گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفتم
سوره جاثیه



اشاره
45 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم -
[ [سوره الجاثیۀ [ 45 ]: آیات 1 تا 37
37 حم [ 1] تَنزِیل الکِتاب مِنَ اللّه العَزِیزِ الحَکِیم [ 2] إِن فِی السَّماوات وَ الَأرض لَآیات لِلمُؤمِنِینَ - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
صفحه 216 از 244
209 وَ اختِلاف اللَّیل وَ النَّهارِ وَ ما أَنزَلَ اللّه مِنَ السَّماءِ مِن رِزقٍ - 3] وَ فِی خَلقِکُم وَ ما یَبُثُّ مِن دابَّۀٍ آیات لِقَوم یُوقِنُونَ [ 4] -قرآن- 1 ]
فَأَحیا بِه الَأرضَ بَعدَ مَوتِها وَ تَصرِیف الرِّیاح آیات لِقَوم یَعقِلُونَ [ 5] تِلکَ آیات اللّه نَتلُوها عَلَیکَ بِالحَق فَبِأَي حَ دِیث بَعدَ اللّه وَ آیاتِهِ
یُؤمِنُونَ [ 6] وَیل لِکُل أَفّاك أَثِیم [ 7] یَسمَع آیات اللّه تُتلی عَلَیه ثُم یُصِرُّ مُستَکبِراً کَأَن لَم یَسمَعها فَبَشِّره بِعَذاب أَلِیم [ 8] وَ إِذا عَلِمَ مِن
546 مِن وَرائِهِم جَهَنَّم وَ لا یُغنِی عَنهُم ما کَسَ بُوا شَیئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا - آیاتِنا شَیئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُم عَذاب مُهِین [ 9] -قرآن- 1
مِن دُونِ اللّه أَولِیاءَ وَ لَهُم عَذاب عَظِیم [ 10 ] هذا هُديً وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیات رَبِّهِم لَهُم عَذاب مِن رِجزٍ أَلِیم [ 11 ] اللّه الَّذِي سَخَّرَ لَکُمُ
البَحرَ لِتَجرِيَ الفُلک فِیه بِأَمرِه وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِه وَ لَعَلَّکُم تَشکُرُونَ [ 12 ] وَ سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَّماوات وَ ما فِی الَأرض جَمِیعاً مِنه إِنَّ
- فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یَتَفَکَّرُونَ [ 13 ] قُل لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرجُونَ أَیّامَ اللّه لِیَجزِيَ قَوماً بِما کانُوا یَکسِبُونَ [ 14 ] -قرآن- 1
640 مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفسِه وَ مَن أَساءَ فَعَلَیها ثُم إِلی رَبِّکُم تُرجَعُونَ [ 15 ] وَ لَقَد آتَینا بَنِی إِسرائِیلَ الکِتابَ وَ الحُکمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقناهُم
مِنَ الطَّیِّبات وَ فَضَّلناهُم عَلَی العالَمِینَ [ 16 ] وَ آتَیناهُم بَیِّنات مِنَ الَأمرِ فَمَا اختَلَفُوا إِلاّ مِن بَعدِ ما جاءَهُم العِلم بَغیاً بَینَهُم إِن رَبَّکَ یَقضِ ی
بَینَهُم یَومَ القِیامَۀِ فِیما کانُوا فِیه یَختَلِفُونَ [ 17 ] ثُم جَعَلناكَ عَلی شَرِیعَۀٍ مِنَ الَأمرِ فَاتَّبِعها وَ لا تَتَّبِع أَهواءَ الَّذِینَ لا یَعلَمُونَ [ 18 ] إِنَّهُم لَن
706 هذا بَصائِرُ لِلنّاس وَ هُديً وَ رَحمَۀٌ - یُغنُوا عَنکَ مِنَ اللّه شَیئاً وَ إِن الظّالِمِینَ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعض وَ اللّه وَلِیُّ المُتَّقِینَ [ 19 ] -قرآن- 1
لِقَوم یُوقِنُونَ [ 20 ] أَم حَسِبَ الَّذِینَ اجتَرَحُوا السَّیِّئات أَن نَجعَلَهُم کَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات سَواءً مَحیاهُم وَ مَماتُهُم ساءَ ما
یَحکُمُونَ [ 21 ] وَ خَلَقَ اللّه السَّماوات وَ الَأرضَ بِالحَق وَ لِتُجزي کُلُّ نَفس بِما کَسَبَت وَ هُم لا یُظلَمُونَ [ 22 ] أَ فَرَأَیتَ مَن اتَّخَذَ إِلهَه هَواهُ
وَ أَضَ لَّه اللّه عَلی عِلم وَ خَتَمَ عَلی سَمعِه وَ قَلبِه وَ جَعَلَ عَلی بَ َ ص رِه غِشاوَةً فَمَن یَهدِیه مِن بَعدِ اللّه أَ فَلا تَذَکَّرُونَ [ 23 ] وَ قالُوا ما هِیَ إِلاّ
739 وَ إِذا تُتلی عَلَیهِم آیاتُنا - حَیاتُنَا الدُّنیا نَمُوت وَ نَحیا وَ ما یُهلِکُنا إِلاَّ الدَّهرُ وَ ما لَهُم بِذلِکَ مِن عِلم إِن هُم إِلاّ یَظُنُّونَ [ 24 ] -قرآن- 1
بَیِّنات ما کانَ حُجَّتَهُم إِلاّ أَن قالُوا ائتُوا بِآبائِنا إِن کُنتُم صادِقِینَ [ 25 ] قُل اللّه یُحیِیکُم ثُم یُمِیتُکُم ثُم یَجمَعُکُم إِلی یَوم القِیامَۀِ لا رَیبَ فِیهِ
وَ لکِن أَکثَرَ النّاس لا یَعلَمُونَ [ 26 ] وَ لِلّه مُلک السَّماوات وَ الَأرض وَ یَومَ تَقُوم السّاعَۀُ یَومَئِذٍ یَخسَرُ المُبطِلُونَ [ 27 ] وَ تَري کُل أُمَّۀٍ
[ جاثِیَۀً کُلُّ أُمَّۀٍ تُدعی إِلی کِتابِهَا الیَومَ تُجزَونَ ما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 28 ] هذا کِتابُنا یَنطِق عَلَیکُم بِالحَق إِنّا کُنّا نَستَنسِخ ما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 29
602 فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات فَیُدخِلُهُم رَبُّهُم فِی رَحمَتِه ذلِکَ هُوَ الفَوزُ المُبِین [ 30 ] وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَ فَلَم - -قرآن- 1
تَکُن آیاتِی تُتلی عَلَیکُم فَاستَکبَرتُم وَ کُنتُم قَوماً مُجرِمِینَ [ 31 ] وَ إِذا قِیلَ إِن وَعدَ اللّه حَقٌّ وَ السّاعَۀُ لا رَیبَ فِیها قُلتُم ما نَدرِي مَا السّاعَۀُ
إِن نَظُنُّ إِلاّ ظَنا وَ ما نَحن بِمُستَیقِنِینَ [ 32 ] وَ بَدا لَهُم سَیِّئات ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِم ما کانُوا بِه یَستَهزِؤُنَ [ 33 ] وَ قِیلَ الیَومَ نَنساکُم کَما
627 ذلِکُم بِأَنَّکُم اتَّخَذتُم آیات اللّه هُزُواً وَ غَرَّتکُم الحَیاةُ - نَسِیتُم لِقاءَ یَومِکُم هذا وَ مَأواکُم النّارُ وَ ما لَکُم مِن ناصِرِینَ [ 34 ] -قرآن- 1
الدُّنیا فَالیَومَ لا یُخرَجُونَ مِنها وَ لا هُم یُستَعتَبُونَ [ 35 ] فَلِلّه الحَمدُ رَب السَّماوات وَ رَب الأَرض رَب العالَمِینَ [ 36 ] وَ لَه الکِبرِیاءُ فِی
از مصدر جثو بمعنی روي بند زانو « جاثیۀ » : 318 [ صفحه 507 ] معنی لغات - السَّماوات وَ الَأرض وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیم [ 37 ] -قرآن- 1
نشستن، یا روي پنجهي پا ایستادن. ترجمه: بنام خداي روزي رسان بهمگان آمرزندهي گناهکاران، با رمز حم 2 اینکه کتاب فرود
آمده از سوي خداي داناي حکیم است. 3 [تا یادآوري کند که] البتّه در آسمانها و زمین نشانهها است [بر خدا شناسی] براي آنها که
مؤمن هستند [و دل سپرده بحقیقت] 4 و هم در آفرینش شما آدمیان و چهار پایان پراکنده بر زمین نشانههاي قدرت است براي مردم
با یقین. 5 و نشانهي دیگر، دگرگونی و آمد و رفت شب و روز است و فرود آمدن روزي خداوندي از آسمان بباران و زنده شدن
زمین از پس مرگ زمستانی و دگرگونی سرزمینها از وزش بادها که براي مردم خردمند نشانهها است بر قدرت خداوند. 6 اي
محمّد اینکه سخنان [ صفحه 508 ] حق و آیات خداوندي است که با حقیقت و درستی بیکمی و کاستی براي تو میخوانیم. پس
اینکه اعراب بعد از خداوند و سخن او بچه میخواهند مؤمن شوند. 7 اي واي بر هر دروغگوي گناهکار. 8 که آیات خداوندي
میشنود و از گردن- فرازي چنان پافشاري در انکار میکند که گوئی آن را هرگز نشنیده است. پس چنین کس را بآزاري دردناك
نوید ده. 9 که او چون چیزي از قرآن بداند به ریشخند بگیرد و البتّه چنین کسان را بخواري آزاري در انتظار است 10 و دوزخی در
صفحه 217 از 244
پشت سر و آنچه [بخیال خود نکوکاري] کردهاند جلوگیر عذاب حق نشود و نه دوستانی که جز خداوند پنداشتند [یاورشان شوند] و
عذاب دردناکی دارند 11 اینکه قرآن است که رهبر آدمی است و آنکه نپذیرفت و منکر آیات حق شد آزاري پلید و دردناك باو
میرسد 12 چون خداوند است که دریا بفرمانتان کرده است تا بأمر او کشتی بر آن رود و از بخشش حق چیزي بچنگ آرید و پاس
نعمت بدارید 13 و نیز آنچه در آسمانها و زمین است همگی از جانب او بفرمان شما است و اینکه خود نشانهي حق است براي آنکه
بیندیشد [و راه صلاح بجوید] 14 اي محمّد بمؤمنین بگو: از آن کسان که براه حق نمیروند و ناامیدند درگذرند و مجازات نکنند
تا خداوند سزاي هر گروهی را آن دهد که کرده است 15 چه آنکه خوب کرد براي خود کرده است و آنکه بد کرد گردنگیر او
است و همگی بازگشت بسوي او کنید 16 چنانکه به یهود تورات و قانون و پیغمبري دادیم و از خوشیهاي زندگی بهرهمندشان
کردیم و باین نعمتها بر دگران برترشان نمودیم 17 و از هر راهی دري برایشان باز کردیم [تا روش دین و زندگی شان نمودار شد]
ولی با اینکه عالم بودند ناسازگار و مختلف شدند چون فزون طلب بودند و خودخواه. و البتّه برستاخیز خداوند باین اختلافات
حکومت خواهد کرد 18 و از پس [اینکه اختلاف و خودخواهی] ما تو را در کار دین [و تربیت آدمی] بر جادهي راست میبریم
پس همان را پیروي کن و دنبال خواستهي بیخردان مرو 19 که آنها اندك خشم خدا را از تو جلوگیر نتوانند شد و ستمکاران
دوست یکدگرند و خداوند [ صفحه 509 ] سرپرست پرهیزگاران 20 اینکه سخنان همگی راه بینائی است و رهبري و رحمت براي
آنان که در دین استوارند 21 و آنها که بدکارند نپندارند [بمرگ و زندگی برابرند و از پس مرگ بآسایش دوران زندگی خواهند
بود و] چون مؤمنین نکوکار- شان میکنیم چه بد قضاوتی بسود خود کنند 22 چون خداوند آسمانها و زمین بحقیقت و درستی
آفرید نه بیهوده و بازي تا هر که آنچه کرده است ببیند و به کس ستم نشود 23 تو بنگر بآنکه خواستهي خود را خداي خویش
پنداشت [چگونه] خداوند دانسته گمراهش نمود و گوش و دلش را مهر کرد و روي چشم او پرده گذارد. پس جز خداوند که
تواند چنین کس را رهبري کند! پس چرا به یاد نمیآرید [که هوي پرستی کر و کور کند و راه هدایت ببندد] 24 کافران گفتند:
براي ما جز همین زندگی اینکه جهانی نیست که میآئیم و میمیریم و فقط روزگار است که همه را نابود میکند. اینکه سخن آنها
نه از خرد است بلکه گمانی میکنند و میگذرند 25 و چون آیات نمودار قرآن ما را براي شان بخوانند پاسخی ندارند جز که
گویند: پدران ما را نزد ما بیارید اگر راستگوئید! 26 اي محمّد بپاسخ ایشان بگو: خداوند است که شما را زنده میکند و میبرد و
سپس برستاخیز که در آن شک نیست فراهمتان میکند ولی بیشتر مردم از آن خبر ندارند [و باین اندیشه نیستند که آن را دریابند 27
و نیز نمیدانند] که پادشاهی آسمانها و زمین مال خدا است و آنگاه که رستاخیز بپا شود زیانبرده آنانند که دین را بیهوده شمارند
28 اي محمّد آن روز است که بینی هر گروهی زانو بر زمین نهاده نیمخیز نشسته مسئول کارنامهي خود شده [بگویندشان] بچنین
روز سزاي کار خود بینید 29 چه آن نامه نبشتهي ما است که بدرستی برکردهي شما سخن گوید زیرا آنرا نبشتهایم که شما کردهاید
30 پس آنها که مؤمن و نکوکارند پروردگارشان برحمت خود درون کند که رستگاري نموداري است 31 و آنان که کافرند چنین
سرزنش شوند: مگر نشانههاي حق و دستورهاي دین را برایتان نخواندند که گردنفرازي نمودید و بدکاري! 32 و چون گفتند:
وعدهي حق درست است و برستاخیز [ صفحه 510 ] شکّی نیست بپاسخ گفتید ندانیم رستاخیز چه باشد که ما جز گمانی نبریم و
یقینی نداریم 33 آنجا است که بدي کارشان نمودارشان شود و آنچه مسخره کردهاند فراگیرشان گردد [و بشنوند که] 34 امروز
فراموشتان میکنیم چنانکه شما بفکر چنین روز نبودید و جایگاهتان آتش است و یاوري ندارید 35 چونکه نشانههاي حق را
بمسخره گرفتید و خوشیهاي زندگی گولتان زد پس نه از آتش بیرونتان برند و نه عذرتان پذیرند 36 و ستایش [نه براي بتها است
که] براي پروردگار آسمانها و زمین است که آفریدگار عالمیان است 37 و در آسمانها و زمین بزرگواري و برتري براي او است که
عزیز است و حکیم. سخن مفسّرین: ابو الفتوح: شمارهي آیات اینکه سوره بحساب قاريهاي کوفه سی و هفت آیه است و بحساب
مردم بصره و مدینه سی و شش است و قتاده و مجاهد گفتهاند: همهي اینکه سوره بمکّه نازل شده است. کشف: اینکه سوره را
صفحه 218 از 244
نامیدهاند. و معنی جملهي اوّل سوره اینکه است: قرآن کلام خداي عزیز در انتقام و « سورة الشّریعۀ » و « سورة الدّهر » و « سورة الجاثیه »
حکیم در تدبیر است نه چنانکه منکرین پندارند: شعر است یا جادو و یا ساختهي محمّد است و نیز نوشته: یعنی بحیات من، به مهر
2 تأویلات کاشانی: یعنی سوگند بحقیقت «ِ حم تَنزِیل الکِتاب » . من و دوستان من که دوستان را عزّ دو جهان است امید دیدار من
وجود مطلق که اصل هر پدیدهاي است و سوگند بمحمّد که مظهر و وجود اضافی باصل کل است و کمال وجود است که نامهاي
26 حسینی: اینکه حروف مختصري از اسمهاي خداوندي است: حاء یعنی - فرستادهایم براي روشن کردن ایندو حقیقت. -قرآن- 1
حفیظ و حمید. میم کنایه است از ملک و مجید و هر دو مورد قسم است، یعنی سوگند بحکم ازلی و ملک ابدي که اینکه قرآن از
5 کشف نوشته: اظهار لطف خود میکند در آفرینش همهي « وَ اختِلاف اللَّیل-ِ الخ » 4 « وَ ما یَبُثُّ مِن دابَّۀٍ » . نزد خدا فرود آمده است
56 [ صفحه 511 ] یاد خلق میدهد در آفرینش آب و باد و باران و - 30 -قرآن- 33 - جانوران و خاصّه آدمیان. نعمت خود، با -قرآن- 1
تعبیهي روزي ایشان در آن. عاقل کسی باید که اندرین آیات تدبّر و تفکّر کند. از آیت اولی قدرت او جل جلاله فهم کند و
مقتضاي قدرت خوف است، از سیاست و سطوت او بترسد، و از آیت دوّم لطف او فهم کند و مقتضاي لطف رجا است دل در کرم
او بندد، و از آیت سوّم نعمت او بر خود بشناسد بشکر آن قیام کند. اوّل مقام خائفان است دوّم مقام راجیان است سوّم مقام شاکران
اشاره فرا کشف و حجاب است « اختِلاف اللَّیل وَ النَّهارِ » است و در مقام شکر کشف و حجاب بسیار افتد، و آنچه ربّ العزّه فرموده
روز روشن مثال کشف است و شب تاریک نشان حجاب و بنده میان هر دو حال سر- گردان. در حال کشف همه منعم بیند نه در
نعمت شادي برد، نه در محنت غم خورد. در مشاهدهي منعم او را چندان شغل افتد که نه با شادي نعمت پردازد نه با اندوه محنت: -
500 گر فرق کنم که نیک کردي یابد || مشغول بفرق باشم آنگه نه بتو و در وقت حجاب مشاهدهي منعم از وي روي - قرآن- 466
بپوشد همه التفات وي با نعمت و محبّت بود. لا جرم در نعمت طبل شادي میزند و در محنت بار اندوه میکشد، پیر طریقت گفت:
درد و درمان و غم و شادي فقر و غنی اینکه همه صفات سالکان است در منازل راه امّا مرد که بمقصد رسید او را نه مقام است نه
منزل، نه وقت نه حال و نه جان و نه دل. مکن در جسم و جان منزل که اینکه دون است و آن والا || قدم زین هر دو بیرون نه نه
اینجا باش و نه آن جا الهی وقت را بدرد مینازم و زیاد را میسازم بامید آنکه چون در اینکه درد بگدازم درد و راحت هر دو بر
اندازم. روح البیان: صائب گفته است: اي راز نه فلک ز وجودت عیان همه || در دامن تو حاصل دریا و کان همه اسرار چار دفتر و
مضمون نه کتاب || در نقطهي تو ساخته ایزد نهان همه [ صفحه 512 ] قدّوسیان بحکم خداوند امر و نهی || پیش تو سر گذاشته بر
مِن دابَّۀٍ آیات و الرِّیاحِ » آستان همه روحانیان براي تماشاي جلوهات || چون کودکان برآمده بر آسمان همه و دو کلمهي آیات
روح البیان: گاهی عقل اسم آن « یَعقِلُونَ » 61- 40 -قرآن- 43 - اختلاف قراءت است که با رفع و نصب خواندهاند. -قرآن- 20 «ٌ آیات
خاصیت آدمی را میگذارند که آماده فراگرفتن دانش است. و گاهی آنچه آدمی از اینکه خاصیت و توانائی بهرهمند میشود عقل
14 از اینکه رو است که علی علیه السّلام فرمود: فإن العقل عقلان || فمطبوع و مسموع و لا ینفع مطبوع || اذا - مینامند. -قرآن- 1
لم یک مسموع کما لا ینفع الشّمس || و ضوء العین ممنوع و معنی اوّل همان است که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرموده است:
خداوند گرامیتر از عقل چیزي نیافرید. و معنی دوّم اینکه فرمودهي آن حضرت است: بهترین بهرهي آدمی در زندگی که کسب
مقصود « وَ ما یَعقِلُها إِلَّا العالِمُونَ » میکند عقل است رهبر براه راست و جلوگیر از راه کج و گمراهی. و در قرآن که گفته شده است
همین عقل است که رهبر بهدایت است و جلوگیر از ضلالت. و آنجا که در قرآن کافران نکوهش به بیعقلی شدهاند اشاره بقسمت
دوّم است و آنجا که آدمی را براي بیعقلی مرفوع القلم و غیر مکلّف دانستهاند مقصود قسمت اوّل است و علّت هر کدام معلوم است
14- 6 مجمع: اینکه جمله با تاء بصیغه خطاب نیز خوانده شده است. -قرآن- 1 « یُؤمِنُونَ » 357- و مناسب با موضوع خود. -قرآن- 320
7 کشف: اشاره به نضر بن حرث است که داستانهاي رستم و اسفندیار از ایران میبرد و اصرار داشت که « وَیل لِکُل أَفّاك-ٍ الخ »
35 [ صفحه - 8 ابو الفتوح بشارت به عذاب بطور مجاز -قرآن- 3 «ٍ فَبَشِّره بِعَذاب أَلِیم » ] 26- آیات قرآن را حقیقتی نیست. -قرآن- 1
صفحه 219 از 244
513 ] است روي عرف هر چند در اصل وضع لغت مانعی ندارد زیرا بشارت خبري است که اثر آن در بشره مخاطب پیدا شود خواه
وراء از اضداد است خلف باشد و قدّام یعنی جلو و عقب و در اینجا هر دو محتمل است از براي «ُ مِن وَرائِهِم جَهَنَّم » . خیر و خواه شرّ
با جرّ « الیم » 11 مجمع: کلمهي «ٌ مِن رِجزٍ أَلِیم » 175- آنکه ایشان دوزخ و ذکر و یاد آن بر پس پشت انداختهاند]. -قرآن- 147
سَخَّرَ لَکُم- تا- » 22- خوانده شده است که تابع رجز باشد و با رفع خواندهاند که خبر مبتدا باشد یعنی هو عذاب الیم. -قرآن- 1
13 مجمع: إبن عبّاس گفته است: یعنی همهي بهرههاي از موجودات آسمان و زمین از رحمت خداوند است و وقف در «ُ جَمِیعاً مِنه
یعنی همهي استفادهها از خدا « انّ ذلک منه » جمیعا نیکو است که آخر جمله باشد و آغاز سخن از دنبالهي آن شود که چنین باشد
با تشدید نون و تنوین نصب خوانده است یعنی در آفرینش « منّۀ » است. و از عبد الرّحمن بن- عمرو جحدري نقل شده است که او
624 کشف: إبن عبّاس گفت: آیه براي « 44 ل لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغفِرُوا- الخ - 16 -قرآن- 28 - همگی منّتی نهاد و احسانی کرد. -قرآن- 1
بسر چاهی آمد و عبد الله ابی،ّ رئیس منافقین غلام خود را براي آب فرستاد عمر «62» اینکه آمد که در جنگ بنی المصطلق عمر
آنچه پیغمبر و خودش و مولایش آب لازم داشتند برداشتند آنگاه غلام ابی آب برد او پرسید چرا دیر آمدي! بپاسخ گفت: عمر
سمّن » مجال بمن نداد، تا آب براي پیغمبر و خود و دیگران برداشت. ابی گفت: داستان ما با اینکه مردم همان است که گفتهاند
چون عمر اینکه سخن شنید آهنگ آزار او کرد. آیه براي جلوگیري او نازل شد. سدّي و دیگران گفتهاند: که براي « کلبک یأکلک
مسلمانان مکّه نازل شد چون از کافران در آزار بودند و آهنگ انتقام کردند باین آیه جلوگیر شدند که از آنها در گذرند. و
که در آخر آیه است بصورت غائب مجهول و غائب و متکلّم معلوم قراءتبسر چاهی آمد و عبد الله ابی،ّ رئیس « لیجزي » جملهي
منافقین غلام خود را براي آب فرستاد عمر آنچه پیغمبر و خودش و مولایش آب لازم داشتند برداشتند آنگاه غلام ابی آب برد او
پرسید چرا دیر آمدي! بپاسخ گفت: عمر مجال بمن نداد، تا آب براي پیغمبر و خود و دیگران برداشت. ابی گفت: داستان ما با
چون عمر اینکه سخن شنید آهنگ آزار او کرد. آیه براي جلوگیري او « سمّن کلبک یأکلک » اینکه مردم همان است که گفتهاند
نازل شد. سدّي و دیگران گفتهاند: که براي مسلمانان مکّه نازل شد چون از کافران در آزار بودند و آهنگ انتقام کردند باین آیه
که در آخر آیه است بصورت غائب مجهول و غائب و متکلّم معلوم قراءت « لیجزي » جلوگیر شدند که از آنها در گذرند. و جملهي
21 ابو الفتوح نوشته « أَم حَسِبَ الَّذِینَ اجتَرَحُوا السَّیِّئات ...- سَواءً- الخ » . 135 [ صفحه 514 ] شده است - 36 -پاورقی- 133 - -قرآن- 1
است: مسروق گفت: مردي از اهل مکّه مرا گفت: اینکه جایگاه میبینی! گفتم آري گفت: شبی تا روز تمیم الدّراي را دیدم که در
- نماز اینکه آیت میخواند تا صبح برآمدن یا نزدیک بود که آفتاب بر آید و میگریست و از اینکه آیه نمیگذشت. گفت: -قرآن- 1
64 فضیل بن عیاض همچنین در نماز شب اینکه آیت بسیار خواندي آنگه گفتی: کاشکی تا فضیل بدانستی که از - -50 قرآن- 58
کدام گروه است. سیرین بن أبی طعمه گفت: شبی نزدیک ربیع خثیم بودم اینکه آیت میخواند در نماز و تکرار میکرد و میگریست
و با صداي « جعلهم سواء » با نصب و صداي بالا خواندهاند که مفعول باشد یعنی « سواء » و از اینکه آیت در نمیگذشت. و کلمهي
کشف: اینکه آیه براي چند نفر مشرك آمد که میگفتند: اگر .« محیاهم و مماتهم سواء » جلو و مرفوع خواندهاند که خبر باشد یعنی
آنچه محمّد میگوید راست باشد بعالم دیگر هم ما آسوده خواهیم بود و از شما بهتر چنانکه اکنون از شما مسلمانان زندگی بهتر
1- إبن عبّاس گفته است: یعنی آنکه دین 28- 23 طبري: در مقصود از اینکه آیه اختلاف است: -قرآن- 1 «ُ اتَّخَذَ إِلهَه هَواه » . داریم
ندارد و معبود او هوي و هوس او است. 2- سعید جبیر گفته است: یعنی آنچه را دوست دارد میپرسند چون قریش سنگی سفید را
23 طبري: یعنی خداوند بدنبال علم ازلی حق که «ٍ وَ أَضَ لَّه اللّه عَلی عِلم » . بنام عزّي میپرستیدند اینکه آیت براي آنها نازل شد
37 مجمع: یعنی: خدا واگذارش کرد - میدانست بهیچ روي چنین کس مؤمن نمیشود از راه راست بیچاره و گمراهش کرد. -قرآن- 1
با آنچه خود میخواهد براي سزاي کفر او چون عالم بود که مستحق اینکه است. و گفتهاند: یعنی برابر علم خود [ صفحه 515 ] او را
24 طبري: جملههاي اوّل یعنی ما « نَمُوت وَ نَحیا وَ ما یُهلِکُنا إِلَّا الدَّهرُ » . گمراه یافت. و بعضی گفتهاند: یعنی از راه خدا گمراه شد
صفحه 220 از 244
میمیریم و ببودن اولاد ما پس از ما، زنده میمانیم چون نام ما بزندگی فرزندان باقی است مثل اینکه زندگی فرزندان خود را زندگی
پس از مرگ خود دانستهاند و اینکه سخن آنها مانند اینکه است که میگویند: آنکه چنین فرزندي از خود بجاي گذارد خود همیشه
زنده است و او هرگز نمرده است. و ممکن است مقصود معنی مرگ و زندگی است نه ترتیب و مرگ را جلو نامبردن معنی
مخصوصی مقصود نبوده است و عرب واو که در جمله تلفّظ میکند معنی جمع و فراهمی از آن میفهمد نه تقدّم و تأخّر و جلو و
عقب بودن. و معنی جملهي دوّم نقل عقیدهي اعراب است که مرگ و زندگی ما وابسته باراده و قدرت نیست روزگار ما را
یعنی روزگار زود گذر ما را میآورد و میبرد. - « و ما یهلکنا الّا دهر یمرّ » میآورد و میبرد. و در قراءت إبن مسعود بوده است
52 فخر: با اینکه سخن استدلال شده است که مرور زمان موجب پیدایش و مردن است و نه خداي قادري در کار است و - قرآن- 1
نه رستاخیز و قیامت و براي همین استدلال است که در دنبال اینکه آیات گفته شده است: اینکه سخنان از علم و یقین نیست و
پدیدهي گمان است و بس چون چیزي اندیشیدهاند و بهمان اندیشه و گمان خود معتقد شدهاند و اینکه آیه دلیل است که عقیدهي
باشد و با « کان » 25 فخر: تاي حجّت با رفع خواندهاند تا اسم « ما کانَ حُجَّتَهُم- الخ » . بیدلیل و حکم بگمان باطل است و ناپسند
نصب خوانده شده که خبر کان است مقدّم شده است. و اینکه معارضه باطل است که گویند اگر رستاخیز خواهد بود هم اکنون
پدران مرده ما را زنده کنید زیرا که: هر چیزي را هنگامی است و شرطی چنانکه ما تا کنون نبودیم و نبود گذشتهي ما دلیل نیست
وَ تَري » [ 22 [ صفحه 516 - که هرگز پدیدار نشویم و گر آن نبود گذشته دلیل بود که نباشیم نباید هرگز موجود شویم. -قرآن- 1
با ذال هم قراءت شده است و معنی آن نشستن بر انگشتان پا است. - « جاذیۀ » : 28 فخر: صاحب کشّاف گفته است « کُل أُمَّۀٍ جاثِیَۀً
28 مجمع: بعضی گفتهاند: مقصود از کتاب آن کتاب آسمانی است که پیغمبرشان آورد و « کُلُّ أُمَّۀٍ تُدعی إِلی کِتابِهَا » 35- قرآن- 1
با نصب خوانده شده است که بدل از «ّ کل » 40 مقصود نامهي عمل است. و کلمهي - دستورشان بود ولی اکثر گفتهاند: -قرآن- 1
با نصب « السّاعۀ » 32 فخر: کلمهي « السّاعَۀُ لا رَیبَ » . اوّل باشد، و با رفع خواندهاند که مبتدا و جملهي بعد خبر باشد «ّ کل » کلمهي
آیت جلو باشد، و با رفع خواندهاند که نایب فاعل قیل باشد که از جمله فهمیده « وعد » خوانده شده است که عطف بر کلمهي
34 فخر: یعنی در رستاخیز بکافران گویند: امروز شما را فراموش میکنیم. و در مقصود از « قِیلَ الیَومَ نَنساکُم » 22- میشود. -قرآن- 1
اینکه فراموشی دو صورت است: 1- همان طور که شما فرمانبري که توشهي امروز شما است فراموش کردید ما هم شما را در
عذاب و گرفتاري رها میکنیم و بفراموشی میسپاریم. 2- شما را همانند فراموش شده قرار میدهیم که هرگز بسر وقتتان نیائیم و از
آتَینا » 28 سخن ما: آیت 16 - گرفتاریتان نجات ندهیم چنانکه شما امروز را فراموش کرده بودید و ارزش باین نمیدادید. -قرآن- 1
یادآوري است و معرّفی که ملّت یهود در روي زمین از مردم با ارزش و بهره مند بودهاند و برترین ملل « بَنِی إِسرائِیلَ الکِتابَ- الخ
دنیاي قدیم بودهاند که قوانین داشتهاند و کتاب تربیت و وظائف داشته و مردم عالی مرتبهي شایستهي رهبري داشتهاند و خلاصه
همهي راههاي برتري و پیشرفت برایشان باز بوده است ولی خوي خودخواهی و فزونجوئی جلوگیرشان شد که پیشرفت کنند چون با
رَزَقناهُم مِنَ » یکدگر ناساز شدند و بمیان خودشان گرفتاري فراهم کردند و نتوانستند از آنچه دارند بهره مند شوند. و جملههاي
نشان میدهد که اینکه ملّت همه گونه وسائل پیشرفت و تعالی داشتهاند و تا چه اندازه بغی و « الطَّیِّبات و آتَیناهُم بَیِّنات مِنَ الأَمرِ
629 [ صفحه 517 ] اختلاف کرده است و جلوگیر از - 590 -قرآن- 593 - 54 -قرآن- 558 - سرکشی و فزونخواهی تولید -قرآن- 18
« إِن رَبَّکَ یَقضِ ی- الخ » استفادهي اینکه سرمایههاي خدادادي شده است و محروم از تعالی و ترقّی شدهاند که در آخر بجملهي
میفهماند سر انجام اینکه خودخواهی و فزون طلبی که خود را محروم کردند بمسئولیّت و بازپرسی عالم دیگر نیز کشانده خواهد شد
أَ» 2- آیت 23 172- و خوي بد و قدر نعمت را ندانستن آدمی را گرفتار میکند و براي همیشه مسئول آن خواهد بود. -قرآن- 148
معرّفی میکند آنها را که هرگز بفکر آغاز و انجام خود نبوده و بخواستههاي زندگی و آسایش و « فَرَأَیتَ مَن اتَّخَ ذَ إِلهَه هَواه-ُ الخ
خوشی که دارند مغرورند، و معبودشان هوي و هوس آنها است، البتّه چنین اشخاص را راهی براي هدایت شان نیست و چنانکه
صفحه 221 از 244
حال اینکه گونه مردم را روشن کرده است که چون هرگز بیاد حق نیستند پس چه کس تواند رهبري « فَمَن یَهدِیه-ِ الخ » جملهي
أَ فَلا » 326 و جملهي آخر - 59 -قرآن- 309 - شان کند مگر روزي خداوند دلشان را دگرگون کند که بیاد حق آیند. -قرآن- 13
شاید براي توجّه دادن مردم است باین حقیقت که چرا متوجّه اینکه حقایق نمیشوید و مطالعه نمیکنید خوي آنها را که « تَذَکَّرُونَ
همه چیز را فداي خواستهي خود میکنند و جز بکار بردن فکر و وقت و سرمایه براي هوسرانی اندیشهي دیگر ندارند، و همین است
از رفتار و زندگی شان نمایان است که گمراهند و دل و گوش شان از درك « أَضَ لَّه اللّه،ُ ... وَ خَتَمَ عَلی سَمعِه-ِ الخ » که جملههاي
] 367- 336 -قرآن- 342 - 37 -قرآن- 317 - حقیقت بسته است و باید دیگران از آنها عبرت گیرند و خود را گرفتار نکنند. -قرآن- 14
[ صفحه 518