گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
دستورات مهم در امر ازدواج با زنان مهاجر و زنان کافر



یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی »
الْکُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لا
تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَ وافِرِ وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْیَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ : اي کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید خداوند از ایمان آنها آگاهتر
است هرگاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را به سوي کفار باز نگردانید، نه آنها براي کفار حلالند و نه کفار براي آنها حلال و
آنچه را همسران آنها (براي ازدواج با این زنان) (صفحه 70 ) پرداختهاند، به آنها بپردازید و گناهی بر شما نیست که با آنها
ازدواج کنید، هرگاه مهرشان رابه آنها بدهید و هرگز همسران کافر را در همسري خود نگه ندارید (و اگر کسی از زنان شما
کافر شد و به بلاد کفر فرار کرد) حق دارید مهري را که پرداختهاید، مطالبه کنید، همانگونه که آنها حق دارند مهر زنانشان
را که از آنان جدا شدهاند، از شما مطالبه کنند، این حکم خداوند است که در میان شما حکم میکند و خداوند دانا و حکیم
است، دستور به امتحان، با اینکه آنها را مؤمنان نامیده به خاطر آن « زنان مهاجرات » 1 اولین دستور درباره آزمایش (1) .« است
است که آنها ظاهرا شهادتین را بر زبان جاري میکردند و در سلک اهل ایمان بودند اما امتحان براي این بود که اطمینان
حاصل شود که این ظاهر با باطن هماهنگ است اما نحوه این امتحان به این ترتیب بوده که آنها را سوگند به خدا میدادند که
مهاجرتشان جز براي قبول اسلام نبوده و آنها باید سوگند یاد کنند که به خاطر دشمنی با همسر و یا علاقه به مرد دیگري یا
فَإِنْ » : 2 در دستور بعد میفرماید ( 10 / ممتحنه. (صفحه 71 - علاقه به سرزمین مدینه و مانند آن، هجرت ننمودهاند. ***** 1
عَلِمْتُمُوهُنَّ … با وجود اینکه یکی از مواد تحمیلی پیمان حدیبیه این بود که افرادي را که به عنوان مسلمان از مکه به مدینه
هجرت میکردند، به مکّه بازگردانند، اما این ماده شامل زمان نمیشد، لذا پیامبر صلی الله علیه و آله هرگز آنها را به کفار باز
نگرداند. کاري که اگر انجام میشد باتوجه به ضعف فوقالعاده زنان در آن جامعه سخت خطرناك بود. 3 در سومین مرحله
باید همچنین باشد چرا که ایمان و کفر در یک جا جمع « لا هُنَّ … لَهُنَّ » : که در حقیقت دلیلی است براي حکم قبل، میگوید
نمیشود و پیمان (صفحه 72 ) مقدس ازدواج نمیتواند میان مؤمن و کافر رابطهاي برقرار سازد چرا که اینها در دو خط
مستقیم قرار دارند در حالی که پیمان ازدواج باید نوعی وحدت در میان دو زوج برقرار سازد و این دو با هم سازگار نیست. 4
.« وَ اتُوهُمْ … اَنْفِقُوا » : از آنجا که معمول عرب بود که مهریه زنان خود را قبلاً میپرداختند: در چهارمین دستور میافزاید
درست است که شوهرشان کافر است اما چون اقدام بر جدایی به وسیله ایمان از طرف زن شروع شده، عدالت اسلامی ایجاب
میکند که خسارات همسرش خصوصا مهریه وي پرداخته شود. اما چه کسی باید این مهر را بپردازد؟ ظاهر این است که این
کار برعهده حکومت اسلامی و بیتالمال است؟ چرا که تمام اموري که مسئول خاصی در جامعه اسلامی ندارد، بر عهده
مبادا .«… وَ لا جُناحَ » : جمع در آیه فوق گواه این است. 5 در حکم دیگري میفرماید « خصاب » حکومت (صفحه 73 ) است و
تصور کنید که چون قبلًا مهري از شوهر سابق گرفتهاند و معادل آن از بیتالمال به شوهرشان پرداخته شده، اکنون که با آنها
ازدواج میکنید دیگر مهري در کار نیست و براي شما مجّ انی تمام میشود، نه، حرمت زن ایجاب میکند که در ازدواج
جدید نیز مهر مناسبی براي او در نظر گرفته شود. همچنین باید توجه داشت که در اینجا زن بدون طلاق از شوهر کافر جدا
میشود، ولی باید عدّه نگه دارد. 6 اما قضیه هرگاه برعکس باشد، یعنی شوهر اسلام را بپذیرد و زن بر کفر باقی بماند، در
صفحه ) .« وَ لا … الْکَوافِرِ » : اینجا نیز رابطه زوجیت به هم میخورد و نکاح فسخ میشود چنانچه در ادامه همین آیه میفرماید
است و البته بعضی تصریح کردهاند که « نکاح زوجیت » و در اینجا به معنی « منع » در اصل به معنی « عصمت » جمع « عِصَمْ » (74
است. در اینکه آیا این حکم مخصوص زنان مشرك است و « زنان کافر » به معنی « کافِرة » جمع « کَوافِرْ » . منظور نکاح دائم است
را شامل میشود در میان فقها محل بحث است ولی ظاهر آیه مطلق است و همه … ،« یهودي » یا اهل کتاب مانند زنان مسیحی
زنان کافر را شامل میشود. 7 در آخرین حکم که در آیه ذکر شده، سخن از مهر زنانی است که از اسلام جدا میشوند و به
و این مقتضاي عدالت و احترام به حقوق متقابل است. و در پایان آیه « وَ سْئَلُوا … ما أَنْفَقُوا »ِ : اهل کفر میپیوندند، میفرماید
( ذلِکُمْ … اینها همه احکامی است که همه از علم الهی سرچشمه گرفته و آمیخته با (صفحه 75 » : به عنوان تأکید میفرماید
حکمت است و حقوق همه افراد در آن منظور شده است و توجه به این حقیقت که همه از سوي خدا است بزرگترین
ضمانت اجرایی براي این احکام محسوب میشود.
ازدواج با زنان مطلقه
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُ لُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ »
یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکُمْ أَزْکی لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ : و هنگامی که زنان را طلاق دادید و عدّه خود
را به پایان رسانیدند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش ازدواج کنند، اگر در میان آنان به طرز پسندیدهاي تراضی
برقرار گردد، این دستوري است که تنها افرادي از شما که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن پند میگیرند (و به آن عمل
میکنند)، این (دستور) براي رشد (صفحه 76 ) (خانوادههاي) شما مؤثّرتر و براي شستن آلودگیها مفیدتر است و خدا میداند
1) در زمان جاهلیت زنان در زنجیر اسارت مردان بودند و بیآنکه به اراده و تمایل آنان توجه شود مجبور ) .« و شما نمیدانید
بودند زندگی خود را طبق تمایلات مردان خودکامه تنظیم کنند. از جمله در مورد انتخاب همسر، به خواسته و میل زن
هیچگونه اهمیتی داده نمیشد، حتی اگر زن با اجازه ولی ازدواج میکرد، پس از همسرش جدا میشد، باز پیوستن ثانوي او به
همسر اول بستگی به اراده مردان فامیل داشت و بسیار میشد با اینکه زن و شوهر بعد از جدایی علاقه به بازگشت داشتند
هنگامی که زنان » : مردان خویشاوند روي پندارها و موهوماتی مانع میشدند، قرآن صریحا این روش را محکوم کرده میگوید
را طلاق دادید، عدّه خود را به پایان رسانیدند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش ازدواج کنند اگر در میان آنها
232 / بقره. (صفحه 77 ) این در صورتی است که مخاطب در این آیه -1 ***** .« رضایت به طرز پسندیدهاي حاصل شود
اولیاء و مردان خویشاوند باشد ولی این احتمال نیز داده شده است که مخاطب در آن، همسر اوّل باشد، یعنی هنگامی که زنی
را طلاق دادید، مزاحم ازدواج مجدّد او با شوهران دیگر نشوید، زیرا بعضی از افراد لجوج هم در گذشته و هم در امروز بعد از
طلاق دادن زن، نسبت به ازدواج با همسر دیگري حساسیت به خرج میدهند که چیزي جز یک اندیشه جاهلی نیست. ضمنا
بلوغ اجل در آیه مورد بحث به قرینه ازدواج مجدد منظور پایان کامل عدّه است. (صفحه 78 ) بنابراین از آیه استفاده میشود
آنان که حداقل یک بار ازدواج کردهاند)، در ازدواج مجدّد خود هیچگونه نیازي به جلب موافقت اولیاء ) « ثَیِّبَۀ » که زنان
ندارند، حتّی مخالفت آنها نیز بیاثر است.