گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
آیه دهم: وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت



اشاره
و آن گاه که نامه ها گشوده شود.
سوره تکویر ( 81 ) آیه 10
ص: 76
ص: 77
در قرآن و احادیث، از گشودنِ پرونده یکایک افراد در روز قیامت فراوان سخن رفته است؛ مانند این سخن خداي متعال که
می فرماید:
( { وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت } ؛( 1
و آن گاه که نامه ها گشوده شود.
و در آیه دیگر می فرماید:
( { وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَه کِتَاباً یَلْقَاهُ مَنشُوراً * اقْرَأ کِتَابَکَ کَفَی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً } ؛( 2
و روز قیامت براي او نامه اي که آن را گشاده می بیند، بیرون می آوریم. نامه ات را بخوان، کافی است که امروز خودت
حسابرس خود باشی.
ظاهر این تعابیر، وجود پرونده اي واقعی است که به وسیله کرام الکاتبین نوشته شده است و جداي از وجود انسان و نفس او،
تحقق خارجی دارد.
هیچ دلیلی بر توجیه این ظواهر نداریم؛ چراکه این مطلب مشکل عقلی ندارد و دلیل محکمی بر رد آن اقامه نشده است.
بعضی با توجه به مبانی که اتخاذ کرده اند و آنها را محکم انگاشته اند، در توجیه و تأویل ظواهر ادله، گفته اند چنین صحیفه
اي وجود خارجی ندارد، و هرچه هست در نفس خود آدمی است.
. -1 . سوره تکویر ( 81 ) آیه 10
.14 -2 . سوره اسراء ( 17 ) آیه 13
ص: 78
چکیده سخنِ ایشان این است که ملکاتِ خوب یا بد، در نفوس جاي می گیرد و مراد از پرونده عمل انسان، همین ملکات
منقوش در لوح نفس است.
در این گفتار بر آنیم تا این موضوع را وارسی کنیم و نظر صحیح را بیان داریم.
لغت
است، هشت بار در قرآن به کار رفته است و شاید تنها در آیه یاد شده به معناي نامه عمل باشد، ولی « صحیفه » جمع « صحف »
مکرر در مورد نامه عمل در قرآن به کار رفته است که آن آیات را ذکر خواهیم کرد. « کتاب » واژه
در التحقیق می خوانیم:
أنّ الأصلَ الواحِ د فِی المَادّه [کتب] هُوَ تَقریرُ ما یُنوَي و تَثبیتُهُ فِی الخارج بِأسبابٍ یُناسِبُه؛ کَتَثبیتِ العُلوم وَ الدَّعاوي وَ العُهُودِ و
( الإعتِقاداتِ القَلبِیّه بِواسِطَه الحُرُوفِ وَالکَلِماتِ والجُمَلات، وهَذَا المَعنَی هُوَ المُتَداوَل المُتَفاهَم مِنَ المَادّه؛( 1
معناي اصلی ماده [کتب] درج و ثبت منویات، در خارج با وسیله اي مناسب است؛ مانند ثبت علوم، دعاوي، تعهدات و
اعتقاداتِ قلبی توسط حروف، کلمات و جملات. این معنا از این مادّه، متفاهم و رایج است.
در لسان العرب آمده است:
( الصَّحِیفَه: الَّتِی یُکتَبُ فیها، وَ الجَمعُ صَحَائِفُ و صُحُفٌ و صُحْفٌ؛( 2
صحیفه: چیزي است که در آن نوشته می شود، و جمع آن صَحَائِف، صُحُفٌ و صُحْفٌ می باشد.
راغب نیز می گوید:
الصَّحِیفَه: المَبسُوطُ مِنَ الشَّیء، کَصَحِیفَه الوَجهِ؛ وَالصَّحِیفَه:
.21 : -1 . التحقیق فی کلمات القرآن الکریم 10
.334 : 186 ؛ المصباح المنیر (فیومی) 2 : -2 . لسان العرب 9
ص: 79
( الَّتِی یُکتَبُ فیها؛( 1
صحیفه، چیز گسترده اي، مانند پهناي صورت است و چیزي است که در آن نوشته می شود.
« صحیفه » و « کتاب » بنابراین، به لحاظ معناي لغوي، در قرآن و روایات به چیزي که اعمال و کردار انسان در آن درج می شود
گفته شده است.
طریحی می نویسد:
( وَالصُّحُفُ بِضَمَّتَین: صَحائِفُ الأعمال؛( 2
صُحُف (با دو ضمه) : نامه هاي اَعمال است.
خداي متعال می فرماید:
{ وَکُلَّ إِنسَانٍ ألْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَه کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا * اقْرَأ کَتَابَکَ کَفَی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا }
(3)؛
و کارنامه هر انسانی را به گردن او بسته ایم و روز قیامت براي او نامه اي که آن را گشاده می بیند، بیرون می آوریم * نامه
ات را بخوان، کافی است که امروز خودت حسابرس خود باشی.
این آیه، پیرامون نامه اعمال است و { طَآئِرَهُ } در تفاسیر کارهائی دانسته شده که شخص انجام داده است، این کارها طوق
( گردنش می شود و همراه اوست.( 4
چرا نامه اعمال را طائر گویند؟
در نامه اعمال وجوهی گفته اند: « طائر » براي استعمالِ واژه
.476 : -1 . مفردات الفاظ القرآن 1
.77 : -2 . مجمع البحرین 5
.14 - -3 . سوره اسراء ( 17 ) آیات 13
در این آیه شریفه به ولایت معصومین علیهم السلام تأویل گردیده است « طائر » -4 . شایانِ یادآوري است که در برخی روایات
. که این معنا با کاربرد رایج آن منافاتی ندارد؛ نگاه کنید به کمال الدین (صدوق) 354
ص: 80
1. اعمال انسان که در دنیا از او صادر می شود گویا به پرواز در می آید؛ زیرا ملائکه اي که اعمال خیر و شرّ انسان را می
( نویسند طیران می کنند و نامه اعمال او را به سوي آسمان می برند.( 1
2. بعضی - به مناسبت - اشاره کرده اند که کارهاي نیک و بد آدمیان در روز قیامت به پرواز درمی آید و به گردنش آویخته
( می شود.( 2
3. نامه هاي اعمال، در روز قیامت به پرواز در می آید و نامه هرکسی به تناسب اعمالش به دست راست یا چپ و یا از پشت
( سر به او داده می شود. از این جهت، به روز قیامت، روز تطایر کُتُب (پرواز نامه هاي اعمال) گفته اند.( 3
4. کارهاي خیر و شرّ انسان به پرندگانی تشبیه شده است که مردم از چگونگی حرکت آنها به راست و چپ فال نیک و بد
( می زدند.( 4
دلالت این آیه بر وجود نامه اعمال روشن است؛ و نیز اینکه کتاب و نامه عمل انسان، باید چیزي غیر از خود انسان و نفس او
باشد.
از آیات دیگر به دست می آید که نامه عمل، وجود خارجی دارد و نامه هرکسی را متناسب با شایستگی اش به او می دهند به
گونه اي که نامه بعضی را به دست راست و بعضی دیگر را به دست چپشان می دهند و گروهی آن را از پشت سر با دست
چپ دریافت می دارند.
به عنوان نمونه، برخی از این آیات را می آوریم:
( { فَأمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا کِتَابِیهْ } ؛( 5
اما کسی که کارنامه اش را به دست راستش دهند [با خوش حالی] می گوید: [این کتاب من است!] بیایید و کتابم را بخوانید.
( { وَأمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ اُوتَ کِتَابِیهْ } ؛( 6
و اما کسی که کارنامه اش به دست چپش داده شود، می گوید: اي کاش، کتابم به من داده نمی شد!
{ فَأمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ * فَسَوْفَ یُحَ اسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا * وَیَنقَلِبُ إِلَی أهْلِهِ مَسْرُورًا * وَأمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ *
( فَسَوْفَ یَدْعُو ثُبُورًا * وَیَصْلَی سَعِیرًا } ؛( 7
529 ، به این معنا اشاره اي کوتاه کرده است. : -1 . مفردات الفاظ القرآن 1
528 به نقل از سدّي. : -2 . کشف الأسرار (میبدي) 5
. 610 : -3 . مواهب علیّه 1
. 621 620 : -4 . مجمع البیان 6
. -5 . سوره الحاقه ( 69 ) آیه 19
. -6 . سوره الحاقه ( 69 ) آیه 25
.12 -7 . سوره انشقاق ( 84 ) آیات 7
ص: 81
اما کسی که کارنامه اش را به دست راستش دهند * به زودي [و] آسانی حسابرسی شود * و شادمان به سوي کسانش
بازگردد * و اما کسی که کارنامه اش از پشت سرش به او داده شود * به زودي واویلا سر دهد * و در شعله [سوزان] آتش
درآید.
{ وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَي الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَا لِهَذَا الْکِتَابِ لایُغَادِرُ صَغِیرَه وَلا کَبِیرَه إِلَّا أحْصَاهَا وَوَجَدُوا
( مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلایَظْلِمُ رَبُّکَ أحَدًا } ؛( 1
و کارنامه [عمل شما در میان] نهاده می شود، آن گاه مجرمان را از آنچه در آن است بیمناك می بینی، و می گویند:
و آنچه را «! واي بر ما، این چه نامه اي است که هیچ [کار] کوچک و بزرگی را فرو نگذارْد، جز اینکه همه را به حساب آورد »
انجام داده اند حاضر یابند، و پروردگار تو به هیچ کس ستم روا نمی دارد.
. -1 . سوره کهف ( 18 ) آیه 49
ص: 82
( { یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ اُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَاُوْلَئِکَ یَقْرَؤُونَ کِتَابَهُمْ وَلایُظْلَمُونَ فَتِیلًا } ؛( 1
[یاد کن] روزي را که هر گروهی را با پیشوایشان فرا می خوانیم.
پس هرکس کارنامه اش را به دست راستش دهند، آنان کارنامه شان را می خوانند و به اندازه رشته هسته خرمایی به آنها ستم
نمی شود.
در آیات مربوط به نامه اعمال، هیچ نوع پیچیدگی وجود ندارد و به روشنی بیان شده است که در قیامت چنین برنامه اي به
اجرا درمی آید. این آیات از قبیل: { جَاء رَبُّکَ } ( 2) و { نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی } ( 3) نیست که باید توجیه شود.
روایات
اشاره
با مراجعه به روایات، به خوبی روشن می شود که نامه عمل تحقق خارجی دارد و غیر از صفحه نفس انسان است. بنابر این،
روایات با آیات در این معنا همسانند.
روایت اول
در تفسیر آیه { وَ کُلَّ إِنسَانٍ ألْزَمْنَاهُ طَائرَِهُ فیِ عُنُقِهِ } امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
( خَیرُهُ و شَرُّهُ مَعهُ حَیثُ کانَ، لایَستطِیعُ فِراقَهُ حَتّی یُعطَی کِتابَهُ یَومَ القِیامَه بِما عَمِلَ؛( 4
خیر و شرّ انسان (هر جا که شخص باشد) با اوست، نمی تواند آن را از خود جدا سازد تا اینکه روز قیامت پرونده عملش را به
او دهند.
نامه عملش را به او دهند که در آیات و روایات فراوانی آمده است حاکی از تحقق خارجی آن است. « یُعطَی کتابَهُ » تعبیر
. -1 . سوره اسراء ( 17 ) آیه 71
. -2 . سوره فجر ( 89 ) آیه 22
. -3 . سوره حجر ( 15 ) آیه 29
. 312 ، حدیث 1 : 514 ؛ بحارالأنوار 7 : 17 ؛ تفسیر برهان 3 : -4 . تفسیر قمی 2
ص: 83
روایت دوم
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
لَیْسَتْ تَشْهَدُ الْجَوَارِحُ عَلَی مُؤْمِنٍ إِنَّمَا تَشْهَدُ عَلَی مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ کَلِمَه الْعَذَابِ فَأمَّا الْمُؤْمِنُ فَیُعْطَی کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ قَالَ الُله عَزَّوَجَلَّ: {
(2) . ( فَمَنْ اُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَاُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لایُظْلَمُونَ فَتیلا } ( 1
اعضا و جوارح، علیه مؤمن شهادت نمی دهند، بلکه علیه کسی که عذاب بر او مسلم شده باشد گواهی خواهند داد، اما نامه
پس هرکس کارنامه اش را به دست راستش » : عملِ مؤمن را به دست راستش می دهند، و این سخن خداست که می فرماید
.« دهند، آنان کارنامه خود را می خوانند و به قدر نخک هسته خرمایی به آنها ستم نمی شود
روایت سوم
حدیثی مفصّل درباره زن هایی که در قیامت مبعوث می شوند، نقل شده است. آنان قبل از آنکه پرونده اعمالشان را دریافت
کنند، در جریان مسائلی قرار می گیرند؛ حالِ دو گروه از زنان در این حدیث به تفصیل بیان شده است. شاهدِ مطلب، این
جمله حدیث است:
( ثُمَّ تُعطَیان کِتابَهُما بأیْمانِهِما فَتجدان حَسَناتِهما کُلِّها مَکتُوبه؛( 3
سپس کتاب آن دو زن به دست راستشان داده می شود، پس همه حسنات (و کارهاي نیکشان) را در آن مکتوب (نوشته شده)
می یابند.
در این روایت نیز چون روایات پیشین سخن از نامه عمل خارجی می باشد که به دست صاحب آن داده می شود.
. -1 . سوره اسراء ( 17 ) آیه 71
.90 : 195 ؛ بحارالأنوار 66 : 32 ؛ تفسیر نور الثقلین 3 : -2 . کافی 2
317 وجلد 101:307 ، باکمی تفاوت. : -3 . تفسیرمنسوب به امام عسکري علیه السلام : 676 ، حدیث 377 ؛ بحارالأنوار 7
ص: 84
روایت چهارم
در کتاب شریف کافی ضمن حدیثی از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:
. ( فَأمّا المُؤمِنُ فَیُعطی کِتابَهُ بِیَمینِهِ قَالَ الله عَزَّوَجَ لَّ: ... { فَمَنْ اُوتیِ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَاُوْلَئکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلایُظْلَمُونَ فَتِیلا } ( 1
(2)
آنان که کتابشان به دست راستشان داده شود، کتابشان » : کتاب مؤمن، به دست راستش داده می شود، خداي بزرگ می فرماید
.« را می خوانند و به قدر رشته هسته خرمایی به آنان ستم نمی شود
روایت پنجم
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که می فرماید:
إنَّ الَله تَباركَ و تَعالی إذا أرادَ أن یُحاسبَ المُؤمنَ، أعطاهُ کتابَهُ بِیَمینِهِ و حاسَبهُ فِیما بَینَهُ و بَینَهُ، فَیقُولُ: عَبدِي، فَعَلْتَ کَذا و کَذا
و عَمِلْتَ کَذا و کَذا؟ فَیقُولُ: نَعم، یا رَبِّ، قَد فَعلتُ ذَلکَ. فَیقُولُ: قَد غَفرتُها لَک و أبدَلْتُها حَسنات!
فَیقُولُ النَّاس: سُبحانَ الله! أما کَانَ لِهذا العَبدِ سَیِّئه واحِدَه؟! و هُو قَولُ الله عَزَّوجَلَّ: { فَأمَّا مَنْ اُوتیِ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ * فَسَوْفَ یحَُاسَبُ
( حِسَابًا یَسِیرًا * وَ یَنقَلِبُ إِلیَ أهْلِهِ مَسْرُورًا } ( 3
قُلتُ: أيُّ أهل؟ قالَ: أهلُه فی الدنیا هم أَهلُه فی الجنّه، إن کانوا مؤمنین.
قالَ: و إذا أراد بعبد شرّاً یُحاسِبه علی رؤوس النَّاس و بَکَتَهُ و أعطاه کتابَه بشماله، وهو قول الله عزوجل:
. -1 . سوره اسراء ( 17 ) آیه 71
. 90 ، حدیث 30 : 419 ؛ بحارالأنوار 66 : 32 ؛ تفسیر صافی 3 : -2 . کافی 2
.9 -3 . سوره انشقاق ( 84 ) آیه 7
ص: 85
{ وَ أمَّا مَنْ اُوتیِ کِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ * فَسَوْفَ یَدْعُواْ ثُبُورًا * وَیَصْ لیَ سَعِیرًا * إِنَّهُ کاَنَ فیِ أهْلِهِ مَسْرُورًا } ( 1) قلت أي اهل؟ قال:
اهله فی الدنیا.
قلتُ: قوله { إِنَّهُ ظَنَّ أن لَّن یحَُور } ( 2) قال:
( ظَنَّ أنّه لن یَرْجِع؛( 3
خداي متعال هنگامی که بخواهد مؤمن را حساب رسی کند، کتاب (و نامه اعمال) او را به دست راستش می دهد و حسابش
را بین خود و او رسیدگی می کند و می پرسد: بنده من، فلان کار و فلان عمل را انجام دادي؟ وي پاسخ می دهد: آري، اي
پروردگار من،آن کار را مرتکب شدم! خداي متعال می فرماید: آن را آمرزیدم، و به جایش کارهاي نیک گذاشتم!
مردم [با شگفتی] می گویند: سبحان الله! آیا براي این بنده یک گناه هم نبود؟! و این است سخن خداي بزرگ که می فرماید:
.« اما کسی که نامه اش به دست راستش داده شود به حساب او آسان رسیدگی می شود و شادمان سوي اهلش باز می گردد »
[راوي می گوید] پرسیدم: [سوي] کدام اهل؟ امام (علیه السلام) فرمود: در صورتی که مؤمن باشند، اهل او در دنیا، همان اهل
او در بهشت است.
[سپس امام (علیه السلام)] فرمود: و چنانچه خدا بر بنده اي شرّ (و بدي) را اراده کند در حضور مردم به حسابش رسیدگی می
کند و خُرده می گیرد و بر او چیره می شود و کتابش را به دست چپش می دهد، و این است همان سخن خداي بزرگ که می
و اما آن کس که کتابش از پشت سرش داده شود، هلاکت را خواستار شود و شعله هاي آتش او را فراگیرد، چه او » : فرماید
در میان خاندانش خوش
.13 -1 . سوره انشقاق ( 84 ) آیه 10
. -2 . سوره انشقاق ( 84 ) آیه 14
. 324 ، حدیث 17 : 618 ؛ بحارالأنوار 7 : -3 . کتاب الزهد (اثر حسین بن سعید) : 92 ؛ تفسیر برهان 5
ص: 86
گذران بود [و به مسائل دین و امر و نهی خدا اهمیتی نمی داد]. [راوي می گوید] پرسیدم: کدام اهل؟ امام (علیه السلام)
فرمود: اهل او در دنیا.
امام (علیه السلام) «! او گمان می کرد هرگز بازگشت نمی کند » : پرسیدم: [معناي] این سخن خدا [چیست] که می فرماید
فرمود: [یعنی] گمان می کرد که هرگز [زنده نمی شود و در جهان واپسین] باز نمی گردد.
روایت ششم
عیاشی به نقل از خالدبن نَجیح از امام صادق (علیه السلام) روایت می کندکه آن حضرت فرمود:
إذا کانَ یَومَ القِیامَه، دُفعَ إلی الإنسانِ کِتابُهُ، ثُمَّ قِیلَ لَهُ: إقرَأ، قُلتُ: فَیَعرِفُ مَا فِیه؟ فَقالَ: إنَّ الَله یُذَکِّرُه، فَما مِن لَحظَه و لا کَلمَه و
لا نَقل قَدَمٍ و لا شَیء فَعَلَهُ إلاّ ذَکَّرَه؛ کَأنَّهُ فَعَلَهُ تِلکَ السَّاعَه فَلِذلکَ قالُوا: { یَاوَیْلَتَنَا مَا لِهذَا الْکِتَابِ لایُغَادِرُ صَ غِیرَه وَلاکَبِیرَه إِلَّا
(2) . ( أحْصَاهَا } ( 1
آن گاه که قیامت فرا رسد، کتاب هر انسانی به او داده شود، سپس به او گویند: بخوان [کتابت را]! [خالد بن نجیح می گوید]
پرسیدم: آنچه را در آن هست می شناسد؟ امام (علیه السلام) فرمود: خدا به یادش می آورد! همه لحظه ها و سخنان و گام
هایی را که برداشته و کارهایی را که کرده چنان به خاطر می آورد که گویا همان ساعت انجام داده است! از این روست که
.« واي بر ما از این کتاب! هیچ کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته جز اینکه شمرده است » : می گویند
تعبیر (دُفعَ إلی الإنسانِ کِتابُهُ) نیز، حاکی از غیریت و دوئیت نامه عمل با نفسِ انسان است.
روایت هفتم
از رسول الله (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود:
. -1 . سوره کهف ( 18 ) آیه 49
. 315 ، حدیث 10 : 267 ؛ بحارالأنوار 7 : 284 و 328 ؛ نورالثقلین 3 : -2 . تفسیر عیاشی 2
ص: 87
حُبِّی وَ حُبُّ أهْلِ بَیْتِی نَافِعٌ فِی سَبْعَه مَوَاطِنَ، أهْوَالُهُنَّ عَظِیمَه: عِنْدَ الْوَفَاه وَ فِی الْقَبْرِ وَعِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْکِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ
( عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاط؛( 1
دوستی من و دوستی اهل بیتم در هفت جا که بسیار هول انگیزند سودمند است:
هنگام وفات، در قبر، زمان نشور (و برخاستن از گورها) ، نزد کتاب، حساب، میزان و صراط.
وحدت سیاق، اقتضاي تحقق خارجی نامه عمل و غیریت آن با نفس را دارد.
روایت هشتم
علی بن ابراهیم قمی از حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده که فرمود:
إذا کانَ یَومُ القیامه اُوِقفَ المُؤمنُ بینَ یَدَيِ الله تعالی فَیکونُ هُو الَّذي یَلی حسابَه، فَیَعْرِضُ عَلیه عَمَلَهُ فَیَنْظُرُ فی صحیفته. فَأوَّلُ ما
یَرَي سَیّئاتُهُ فَیَتَغَیَّرَ بذلک لونُه و تَرْعَشُ فرائِصُهُ و تَفْزَعُ نفسه. ثُمَّ یَرَي حَسَناتِه فَتَقَرَّ عَیْنُهُ و تُسَرُّ نَفسه ویَفْرَحُ، ثُمَّ یَنْظُرُ إلی ما أعطاه
الله تعالی مِنَ الثواب فَیَشْتَدُّ فَرَحُه.
ثُمَّ یقول الله تعالی لِلمَلائکه: احْمِلوا الصُّحُفَ الّتی فیها الأعمال التی لم یَعْمَلُوها. قال: فَیَقْرَؤْونَها فیقولون: و عزَّتک إنَّک لَتَعْلَمُ أنّا
( لم نَعْمَل منها شیئاً، فیقول: صَدَقْتُم و لکنَّکم نَوَیْتُمُوها فَکَتَبْناها لَکُم! ثُمَّ یُثابونَ علیها؛( 2
در قیامت، مؤمن در پیشگاه الهی نگاه داشته می شود تا خود به حساب او رسیدگی کند، پس عملش به او عرضه می شود، آن
گاه به نامه عملش می نگرد، پس اول چیزي که می نگرد گناهانش می باشد که با دیدن آنها رنگ چهره اش تغییر می کند و
بندهاي بدنش می لرزد و ناله اش بلند می شود.
. 248 ، حدیث 2 : 360 ؛ کفایه الأثر: 109 ؛ بحارالأنوار 7 : -1 . خصال شیخ صدوق 2
.204 : 289 و جلد 67 : 581 ؛ بحارالأنوار 7 : 26 ؛ تفسیر برهان 3 : -2 . تفسیر قمی 2
ص: 88
آن گاه نیکی هایش را می بیند که بر اثر آن، چشمش روشن می شود ومسرور وشادمان می گردد؛ سپس به پاداش هاي
خداي متعال نظر می کند، شادمانی اش افزون می شود.
پس از آن، خداي بلند مرتبه به فرشتگان فرمان می دهد: بیاورید صحیفه هاي اعمالی را که انجام نداده اند. حضرت فرمود:
مؤمنین آن صحائف را می خوانند و می گویند: به عزتت قسم، که تو می دانی ما هیچ عملی از این اعمال را انجام نداده ایم.
خدا می فرماید: راست می گویید، و لکن شما نیتِ این اعمال را داشتید و ما آنها را برایتان نوشتیم. آن گاه پاداش آن اعمال
را دریافت می دارند.
صحیفه هاي اعمال را بیاورید، ظهور بلکه صراحت در دوئیت و غیریت نامه عمل، با نفس انسان دارد « احْمِلوا الصُّحُفَ » عبارت
و حاکی از وجود خارجی نامه عمل است.
روایت نهم
امام علی (علیه السلام) خطاب به مردي که سخنان بیهوده می گفت، فرمود:
( یَا هَذَا إِنَّکَ تُمْلِی عَلَی حَافِظَیْکَ کِتَاباً إِلَی رَبِّکَ فَتَکَلَّمْ بِمَا یَعْنِیکَ وَ دَعْ مَا لایَعْنِیک؛( 1
اي مرد، بدان که تو نامه اي را براي پروردگارت توسط دو فرشته نگهبان، املا می کنی، پس به آنچه تو را نفع دهد سخن بگو
و سخن بیهوده را واگذار.
روایت دهم
ابو بصیر گوید که امام صادق (علیه السلام) می فرمود:
( مَنْ عَمِلَ سَیِّئَه اُجِّلَ فِیهَا سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ النَّهَارِ فَإِنْ قَالَ أسْتَغْفِرُ الَله الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ثَلاثَ مَرَّاتٍ لَمْ تُکْتَبْ عَلَیْه؛( 2
.276 : 396 ؛ بحارالأنوار 68 : -1 . امالی صدوق: 33 ؛ مَن لایحضره الفقیه 4
.38 : 65 ؛ بحارالأنوار 6 : 437 ؛ وسائل الشیعه 16 : -2 . کافی 2
ص: 89
أسْتَغْفِرُ الَله الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا » هرکه گناهی مرتکب شود، هفت ساعت از روز به او مهلت داده می شود، اگر توبه کرد و سه بار
گفت، در نامه او نوشته نمی شود. « هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ
روایت یازدهم
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود:
صَاحِبُ الْیَمِینِ أمِیرٌ عَلَی صَاحِبِ الشِّمَالِ، فَإِذَا عَمِلَ الْعَبْدُ سَیِّئَه قَالَ صَاحِبُ الْیَمِینِ لِصَاحِبِ الشِّمَالِ:
( لاتَعْجَلْ وَأنْظِرْهُ سَبْعَ سَاعَاتٍ! فَإِنْ مَضَتْ سَبْعُ سَاعَاتٍ وَلَمْ یَسْتَغْفِرْ، قَالَ: اکْتُبْ فَمَا أقَلَّ حَیَاءَ هَذَا الْعَبْد؛( 1
فرشته دست راست فرمانده فرشته دست چپ است. هرگاه بنده، گناه کرد، فرشته دست راست به فرشته دست چپ گوید:
شتاب مکن، هفت ساعت مهلت بده! اگر هفت ساعت سپري شد و توبه نکرد، گوید بنویس! این بنده، بس بی حیاست.
اگر بنا بود نامه عمل، همان صفحه نفس باشد، تأخیر در ثبت گناه، معنا نداشت؛ زیرا به محض ارتکاب گناه، خواه ناخواه در
نفس اثر می گذارد.
ملاصدرا در این باره می نگارد:
فَاعلَم أنَّ لِکُ لّ عَمَلٍ مٍنَ الأعمَال البَدَنیّه تَأثیراً فِی النَّفس ... لِکُلِّ عَمَلٍ مِنَ الأعمَالِ السَّیِّئَه قَدراً مُعَیَّناً مِنَ التَّأثیر فِی إظلامِ جَوهَرِ
( النَّفس و تَکثِیفِها و تَکدِیرِها؛( 2
بدان که هر عملِ بدنی تأثیري در نفس دارد... هر کار ناپسند، تأثیر معینی در تاریکی، آلودگی و تیرگی گوهر نفس دارد.
.247 : 70 ؛ بحارالأنوار 68 : 169 ؛ وسائل الشیعه 16 : -1 . مجموعه ورام (تنبیه الخواطر) 2
. 303 ؛ اسرار الآیات: 213 : -2 . اسفار اربعه 9
ص: 90
بنابراین، روشن می شود افزون بر آنکه عمل، در نفس اثر می گذارد، نیز در جایی جداي از نفس که نامه عمل باشد ثبت می
گردد.
مؤید این مطلب حدیثی است که حَفْص، از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود:
مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُذْنِبُ ذَنْباً إِلَّا أجَّلَهُ الُله عَزَّوَجَلَّ سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ النَّهَارِ فَإِنْ هُوَ تَابَ، لَمْ یُکْتَبْ عَلَیْهِ شَیْءٌ وَ إِنْ هُوَ لَمْ یَفْعَلْ، کَتَبَ الُله
عَلَیْهِ سَیِّئَه.
فَأتَاهُ عَبَّادٌ الْبَصْرِيُّ فَقَالَ لَهُ: بَلَغَنَا أنَّکَ قُلْتَ: مَا مِنْ عَبْدٍ یُذْنِبُ ذَنْباً إِلَّا أجَّلَهُ الُله عَزَّوَجَلَّ سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ النَّهَارِ!
( فَقَالَ: لَیْسَ هَکَذَا قُلْتُ وَلَکِنِّی قُلْتُ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ، وَکَذَلِکَ کَانَ قَوْلِی؛( 1
هر مؤمنی گناهی مرتکب شود، خداي تعالی هفت ساعت از روز به او مهلت می دهد. اگر توبه کرد، در نامه او چیزي نوشته
نمی شود وگرنه، گناهی در نامه اش نوشته شود.
عبّاد بصري نزد امام (علیه السلام) آمد و گفت: شنیده ام که فرموده اید: هر کس گناهی مرتکب شود، خداي تعالی هفت
ساعت از روز به او مهلت می دهد!
امام (علیه السلام) فرمود: چنین نگفته ام؛ بلکه گفته ام: هر مؤمنی.
در این روایت، بین ثبتِ گناه در نامه عملِ مؤمن و غیر مؤمن فرق گذاشته شده است، حال آنکه از لحاظ اثر گذاري عمل در
نفس، ظاهراً چنین فرقی وجود ندارد؛ چنانچه ملاصدرا، در عبارتی که از ایشان نقل شد (أنَّ لِکُلّ عَمَلٍ مٍنَ الأعمَال البَدَنیّه
تَأثیراً فِی النَّفس) به چنین فرقی قائل نشده است.
پس باید پذیرفت که اعمال وراي وجود انسان و نفس او در نامه عمل، ثبت و بایگانی می گردد.
روایت دوازدهم
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
.38 : 66 ؛ بحارالأنوار 6 : 439 ؛ وسائل الشیعه 16 : -1 . کافی 2
ص: 91
کُلُّ أمَّه یُحاسِبُها إمامُ زَمانها، و یَعرِفُ الأئمَّه أولیاءَهُم و أعداءَهُم بِسیماهُم وهُوَ قَولُهُ تعالی: { وَ عَلَی الأعْرافِ رِجالٌ } ( 1) وَ هُمُ
الأئمَّه { یَعْرِفُونَ کُلَّا بِسِیماهُمْ } ( 2) فَیُعطُونَ أولیاءَهُم کِتابَهُم بِیَمِینِهِم فَیَمُرُّونَ إلَی الجَنَّه بِلا حِسابٍ ویُعطُونَ أعداءَهُم کِتابَهُم
بِشِمالِهِم فَیَمُرُّونَ إلَی النّار بِلا حِسابٍ.
فَإذا نَظَر أولیاؤُهُم فی کِتابِهِم یَقُولُون لإخوانِهِم:
(4) . ( { هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه * إِنِّی ظَنَنْتُ أنِّی مُلاقٍ حِسابِیَه * فَهُوَ فی عیشَه راضِیَه } ( 3
امام زمان هر امتی، حسابرس آن امت است. امامان پیروان و دشمنان خود را از چهره هاشان می شناسند و این سخن خداست
پس نامه « که هریک [از آن دو دسته] را از سیمایشان می شناسند » و ایشان ائمه اند « و بر اعراف، مردانی هستند » : که می فرماید
دوستان را به دست راست شان می دهند و ایشان بدون حساب وارد بهشت می شوند و نامه دشمنان را به دست چپ شان می
دهند و ایشان بدون حساب وارد دوزخ می گردند.
پس چون دوستانشان در نامه خود نظر کنند به برادران خود گویند:
پس [از حسابرسی] وي در زندگی (کاملًا) رضایتبخش « بیایید کتابم را بخوانید! من یقین داشتم که به حساب خود می رسم »
به سر خواهد برد.
روایت سیزدهم
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداي تعالی در قیامت نسبت به بنده مؤمن می فرماید:
یا جَبرئیل، إنطَلِق بِعَبدِي فَأرِهِ کِرامَتی! فَیَخرُجُ مِن عِند الله قَد أخَ ذَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَدحُو بِهِ مَدَّ البَ َ ص ر، فَیَبسُطُ صَ حِیفَتُهُ لِلمؤمنین
والمُؤمنات، وَهُوَ
. -1 . سوره اعراف ( 7) آیه 46
-2 . همان.
.21 -3 . سوره حاقه ( 69 ) آیات 19
.339 : 95 ؛ بحارالأنوار 8 : 477 ؛ کنزالدقائق 5 : 384 ؛ تفسیر برهان 5 : -4 . تفسیر قمی 2
ص: 92
(2) . ( { هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه * إِنِّی ظَنَنْتُ أنِّی مُلاقٍ حِسابِیَه * فَهُوَ فی عیشَه راضِیَه } ( 1
اي جبرئیل، بنده ام را ببر و کرامتم را به او نشان ده! پس از محضر خدا بیرون می آید درحالی که نامه اش را به دست راست
گرفته است، پس زمین به اندازه دید چشم، می گسترد، آنگاه نامه عملش براي مردان و زنان مؤمن گشوده و پهن می شود و
این همان است که می گوید:
پس او در زندگی (کاملًا) رضایتبخش به سر خواهد « بیایید و کتابم را بخوانید. من یقین داشتم که به حساب خود می رسم »
برد.
نامه عملش گشوده و پهن شود) فقط با تحقق خارجی نامه عمل سازگار است؛ زیرا پهن شدن صفحه ) « فَیَبسُطُ صَ حِیفَتُهُ » تعبیر
نفس براي دیگران، تصور درستی ندارد، مگر اینکه دست به توجیه برده شود، لیکن با وجود ادله متعدد بر تحقق خارجی نامه
عمل، نیازي به توجیه که دلیلی بر آن نداریم نیست.
چنانچه این تعبیر که { هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه } (بیایید کتابم را بخوانید) صراحت در تحقق خارجی نامه عمل دارد؛ زیرا دعوت به
خواندن صفحه نفس جز به تکلّف معناي معقولی ندارد.
روایت چهاردهم
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
( إِذَا أکْثَرَ الْعَبْدُ مِنَ الاسْتِغْفَارِ رُفِعَتْ صَحِیفَتُهُ وَ هِیَ تَتَلألاُ؛( 3
هرگاه بنده، زیاد استغفار کند، نامه اش درخشان بالا رود.
.21 -1 . سوره حاقه ( 69 ) آیات 19
.211 : 477 ؛ بحارالأنوار 8 : -2 . اختصاص (شیخ مفید) : 349 ؛ تفسیر برهان 5
.284 : 176 ؛ عدهالداعی: 265 ؛ بحارالأنوار 90 : 504 ؛ وسائل الشیعه 7 : -3 کافی 2
ص: 93
روایت پانزدهم
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
إِنَّهُ یُؤْتَی بِالْمُؤْمِنِ الْمُذْنِبِ یَوْمَ الْقِیَامَه حَتَّی یُوقَفَ بَیْنَ یَدَيِ الِله عَزَّوَجَلَّ فَیَکُونُ هُوَ الَّذِي یَلِی حِسَابَهُ؛ فَیُوقِفُهُ عَلَی سَیِّئَاتِهِ شَیْئاً شَیْئاً
فَیَقُولُ: عَمِلْتَ کَذَا فِی یَوْمِ کَذَا فِی سَاعَه کَذَا! فَیَقُولُ: أعْرِفُ یَا رَبِّ (قَالَ: حَتَّی یُوقِفَهُ عَلَی سَیِّئَاتِهِ کُلِّهَا کُلَّ ذَلِکَ، یَقُولُ: أعْرِفُ)
فَیَقُولُ: سَتَرْتُهَا عَلَیْکَ فِی الدُّنْیَا وَأغْفِرُهَا لَکَ الْیَوْمَ، أبْدِلُوهَا لِعَبْدِي حَسَنَاتٍ.
قَالَ: فَتُرْفَعُ صَحِیفَتُهُ لِلنَّاسِ، فَیَقُولُونَ: سُبْحَانَ الِله أ مَا کَانَتْ لِهَذَا الْعَبْدِ سَیِّئَه وَاحِدَه؟! وَهُوَ قَوْلُ الِله عَزَّوَجَلَّ:
(2) . ( { فَاُوْلئِکَ یُبَدِّلُ الُله سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ } ( 1
مؤمن گنه کار را روز قیامت به پیشگاه پروردگار می آورند، او خود عهده دار حساب مؤمن می شود؛ بر یکایک اعمال زشت
او را واقف می کند که در فلان روز و فلان ساعت چنین کردي! می گوید:
می دانم خدایا (تا اینکه تمام گناهانش را ذکر می نماید و او اعتراف می کند) خداوند می فرماید:
در دنیا این گناهان را بر تو پوشاندم و امروز آنها را می بخشم، گناهان این بنده ما را تبدیل به ثواب کنید.
نامه عملش را در معرض دید مردم برافرازند، آنان با شگفتی می گویند:
سبحان الله! آیا این شخص یک گناه هم نداشته است؟! او این همان سخن خدا است که می فرماید:
.« بدي هایشان را به نیکی ها تبدیل می کند »
. -1 . سوره فرقان ( 25 ) آیه 70
.387 : 170 ؛ بحارالأنوار 24 : 150 ؛ محاسن 1 : -2 . تفسیر برهان 4
ص: 94
روایت شانزدهم
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:
یُؤْتَی بأحَ دٍ یَوْمَ الْقِیَامَه، یُوقَفُ بَیْنَ یَدَيِ الِله وَیُدْفَعُ إِلَیْهِ کِتَابُهُ، فَلایَرَي حَسَ نَاتِهِ! فَیَقُولُ: إِلَهِی لَیْسَ هَذَا کِتَابِی، فَإِنِّی لا أرَي فِیهَا
طَاعَتِی.
فَیُقَالُ لَهُ: إِنَّ رَبَّکَ لایَضِ لُّ وَ لایَنْسَ ی، ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغْتِیَابِ النَّاسِ! ثُمَّ یُؤْتَی بِآخَرَ وَ یُدْفَعُ إِلَیْهِ کِتَابُهُ، فَیَرَي فِیهَا طَاعَاتٍ کَثِیرَه،
فَیَقُولُ: إِلَهِی مَا هَذَا کِتَابِی! فَإِنِّی مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ.
( فَیُقَالُ: لأنَّ فُلاناً اغْتَابَکَ، فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَیْک؛( 1
روز قیامت فردي را می آورند و او را در برابر خداوند نگاه می دارند و نامه عملش را به او می دهند. او حسنات خود را در
آن نمی بیند، می گوید:
خدایا این نامه عمل من نیست؛ زیرا من طاعات خود را در آن نمی بینم!
به او گفته می شود: پروردگار تو به اشتباه نمی افتد و چیزي را فراموش نمی کند، عملِ تو به خاطر غیبت از مردم از بین رفت.
سپس دیگري را می آورند و نامه عملش را به او می دهند، در آن طاعت هاي فراوانی می بیند، می گوید:
خدایا این نامه عمل من نیست! من این طاعت ها را نداشته ام!
به او می گویند: چون فلان شخص، غیبت تو را کرد، حسناتش به تو داده شد.
با توجه به آنچه گذشت، می توان گفت: عناوین فوق که در روایات متعدد آمده است، هر یک به نحوي ظهور بلکه صراحت
در غیریت و دوئیت نامه عمل با لوح نفس دارد و بیانگر تحقق خارجی نامه عمل است.
باري، آنچه در قرآن و احادیث از آن سخن به میان آمده است، باز شدن پرونده یکایک افراد در روز قیامت است.
.259 : 121 ؛ بحارالأنوار 72 : -1 . جامع الأخبار: 147 ؛ مستدرك الوسائل 9
ص: 95
نگارش می یابد) خبر می « کرام الکاتبین » ظاهر این تعابیر از وجود پرونده واقعی (که وجود خارجی دارد و به وسیله فرشتگان
دهد که دلیلی براي توجیه این ظواهر نداریم و هیچ مشکل عقلی در پذیرش این مطلب وجود ندارد.
گفتار عالمان
اشاره
گرچه ملاكِ درستی یک مطلب، بیان دلیل، سند متقن و دلالت آیات و روایات است نه گفتار غیر معصوم، لیکن کلامِ
بزرگان می تواند مؤید مطلب باشد.
شیخ صدوق
می نگارد: « الاعتقاد فیما یکتب علی العبد » شیخ صدوق، تحت عنوان
إعتِقادُنا فِی ذَلک انّه مَا مِن عَبدٍ إلاَّ وَ لَهُ مَلَکانِ مُوکّلانِ بِهِ یَکتُبانِ عَلَیهِ جَمِیعَ أعمَالِه؛ وَ مَن هَمَّ بِحَسَ نَه و لَم یَعمَلهَا کُتِبَ لَهُ
حَسَنَه، فَإن عَمِلَهَا کُتِبَ لَهُ عَشرُ حَسنات؛ وَ إن هَمَّ بِسیّئه لَم تُکتَب عَلَیهِ حَتّی یَعمَلها، فَإن عَمِلَها کُتِبَ عَلَیهِ سَیّئَه واحدَه؛ وَ المَلَکانِ
( یَکتُبانِ عَلَی العَبدِ کُلَّ شَیء حَتّی النَّفخ فِی الرَّماد؛( 1
اعتقاد ما در باب نوشتن اعمال این است که هیچ بنده اي نیست مگر آنکه دو مَلَک موکل اند که تمام اعمالش را بنویسند.
پس هرکس قصد عمل خیري کند یک حسنه برایش نوشته شود و اگر به انجام رساند، ده حسنه مکتوب گردد؛ و اگر قصد
بدي نماید بر او نوشته نمی شود تا آن عمل از او سرزند، و چون مرتکب شود، همان یکی بر او نوشته گردد؛ و آن دو ملک،
هر چیزي حتی دمیدن در خاکستر را بر بنده می نویسند.
ایشان بدون توجیه اعتقاد خود به نامه عمل را مطابق ظواهر وحیانی بیان می دارد.
شیخ طوسی
شیخ طوسی، در تفسیر تبیان می گوید:
. 68 : -1 . اعتقادات الإمامیه و تصحیح الاعتقاد 1
ص: 96
وَالصُّحُفُ جَمعُ صَ حِیفَه وَهِیَ الصَّحِیفَه الَّتی فیها أعمالُ الخَلقِ مِن طاعَه وَ مَعصِ یه. فَتَنشُرُ عَلَیهِ لِیَقِفَ کُلُّ انسانٍ عَلَی ما
( یَستَحِقُّه؛( 1
صحیفه که جمعش صُحُف باشد مکتوبی است که طاعت و معصیت بندگان در آن ثبت می باشد. پس براي انسان گشوده می
شود تا بدانچه سزامند است آگاهی یابد.
در جایی دیگر می گوید:
جَعَلَ الُله تعالی إعطاءَ الکِتابِ بِالیَمین مِن عَلامَه الرِّضا وَالخَلاص، وأنَّ مَن أعطِی کِتابُهُ بِالیَمین تَمَکَّنَ مِن قَراءَتِهِ وَ سَهَّلَ لَهُ
( ذلک، وَ کان فَحواهُ أنَّ مَن أعطِی کِتابُهُ بِشِمالِهِ أو وَراءَ ظَهرِهِ، فَإنَّه لایَقدِرُ عَلَی قَراءَه کِتابِهِ... لِما یَراهُ مِنَ المَعاصی المُوبِقات؛( 2
خداي تعالی، دادنِ کتاب به دست راست را نشانه رضایت مندي و نجات قرار داد. کسی که کتابش به دست راستش داده شد،
توان خواندنش را دارد و خواندن برایش آسان گردد.
مفهوم این سخن آن است که آنکه نامه اش را به دست چپ یا از پشت سر گرفت، توان خواندن آن را ندارد... به خاطر
مشاهده گناهان مُهلک در آن.
شیخ طبرسی
شیخ طوسی در ذیل آیه { وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ } ( 3) می نگارد:
یعنی صُ حُفَ الأعمالِ الَّتی کَتَبَت المَلائکه فیها أعمَالَ أهلِهَا مِن خَیرٍ وَ شَرٍّ، تَنشُرُ لِیَقرَأها أصحابُهَا و لِتَظهَرَ الأعمالُ فَیُجازُوا
( بِحَسَبِها؛( 4
.283 : -1 . تفسیر التبیان 10
.504 : -2 . تفسیر التبیان 6
. -3 . سوره تکویر ( 81 ) آیه 10
.675 : -4 . مجمع البیان 10
ص: 97
یعنی نامه هاي اعمال که فرشتگان، در آنها اعمالِ نیک و بد را نوشته اند گشوده می شود تا صاحبانشان آنها را بخوانند و تا
اینکه کردارها رو شود، پس طبق آنها جزا داده شوند.
و در ذیل آیه { فَمَنْ اُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ } ( 1) می نویسد:
أي فَمَن أعطِیَ کِتابَ عَمَلِهِ الَّذِي فِیهِ طاعاتُهُ وَثَوابُ أعمالِهِ بِیَمِینِهِ
(3) . ( { فَاُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ } ( 2
آنان کارنامه خود را می » یعنی آن که نامه عملش که طاعت ها و پاداش هایش در آن است به دست راستش داده شود
.« خوانند
و در ذیل آیه { وَ وُضِعَ الْکِتابُ } ( 4) می گوید:
( وَالمَعنَی: وَ وُضِعَت صَحائِفُ بَنی آدم فِی أیدیهم؛( 5
یعنی: نامه عمل آدمیان پیش رویشان نهاده می شود.
•خواجه نصیرالدین طوسی
می نویسد: « آغاز و انجام » خواجه نصیر، در فصل هشتم کتاب
قول و فعل، مادام که در کون اصوات و حرکات باشند، از بقا و ثبات بی نصیب باشند و چون به کون کتاب و تصویر آیند،
باقی و ثابت شوند، و هر که قولی بگوید یا فعلی بکند، اثري از آن باقی بماند و به این سبب، تکرار، اقتضاي اکتساب ملکه
باشد که با وجود آن ملکه، معاودت با آن قول یا آن فعل آسان بود؛ و اگر نه چنین بودي، هیچ کس علم و صناعت و حرفت
نتوانستی آموخت و تأدیب کودکان و تکمیل ناقصان را فایده نبودي.
. -1 . سوره اسراء ( 17 ) آیه 71
-2 . همان.
. 663 : -3 . مجمع البیان 6
. -4 . سوره کهف ( 18 ) آیه 49
.732 : -5 . مجمع البیان 6
ص: 98
پس آن اثر که از افعال و اقوال با مردم باقی به ماند به حقیقت به مثابه کتابت و تصویر آن افعال باشد و محل آن کتابت ها و
تصویرها [را] کتاب اقوال و صحیفه اعمال خوانند، که اعمال و اقوال چون مشخص شود کتاب باشند... و کاتبان و مصورانِ آن
مکتوبات و مصورات، کرام الکاتبین باشند. قومی که بر یمین باشند، حسنات اهل یمین نویسند و قومی که بر شمال باشند،
( سیئات اهل شمال نویسند... پس هرکه مثقالِ ذره، نیکی کند یا بدي، آن نیکی و بدي در کتاب مکتوب و مصور شود.( 1
علامه مجلسی
علامه مجلسی (رحمه الله) که نامه عمل را واقعیتی خارجی و غیر از لوح نفس می داند اعتقاد به تحقق خارجی نامه عمل را به
جمهور محققانِ امامیه نسبت می دهد و تأویل آن به لوح نفس را مذمت می کند و می گوید:
قال بعضُ أربابِ التّأویل: کُلُّ ما یُدرکه الإنسان بِحواسِّه یَرتَفِعُ مِنهُ أثرٌ إلی رُوحِه و یَجتَمِع فی صَ حیفه ذاتِه و خزانه مُدرکاتِه و
کذلک کُلُّ مِثقال ذرّه مِن خَیر أو شرٍّ یَعملُه یَري أثَرَهُ مَکتوباً ثَمَّه... فَالأفاعیلُ المُتَکرِّرَه و العقائدُ الرّاسخه فی النُّفوس هِی بِمنزله
النُّقوش الکِتابیّه فِی الألواح... و هذِهِ الألواح النَّفیسه یُقال لَهاصَحائِفُ الأعمال وإلیه الإشاره بِقَولِه سبحانه:
... ( { وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت } ( 2
( و لمّا لَم یُصرِّح بِنَفی ما حَقَّقَهُ جَماهیر الإمامیّه مِن أصحابِ الیقین، لا أدري أنَّها ثَبَتَت لَهُ فی علّیین أو سجّین؛( 3
بعضی از اهل تأویل گفته است:
.36 -1 . آغاز و انجام: 35
. -2 . سوره تکویر ( 81 ) آیه 10
.129 128 : -3 . بحارالأنوار 64
ص: 99
هرچه انسان با حواسش درك می کند، در روح اثر می گذارد و در لوح نفس و گنجینه مدرکاتش گرد می آید؛ و نیز هر
نیک و بدي که انجام دهد اثرش را در نفس خود مکتوب می یابد... پس کردارهاي پی در پی و اعتقاداتِ راسخ در نفس به
منزله نقش و نگار بر صفحه نفس است... و به این صفحات نفس، نامه هاي عمل گویند. سخن خداي تعالی به همین مطلب
. ...« و آن گاه که نامه ها را بگشایند » : اشاره دارد که می فرماید
و چون تأویل کننده، به نفی آنچه جمهور اهل یقین از امامیه تحقیق کرده اند، تصریح نکرده است، نمی دانم که تأویلات او
در علیین برایش ثبت شده است یا در سجین!
علامه محمدجواد مغنیه
ذیل آیه { یَاوَیْلَتَنَا مَا لِهذَا الْکِتَابِ لایُغَادِرُ صَ غِیرَه وَلا کَبِیرَه إِلَّا أحْصَاهَا } ( 1) (وي، در واي بر ما از این کتاب! هیچ کوچک و
بزرگی را فرو نگذاشته جز اینکه شمرده است) می گوید:
( وَ المُرادُ بِالکِتابِ هُنا صَحِیفَه العَمَلِ الَّتی تُعطَی لِلإنسان غَداً بِیَمِینِهِ أم بِشِمالِه؛( 2
مراد از کتاب در اینجا، نامه عمل است که فرداي قیامت به دست راست یا چپ انسان داده می شود.
چنانچه ملاحظه می شود، ایشان بی آنکه به توجیه دست یازد، ظاهر آیه را می پذیرد.
مرحوم آیت الله طیب در تفسیر اطیب البیان می نگارد:
از ضروریات دین و صریح آیات شریفه قرآن، نامه عمل است که ملائکه موکلین به این می نویسند، چه اعمال و اقوال خوب
آنها را رقیب می نویسد و
. -1 . سوره کهف ( 18 ) آیه 49
.133 : -2 . تفسیر الکاشف 5
ص: 100
مراقب هستند، و بد آنها را عتید ثبت می کند و این نامه [را] فرداي قیامت به دست صاحبش می دهند؛ مؤمنین و صلحا به
( دست راست و فساق و فجار به دست چپ، و بعضی طوق گردن و بعضی از عقب سر، چنانچه آیات مشحون به اینهاست. ( 1
آیت الله سبحانی نیز در مبحث گواهان اخروي، گواهان روز قیامت را به دو دسته خارجی و داخلی تقسیم می کند و نامه عمل
( را نهمین گواه خارجی معرفی می کند.( 2
بنابراین، ایشان نامه عمل را حقیقتی خارجی و جدا از لوح نفس انسان می شمارد.
تفاسیر عرفانی فلسفی
با وجود این عبارات روشن، برخی از عالمان که مشرب عرفانی یا فلسفی داشته اند با تأویل ظواهر وحیانی، نامه عمل را به لوح
نفس توجیه کرده اند، درحالی که این تأویلات بی دلیل، از پشتوانه علمی و وحیانی تهی است.
در تفسیر عبدالرزاق کاشانی منسوب به ابن عربی می خوانیم:
{ إِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ... } ( 3) ...والمَتَلقّی القاعِد عَنِ الیمین هُو القُوَّه العاقله العَمَلیّه المُنتَقَشَه بِصُوَرِ الأعمال الخَیریّه المُرتَسَ مه
بِالأقوال الحَسَ نه ال ّ ص ائبه، وإنّما قَعَد عَن یَمینه لأنّ الیَمین هی الجِهَه القَوّیه الشّریفه المُبارکه وهی جِهَه النَّفس الَّتی تَلِی الحَقّ.
والمُتَلَقّی القاعد عَن الشّمال هو القُوَّه المُتَخَیَّله الّتی تُنتَقَش بِصُوَرِ الأعمال البَشَریّه البَهیمیّه و السَ بُعیّه و الآراء الشّیطانیّه الوَهمیّه و
( الأقوال الخَبیثه الفاسده؛( 4
دریافت کننده سمت راست، قوه عاقله عملیه است که ... « آن گاه که دو [فرشته] دریافت کننده، اعمال او را دریافت می دارند »
با صُوَر اعمالِ خیر، منقوش و با
.245 : -1 . أطیب البیان 12
.495 : -2 . منشور جاوید 5
. -3 . سوره ق ( 50 ) آیه 17
.278 : -4 . تفسیر منسوب به ابن عربی 2
ص: 101
گفتار نیک و درست مکتوب است، و سرّ وجود این قوه در سمت راست، این است که سمت راست، جهت قوي، شریف،
مبارك و جهتِ حق گراي نفس است. و دریافت کننده سمت چپ، قوه متخیله است که با صُوَر حیوانی و درنده خویی اعمال
بشر و اندیشه هاي وهمی شیطانی و گفتار ناروا و فاسد منقوش است.
تأویل { الْمُتَلَقِّیانِ } (دو فرشته) به دو قوه نفس، و تأویل دریافت هاي آن دو، به صُوَر منقوش در قواي نفس، سخنی بی پایه و
بی پشتوانه علمی وحیانی است و به نظر می رسد از مصادیق تفسیر به رأي باشد.
در جاي دیگر می نگارد:
{ وَ وُضِعَ الْکِتَابُ } ( 1) ... یَقُولُونَ ... { مَا لِهذَا الْکِتَابِ لایُغَادِرُ صَ غِیرَه وَ لاکَبِیرَه إِلَّا أحْصَاهَا } ( 2) لِکَونِ آثارِ حَرکاتِهم و
( أعمالِهم کُلّها باقیه فی نُفُوسِهم صَغیره کانت أو کبیره، ثابته فی ألواح النُّفُوس الفَلَکیّه أیضاً؛( 3
این چه نامه اي است که هیچ [کار] کوچک و بزرگی را فرو » ... می گویند ...« و کارنامه [عمل شما در میان] نهاده می شود »
چون تمام آثارِ حرکات و اعمال شان چه کوچک چه بزرگ در نفوس شان « نگذاشته، جز اینکه همه را به حساب آورده است
باقی، و در الواح نفوس فلکیه نیز ثبت است.
باقی بودن آثارِ اعمال در نفسِ انسان، منافاتی با نامه عمل خارجی ندارد.
مشکل را دو چندان می کند؛ زیرا: اولاً: اعتقاد به نفوس فلکیه، « ثابته فی ألواح النُّفُوس الفَلَکیّه أیضاً » : اما اینکه می گوید
فرضیه اي وهمی است که بطلان آن ثابت شده است و هیچ پشتوانه علمی ندارد. ثانیاً: آیا نامه عمل تحقق خارجی جداي از
. -1 . سوره کهف ( 18 ) آیه 49
. -2 . سوره کهف ( 18 ) آیه 49
.407 406 : -3 . تفسیر منسوب به ابن عربی 1
ص: 102
نفوس فلکیه دارد یا نه؟ به نظر می رسد، به باور این مفسر، جداي از نفس انسان و نفوس فلکیه، چیزي به نام نامه اعمال وجود
ندارد.
به هرصورت، با وجود ظواهر و نصوص وحیانی بر تحقق خارجی نامه عمل، تأویلاتی این چنین که فاقد پشتوانه وحیانی است
هیچ توجیهی ندارد.
•نظر ملاصدرا
ملاصدرا در اَسفار با توجه به مبانی اي که آنها را محکم و استوار می داند، ظواهر دلایل قرآنی و حدیثی را تأویل می برد و بر
این باور است که نامه عمل، وجود خارجی ندارد و هرچه هست در نفس خود آدمی است، وي می گوید:
فإنَّ مَن فَعَلَ مِثقالَ ذَرَّه مِنَ الخَیرِ أو الشَّرِّ فِی الدُّنیا، یَرَي أثَرَ ذَلکَ مَکتُوباً فِی صَ حِیفَه نَفسِهِ أو صَ حِیفَه أرفَع مِن نَفسِهِ کما قال
تعالی:
( { فیِ صحُفٍ مُّکَرَّمَه * مَّرْفُوعَه مُّطَهَّرَه * بِأیْدِي سَفَرَه * کِرَامِ بَرَرَه } ( 1
وإذا قامَتِ القیامه و حانَ وقتُ أن یَقَعَ بصرُهُ إلی وجه ذاته لِفراغِه عن شواغل هذه الحیاه الدنیا و ما یُورده الحواس و یَلْتَفِتَ إلی
صفحه باطنه و لَوح ضَ میره و هو المراد بقوله تعالی: { وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت }( 2) فَمَن کان فی غفله عن أحوال نفسه وحساب
سیّئاته و حسناته، یقول عند کشف غطائه و حضور ذاته ومطالعه صفحه کتابه: { ما لِهذَا الْکِتابِ لایُغادِرُ صَ غیرَه وَ لا کَبیرَه إِلَّا
(4) . ( أحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لایَظْلِمُ رَبُّکَ أحَداً } ( 3
البته هرکه در دنیا کمترین نیکی یا بدي انجام داده باشد، اثرش را در صفحه نفس یا در صفحه برتر از نفسش مکتوب خواهد
دید.
.16 -1 . سوره عبس ( 80 ) آیه 13
. -2 . سوره تکویر ( 81 ) آیه 10
. -3 . سوره کهف ( 18 ) آیه 49
.293 : -4 . اسفار اربعه 9
ص: 103
.« در صحیفه هایی مُکرّم، والا و پاکیزه، به دست فرشتگانی، ارجمند و نیکوکار » : همچنان که خداي متعال می فرماید
و آن گاه که قیامت به پا شود و زمانِ توجه آدمی بر اثر رهایی نفس از شواغل دنیوي به حقیقت ذاتش فرارسد، و انسان به
« و آن گاه که نامه ها گشوده شود » : صفحه درون و لوح نهانش بنگرد، و همین است مراد خداوند از کلامش که می فرماید
پس آن روز هرکه از احوال و حساب گناهان و نیکی هاي خود در غفلت به سر برد، پس از برطرف شدن حجاب ها و حضور
ذاتش و مطالعه پرونده عملش، خواهد گفت:
این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را شمرده است؟! و همه اعمال خود را »
.« حاضر بیایند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی کند
در نگرش ملاصدرا، ملکات خوب یا ملکات بد (فضایل و رذایل) در نفوس جاي دارد و مراد از پرونده اعمال انسان، چیزي
جز ثبوتِ صفات و ملکات در نفس آدمی نیست.
مرحوم سبزواري نیز در حاشیه اسفار می نویسد:
المراد بطائره صحیفه عمله وهی نفسه؛
مراد از طائر انسان، نامه عمل او که نفس اوست می باشد.
می نگارد: « آغاز و انجام » آقاي حسن زاده آملی در شرح عبارت خواجه نصیر طوسی در فصل هشتم کتاب
صحیفه نفس، صحیفه اعمال است چه این صحیفه از اعمال ساخته شده است، این صحیفه همان کتاب ذات تو است که {
(2) . ( لایُغَادِرُ صَغِیرَه وَلَا کَبِیرَه إِلَّا أحْصَاهَا } ( 1
. -1 . سوره کهف ( 18 ) آیه 49
. -2 . آغاز و انجام: 131
ص: 104
اشکال سخن ملاصدرا در این نیست که می گوید کارهاي خوب و بد در خود نفس انسان نقش می بندد و ملکات خوب و
بد را به وجود می آورد، بلکه اشکال کلام ایشان و پیروانش در این است که صفحه نفس را همان نامه عملِ معهود در لسان
آیات و روایات می دانند. به عبارت دیگر، غیریت و دوئیت لوح نفس با نامه عمل را انکار می کنند.
ملاصدرا در عبارتی دیگر، در اسفار چنین می گوید:
( وهَذه القُلُوب والأرواح یُقال لَها فی لِسان الشَّریعه صَحائِفُ الأعمال؛( 1
در لسان شرع، به قلب ها و روح ها، نامه هاي اَعمال گفته می شود.
بنابراین، صدرا معتقد است نامه هاي اعمال که در لسان شریعت وارد شده چیزي جز ارواح و نفوس انسان ها نیست.
در دانشنامه امام علی (علیه السلام) می خوانیم:
میان دانشمندان کلام و فلسفه اختلاف است. برخی آن را همان نفس و روح آدمی می دانند که « کتاب » درباره حقیقت این
آثار افکار و اعمال خوب و بد در آن ثبت است و تا در این دنیا هستیم به دلیل سرگرمی هاي مادي، از دیدن و خواندن آنها
غافلیم؛ ولی هنگامی که مُردیم و پرده ها کنار رفت و چشمِ تیزبین ما گشوده شد، کتاب نفسمان را به روشنی خواهیم دید...
( صدرالمتألهین این نظر را می پسندد.( 2
آمده است: « فرهنگ معارف اسلامی » در
صدرالدین گوید: افعال هر کس در صحیفه خیال منفصل او منعکس شده و ثابت می مانند و در آخرت، وجود تجسّمی
( خارجی پیدا می کنند و هر فردي افعال و اعمال خود را مشاهده می کند.( 3
.291 : -1 . اسفار اربعه 9
.413 : -2 . دانشنامه امام علی علیه السلام معاد 2
.1974 : -3 . فرهنگ معارف اسلامی 3
ص: 105
در باور ملاصدرا، آنچه در لسان شریعت و مدارك وحیانی به نام ملک و شیطان یاد شده است، چیزي جز همان ملکات
نفسانی نیست، وي در این مورد می گوید:
وهذه الهَیئه الرّاسخه لِلنَّفس المُتَمَثِّله لَها یوم القیامه هِی الَّتی تُسمَّی فی عُرفِ الحِکمه بِالمَلَکَه و فَی لِسانِ الشَّریعه بِالمَلَک وَ
( الشَّیطان فی جانِبَی الخَیر والشَّر؛( 1
و این هیئت هاي راسخ در نفس که روز قیامت متمثل می شود در عرف فلسفه، مَلَکه و در لسان شرع، مَلَک و شیطان (در
دوجانب خیر و شر) نامیده می شود.
نام می گذارد. « شیطان » می نامد و ملکات بدِ راسخ در نفس را « مَلَک » به نظر می رسد صدرا، مَلَکات خوبِ راسخ در نفس را
واضح است که این گونه توجیهات، بدون دلیل و شاهد است و درجاي خود ثابت شده که توجیه و تأویل ظواهر آیات و
روایات، بی محذور عقلی وجهی ندارد و این گونه توجیهات اگر ادامه یابد چیزي به نام شریعت باقی نمی ماند.
سخن علامه مجلسی (رحمه الله) بسی بجاست که می گوید:
( تأویلُ ظواهِرِ الأخبار بمَحْضِ الإستبعاد بعیدٌ عن الرّشاد؛( 2
تأویل ظواهر اخبار، به صرف اینکه بعید به نظر می رسد [و براي انسان به سادگی قابل فهم و درك نمی باشد] از راه درست و
شیوه حق به دور است.
باري، تأویل ناصواب مرحوم صدرا از ظواهر قرآنی و حدیثی، انکار ناشدنی است.
.293 292 : -1 . اسفار اربعه 9
. 130 ؛ حق الیقین (شبر) 2: فصل سیزدهم، ص 145 : -2 . بحارالأنوار 7
ص: 106
ص: