گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفتم
سوره زمر



اشاره
صفحه 150 از 244
44- 39 بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 7 -
[ [سوره الزمر [ 39 ]: آیات 1 تا 26
37 تَنزِیل الکِتاب مِنَ اللّه العَزِیزِ الحَکِیم [ 1] إِنّا أَنزَلنا إِلَیکَ الکِتابَ بِالحَق فَاعبُدِ اللّهَ مُخلِصاً لَهُ - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
الدِّینَ [ 2] أَلا لِلّه الدِّین الخالِص وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِه أَولِیاءَ ما نَعبُدُهُم إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّه زُلفی إِن اللّهَ یَحکُم بَینَهُم فِی ما هُم فِیهِ
یَختَلِفُونَ إِن اللّهَ لا یَهدِي مَن هُوَ کاذِب کَفّارٌ [ 3] لَو أَرادَ اللّه أَن یَتَّخِذَ وَلَداً لاصطَفی مِمّا یَخلُق ما یَشاءُ سُبحانَه هُوَ اللّه الواحِدُ القَهّارُ
536 خَلَقَ السَّماوات وَ الَأرضَ بِالحَق یُکَوِّرُ اللَّیلَ عَلَی النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَی اللَّیل وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ کُلٌّ یَجرِي - 4] -قرآن- 1 ]
لِأَجَل مُسَ  می أَلا هُوَ العَزِیزُ الغَفّارُ [ 5] خَلَقَکُم مِن نَفس واحِ دَةٍ ثُم جَعَلَ مِنها زَوجَها وَ أَنزَلَ لَکُم مِنَ الَأنعام ثَمانِیَۀَ أَزواج یَخلُقُکُم فِی
بُطُون أُمَّهاتِکُم خَلقاً مِن بَعدِ خَلق فِی ظُلُمات ثَلاث ذلِکُم اللّه رَبُّکُم لَه المُلک لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَأَنّی تُصرَفُونَ [ 6] إِن تَکفُرُوا فَإِن اللّهَ غَنِیٌّ
عَنکُم وَ لا یَرضی لِعِبادِه الکُفرَ وَ إِن تَشکُرُوا یَرضَه لَکُم وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري ثُم إِلی رَبِّکُم مَرجِعُکُم فَیُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم تَعمَلُونَ إِنَّهُ
عَلِیم بِذات الصُّدُورِ [ 7] وَ إِذا مَس الإِنسانَ ضُ رٌّ دَعا رَبَّه مُنِیباً إِلَیه ثُم إِذا خَوَّلَه نِعمَ ۀً مِنه نَسِیَ ما کانَ یَدعُوا إِلَیه مِن قَبل وَ جَعَلَ لِلّهِ
أَنداداً لِیُضِل عَن سَبِیلِه قُل تَمَتَّع بِکُفرِكَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِن أَصحاب النّارِ [ 8] أَمَّن هُوَ قانِت آناءَ اللَّیل ساجِداً وَ قائِماً یَحذَرُ الآخِرَةَ وَ یَرجُوا
1273 قُل یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا - رَحمَۀَ رَبِّه قُل هَل یَستَوِي الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الَألباب [ 9] -قرآن- 1
رَبَّکُم لِلَّذِینَ أَحسَ نُوا فِی هذِه الدُّنیا حَسَنَۀٌ وَ أَرضُ اللّه واسِعَۀٌ إِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَیرِ حِساب [ 10 ] قُل إِنِّی أُمِرت أَن أَعبُدَ اللّهَ
مُخلِصاً لَه الدِّینَ [ 11 ] وَ أُمِرت لِأَن أَکُونَ أَوَّلَ المُسلِمِینَ [ 12 ] قُل إِنِّی أَخاف إِن عَ َ ص یت رَبِّی عَذابَ یَوم عَظِیم [ 13 ] قُل اللّهَ أَعبُدُ
445 فَاعبُدُوا ما شِئتُم مِن دُونِه قُل إِن الخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم وَ أَهلِیهِم یَومَ القِیامَۀِ أَلا ذلِکَ - مُخلِصاً لَه دِینِی [ 14 ] -قرآن- 1
هُوَ الخُسران المُبِین [ 15 ] لَهُم مِن فَوقِهِم ظُلَل مِنَ النّارِ وَ مِن تَحتِهِم ظُلَل ذلِکَ یُخَوِّف اللّه بِه عِبادَه یا عِبادِ فَاتَّقُون [ 16 ] وَ الَّذِینَ اجتَنَبُوا
الطّاغُوتَ أَن یَعبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَی اللّه لَهُم البُشري فَبَشِّر عِبادِ [ 17 ] الَّذِینَ یَستَمِعُونَ القَولَ فَیَتَّبِعُونَ أَحسَ نَه أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُم اللّه وَ
656 لکِن الَّذِینَ اتَّقَوا رَبَّهُم لَهُم - أُولئِکَ هُم أُولُوا الَألباب [ 18 ] أَ فَمَن حَق عَلَیه کَلِمَ ۀُ العَذاب أَ فَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِی النّارِ [ 19 ] -قرآن- 1
غُرَف مِن فَوقِها غُرَف مَبنِیَّۀٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الَأنهارُ وَعدَ اللّه لا یُخلِف اللّه المِیعادَ [ 20 ] أَ لَم تَرَ أَن اللّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ
یَنابِیعَ فِی الَأرض ثُم یُخرِج بِه زَرعاً مُختَلِفاً أَلوانُه ثُم یَهِیج فَتَراه مُصفَ  را ثُم یَجعَلُه حُطاماً إِن فِی ذلِکَ لَذِکري لِأُولِی الَألباب [ 21 ] أَ فَمَن
شَرَحَ اللّه صَدرَه لِلإِسلام فَهُوَ عَلی نُورٍ مِن رَبِّه فَوَیل لِلقاسِیَۀِ قُلُوبُهُم مِن ذِکرِ اللّه أُولئِکَ فِی ضَلال مُبِین [ 22 ] اللّه نَزَّلَ أَحسَنَ الحَدِیثِ
کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقشَ عِرُّ مِنه جُلُودُ الَّذِینَ یَخشَونَ رَبَّهُم ثُم تَلِین جُلُودُهُم وَ قُلُوبُهُم إِلی ذِکرِ اللّه ذلِکَ هُدَي اللّه یَهدِي بِه مَن یَشاءُ وَ
- مَن یُضلِل اللّه فَما لَه مِن هادٍ [ 23 ] أَ فَمَن یَتَّقِی بِوَجهِه سُوءَ العَذاب یَومَ القِیامَۀِ وَ قِیلَ لِلظّالِمِینَ ذُوقُوا ما کُنتُم تَکسِبُونَ [ 24 ] -قرآن- 1
1007 کَ ذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم فَأَتاهُم العَذاب مِن حَیث لا یَشعُرُونَ [ 25 ] فَأَذاقَهُم اللّه الخِزيَ فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ لَعَذاب الآخِرَةِ أَکبَرُ لَو
بفتح اوّل بمعنی پیچاندن و دور دادن « کور » از مصدر مجرّد « یکوّر » : 201 [ صفحه 344 ] معنی لغات - کانُوا یَعلَمُونَ [ 26 ] -قرآن- 1
عمامه بر سر، شتاب کردن در راه رفتن، زمین کندن و کوّرت الشّمس یعنی در هم پیچیده شد و نورش جمع شد یا رفت و نابود شد.
تقشعرّ از اقشعرّ یعنی پوست بدن لرزید، جمع شد، درشت و ضخیم شد، رنگش دگرگون شد. ترجمه: بنام خداي بخشندهي مهربان
1 فرود آمدن کتاب از سوي خداي دانا و گرامی است 2 و ما اینکه قرآن را [براي روشن کردن] حق و حقیقت فرستادیم پس تو
خدا را پرستش کن که دین خود براي او پاك بداري [و موجودي میانجی و واسطه ندانی] 3 و همه بدانند: دین پاك همان است که
براي خداوند است و دل بسوي او باشد. [ صفحه 345 ] شأن نزول: اسباب النّزول سیوطی: إبن عبّاس گفته است: سه قبیله بودند بنام:
عامر، کنانه، بنی سلمه، که بت پرست بودند و میگفتند اینها را میپرستیم تا درجه و مقام ما را بپیش خداوند بالا ببرند. آیت سوّم
264 ترجمه: و آنها که جز خدا - براي جواب اینکه سخن آن سه قبیله نازل شد. -قرآن- 239 « وَ الَّذِینَ اتَّخَ ذُوا- الخ » جملههاي
صفحه 151 از 244
دوستانی پیدا کردند [و گفتند: اینها را میپرستیم] تا ما را به پیشگاه خدا نزدیک و بلند پایه کنند البتّه خداوند میانشان حکومت
خواهد کرد و باختلافاتشان پایان دهد 4 و آنکه کافر است و دروغگو [و بت ساختهي خود را میانجی بدرگاه حق میداند]
خداوندش هدایت نمیکند و براه راست نمیدارد 5 [اینکه کافران آفریدگان را فرزند خدا پندارند با اینکه] اگر خدا فرزند بخواهد از
آفریدگان خود آن را که خود داند میگزیند، که پاکیزه است خداي چیرهي یگانه 6 اوست که بحق و راستی و درستی زمین و
آسمان آفرید که شب را بروز نابود کند و روز را بشب، و ماه و خورشید را بفرمان دارد که تا هنگامی معیّن در جنبشند. پس خبر
دار باشید که او آمرزنده است و گرامی. 7 و همو است که شما را از یک نفر پدیدار کرد و همسرش را از خود او قرار داد و براي
آسایش شما [از قدرت نهانی خود] هشت جفت چهار پایان را فرود آورد و نیز او است که شما را در شکم مادر آفرید از هر
صورتی بصورتی دیگر در سه تاریکی شکم، و زهدان و کیسهي نگهبان. اینکه است خداي شما که ملک و سلطنت براي او است
که جز او خدائی نیست. پس شما را دل بکجا میبرند! 8 با اینکه اگر کافر شوید از شما بینیاز است ولی کفر بندگان به پیشگاه او
ناپسند است و اگر شکر او کنید براي شما بپسندد و هیچ گناهکار بار گناه دیگري بر دوش نخواهد داشت و از پس زندگی
بازگشت شما بسوي پروردگار شما است که خبر دارتان کند از آنچه در زندگی کردهاید چه او از درون سینهها خبر دار است 9 [و
میداند که] چون آدمی را آسیبی رسد بخداي خود بزارد و چون خوشی باو رساند گذشتهي خود فراموش کند و چند مثل و همانند
براي خدا درست کند تا مردم را ز راه حق بگرداند [ صفحه 346 ] [اي محمّد تو بچنین آدمی] بگو: اندکی با اینکه کفر و کجی
خود زندگی کن که سر انجام ز آتش جدا نباشی. آیا [اینکه کافر کج اندیش بهتر است یا ] 10 آن که تمام شب از بیم سر انجام
بدرگاه حق ایستاده است و بسجده است و امیدوار رحمت پروردگار خود است! اي محمّد بگو: آیا نادان و دانا برابرند!. [البتّه چنین
نیست ولی] فقطّ خردمندان متذکّرند [میسنجند و بیاد عاقبت خود هستند] 11 و بمؤمنین بگو: اي بندگان پرهیزگار بدانید آنها که
در اینکه جهان نیکی کنند نکوئی بینند که زمین خداوند گشاده است [و خود را از تنگنا رها توان کرد] و البتّه مزد مردم شکیبا
بیحساب میرسد 12 و بگو: من مأمورم که با اخلاص در دین خدا پرست باشم [و میانجی و واسطه نپندارم] 13 و خود اوّل مسلمان
باشم 14 که میترسم اگر نافرمانی کنم بآزار روز بزرگ گرفتار شوم 15 و نیز بگو: من خدا را میپرستم و دین خود براي او زهر چیز
پاك دارم 16 پس شما خود دانید که جز خدا هر که را خواهید بپرستید، و بگو زیانکاران آن کسانند که در قیامت بخود و
وابستگان شان زیان رساندند که زیان نمودار همین است و بس 17 چون از بالا و پائینشان سایه بانهاي آتشین دارند. به اینکه گونه
[معرّفی و شناساندن] خداوند بندگان را از سر انجام بد میترساند. پس اي بندگان از نافرمانیم پرهیز کنید 18 و آنها که از پرستش
طاغوت و غیر خداوند اجتناب کردند و بخدا دل سپردند خوشدل باشند. پس اي محمّد تو آنها را نوید بده و امیدوارشان کن همان
کسان که بسخن گوش فرا دهند و بهترش برگزینند. البتّه خردمندند و خدا هدایت شان کرده است 19 [ولی آنها که بیخردند و
گمراه] به سرنوشت، گرفتاري استوار دارند. آیا تو که پیغمبري توانی از آتش رهاشان کنی! [البتّه نتوانی که هر کسی سزائی دارد
چنانکه] 20 کسانی که از نافرمانی خداي خود پرهیز کردند ساختمانهاي روي یکدگر با رودهاي جاري براي شان درست شده
است. و اینکه وعدهي خداوندي است که نشد ندارد [چه قدرت حق برتر از آن است] 21 مگر نمیبینی که خدا از آسمان آب فرود
آورد و در زمین چشمهها کرد [ صفحه 347 ] و آنگاه از آن کشت شده گیاهان رنگارنگ بدر آورد که سپس خشک شود چنانکه
زردش بینی و ز آن پس نرم و خرد شده. و البتّه در اینکه گوناگون نموداري یاد- آوري است براي خردمندان 22 [اي محمّد تو
خود بیندیش] آیا آن را که خدا براي اسلام سینه گشاده است و بر روشنی از سوي خدا خود هست [و از هر چه بیند پند گیرد، مانند
سختدل حق ناپذیر است! که البتّه چنین نیست] پس واي بر آنها که از یاد خدا غافل و سخت دلند که چه آشکار گمراهند 23 چون
خداوند بهترین سخن فرستاده است که نامهاي است دو گانه همانند و جور بجور نه بر خلاف یکدگر و آنها که از خداي خود بدل
میترسند از شنیدنش پوست بر بدنشان جمع شود و سپس براي یاد خدا دل و پوست شان نرم میشود و همین است هدایت خداوندي
صفحه 152 از 244
که هر کس را بموجب سرنوشت بوسیلهي اینکه کتاب راهنمائیش میکند و آن را که بسر نوشت گمراهی است هیچ راهنمائی
نخواهد داشت 24 آیا آنکه [خردمند و فرمانبر است و بدن و] صورت خود را از آزار بد رستاخیز بدور میدارد [مثل آن بیخرد
ستمکار است که آن روز] ستمکاران گویند بچشید سزاي آنچه خود کردید 25 چنانکه مردم پیش از اینکه اعراب سخن حق را
دروغ شمردند و از آنجا که خود گمان نداشتند گرفتار شدند 26 و خداوند به خواري و بیچارگی گرفتارشان کرد و البتّه گرفتاري
عالم دیگر سختتر است و بدتر اگر بدانند. سخن مفسّرین: کشف: اینکه سوره دو نام دارد: زمر و غرف، و هفتاد و پنج آیت است و
« إِنّا أَنزَلنا إِلَیکَ الکِتابَ » 173- قرآن- 134 - .« قُل یا عِبادِيَ الَّذِینَ أَسرَفُوا تا آخر آیت سوّم » همگی بمکّه نازل شده است مگر سه آیه
گفته شده است عنوان و سرلوحهي کتاب است، و اینکه جمله «ِ تَنزِیل الکِتاب » 2 کشف: اینکه جمله تکرار نیست چون اوّل که
3 کشف نوشته: سزاي اللّه عبادت پاك است - «ُ أَلا لِلّه الدِّین الخالِص » 108- 36 -قرآن- 87 - نمودن مطالب کتاب است. -قرآن- 1
35 [ صفحه 348 ] بی نفاق و طاعت با خلاص بیریا و گوهر اخلاص که یابند در صدف دل یابند در دریاي سینه و از - قرآن- 1
اینجا است که حذیفه گوید- رضی اللّه عنه- از آن مهمتر کائنات پرسیدم صلوات اللّه و سلامه علیه که اخلاص چیست! گفت: از
جبرئیل پرسیدم گفت: از ربّ العزّة پرسیدم گفت: گوهري است که از خزینهي اسرار خویش بیرون آوردم و در سویداي دل
دوستان خویش ودیعت نهادم، اینکه اخلاص نتیجهي دوستی است و اثر بندگی. هر که لباس محبّت پوشید و خلعت بندگی بر افکند
هر کار که کند از میان دل کند. دوستی حق جل جلاله با آرزوهاي پراکنده در یک دل جمع نشود. فریضهي تن نماز و روزه است
و فریضه دل دوستی حق،ّ نشان دوستی آن است که هر مکروه طبیعت و نهاد که از دوست بتو آید بر دیده نهی. آن دل که تو
سوختی تو را شکر کند || و آن خون که تو ریختی بتو فخر کند زهري که بیاد تو خورم نوش آید || دیوانه تو را بیند و باهوش
1- یعنی آفرید و ایجاد کرد براي شما از 38- 6 مجمع: اینکه جمله را چند معنی کردهاند: -قرآن- 1 «ِ وَ أَنزَلَ لَکُم مِنَ الَأنعام » آید
که لباس را فرود نیاورده ولی باران فرود آورده که موادّ لباسی چون پنبه و دیگر رشتنیها و « أَنزَلنا عَلَیکُم لِباساً » چهار پایان مثل
« انزل » - بافتنیها در دنبالهي باران و گیاه است و چهار پایان هم بدنبالهي باران و گیاه پیدا میشوند 2- از بهشت آنها را فرود آورد 3
وَ إِن » 93- بمعنی خوردنی براي پذیرائی است یعنی روزي و نزل و وسیلهي پذیرائی و زندگی شما قرار داد. -قرآن- 65 « نزل » از
لا» با سکون هاء و ضم آن با اشباع و غیر اشباع قراءت شده است و اینکه جمله با جملهي جلو « یرضه » : 7 مجمع « تَشکُرُوا یَرضَه لَکُم
191- 36 -قرآن- 160 - نشان میدهد که خداوند نمیخواهد کسی کافر باشد و ارادهي کفر نمیکند. -قرآن- 1 « یَرضی لِعِبادِه الکُفرَ
23 [ صفحه 349 ] الغدیر [ج 9 ص - با یک میم بیتشدید و با میم مشدّد، قراءت شده است. -قرآن- 1 « امّن » : 9 مجمع «ٌ أَمَّن هُوَ قانِت »
22 ]: إبن سعد در کتاب طبقات و إبن مردویه و إبن- عساکر نقل کردهاند: اینکه آیه براي عمّار نازل شده است. و از دیگران نقل
لِلَّذِینَ » . شده است که إبن مسعود و سلمان و بعضی دیگر را شریک در اینکه امتیاز دانستهاند و گفتهاند آیه براي سه نفر نازل شد
81 مجاهد گفته است: بعضی ترك وطن کنید که زمین خدا - 10 طبري: -قرآن- 1 « أَحسَ نُوا فِی هذِه الدُّنیا حَسَنَۀٌ وَ أَرضُ اللّه واسِعَۀٌ
15 مجمع: اینکه جمله دو معنی شده « خَسِرُوا أَنفُسَ هُم وَ أَهلِیهِم » . فراخ است و دست بر دارید از بتها که در وطن خود باید بپرستید
1- یعنی از شخص خود زیان بردهاند و از گروه خود نیز زیان بردهاند که چون بدوزخ روند آنجا دوست و 37- است: -قرآن- 1
خانواده ندارند 2- چون در بهشت براي شان دوست و خانواده هست اگر بجهنّم رفتند خود زیاندیده هستند و آنها را هم که از
16 کشف: چون آتش آنها را فرا میگیرد مثل سایه بان از زیر و « الخ -«ٌ مِن فَوقِهِم ظُلَل » . دست دادهاند از سوي آنها نیز زیان دیدهاند
بالا است و چون غلیظ است و مانع از دیدن خارج آنجا است بطور مجاز سایه بان نامیده شده است و ممکن است چون چند طبقه
17 طبري: إبن زید گفته است: « وَ الَّذِینَ اجتَنَبُوا- الخ » 25- است هر- طبقهي بالا براي طبقهي پائین مانند سایه بان است. -قرآن- 1
بودهاند: زید بن عمرو و أبو « لا إله إلا اللّه » براي سه نفر مشهور که پیش از اسلام معتقد و گویندهي « اولوا الالباب » اینکه دو آیه تا
18 ابو الفتوح: ابو درداء گفته است: بهترین چیزها نزد من « الخ -« یَستَمِعُونَ القَولَ » 26- ذرّ و سلمان نازل شده است. -قرآن- 1
صفحه 153 از 244
روزهي بروزهاي گرم است و نماز در نیمه شب و نشستن با آنها که سخن خوب بشناسند و بگویند و سخن خوب را چنان انتخاب
کنند که ما خرماي خوب از میان طبق خرما انتخاب میکنیم، و سدّي گفته است: یعنی چون سخنی شنیدند و بایشان دستوري دادند
25 [ صفحه 350 ] است: یعنی آنچه در آن فرمانبري خدا بهتر است بر - آنکه نیکوتر است انتخاب میکنند. قتاده گفته -قرآن- 1
میگزینند. کشف: چند نمونه است براي مفاد اینکه آیه که دستور را فرا گیرند و بهترش را انتخاب کنند، چنانکه در جنایت میتوانند
قصاص کنند و میتوانند عفو کنند و بگذرند و البتّه عفو بهتر است و اگر بد را ببد تلافی کنند حق دارند و اگر بخشند و صرف نظر
کنند بهتر است اگر جنسی را باندازه وزن کند و بخرد خوب است و هم در فروختن ولی اگر جنسی را باندازه وزن کند و بخرد
خوب است و هم در فروختن ولی اگر در خریدن سبکتر بکشد و در فروختن سنگینتر بکشد پیروي احسن کرده است و نظیر اینکه
قرآن- - .« وَ اتَّبِعُوا أَحسَنَ ما أُنزِلَ إِلَیکُم مِن رَبِّکُم » و اینکه آیه « فَخُذها بِقُوَّةٍ وَ أمُر قَومَکَ یَأخُذُوا بِأَحسَ نِها » آیه است دستور بموسی
696 فخر: اینکه آیه دستور میدهد که راه درست و بهتر فکر است و استدلال چون گفته شده است: بشارت - -618-560 قرآن- 635
براي بندگانی است که سخن را میشنوند و بهترش را دنبال میکنند پس معلوم است که دنبال کردن از سخن بهتر آن است که بعقل
و استدلال بهتري آن معیّن شود پس انتخاب ادیان و عقاید و احکام همگی را میتوان با سنجش عقل و تشخیص بهتر دنبال کرد
بموجب اینکه آیه. حسینی: در لباب نوشته است که مقصود سخنان مذاهب مختلفه است که بشنوند و بهترش را که اسلام است
پیروي کنند. و مشهور اینکه است که مقصود از اینکه جمله سخنی است که در مجالس گفته میشود و آنها که اهل دل هستند
یعنی صاف آنرا بپذیر و تیره و دردش را رها کن. بیت: « خذ ما صفا ودع ما کدر » بهترین آنها را انتخاب میکنند. و در امثال است
قول کس چون بشنوي در وي تأمّل کن تمام || صاف را بردار و درد وي رها کن و السّلام تفسیر لاهیجی: در کافی از امام صادق
-«ُ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَه » . [ع] روایت شده است: مقصود کسی است که حدیثی شنیده و آن را بیکم و زیاد نقل کرده است
21 کشف: اینکه نشان دادن مراتب مختلف گیاه که اوّل از آسمان آب فرو میآید و چشمه میشود و گیاه میروید و بلند میشود - « الخ
44 [ صفحه 351 ] و زرد و خشک میشود. کنایه است از مراتب سالهاي آدمی که کودك است و جوان و مرد و پیر و - قرآن- 1
فرتوت و آنگاه مرگ است، و چنانکه گیاه تا خشک نشود دانه که نتیجه و مقصود از او است فراهم نخواهد شد آدمی هم تا کامل
22 مجمع: یعنی دلش را براي پذیرش اسلام گشاده « الخ -«ُ شَرَحَ اللّه صَدرَه » . نشود و نفس خود را رها نکند بمرتبهي کمال نمیرسد
کرد، و شرح صدر بسه وسیله فراهم میشود: 1- بأدلّه که خداوند معیّن کرده است و اینکه مختص مردم عالم است که در آنها
بیندیشند و شرح صدر پیدا کنند 2- از احوال مختلف که براي آدمی فراهم میشود و لطف و خوشیها که براي او پیدا میشود موجب
وسعت قلب و شرح صدر میشود 3- ادلّهي مختلف که فراهم میشود و هر یک تأکید و تثبیت دیگري میکند و خاطرههاي مختلف
- که براي انسان فراهم میشود و شبهات و تردیدها که حل و رفع میشود جملگی موجب شرح صدر است و دل گشادگی. -قرآن- 1
أَ فَمَن شَرَحَ اللّهُ » 27 کشف الاسرار: بدانکه دل آدمی را چهار پرده است: 1- پردهي اوّل صدر است مستقرّ عهد اسلام لقوله تعالی
کَتَبَ فِی قُلُوبِهِم الإِیمانَ 3- پردهي سوّم » 2- پردهي دوّم قلب است محل نور ایمان لقوله تعالی 165- قرآن- 117 - .«ِ صَدرَه لِلإِسلام
-4 پردهي چهارم شفاف است محطّ رحل عشق لقوله .« ما کَ ذَبَ الفُؤادُ ما رَأي » : فؤاد است سراپردهي مشاهدت حق لقوله تعالی
اینکه چهار پرده هر یکی را خاصیتی است و از حق بهر یکی نظري، ربّ « قَد شَ غَفَها حُبا » 199- 98 -قرآن- 169 - تعالی: -قرآن- 61
العالمین چون خواهد رمیده اي را بکمند لطف در راه دین خویش کشد اوّل نظري کند بصدر وي تا سینهي وي از هواها و بدعتها
پاك گردد و قدم وي بر جادّهي سنّت مستقیم شود پس نظري کند بقلب وي تا از آلایش دنیا و اخلاق نکوهیده چون عجب و
حسد و کبر و ریا و حرص و عداوت و رعونت پاك گردد و در راه ورع روان شود. پس نظري کند بفؤاد وي و او را از علایق و
22 [ صفحه 352 ] نقطهي وي گرداند - خلایق باز برد، چشمهي علم و حکمت در دل وي گشاید. نور هدایت تحفهي -قرآن- 1
پس نظري کند بشغاف وي نظري و چه نظري، نظري که بر روي جان، نگار است و درخت ،«ِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِن رَبِّه » چنانکه فرمود
صفحه 154 از 244
سرور از وي ببار است و دیدهي طرب بوي بیدار است، نظري که درخت است و صحبت دوست سایهي آن، نظري که شراب است و
دل عارف پیرایهي آن، چون اینکه نظر به شغاف رسد او را از آب و گل باز برد قدم در کوي فنا نهد. سه چیز در سه چیز نیست
شود: جستن دریافته نیست شود، شناختن در شناخته نیست شود، دوستی در دوست نیست شود. پیر طریقت گفت: دو گیتی در سر
68 چشمی دارم همه پر - دوستی شد، و دوستی در سر دوست، اکنون نمییارم گفت که منم، نمییارم گفت که او است. -قرآن- 34
از صورت دوست || با دیده مرا خوش است تا دوست در او است از دیده و دوست فرق کردن نه نکو است || یا او است بجاي
دیده یا دیده خود او است فخر: چون بعضی از نفوس آدمی مایل بخیرات است و وابستگی بعالم اله و بعضی مایل بجسمانیّات است
و عوالم مادّي. پس اگر از دستهي اوّل بود آماده است براي اشتعال بنور حق که با کمتر اشاره آن آمادگی بکار میافتد چون
کبریت که آمادهي فشار است و اشتعال، او مشتعل میشود. ولی اگر از دسته دوم بود و آمادگی نداشت آنچه دلیل و نور حق بیند بر
سختدلی او بیفزاید. اینکه است معنی شرح صدر و قساوت قلب. تفسیر صفی علیشاه: پس کسی آیا که بگشاده خدا || صدر و
قلبش را باسلام از عطا با وسیلهي قوّهي ادراك و عقل || و ز دلیل و حجّت و برهان و نقل یا که از محض عنایت در قرار || و آن
بود پس نوري از پروردگار یا که او از نور حق روشندل است || شرح صدر از نور حقّش حاصل است هست چون آنکس که باشد
سینهاش || تنگ و تاریک و سیاه آئینهاش! [ صفحه 353 ] الغدیر: ج 2 ص 43 : حافظ طبري در کتاب ریاض خود از واحدي و ابو
الفرج نقل کرده است: اینکه آیه براي علی علیه السّلام و حمزه نازل شد و حسان ثابت در وصف علی علیه السّلام باین شعر اشاره
22 لاهیجی: بیضاوي گفته است: « فَوَیل لِلقاسِیَۀِ » باین آیه دارد: سبقت قریشا بالّذي انت اهله || فصدرك مشروح و قلبک ممتحن
اینکه آیه از اوّل تا آخر براي علی و حمزه و ابو لهب و فرزندان او نازل شده است، که قسمت اوّل براي دو نفر اوّل و اینکه جزء
23 طبري: سعید جبیر گفت: یعنی بعضی آیات قرآن همانند بعضی « کِتاباً مُتَشابِهاً » 23- آخر آیه براي دو نفر دوّم است. -قرآن- 1
دیگر است و راست میشمارند یکدگر را و دلالت بر یکدگر، دارند. قتاده گفته است: یعنی آیه همانند آیه است و حرف همانند
22 کلید فهم قرآن ص 66 : اینکه آیه میفهماند همهي آیات قرآن متشابه است و مقصود اینکه است که همه آنها - حرف. -قرآن- 1
23 طبري: یعنی تذکّرهاي قرآن و اخبار آن و هم استدلال و أحکام « مَثانِیَ » . در خوبی و رهبري همانند هستند و جدا ز هم نیستند
که مقصود « تثنّی » 12 کشف: یعنی - آن دو بدو گفته شده است و هر قسمت توجّه دارد بسابقهاي که گفته شده است. -قرآن- 1
اینکه است در چند موقع قصص و أحکام و امثال قرآن دو تا دو تا و دگر باره دگر باره گفته شده است. و ممکن است، کلمهي
باشد یعنی یادآوري نوید و تهدید و دنیا و آخرت و بهشت و دوزخ در قرآن دو گونه دو گونه است و بسخن « مثنی » مثانی جمع
دراز است. و کلمه مثنی با تخفیف و تشدید بیک معنی است که بچیزي همانند آن افزوده شود، و دو تا شود. و بعضی گفتهاند چون
نامیدهاند. و إبن بحر گفته است: چون قرآن بر خلاف « مثانی » در قرآن سبع المثانی هست که سوره فاتحه باشد از اینکه روي آن را
نظم و نثر سخن بشر است نامگذاري آن هم بر خلاف دیگران است از [ صفحه 354 ] اینکه روي همگی آن قرآن نامیده شده است
چنانکه مردم دیوان میگویند و در برابر نام قصیده و خطبه و رساله، سوره نامیده شده است و در برابر بیت، آیه گفته شده است، و
چون اواخر شعرها را قوافی نامیدهاند قرآن اواخر آیات را مثانی نامیده است. مجمع: متشابه یعنی آیات و سور قرآن همانند یکدگر
است که اختلاف و ناسازگاري ندارد. بعضی گفتهاند شبیه کتابهاي آسمانی گذشته است اگرچه سودش بیشتر است و همگانی، و
گفتهاند: یعنی در جزالت لفظ و خوبی روش و حسن معنی همانند هستند. و چون بسخنان جور بجور مواعظ و قصص و اخبار و
احکام گفته شده است توصیف بمثانی شده است و نیز براي اینکه در خواندن دو بار گفته میشود و ملال نمیآورد، مثانی گفته شده
است. تأویلات کاشانی: یعنی: همانند است در راستی و درستی و دو تائی است در قلب پیغمبر باعتبار حق و خلق که دو مرتبه
خوانده میشود یکی از سوي حق و یکی از سوي خلق که مردم میخوانند. کلید فهم قرآن ص 67 : یعنی هر روز تازه است و نو
میشود، که گویا دوباره نازل شده است و یا هر روز فایدهاي دوباره دارد که دیگران در گذشته ندانستهاند و بهرهمند از آن معنی
صفحه 155 از 244
23 مجمع: پوست بدنشان از شنیدن تهدیدهاي قرآن میلرزد و جمع میشود و چون نوید آن را میشنوند « الخ -«ُ تَقشَعِرُّ مِنه » . نشدهاند
20 کشف الاسرار: یکی از صحابه روزي با آن مهمتر عالم گفت: چرا رخسارهي ما در استماع قرآن - دل شان آرام میشود. -قرآن- 1
سرخ میگردد و آن منافقان سیاه! گفت: زیرا که قرآن نوري است ما را میافروزد و ایشان را میسوزد. سخن ما: 1- کلمه الکتاب که
گفته شده است «ِ تَنزِیل الکِتاب » در سوره آورده شده است نظر میبدي در کشف الأسرار نقل شد ولی ممکن است بگوئیم: اوّل که
158 [ صفحه 355 ] که قرآن است و معنی - مقصود فرستادن کتابهاي آسمانی باشد و دوّم بار مقصود اینکه کتاب باشد -قرآن- 137
خَلَقَ السَّماواتِ » چنین باشد: اصل فرستادن کتاب از آسمان از سوي خدا است چنانکه اینکه قرآن را ما فرستادیم. 2- آیت 5 جملهي
65 یعنی آسمان و زمین را که آفرید از راه حقیقت و هدف است نه بیهوده و باطل - مفسّرین گفتهاند: -قرآن- 20 «ِّ وَ الَأرضَ بِالحَق
ولی ممکن است بگوئیم معنی حق درستی و استواري است یعنی آفرینش اینها بوسیله یک حقیقت استوار و ثابتی است که قدرت
بینهایت حق باشد نه بواسطهي تصادف و اتّفاق و خاصیت طبیعت ساده که اراده در آن نباشد و قدرتی فرمانده آن نباشد. 3- آیت
نشان میدهد که مردم خردمند تعصّب ندارند و سخنی که بر خلاف عادت و عقیده و خواستهي « الخ -« الَّذِینَ یَستَمِعُونَ القَولَ » 18
خود بشنوند فورا ردّ نمیکنند و نادرست نمیشمارند بلکه آن را که شنیدند میسنجند و بهترش را انتخاب میکنند و اینکه دستور است
و راهنمائی براي مردم نادان متعصّب که نسنجیده هر چه بر خلاف خوي و فکر خود میشنوند خلاف دین میشمارند و گمان میکنند
هرکه هرچه تازه و ناشنیدنی بآنها بگوید خلاف دین گفته است و وظیفهي دینی معارضهي با او است. اینکه آیه میگوید مقتضی
خرد اینکه است که بسخن گوش فرا دهند و قسمت بهتر آن را پیروي کنند و نسنجیده و ندانسته باطل و زیان آور نشمارند. -قرآن-
48-13
[ [سوره الزمر [ 39 ]: آیات 27 تا 75
وَ لَقَد ضَرَبنا لِلنّاس فِی هذَا القُرآن مِن کُل مَثَل لَعَلَّهُم یَتَذَکَّرُونَ [ 27 ] قُرآناً عَرَبِیا غَیرَ ذِي عِوَج لَعَلَّهُم یَتَّقُونَ [ 28 ] ضَرَبَ اللّه مَثَلًا رَجُلًا
فِیه شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُل هَل یَستَوِیان مَثَلًا الحَمدُ لِلّه بَل أَکثَرُهُم لا یَعلَمُونَ [ 29 ] إِنَّکَ مَیِّت وَ إِنَّهُم مَیِّتُونَ [ 30 ] ثُمَّ
455 فَمَن أَظلَم مِمَّن کَ ذَبَ عَلَی اللّه وَ کَ ذَّبَ بِالصِّدق إِذ جاءَه أَ لَیسَ فِی - إِنَّکُم یَومَ القِیامَۀِ عِندَ رَبِّکُم تَختَصِ مُونَ [ 31 ] -قرآن- 1
جَهَنَّمَ مَثويً لِلکافِرِینَ [ 32 ] وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدق وَ صَ دَّقَ بِه أُولئِکَ هُم المُتَّقُونَ [ 33 ] لَهُم ما یَشاؤُنَ عِندَ رَبِّهِم ذلِکَ جَزاءُ المُحسِنِینَ
34 ] لِیُکَفِّرَ اللّه عَنهُم أَسوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ یَجزِیَهُم أَجرَهُم بِأَحسَن الَّذِي کانُوا یَعمَلُونَ [ 35 ] أَ لَیسَ اللّه بِکاف عَبدَه وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ ]
541 وَ مَن یَهدِ اللّه فَما لَه مِن مُضِ لٍّ أَ لَیسَ اللّه بِعَزِیزٍ ذِي انتِقام [ 37 ] وَ لَئِن - مِن دُونِه وَ مَن یُضلِل اللّه فَما لَه مِن هادٍ [ 36 ] -قرآن- 1
سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّماوات وَ الأَرضَ لَیَقُولُن اللّه قُل أَ فَرَأَیتُم ما تَدعُونَ مِن دُونِ اللّه إِن أَرادَنِیَ اللّه بِضُ رٍّ هَل هُن کاشِفات ضُ رِّه أَو
أَرادَنِی بِرَحمَۀٍ هَل هُن مُمسِکات رَحمَتِه قُل حَسبِیَ اللّه عَلَیه یَتَوَکَّل المُتَوَکِّلُونَ [ 38 ] قُل یا قَوم اعمَلُوا عَلی مَکانَتِکُم إِنِّی عامِل فَسَوفَ
تَعلَمُونَ [ 39 ] مَن یَأتِیه عَذاب یُخزِیه وَ یَحِلُّ عَلَیه عَذاب مُقِیم [ 40 ] إِنّا أَنزَلنا عَلَیکَ الکِتابَ لِلنّاس بِالحَق فَمَن اهتَدي فَلِنَفسِه وَ مَن ضَلَّ
745 اللّه یَتَوَفَّی الأَنفُسَ حِینَ مَوتِها وَ الَّتِی لَم تَمُت فِی مَنامِها فَیُمسِک الَّتِی - فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیها وَ ما أَنتَ عَلَیهِم بِوَکِیل [ 41 ] -قرآن- 1
قَضی عَلَیهَا المَوتَ وَ یُرسِل الأُخري إِلی أَجَل مُسَ  می إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یَتَفَکَّرُونَ [ 42 ] أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّه شُفَعاءَ قُل أَ وَ لَو
کانُوا لا یَملِکُونَ شَیئاً وَ لا یَعقِلُونَ [ 43 ] قُل لِلّه الشَّفاعَۀُ جَمِیعاً لَه مُلک السَّماوات وَ الَأرض ثُم إِلَیه تُرجَعُونَ [ 44 ] وَ إِذا ذُکِرَ اللّه وَحدَهُ
اشمَأَزَّت قُلُوب الَّذِینَ لا یُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَ إِذا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِه إِذا هُم یَستَبشِرُونَ [ 45 ] قُل اللّهُم فاطِرَ السَّماوات وَ الَأرض عالِمَ
764 وَ لَو أَن لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ما فِی الَأرض جَمِیعاً وَ - الغَیب وَ الشَّهادَةِ أَنتَ تَحکُم بَینَ عِبادِكَ فِی ما کانُوا فِیه یَختَلِفُونَ [ 46 ] -قرآن- 1
مِثلَه مَعَه لافتَدَوا بِه مِن سُوءِ العَذاب یَومَ القِیامَۀِ وَ بَدا لَهُم مِنَ اللّه ما لَم یَکُونُوا یَحتَسِبُونَ [ 47 ] وَ بَدا لَهُم سَیِّئات ما کَسَبُوا وَ حاقَ بِهِم ما
کانُوا بِه یَستَهزِؤُنَ [ 48 ] فَإِذا مَس الإِنسانَ ضُ رٌّ دَعانا ثُم إِذا خَوَّلناه نِعمَ ۀً مِنّا قالَ إِنَّما أُوتِیتُه عَلی عِلم بَل هِیَ فِتنَۀٌ وَ لکِن أَکثَرَهُم لا
صفحه 156 از 244
یَعلَمُونَ [ 49 ] قَد قالَهَا الَّذِینَ مِن قَبلِهِم فَما أَغنی عَنهُم ما کانُوا یَکسِبُونَ [ 50 ] فَأَصابَهُم سَیِّئات ما کَسَ بُوا وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِن هؤُلاءِ
691 أَ وَ لَم یَعلَمُوا أَن اللّهَ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقدِرُ إِن فِی ذلِکَ - سَیُصِ یبُهُم سَیِّئات ما کَسَبُوا وَ ما هُم بِمُعجِزِینَ [ 51 ] -قرآن- 1
لَآیات لِقَوم یُؤمِنُونَ [ 52 ] قُل یا عِبادِيَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلی أَنفُسِهِم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَ ۀِ اللّه إِن اللّهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّه هُوَ الغَفُورُ
الرَّحِیم [ 53 ] وَ أَنِیبُوا إِلی رَبِّکُم وَ أَسلِمُوا لَه مِن قَبل أَن یَأتِیَکُم العَذاب ثُم لا تُنصَرُونَ [ 54 ] وَ اتَّبِعُوا أَحسَنَ ما أُنزِلَ إِلَیکُم مِن رَبِّکُم مِن
قَبل أَن یَأتِیَکُم العَذاب بَغتَۀً وَ أَنتُم لا تَشعُرُونَ [ 55 ] أَن تَقُولَ نَفس یا حَسرَتی عَلی ما فَرَّطت فِی جَنب اللّه وَ إِن کُنت لَمِنَ السّاخِرِینَ
676 أَو تَقُولَ لَو أَن اللّهَ هَدانِی لَکُنت مِنَ المُتَّقِینَ [ 57 ] أَو تَقُولَ حِینَ تَرَي العَذابَ لَو أَن لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ المُحسِنِینَ - 56 ] -قرآن- 1 ]
58 ] بَلی قَد جاءَتکَ آیاتِی فَکَ ذَّبتَ بِها وَ استَکبَرتَ وَ کُنتَ مِنَ الکافِرِینَ [ 59 ] وَ یَومَ القِیامَۀِ تَرَي الَّذِینَ کَ ذَبُوا عَلَی اللّه وُجُوهُهُم ]
- مُسوَدَّةٌ أَ لَیسَ فِی جَهَنَّمَ مَثويً لِلمُتَکَ بِّرِینَ [ 60 ] وَ یُنَجِّی اللّه الَّذِینَ اتَّقَوا بِمَفازَتِهِم لا یَمَسُّهُم السُّوءُ وَ لا هُم یَحزَنُونَ [ 61 ] -قرآن- 1
517 اللّه خالِق کُل شَیءٍ وَ هُوَ عَلی کُل شَیءٍ وَکِیل [ 62 ] لَه مَقالِیدُ السَّماوات وَ الأَرض وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیات اللّه أُولئِکَ هُمُ
الخاسِرُونَ [ 63 ] قُل أَ فَغَیرَ اللّه تَأمُرُونِّی أَعبُدُ أَیُّهَا الجاهِلُونَ [ 64 ] وَ لَقَد أُوحِیَ إِلَیکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِن قَبلِکَ لَئِن أَشرَکتَ لَیَحبَطَنَّ
458 وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَق قَدرِه وَ الَأرض جَمِیعاً - عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَن مِنَ الخاسِرِینَ [ 65 ] بَل اللّهَ فَاعبُد وَ کُن مِنَ الشّاکِرِینَ [ 66 ] -قرآن- 1
قَب َ ض تُه یَومَ القِیامَۀِ وَ السَّماوات مَطوِیّات بِیَمِینِه سُبحانَه وَ تَعالی عَمّا یُشرِکُونَ [ 67 ] وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَ َ ص عِقَ مَن فِی السَّماوات وَ مَن فِی
الأَرض إِلاّ مَن شاءَ اللّه ثُم نُفِخَ فِیه أُخري فَإِذا هُم قِیام یَنظُرُونَ [ 68 ] وَ أَشرَقَت الأَرض بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الکِتاب وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ
الشُّهَداءِ وَ قُضِ یَ بَینَهُم بِالحَق وَ هُم لا یُظلَمُونَ [ 69 ] وَ وُفِّیَت کُلُّ نَفس ما عَمِلَت وَ هُوَ أَعلَم بِما یَفعَلُونَ [ 70 ] وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی
جَهَنَّمَ زُمَراً حَتّی إِذا جاؤُها فُتِحَت أَبوابُها وَ قالَ لَهُم خَزَنَتُها أَ لَم یَأتِکُم رُسُل مِنکُم یَتلُونَ عَلَیکُم آیات رَبِّکُم وَ یُنذِرُونَکُم لِقاءَ یَومِکُم
888 قِیلَ ادخُلُوا أَبوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها فَبِئسَ مَثوَي - هذا قالُوا بَلی وَ لکِ ن حَقَّت کَلِمَ ۀُ العَذاب عَلَی الکافِرِینَ [ 71 ] -قرآن- 1
المُتَکَبِّرِینَ [ 72 ] وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوا رَبَّهُم إِلَی الجَنَّۀِ زُمَراً حَتّی إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت أَبوابُها وَ قالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلام عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلُوها
خالِدِینَ [ 73 ] وَ قالُوا الحَمدُ لِلّه الَّذِي صَ دَقَنا وَعدَه وَ أَورَثَنَا الَأرضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَّۀِ حَیث نَشاءُ فَنِعمَ أَجرُ العامِلِینَ [ 74 ] وَ تَرَي المَلائِکَۀَ
[ 600 [ صفحه 358 - حَافِّینَ مِن حَول العَرش یُسَ بِّحُونَ بِحَمدِ رَبِّهِم وَ قُضِ یَ بَینَهُم بِالحَق وَ قِیلَ الحَمدُ لِلّه رَب العالَمِینَ [ 75 ] -قرآن- 1
مقام، شأن، « مکانۀ » . یعنی مخالفت و ناساز- [ صفحه 359 ] گاري با یکدگر کردند « تشاکس القوم » از « متشاکسون » : معنی لغات
جمع زمرة بضم اوّل « زمر » . بمیرد « صعق » . جمع مقلد بمعنی کلید « مقالید » . جاي نجات جاي هلاك، بیابان بیآبادي « مفازة » . دوستی
از مصدر حف بفتح اوّل بمعنی دور چیزي را گرفتن. ترجمه: 27 و ما در اینکه قرآن از هر مناسبی مثلی « حافّین » . بمعنی فوج و سته
آوردیم که شاید بخود آیند و بیاد حق باشند 28 و بزبان عربی فصیح فرستادیم که هیچ کمی و کجی در آن راه نیافته است بامیدي
که اینکه اعراب پرهیزگار شوند 29 اینک خداوند براي شما مثلی آورد: مردي [زر خرید] که چند نفر ناسازگار و بد خو در او
شریکند [و هر یک او را براهی میبرد و کاري میفرماید] و مردي که تسلیم بیک نفر است [و سر بکار خود دارد] آیا هر دو برابرند!
[البتّه که یکسان نیستند، پس همچنین است مثل مؤمن که یگانه پرست است و دل با خداي خود دارد و مشرك که هر دمی فکري
دارد و براهی میرود] پس ستایش براي خداي است که بیشتر مشرکین اینکه را ندانند [و بتپرست باشند] 30 و عاقبت تو و آنها مرگ
است 31 و در قیامت به پیشگاه عدل پروردگار خود دادرسی کنید [و گفتار درست تو از نادرست آنها نمودار شود] 32 اکنون
بسنجید کدامیک ستمکارترند از آنکه به خدا دروغ نسبت داد [و فرزند براي او پنداشت] و سخن راستی که برایش آمد دروغ نامید
33 و آنکه راست و حق گفت و راست و حق پذیر بود که چنین مردم پرهیزکارند پس نه جهنّم جاي کافران است [که حق ناپذیرند
و ناپرهیزگار]!. 34 و براي آنها که راست و حق پذیرفتند آنچه بخواهند به پیشگاه پروردگارشان آماده است که اینکه است پاداش
نکوکاران 35 چون آنچه بد کرده بودند خدا از آن در گذشت و بهترین مزد نکوکاري شان را بآنها داد 36 مگر خداوند براي
بندهاش بس نیست که کافران تو را از غیر خدا موجوداتی میترسانند! [آنها به اینکه فکر و سخن گمراهند] و آن را که خدا بسر
صفحه 157 از 244
نوشت او گمراهی کند کس راهنمایش نباشد 37 و آن را که بسرنوشت راهنمائی کرده کس نتواند که گمراهش کند نه مگر [
صفحه 360 ] خدا برتر است و کینه جو 38 و اگر از کافران بپرسی: کی آسمانها و زمین آفرید! گویند: خدا آفرید تو بگو: اگر خدا
آسیبی بمن خواهد آیا آنها که شما میپرستید توانند از من بگردانند و یا اگر او رحمتی خواهد توانند جلوگیر آن شوند! بگو: پس
خدا براي من بس است که مردم با توکّل بر او توکّل کنند 39 و بگو: اي مردم آنچه توانید کنید و من هم بکار خود هستم و بزودي
میدانید 40 بر که عذاب میرسد و خوارش میکند و گرفتاریش همیشگی خواهد بود 41 چون ما اینکه قرآن را براستی و درستی بر تو
براي مردم فرستادیم پس آنکه بآن هدایت شد براي خود بهره برده است و آنکه گمراه شد خود زیان برده و تو بر سر آنها، نگهبانی
نداري 42 چه خدا است که هر کسی را هنگام مرگش عمر بآخر میرساند و آنکه نمرده است بخوابش میکند پس یا در خواب
جانش میگیرد اگر مرگ بسرنوشت او باشد و دیگري را جانش رها میکند که بیدار میشود و تا هنگام معیّن خود زنده است اینکه
احوال مختلف آدمی خود نشانهها است بر قدرت خداوندي براي مردمی که بیندیشند [و آفریدگار خود بشناسند] 43 باز هم
مشرکین غیر خدا میانجی خود میپندارند، تو بآنها بگو: آیا اگر بتها نه خرد دارند و نه ملک و اختیاري باز هم میانجی خواهند بود!
44 بگو: میانجیگري باختیار خدا است که ملک آسمان و زمین مال او است و از پس مردن بسوي او بازتان گردانند 45 اینکه مردم
که رستاخیز باور ندارند چون نام خداي یگانه میشنوند آزرده دل شوند و اگر یادي از آنها شود که خدا میدانند شاد دل میشوند 46
بگو: اي خداي پدید آرندهي آسمانها و زمین و داناي دیدنی و نهانی تو در اختلاف میان بندگانت حکومت میکنی و برستاخیز
چنان بد کاران را سزا دهی که اگر 47 دو- چندان آنچه در زمین است مال آنها باشد بجاي آسایش خود دهند و آنچه را گمان
نداشتند از سوي خدا براي شان نمودار شود 48 و هم بدیهاي کردارشان و آنچه را بمسخره و فسوس میگرفتند فراگیرشان شود 49 و
خوي آدمی چنین است که اگر باو زیانی رسد ما را میخواند [و دست بدعا بر میدارد] و چون نعمتی باو [ صفحه 361 ] رسانیم و
آسوده شوید گوید: از کاردانی من است که اینکه بمن رسیده، ولی نه چنین است بلکه آزمایشی است اینگونه مردم را که بیشترشان
از آن خبر ندارند 50 و اینگونه سخن نیز ز مردمان پیشین بوده است و آنچه بچنگ آوردند [از عذاب خدا جلوگیر نشد و]
بینیازشان نکرد 51 و سر انجام بد کارشان گردنگیرشان شد و نیز اینکه اعراب ستمکار بزودي زیان بدیها که کردهاند ببینند. و
نخواهند توانست ایستادگی کنند و کسی را بیچاره نمایند 52 مگر خود خبر ندارند آن را که خدا بخواهد روزي گشاده دارد و
دیگري را تنگ روزي کند، و اینکه نشانهي قدرت خداوندي است براي آنها که مؤمن هستند [و بدانائی خود مغرور نمیشوند]. 53
اي محمّد بگو: بندگانی که زیاد روي کردید و از گناه و زیان به روان خود اندازه نگاه نداشتید ناامید از مهر خدا نباشید که او
همهي گناهان میآمرزد چون غفور است و رحیم 54 وز آن پیش که آزاري بشما رسد و کس یاریتان نکند بپروردگار خود بزارید
و تسلیم شوید 55 و آن را پیروي کنید که بهتر کتاب آسمانی است از سوي حق براي شما آمده پیش از اینکه ناگهان آزاري بر
سرتان آید و خود بیخبر باشید که چون عذاب آید آنکه گناهکار است گوید: 56 اي افسوس بر نابودي و خود سري در بر فرمان
حق که بمسخره و ریشخند میگرفتم. 57 و یا گوید: اگر خدا رهبریم میکرد من هم پرهیزگار بودم 58 و یا بهنگام رسید عذاب
گوید: اگر نوبتی بمن رسد و دسترس داشته باشم با نکوکاران خواهم بود [جواب شنود] 59 البتّه آیات ما برایت آمد و تو دروغ
پنداشتی و گردنفرازي کردي چونکه کافر بودي. 60 اي محمّد برستاخیز میبینی آنها که بر خدا دروغ بستند صورتهاشان سیاه شده
پس چگونه شود که گردنفرازان را بجهنّم جاي نباشد. 61 ولی آنها را که پرهیزگار بودند و براه رستگاري، خداي آسوده بدارد که
نه بدي بآنها رسد و نه اندوهناك شوند، 62 که خدا آفرینندهي همه چیز است و بهر چیزي نگهبان 63 و کلید و اختیار آسمانها و
زمین با او است پس زیانبرده آنها هستند، که آیاتش را منکرند 64 و تو بآنها بگو: اي مردم نادان مرا فرمان میدهید که جز [ صفحه
362 ] خدا را بپرستم با اینکه 65 بمن و آنها که پیش از من بودهاند الهام شده است اگر مشرك باشید و غیر خدا بپرستید کارهاي
نیکتان هم نابود شود و از زندگی زیان برید 66 بلکه خدا پرست باش و سپاس گزار 67 که مردم قدر و اندازهي، مقام عظمت
صفحه 158 از 244
خداوندي را نگاه نداشتند [که منکر رستاخیز شدند] با اینکه بقیامت زمین در قبضهي قدرت او است و آسمانها در هم پیچیده
باختیار او باشند پس چه پاکیزه است و برتر از آنچه انباز او کنند 68 که چون در صور دمیده شد همه آنچه در آسمانها و زمین
است بیهوش شدهاند و مرده. مگر آن را که خدا بخواهد و جدا بدارد. وز آن پس دگر بار دمیده شود و ناگهان همگی به پا خواسته
بنگرند [که چه بر آنها گذشته و چه بگذرد] 69 و زمین از پرتو عدل پروردگارش روشنی دهد و کارنامه بنهند و پیغمبران و گواهان
شان بیاورند و بر همگی بدرستی دادرسی شود که بر کس ستم نرود 70 و هر که هر چه کرده مزد آن گرفته، که خداوند داناتر
است بآنچه میکنند 71 و کافران را دسته دسته بدوزخ برانند تا بآن جا رسند و درها گشوده شود و نگهبانان آن بگویندشان: مگر از
خودتان پیغمبران نیامدند که آیات حق برایتان بخوانند و از برخورد با چنین روز بیمناکتان کنند! آنها بپاسخ گویند: بلی پیغمبر آمد
ولی [ما کافر ماندیم و] فرمان حق بر کافران استوار است [و بگذر ندارد] 72 آنگاه بآنها بگویند: از درهاي جهنّم درون شوید که چه
بد است آرامگاه گردنفرازان 73 و آنها را که به پیشگاه حق پرهیزگار بودند دسته دسته بسوي بهشت برانند تا بآن جا رسند درهاي
آن گشوده نگهبانان گویند: تندرست و خوش باشید و بدرون روید که همیشه بمانید، و آن پرهیگاران گویند: 74 ستایش خدا را
که وعدهي خود با ما راست کرد و سرزمین بهشت را بمیراث ما کرد تا هرکجا از آن بخواهیم جاي گزینیم که چه خوش است مزد
کارگران درست کار 75 و آنجا فرشتگان بینی دوره عرش فرا گرفته بپاکی پروردگار خود را ستایش کنان که بر همه آفریدگان
29 مجمع: « وَ رَجُلًا سَلَماً » : بدرستی حکومت شده است و آوازها بلند شود: الحمد للّه ربّ العالمین. [ صفحه 363 ] سخن مفسّرین
35- با الف و سلّم با فتح اوّل و دوّم و با صداي زیر سین و لام بیصدا و ساکن. -قرآن- 15 « سالما » : اینکه کلمه سه قراءت شده است
31 ابو الفتوح: یعنی آنکه حق میگوید با آنکه نا حق میگوید داد خواهی میکنند. و ستمگر و ستمدید و « عِندَ رَبِّکُم تَختَصِ مُونَ »
ارباب و رعیّت و ما فوق با ما دون و پیروان. ابو سعید خدري گفت: من در مقصود از اینکه آیه شاك بودم که ما همه مسلمان و
بیک دین هستیم پس مفاد اینکه آیه چه خواهد بود! و چون جنگ جمل و صفّین پیش آمد مقصود را دانستم و دادخواهی به قیامت
32 کشف: یعنی که ستمکارتر است از آن که پنداشته است براي خدا فرزند « الخ -« فَمَن أَظلَم مِمَّن کَذَبَ » 32- را فهمیدم. -قرآن- 1
است و شریک و مقصود از صدق قرآن که برترین سخن راست است. بعضی گفتهاند: مقصود از صدق صادق است که پیغمبر
33 مجمع در معنی اینکه جمله اختلاف است: 1- إبن زید و قتاده و مقاتل « وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدق وَ صَ دَّقَ » 34- باشد. -قرآن- 1
گفتهاند: یعنی محمّد که قرآن راست و درست آورد و مؤمنین آنها هستند که تصدیق او کردند و در هر دو جهان قرآن برهان آنها
-2 سدّي گفته است: یعنی آنکه « أُولئِکَ هُم المُتَّقُونَ » است و دلیل فکر و کارشان چون در آخر آنها را باین جمله ستوده است
قرآن را آورده است که جبرئیل باشد و محمّد آن را تصدیق کرده است 3- إبن عبّاس گفته است مقصود از صدق لا اله الّا اللّه است
و آنکه آورده است و آنکه آن را آورده است و تصدیق کرده است محمّد است 4- ابو العالیۀ و کلبی گفتهاند: یعنی پیغمبر آورد و
ابو- بکر قبول کرد 5- عطاء و ربیع گفتهاند: مقصود دستور پیغمبرها، و پیغمبرها و پیروان آنها است 6- مجاهد و ضحّاك گفتهاند:
آنکه آورده است پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و آنکه تصدیق کرده است علی علیه السّلام است و همین معنی از امامهاي ما علیهم
376 [ صفحه 364 ] کشف: راستی: در چهار چیز است قول و وعد و عزم و عمل: - 43 -قرآن- 345 - السّلام نقل شده است. -قرآن- 1
إِنَّه کانَ صادِقَ » راستی در وعد کار اسماعیل است باین جمله .«ِ وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدق » راستی در قول وصف پیغمبر است باین جمله
راستی در عمل براي «ِ رِجال صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیه » راستی در عزم اینکه است که براي اصحاب پیغمبر گفته شده است .« الوَعدِ
از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله پرسیدند کمال دین چی است! فرمود گفتار بحق و .« أُولئِکَ الَّذِینَ صَ دَقُوا » مؤمنان است باین آیه
425 صدق چی است! گفت آنچه - 343 -قرآن- 394 - 219 -قرآن- 296 - 138 -قرآن- 187 - کردار بصدق. پیري را گفتند: -قرآن- 108
بصیغهي جمع نیز خواندهاند « عباد » : 36 مجمع «ُ أَ لَیسَ اللّه بِکاف عَبدَه » . گوئی کنی و آنچه نمائی داري و آنجا که آواز دهی باشی
ابو علی گفته است: اگر مفرد باشد مقصود پیغمبر است و اگر جمع باشد مقصود عموم پیغمبران است که ابراهیم و نوح و یونس از
صفحه 159 از 244
37 کشف: مفسّرین گفتهاند: اینکه آیه دو بار نازل شده است: یک بار براي دلداري - بلا رها شدند و خدا کفایتشان کرد. -قرآن- 1
پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله که خدا شرّ دشمن را از تو میگرداند. و یک بار دیگر آن بود که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله خالد ولید را
فرمود بتی که بنام عزّي بود نابود کند کافران او را ترساندند که عزّي تو را هلاك یا دیوانه میکند او ترسید و حضور پیغمبر رفت، و
36 مجمع: قتاده و سدّي گفتهاند: کافران بپیغمبر میگفتند: ما « وَ یُخَوِّفُونَکَ- الخ » . اینکه آیه نازل شد. او رفت و آن را نابود کرد
20 و بعضی گفتهاند: چون خالد خواست بت بنام - میترسیم که بتهاي ما تو را نابود کند اینکه آیه اشاره بآن گفتار است. -قرآن- 1
عزّي را بشکند گفتند اي خالد از اینکه بترس که آسیبش بتو برسد او با تبر بینی آن را شکست و اینکه رجز را خواند: یا عزّ
36 مجمع: « وَ مَن یُضلِل اللّه فَما لَه-ُ الخ » [ کفرانک لا سبحانک || سبحان من اهانک و اینکه آیه براي آن موقع است. [ صفحه 365
اینکه جمله چند معنی شده است: 1- یعنی آنکه کافر و نافرمان بود و خدا از راهیابی بهشت گمراهش کرد کس نتوانندش راهنما
شود 2- آنکه راه حق را گم کرد و خدا او را گمراه نامید کسی نیست او را هدایت شده بنامد 3- هر که را از درجات عالیهي
هدایت محروم کرد او نتواند از آن زیادي و درجات عالی استفاده کند. و جملهي بعد نیز همین طور معنی میشود: که هر که را خدا
بواسطهي نکوکاري راه بهشت، نشان داده کسی نمیتواند او را گمراه کند. و یا آن را که خدا راهنما شد و او هم بآن راه رفت کسی
نمیتواند گمراهش کند. و یا آن را که آخرین هدایت نصیب کرد کسی نتواند بوسیلهي تولید وسواس و شک او را از آن درجه
37 فخر: چون در بیم و نوید بسیار سخن گفته شد باین جملهها حقیقت نمایانده شده است و سخن پایان یافته - فرود آرد. -قرآن- 1
36 فخر: « أَ لَیسَ اللّه-ُ الخ » . است یعنی اینکه گفتگوها و دلیلها سود نمیدهد مگر خداوند کسی را مخصوص هدایت و توفیق کند
معتزلیها اینکه جمله را دلیل بر مذهب خود دانستهاند چون تذکّر انتقام نشانه است بر اینکه گمراهی و کفر از خدا نیست و گر نه
38 مجمع: قاريهاي بصره «ِ کاشِفات ضُرِّه ...- مُمسِکات رَحمَتِه » 19- انتقام و تهدید از خدا بر کار خودش جایز نیست. -قرآن- 1
با تنوین اوّل و نصب دوّم خواندهاند، و دیگران باضافه و جرّ دوّم خواندهاند و همچنین در دو کلمهي بعد، و در «ِ کاشِفات ضُ رِّه »
41 کشف: کلمهي حق دو «ِّ أَنزَلنا عَلَیکَ الکِتابَ لِلنّاس بِالحَق » 97- 50 -قرآن- 77 - 20 -قرآن- 28 - معنی تفاوت نیست. -قرآن- 1
معنی شده است 1- یعنی براي حق و درستی تا مردم بآن رفتار کنند 2- یعنی بخبر دادن از حق و درستی فرستادیم که رستاخیز و سر
42 فخر: چون پافشاري کافران بر کجی خود به « اللّه یَتَوَفَّی الَأنفُسَ- الخ » 51- انجام کار بشر و همهي واقعیّات عالم باشد. -قرآن- 1
32 [ صفحه 366 ] مفصل - پیغمبران صلّی اللّه علیه و آله ناگوار بود و در اینکه آیات از بدي کار و سر انجام کار کافران -قرآن- 1
که بتو قرآن فرستادیم تا مردم راه خود بیابند ولی تو نگهبان « گفته شد براي آسایش دل پیغمبر اول گفته شد إِنّا أَنزَلنا عَلَیکَ- الخ
آنها نیستی که به زور آنها را وادار کنی، و بعد از آن اینکه آیه گفته شد: مرگ و زندگی به قدرت خداوند است چنانکه گمراهی
و هدایت باو است و هر که متوجّه شود که همهي پیش آمدها و حوادث نتیجهي قدرت او است ناگواریها و سختیهاي زندگی بر او
و دشوار نخواهد بود، و اینکه وسیلهي آرامش خاطر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بود و همین است جهت ارتباط اینکه آیه بآیات
جلو، و بعضی گفتهاند: مناسبت اینکه آیه به دنبال آنهاي پیش از اینکه روي است که چون چندین نمونه از قدرت حق نام برده شد
باز نمونهي دیگر از توانائی و چیرگی خدا بر آفرینش یاد شد که مرگ و خواب باشد تا وسیلهي دیگر باشد براي بخود آمدن
78 مجمع: از امام باقر علیه السّلام روایت است: آدمی که میخوابد روانش بآسمان میرود و جانش - بتپرستان و کافران. -قرآن- 55
در تنش میماند و میان جان و روان تا آنگاه که در خواب هست وابستگی است مانند شعاع خورشید و اگر بسرنوشت او مرگ بود
جان بوسیلهي همان شعاع بدنبال روان میرود و آدمی میمیرد و اگر میباید که زنده بماند به موجب همان وابستگی روان بسوي جان
و اگر در اینکه جنبش و مسافرت روانی در عالم بالا و « اللّه یَتَوَفَّی- الخ » بر میگردد و زنده میماند و همین است معنی اینکه آیه
ملکوت الهی چیزي دید آن خواب درست است و تعبیر دارد و اگر در راه خود و میان آسمان و زمین چیزي دید از خوابهاي
«ِ یَتَوَفّاکُم مَلَک-ُ المَوت » 457 کشف: توفّی دو معنی دارد یکی انجام دادن عمر مثل - پریشان است و پندارهاي شیطان. -قرآن- 437
صفحه 160 از 244
و معنی آیه چنین است: «ِ وَ هُوَ الَّذِي یَتَوَفّاکُم بِاللَّیل » دیگري انجام خواب و آسایش بدن و اعضاي آدمی چنانکه در اینکه آیه است
خدا دو وفات براي نفس آدمی معیّن کرده است یکی بگاه خوابش و دیگر هنگام مرگ او پس آنکه محکوم بمرگ است هنگام
216 [ صفحه 367 ] و آنکه محکوم بمرگ - 89 -قرآن- 172 - خواب نفس و روانش را نگاه میدارد و ببدنش بر نمیگرداند -قرآن- 54
« قَضی عَلَیهَا المَوتَ » . نیست نفس و روانش را بر میگرداند و میفرستد بسوي تنش تا بهنگام نامبرده و معیّن که در سرنوشت او است
و هم با ضم قاف بصیغهي مجهول و رفع الموت « الموت » بفتح قاف بصورت فعل معلوم قرائت شده است با نصب « قضی » : 42 مجمع
26 روح البیان: خداوند گرفتن جان بندهي مؤمن خود نخواهد ولی چون روزگار - خواندهاند، و در نتیجه تفاوت نیست. -قرآن- 1
زندگی بسر آید از دوستی که با بندهي خود دارد اینکه پردهي گرفتاري ببدن را بر دارد تا از دیدار دوست بهرهمند شود: حجاب
چهرهي جان میشود غبار تنم || خوشا دمی که از اینکه چهره پرده بر فکنم و در مثنوي است: آن هنرهاي دقیق و قال و قیل || قوم
فرعونند اجل چون آب نیل سحرهاي ساحران دان جمله را || مرگ چوبی دان که آن شد اژدها جادوئیها را همه یک لقمه کرد||
یک جهان شب بود آن را صبح خورد آتش ابراهیم را دندان نزد || چون گزیدهي حق بود چونش گزد همچنین باد اجل بر عارفان
49 مجمع: حسن بصري و جبّائی گفتهاند: یعنی از کاردانی و بینائی خودم «ٍ أُوتِیتُه عَلی عِلم » ||نرم و خوش همچو نسیم یوسفان
اینکه نصیبم شد. قتاده و مقاتل گفتهاند: یعنی چون خدا من را خوب میدانست اینکه بهره بمن رسید. معنی سوّم اینکه است که چون
49 مجمع: یعنی اینکه خوشیها که باو رسیده « بَل هِیَ فِتنَۀٌ » 27- میدانستم خدا از من راضی است اینکه خوشیها بمن رسید. -قرآن- 1
است آزمایشی براي او بود تا نمایان شود بچه اندازه سپاسدار و شکیبا است و بهمان اندازه پاداش بگیرد. بعضی گفتهاند: چون اینکه
بجاي گفتار او « هی » نعمتها را از خود میدانست فتنه و گرفتاري براي او بود و از آن رنج خواهد برد. دیگري گفته است: کلمهي
53 مجمع: در مصحف « إِن اللّهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً » [ 21 [ صفحه 368 - است یعنی اینکه سخن موجب عذابش خواهد بود. -قرآن- 1
در دنبالهي اینکه جمله بوده است طبري: در مقصود از اینکه آیه چند قول است: 1- إبن عبّاس گفت « لمن یشاء » عبد اللّه مسعود
عدهاي از مردم مکّه با یکدگر گفتند: چگونه میشود که ما مسلمان شویم با اینکه بت پرستی و بزهکاري و آدمکشی داشتیم و
-2 عطاء إبن « یا عِبادِيَ الَّذِینَ أَسرَفُوا- الخ » محمّد میگوید: اینکه کارها را خدا نمیآمرزد. اینکه آیه براي آرامش دل آنها نازل شد
در مدینه نازل شد براي وحشی قاتل حمزهي عموي پیغمبر « یا عِبادِيَ- تا- یَأتِیَکُم العَذاب بَغتَۀً » یسار گفته است: اینکه سه آیه از
صلّی اللّه علیه و آله و دوستان او، 3- إبن مسعود گفته است: بالاترین آیات قرآن که وسیلهي فرج و آسودگی دل است اینکه آیه
است 4- عبد اللّه عمر گفت: عیّاش بن ابی ربیعه و ولید بن ولید و چند تن دیگر از مسلمانان را اعراب براي اسلام شان آزار کردند
و آنها دست از مسلمانی برداشتند و ما میگفتیم: اینها روي رستگاري نبینند. اینکه آیات نازل شد، و عمر نامهاي نوشت بآن چند نفر
و از نزول اینکه آیات خبر دارشان کرد. آنها مهاجرت کردند و مسلمان شدند. و بهترین اینکه اقوال اینکه است که آیه براي
482 -قرآن- - 46 -قرآن- 448 - راهنمائی هر کسی است که بر خود تجاوز و زیادروي کند باید توبه کند تا آمرزیده شود. -قرآن- 1
605 تبیان: فاطمهي زهرا علیها السّلام فرمود: خدا همهي گناهان را میآمرزد، و باك ندارد و اهمیّت - -562-549 قرآن- 574
نمیدهد. حسینی: نظم: ندارم هیچگونه توشهي راه || بجز لا تقنطوا من رحمۀ اللّه تو فرمودي که نومیدي میارید || ز من لطف و
عنایت چشم دارید بدین معنی بسی امید داریم || ببخشا زان که بس امیدواریم امید دردمندان را روا کن || دل امیدواران را دوا
یا » کن روح البیان: یحیی بن معاذ گفت: در قرآن گنجهاي آمرزش همهي [ صفحه 369 ] مؤمنین است و یکی از آن اینکه آیه است
76 بلی نبود در اینکه ره ناامیدي || سیاهی را بود رو در سفیدي ز صد دردي گر - جامی گفته است: -قرآن- 52 « عِبادِيَ الَّذِینَ- الخ
امّیدت نیاید || بنومیدي جگر خوردن نشاید در دیگر بباید زد که ناگاه || از آن در سوي مقصدآوري راه تفسیر لاهیجی: علی بن
ابراهیم روایت کرده است: اینکه آیه فقطّ براي شیعیان علی نازل شده است: چون نامهي جرم ما بهم پیچیدند || بردند و به میزان
عمل سنجیدند بیش از همه کس گناه ما بود ولی || ما را به محبّت علی بخشیدند تأویلات کاشانی: چون آدم بنهاد و فطرت خود
صفحه 161 از 244
امیدوار بآینده است، قنوط و ناامیدي نشانهي سقوط از فطرت اصلی است و بریدگی و در پرده شدن از پرتو الهی، زیرا اگر کمتر
اثري از نور اصلی در او بماند رحمت واسعه حق را درك میکند اگرچه بواسطهي اسراف و زیاد روي میل بسوي پستی و محرومیّت
کرده باشد. پس یأس و ناامیدي بدنبالهي تاریکی و بریدگی از منبع نور است، پس اگر پرتوي از توحید باقی بود قابل آمرزش گناه
55 مجمع: إبن عبّاس گفته است: یعنی امر و نهی وعد وعید را پیروي کنید. جبّائی گفت: مقصود « وَ اتَّبِعُوا أَحسَنَ- الخ » . خواهد بود
از احسن أحکام ناسخه است که منسوخ نشده است. و بعضی گفتهاند: مقصود واجبات است و مستحبّات نه آنها که مباح است. -
24 ابو الفتوح: یعنی بفرمودهها رفتار کنید تا بهترین صورت را پیروي کرده باشید. حسن بصري گفت: چون قرآن یاد از - قرآن- 1
زشتیها و خوبیها و بهترها کرده است از اینکه روي گفت: احسن را پیروي کنید که از اندازهي آنها که بهتر است تجاوز نشود. سدّي
گفت: یعنی بآنچه خدا امر کرده رفتار کنید که فرمان حق جز بر بهتر نباشد. إبن زید گفت: یعنی بمحکمات عمل کنید و متشابهات
با یاي آخر نیز خواندهاند. -قرآن- « یا حسرتاي » : 56 مجمع « یا حَسرَتی » . را بآنها [ صفحه 370 ] که شایستهي آن هستند واگذار کنید
32 کشف: - براي معنی خاصّی استعمال میشود که مناسب با پهلو باشد. -قرآن- 1 « جنب » 56 تبیان: کلمه «ِ فَرَّطت فِی جَنب اللّه » 14-1
یعنی در اطاعت و بپاداشتن حق خداوندي. بعضی گفتهاند: یعنی آنچه در ذات حق نابود و ضایع کردم. بعضی گفتهاند، در آن سوي
که برضاي خدا میرسد و عرب جانب را جنب مینمامند. و اینکه گونه سخن فراوان است چنانکه در فارسی گویند: در فلان کس
توانگر شدم و از پهلوي فلان، مال به دست آوردم. حسینی نوشته است: در سلسلۀ الذّهب در معنی اینکه آیه فرموده نظم: روز آخر
که گرگ مردمخوار || کند از خواب غفلتش بیدار یادش آید که در جوار خداي || سالها زد بجرم و عصیان رأي هر چه در
شصت سال یا هفتاد || کرده از خیر و شرّش پیش افتاد یک بیک پیش چشم او دارند || آشکارا بروي او آرند بگذارند ز گنبد
59 ابو الفتوح: از عایشه و امّ سلمه نقل شده است که با صداي زیر تا « فَکَذَّبتَ بِها وَ استَکبَرتَ وَ کُنتَ » والا || بانگ یا حسرتا و والا
60 طبري: یعنی «ِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللّه » 44- بلفظ مؤنّث خواندهاند که بجاي نفس آیت جلو باشد که مؤنّث لفظی است. -قرآن- 1
37 مجمع: امام صادق علیه السّلام فرمود: هر که از ما حدیثی نقل کند - آن عربها که براي خدا شریک و فرزند پنداشتند. -قرآن- 1
مسئول ما هست چون ما از خدا و پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله نقل میکنم و حدیث راست یا دروغ از زبان ما نقل گفتار پیغمبر صلّی
یُنَجِّی اللّه الَّذِینَ » [ 320 [ صفحه 371 - قرآن- 299 - .« وَ یَومَ القِیامَۀِ- الخ » اللّه علیه و آله است از خداوند، آنگاه اینکه آیه را خواند
بصورت جمع نیز قراءت شده « مفازاتهم » 61 طبري: یعنی بفضائل و اعمال و رستگاري شان نجات شان میدهد و « اتَّقَوا بِمَفازَتِهِم
با تشدید نون و فتح یاء و نیز با تخفیف « تأمرونّی » با تخفیف جیم نیز قراءت شده است و جملهي « ینجی » : 55 تبیان - است. -قرآن- 1
نون و فتح یاء و نیز با تخفیف نون و یاء ساکن و هم با دو نون، و نیز با نون مشدّد و یاي ساکن قراءت شده است که مجموع پنج
65 مجمع: دو معنی شده است: اندازه حق ندانستند که بت پرستیدند و پیغمبر را نیز امر «ِ ما قَدَرُوا اللّهَ حَق قَدرِه » . جور قراءت است
68 ابو «ُ إِلّا مَن شاءَ اللّه » 38- بآن کار کردند 2- قدر ندانستند که منکر رستاخیز شدند و آفرینش آدمی را بیهوده پنداشتند. -قرآن- 1
الفتوح: در مقصود از اینکه جمله اختلاف است 1- ابو هریره از پیغمبر نقل کرده است که آنها مردمی هستند که در راه حق،ّ کشته
26 فرمود: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و - شدهاند، 2- انس مالک گفت پیغمبر اینکه آیه خواند گفتم مقصود کی است! -قرآن- 1
خَرَّ » ملک الموت که بوسیله دمیدن در صور، نمی میرند، 3- جابر عبد اللّه انصاري گفته است: چون در آیت دیگر گفته شده است
یعنی موسی بیهوش و مرده افتاد از اینکه روي در اینکه آیه موسی را جدا کرده است که چون از دمیدن در صور آنچه « مُوسی صَعِقاً
بزمین و آسمان است بیهوش و مرده بیفتد مگر آن را که خدا خواهد که موسی باشد چون او یک مرتبه مرده است 4- کعب الأحبار
گفته است: مقصود دوازده نفر است از مأمورین عرش و نگهبانان بهشت و دوزخ و جبرئیل و میکائیل و غیره. قتاده گفته است خدا
-7 بعضی « وَ یَبقی وَجه رَبِّکَ » یعنی ذات حق چون جاي دیگر گفته است «ُ إِلّا مَن شاءَ اللّه » بهتر میداند 6- حسن بصري گفته است
وَ» [ 750 مقصود مار و کژدم و دیگر حشرات جهنّم است. [ صفحه 372 - 678 -قرآن- 723 - 197 -قرآن- 653 - گفتند: -قرآن- 175
صفحه 162 از 244
69 طبري: یعنی بمحشر پیغمبران را بیارند تا از آنها بپرسند ملّتهاشان بچه اندازه سخن آنها را پذیرفتهاند، و « جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ
مقصود از شهدا امّت محمّد صلّی اللّه علیه و آله هستند که شاهد بر گفتار و ابلاغ پیغمبران هستند به ملّتهاي خود چنانکه در آیت
و بعضی گفتهاند: مقصود از شهداء شهید شدگان هستند و اینکه درست نیست. - «ِ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاس » دیگر گفته شده است
374 ابو الفتوح: مقصود فرشتگان نگهبان آدمیان هستند که گواه کارهاي آنها بودهاند. کشف: بعضی - 44 -قرآن- 338 - قرآن- 1
گفتهاند: مقصود نیکوکاران در هر زمان است که شاهد بر دیگران خواهند بود و گفتهاند مقصود پارههاي بدن و زمان و مکان است
71 مجمع: در هر دو آیه با تشدید فاء بر وزن مزید و با تخفیف بصیغهي مجرّد قراءت شده است. - « فُتِحَت » . که شهادت میدهند
71 طبري: یعنی زمین بهشت را که حق دیگران بوده است و نافرمانی کردهاند و بجهنّم رفتهاند و از آن « أَورَثَنَا الَأرضَ » 11- قرآن- 1
75 مجمع: یعنی چنانچه پادشاهان براي وارسی لشکریان خود را « تَرَي المَلائِکَ ۀَ حَافِّینَ » 22- محروم شدهاند بما دادند. -قرآن- 1
بصف میکنند و بر شکوه دادگاه خود میفزایند حق سبحانه و تعالی در آن روز با اینکه جلال و عظمت قضاوت خواهد کرد. -
خوب نشان میدهد که روز « بَدا لَهُم مِنَ اللّه ... وَ بَدا لَهُم سَیِّئات ما کَسَبُوا- الخ » 33 سخن ما: 1- آیات 47 و 48 جملههاي - قرآن- 1
قیامت و رسیدگی به حساب و سود و زیان زندگی همان موقعی است که آنچه کرده نمودار میشود و منش، و شخصیّت آدمی بآخر
خوب میفهماند که آنچه از « بَدا لَهُم مِنَ اللّه ما لَم یَکُونُوا یَحتَسِبُونَ » درجهي امکان خود میرسد چنان که در آیه 47 گفته شده است
شخصیّت و منش که بتدریج در نتیجهي کار زندگی درست شده و خود گمان نداشتهاند از سوي خدا که همان سرنوشت بقدرت
بَدا لَهُم سَیِّئاتُ » 399 [ صفحه 373 ] آیت بعد - 107 -قرآن- 340 - 65 -قرآن- 70 - ازلی باشد نمودار شده است و نیز جملهي -قرآن- 39
48 اعمال مجسّم میشود و معتقد بتجسّم اعمال بودهاند مطابق - تکرار همین مطلب است که با آنچه گفتهاند: -قرآن- 12 « ما کَسَ بُوا
« وَ اتَّبِعُوا أَحسَنَ- الخ » است و میفهماند که روز قیامت یعنی همان روز که نمایان شود در زندگی چه کرده است. 2- آیت 55
بطوري که از مفسرین نقل کردیم آنها روي سخن را با مسلمین دانستهاند و مقصود از احسن قسمتهاي مختلف قرآن را گرفتهاند
ولی شاید اینکه سخن با یهود و نصاري باشد نسبت بتورات و انجیل که احسن است از آنها و یادآوري بآنها شده است که اگرچه
تورات و انجیل هم براي شما آمده است اکنون بهتر از همه قرآن است آن را پیروي کنید و گر نه برستاخیز پشیمانی دارید و
که اینکه تهدیدها مناسب نیست «ُ یا حَسرَتی عَلی ما فَرَّطت » و « یَأتِیَکُم العَذاب بَغتَۀً » تهدیدهائی که در جملههاي بعد شده است مثل
با حال مسلمان که قرآن را پذیرفته است بلکه مناسب کسی است که آنچه از سوي حق بوده است بدور انداخته است و از حق و
فَ َ ص عِقَ مَن فِی السَّماوات وَ مَن » 3- آیت 68 جملهي 585- 550 -قرآن- 553 - 36 -قرآن- 518 - حقیقت بر کنار شده است. -قرآن- 13
یعنی میمیرد آنکه در آسمان و زمین است مگر آنکه خدا بخواهد، اینکه استثنا و جدا کردن آن را که «ُ فِی الَأرض إِلّا مَن شاءَ اللّه
خدا بخواهد و بسرنوشت کرده باشد نشان میدهد که مرگ و رستاخیز یکبارگی نیست و حوادث جوّي موجوداتی را نابود میکند و
باز فیض منقطع نیست و مردمانی آفریده بر جاي هستند و باز گردش عالم روش خود را دنبال میکند و صفحهي روزگار از نسل
صریح است در اینکه « الخ -«ِ قالُوا بَلی وَ لکِن حَقَّت کَلِمَ ۀُ العَذاب » 4- آیت 752 جملههاي 101- آدمیزاد پاك نمیشود. -قرآن- 21
و در پایان کار، کج اندیشان، «52» مأموریت پیغمبران و بیم و نوید آنها در برابر مشیّت و تقدیر ازلی و سرنوشت آدمی اثر ندارد
229 [ صفحه 374 ] از خود ما کسانی بودند که ما راي از بد - 207 -قرآن- 175 - 73 -پاورقی- 205 - خود اقرار میکنند -قرآن- 23
آینده ترساندند ولی کلمه عذاب و گفتار حق بر گرفتاري ما که همان سرنوشت ازلی است حق و استوار و نمودار شد، و ما سخن
در آیات بعد صریح است در اینکه شما خود بسرنوشت طیّب و پاکیزه بودید و آفرینش شما « طبتم » حقگویان نپذیرفتیم. و نیز جمله
با پاکی و پاکیزگی سرشته شده بود پس داخل بهشت جاوید شوید. چون طاب فعل لازم است و معنی خوي خصلت راي میفهماند
صَ دَقَنا وَعدَه و أَجرُ » نه متعدّي است و معنی انجام کاري میفهماند تا بپاداش عمل داخل بهشت شوند. و جملههاي آیات بعد که
و خوبی سرنوشت است که کار خوب «53» انجام عمل خوب را میفهماند. البتّه در نتیجه پاکیزگی نهاد و طیّب بودن فطرت « العامِلِینَ
صفحه 163 از 244
کردهاند و وعدهي حق درست بوده است و مزد نکوکاران بخوبی دریافت شده است.و خوبی سرنوشت است که کار خوب کردهاند
- 612 -پاورقی- 699 - 590 -قرآن- 593 - و وعدهي حق درست بوده است و مزد نکوکاران بخوبی دریافت شده است. -قرآن- 572
شاید اشاره باشد به اینکه که به رستاخیز آدمی میتواند نمونهاي از حقایق آفرینش را ببیند و « الخ -« تَرَي المَلائِکَۀَ » -5 آیت 75 701
حقیقت ملک و عرش تسبیح در آن هنگام شایسته دیدن و دریافتن است و گر نه تا در بند زندگی هستیم بایستی باسم آنها ایمان
- 34 -قرآن- 540 - داشته باشیم و بپذیریم تا آنگاه که بتوانیم خود آنها را دریابیم و بحقیقت اینکه نامها و نشانیها برسیم. -قرآن- 13
[ 591 [ صفحه 375