدیگران میدهند و اینان به روز [ صفحه 117 ] رستاخیز کاملا ایمان
دارند 5 چنین مردمی از سوي پروردگار خود براه راستند و رستگاران همین مردمند. شأن نزول: کشف: مقاتل گفت: نضر بن حارث
کافري سر سخت با پیغمبر بود و بازرگان پیشه که بسرزمین ایران سفر میکرد و در آنجا داستانهاي رستم و اسفند یار میخرید و بمکّه
با قریش میگفت چنانکه محمّد از سرگذشت عاد و ثمود بقرآن خود براي شما میگوید من نیز داستان پادشاهان و پهلوانان ایران
« وَ مِنَ النّاس مَن یَشتَرِي ...- لِیُضِل-َّ تا آخر » براي شما میگویم. آنها که بسخن او گوش میدادند از قرآن رو گردان میشدند. آیت 6
براي او و کارش نازل شد. إبن عبّاس و مجاهد گفتند: کسانی که کنیزان خنیاگر میخریدند که براي مردم مطربی کنند آیه بنکوهش
465 ترجمه: 6 [ولی در برابر اینکه کتاب راست و درست] شخصی از اینکه مردم پی - 447 -قرآن- 455 - آنها نازل شد. -قرآن- 414
سخنان بیهوده میرود تا دگران را بنادانی از راه حق بگرداند و آنرا ببازیچه بگیرد 7 و اگر براي او آیات حق خوانده شود با
گردنفرازي پشت بآن میکند و نشنیده میگیرد که گویا آن را نشنیده است و گوشش سنگین است. تو اي محمّد او را بعذابی
دردناك بشارت ده 8 که بیتردید بهرهي چنین کسان آزار است و خاري. و البتّه براي آنها که ایمان آوردند و نکوکار شدند
بهشت است و خوشگذرانی 9 که در آن جاودان بمانند و اینکه وعدهي خداوندي است [و تخلّف ناپذیر] که او عزیز است و حکیم
10 آسمانها را میبینید که بیاستوانه آفرید یا بیپایه و استوانهي دیدنی شما آفرید و در زمین لنگرها بینداخت و کوهها آفرید تا
شما را کج نکند، و از جنبش آن جلوگیري شود و از هر جنبندهاي بر روي آن بپراکند و از آسمان آبی فرود آورد که در زمین از
هر نوع گیاهی ارزنده برویاند 11 اینکه است آفرینش خداوندي پس شما کافران بمن نشان دهید آنها که جز خدا معبود شما هستند
چه آفریدند! بلی ستمکارانند که بآشکار در گمراهی هستند 12 [و در برابر اینکه گمراهان ستمکار] براستی که لقمان بود که [
صفحه 118 ] باو حکمت آموختیم که شکر خدا کن و هر که شکر کند سودش براي خودش باشد و آنکه کافر شد البتّه [زیانی
بآفرینش ندارد] که خداوند حمید است و بینیاز از ستایش 13 [بتو خاطر نشان میکنم که از حکمتهاي او اینست که] روزي لقمان
پسرش را پند میداد باو گفت: اي پسر مشرك مشو که انباز آوردن بخدا ستمی بزرگ است 14 [و حکمت دیگر اینکه] بآدمی
سفارش پدر و مادرش را کردیم. چه مادر که باو بارور شد به سستیهاي پی در پی از ابتداي حمل تا پایان دو سال دوران شیر
خوارگی گرفتار بود [و پدر رنج روزي و پرورش برد پس باید] براي خدا و پدر و مادرت شکرگزار باشی که بازگشت همگی
بسوي ما خواهد بود 15 ولی اگر با تو ایستادگی کردند که وادارت کنند تا مشرك بحق شوي و آنچه خود ندانی بپذیري فرمانشان
مبر، ولی برسم و آئین مردمی با آنها رفتار کن و پیرو راه آن کس باش که انابهي بما کرده [و راه اخلاص پیش گرفته] چه زین پس
بازگشت شما بسوي ما است و خبردارتان میکنیم از آنچه میکردید 16 [و پند دیگر لقمان اینکه] اي پسر جان بدان هر کاري اگرچه
باندازهي دانه خردل در دل سنگ باشد یا بآسمان و زمین خدا آنرا بیاورد [و بترازوي عملت گذارد] و البتّه خداوند باریکبین است و
باخبر 17 اي پسر جان نماز بخوان و امر به معروف کن و نهی از منکر و در برابر سختیهائی که بتو رسد شکیبا باش که اینکه کاري
است استوار و ناگزیر 18 و بگردنفرازي روي خود از مردم مگردان و هم بر زمین بکبر و ناز راه مرو که خداوند مردم گردنفراز و
خودستاي را دوست ندارد. 19 و براه رفتن میانه رو باش و آواز خود کوتاه کن که زشتترین آوازها صداي خر است. [اینکه پندها
از سوي خدا است و بسود شما] 20 مگر نمیبینید که خداوند براي شما بفرمان آورد آنچه بآسمانها و زمین است و نعمتهاي نهانی و
نمودار خود را فراوان بر شما ریخت. ولی بعضی از مردم در [درستی پند و رهنمائی و نعمت] حق جدال میکنند و سرسختی نشان
میدهند با اینکه نه علمی دارند و نه راه راست، و نه نامهاي روشن و روشنیبخش 21 و اگر بآنها بگویند [ صفحه 119 ] بدنبال آن
روید که خدا فرستاده است گویند: بدنبال آن میرویم که پدران خود را بر آن یافتیم. آیا اگر شیطان آنها را بآتش سوزان بخواند
[باید پیروي کنند بلی] 22 آنکس که روي دل خود بخدا میسپارد و نیکوکار است چنگآویزي استوار به دست دارد، چه پایان همه
کار بسوي خداوند است 23 اي محمّد اگر کسی کافر شد کفر او تو را اندوهناك نکند که بازگشت همگی بسوي ما است و از
صفحه 60 از 244
کارشان خبر- دارشان میکنیم که البتّه خداوند سخت دانا است بآنچه در سینهها است 24 و ما چنین مردمی را اندکی بهرهمند داریم
و سپس بیچارهشان میکنیم که به آزاري سخت روي آور شوند 25 و اگر از آنها بپرسی آسمانها و زمین را که آفریده البتّه میگویند:
خدا. تو بگو: پس ستایش براي او است و بس ولی بیشتر آنها نمیدانند [و فکر و سخن خود برابر نمیکنند] 26 و پدیده و بقدرت خدا
است آنچه در زمین و آسمانها است و البتّه خداوند بینیاز است و ستوده 27 چون اگر آنچه درخت زمین است قلم شود و هفت
دریاي دیگر بکومک دریاها [مرکّب شود] آمار علم و آفرینش او بپایان نمیرسد پس البتّه خداوند است که عزیز است و حکیم 28
[و بپیشگاه او] آفرینش و برانگیختن شما همگی مانند یک نفر است چه او شنوا است و بینا 29 مگر تو آدمی نمینگري [بنشانهي
توان بیپایان حق]ّ که خداوند شب را بروز و روز را بشب درون میکند [بهر فصلی از یکی به دیگري میفزاید] و خورشید و ماه را
بفرمان کرد که هر یک تا بهنگامی معیّن در جنبشند پس البتّه بهر چه میکنید خدا کاملا خبردار است 30 براي اینکه او حق است و
درست و آنچه بجز او میپرستند بیهوده است و نابود. و او است برتر و بالاتر. 31 مگر نمیبینید [نشانهي دیگر قدرت را که] بنعمت
خداوندي کشتی بدریا روان میشود تا از آیات خود بشما نشان دهد. البتّه در اینکه [اعمال طبیعت] نشانههاي قدرت است براي هر
شکیبائی که سپاسگزار باشید 32 [ولی کج- اندیشان را] اگر موجی چون سایههاي تیره و کوه پیکر آنها را فرا گرفته بپوشدشان از
دل خدا را میخوانند و چون بساحل رساند و آسودهشان کند یک [ صفحه 120 ] دستهي میانه رو در دین هستند و انکار نمیکند
آیات ما را مگر هر پیمان شکن غدّار و ناسپاس 33 پس اي مردم از نافرمانی خدا پرهیز کنید و بترسید از آن روز که نه پدر براي
فرزندش بکار آید و چاره جوئی کند و نه فرزند بدرد پدر خورد و مشکلش را چاره نماید و البتّه وعدهي خداوندي حق است و
درست پس زندگانی اینکه جهانی گولتان نزند و فریبنده و شیطان بکرم خداوند شما را نفریبد 34 که همانا آگهی از رستاخیز
بپیشگاه خداوند است و او باران فرود میآورد و میداند آنچه در بچه دانها نهاده شده است ولی کس نداند که فردا چه میکند و چه
بدست میآورد و بچه سرزمینی جان میدهد و البتّه خدا است که علیم است و خبیر. سخن مفسّرین: کشف: اینکه سوره سی و چهار
وَ لَو أَن ما » آیه است، و پانصد و چهل و دو کلمه، و دو هزار و صد و ده حرف. همگی بمکّه نازل شده است مگر سه آیت 27 ببعد
الَّذِینَ یُقِیمُونَ » و حسن بصري گفته است چون نماز و زکوة بمدینه واجب شد اینکه آیه بمدینه نازل شد « تا آخر «-ٌ فِی .... أَقلام
«ُ مَن کَفَرَ فَلا یَحزُنکَ کُفرُه » تا آخر و بقیّه بمکّه فرود آمده است. و هیچ آیه از اینکه سوره نسخ نشده است مگر اینکه جمله « الصَّلاةَ
- که بآیات حکم جنگ نسخ شده است. و معنی کتاب الحکیم محکم و جلوگیر شده از فساد است و بعضی گفتهاند: -قرآن- 165
2 فخر: یعنی کتاب «ِ الکِتاب الحَکِیم » . 488 یعنی داراي حکمت و پند است - 340 -قرآن- 451 - 205 -قرآن- 306 - -187 قرآن- 193
با « و رحمۀ » 3 کشف: عموم قاریها « هُديً وَ رَحمَۀً » 80- 23 -قرآن- 62 - یعنی ذات رضا. -قرآن- 1 « عِیشَۀٍ راضِ یَۀٍ » داراي حکمت مثل
جدا کردهاند و حال دانستهاند یعنی راه هدایت است در صورتی که براي « هدي » نصب و صداي بالا خواندهاند و از کلمهي
نکوکاران رحمت است و حمزه با صداي جلو خوانده است که عطف بر هدي باشد یعنی اینکه کتاب هدایت است و رحمت و
هدي در قرآن بهجده معنی بکار رفته است که نتیجهي همه دو معنی است: 1- دعوت که کار انبیاء گفته شده است: مثل وصف
و براي « جَعَلناهُم أَئِمَّۀً یَهدُونَ بِأَمرِنا » 483 [ صفحه 121 ] است مثل - 20 -قرآن- 461 - و هم براي امامها -قرآن- 1 « لِکُل قَوم هادٍ » پیغمبر
یعنی شیطان انسان را گمراه میکند و « فَأَنَّه یُضِ لُّه وَ یَهدِیه إِلی عَذاب السَّعِیرِ » شیطان هم هدایت به معنی دعوت گفته شده است مثل
إِن اللّهَ لَهادِ الَّذِینَ » 185 بمعنی توفیق و روشنی دل که مختص خداوندي است مثل - 55 -قرآن- 124 - دعوت بآتش. -قرآن- 12
اینکه خواهد بود که « هدي اللّه » و چون هدي در لغت بمعنی امانت و کج کردن است معنی .«ِ وَ ما أَنتَ بِهادِي العُمی » ،« آمَنُوا
خداوند کج و متمایل کند دلها را بایمان. و اینکه جمله نشان میدهد که هدایت از سوي خداوند است و بر خلاف عقیدهي معتزله
425 و هم کشف الاسرار نوشته - 140 -پاورقی- 423 - 106 -قرآن- 108 - قرآن- 64 - .«16» است که میگویند: آدمی خود هدایت میشود
است: عابدان را هدي و رحمت است عارفان را دلیل و حجّت است هر که را قرآن طبیب بود، اللّه او را حبیب بود، هر که را قرآن
صفحه 61 از 244
انیس بود، اللّه او را جلیس بود، هر که را قرآن رفیق بود قرینش توفیق بود، هر که را قرآن امام بود مقرّش دار السّلام بود. آدمیان دو
یُضِلُّ بِه کَثِیراً وَ » : گروهند آشنایان و بیگانگان آشنایان را قرآن سبب هدایت است بیگانگان را سبب ضلالت است کما قال تعالی
6 کشف: ابو امامه روایت کرده است: پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: روا «ِ یَشتَرِي لَهوَ الحَدِیث » 52- قرآن- 1 - .« یَهدِي بِه کَثِیراً
72 [ صفحه 122 ] آنها حرام است. و - 29 -قرآن- 5 - نیست یاد دادن کنیزها را آواز خواندن و خرید و فروش آنها و بهاي -قرآن- 1
6 کشف: «ِ لِیُضِل عَن سَبِیل اللّه » 125- قرآن- 74 - .«ِ وَ مِنَ النّاس مَن یَشتَرِي لَهوَ الحَدِیث » براي چنین کاري اینکه آیه نازل شده است
سبیل اللّه بگفتهي سعید جبیر قرآن است، یعنی مردم را بساز و آواز از گوش دادن قرآن بگرداند. و با فتح یاء به صیغهي مجرّد
6 فخر: یعنی بدون علم میخرد و راه « بِغَیرِ عِلم وَ یَتَّخِ ذَها هُزُواً » خواندهاند یعنی تا اینکه خود باین کارش از راه حق بگمراهی رود
با نصب « یتّخذها » 300 کشف نوشته است: تا گمراه میگرداند بنادانی. و جملهي - 35 -قرآن- 261 - خدا را بمسخره میگیرد. -قرآن- 1
باشد. یعنی تا گمراه کند و بمسخره بگیرد، و دیگران با رفع و صداي «ّ لیضل » و صداي بالا قرائت حمزه و کسائی است تا عطف بر
مصدر است و « وعد » 9 کشف: کلمهي « وَعدَ اللّه حَ  قا » . باشد یعنی میخرد و مسخره میکند « یشتري » جلو خواندهاند، تا عطف بر
وَ» 23- منصوب و حقّا حال است و منصوب، و معنی چنین است: وعده داده است خدا وعدهاي را که درست است و حق.ّ -قرآن- 1
9 کشف: عزیز یعنی منیع است که مغلوب و مقهور نمیشود و حکیم یعنی در کار خود نه سهو میکند و نه بغلط «ُ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیم
بِغَیرِ عَمَدٍ » 31 تفسیر حسینی: بیت: نه در وعدهي او است نقص و خلاف || نه در کار او هیچ لاف و گزاف - میرود. -قرآن- 1
27 فخر: - 10 کشف: یعنی آسمانها را بیاستوانه بقدرت خود نگاه داشته است و شما آنها را بهمین طور میبینید. -قرآن- 1 « تَرَونَها
اینکه جمله بدو جور معنی میشود: 1- آنها استوانه ندارد و شما هم آنها را بیاستوانه میبینید. 2- بی استوانهي دیدنی شما است
33 [ صفحه - 11 حسینی: نظم: -قرآن- 1 « هذا خَلق اللّه فَأَرُونِی » . اگرچه استوانههاي نادیدنی هست که قدرت و ارادهي خدا است
123 ] هر که هست آفریده، او بنده است || بنده در بند آفریننده است پس کجا بندهاي که در بند است || لایق شرکت خداوند
12 کشف: او حکیمی از بنی اسرائیل بود باتّفاق مفسّرین بجز عکرمه که گفته است: او پیغمبر بود. روزي « آتَینا لُقمانَ الحِکمَۀَ » است
براي بنی اسرائیل سخنرانی میکرد و پندشان میداد، مردي بآن جا گذشت و گفت: مگر تو آن نیستی که بفلان جاي با من گوسفند
میچراندي پس چه شد که باین مقام رسیدي! گفت: براست گفتن و امانت نگاهداشتن و از آنچه بکار نیاید خودداري کردن. او
غلام بود آقاي او ویرا آزمایشش کرد و گوسفندي باو داد که اینکه را سر ببر و شریفتر پاره بدن او را بیاور. لقمان دل و زبان آنرا
بجلو او آورد. بار دیگر گوسفندي داد و گفت: پستترین پارهي بدنش را بیاور. باز لقمان دل و زبان آورد خواجهي او پرسید چه
حکمت است که دل و زبان بهتر و بدتر باشد! جواب داد: اگر دل و زبان پاك بود پاکترین عضو است و اگر پلید بود پلیدترین
28 و بعضی - اعضاء است. و سرانهي حکمتها شکر خدا است از آن پس ترس از او و سپس آمادهي فرمان او بودن. -قرآن- 1
گفتهاند: حکمت یعنی گفتار و کردار درست و دانستن و فهمیدن احکام دین. حسینی: ثعلبی نقل کرده است: روزي خواجهي لقمان
او را با دیگر غلامان بباغ خود فرستاد تا میوه بیاورند آنها میوهها را خوردند و او را متّهم کردند که خورده است. چون آقا پرسید و
لقمان چگونگی را گفت راه روشن شدن اینکه تهمت را از او پرسید لقمان گفت: بهمهي ما آب گرم بنوشان و در بیابان بدوان تا
آنکه میوه خورده آنرا قیء کند و آنکه نخورده است آب از حلق او بریزد. مثنوي اینکه حکایت را آورده و اینک چند شعر آن:
گشت ساقی خواجه از آب حمیم || مر غلامان را و خوردند آن ز بیم بعد از آن میراندشان در دشتها || میدویدند آن نفر تحت و
علا در قی افتادند ایشان از عنا || آب میآورد ز ایشان میوهها [ صفحه 124 ] چون که لقمان را درآمد قی ز ناف || می برآمد از
درونش آب صاف حکمت لقمان چو اینکه تاند نمود || تا چه باشد حکمت ربّ ودود یوم تبلی و السّرائر کلّها || بان منکم کامن
لا یشتهی چون سقوا ماء حمیما قطّعت || جملۀ الأسرار ممّا افضحت هر چه پنهان باشدش پیدا شود || هر که او خائن بود رسوا شود
12 کشف: زجّاج «ِ أَنِ اشکُر لِلّه » . تفسیر صافی: امام صادق علیه السّلام فرمود: لقمان پیغمبر نبود ولی مردي بود پر فکر و خوش یقین
صفحه 62 از 244
گفته است: یعنی بلقمان حکمت دادیم تا شکر خدا کند. بعضی گفتهاند: اینکه جمله بدل از حکمت است یعنی بجاي حکمتی که
باو دادیم شکر خدا بود و گفتهاند: اینکه جمله تفسیر حکمت است باین جور: حکمت دادیم یعنی فرمان بشکر خدا کردیم. -قرآن-
13 کشف: یاي آخر اینکه کلمه در هر سه مورد اختلاف قرائت دارد بفتح و کسر و سکون. تفسیر حسینی: اینکه « یا بنی » 22-1
وقف کردهاند « لا تشرك » 13 کشف: بعضی در « لا تُشرِك بِاللّه إِن الشِّركَ » . کلمه تصغیر شده است براي اظهار مرحمت و مهربانی
حَمَلَتهُ » . 40 سوگند بخدا که شرك ستم بزرگی است - را آغاز جمله دانستهاند و معنی چنین میشود: مشرك مشو. -قرآن- 1 « باللّه » و
14 فخر: در آیه سفارش براي پدر و مادر شده است و موجبات استحقاق مادر نقل شده و از پدر چیزي گفته نشده « أُمُّه-ُ تا آخر
است چون پدر هم در رنج و کار فرزند شریک است که نطفهي او را در پشت داشته و براي پرورش او از کسب و کار خود بکار
برده است پس اینکه جملهها براي استحقاق پدر رساتر و بلیغتر است و تناسب اینکه آیه با آیت جلو اینکه است که چون در آن از
شرك و عبادت غیر حق جلوگیري شد بدین آیه فهمانده شد که پس از خداوند کسی هست که باید او را بظاهر عبادت یعنی
بیالف نیز قرائتی است. - « و فصله » : 14 کشف «ِ وَ فِصالُه فِی عامَین » [ 21 [ صفحه 125 - خدمت کرد و آن پدر و مادر است -قرآن- 1
15 کشف: اینکه آیه و آن آیه که بسوره عنکبوت- نظیر اینکه است براي مردمی « وَ إِن جاهَداكَ عَلی أَن تُشرِكَ » 29- قرآن- 1
نازل شد که مسلمان شدند و پدر و مادرشان آنها را از اسلام باز میداشتند. و نقل شده است که از پیغمبر پرسیدند: چه کسی
شایستهتر است براي حقگّزاري و خوشرفتاري! تا سه مرتبه فرمود: مادر، در مرتبهي چهارم که پرسیدند پس از آن کی شایستهتر
15 فخر در آیت 8 «ٌ ما لَیسَ لَکَ بِه عِلم » 40- است! فرمود: پدر. پس از آن خویشاوندان هر چه نزدیکتر شایستهتر. -قرآن- 1
عنکبوت: یعنی آنچه را که از درست و نادرست آن خبر نداري مپذیر که تقلید در دین درست نیست تا چه رسد بتقلید در بیدینی و
17 فخر: پس از آنکه « أَقِم الصَّلاةَ وَ أمُر بِالمَعرُوف وَ انهَ عَن المُنکَرِ وَ اصبِر » 31- کفر که پدر مادر تو را بآن بخوانند. -قرآن- 1
لقمان فرزند خود را بتوحید رهنمائی کرد و فکر او را اصلاح کرد باحکام دین وادارش کرد و دستور نماز باو داد و اینکه نشانه
است که نماز در دیگر دینها بوده است و پس از آنکه کمالات نفسانی او را فهماند وادارش کرد برهبري دیگران که امر بمعروف
و نهی از منکر باشد، و چون اینکه کار بر خلاف میل مردم است آنرا که امر و نهی کند ممکن است آزار کنند از اینکه روي او را
با الف خوانده « تصاعر » با تشدید عین و « تصعّر » : 18 کشف « وَ لا تُصَعِّر خَدَّكَ » 76- امر بصبر کرد که ناگزیر از آن است. -قرآن- 1
شده است و در معنی تفاوت نیست، و عکرمه گفته است: اینکه وصف آن کس است که چون باو سلام کنند از کبر و گردنفرازي
وَ اقصِد فِی » 26- گردن خود کج بگیرد. و صعر بمعنی پیچیدگی و کجی کردن است براي مرض یا کبر یا در اصل خلقت. -قرآن- 1
19 کشف: قصد و اقتصاد بمعنی میانهروي در کار است و گفتهاند: شیطان دو راه بآدمی دارد که از هر کدام برسد او را « مَشیِکَ
25 [ صفحه 126 ] اندازهي - بس است یکی افراط و زیادهروي در هر کار، و دیگري تفریط و هدر کردن و چیزي را به -قرآن- 1
19 کشف: در « وَ اغضُض مِن صَوتِکَ » . خود نرساندن، و گفتهاند: دو طرف قصد ناپسند است که کمتر یا بیشتر از اندازه باشد
26 حسینی نوشته: یعنی - حکمت گفتهاند: آوازت براي تو به آن اندازه لازم است که بگوش مردم یک انجمن برسانی. -قرآن- 1
19 کشف: سفیان ثوري گفت: آواز هر حیوان تسبیح « إِن أَنکَرَ الَأصوات لَصَوت الحَمِیرِ » . فریاد کننده و دراز زبان و سخنگوي مباش
خداوند است مگر خر که آوازش براي دیدن شیطان است و از پیغمبر صلی اللّه علیه و آله نقل است که سه آواز ناپسند است آواز
47 حسینی: در عین المعانی نقل کرده - خر، آواز سگ، و آواز نوحه سرائی بر کشته براي دعوت بجنگ و خونخواهی. -قرآن- 1
است که عرب مشرك بآواز بلند خود افتخار میکرد باین آیه جلو خوي او گرفته شد که صداي بلند صداي خر است که ناپسندترین
آواز است و در حدیث است: چون آواز خر شنیدید پناه بخدا ببرید از شرّ شیطان رجیم که آن حیوان شیطان دیده است و آواز خود
را بلند کرده است و از مولوي در فیه ما فیه نقل کردهاند: آواز خر بیشتر براي خواستن کاه و جو است یا براي برگزاري خواهش
جنسی یا جنگ با درازگوشی دیگر و صدائی که از پیدایش صفات بهیمی و سبعی باشد زشتترین صداها است. و از اینجا معلوم
صفحه 63 از 244
میشود آوازي که از شخص داراي اخلاقی ربّانی و ملکوتی شنیده شود خوبترین آوازها خواهد بود. بیت: نغمههاي عاشقان بس
« نعمه » 20 کشف: نافع و ابو عمرو و حفص « وَ أَسبَغَ عَلَیکُم نِعَمَه ظاهِرَةً وَ باطِنَۀً » دلکش است || استماع نغمهي ایشان خوش است
بفتح و صداي بالاي عین خواندهاند که جمع نعمت باشد و دیگران بصورت مفرد با تنوین خواندهاند. إبن عبّاس گفته است: نعمت
55 و بعضی گفتهاند: نعمت - ظاهر اسلام است و قرآن، و نعمت باطن گناهان پوشیده که بمجازاتش گرفتار نمیشوند. -قرآن- 1
ظاهر آن است که در جلو چشم مردم است چون جاه [ صفحه 127 ] و مال و اولاد. و باطن خلق و دانائی و توانائی و آنچه آدمی
خود خبر دارد نه دیگري. و گفتهاند: ظاهر آن است که شخص خودش از خودش خبردار است، و باطن آن که جز خداوند کس
آنرا نمیداند. و حارث محاسبی گفته است نعمت ظاهري خوشیهاي اینکه جهان است، و باطنی آن که بعالم دیگر بانسان میرسد.
فخر: نعمتهاي ظاهري تندرستی و سلامتی پارههاي بدن است و باطنی درستی کار آنها است که گوش کر نباشد و بینی کار دریافت
بویها را بخوبی انجام دهد و همین طور دیگر پارههاي بدن، و اینکه معنی مناسب با جملهي جلو است که اوّل آدمی را بنعمتهاي
آفاقی توجّه داده و آن بهرههاي آسمانی و زمینی است، و باین جمله بنعمتهاي انفسی توجّه داده است که پارههاي بدن باشد.
حسینی نوشته: یونس سجاوندي گفته که نعمت ظاهر انصاف گدایان دادن است بروز، و نعمت باطن انصاف گدائی دادن است
20 کشف: یعنی با همهي اینکه نعمتهاي ظاهري و باطنی کسانی هستند که در دین خدا خصومت «ُ وَ مِنَ النّاس مَن یُجادِل » . بشب
میکنند و مقصود نضر بن حارث است که میگفت: ملائکه دختران خدا هستند. و بعضی گفتهاند: مقصود از اینکه آیه مردي یهودي
که بر ادّعاي « الحمد لله » 25 کشف: یعنی بگو «ِ قُل الحَمدُ لِلّه » 35- است که با پیغمبر صلی اللّه علیه و آله دشمنی میکرد. -قرآن- 1
24 یعنی ستایش براي خدا که - خود دلیل ندارند و اقرار میکنند که خدا آفرینندهي آسمان و زمین است و گفتهاند: -قرآن- 1
بر نعمت « الحمد لله » : آسمان و زمین آفریده نه براي آنکس که خود آفریده شده است و توان آفریدن ندارد و گفتهاند: یعنی بگو
25 فخر: یعنی علمی ندارند که جلوگیرشان شود از تکذیب تو با اینکه « أَکثَرُهُم لا یَعلَمُونَ » . علم و رهبري که بما عنایت شده است
« یعلمون » 29 [ صفحه 128 ] معیّن در اینکه جمله براي فعل - اقرار میکنند بمطالبی که مستلزم تصدیق تو هست و مفعول -قرآن- 1
نیست بلکه مقصود نادانی بطور کلّی است. و ممکن است جملهي اوّل مفعول باشد یعنی بیشترشان نمیدانند که ستایش براي خدا
در جملهي جلو باشد یعنی نمیدانند که آنچه در آسمان و « یعلمون » مفعول « ما » 26 کشف: ممکن است «ِ لِلّه ما فِی السَّماوات » . است
25 فخر: چون آسمان و زمین بقدرت او است پس بینیاز از هر جهت است، « الغَنِیُّ الحَمِیدُ » 31- زمین است مال خدا است. -قرآن- 1
27 کشف: قتاده گفت: مشرکین «ٌ وَ لَو أَن ما فِی الأَرض مِن شَجَرَةٍ أَقلام » 23- و معنی حمید محمود است یعنی ستوده. -قرآن- 1
گفتند ممکن است اینکه قرآن محمّد تمام شود و دنبالهاش بریده شود. اینکه آیه به جواب آنها آمد که کلمات حق پایان ناپذیر
56 فخر: چون بآیت جلو گفته شده است آسمان و زمین مال خدا است جاي اینکه گمان بود که ملک خدا از آنها - است. -قرآن- 1
بمعنی عجایب صنع « کلمات » بیشتر نیست از اینروي اینکه آیه براي جلوگیري از اینکه گمان نازل شد که ملک او بیپایان است، و
سبب پیدایش آفریدهها است پس بجاي آفریدهها سبب آن که « کن » پیدا میشود و چون کلمهي « کن » خدائی است که بکلمهي
از سوي خداوند « کن » 27 ] اینکه است: آنچه بوسیله کلمات ] «ِ ما نَفِدَت کَلِمات اللّه » بکار برده شده است، پس معنی « کن » کلمهي
پیدا میشود تمام نخواهد شد. و گفتهاند: یهود میگفتند همه چیز در تورات هست و چیزي ناگفته نمانده است اینکه آیه براي جواب
یعنی « ما أُوتِیتُم مِنَ العِلم إِلّا قَلِیلًا » به آن ادّعا نازل شد و نیز گفتهاند: کسی بپیغمبر صلی اللّه علیه و آله عرض کرد: یکجا گفتهاي
یعنی بآنکه حکمت آموختیم بهره فراوان « مَن یُؤتَ الحِکمَ ۀَ فَقَد أُوتِیَ خَیراً کَثِیراً » کمی بشما آموختهایم. و در جاي دیگر گفتهاي
باو رسیده است و اینکه دو سخن تو ناسازگار با هم است. اینکه آیه به جواب آن خرده گیري نازل شد که خیر کثیر و بهرهي فراوان
939 [ صفحه 129 ] حسینی: - 828 -قرآن- 885 - 478 -قرآن- 783 - از نظر مردم است ولی از سوي علم حق اندك است. -قرآن- 447
بپاورقی نوشته است: در مثنوي معنوي در قصّهي عذر گفتن فقیر با شیخ خانقاه بدو آیت مذکور اشاره مینماید و چنین میگوید:
صفحه 64 از 244
بینهایت چون ندارد دو طرف || کی بود آنرا میانه منصرف اوّل و آخر نشان کس نداد || گفت: لو کان له البحر مداد هفت دریا
گر شود کلّی مدید || نیست مر پایان شدن را هیچ امید باغ و بیشه گر شود یکسر قلم || زین سخن هرگز نگردد هیچ کم اینهمه
27 فخر: چون عرب هفت را شمارهي تمام میداند و « مِن بَعدِه سَبعَۀُ أَبحُرٍ » حبر و قلم فانی شود || وین حدیث بیحد و باقی شود
ثمانیه است « واو » و فرّاء گفته است اینکه « ستّۀ سبعۀ، و ثمانیۀ » : چیزي را که میشمارد چون بهشت برسد و او زیاد میکند و میگوید
یُولِجُ » 309- 32 -قرآن- 292 - گفته شده است. -قرآن- 1 « سَبعَۀُ أَبحُرٍ » که براي آغاز عدد است بعد از هفت از اینکه روي کلمهي
29 کشف: یعنی بتابستان از ساعتهاي شب بساعتهاي روز میافزاید و بزمستان از ساعات روز بشب میافزاید. - « اللَّیلَ فِی النَّهارِ
29 کشف: اینکه جمله تهدید است که پس از رسیدن اجل جنبش ماه و خورشید که از « أَن اللّهَ بِما تَعمَلُونَ خَ بِیرٌ » 36- قرآن- 1
32 « فَمِنهُم مُقتَصِدٌ » 42- جنبش باز ایستاد و تیره شد و از هم پاشید خدا از کار شما خبر دار است و سزایتان را میدهد. -قرآن- 1
کشف: إبن عبّاس گفت: یعنی عادل است و بعهد خود که در کشتی استوار کرده است و ایمان آورده است پا بر جاي میماند و
مقصود عکرمه پسر ابو جهل است که در فتح مکّه بطرف دریا فرار کرد و بادي سخت وزید و او ترسید و با خود عهد کرد که اگر
از اینکه گرفتاري آسوده شدم بسوي محمّد میروم و دست خود در دست او مینهم چون باد آرام شد و او آسوده شد و بمکّه
برگشت و مسلمان شد و در مسلمانی درست و خوب شد، مجاهد گفته است: یعنی میانه رو است که بزبان اظهار دین میکند و در
[ 40 [ صفحه 130 - 33 کشف: یعنی شیطان شما را خوشبین نکند -قرآن- 1 « لا یَغُرَّنَّکُم بِاللّه الغَرُورُ » 22- دل بیدین است. -قرآن- 1
که بد کنید و گمان کنید که با شما بخوبی رفتار خواهد شد. و سعید جبیر گفت: یعنی نافرمانی کند و بانتظار آمرزش باشد.
حسینی: یعنی شیطان شما را بآرزوهاي دور و دراز از راه نبرد و بمعصیت دلیر نکند که بگوید: امروز گنه کنید و فردا توبه، و شما
مغرور نشوید که عذر فردا را عمر فردا میباید و کسی پذیرفتار آن نیست. بیت: کار امروز بفردا مگذاري زینهار || روز چون یافتهاي
34 کشف نوشته: خبر درست است که اعرابی پیش مصطفی صلی اللّه علیه و آله « إِن اللّهَ عِندَه عِلم السّاعَۀِ » کار کن و عذر میار
آمد، گفت: یا رسول اللّه متی السّاعۀ! اعرابی آن ساعت از محبّت حق جل جلاله میسوخت و دریاي عشق در باطن وي بموج آمده
امّا میخواست که از « إِن اللّهَ عِندَه عِلم السّاعَۀِ » میدانست که علم هنگام رستاخیز بنزدیک مصطفی نیست که اینکه آیت آمده بود که
سر درد و سوز عشق خویش در آرزوي دیدار حق نفسی برآرد. گفت: یا رسول اللّه شربتی که چندین سال است تا بر دست نیاز
خویش نهادهایم و وعدهي نوشیدن آن بقیامت میدهند کی باشد آنهنگام که ما اینکه شربت را نوش کنیم و در مشاهده جمال با
کمال بینهایت بیبدایت بیاسائیم! مصطفی صلی اللّه علیه و آله دانست که درد وي از کجا است و شفاي وي چی است گفت: چه
404 نماز و روزهي بسیار نساختهام - 43 -قرآن- 362 - ساختهاي آن منزل را که میپرسی و به چه طمع میداري! اعرابی گفت: -قرآن- 1
لکن خدا و رسول را دوست دارم حضرت مصطفی فرمود که فردا هر کسی با او آن بود که امروز او را دوست میدارد. پیر طریقت
گفت دلیل یافت دوستی دو گیتی بدریا انداختن است نشان تحقیق دوستی با غیر حق نپرداختن است. اوّل دوستی داغ است و آخر
چراغ. اوّل دوستی اضطرار است و میانه انتظار و آخر دیدار. چه باشد گر خوري صد سال تیمار || چو بینی دوست را یک روز
دیدار با دل گفتم که هیچ اندیشه مدار || بگشاید کار ما گشایندهي کار حارث بن عمرو محاربی از پیغمبر صلی اللّه علیه و آله
پرسید: رستاخیز کی خواهد بود! [ صفحه 131 ] باران کی میبارد تا تخمی که کاشتهام سبز شود. زنم باردار است آیا فرزند او دختر
است یا پسر. از کار دیروزم خبر دارم بگو فردا چه خواهم کرد، میدانم بکجا بدنیا آمدهام تو بگو در چه سرزمینی خواهم مرد! اینکه
آیه در جواب اینکه پنج پرسش آمد که اینها را جز خدا نداند. سخن ما: 1- حروف اوّل اینکه سوره را رمز خدا با پیغمبر معنی
کردیم براي اینکه زیادي از مفسّرین آنها را رمز میان خدا و پیغمبر دانستهاند، و چون وحی قرآن بپیغمبر راز گفتن با پیغمبر است از
اینکه روي آغاز سوره را چنین معنی کردیم که رمز میان خدا و پیغمبر جز همین وحی قرآنی چیز دیگر نیست که از آن بالاتر و بهتر
باشد پس رمز راز خدا با پیغمبر فرستادن همین آیات قرآن است. 2- در آغاز نقل سخن مفسّرین نوشتیم که کشف الأسرار گفته
صفحه 65 از 244
نسخ شده است بآیت جهاد ولی ظاهر اینکه است که نسخ برداشتن حکم « مَن کَفَرَ فَلا یَحزُنکَ- تا آخر » است: در آیت 23 جملهي
و وظیفهي عملی است و اینکه آیه دستور اخلاقی است بلکه سخنی است از مهربانی که دل پیغمبر صلی اللّه علیه و آله آرام باشد
اگرچه موظّف باشد که با آنها بجنگد بلکه با دستور بجنگ مفاد اینکه آیه استوارتر است که آن حضرت دلگیر نباشد: چرا کافر
شدند تا گرفتار شمشیر مسلمانان شوند و باید همیشه دلش آرام باشد چه اسلام نپذیرند و سر خود بمانند یا در جنگ کشته شوند.
چنانکه از امام فخر نقل کردیم « بِغَیرِ عَمَ دٍ تَرَونَها » 3- آیت 10 جملهي 121- پس نسخ اینکه جمله معنی درستی ندارد. -قرآن- 94
شاید اشاره بقواي مرموز طبیعت و خاصیّت جاذبه و دافعهي اجسام باشد یعنی قدرت بینهایت حق است که اینکه موجودات بالاي
إِذ » 4- آیت 13 47- سر شما بنام آسمان را با استوانههاي طبیعت نگاهداشته که آن استوانهها را شما لیاقت دیدن ندارید. -قرآن- 21
در کتب تفسیر و دیگران معرّفی و نقل سخنان خردمندانه از مردي بنام لقمان زیاد است. مرحوم دهخدا در « قالَ لُقمان-ُ تا آخر
32 [ صفحه 132 ] و گر از خانه و از اهل - لغتنامه چندین شعر بعنوان مثل از ناصر خسرو و دیگران نقل میکند مثل اینشعر -قرآن- 13
جدا ماندم || جفت گشتستم با حکمت لقمانی در لاروس فرانسه شخصی را بنام ازپ و بعنوان مرد داستانی یونانی نام میبرد که
بسیار همانند یا خود آن داستانها که ما از مفسّرین نقل کردیم نقل کرده و دیگران نوشتهاند و در پانصد قبل از میلاد مسیح
دانستهاند. منظور از نقل اینکه مطالب اینکه است که شاید آوردن اینکه نام در آیه و یاد پندهاي او از اینکه روي بوده است که
مردم آنجا بخصوص یهود و مسیحیهاي کتابخوانده چنین کسی را میشناختهاند و بآنها فهمانده شده است که چنان شخصی که چنین
شهرت تاریخی دارد سرمایهي اصلی او یکتا شناسی بوده است که ابتداي همهي پندهاي او سفارش بتوحید بوده است و بدنبال بیان
اینکه حقیقت وظایف اوّلی اخلاقی بشر از زبان چنین شخصیّتی براي مردم یادآوري شده است چنان که به پیروي از قرآن در کتب
اخلاقی از زبان لقمان دستورهاي زندگی نقل شده است سعدي میگوید: لقمان را گفتند: حکمت از که آموختی! گفت: از نابینایان
که در میان سخنان لقمان « وَ وَصَّینَا الإِنسانَ بِوالِدَیه-ِ تا- بِما کُنتُم تَعمَلُونَ » که تا جائی را نبینند قدم ننهند. 5- دو آیت 14 و 15
آورده شده است ربط آنرا با آیات جلو از امام فخر نقل کردیم و در مجمع البیان نیز نظیر آن گفته است چنانکه ما هم بعنوان پند
دیگر آنها را بیکدگر مربوط کردیم ولی براي ارتباط آیات بیکدگر که مجمع بعنوان النظم بسیار باین کار کوشش کرده است و
امام فخر هم آیات و مطالب را تا توانسته است خواسته است بهم مربوط کند و ما هم تا اینجا آنچه ترجمه کردهایم کوشیدهایم که
مطالب و آیات از یکدگر جدا نشود تا ترجمه براي عموم مردم بهتر قابل استفاده باشد اگر اینکه منظور نباشد ادّعاي ارتباط و بهم
پیوستگی آیات و مطالب قرآن را نمیتوان پذیرفت زیرا که یقین است آیات بتدریج نازل شده است و هم بغیر اینکه ترتیب که
اکنون نوشته شده است فقط یک چیز را در مقدّمهي کتاب نقل کردهایم که گفتهاند: اینکه ترتیب آیات بدستور پیغمبر صلی اللّه
95 [ صفحه 133 ] باشد ما بنظم و جهت ارتباط احتیاج - 58 -قرآن- 70 - علیه و آله بوده است و اگر اینکه نقل درست -قرآن- 21
نداریم چون عمل خود آن حضرت است که بالاترین ربط است. پس اگر طوري ترجمه شود که مطالب وابسته بهم شود تا نزدیکتر
بفهم عموم باشد بجائی ضرر ندارد چنانکه اساتید گذشته اینکار را کردهاند بلی اگر کسی بطرز ترجمه و مربوط کردن آیات و
که پنج مطلب غیر قابل « عِندَه عِلم السّاعَۀِ- تا آخر » مطالب اعتراض داشته باشد باید گفتگو شود تا مطلب روشن شود. 6- آیت آخر
درك بشر یاد شده است، میگوئیم بشر امروز چنین خیال میکند که با وسائل علمی و محاسبات دقیق گوشهاي از اینکه آیندههاي
پوشیده را بتواند با احتمال بسیار ضعیف پیش بینی کند چنانکه میگویند: از روي حساب تا مدّتی معیّن حرارت ضعیف پیش بینی
کند چنانکه میگویند: از روي حساب تا مدّتی معیّن حرارت خورشید باقی است که بآخر آن مدّت سرد میشود و همان خواهد بود
سرد میشود و از هم میپاشد و اینکه تازه آخر عمر عالم ما خواهد بود و آیا با چه فاصله « إِذَا الشَّمس کُوِّرَت » که در قرآن گفته است
رستاخیز خواهد بود! و نیز دستگاههاي هوا شناسی که در موقع با رادیو خبر میدهد و با احتمال حوادث جوّي تا بیست و چهار
ساعت آینده را پیش بینی میکند. و شاید در آیه که براي قیامت تصریح شده است علم آن نزد خدا است و در فرود آمدن باران
صفحه 66 از 244
گفته شده است: خدا باران فرود میآورد، براي همین امکان پیش بینی مختصر بوده است که تصریح نشده است. خدا میداند کی
گفته شده است و مثل جملهي اوّل ظهور در حصر ندارد که بفهماند خدا میداند و «ِ یَعلَم ما فِی الَأرحام » باران میآید. در جملهي سوّم
نه دیگري ولی هنوز بشر نتوانسته است باین راز پی ببرد اگرچه امروز چند وسیله براي اینکه مطلب دارند که با احتمال بسیار ضعیف
پیش بینی میکنند که جنین نر است یا ماده و میگویند سلولهاي نر دو جور است یک جور اگر با سلول ماده ترکیب شود فرزند نر
میشود و اگر سلولهاي جور دیگر باشد و با سلول ماده ترکیب شود بچه دختر میشود، و میگویند آنهائی که غذاي فسفر دار بیشتر
542 -قرآن- - 40 -قرآن- 515 - مصرف میکنند احتمال پسر شدن فرزندشان بیشتر است و نیز میگویند: چون سلول ماده -قرآن- 14
1114-1085 [ صفحه 134 ] در حدود یک هفته بعد از دوران قاعدگی بیشتر زنده نمیماند میگویند اگر در موقع جفتگیري رعایت
اینکه حساب بشود احتمال پیش بینی نر و مادگی جنین تا صدي ده امکان دارد و نیز میگویند: در حدود گذشت سه ماه از
جفتگیري جنس نر و ماده معیّن و نمودار میشود و از ضربان قلب مادر تا اندازهاي تشخیص نر و مادگی جنین احتمال میرود. و البتّه
[ صفحه 135 ] .« لا یعلم الغیب الّا هو » اینکه مطالب گفتگوهاي علمی و کلاسی و درسی است و در مقام عمل