گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
آثار ادبی معاصر
احمد شاملو
میلاد آنکه عاشقانه بر خاک مرد



در شهادت احمد زيبرم****

نگاه کن چه فروتنانه بر خاک می گسترد
آنکه نهال نازک دستانش
از عشق
خداست
و پيش عصيانش
بالای
پست است.
می ميرد « آری » آن کو به يکی
نه به زخم صد خنجر،
و مرگش در نمی رسد
مگر آن که از تب وهن
دق کند.
قلعه ئی عظيم
که طلسم دروازه اش
کلام کوچک دوستی است.
2
انکار عشق را
چنين که به سرسختی با سفت کرده ای
دشنه ئی مگر
به آستين اندر
نهان کرده باشی. –
که عاشق
اعتراف را چنان به فرياد آمد
که وجودش همه
بانگی شد.
نگاه کن
کاشفان فروتن شوکران « تدبير » نشر
نشر تدبير
چه فروتنانه بر درگاه نجابت
به خاک می شکند
رخساره ئی که توفانش
مسخ
نيارست کرد
چه فروتنانه بر آستانه تو به خاک می افتد
آن که در کمرگاه دريا
دست
حلقه توانست کرد.
نگاه کن
چه بزرگوارانه در پای تو سر نهاد
آنکه مرگش
ميلاد پر هياهوی هزار شهزاده بوده
نگاه کن!