گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
آیه یازدهم: وَ کُلُّهُمْ ءَاتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَه فَرْدًا



اشاره
و همگی روز رستاخیز، تک و تنها نزد او حاضر می شوند.
سوره مریم ( 19 ) آیه 95
ص: 108
ص: 109
آیات فراوانی در قرآن تصریح به معاد جسمانی عنصري دارد و لیکن ملاصدرا برخی از آیات را در راستاي اثبات تجرّد نفس
و وابستگی بدن محشور در قیامت به نفس تفسیر می کند.( 1) نقد نظریه ملاصدرا درباره معاد جسمانی و مبانی آن، نیازمند
بحث مستقلی می باشد.( 2) در بحث ذیل، بیان می داریم آیاتی که ملاصدرا به آن استناد یا استشهاد کرده است هیچ گونه
دلالتی بر مدّعاي ایشان ندارد و اینکه براساس آیات و روایات، روح انسان خواه مجرد باشد یا نباشد با همین بدن عنصري
مادي، برانگیخته می شود.
-1 . فإن قلت: النصوصُ القرآنیه دالهٌ علی أنَّ البدن الأخروي لکلِّ إنسان هو بعینه هذا البدن الدنیاوي له! قلنا: نعم ، و لکن من
32 ) . ... و أما الأبدان الاُخرویه المناسبه لأخلاق النفوس فهی لیست - 31 : حیثُ الصوره لا مِن حیثُ الماده... (الأسفارالأربعه 9
موادٌّ لتلک النفوس حامله لقُوَّه کمالاتها و هیئآتها، بل هی أشباحٌ ظِلِّیّه و قوالبُ مثالیه وجودها للنفس کوجود الظّل من ذي
الظّل؛ إذ هی حاصله من تلک النفوس بمُجَرَّد جهاتٍ فاعلیه و حیثیّات إیجابیه (لا بحسب جهات قابلیه و حرکات مادیه) و کلُّ ما
یَحْصُلُ مِنَ النفس بِحَسَبِ الجهات الفاعلیه والهیئات النفسانیه، فذلک الشی ء لا یکون مادهً لها ولا بدناً کهذا البدن الذي یَتَعَلَّقُ
. (19 : به النفس تعلق التدبیر و التحریک بل یکون مِنَ اللازم لها؛ و وجوده منها وجود الظلّ مِن ذي الظل... (الأسفارالأربعه 9
-2 . در این زمینه مراجعه نمائید به: بیان الفرقان فی معاد القرآن (جلد سوم) ، اثر علامه شیخ مجتبی قزوینی؛ میزان المطالب:
396 اثر آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی؛ معاد از دیدگاه قرآن، حدیث، فلسفه، تالیف مرحوم ربانی نقابی؛ بحثی پیرامون 340
مساله اي از معاد، در محضر استاد جوادي آملی و استاد سید جعفر سیّدان.
ص: 110
آیه اول
اشاره
خداوند متعال می فرماید:
( { وَ کُلُّهُمْ ءَاتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَه فَرْدًا } ؛( 1
و همه شان در روز قیامت تنها، پیش او آیند.
است لیکن « تنها، بی یار و یاور، بدون اموال و اولاد و عشیره » بیشتر عالمان بر این باورند که { فَرْدًا } در این آیه، به معناي
در اصطلاح فلاسفه، پنداشته اند؟ « مجرّد » برخی آن را به معناي
لغت
می خوانیم: « العین » در
( الفَرْدُ: ما کان وَحْدَه؛( 2
فرد، هرچیزي است که تنها باشد.
می خوانیم: « مفردات » در
( الفَرْدُ: الذي لایختلط به غیره؛( 3
الفَرْد: چیزي است که چیز دیگري با آن نیامیخته باشد.
آمده است: « لسان العرب » در
( الفَرْدُ: الوَتْر، والجمع أفراد وفُرادَي؛( 4
است. « فرادي » و « افراد » فرد: یعنی طاق (تک) و جمع آن
آمده است: « التحقیق » در
( أنّ الفَرْد فی قبال الزَّوْج، کما أنّ الواحد فی قبال الإثنین؛( 5
. -1 . سوره مریم ( 19 ) آیه 95
.24 : -2 . العین 8
.629 : -3 . مفردات الفاظ القرآن 1
.331 : -4 . لسان العرب 3
.50 : -5 . التحقیق فی کلمات القرآن الکریم 9
ص: 111
فرد در برابر زوج است، چنانچه یک در برابر دو می باشد.
شواهد قرآنی
کلمه { فَرْداً } به آیه فوق منحصر نیست. در موارد دیگري هم در قرآن کریم به کار رفته است، از جمله:
( { وَ نَرِثُهُ مَا یَقُولُ وَ یَأتِینَا فَرْدًا } ؛( 1
و آنچه را بر زبان می آورد [مال و جاه و فرزند] از او به ارث می بریم و نزد ما، تنها، می آید.
( { وَ زَکَرِیَّا إِذْ نَادَي رَبَّهُ رَبّ لاتَذَرْنیِ فَرْدًا وَ أنتَ خَیرُ الْوَارِثِین } ؛( 2
و زکریا را [یاد کن] هنگامی که پروردگارش را صدا زد [گفت]: پروردگارا، مرا تنها [بی فرزند] مگذار و تو بهترین ارث
برندگانی.
( { وَلَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادي کَما خَلَقْناکُمْ أوَّلَ مَرَّه وَ تَرَکْتُمْ ما خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُم... } ؛( 3
و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم [اکنون] به تنهایی، پیش ما آمدید، و آنچه را به شما ارزانی داشتیم پشت سرتان
نهادید.
در این آیات { فَرْداً } و { فُرادي } به همان معانی مذکور می باشد.
دیدگاه مفسران
•شیخ طوسی
( و جمیعهم یأتی الله یوم القیامه فرداً مفرداً، لا احد معه و لا ناصر له و لا اعوان لأنَّ کلَّ احد مشغول بنفسه لایهمّه هَمّ غیره؛( 4
. -1 . سوره مریم ( 19 ) آیه 80
. -2 . سوره انبیاء ( 21 ) آیه 89
. -3 . سوره انعام ( 6) آیه 94
.154 : -4 تفسیر التبیان 7
ص: 112
و خداوند همه اینان را در روز قیامت تنهاي تنها می آورد، بی آنکه کسی با او باشد و یار و یاورانی او را مدد رساند؛ چراکه
هرکسی به خود مشغول است و غم دیگران نمی خورد.
•شیخ طَبْرسی
{ وَ کُلُّهُمْ ءَاتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَه فَرْدًا } أي کل واحد منهم یأتی المحشر و الموضع الذي لایملک الأمر فیه إلا الله فرداً وحیداً مفرداً
( لیس له مال و لا ولد و لا ناصر مشغولًا بنفسه لایهمّه همّ غیره؛( 1
...یعنی هر یک از انسان ها درحالی به محشر و جایی که هیچ کس مالک چیزي نیست و همه امور به دست خداست وارد می
شود که تنهاي تنهاست؛ بدون مال و فرزند و بی یار و یاور می باشد، فقط به خود و اندوه دیگران او را به خود مشغول نمی
دارد.
•ابوالفتوح رازي
و فرداي قیامت همه به پیش او آیند تنها، نه با ایشان مال باشد، نه فرزندان، نه لشکر، نه اتباع، همه اسیر و ذلیل و تنها آیند، و
( آنچه داشته باشند رها کرده و تنها به پیش خداي آیند.( 2
•ابوالمحاسن جرجانی
پیش وي آیند روز قیامت تنها، نه با ایشان مال باشد و نه فرزند و نه خَ دَم و نه حَشَم، آنچه داشته باشند گذاشته؛ چنان که
گفت: { وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادي کَما خَلَقْناکُمْ أوَّلَ مَرَّه } ( 3) نگر تا به آنچه داري مغرور نگردي که بس برنیاید که گویند: مَرد،
( مُرد و آنچه کرد، بُرد و آنچه داشت، گذاشت.( 4
. 822 : -1 . مجمع البیان 6
.123 : -2 . روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن 13
. -3 . سوره انعام ( 6) آیه 94
.51 : -4 . جلاء الأذهان و جلاء الأحزان 6
ص: 113
•علامه طباطبایی
( والمراد بإتیانه له یوم القیامه فَرْداً، اتیانه یومئذ صفر الکف، لایملک شیئاً ممّا کان یملکه بحسب ظاهر النّظر فی الدنیا... ؛( 1
مراد از تنها آمدن انسان روز قیامت نزد خداي تعالی دست خالی آمدن اوست؛ انسان چیزي از آنچه را به حسب ظاهر در دنیا
مالک بود، در اختیار ندارد.
نظیر همین معنا در تفسیر کنزالدقائق،( 2) تفسیر شُبّر،( 3) تفسیر الکاشف،( 4) آمده است.
تنها، بدون اموال، اولاد، عشیره، قبیله، شوکت و » در آیه: { وَکُلُّهُمْ ءَاتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَه فَرْداً } ( 5) به معناي « فَرْداً » بنابراین، واژه
می باشد. « اسباب ظاهري
نظریه ملاصدرا
گرفته است. وي در اسرار الآیات می نویسد: « مُجرّداً » ملاصدرا بر خلاف مشهور، واژه { فَرْداً } را به معناي
و قوله: { وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَه فَرْداً } أي مجرداً عن الأجسام وعوارضها المادیه و أوضاعها الحسّیّه، بل عن إنیاتهم و
( هویّاتهم المغایره للحق... .( 6
و نیز در اسفار گوید:
و فی القرآن مِن الآیات ما تدل علی أن أفراد البَشَر، یبعثون علی صفه التّجرّد والفَرْدانیّه کقوله تعالی: { کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَه
( فَرْداً } ؛( 7
.112 : -1 . المیزان 14
.275 : -2 . کنز الدقائق 8
.137 : -3 . تفسیر القرآن الکریم: 305 ؛ الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین 4
.201 : -4 . تفسیر الکاشف 5
. -5 . سوره مریم ( 19 ) آیه 95
. -6 . اسرار الآیات: 96
.182 : -7 . اسفار اربعه 9
ص: 114
در قرآن آیاتی است که دلالت دارد انسان ها با صفت تجرّد وفردانیت برانگیخته می شوند؛مانند سخن خداي تعالی که می
«. روز قیامت همه شان تنها، سوي او خواهند آمد »: فرماید
یعنی حشر در آنجا به معنی حشر جسمانی نیست و با بدن عنصري مادي صورت نمی گیرد، بلکه حشر به صورت تجرُّد است.
صدرا براي مدعاي خود، آیه مذکور را به عنوان شاهد می آورد.
صدرا آیه را به گونه اي معنا می کند که مخالف بسیاري از آیات دیگر است. قرآن تصریح دارد که خداوند متعال همین
استخوان هاي پوسیده را دوباره زنده می کند.
( { أیحَْسَبُ الانسَانُ ألَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ بَلیَ قَادِرِینَ عَلیَ أن نُّسَوِّيَ بَنَانَه } ؛( 1
آیا انسان می پندارد که هرگز [ریزه] استخوان هایش را گرد نخواهیم آورد؟! بلکه تواناییم که [خطوط] سر انگشتانش را [یکا
یک] درست [و بازسازي] کنیم.
( { وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسیَِ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْیِ الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ* قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِي أنشَأهَا أوَّلَ مَرَّه وَهُوَ بِکلُ خَلْقٍ عَلِیم } ؛( 2
چه کسی این استخوان ها را که چنین پوسیده است زندگی می » : و براي ما مَثَلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت
بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد، و او به هر[گونه] آفرینشی داناست. «؟ بخشد
و در روایتی آمده است که شخصی استخوان هاي پوسیده اي را در دست داشت.( 3) خدمت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)
آمد درحالی که آنها را پودر می کرد، از رسول خدا پرسید: آیا خداوند همین استخوان ها را زنده می کند؟
. -1 . سوره قیامت ( 75 ) آیات 3 و 4
. -2 . سوره یس ( 36 ) آیات 78 و 79
-3 . در اینکه چه کسی محضر پیامبر این پرسش را مطرح کرد، سه قول است: اُبیّ بن خلف، عاص بن وائل، اُمیّه بن خلف
. (99 : 678 ؛ کنز الدقائق 11 : (مجمع البیان 8
ص: 115
خداوند در جواب فرمود:
( { قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِي أنشَأهَا أوَّلَ مَرَّه وَ هُوَ بِکلُ خَلْقٍ عَلِیم } ؛( 1
( بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد، و او به هر [گونه] آفرینشی داناست.( 2
باري، در قرآن کریم از حشر جسمانی با همین جسد مادي، سخن به میان آمده است. اما ملاصدرا در بحث معاد می گوید:
آنجا نفس انسان صورت مثالی ایجاد می کند (مثل صورت مرآتی) و روح از آن صورت جدا نیست، بلکه بدن هاي اخروي
( بسان سایه، لوازم نفوس اخروي اند.( 3
و حال آنکه صدرا خود اعتراف می کند که شماري از آیات با این دیدگاه به صراحت، مخالفت دارد و براي حل این
( اختلاف، دو وجه جمع، ذکر می کند.( 4
افزون بر این، هیچ ظهوري از آیات براي اثبات تفسیري که ایشان ارائه می دهد وجود ندارد، بلکه شواهدي از حدیث و قرآن
خلاف آن را می نمایاند.
( و بدین ترتیب تفسیر صدرا که { فَرداً } را تجرّد می پندارد صحیح به نظر نمی رسد.( 5
. -1 . سوره یس ( 36 ) آیه 79
.394 : -2 . تفسیر عیاشی 297:2 ؛ نورالثقلین 4
. -3 . نگاه کنید به، اسفار اربعه 31:9 و 176
-4 . وجه جمع در ادامه بحث خواهد آمد.
می باشد و لکن « فرد » -5 . موجود مجرد بر فرض ثبوتش اگرچه به اعتبار اینکه عاري از تعدد و ترکیب است، مصداق اکمل
این جهت، موجب ظهور یا انصراف لفظ فرد در این معنا نمی گردد. وانگهی در جاي خود ثابت شده که انسان به هر درجه
اي از کمال برسد به حدّ تجرّد اصطلاحی نمی رسد؛ بنابراین افزون بر اینکه قرینه اي بر اراده مجرد از لفظ فرد وجود ندارد،
363 ، تنبیهات حول المبدا والمعاد: 211 قرائن عقلی و نقلی برخلاف آن یافت می شود (رجوع کنید به، میزان المطالب 358
. (240
ص: 116
اختلاف در کتب آسمانی!
ملاصدرا بر این باور است که ظاهر کتاب هاي آسمانی در برانگیخته شدن مردگان مختلف است و باید به نحوي این اختلاف
را از بین برد. وي، می گوید:
واعْلم أنّ الکُتُب الإلهیّه المنزله علی الأنبیاء (علیهم السلام) مُختلفه الظواهر فی باب البَعث و القیامه و إن کانت بواطنها متّفقه
الأصل و ذلک لِدقّه المطلب و غموضه کما مرَّ ذکره.
ففی التوراه انَّ أهل الجنّه یمکثون فی الجنّه خمسه عشر ألْف سنه ثمَّ یصیرون ملائکه، وانَّ أهل النّار یمکثون فی الجحیم کذا أو
أزید ثُمَّ یصیرون شیاطین. و فی الإنجیل انَّ النّاس یحشرون ملائکه لایطعمون و لایشربون و لاینامون و لایتوالدون.
و فی القرآن من الآیات ما تدلُّ علی أنَّ افراد البشر یبعثون علی صفه التجرُّد و الفردانیّه کقوله تعالی:
{ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَه فَرْداً } ( 1) و أنّ النّاس یحشرون کما خلقهم الله أول مرّه لقوله تعالی:
{ کَما بَدَأکُمْ تَعُودُون } ( 2) و فی بعضها ما یدلُّ علی أنَّهم یکونون علی صفه التجسُّم کقوله تعالی:
{ یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ }( 3) و قوله تعالی: { یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوي بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ
ظُهُورُهُمْ }( 4) و کذلک سؤال ابراهیم عن الله تعالی:
{ رَبِّ أرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی } و الجواب بقوله تعالی:
. -1 . سوره مریم ( 19 ) آیه 95
. -2 . سوره اعراف ( 7) آیه 29
. -3 . سوره قمر ( 54 ) آیه 48
. -4 . سوره توبه ( 9) آیه 35
ص: 117
{ فَخُذْ أرْبَعَه مِنَ الطَّیْرِ }( 1) الآیه، و قول عزیر کما حکی الله عنه:
{ أنَّی یُحْیِی هذِهِ الُله بَعْدَ مَوْتِها فَأماتَهُ الُله مِائَه عامٍ } ( 2) الآیه، و مکث أصحاب الکهف فی النوم ثلاثمأه و تسع سنین و قول الله
فیهم:
{ وَ کَ ذلِکَ أعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أنَّ وَعْدَ الِله حَقٌّ }( 3) فبعض هذه النصوص یدلُّ علی أنَّ المعاد للأرواح و بعضها علی أنَّه
( للأبدان؛( 4
کتاب هاي الهی که بر انبیا (علیهم السلام) نازل شده اند، اگرچه باطن و حقیقتشان یکی است ولی در باب بعث و قیامت،
ظواهري مختلف دارند. دلیل این اختلاف، دقت مطلب و پیچیدگی آن می باشد.
در تورات آمده است که أهل بهشت پانزده هزار سال در بهشت درنگ می کنند و سپس فرشته می شوند، و دوزخیان نیز در
جهنّم به همین مقدار یا بیشتر درنگ می کنند و سپس شیطان می گردند.
در انجیل هم وارد شده است که مردم، نخست به صورت ملائکه محشور می شوندکه نه می خورند ونه می آشامند ونه می
خوابند ونه تولید نسل می کنند.
در قرآن آیاتی است که دلالت دارد انسان ها با صفت تجرّد وفردانیت برانگیخته می شوند مانند سخن خداي تعالی که می
وهمچنین حشر مردم مثل خلقت اول آنها می باشد، به دلیل این سخن « روز قیامت همه شان تنها، سوي او خواهند آمد » : فرماید
«. همان گونه که شما را پدید آورد [به سوي او] برمی گردید » : خدا که می فرماید
و بعضی از آیات قرآن دلالت بر حشر جسمانی دارد؛ مانند سخن خداي تعالی که می فرماید:
. -1 . سوره بقره ( 2) آیه 260
. -2 . سوره بقره ( 2) آیه 259
. -3 . سوره کهف ( 18 ) آیه 21
.182 181 : -4 . اسفار اربعه 9
ص: 118
و قول خدا که «[ روزي که در آتش به رو کشیده می شوند [و به آنان گفته می شود:] لهیب آتش را بچشید [و احساس کنید »
و نیز « روزي که آن [گنجینه]ها را در آتش دوزخ بگدازند، و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند » : می فرماید
پرسش ابراهیم (علیه السلام) از خداي تعالی که گفت:
و جواب خداي متعال که فرمود: «؟ پروردگارا، به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می کنی »
چگونه خداوند[اهلِ] این[ویرانکده] را » : و سخن عُزَیر که خداي تعالی حکایت می کند که گفت « پس، چهار پرنده برگیر »
.«؟ پس از مرگشان زنده می کند
و درنگ اصحاب کهف در خواب به مدت سیصد و نه سال و سخن خدا در « پس خداوند، او را [به مدت] صد سال میراند
مورد ایشان که فرمود:
بعضی از این نصوص، بر معاد « و بدین گونه [مردم آن دیار را] بر حالشان آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا راست است »
روحانی و بعضی بر معاد جسمانی دلالت دارد.
نقد کلام صدرا
از آنجا که در تورات و انجیل، تحریف راه یافته است، استناد به این دو را نمی توان پذیرفت. بسا جاهایی که به آنها استناد می
( شود از همان موارد تحریف شده باشد.( 1
شیخ مفید در شرح کلام صدوق در اعتقادات می فرماید:
وقول من یزعم أنَّ الجنّه بشراً یلتذّ بالتسبیح والتقدیس من دون الأکل والشرب، قول شاذّ عن دین الاسلام، وهو مأخوذ من
مذهب النصاري
-1 . از آنجا که صدرا آیاتی را که به روشنی بر تجرّد انسان در قیامت دلالت کند نمی یابد، به مواردي از تورات و انجیل
دست می یازد، گرچه این موارد نیز دلالت بر تجرد ندارند؛ چراکه ملائکه از مجردات نیستد، بلکه مانند ارواح، اجسام لطیف
هستند؛ رجوع کنید به تفسیر آیه اول سوره فاطر (الْحَمْدُ لِله فاطِرِ السَّماواتِ وَالأرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَهِ رُسُلًا اُولی أجْنِحَهٍ مَثْنی وَ
ثُلاثَ وَ رُباعَ... (که به عنوان شانزدهمین آیه اعتقادي بحث و بررسی خواهد شد.
ص: 119
( الذین زعموا أنَّ المطیعین فی الدنیا یصیرون فی الجنّه ملائکه لایطعمون و لایشربون ولاینکحون؛( 1
و گفتار کسی که گمان می برد، در بهشت انسان هایی هستند که بدون خوردن و آشامیدن، فقط از تسبیح و تقدیس لذّت می
برند، از اسلام به دور است و از آئین نصارا که گمان می کنند بندگان مطیع خدا، در بهشت به فرشتگانی تبدیل شوند که
خوردن، نوشیدن و نکاح ندارند گرفته شده است.
درباره استناد به قرآن می گوییم:
می گیرد و در نتیجه می پندارد که دو دسته از آیات با هم متناقض اند، و حال آن که « مُجرَّداً » صدرا { فَرْدًا } را به معناي
تناقضی وجود ندارد این آیات با هم ناسازگاري ندارند تا نوبت به وجه جمع میان آنها برسد.
وجه جمع صدرا
صدرا به پنج مورد از آیات استناد می کند که همگی نصّ در معاد جسمانی است و در مقابل آیه: { وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَه
فَرْداً } ( 2) و آیه: { کَما بَدَأکُمْ تَعُودُون } ( 3) را از آیاتی می شمارد که گویاي معاد روحانی اند، آن گاه می گوید:
( وقد جَلّ کلام الله وکُتُبه النّازله عَلی رُسُله، عن أن یشتمل علی التّناقض، و سنشیر إلی وجه الموافقه؛( 4
کلام خدا و کتاب هاي نازل شده از جانب او بر فرستادگانش، برتر از آن است که حاوي تناقض باشد، ما به وجه جمع میان
آنها اشاره خواهیم کرد.
آنگاه به جمع بین آیات می پردازد و می نگارد:
.117 : -1 . موسوعه الشیخ المفید (تصحیح اعتقادات الامامیه) 5
. -2 . سوره مریم ( 19 ) آیه 95
. -3 . سوره اعراف ( 7) آیه 29
.182 : -4 . اسفار اربعه 9
ص: 120
وأما بیان رفع التّناقض بین الآیات... فهو أنّ الأبدان الأخرویه متوسطه بین العالمین، جامعه للتّجرد و التّجسم مسلوب عنها کثیر
من لوازم هذه الأبدان الدنیویه؛ فإنّ البدن الأخروي کظل لازم للرّوح وکحکایه ومثال له، بل هما متحدان فی الوجود (بخلاف
هذه الأبدان المستحیله الفاسده) وإنّ الدّار الآخره وأشجارها وأنهارها وغرفاتها ومساکنها و الأبدان التی فیها، کلّها صور
إدراکیّه، وجودها عین مدرکیتها و محسوسیتها... فالأبدان الأخرویه عین النّفوس بخلاف هذه الأبدان الدنیویّه.
و وجه آخر فی الموافقه أنّ نحو وجود السّعداء و أهل الجنّه، أرفع و أعلی من نحو وجود الأشقیاء وأصحاب النّار، والکاملون
( المقرّبون أعلی وأرفع منهما جمیعاً، فَالتّجرد لقوم والتَّجسّم لقوم آخرین؛( 1
و اما بیان رفع تناقض بین آیات... این است که بدن هاي اخروي بین عالمِ تجرّد و تجسّم اند تجرد و تجسمی را در بر دارند که
تهی از بسیاري از این لوازم بدن هاي دنیوي است؛ زیرا بدن اخروي مانند سایه با روح همراه است. و مانند حکایت و مثالی
براي اوست، بلکه هر دو در وجود متحدند (برخلاف این بدن هاي فناپذیر نابود شدنی) و درختان، نهرها، غرفه ها و خانه هاي
سراي آخرت و بدن هایی که درآنجا هست، تماماً صورت هاي ادراکی اند که وجودشان عین مُدرکیّت و محسوسیّت آنها
است... پس بدن هاي اخروي برخلاف بدن هاي دنیوي عین نفوس می باشند.
و وجه جمع دیگر اینکه: گونه وجود نیک بختان و بهشتیان، برتر و والاتر از گونه وجودِ تیره بختان و دوزخیان است؛ و
کاملانِ مقرّب، از همه آنها برتر و والاترند. پس تجرّد، به گروهی اختصاص دارد و تجسم، ویژه گروه دیگر است.
صدرا در این سخن به دو نحو جمع اشاره می کند:
.184 183 : -1 . اسفار اربعه 9
ص: 121
1. بدن هاي اخروي، بین تجرّد و تجسّم و به تعبیر دیگر از سنخ صُوَر ادراکی اند؛ از حیثی مجرد و از جهتی متجسّم اند.
2. تجرُّد، مربوط به گروهی و تجسُّم، مربوط به گروه دیگري است.
چنانکه گفتیم این وجه جمع، بر اثبات تناقض بین دو دسته از آیات، استوار است که بطلان آن ثابت گردید؛ اینکه بدن
( محشور در قیامت از سنخ صور ادراکی باشد با نصوص وحیانی سازگاري ندارد.( 1
1، باب 3، اثبات الحشر و کیفیّته. از سیاق آیات پیشین آیه مورد بحث (إِن کُلُّ مَن فیِ : -1 . نگاه کنید به بحارالأنوار 7
السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ إِلَّا ءَاتیِ الرَّحْمَانِ عَبْدًا * لَقَدْ أحْصَاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَ  دا * وَ کُلُّهُمْ ءَاتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَرْدًا (می توان دریافت که
همگان بر پروردگار وارد می شوند و این امر، اختصاص به گروه خاصی ندارد. بنابراین، وجه جمع مذکور تخصیص بدون
دلیل است و نمی توان بین دو دلیل متعارض این گونه جمع نمود. و آیا اختصاص آیه شریفه به گروه سعدا و بهشتیان، با سیاق
آیه تنافی ندارد؟ و از قبیل جمع تبرّعی محسوب نمی شود؟ استاد مصباح یزدي از اندیشمندانی است که در جهت نقد نظریه
ظاهر آیات وروایات این است که » : ملاصدرا در بحث معاد سخن گفته است، از ایراداتی که ایشان بیان می دارد این است که
همه مردم یک جا از قبور بلند می شوند و وارد عالَم محشر می شوند. ایشان چگونه می توانند فرق بگذارند بین عالَم برزخ و
عالم قیامت؟ عالَم قیامت را به آن معنا و مرتبه عقلی که می گیرند، اولا طبق نظزیه خود ایشان ، مال همه نیست؛ از طرف
دیگر، آن کسانی که نفوسشان کامل شده و به مرحله عقلانی رسیده اند، یعنی وارد عالم قیامت شده اند (زیرا تطبیق می کنند
عالم قیامت را بر آن مرحله عقلی، که بایدآن هم تدریجی باشد) یعنی هرکس به مرحله عقلی رسید، این وارد عالم قیامت
کبري شده؛ این خلاف ظاهر آیات و روایات است (بلی تأویلی می شود کرد که اصلا آن عالم ، عالَم زمان نیست و نه می
شود گفت تدریجی است و نه می شود گفت دفعی است؛ ولی در مقام تطبیق بر ظاهر آیات و روایات، این را می شود نقطه
ضعفی براي این نظریه دانست) . ورود در عالم برزخ، تدریجی و ورود در عالم قیامت، دفعی است؛ اما به نظر ایشان فرقی بین
این دو نیست و اساسا ایشان نمی توانند براي متوسطینی که به مرحله تجرد عقلانی نرسیده اند، عالم قیامتی وراي عالم برزخ
اثبات کنند؛ چون متوسطین طبق نظر ایشان فقط به تجرد برزخی می رسند و همیشه در همان عالم برزخی خواهند بود؛ پس
قیامتشان کدام است؟ چه فرقی است بین عالم برزخ و عالم قیامت براي متوسطین طبق نظر ایشان؟! این سؤالی است که
پاسخش طبق نظریه ایشان آسان نیست. بنابراین، در مقام تطبیق با آیات و روایات می توان این را نقطه ضعفی به شمار آورد.
قسمتی از متن پیاده شده درس ) «... حال از تطبیق که بگذریم... این نظریه فی حد نفسه و به خودي خود قصورهایی دارد و
. ( استاد مصباح یزدي در مجله داخلی مکتب وحی شماره 9
ص: 122
آیه دوم
اشاره
از دیگر آیاتی که ملاصدرا براي تجرّد انسان در قیامت به آن استناد می کند، این آیه است:
( { کَمَا بَدَأکُمْ تَعُودُون } ؛( 1
همان گونه که شما را پدید آورد [به سوي او] برمی گردید.
مجرّد یا « شما محشور می شوید » : درحالی که این آیه، به حشر تجرّدي ربطی ندارد، بلکه در مقام بیان مطلق حشر می گوید
غیرمجرّد بودن در حشر، از این آیه به دست نمی آید.
ملاصدرا در این باره، می گوید:
(3) . ( و فی القرآن من الآیات ما تدلُّ علی أنَّ افراد البشر یبعثون علی صفه التجرُّد... لقوله تعالی: { کَما بَدَأکُمْ تَعُودُون }( 2
همان » : درقرآن آیاتی است که دلالت دارد انسان ها با صفت تجرّد برانگیخته می شوند... به دلیل سخن خدا که می فرماید
.« گونه که شما را پدید آورد [به سوي او] باز می گردید
. -1 . سوره اعراف ( 7) آیه 29
. -2 . سوره اعراف ( 7) آیه 29
.182 : -3 . اسفار اربعه 9
ص: 123
دیدگاه مفسران
اشاره
مفسران بسیاري بر این باورند که این آیه، در صدد بیان بازگشت انسان ها در روز قیامت به سوي خداي متعال براي حسابرسی
است که سخن برخی از آنان را یادآور می شویم.
علامه طباطبایی
علامه، در ذیل آیه می نویسد:
ظاهر السیاق أن یکون قوله: { فَرِیقاً هَدي وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَه } ( 1) حالاً من فاعل { تَعُودُونَ } ...والمعنی: تعودون
فریقین کما بدأکم فریقین... .
فمن الممکن أن یکون قوله: { کَما بَدَأکُمْ تَعُودُون }( 2) ...فی مقام التعلیل لمضمون الکلام السابق، و المعنی: أقسطوا فی
أعمالکم و أخلصوا لله سبحانه فإنّ الله سبحانه إذ بدأ خلقکم قضی فیکم أن تتفرقوا فریقین، فریقاً یهدیهم و فریقاً یضلّون عن
الطّریق و ستعودون إلیه کما بدأکم... .
و من الممکن أن یکون قوله: { کَما بَدَأکُم } کلاماً مستأنفاً وهو مع ذلک لایخلو عن تلویح بالدعوه إلی الإقساط و
( الإخلاص؛( 3
درحالی که] گروهی را هدایت نمود وگروهی گمراهی برآنان ثابت ]» : براساس ظاهر سیاق، این سخن خداي متعال که فرمود
حال از فاعلِ { تَعُودُونَ } است. ...و معنا این است: سرانجام چون سرآغاز دو گروه به سوي خدا بر می گردید... . « شد
ممکن است سخن خداوند که فرمود:
. -1 . سوره اعراف ( 7) آیه 30
. -2 . سوره اعراف ( 7) آیه 29
.76 74 : -3 . المیزان 8
ص: 124
در مقام تعلیلِ مضمون کلام سابق باشد به این معنا که در ... « همان گونه که شما را پدید آورد [سوي او] برمی گردید »
کردارتان قِسط را رعایت کنید و براي خداي تعالی خالص شوید؛ زیرا هنگامی که خدا آفرینشتان را آغازید حکم کرد که دو
گروه شوید، گروهی را هدایت می کند و گروهی به بیراهه می روند و آن چنان که شما را [در آغاز] آفرید، سوي او
بازخواهید گشت.
و ممکن است { کَما بَدَأکُم } سخن جداگانه اي باشد. با وجود این، بی اشاره به دعوت به قِسط و اخلاص نیست.
شیخ طَبْرِسی
ایشان براي بیان ارتباط آیه: { کَما بَدَأکُمْ تَعُودُون } با آیه قبل وجوهی را ذکر می نماید:
أحدها: أنّ معناه و ادعوه مخلصین فإنّکم مبعوثون و مجازون و إن بَعُدَ ذلک فی عقولکم. فاعتبروا بالإبتداء و اعلموا أنّه کما
بدأکم فی الخلق الأوّل فإنّه یبعثکم فتعودون إلیه فی الخلق الثانی.
و ثانیها: ...أي فلیس بَعثکم بِأشدّ من ابتدائکم... .
و ثالثها: أنّه کلام مستأنف أي یعیدکم بعد الموت فیجازیکم... .
( وقیل: معناه کما بدأکم لا تملکون شیئاً کذلک تبعثون یوم القیامه؛( 1
اول: معنا این است که او را با اخلاص بخوانید؛ زیرا به سوي او برانگیخته می شوید و جزاداده خواهید شد، هرچند این مطلب
در اندیشه شما بعید به نظر آید. پس، از آفرینش نخستین پند گیرید و بدانید که چون آفرینش نخست خدا شما را برمی
انگیزاند و در خلقتی دوباره سوي او باز می گردید.
دوم: ...یعنی برانگیختنِ شما، از آفرینش نخستینتان سخت تر نیست...
سوم: این جمله، آغاز کلام است.
. 635 : -1 . مجمع البیان 4
ص: 125
یعنی بعد از مرگ، شما را بر می گرداند تا جزاتان دهد... .
برخی گفته اند معنا این است: چون آفرینشِ نخستینتان که مالک هیچ چیز نبودید روز قیامت برانگیخته می شوید.
محمدجواد مغنیه
{ کَما بَدَأکُمْ تَعُودُون } ( 1) إلیه یوم القیامه للحساب و الجزاء، و فی هذا تهدیدٌ و إنذارٌ لِمَن یخالف ما أمَرَ الُله به مِنَ العدل و
( اقامه العباده و الإخلاص؛( 2
در این بیان، تهدید و هشداري است « همان گونه که شما را پدید آورد [سوي او روز قیامت براي حساب و جزا] برمی گردید »
براي کسی که با فرمان خدا یعنی برپایی عدل، عبادت و اخلاص مخالفت می کند.
بنابراین، آیه در صدد بیان حشر انسان هاست و هشدار می دهد که مراقب اعمال خود باشید؛ زیرا طبق آنها جزا داده خواهید
شد.
پس عدل محور، عبادت پیشه و مخلص باشید. اما اینکه سخن از آفرینش نخستین به میان آورد، براي این است که استبعادِ
موهوم را از ذهن منکران معاد بزداید؛ زیرا آن که نخستین بار آفرید، از آفرینش دوباره، درنمی ماند.
نیز به نظر می رسد، آیه اشاره دارد به اینکه خداي تعالی هرگاه بخواهد اشیا را نابود می سازد و هرگاه بخواهد ایجاد می کند.
از این رو، این آیه در مقام بیانِ این نیست که محشور در قیامت مجرَّد است یا مادي.
آیه سوم
صدرا در جایی دیگر، براي اثبات تجرد انسان در قیامت، به این آیه، استناد می کند:
. -1 . سوره اعراف ( 7) آیه 29
.319 : -2 . تفسیر الکاشف 3
ص: 126
( { نحَْنُ قَدَّرْنَا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نحَْنُ بِمَسْبُوقِینَ * عَلیَ أن نُّبَدِّلَ أمْثَالَکُمْ وَ نُنشِئَکُمْ فیِ مَا لاتَعْلَمُون } ؛( 1
ما در میان شما مرگ را مقدّر ساختیم (و کسی بر ما پیشی نمی گیرد) تا گروهی را به جاي گروه دیگري بیاوریم و شما را در
جهانی که نمی دانید آفرینش تازه اي بخشیم.
و مِمّا یدلّ علی أنّ الإنسان الکائن فی الدّار الآخره غیر متکوّن من مادّه طبیعیّه، بل من صوره نفسانیّه إدراکیه، قوله تعالی: { وَ
( نُنْشِئَکُمْ فِی ما لا تَعْلَمُون } ؛( 2
و از اموري که دلالت دارد [بدن] انسان اخروي از ماده طبیعی عنصري تشکیل نمی شود، بلکه از صورت ادراکی نفس پدید
.« و شما را در جهانی که نمی دانید آفرینش تازه اي بخشیم » : می آید، قول خداي متعال است که می فرماید
مرحوم سبزواري در حاشیه این عبارت، می نگارد:
( الدّلاله مِن جهه لفظ الإنشاء و من { مَا لاتَعْلَمُونَ } ؛( 3
وجه دلالت، لفظ إنشاء و { مَا لاتَعْلَمُونَ } است.
بر آفریدن، ساختن ، احداث ، پروراندن و تربیت « انشاء » هیچ یک از این دو عبارت، بر سخن ملاصدرا دلالت ندارد؛ زیرا لفظ
دلالت دارد.
می نویسد: « مفردات » راغب در
( النَّشْؤُ والنَّشْأه: إِحداثُ الشیءِ و تربیتُهُ؛( 4
نَشْؤُ و نَشْأه: پدید آوردن و تربیت چیزي است.
. -1 . سوره واقعه ( 56 ) آیات 60 و 61
.296 : -2 . اسفار اربعه 9
-3 . همان (حاشیه) .
. 807 : -4 . مفردات الفاظ القرآن 1
ص: 127
می گوید: « نهایه » ابن اثیر در
( یقال: نَشَأ وأنْشَأ: إذا خرج و ابتدأ؛( 1
گفته می شود: نَشَأَ و أَنْشَأَ: هرگاه بیرون آید و بیاغازد.
می خوانیم: « فرهنگ ابجدي » در
( أنْشَأ، إِنْشَاءً [نشأ]هُ: او را پرورانید، تربیت کرد، الُله الشَّیءَ: خداوند آن چیز را آفرید، الشی ءَ: آن چیز را ساخت.( 2
و جمله { فِی مَا لاتَعْلَمُونَ } نیز اشاره به نارسایی علم بشر نسبت به آخرت دارد.
علامه طباطبایی می نگارد:
( { وَنُنْشِئَکُمْ فِی مَا لاتَعْلَمُونَ } ...فی خلقٍ آخر لاتعلمونه، و هو الوجود الأخروي غیرالوجود الدّنیوي الفانی؛( 3
در آفرینشی که نسبت به آن علم ندارید؛ و آن، وجود اخروي ... « و شما را در جهانی که نمی دانید آفرینش تازه اي بخشیم »
است که غیر از وجود فانی دنیوي می باشد.
بنابراین، آیه می گوید: ما شما را به عالَمی که نمی دانید چیست، می بریم. معناي آیه، این نیست که آن عالَم، مادّي نیست و
معاد روحانی می باشد.
خلاصه بحث این شد که ملاصدرا سه آیه را شاهد بر معاد غیر عنصري (مجرد از مادّه) گرفت و ما اثبات کردیم که این
آیات، دلیل بر این مدعا نیست بلکه آیات و روایات که برخی از آنها ذکر گردید ظهور در معاد جسمانی عنصري دارند و
خلاف ظواهر و نصوص هم آیه و دلیلی وجود ندارد.
.51 : -1 . نهایه 5
. -2 . فرهنگ ابجدي: 147
.133 : -3 . المیزان 19
ص: 128
باري، مسئله معاد جسمانی به معناي بازگشت روح به بدن عنصري مادي آن قدر در نصوص واضح است که آیت الله خوئی
(رحمه الله) بیان می دارد:
إنَّ اصول الإسلام أربعه... الأوّل: الإیمان بالله، ...الثانی: الإقرار بتوحیده تعالی...، الثالث: الإیمان بنبوَّه محمد (صلی الله علیه و
آله)، ...الرابع: الإیمان بالمعاد الجسمانی؛ والاقرار بیوم القیامه والحشر والنشر وجمع العظام البالیه وارجاع الأرواح فیها ، فمن
أنکر المعاد أو أنکر کونه جسمانیاً فهو کافر بالضروره و لابدّ و أن یُعلَم أن الإقرار بهذه الاُمور الأربعه، له موضوعیه فی التلبس
بحلیه الإسلام و إنکار أيّ واحد منها فی حد نفسه موجب للکفر سواءاً کان مستنداً إلی العناد و اللجاج أم کان مستنداً إلی الغفله
( و عدم الإلتفات الناشئ عن التقصیر أو القصور، و قد دلَّت الآیات الکثیره أیضاً علی کفر منکر المعاد.( 1
از نگاه این مرجع بزرگ، انکار معاد جسمانی (به معناي حشر همین استخوان هاي پوسیده) موجب کفر و انکار ضروري دین
می گردد، حتّی اگر کسی با غفلت هم این حرف را بزند - چه قاصر باشد یا مقصِّر - از اسلام خارج است اگرچه بر اساس
ادله، آن که انحرافش از روي لجاجت و عناد نباشد، بلکه به خاطر قصور، به بیراهه رود که در لسانِ شریعت مستضعف نامیده
می شود بعد از مرگ و در قیامت، به عذاب گرفتار نمی آید.
.390 : -1 . مصباح الفقاهه 1
ص: